عوامل موثر در زوال قدرت نرم ایران در منطقه عربی

https://rasanah-iiis.org/parsi/?p=2591

توسطدکتر سعید قاسمی

پس از انقلاب خمینی در سال ۱۹۷۹، همدلی زیادی نسبت به ایران در میان عرب ها به وجود آمد. ایران از این همدلی برای گسترش نفوذ خود در سطح مردمی در مناطقه عربی سود برد. ولی در نتیجه سیاست های منطقه ای رژیم ایران، تصویر این کشور در منطقه تحت تاثیر قرار گرفته است. رفتار رژیم ایران امیال جاه طلبانه ‌ای را آشکار کرده است که این کشور به ضرر همسایگان عرب خود به دنبال آن است. چنین رفتاری نخست طی جنگ با عراق بروز یافت و سپس در مداخلات گسترده ایران در منطقه پس از بهار عرب، بویژه در یمن و سوریه قابل مشاهده بود. این تحولات به فرسوده شدن «قدرت نرم» ایران منجر شد. با این همه، عرب ها دیگر به دنبال تقلید از الگوی انقلابی ایران نیستند زیرا آنها با نژادپرستی نهادینه شده در این الگو رو به رو شده اند- هرچند که ایران می کوشد تا از آرمان فلسطین برای جلب افکار عمومی عرب ها سود ببرد.

این پژوهش پرسش هایی را در خصوص موارد زیر مطرح می کند: عوامل تضعیف کننده قدرت نرم ایران، پیامدهای «بهار عرب» بر موقعیت ایران در منطقه عربی، و نشانه های زوال قدرت نرم ایران و همچنین پیامدهای این زوال بر توان ایران در اعمال نفوذ در جهان عرب.

ایران کوشیده است تا با توسعه قدرت نرم، تصویر خود را در جهان عرب بهبود بخشد. این قدرت نرم این امکان را برای ایران فراهم می کند تا در برهه های مختلف نقشی فعال در منطقه عربی بازی کند. اما تلاش های ایران برای افزایش نفوذ خود پس از بهار عرب پیامدهای منفی داشته است که به فرسایش قدرت نرم این کشور منجر شده است و تاثیر منفی بر گفتمان تبلیغی-مذهبی ایران در منطقه داشته است. در عین حال، ایران اکنون به بن بستی با سایر قدرت های منطقه ‌ای رسیده است که بر مناسبات و نفوذ این کشور در برخی از کشورها و مناطق و همچنین در سطح عامه مردم تاثیر داشته است.

در نتیجه، این پژوهش فرضیه های زیر را مطرح می کند:

-استفاده مفرط ایران از قدرت نرم و سخت برای اعمال نفوذ در میان عرب ها تاثیر منفی بر تصویر این کشور در میان عموم عرب ها و در نتیجه بر منافع این کشور داشته است.

-هر چه ایران بیشتر خود را در موضوعات داخلی عرب ها درگیر کند، قدرت نرم این کشور کمتر تاثیرگذار خواهد بود.

به پرسش های مطرح شده در این پژوهش می توان اینگونه پرداخت:

یکم – منابع قدرت نرم ایران

ایران از منابع متفاوتی در حوزه قدرت نرم برخوردار است، از جمله:

