استفاده ابزاری حکومت از زبان فارسی نقش زبان در صدور فرهنگ و انقلاب

https://rasanah-iiis.org/parsi/?p=1683

توسطد.احمد موسی

انقلاب ایران اولین انقلاب فرقه ای دوره معاصر به شمار می رود که ضمن حفظ هویت جدید در داخل کشور و انتقال فرهنگ به خارج به ترویج و گسترش و تبلیغ اسلام انقلابی در فرای مرزهای سرزمینی می پردازد. کشورهای دارای جمعیت شیعی و کشورهای فقیر و فاقد حکومت مرکزی قدرتمند هدف فعالیت های تبلیغی حاکمیت ایران قرار می گیرند. گفتمانی که به دنبال قدرت گرفتن روحانیون در ایران ظهور کرد مفاهیم بنیادین سیاست داخلی و خارجی مثل فرهنگ و ارزش انقلابی و هویت ملی و منابع و اهداف ملی را باز تعریف نمود. در این گفتمان شروط متفاوتی برای «خودی» و «غیر خودی» در چارچوب ملی و بین المللی در نظر گرفته شد. گفتمان انقلاب ایران گفتمان حاکم بر نظام بین الملل را به چالش کشیده و نظم حاکم بر روابط بین الملل را در معرض خطر قرار داد و هسته ها و مراکز مقاومت متعددی را برای مقابله با قدرت های سلطه جو ایجاد کرد. نظام سیاسی جدید سایه گفتمان انقلابی را بر حریم خصوصی و عمومی مردم ایران گسترانید و در راستای گسترش و ترویج و تثبیت اصول این گفتمان در خارج از مرزها کوشید.
بدین ترتیب، طرح «صدور انقلاب و فرهنگ انقلابی» به عنوان یک هدف و استراتژی مهم و نیز «پیام و وظیفه انقلابی» مورد توجه قرار گرفت. گفتمان انقلاب اسلامی در میان هاله ای از ارزش ها پنهان شد اما حکومت بدون استناد به زبان فارسی نمی توانست پیام انقلاب را در جهان منتشر کند. این زبان به مثابه ظرف اندیشه و اصول انقلاب بود. در پژوهش حاضر رابطه بین زبان فارسی به عنوان یکی از ابزارهای انتقال هویت فرهنگی و اصل «صدور انقلاب و فرهنگ» به عنوان یکی از اهداف جمهوری اسلامی ایران که در قانون اساسی هم به آن اشاره شده است مورد بررسی قرار می گیرد.
انقلاب ۵۷ نقطه تحولی در تمرکز بر رویکرد منطقه ای و جهت گیری عقیدتی در سیاست خارجه ایران بود. انقلاب ایران از لحاظ ماهوی بر پایه یک دکترین شیعی شکل گرفت و از این رو، ارتباط تنگاتنگ و مستقیم بین ایران و مسائل جهان عرب و اسلام برقرار شد و توجه و تمرکز بر مسائل منطقه ای به عنوان یکی از نقاط قوت سیاست خارجی ایران بروز کرد. حکومت «شیعی» ایران توجه خود را به مسائل خاورمیانه و درگیری و رویارویی با کشورهای رقیب عربی معطوف نمود.

نخست: تعریف ایرانی فرهنگ و هویت و انقلاب
اما پیش از بررسی تعریف فرهنگ از منظر حکومت ایران لازم است به آرای برخی پژوهشگران غربی و عرب درباره مفهوم فرهنگ اشاره کنیم. فرهنگ، مجموعه دستاوردهای مادی و غیر مادی بشر در طول حیات اجتماعی خویش است. [1] تایلور می گوید فرهنگ اکتسابی است. تایلور در تعریف خویش از فرهنگ می گوید: “مجموعه ای پیچیده از دانش ها، باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات، عادات و هر چه فرد به عنوان عضوی از جامعه خویش فرا می گیرد. فرد وظایف و مسئولیت هایی در قبال جامعه دارد”. پروفسور ویکتور الکک می گوید فرهنگ عصاره معرفت و فعالیت فرهیختگان بوده و هر ملتی تمدن و فرهنگ منحصر به فرد و خاصی دارد. فرهنگ موتور محرک تمدن به سمت پیشرفت و توسعه است. [2]
پژوهشگران و صاحب نظران ایرانی هم تعاریفی از فرهنگ مطرح کرده اند که پیش از پرداختن به تعریف فرهنگ از منظر بنیانگذاران حکومت ولایت فقیه به آنها اشاره می کنیم. باقر ساروخی بر این باور است که «فرهنگ مفهوم فراگیری داشته و همه الگوهای آموزشی در جامعه و الگوهای ارزشی را دربر می گیرد. فرهنگ یک ویژگی خاص انسان بوده که انسان را از موجودات دیگر متمایز می کند و شامل همه دستاوردهای افراد جامعه یا گروهی در حوزه زبان و هنر و صنایع و حقوق و علوم و مذهب و اخلاق و آداب و رسوم و نیز ابزارهای مادی می شود.» [3]
جواد منصوری محقق و پژوهشگر می گوید «فرهنگ مجموعه پیچیده ای از اطلاعات و باورها و هنرها و اخلاقیات و قوانین و آداب و رسوم و نیازها و نیز عادات اکتسابی است که فرد با مشارکت در جامعه بدانها دست می یابد. [4] نورا قیصری فرهنگ را مجموعه ای از ادبیات و آداب و رسوم و شیوه زندگی تعریف می کند که به زندگی افراد و گروه ها هدف و معنا و جهت معینی می بخشد. [5] دکتر داوری اردکانی معتقد است که فرهنگ یکی از سه عامل تشکیل دهنده هویت ملی است. [6]

1- مفهوم فرهنگ از منظر خمینی:
فرهنگ از منظر خمینی به اندیشه ها و رفتارهایی که فرد و جامعه بر مبنای آنها شکل گرفته اند اطلاق می شود و از این رو، فرهنگ می تواند هویت ساز و تربیت ساز و اخلاق ساز باشد و در پرورش فکری نقش محوری ایفا کند. خمينی در این باره می گوید «آنها (غرب) می خواهند ما وابسته باشیم و چیزهایی که به ما می دهند چیزهایی است که وابستگی می آورند. استقلال فرهنگی و فکری نمی خواهند داشته باشیم.» [7]
البته فرهنگ از دیدگاه خمینی مرز مشخصی دارد که می توان آن را در چند عبارت کوتاه خلاصه کرد: «پیشرفت مادی فرهنگ نیست» و «صنعت فرهنگ نیست». خمینی می گوید «الان در فرهنگ و اکثر علوم احتیاجی به خارج نداریم و اگر در صنعت هم مانند آنها نیستیم نباید خودمان را ببازیم و بگوییم آنها پیشرفته هستند و ما باید همه چیزمان خارجی باشد. نه، مساله این جور نیست…» [8]

2- تعریف فرهنگ از دیدگاه خامنه ای:
رهبر انقلاب علی خامنه کارکرد فرهنگ را در سه عرصه مشخص می کند:
عرصه نخست: تصمیم های کلان کشور. فرهنگ به عنوان جهت دهنده به تصمیم های کلان کشور حتی تصمیم های اقتصادی و سیاسی و مدیریتی و یا در تولید نقش دارد. بنابراین فرهنگ مثل روحی است که در کالبد همه فعالیت های گوناگون کلان کشوری حضور و جریان دارد.
عرصه دوم: شکل دهنده به ذهن و رفتار عمومی جامعه. حرکت جامعه بر اساس فرهنگ آن جامعه است. او می گوید چند نمونه از خلقیات اجتماعی و ملی که برای یک ملت تعیین کننده هستند عبارتند از: انضباط و غرور ملی به معنای افتخار به هویت ایرانی و تبار ایرانی و احساس توانایی. به باور خامنه ای جامعه ایران نیاز مبرم به رعایت انضباط دارد. او می گوید به قول سهراب سپهری [9]، “اهل كاشانم، روزگارم بد نیست» [10]. این افتخار است. یا در جای دیگر می گوید «من مسلمانم» اعتزاز به ایرانی بودن. ما به این نیاز داریم. او در ادامه خاطر نشان می کند این ناسیونالیسم مثبت است. این ملی گرایی به معنای خوب قضیه است. ما به این احتیاج داریم. مورد بعدی قانون پذیری است. موضوع دیگر غیرت ملی است. مورد بعدی تدین و دین باوری است. موارد دیگر فرهنگ ازدواج و فرهنگ رانندگی و فرهنگ خانواده و فرهنگ اداره و فرهنگ لباس و الگوی مصرف وسایل زندگی هستند.
