بررسی دوباره طرح ایران!

https://rasanah-iiis.org/parsi/?p=841

توسطمحمد الرمیحی

تلاش برای ارایه پاسخ روشن به برخی پرسش ها ضروری به نظر می رسد. این سؤال ها در ارتباط با روابط بین ایران و کشورهای عربی هستند و ضروری ترین آنها عبارتند از: ایران چه طرحی در خصوص کشورهای عربی که دامنه آنها از رود فرات تا رود نیل کشیده شده در نظر دارد؟ یافتن پاسخ برای این سؤال می تواند پرده از بیش از نیمی از راز پشت پرده این تنش خونین بردارد! طرح ایران در خصوص کشورهای عربی اصولا با هدف تضعیف مشروعیت ملی در کشورها راه اندازی شده است؛ این طرح بستری را ایجاد می کند تا ایران در مرحله نخست دولت های ما را به دولت های شکست خورده تبدیل کند، سپس کنترل سرزمین هایمان را برای اجرای طرح خود به دست گیرد. به عبارت دیگر، ایران با این طرح، کشورها را به میدان نبردی با شعارهای دروغین بین مؤلفه هایشان بدل می کند. ایران نه نان و آزادی تقدیم ملتش کرده و نه حتی یک وجب از خاک فلسطین را آزاد کرده است!