1_ موقعیت تاریخی و فرهنگی

این جنبه، نقش مهمی در شکل دادن سیاست خارجی ایران و همچنین چگونگی استفاده این کشور از قدرت نرم نسبت به همسایگان خود بازی می کند. ری تکیه (Ray Takyeh) می گوید: «ایرانی ها بر این باورند که با توجه به تاریخ و عظمت تمدنشان، کشورشان باید رهبری منطقه را در اختیار داشته باشد.»[1] این حس منحصر به فرد نسبت به برتری فرهنگ و تمدن خود بویژه نسبت به همسایگان عرب – که با حس همیشگی عدم امنیت همراه بوده است – نقش حیاتی در ساختار نگاه ایران نسبت همسایگانش بازی می کند. در ادامه تکیه می افزاید: «حس برتری نسبت به همسایگان – عرب های سیه چرده و ترک های ساده ‌لوح – جوهره کیهانشناسی فارسی را منعکس می سازد…. غرور ملی ایرانی ها اما با حس ناامنی همراه است که ناشی از حمله های مستمر نیروهای متخاصم به این کشور می باشد. ایرانی ها نسبت به اهداف و انگیزه های همسایگان بسیار شک و ظن دارند زیرا در معرض حملات مغول قرار گرفته بود. این حملات بی رحمانه و اشغال طولانی مدتی که متعاقب آن رخ داد، تاثیر فراموش ناشدنی بر ایرانی ها داشته است و منجر شده تا آنها هم خود را برتر از همسایگان خود بدانند و هم به آنها مشکوک باشند.»[2] همچنین هویت ایرانی همواره موجب نفرت نسبت به عرب ها شده است که از نظر آنها «دیگری» به شمار می روند. ایرانی ها بر این باورند که به لحاظ قومی، دینی و زبانی از عرب ها برتر هستند. در نتیجه، آنها همیشه خواسته اند تا پیوند عرب-فارس را – که پس از فتح ایران از سوی مسلمانان به وجود آمد – به تدریج از بین ببرند. در نتیجه ایرانی ها اینگونه استدلال می کنند که زبانی فارسی قدیمی تر از زبان عربی – که همان زبان قرآن است – می باشد و اینکه آنها از نژاد آریایی هستند که از نژاد عرب برتر است. سرانجام اینکه آنها روایتی متفاوت از اسلام (شیعه دوازده امامی) دارند که خواستار رهبری مطلق ولی فقیه بر همه مسلمانان است.[3] روایات تاریخی و فرهنگی ذکرشده در بالا تاریخچه حس برتری ایرانی ها نسبت به همسایگان خود و همچنین تمایل آنها به اعمال نفوذ بر آنها را منعکس می سازد.

با انقلاب خمینی این حس برتری تقویت شد و مجموعه ای از مفاهیم جدید برگرفته از سنت سیاسی شیعه نیز به آن افزوده شد. همچنین ایرانی ها بر این باورند که آنها اقلیت شیعه هستند در برابر اکثریت سنی عرب که آنها را تهدید می کنند. این امر به روایت تاریخی و فرهنگی ایران افزوده شده است و در ذهن ایرانی ها، تصویری از خود و دیگران و همچنین نوع نگاه و سیاست های این کشور را شکل داده است.

از آنجا که تصمیم گیرندگان ایرانی از پیامدهای منفی مداخله ایران در منطقه عربی – بویژه پس از انقلاب خمینی – آگاهند،‌ مشخص بود که رویکردهای جدیدی مبتنی بر قدرت نرم باید اتخاذ شود– قدرت نرمی که به دنبال شکل دادن و اعمال نفوذ بر رفتار دیگران با فریب آنها – و نه زور – می باشد. این امر به تلاش هایی برای جایگزین کردن قدرت سخت در رسیدن به اهداف ایران بویژه در مناطق عربی منجر شد. این موضوع در برنامه ایران با نام سند چشم انداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران (۲۰۰۵-۲۰۲۵) در اولویت قرار گرفت. این برنامه به دنبال تدوین نقش ایران طی یک دوره بیست ساله بود. هدف این برنامه تبدیل ایران به هسته مرکزی نفوذ چندجانبه در جنوب غربی آسیا می باشد که در کل تا شبه جزیره سینا، منطقه عربی به شمار می رود.[4]

2_ منابع فرهنگی

به گفته جوزف نای (Joseph Nye)، فرهنگ (در همه شاخه ها و سطوح آن) یکی از منابع مهم تولید قدرت نرم برای هر کشوری به شمار می رود. به دلیل غنای فرهنگ و زبان فارسی و همچنین سنن ایرانی و مذهب شیعه، ایران منابع بزرگی در تولید قدرت نرم در اختیار دارد. یکی از ابزار قدرت نرم اشاعه زبان فارسی و اندیشه مذهب شیعه از طریق روزنامه ها، مجلات، نمایشگاه ها و سمینارها می باشد. این سیاست فرهنگی از سوی وابستگان و رایزن های فرهنگی سفارتخانه های ایران به اجرا گذاشته می شود. همچنین تعدادی از نهادهای رسمی و مردمی ایران – مانند انجمن جهانی اهل بیت و سازمان تبلیغات اسلامی – همگی مشغول اشاعه سیاست های فرهنگی هستند.