عرصه سوم: سیاست های عام در آموزش و پرورش و پژوهش علمی و سلامت. خامنه ای می گوید دستگاه های حکومتی وظیفه سیاست گذاری در این بخش های حساس را بر عهده بگیرند. [11]
مساله هویت یکی از مسائل مورد توجه نظریه پردازان و جامعه شناسان و اندیشمندان معاصر و غیر معاصر بوده است. نظریه های اجتماعی فراوانی در قرن هجدهم و نوزدهم میلادی مطرح شده است.

3-مفهوم هویت و انواع آن در ایران:
هویت به مجموعه ای از ویژگی ها اطلاق می شود که متمایز کننده افراد یا گروه ها از یکدیگر است. هویت معمولا به هویت فردی و هویت اجتماعی تقسیم می شود. هویت فردی و اجتماعی لازم و ملزوم یکدیگرند. اعتماد و هویت اجتماعی سنگ بنای هویت ملی یا هویت قومی است. کارشناسان و صاحب نظران معتقدند که خانواده و طبقه اجتماعی و دوستان سه عامل تعیین کننده هویت فردی به شمار می روند. هویت اجتماعی بر مبنای موقعیت و وابستگی فرد در جامعه شکل می گیرد. هویت اجتماعی از ساختار قدرت و فرهنگ حاکم تاثیر می پذیرد. از این رو، می توان گفت هویت اجتماعی دارای ماهیت چند لایه بوده و در جامعه ایران از لایه های متعددی تشکیل شده است.
در این پژوهش دیدگاه صاحب نظران ایرانی مورد توجه قرار می گیرد. دکتر جعفر ربانی معتقد است هویت ملی یک کشور عبارت است از مجموعه آداب و رسوم و باورهای مورد قبول و تصورات جامعه که در طی تجربه تاریخی و در قرون متمادی شکل گرفته است. هویت ملی ملت ها ریشه در تاریخ و فرهنگ جوامعشان دارد. [12]
صنیع اجلال می گوید «هویت ملی ترکیبی از ابعاد مختلفی همچون بعد اجتماعی و تاریخی و جغرافیایی و سیاسی و فرهنگی و زبانی است». [13] گروهی از پژوهشگران بعد مذهبی را هم به عوامل تشکیل دهنده هویت اضافه می کنند. [14]
مساله هويت ملی در ایران از دو قرن پیش یعنی در اوایل دوره قاجاریه و به ویژه دوره انقلاب مشروطه بر اثر تاثیر پذیری از ناسیونالیسم یا ملی گرایی اروپایی (Nationalisme) مورد توجه قرار گرفت. اما ملی گرایی در دوره انقلابی که بعدها رنگ و بوی اسلامی به خود گرفته به اوج خود رسید.
عناصر و جنبه های فراوانی به هویت ایرانی اضافه شد که هر کدام در برهه زمانی خاصی و با توجه به فضای اقتصادی و سیاسی حاکم بر جامعه ایران و نیز شرایط خارجی مطرح شدند. ملی گرایی در ایران گاهی ردای ناسیونالیسم کورکورانه و متعصبانه به تن کرده و گاهی ابزار سیاسی در دست حاکمان بوده و گاهی به مثابه احیای تاریخ باستان و ضد عرب و ضد اسلام به شمار می رفت و گاه هم ردای فرقه گرایی و تشیع به تن کرده است. عامل اخیر یعنی فرقه گرایی یکی از مولفه های مهم در سیاست خارجی حتی قبل از انقلاب به شمار می رود. برخی صاحب نظران معتقدند حکومت شاه به استفاده ابزاری از مسائل عقیدتی در سیاست باور نداشت اما با این حال تشیع در رژیم سابق به عنوان ابزاری برای افزایش نفوذ در منطقه به کار رفته است. [15] هویت رسمی در ایران بعد از انقلاب ۱۹۷۹ میلادی (۱۳۵۷ خورشیدی) از ماهیت فرقه ای شیعی برخوردار شد و این هویت رسما در قانون اساسی مورد تاکید قرار گرفته است. ایران تنها کشوری است که در قانون اساسی آن به «مذهب حکومت» و دین رسمی حکومت اشاره دقیق شده است. مذهب در قانون اساسی مقدس تر از خود دین است. جایگاه «مذهب جعفری» در قانون اساسی به مراتب بالاتر از خود اسلام است.[16] کارکرد تشیع در سیاست خارجی ایران به دنبال سقوط رژیم صدام حسین در عراق و همزمان با ورود تشیع به فرآیند تولید قدرت موثرتر و جدی تر شد. این دوره فرصت مناسبی برای حضور فعالانه ایران در مسائل برخی کشورهای عربی که اداره امور خود را به حکومت ولی فقیه در ایران واگذار کردند فراهم نمود. مقصود نویسنده از این کشورهای عربی عراق و لبنان (تا حدودی) و سوریه است. یمن در صورت عدم برخورد قاطعانه پادشاهی عربستان سعودی و متحدانش برای متوقف کردن طمع ورزی ایران در این کشور اصیل عربی به لقمه چرب و نرمی برای ایران تیدیل می شد.
تشیع در هویت ملی ایران به تشکیل یک قدرت ملی منجر شده که این قدرت در راستای تقویت حضور در منطقه و ترویج و گسترش مذهب شیعی و تثبیت و تحکیم پایه های آن در فضای عربی همسو یا ضعیف یا هوادار به کار گرفته می شود. البته مساله به اینجا ختم نمی شود بلکه قاسم سلیمانی به نقل از علی خامنه ای گفت این اقدامات فارغ از ماهیت حکومت های مورد حمایت ایران در راستای تامین منافع کلان و عالی کشور در منطقه انجام می گیرد. این اظهارات بیانگر بی توجهی ایران به ارزش ها و اصول انقلاب است.
انواع هویت جمعی در ایران عبارتند:
الف- هویت قومی یا ملی: این هویت رابطه مستقیم با جامعه ملی گرا و فرهنگ ملی و سیاست های ملی گرایانه دارد.
ب-هویت قبیله ای: این هویت رابطه مستقیم با جامعه عشایری و فرهنگ قبیله ای و سیاست های قبیله ای دارد.
ج- هویت طایفه ای: از ۴ بخش فرهنگی و اجتماعی و دینی و داد و ستد تشکیل می شود.
د- هویت مدرن: هویت مدرن بر پایه ارزش های اصلی معاصر در حوزه های اجتماعی و شناخت قرار دارد و به الگوی غربی و هویت جهانی گرایش دارد.
با توجه به آنچه گفته شد مشخص می شود که فرهنگ در ایران کارکرد هویت سازی در جامعه دارد. چنانچه فرد یا گروه یا خانواده نتواند به این هویت دست یابد و این هویت به نسل های آینده و به دیگری (خارج) منتقل نشود این جامعه در آستانه فروپاشی و تهاجم غربی بیگانه قرار می گیرد. پس می توان گفت که انتقال فرهنگی منجر به انتقال هویت ملی و مولفه های آن می شود. زبان فارسی یکی از مهم ترین ابزارهای انتقال هویت ایرانی به شمار می رود. فرهنگ و مولفه های فرهنگی هم با انتقال هویت منتقل می شوند.
4- رابطه فرهنگ و هویت و صدور انقلاب:
اصطلاح «صدور انقلاب» در ادبیات جریان اصولگرا در ایران به معنای تبیین و نشر اندیشه های انقلاب از طریق آگاهی بخشی و مشارکت در آزادی و رهایی مستضعفان جهان از استبداد و سلطه گری است. بنابراین، مفهوم «صدور انقلاب» به معنای ترویج گفتمان انقلاب و آگاه سازی و آزادی ملت های مظلوم است. باورمندان به این گفتمان معتقدند که اصولگرایی الگوی الهام بخش بقیه ملت های آزادیخواه خواهد شد. ملت های مظلوم و مستضعف بر اثر این آگاهی می توانند ساز و کارهای این گفتمان را اجرا کرده و از یوغ استبداد و سرکوب رها شوند. صدور انقلاب در ادبیات سیاسی به معنای «برنامه ها و سیاست هایی است که توسط بنیانگذاران انقلاب به منظور تاثیر گذاری بر جوامع دیگر اجرا می شوند.» [17] صدور انقلاب به منظور انتقال ارزش ها و اصول انقلاب به خارج و به خصوص جوامع اسلامی انجام می گیرد. در این مسیر کانال های ارتباطی گوناگون بین اقشار مذهبی ایران و گروه های گوناگون در کشورهای مورد نظر برقرار می شود.