برخی کشورهای عربی متوجه این طرح خطرناک شده اند و خطر را با حفظ سلامت ملی از خود دور کردند. این کشورها که در صدر آنها پادشاهی عربستان سعودی در شرق و پادشاهی مراکش در غرب قرار دارند، اقداماتی برای جلوگیری از پیامدهای طرح ایران و از بین بردن ریشه های آن در پیش گرفتند. هر کشوری برای حفظ مشروعیت خود اقداماتی در نظر گرفته است. بسیاری از کشورهای عربی هم به دلایلی با حسن نیت پیش رفت، برخی نیز بر این باورند که رویارویی با طرح ایران ممکن است هزینه ای برای آنها داشته باشد که هم اکنون توان پرداخت آن را ندارند. رویکرد این کشورها در قبال ایران همانند جزر و مد دریا در نوسان است تا جایی که برخی نیز به دام این طرح افتادند یا در شرف گرفتار شدن در آن بودند. رژیم ایران مجموعه ای از دام ها را در بخش های فراوان برای عرب ها نصب کرده است. یکی از این دام ها دام عرب های شیعه است، (این مفهوم را به دقت به کار می برم، از این رو نگفتم شیعیان عرب بلکه از عبارت عرب های شیعه استفاده می کنم). همه اینها به سوی تامین بزرگ ترین طرح (تضعیف مشروعیت ملی) جهت گیری شده اند تا نفوذ در بافت ملی کشورهای عربی را برای ایران تسهیل کنند.
موضوع عرب های شیعه یکی از تله های روشن ایران است و دارای کاربرد دو گانه بوده: یکم، منزوی سازی برخی عرب های شیعه بر پایه وابستگی آنها به ولی فقیه از بقیه مولفه های اجتماعی در کشورهایشان، (نظام آنها) در این حالت رنگ و بوی صرفا فرقه ای به خود گرفته و ایده الحاق و نه اصلاح را به عنوان یک دکترین توجیه پذیر با خود به یدک می کشد. مشارکت کلیه جریان های ملی در فرآیند اصلاحات ضروری است، اما تنها با دکترین الحاق می توان مولفه های دیگر را حذف نمود. این دام، تکامل طبیعی پروسه پیشرفت اجتماعی و سیاسی را در کشورهایی که گرفتار آن شده اند به تاخیر انداخته و تضعیف و فرسایش حکومت را هدف گرفته است تا آن را به تعطیلی بکشاند. در نتیجه گروه های مخالف ایده الحاق در حالت رویارویی داخلی با گروه الحاق شده قرار گرفتند. به باور گروه اول، تطبیق دکترین الحاق منجر به ایجاد اصلاحات نخواهد شد. کما اینکه مردم متقاعد شده اند که الگوی حاکمیت در ایران هیچ فرد خرمند و تیزهوشی را به نسخه برداری از آن وسوسه نمی کند. طرح و دام های ایران که با شعارهای (جنگ با اسراییل و مبارزه با آمریکا) نصب شده بودند اکنون دیگر اثری ندارند، گرچه برخی افکار عمومی در کشورهای عربی در گذشته و برای مدتی این شعارها را دنبال می کردند اما با گذشت زمان ورشکستگی آنها آشکار شد.
از این دیباچه که بگذریم نوبت به مرحله عملی می رسد، ایران در وقت حاضر در عراق و سوریه و لبنان و به خصوص یمن حضور دارد، تلاش های ایران برای حضور در بحرین و عربستان سعودی و برخی کشورهای شمال آفریقا ادامه دارد. پس نتایج طرح ایران در کشورهایی که در آنها جای پایی پیدا کرده را به دقت بررسی می کنیم. ایران در عراق حضور دارد و برخی گروه های سیاسی در این کشور تسلیم ایران شده اند، اما این بدین معنا نیست که همه عراقی ها زیر بار حضور ایران در کشورشان رفته اند، این امر تنها شامل عرب های سنی نمی شود که قشر وسیعی از عرب های شیعه را هم در بر می گیرد. این مساله کاملا آشکار شده که طرح ایران اساسا یک پروژه توسعه طلبانه، حذفی و الحاقی است، به اینها باید استفاده از بازوهای عراقی برای ایجاد مانع بر سر راه منافع عالی کشورهای عربی را افزود. طرح ایران برای عراقی ها چیزی به جز تفرقه، خرابی و جنگ به همراه ندارد. شمار کسانی که از سکونت گاه های طبیعی خود آواره شدند در وقت حاضر سه میلیون و نیم مهاجر برآورده می شود. همگی آنان، انسان هستند نه قطعات دومینو. آنان احساس دارند و حق دارند که زندگی با کرامتی داشته باشند. آنان از این حق دفاع خواهند کرد. حاکمان بغداد که خود را به ایران محدود کردند اکنون حتی اشکالی نمی بینند قاسم سلیمانی را (ژنرالی که حتی در دانشکده ای نظامی تحصیل نکرده است) به عنوان مشاور نظامی دولت عراق منصوب کنند! بهترین نتیجه ای که از طرح ایران نصیب عراقی ها می شود همانا از بین رفتن مشروعیت و توقف پیشرفت قشرهای گسترده ای از مردم در جامعه عراق است.