صدور انقلاب بر این مبنا بر یک دکترین بنیادین استوار است. با توجه به این دکترین انقلاب ایران تنها یک رویداد تاریخی و یا یک پدیده سیاسی و اجتماعی نبوده بلکه دارای یک گفتمان سیاسی و فرهنگی است. این بدان معناست که انقلاب ایران مجموعه ای از احکام منطقی و پیوسته است و نظام دارای معنا بوده که بستر ساز تشکیل نظم سیاسی و اجتماعی و رفتارهای خاصی است. [18] انقلاب ایران تنها یک رویداد تاریخی نبوده و در همان سال ۱۹۷۹ میلادی (۱۳۵۷ خورشیدی) به پایان نرسیده است. این انقلاب از رشته ای از الگوها و ارزش ها و باورها و مفاهیم و گفتارها و معنویات در سیاست و اجتماع تشکیل شده و خود را باز تولید می کند. [19]
اندیشه صدور انقلاب و انتقال فرهنگی در ایران از دیدگاه ها و تصوراتی ناشی می شود که دین و سیاست را در حوزه داخلی و خارجی لازم و ملزوم یکدیگر می دانند. هویت و زبان رسمی (فارسی) لازم و ملزوم یکدیگرند. گفتمان دینی و گفتمان انقلابی و گفتمان ملی در اوایل انقلاب از یکدیگر تفکیک نشده بودند و به همین دلیل اختلاف بر سر مفهوم «صدور انقلاب» بالا گرفت و دیدگاه های متضادی در این باره مطرح شدند. دیدگاه های مذهبی فعالیت های تبلیغی برای انقلاب را مجاز برشمردند اما در مقابل گرایش های انقلابی رادیکال که گفتمان و منطق غالب در آن زمان بود «صدور انقلاب و انتقال فرهنگ ایرانی اسلامی» را وظیفه اصلی و ضرورت راهبردی تلقی می کردند. البته جریان های ملی گرا و ناسیونالیسم فارسی هم از جایگاه در خور و شایسته ای برخوردار بودند. با این حال اما نقطه مشترک همه این گروه توجه به «زبان فارسی» بود. زبان فارسی به عنوان نماد اصلی هویت ایرانی و کوشش در جهت حفظ و تقویت و گسترش آن تا حد امکان مد نظر این گروه ها قرار گرفت.

دوم: فرهنگ انقلاب و زبان فارسی
زبان و فرهنگ کشور و مردم ارتباط تنگاتنگ و عمیق با یکدیگر دارند. تحول فرهنگی منجر به ایجاد تغییر بنیادین و عمیق در حوزه زبان می شود. نمونه ‌آشکار این سخن فرهنگ عربی اسلامی است که در دوره ورود اسلام به ایران جایگزین فرهنگ زرتشتی شد.[20] فرهنگ غربزده در ایران در دوره پهلوی جای خود را به فرهنگ مذهبی و شیعی و انقلابی بعد از انقلاب داد و در این میان واژه ها و مفاهیم فارسی هم دستخوش تغییر و تحول شدند. این موضوع در بخش تاثیر انقلاب بر زبان فارسی مورد بررسی قرار می گیرد.

1-تاثیر فرهنگ انقلاب بر زبان فارسی:
تعریف فرهنگ و انتقال فرهنگی به خارج از کشور و آموزش زبان یکی از جدال های مناقشه آمیز در اواخر قرن نوزدهم میلادی (دهه هفتاد خورشیدی) در ایران بود. البته آموزش مفاهیم فرهنگی به صورت جداگانه در دهه شصت میلادی (دهه چهل خورشیدی)‌ رواج داشت اما ربط دادن آموزش مفاهیم فرهنگی به آموزش زبان در قرن نوزدهم میلادی (دهه هفتاد خورشیدی) روی داد و توجه و اهتمام در این برهه زمانی بر مفهوم آموزش بین فرهنگی (Learning intercultural) معطوف شد.
از این رو، فرهنگ در روند آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان در قرن نوزدهم میلادی (دهه هفتاد خورشیدی) مورد توجه قرار گرفت. دکتر قهرمان سلیمانی سردبیر مجله نامه پارسی با اشاره به این موضوع می گوید «هر فرهنگی در راستای نقش آفرینی در تحولات جهانی باید ابزارهای ارتباطی در اختیار داشته باشد و زبان ملی مهم ترین ابزار است…» [21]
ریساجر (Risager) [22] می گوید « نقش فرهنگ در آموزش زبان فارسی در سه بخش محتوا و قالب و شعر نمود پیدا می کند. توجه و اهتمام بیشتر در بخش فرهنگی مذهبی (اغلب تالیفات رایج در حوزه آموزش زبان فارسی بر روی مسائل فرهنگی و مذهبی تمرکز کرده اند) و سپس شعر و موسیقی (به دلیل غنای ادبیات فارسی) صورت گرفته است.
کتاب بررسی نقش آموزش زبان فارسی در تبیین فرهنگ ایران اسلامی اثر حمید محمد خانی در سال ۱۹۹۹ میلادی (۱۳۷۷ خورشیدی) یکی از مهم ترین تالیفات درباره مساله فرهنگ و آموزش زبان فارسی است. نویسنده این کتاب بر این باور است که فرهنگ ایرانی «رسالت محور» است که از طریق زبان فارسی گسترش می یابد. زبان در این شرایط نقش واسطه ای دارد. او معتقد است که چهار عامل فرستنده پیام و گیرنده پیام و ابزار انتقال پیام و هدف پیام در این میان نقش اصلی بر عهده دارند. نویسنده در بخش های بعدی کتاب به تشریح جداگانه این عوامل می پردازد.
نژاد معصوم و نادر حقانی (نویسندگان ایرانی) فراتر از این رفته و بر این باورند که فرهنگ به عنوان مهارت پنجم بعد از مهارت های چهارگانه زبان به شمار می رود. [23]
سه دیدگاه درباره رابطه بین زبان و فرهنگ مطرح شده است. دیدگاه نخست: زبان بخشی از فرهنگ بوده که در رابطه میان افراد و فرهنگ مشترک بروز پیدا می کند. نمادهای فرهنگ در این نگرش (چشم انداز و خانواده و اقتصاد و غیره) نقش اصلی در برقراری ارتباط ایفا می کند و فرهنگ بدون آنها وجود ندارد. نقش آفرینی زبان تنها به عنوان یکی از عوامل تشکیل دهنده فرهنگ محدود نشده و زبان به مراتب نقش بیشتری ایفا می کند. دیدگاه دوم: زبان و فرهنگ مستقل از یکدیگر بوده اما به هر حال زبان با مفاهیم محض و حتی متغیر فرهنگی ارتباط دارد. دیدگاه سوم: زبان و مفاهیم فرهنگی با یکدیگر ارتباط نسبی دارند.
زبان ابزار بیان اندیشه ها و بخش جدایی ناپذیر میراث نوشتاری و شفاهی ملت ها به شمار می رود. ادبیات هم بخش قابل توجه و مهم فرهنگ و هویت ملی بوده و بخش گسترده ای از هویت از طریق زبان قابل انتقال است. علاوه بر نقش ارتباطی، زبان در تفکر و فرهنگ هم نقش اصلی بر عهده دارد. برخی بر این باورند که زبان ابزار تفکر و شکل گیری دیدگاه ها و چشم اندازها و هویت جمعی و برقراری روابط اجتماعی کوچک و بزرگ و ربط دادن آنها به گذشته و حال و آینده است. [24]
2-تسلط زبان فارسی و تضعیف زبان ها و فرهنگ های پیرامونی آن:
ایران کشوری چند ملیتی و چند فرهنگی است. امت ایران از خلق های گوناگونی با فرهنگ ها و زبان ها و لهجه های متنوع تشکیل شده است. گرچه گویش های متفاوت نقاط اشتراک فراوانی با یکدیگر دارند اما این گویش ها دارای نقاط اختلاف و تباین هم هستند. زوال زبان و لهجه ناخودآگاه منجر به نابودی تاریخ و فرهنگ و بخش عظیمی از زندگی و سرمایه معنوی عشیره یا قبیله ای می شود که به این زبان سخن می گویند.
ایران در دوره نظام شاهنشاهی تا کنون دستخوش تحولات پرشتابی در عرصه های اجتماعی و اقتصادی و سیاسی بوده که در این میان زبان ها و لهجه ها و در راس آنها زبان فارسی به دلیل پیامدهای تحولات صورت گرفته آسیب دیدند. اما هویت زبان فارسی به دلیل سیاست های سیستماتیک زبانی در عهد شاهنشاهی به طور عام به عنوان زبان ملی و رسمی و علمی و مذهبی در ایران حفظ شد و در دوره جمهوری اسلامی سیاست سیستماتیک تری در این خصوص اجرا گردید. سیاست زبانی بر پایه توانمند سازی زبان فارسی رسمی و به خصوص لهجه تهرانی برای بسط نفوذ و تسلط بر بقیه زبان ها و گویش های محلی مثل کردی و عربی و ترکی آذری و بلوچی و لری و بختیاری و گیلکی و مازنی و طبری و تالشی و گرگانی و غیره قرار دارد. زبان فارسی از بستر ادبی و تمدنی و تاریخی برخوردار بوده و به این دلیل در کانون توجه قرار گرفت. علاوه بر این، زبان فارسی دارای چارچوب ملی بوده و همین نقطه تمایز آن از زبان های خلق های ایران است. زبان فارسی رسمی با توجه به این ویژگی بر محافل علمی و رسانه ای مسلط گردید و طبیعتا زبان های دیگر تضعیف و فرهنگ آنها در فرهنگ غالب ذوب شد. زبان ها و گویش های اقلیت های ضعیف و کم جمعیت به دلیل کم بودن جمعیت کسانی که به این زبان ها سخن می گویند در معرض زوال قرار دارد.
زبان ها و گویش های محلی در ایران به دلایل فراوان در معرض زوال قرار دارند. زبان های محلی که خلق های غیر فارس بدان سخن می گویند حاوی بخش قابل توجهی از هویت و فرهنگ این خلق ها و بازتاب دهنده آداب و رسوم و ارزش ها و باورهای آنان است. این زبان ها در عین حال همچون ظرف انتقال ارزش ها و باورها از نسلی به نسل دیگر هستند. همه این زبان ها ریشه در عمق تاریخ دارند و حامل ارزش های اجتماعی و فرهنگی هستند. زبان های محلی و زبان فارسی مادر دارای اشتراکات تاریخی بوده و میراث ارزشمندی از واژه های قدیمی را در بر می گیرد که می تواند در پژوهش ها و مطالعات تاریخی و اتیمولوژی (واژه پژوهی) زبان فارسی مورد استفاده قرار بگیرند. بنابراین، تضعیف زبان ها و گویش های محلی منجر به تضعیف زبان ملی و وحدت و همبستگی و از میان رفتن پایه های ملیت های ساکن ایران می شود.
تحقیقات میدانی پژوهشگران اجتماعی در رابطه با زبان ها و گویش های محلی در ایران در دو دهه اخیر بیانگر اهمال و بی توجهی نسبت به این زبان ها است. این بی توجهی از سیاست سیستماتیکی سرچشمه می گیرد که به منظور تضعیف زبان های محلی و تقویت زبان فارسی رسمی انجام می شود. کاهش و محدود کردن نقش آفرینی زبان های محلی در سیستم آموزشی و پرورشی و خودداری از گسترش و ترویج و آموزش و ورود زبان های محلی به ساختار رسمی کشور از جمله ابزارهای اجرایی این سیاست به شمار می روند. [25] سرکوب زبانی در مورد برخی زبان ها که از لحاظ تاریخی و تمدنی و سیاسی حساسیت برانگیزتر هستند با شدت بیشتری اعمال می شود. زبان های عربی و کردی با سرکوب روزافزون روبرو هستند. سیاست سرکوبگرانه از طریق رویکردها و اقدامات زیر اعمال می شود:
الف- ترویج به کارگیری زبان فارسی و گسترش آن در مناطق و شهرهای غیر فارس نشین.
ب- مطرح کردن زبان فارسی به عنوان تنها زبان رسمی کشور که در اداره جات و نهادهای دولتی و غیر دولتی و همه بخش ها و کلیه اطیاف رسانه ها به کار گرفته می شود. تنگ کردن عرصه به روی زبان ها و گویش های دیگر و خودداری از انتشار و گسترش آنها.
ج- ممنوعیت استفاده از زبان ها و گویش های محلی که زبان مادری هستند در نظام آموزشی به ویژه در مدارس و آموزشگاه ها و دانشگاه ها و دیگر نهادها. این زبان ها فقط در خانه به کار گرفته می شوند. این اقدام منافی همه قراردادها و معاهدات بین المللی و حتی قانون اساسی ایران تلقی می شود چه اینکه در اصل ۱۵ قانون اساسی آمده است استفاده از زبان های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات آنها در کنار زبان فارسی آزاد است. [26]
د-عدم حمایت از مطالعات و پژوهش های علمی درباره گویش ها و زبان های محلی در ایران و محدود شدن این پژوهش ها به زبان فارسی. این در حالیست که انجام مطالعاتی از این دست می تواند به تقویت زبان های محلی و انتقال آنها به ادبیات رسمی کشور بینجامد.
ه- فقدان برنامه و چشم انداز روشن و نبود اراده سیاسی برای تقویت ظرفیت و قابلیت زبان ها و گویش های محلی.

3-معرفی زبان فارسی به عنوان زبان انقلاب و دگرگونی مفاهیم آن بعد از انقلاب:
چنانکه پیشتر اشاره شد زبان همچون آینه ای است که تغییر و تحولات جامعه در عرصه ساختاری و نهادی و ارزش های اجتماعی را انعکاس می دهد. زبان و محیط ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر دارند و از این رو، تحول در جامعه منجر به تغییر و تحول در حوزه زبان می شود. تغییرات زبانی و تحولات جامعه با یکدیگر همسویی دارند. تحولات جامعه به نوبه خود با تغییرات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و .. ارتباط دارند. انقلاب ایران منجر به یک تحول بنیادین و عمیق در همه عرصه های جامعه گردید و این تغییرات بر زبان فارسی هم تاثیر گذاشته و منجر به تحول گسترده در حوزه زبانی شد. در این پژوهش به واژه ها و فرهنگ لغت تحول یافته بعد از انقلاب اشاره می کنیم چه اینکه این عرصه با فرهنگ و جامعه ارتباط مستقیم داشته و سریع تر از بقیه عرصه ها دستخوش تحول شد و تحولات اجتماعی را منعکس نمود.
نمادهای این تحول متعدد هستند. حذف فرهنگ لغت فارسی و ارزش ها و فرهنگ نظام شاهنشاهی یکی از نمونه های بارز این تغییر است. در این تحول می بینیم که معانی برخی واژه دچار تغییر و نه حذف شدند و اصطلاحات و واژه های جدیدی که در زبان فارسی دوره شاهنشاهی رایج نبودند در راستای بیان نیازمندی های جدید مطرح شدند. انقلاب موجب تحول بنیادین در سه عرصه ارزش ها و اجتماع و موسسات شد. در این پژوهش تغییر و تحول صورت گرفته در این سه بخش و تغییر برخی واژه ها مورد بررسی قرار می گیرند:
الف- ارزش ها:این عرصه بعد از انقلاب بیش از بقیه حوزه ها دستخوش تحول شد. نظریه پردازان و سران انقلاب هم بر این مساله تاکید دارند. شهید بهشتی در این باره گفت «انقلاب ما انقلاب ارزش هاست» ارزش ها و فرهنگ معینی قبل از انقلاب بر جامعه حاکم بود و این فرهنگ و ارزش ها بعد از انقلاب تغییر کردند. تغییرات زبانی را می توان در راستای تغییر ارزش ها تفسیر نمود. این پروسه شامل ارتقا و کاهش و عام و خاص شدن معنی برخی واژه ها شد. به عنوان مثال، کلمه «روشنفکر» در دوره شاه دارای بار مثبت بود و به فرد فرهیخته و روشنفکر و آگاه به دانش های نوین اطلاق می شد اما بعد از انقلاب و با توجه به اظهارات خمینی غربزدگی و ارزش های غربی مورد نکوهش قرار گرفت و معنی این واژه تنزل پیدا کرد و به فرد غربزده و بی هویت و متاثر از فرهنگ غربی اطلاق شد.
یک مثال دیگر درباره مفاهیم ایدئولوژیکی و مکتب های فکری غربی و شرقی مثل کاپیتالیسم و سوسیالیسم و کمونیسم و لنینیسم و مارکسیسم و ماتریالیسم و غیره است که در دوره شاه دارای بار معنایی مثبت بودند اما معنای این واژه ها بعد از انقلاب تنزل پیدا کرد.