ضرر و زیان این طرح بیشتر از سود و برکت آن است. طرح ایرانی بیش از آنکه منجر به انسجام و وحدت دولت ملی و مدنی در عراق شود تقسیم و دو دستگی را به دنبال خواهد داشت. همین سناریو در سوریه هم پیاده می شود البته با جزئیاتی متفاوت. هدف در اینجا همان از بین بردن مشروعیت است؛ حالا چه مشروعیت نظام یا مخالفان. در این شرایط، خلأ قدرتی ایجاد می شود که منافع ایران در آن تامین می شود. صرف نظر از فجایع عظیم انسانی و کودکانی که در تلویزیون مشاهده می کنیم که نیمی از بدن آنان زیر آوار است و نیمی دیگر برای چنگ زدن به زندگی تلاش می کند، و میلیون ها آواره و نابودی روستاها و شهرها، همه اینها در طرح ایران جزئیات است، مساله مهم رسیدن به هدف است. هدف همانا تضعیف مشروعیت ناشی از خواسته اکثریت شهروندان هوادار تغییر و به خاک سپردن این خواسته ها زیر آوار است. در مورد یمن هم این مساله تکرار می شود، کمک به گروه کوچکی از مردم یمن علیه اکثریت مردم، این اقدام بار دیگر برای تضعیف مشروعیت ملی و سپس کنترل امور در کشور عربی یمن است. چرا که نه آن گروه مورد تایید اکثریت مردم در یمن است و نه اینکه توانایی ارایه پروژه توسعه محوری را در کشور فقیری مثل یمن دارد. کشوری که با جمعیت بیش از بیست و پنج میلیونی فاقد منابع اقتصادی مورد نیاز برای سازندگی است.
مهم در اینجا هم نه تنها تضعیف بلکه مرگ بالینی مشروعیت است تا نفوذ ایران افزایش یافته مراکز تصمیم ساز یمن از صنعا به تهران انتقال یابند! در چنین پروژه ای ، شمار کشته شدگان یا گرسنگان یا زندانیان در یمن اهمیتی نداشته بلکه مهم ترین نکته تسلط بر طبقه حاکمان جدید و به انقیاد در آوردن آنان است، چنانکه در بغداد یا بیروت هم نمونه آن را ملاحظه می کنیم. این سناریو در لبنان به گونه ای بسیار آشکارتر تکرار می شود، به تعطیلی کشاندن مشروعیت ملی. رنج و گرفتاری شهروندان لبنانی ومستأصل شدن آنان ، ورشکستگی موسسات، شکست خوردگی و به تعطیلی کشاندن دولت و اعمال تحریم های اقتصادی بین المللی علیه آن در این میان اهمیتی ندارد. طرح ایرانی یک چیز کم دارد و آن هم عدم درک رویدادهای تاریخی است. حافظه مشترک مردم در عراق و سوریه و یمن زیر بار خواسته های رژیم ایران نمی رود. رژیمی که در بطن خود امور غیب و خرافات بسیاری به همراه دارد و بی تردید، اینها دیر یا زود بر علیه خود رژیم انعکاس می یابند.
طرح ایران به این مسئله محدود نمی شود، بخشی از تلاش های ایران برای تضعیف مشروعیت، از طریق حج به پادشاهی عربستان سعودی رسید. ایرانی ها در موارد فراوانی از طریق حجاج اعزامی مشکل ایجاد می کنند که به مرحله آشوب و نابسامانی می رسد. البته اگر حتی در این میان برخی از حجاج کشته شوند برای ایران چندان فرقی نمی کند، چرا که ایران تلاش می کند تا شکافی هر چند ناچیز برای زیر سؤال بردن مشروعیت حکومت عربستان ایجاد کند و طوری وانمود کند که گویی حکومت عربستان توانایی مدیریت امور حج و حجاج را ندارد! و سرانجام به حمله شدید لفظی ایران به بحرین در خصوص رویدادهای اخیر می رسیم. کلیه مسوولان ایران از مقام های نظامی گرفته تا مسوولان دینی و سیاسی به یکباره خواستار رویکرد خشونت آمیز و مسلحانه در بحرین شدند. آنها گستاخانه تمامی خطوط قرمز را در یک اقدام مداخله جویانه بر اثر رویدادهای داخلی در این کشور، به کناری نهادند؛ آنهم رویدادهایی که در این دوره در بسیاری از کشورها اتفاق می افتد. این همان طرح ایرانی است، یعنی تعمیق دو دستگی ها و تضعیف مشروعیت که مفاد آن به این شرح است: یا اجازه می دهید که ما برای تضعیف شما و سپس از بین بردن دولت های مشروعتان نا امنی ایجاد کنیم و یا اینکه غوغا به پا کرده تهدید می کنیم.
شایسته است که این طرح ایرانی درک گردد و یک استراتژی برای مقابله با آن در کشورهای عضو شورای همکاری در نظر گرفته شود، این استراتژی باید بر مبنای واقعیت ها و نه آرزوها وضع شود.
سخن آخر
چشم انداز کریه رژیم ایران برای کشورهای همجوار، برای درازمدت با ما خواهد ماند. لذا، مقابله با آن به صبر و اقدامات عملی گروهی و هماهنگ نیاز دارد.

برگرفته از روزنامه الشرق الأوسط

محمد الرمیحی
محمد الرمیحی
نویسنده وپژوهشگر کویتی