واژه های دارای بار مذهبی فراوانی به دلیل تغییر بنیادین ارزش ها بعد از انقلاب مطرح شدند و به شکل روزانه به کار رفتند. این کلمات در زبان پایه دوره شاه اصلا مطرح نبودند اما حالا در زبان مطبوعات و رسانه ها مورد استفاده قرار گرفته و معنای آنها دستخوش تحول گردید. واژه هایی همچون امامت و ولایت و ولایت فقیه و جهاد و نهضت و شهادت و ایثار و امر به معروف و نهی از منکر و حکومت اسلامی و شرع اسلام و قانون الهی به فرهنگ لغت انقلاب افزوده شدند.
ب- تغییر ساختاری: همزمان با تغییر ساختار اجتماعی در ایران به دلیل تحول انقلابی زبان فارسی هم دستخوش تحول شد. در این راستا بار ارزشی برخی کلمات مثل سازندگی و تولید و روستا و محرومیت زدایی افزایش یافت. این تغییر بر اثر مطرح شدن جامعه روستایی و بخش کشاورزی و دامپروری و تولید بومی در دوره انقلاب به عنوان یک ارزش محوری روی داد. این در حالیست که در دوره شاه توجه بیشتر به جامعه شهری معطوف بود و اقتصاد ایرانی به خارج متکی بود. نهادهای اجتماعی و اقتصادی تازه ای مثل جهاد سازندگی و کمیته امداد امام خمینی و خدمات کشاورزی و تعاونی ها و بنیاد شهید و بنیاد مستضعفان و جانبازان و بنیاد مسکن بعد از انقلاب تشکیل شدند و به تبع آن کلمات و مفاهیم تازه ای تولید شدند.
ج-تغییر موسسات: در اینجا مقصود برخی تغييراتی که در نهادهای سیاسی صورت گرفت. تحول در موسسات در چندین سطح انجام می گیرد. تغییر نظام پادشاهی و کلیه نهادهای تابع و تاسیس شورای جدید قانونگذاری و تغییر بنیادین وظایف قوه مقننه نمونه هایی از تغییر موسسات هستند. تغییر و زوال واژه های فارسی که فاقد معنا و مدلول شدند بیانگر تغییرهای بنیادین در نهادهای سیاسی است. برخی واژه ها و اصطلاحات بعد از انقلاب از بین رفتند که عبارتند از: سلطنت، نظام شاهنشاهی، شاه، اعلیحضرت، ولیعهد، همایونی، شاه بانو، وزارت تشریفات، وزارت دربار، مجلس سنا، مجلس شورای ملی، انجمن های ایالتی و ولایتی، بانک شاهنشاهی، بنياد فرح و واژه های دیگر.
برخی اصطلاحات هم دستخوش تغییر جزئی شدند اما بار معنایی خود را حفظ کردند. واژه هایی مثل «مجلس شورای اسلامی» و «وزارت جنگ» و «شورای اسلامی» و «نهضت سوادآموزی» جایگزین «مجلس شورای ملی» و «وزارت دفاع» و «انجمن های ایالتی و ولایتی» و «کمیته ملی پیکار با بی سوادی» شدند. مفاهیم جدیدی هم در زبان فارسی تولید شدند که بیانگر نهادها و اداره های حکومتی جدید بودند. این واژه ها عبارتند از: انقلاب اسلامی، ولایت فقیه، جمهوری اسلامی، مقام رهبری، خدمتگزار، شورای انقلاب، شورای نگهبان، مجلس خبرگان، مجمع تشخیص مصلحت نظام، نمایندگی ولی فقیه، سازمان تبلیغات اسلامی، کمیته انقلاب اسلامی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بسیج، دادگاه انقلاب اسلامی و امام. واژه امام بعد از انقلاب از قدسیت ویژه ای برخوردار شد. البته واژه ها و اصطلاح های فراوانی دیگری هم وجود دارد که در اینجا مجال آن نیست که به مورد به مورد آنها اشاره کرد.

سوم: زبان و صدور انقلاب و فرهنگ.. ساز و کارها و رویکردها
زبان فارسی از موقعیت و اعتبار ویژه ای در میان ایرانیان برخوردار است. زبان فارسی برای ایرانیان مایه افتخار بوده و آنها را از دیگران متمایز می کند. زبان فارسی نقش محوری در صدور فرهنگ و انقلاب ایفا کرد. می توان به این موضوع با بررسی موارد زیر پرداخت:

1-زبان فارسی، ابزاری برای گسترش فرهنگ ایرانی:
دکتر پرویز ناتل خانلری [27] استاد برجسته زبان و ادبیات فارسی درباره زبان فارسی می گوید‌ «من فارسی را عزیز می دارم و به خود می بالم که این زبان من و کسان من است. زبانی که شیرینی آن را دشمن و دوست و خویش و بیگانه چشیده اند.. نزد من وطن آن نیست که شما می پندارید.. هر جا که فرهنگ ایرانی هست وطن من است..نمی گویم که فرهنگ همان زبان است اما زبان هم یکی از اجزای فرهنگ است و جزء بزرگی است…»[28]
حق شناس متخصص زبان شناسی و آواشناسی بر این باور است که زبان فارسی متعلق به قوم فارس و یا اکثریت مردم ایران نیست و در واقع زبان مشترک و میراث فرهنگی و تمدنی همه مردم ایران به شمار می رود و آنها را به یکدیگر پیوند می دهد. این گروه ها امت واحدی تشکیل می دهند… این اصل تاریخی و فرهنگی زبان فارسی آن را همواره از هر گونه قید و مرز جغرافیایی رها کرده است. [29]
همه این ویژگی ها باعث شده تا زبان فارسی به عنوان تنها صدای انقلاب مطرح شود: «این زبان، زبان گویای انقلاب است و ارتباطی گسست ناپذیر با بزرگمردان انقلاب دارد و از اندیشه های انقلابی دفاع کرده است. این زبان میراث انقلاب عظیم را به نسل های بعدی منتقل می کند.‌» [30]
مرتضی مطهری هم ضمن ابزار شیفتگی به زبان فارسی می گوید [31]: «زبان در برخی فرهنگ ها نقشی بیشتر از نقش دین یا جامعه برای حفظ و تداوم آن فرهنگ ایفا می کنند. این درباره فرهنگ ایرانی هم صدق می کند.» [32] او در کتاب خود به رابطه زبان فارسی و فرهنگ اسلامی اشاره می کند و می گوید «اگر زبان فارسی از میان رفته بود ما امروز آثار گرانبها و شاهکارهای اسلامی ارزنده ای همچون مثنوی و گلستان و دیوان حافظ و نظامی و صدها اثر زیبای دیگر که در سراسر آنها مفاهیم اسلامی و قرآنی موج می زند و پیوند اسلام را با زبان فارسی جاوید ساخته اند نداشتیم. [33]
پس باید برای تبیین نقش زبان فارسی در انتقال فرهنگ ایرانی به تشریح رابطه زبان و فرهنگ پرداخت. فرهنگ ایرانی حامل پیامی بوده که باید از طریق زبان فارسی منتقل شود. زبان در اینجا کارکرد انتقال دهنده دارد. چهار عامل اساسی در این روند عبارتند از: فرستنده و وسیله انتقال پیام و هدف پیام و گیرنده.
فرستنده در اینجا فرهنگ ایرانی شیعی بوده که سابقه آن به عهد ایران دوره زرتشت بر می گردد. علامه مرتضی مطهری هم به این مساله اشاره می کند و می گوید «ایرانیان بقایای تمدن تلطیف شده و پرورده ایران را به اسلام تحویل دادند. [34] فرهنگ ملت ها آینه ای است که اندیشه و باور و اخلاق و آداب و رسوم و ادبیات و ارزش ها و تحولات فکری و اجتماعی آنها را در دوره های مختلف و طولانی منعکس می کند.
محمد حمید خانی درباره سابقه فرهنگ ایرانی که در حال صدور به کشورهای دیگر است می گوید « ما این فرهنگ و این ارزش ها را به آسانی به دست نیاورده ایم. ما مدیون پیامبر اسلام و علی و امامان معصومی هستیم که در طول حیاتشان در راه فرهنگ ایران اسلامی مبارزه کردند. فرهنگ ایرانی و ایران اسلامی امروز مدیون امام است که با کوشش های بی نظیر خود ایران اسلامی و جمهوری اسلامی در جهان را ارتقا داد. او به راستی احیاکننده دین ناب محمدی است. ما همچنین مدیون مقام معظم رهبری هم هستیم…»[35]
ایران از ظرفیت های فرهنگی متعدد و گوناگونی برخوردار بوده و هر کدام از آنها می تواند انگیزه ای برای خارجی ها برای یادگیری زبان فارسی باشد. به عنوان مثال، تمدن باستان ایران عامل مشوقی برای غیر فارسی زبان برای یادگیری فارسی است. نهادهای رسمی در ایران با آگاهی از این موضوع آموزشگاه های زبان فارسی برای غیر فارسی زبان راه اندازی کردند تا توسط دانشجویان خارجی مورد استفاده قرار بگیرد. تورهای گردشگری تاریخی و بازدید از اماکن و آثار تاریخی و باستانی در دستور کار موسسات آموزشی قرار دارد. اما در واقع، بازدید از زیارتگاه ها و اماکن مذهبی از جمله حوزه های علمیه و مراقد امامان شیعه و نوادگانشان و چهره های شاخص مذهبی و تکیه ها و غیره هدف اصلی این سفرها به شمار می رود و این اماکن به عنوان قطب های گردشگری مورد توجه توریست های خارجی معرفی می شوند. حکومت ایران با تنظیم این سفرهای گردشگری دینی درصدد کسب توجه دانشجویان و دانش پژوهان خارجی به فرهنگ مذهب شیعی است تا بدین وسیله شاید پروسه شیعه شدن این افراد انجام بگیرد. به عنوان مثال مجموعه «سفری با زبان فارسی» شامل دروس آموزش زبان فارسی برای عرب ها است. [36] این تالیفات به شکل یک مجموعه تلویزیونی در کانال های عربی وابسته به حکومت ایران به نمایش درآمده است. با بررسی محتوای این دروس می توان گفت که این دوره های آموزشی علاوه بر نمادهای فرهنگی ایران حاوی فرهنگ مذهبی شیعی مثل زیارت ضریح و مراقد امامان و برگزاری مراسم عزاداری و سوگواری در مناسبت های معروف دینی ( به عنوان مثال: درس ۲۴) است. در این دوره های درسی و به ویژه (درس شهید گمنام-شماره ۳۲) به رویدادهای تاریخی در ایران مثل جنگ ایران و عراق با یک نگرش ایدئولوژیک و مذهبی اشاره می شود. در مقدمه این مجموعه تلویزیونی به انگیزه های این برنامه اشاره می شود و نویسنده با تاکید بر جنبه انقلابی می گوید «باید علاوه بر دلایل یاد شده گفت که نقش فرهنگی و ترقی خواهانه و بارز ایرانیان در عرصه منطقه و جهان به ویژه پس از پیروزی انقلاب پرشکوه اسلامی مورد توجه فراوان جهانیان و به ویژه جهان اسلام قرار گرفته است. آنها به ایران به عنوان یک الگوی ایده آل در استقلال و آزادی و پیشرفت و ایستادگی در برابر قدرت های سلطه جو می نگرند…».
باورهای انقلابی و شیعی در دیگر کتاب های آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان گنجانده شده است. این در حالیست که این کتاب ها بایستی تنها در محدوده آموزش زبان فارسی باشد. به عنوان مثال می توان به کتاب «زبان فارسی» احمد صفار مقدم اشاره کرد. متون برخی دروس این کتاب به امامان شیعه اختصاص داده شده اند (درس دهم: امام زاده صالح). و نیز کتاب «دوره آموزش فارسی از مبتدی تا پیشرفته» مهدی ضرغامیان که سرشار از مفاهیم مذهبی است. (خاطرات مذهبی- عزاداری در ایران- شهرهای مذهبی- محرم و مجلس تعزیه و ..). [37]
ادبیات یکی از نمادهای فرهنگ ایرانی است که موجب جذب غیر فارسی زبان می شود. از این رو، مطالب گوناگون ادبی از جمله شعر و نثر و قصه و مقاله با مضامین شیعی از شاعران شیعه و شاعران انقلاب که در مدح انقلاب و بنیانگذاران و اصول و اهداف انقلاب شعر سروده اند در این کتاب ها گنجانده می شود. البته اغلب – نه همه -کتاب های آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبان از مطالب ادبی شیعی برخوردار هستند. علاوه بر ادبیات، موضوع های دیگری مثل هنر و سینما و آداب و رسوم و فلکلور و عید و مناسبات ملی به عنوان مفاهیم فرهنگی جذاب برای غیر فارسی زبانان مورد توجه ویژه قرار دارد. [38]
2- زبان فارسی… ابزاری برای صدور انقلاب:
علی خامنه ای در دیدار اعضای فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی در مقر صدا و سیما در سال ۱۹۹۲ میلادی (۱۳۷۰ خورشیدی) با تبیین جایگاه و اهمیت زبان فارسی در نظام ایران گفت «تصور می کنم که دولتمردان نظام قدر زبان فارسی را می دانند. دلیل آن است که ایران امروز پیامی برای جهان دارد. این پیام اسلام انقلابی ما است. ما پیامی برای جهان داریم که نیازمند یک ابزار انتقال است. این ابزار همان زبان فارسی است. هنگامی که به این پیام فکر می کنم می بینم که این زبان باید توانایی به بار کشیدن واژه ها و مفاهیم ویژه ما را داشته باشند. مفاهیم و واژه های انقلابی و عقیدتی نظام. بنابراین ما امروز به زبان فارسی رصین و متن و در حال گسترش نیاز داریم و این همان چیزی است که به فضل خداوند از آن برخورداریم.» [39]
اندیشه انقلابی بر اثر این سیاست زبانی بعد از انقلاب در زبان فارسی نفوذ پیدا کرده و مفاهیم و واژه های تازه ای به کار گرفته شدند که بیانگر روحیه و پیام انقلابی و استفاده حاکمیت از زبان بود.
بنابراین، زبان فارسی در دوره انقلاب قادر به برقراری ارتباطات گسترده ای شد و این ناشی از تحولات فرهنگی و سیاسی و اجتماعی بنیادین در ایران بود. روند آموزش زبان فارسی و قوانین آموزشی بعد از انقلاب با توجه به این موضوع که زبان فارسی حامل پیام انقلاب و مفاهیم انقلابی است دستخوش تحول عظیمی شد. از این رو تلاش ها و اقدامات گسترده ای مثل تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای تحقیقات وزارت آموزش و پرورش برای ترویج و گسترش زبان فارسی انجام گرفت. شورای تحقیقات وزارت آموزش و پرورش مسئولیت تالیف و تدوین کتاب های درسی را به عهده داشت و با همکاری کارشناسان این حوزه به تالیف مجدد کتاب های درسی و مقررات آموزشی –چه در داخل و چه در خارج- پرداخت. این روند با بسترهای جدید ایدئولوژیکی و مذهبی و اهداف انقلابی جمهوری اسلامی ایران همسویی داشت. در این راستا همه کتاب ها و مطالب آموزشی و درسی دوره شاه به کلی تغییر کردند و در چارچوب اندیشه جدید و روحیه انقلابی تدوین شدند.[40]
در این راستا، مطالعات دقیقی در تالیفات ادبی قدیم در راستای ترویج و نشر مطالب مفید با توجه به معیارهای یاد شده و جهت گیری بنیانگذاران انقلاب انجام شد. خمینی با تدوین نقشه راه در این حوزه گفت «نویسندگانی که سال های سال در دوره حکومت خفقان و تروریسم در انزوا و سرکوب بودند باید امروز این آزادی را که به قیمت خون پاک شهیدان به دست آمده غنیمت شمرده و ارزش های الهی را نادیده نگیرند..» علی خامنه ای هم گفت «زبان فارسی یک نعمت الهی است در اختیار ما. این زبان، زبان انقلاب و دین و اسلام انقلابی و مورد علاقه همه ملت ها است.»[41]
خلاصه اینکه کلیه نهادها و دستگاه های حکومتی بعد از انقلاب و در راس آنها وزارت آموزش و پرورش به زبان فارسی به عنوان یک میراث غنی و انعکاس دهنده فرهنگ و تمدن غنی ایرانی و ظرف اندیشه و اصول و ارزش های انقلابی می نگرند و وظیفه خود را در حفظ و ترویج و گسترش زبان فارسی می دانند. [42]
البته این تلاش ها تنها به ایران محدود نبوده بلکه برخی نهادهای گسترش زبان فارسی و فرهنگستان زبان فارسی در خارج هم در راستای گسترش و ترویج فرهنگ و مفاهیم و ارزش های مذهبی و انقلابی و فرهنگی و علمی و هنری و ادبی کوشیده اند. در این راستا، کتاب ها و مقرراتی تنظیم شد که هیچ گونه ارتباطی با نظام سابق سیاسی نداشته و اندیشه ها و گروه ها و مفاهیم فرهنگی دوره شاهنشاهی هم در این کتاب ها و مقررات حذف شدند.
یکی از اقدامات ایران راه اندازی و گسترش مدارس ایرانی و ایجاد مراکز فرهنگی در خارج است. ۴۷ مدرسه و مرکز ایرانی در سال ۱۹۸۹ میلادی (۱۳۶۸ خورشیدی) در خارج کشور مشغول فعالیت بودند که با توجه به آخرین آمار این رقم به بیش از ۱۲۰ مدرسه و مرکز فرهنگی در بیش از ۱۰۹ شهر جهان افزایش یافته است. علاوه بر این ده ها مرکز فرهنگی ایرانی در پایتخت های جهان فعالیت می کنند. این مراکز مستقل از وابسته های فرهنگی سفارت های ایران هستند. کارشناسان و زبان شناسان و صاحب نظران در حوزه زبان فارسی و فرهنگ ایرانی به این مراکز اعزام می شوند و کتاب ها و ابزارهای آموزشی گوناگونی توزیع می گردد. البته ناگفته نماند که دوره های آموزش زبان فارسی و ترویج فرهنگ ایرانی در بسیاری از شهرهای جهان از جمله هامبورگ و فرانکفورت و مونیخ و لندن و پاریس و استکهلم و ایاصوفیه و ایروان و نیز در پایتخت های عربی و اسلامی برگزار می گردد. علاوه بر این، دوره های آموزش زبان فارسی و فرهنگ انقلابی ایران برای هزاران تن از خارجی های مقیم ایران به خصوص پناهندگان افغانی و عراقی دایر می شود.
راه اندازی «مرکز گسترش زبان فارسی» وزارت امور خارجه هم در راستای ترویج زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در خارج صورت گرفته است. این مرکز در سفارتخانه های ایران در جهان نمایندگی هایی مستقر کرده و اکنون از طریق ۱۳۰ نمایندگی به برگزاری دوره های آموزشی و فرهنگی و مذهبی برای دانشجویان و پژوهشگران و علاقمندان در کشورهای جهان می پردازد. این مرکز همچنان دوره های آموزش زبان فارسی و نمایشگاه و فعالیت های دیگری برگزار می کند. مراکز فرهنگی دیگر ایران در خارج به شکل مستقل از مرکز گسترش زبان فارسی فعالیت می کند اما آنها هم خدمات مشابهی ارائه می دهند. این مراکز به دانشگاه ها و مراکز فرهنگی در کشورهای گوناگون که در آنها زبان فارسی و تاریخ ایران آموزش داده می شود از طریق اعزام استادان ایرانی متخصص و دانشجو و برگزاری دوره های تقویتی زبان فارسی برای استادان خارجی زبان فارسی کمک می کند. نهادهای دیگری هم با کارکرد مشابه و هماهنگ با یکدیگر فعالیت می کنند. شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم در راستای تحقیق هدف مشابه تشکیل شده است. از دیگر نهادهای فعال در حوزه ترویج زبان فارسی می توان به فرهنگستان زبان فارسی و مرکز بین المللی دانشگاه تهران برای آموزش زبان فارسی به دانشجویان خارجی اشاره کرد. این نهاد در راستای آموزش زبان فارسی به دیپلمات ها و بازرگانان و گردشگران و دانشجویان خارجی فعالیت می کنند.
همه این تلاش ها و اقدامات عملی از سوی جمهوری اسلامی برای ترویج زبان فارسی و انتقال فرهنگی و صدور انقلاب انجام می گیرد.

پایان
زبان فارسی یکی از نمادهای اصلی هویت ایرانی و زبان ملی و زبان انقلاب اسلامی است. این زبان همواره به عنوان یک ابزار مهم توسط حکومت های پی در پی به کار گرفته شده است. از این رو توجه و اهتمام به تثبیت این زبان در داخل کشور و مطرح کردن آن به عنوان ابزار اصلی نشر فرهنگ ایرانی در جهان و ترویج اصول انقلاب و صدور آن ها به خارج در اولویت سیاست خارجی دولت های بعد از انقلاب ایران قرار دارد. این رویکرد – به نظر نویسنده- دستاوردهای چشمگیری در سطح خارجی داشته و زبان فارسی به عنوان دومین زبان مهم بعد از زبان عربی در جهان اسلام شناخته می شود. زبان فارسی در دوره معاصر قادر به برقراری ارتباط بیشتری با غرب بوده و از فرهنگ غربی بسیار تاثیر پذیرفته است. شیوه زبان فارسی برای عموم مردم خوشایند به نظر می رسد و این به دلیل ارتباط با زبان های اروپایی و بازسازی و رهایی زبان فارسی از میراث گذشته است. پژوهشگاه ها و دانشگاه و مدارس و آموزشگاه های زبان فارسی در سراسر جهان فعالیت می کنند و این تاثیر مثبتی در حوزه فرهنگ و گردشگری و غیره در ایران داشته است. اما این رویکرد در داخل کشور پیامدهای خطرناک و مرگباری به دنبال دارد. زنجیره فارسیزاسیون در عرصه عمومی و رشد اهتمام و توجه به فارسی در ایران و توانمند سازی آن در کشورهای دیگر در مقابل محدودکردن زبان ها و گویش های بومی انجام می گیرد و این می تواند همزیستی مسالمت آمیز بین این زبان ها و خلق های ایران را با تهدید جدی مواجه کند. این مساله موجب شد تا خلق های غیر فارس مطالباتی برای دست یابی به حقوق خود در حوزه زبان و فرهنگ مطرح کنند. اما اگر حکومت ایران این شکاف را پر نکند مشکل بالا گرفته و این مطالبات از سطح خواسته های هویت طلبانه و فرهنگی فراتر رفته و به سمت مطالبات استقلال طلبانه برای دست یابی به حقوق پایمال شده می روند. مهم ترین ویژگی انسان به عنوان موجود اجتماعی هویت فرهنگی و مذهبی و جغرافی وی است. هویت زدایی خلق های غیر فارس توسط حکومت منجر به تفرقه افکنی و اختلاف فرهنگی و زبانی و فروپاشی و گسست پیوندهای اجتماعی در جامعه و به تبع آن فروپاشی حکومت می شود. علاوه بر این ایده صدور انقلاب خطرات دیگری هم به دنبال دارد. یکی از مهم ترین آنها ایجاد ناامنی و آشوب و هرج و مرج و فتنه افکنی در میان افراد یک جامعه بوده که سیمای ایران را خدشه دار می کند و ایران را در فهرست کشورهای شرور و یاغی قرار می دهد.

[1]
جولیوس گلد و ویلیام کولب: فرهنگ علوم اجتماعی. تهران. چاپ دوم. ۲۰۰۶. ص۶۲۹-۶۳۰.
[2]
ویکتور الکک: گزارشی تاریخ نگرانه از تمدن و فرهنگ (طرح تقويمي للحضارة والتمدن والثقافة). فصلية إيران والعرب. بیروت. شماره های ۶ و ۷. ۲۰۰۴. ص۲۷.
[3]
باقر ساروخی: درآمدی بر دایره المعارف علوم اجتماعی. انتشارات موسسه کیهان. تهران. ۱۹۹۷. جلد ۲. ص۱۷۵.
[4]
جواد منصوری: فرهنگ استقلال و توسعه. تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه. ۱۹۹۱. جلد ۳. ص۹.
[5]
نورا قیصری: گفتاری بر هویت و عادات اندیشمندان ایرانی (أقوال في الهوية وعادات المفكرين الإيرانيين). تهران. انتشارات تمدن ایرانی. ۱۹۹۷. ص۵۳.
[6]
داوری اردکانی: نمادهای هویت ایرانی و زبان فارسی. مطالعات ملی. نگار. شماره ۳. ۲۰۰۷. ص۲۰.
[7]
روح الله موسوی خمینی. صحیفه نور. تهران. موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی. جلد ۱۲. ص۶.
[8]
روح الله موسوی خمینی. صحیفه نور. تهران. موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی. جلد۱۸. ص۲۱۹.
[9]
شاعر معاصر ایرانی که در سال ۱۹۲۸ در کاشان به دنیا آمد. او در سال ۱۹۵۳ از دانشکده هنرهای زیبای تهران فارغ التحصیل شد. او نقاش هم بود و در چند نمایشگاه نقاشی شرکت کرد. او علاوه بر مجموعه های شعری فراوان نمایشگاه های نقاشی در مناطق مختلف تهران دایر کرد.
[10]
ابیات آغازین معروف ترین شعر نو سهراب سپهری: اهل کاشانم .. روزگارم بد نیست .. تکه نانی دارم خرده هوشی سرسوزن ذوقی .. گاه گاهی قفسی می سازم با رنگ می فروشم به شما .. تا به آواز شقایق که در آن زندانی است.. دل تنهایی تان تازه شود
[11]
گزیده هایی از سخنرانی علی خامنه ای در جمع اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ۲۰۰۳.
[12]
جعفر ربانی: هویت ملی. تهران. سازمان انجمن اولیا و مربیان جمهوری اسلامی ایران. ۲۰۰۲. ص۸۸.
[13]
مریم صنیع اجلال: درآمدی بر فرهنگ و هویت ایران. انتشارات تمدن ایرانی. ۲۰۰۵. ص۱۰۵.
[14]
نجیمه شاه نقی: تعیین مولفه های هویت ملی و بررسی آنها در کتاب های زبان فارسی. تهران. ۲۰۰۹. ص۳۶.
[15]
گراهام فولر و رند رحیم فرانکه. شیعیان عرب..مسلمانان فراموش شده. ترجمه خدیجه تبریزی. تهران و قم. ۲۰۰۵. ص۱۷۱ و ۱۷۲.
[16]
برای کسب اطلاعات بیشتر رجوع شود به مقاله «ایران: قانون اساسی فرقه گرا و اقدامات فرقه گرایانه» (إيران: طائفية الدستور والممارسة). دکتر محمد جمیح در روزنامه القدس العربی در تاریخ ۲۴ نوامبر ۲۰۱۶.
[17]
محمد سالار: انقلاب اسلامی و صدور ارزش های فرهنگی. تهران. بهار ۲۰۰۳. شماره ۵.
[18]
دیوید مارش: روش و نظریه در علوم سیاسی. مترجم به فارسی: امیر محمد حاجی یوسفی. تهران. مرکز مطالعات استراتژیک. ۱۹۹۹. ص۱۹۵-۲۰۰.
[19]
Milliken, Jennifer: The study of Discourse, in international Relations, 1999 5(2), p229-230
[20]
بی گمان فرهنگ ها از یکدیگر تاثیر می پذیرند به خصوص فرهنگ های مغلوب تحت تاثیر فرهنگ غالب قرار می گیرند. این روند در طول تاریخ منجر به تغییرات بنیادین و فراگیر می شود تا جایی که یک فرهنگ جایگزین فرهنگ دیگر می شود و یا اینکه یک فرهنگ با فرهنگ دیگر ادغام می شود و فرهنگ جدیدی با نمادهای مغایر بروز می کند. این اتفاق در مورد فرهنگ فارسی و فرهنگ عربی افتاد. فرهنگ فارسی و فرهنگ عربی منجر به از میان برداشتن یکدیگر نشدند اما تاثیر فرهنگ عربی و اسلامی بر فرهنگ فارسی بعد از فتح ایران توسط اسلام تا کنون آشکار است.
[21]
قهرمان سلیمانی. افتتاحیه. نامه پارسی. تهران. وزارت فرهنگ. شماره ۲۹. ۲۰۰۳. ص۲.
[22]
Risager, Karen: Language culture Pedagogy, Toronto: Multilingual matters LTD 2007.
[23]
نژاد معصوم و نادر حقانی: آموزش زبان و مقوله فرهنگ در بستر کلاسیک و دیجیتال. تهران. شماره ۸۰. ۲۰۰۷. ص۴.
[24]
ماندانا همتی: زبان و هویت فرهنگی. تهران. شماره ۱. ۱۹۹۸. ص۱۵. حسین مجتهدی: ساز وکارهای قوی و تثبیت شده هویت ملی در ایران. گروه تاریخ دانشگاه ارومیه.
[25]
زمردیان. ر. راهنمای گردآوری و توصیف گویش ها. مشهد. دانشگاه فردوسی. ۲۰۰۱. ص۳۷.
[26]
اصل ۳ و اصل ۱۹ و اصل ۲۰ قانون اساسی کنونی که در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ به رفراندوم گذاشته شد به آزادی های مشروع و عدالت و برابری و رفع تبعیض بین افراد جامعه اشاره دارد.
[27]
پرویز ناتل خانلری. ادیب و سیاستمدار و زبان شناس و نویسنده و شاعر معاصر ایرانی است. او بعد از انقلاب دستگیر و از کلیه فعالیت های آکادمیک و رسمی برکنار شد. او در سال ۱۹۹۰ در سن ۷۷ سالگی از دنیا رفت. از مشهورترین آثار وی می توان به کتاب دستور زبان فارسی و کتاب زبان فارسی و فرهنگ تاریخی زبان فارسی اشاره نمود.
[28]
پرویز خانلری: زبانشناسی و زبان فارسی. تهران. انتشارات توس. ۲۰۰۷. ص۱۷۵.
[29]
علی محمد حق شناس.زبان و ادبیات فارسی در گذرگاه سنت و مدرنیته. تهران. ۲۰۰۳. ص۱۸۷.
[30]
ماندانا همتی: زبان و هویت فرهنگی. تهران. شماره ۱. ۱۹۹۸. ص۲۰.
[31]
مرتضی مطهری. روحانی و استاد فلسفه اسلامی و علم کلام و تفسیر قرآن در دانشگاه تهران و عضو هیات موتلفه اسلامی. او یکی از بنیانگذاران و نظریه پردازان حکومت جمهوری اسلامی است و بعد از انقلاب به ریاست شورای انقلاب منصوب شد و در سال ۱۹۷۹ ترور شد. از مطهری کتاب ها و تالیفات فراوانی به جا مانده از جمله: اسلام و مقتضیات زمان. امامت و رهبری. آینده انقلاب اسلامی. خدمات متقابل اسلام و ایران.
[32]
مرتضی مطهری: خدمات متقابل اسلام و ایران. تهران. انتشارات صدرا. ۲۰۰۰. ص۱۱۴.
[33]
مرتضی مطهری. منبع سابق. ص۳۷۵.
[34]
مرتضی مطهری: خدمات متقابل اسلام و ایران. تهران. انتشارات صدرا. ۲۰۰۰. ص۱۱۹.
[35]
حمید محمد خانی: بررسی نقش زبان فارسی در تبیین فرهنگ ایران اسلامی. تهران. ۱۹۹۸. شماره ۴۷. ص۴۶.
[36]
دکتر مسعود فکری با همکاری سید علی ابو طالبی. سفری با زبان فارسی. تهران. ۲۰۱۱.
[37]
احمد صفار مقدم: زبان فارسی. تهران. شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی. پژوهشگاه علوم انسانی. ۲۰۱۳. مهدی ضرغامیان. کتاب دوره آموزش زبان فارسی از مبتدی تا پیشرفته. تهران. شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی. ۲۰۰۲.
[38]
حسین علی قبادی. تبیین تحولات شعر پارسی بعد از انقلاب اسلامی. مجله پژوهش. تهران . بهار ۲۰۰۱. شماره دوم. ص۴۰.
[39]
گوشه ای از اظهارات علی خامنه ای در جمع اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی. ۲۰۰۳.
[40]
حسن رزمجو: کتاب های درسی جمهوری اسلامی ایران. تهران. ۱۹۹۷. ص۱۰۹ و ۱۱۰.
[41]
گوشه هایی از سخنرانی رهبر انقلاب در مراسم افتتاحیه اولین همایش زبان فارسی در صدا و سیما. به نقل از مجله سروش. سال ۱۷. ۱۹۹۵. شماره ۷۷۰. ص۶.
[42]
گفت و گو با محمد علی نجفی. وزیر آموزش و پرورش با عنوان «زبان و ادبیات فارسی..میراث بزرگ». مجله سروش. سال ۱۷. ۱۹۹۵. شماره ۷۷۰. ص۱۲.
د.احمد موسی
د.احمد موسی
استاد زبان و ادبیات فارسی در مراکش و پژوهشگر مطالعات ایران شناسی