به رغم اهمیتی که ایران به اشاعه فرهنگ ایرانی و زبان فارسی می دهد، در کشورهای عرب کسی چندان علاقه مند به یادگیری زبان فارسی نیست و جهان عربی به سنت های ایرانی چندان علاقه ای نشان نمی دهد. در نتیجه، تنها راه ورود ایران به جهان عرب از طریق اشاعه دکترین شیعه است.

3_ ارزشهای سیاسی ویژه

این ارزش ها شامل دمکراسی، انتخابات، حقوق زنان و حقوق مدنی می شود. ایران معتقد است که ایجاد مفهوم «دمکراسی دینی» به عنوان یک نظام سیاسی دورگه می تواند الگوی منحصر به فردی برای قدرت نرم این کشور و همچنین جایگزینی برای نظام های سیاسی سنتی که در سطح جهان وجود دارد به شمار رود. رییس مجلس شورای اسلامی علی لاریجانی می گوید: «یکی از مهمترین دستاوردهای امام خمینی ارائه الگوی دمکراسی دینی است که بر انتخابات مردمی و همچنین مقاومت در برابر ظالمان مطابق با ارزش های اسلامی مبتنی می باشد.»[5] ایران خود را کشوری با ثبات در میان منطقه ای پر از منازعات، کشوری معتدل در خاورمیانه و همچنین امن ترین کشور منطقه نشان می دهد. به این ترتیب، ایران کشوری منحصر به فرد و الگویی شایسته برای کشورهای همسایه می باشد.[6]

4_ مبانی سیاست خارجی ایران

سیاست خارجی یک کشور می تواند یکی از مهمترین منابع قدرت نرم آن باشد، «بویژه اگر سیاستی سرشار از ارزش های متعالی، طرح های بین المللی، یا ابتکاراتی برای ترویج مناسبات بین المللی، منطقه ای و دوجانبه باشد».[7] بر اهمیت سیاست خارجی آنگاه افزوده می شود که دیگران آن را واجد ابعاد اخلاقی نیز بدانند. سیاست خارجی ایران از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است زیرا بزرگترین منبع تولید قدرت نرم این کشور به شمار می رود. قانون اساسی ایران به طور مشخص به سیاست خارجی این کشور در فصل نخست خود که به «اصول کلی» اختصاص دارد اشاره می کند. در تبصره ۱۶ اصل ۳ قانون اساسی به این موضوع اشاره شده است: «تنظیم سیاست خارجی کشور بر اساس معیارهای اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان و حمایت بی دریغ از مستضعفان جهان». در اصل ۱۵۲ آمده است: «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس نفی هرگونه سلطه جویی و سلطه پذیری، حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت های سلطه گر و روابط صلح آمیز متقابل با دول غیر محارب استوار است.»[8] این موارد منابع اصلی قدرت نرم ایران در سیاست خارجی به شمار می روند.

اگر به مفهوم قدرت نرم نگاهی بیاندازیم، نای آن را اینگونه تعریف می کند: «حکومت باید از طریق مفاهیم، اصول و اخلاقی که به نمایش می گذارد، قدرت معنوی و اخلاقی خود را به نمایش بگذارد.» ایران در نخستین سال های انقلاب این مفهوم را در شعارهای خود مورد استفاده قرار می داد که با اهداف مردمان جهان سوم همخوانی داشت. به این ترتیب، ایران قادر بود الگوی مشخصی را از توان خود در مقابله با کشورهای بزرگ – چه شرقی، چه غربی – ارائه دهد و الگوی ملی خود را در تطابق با منافع ملی خود به نمایش بگذارد. آنچه به این سیاست ایران توان بیشتری در میان همسایگان عرب داده است دفاع تهران از آرمان فلسطین است. زیرا ایران آن را به موضوع اصلی سیاست خارجی خود تبدیل کرده است.

دوم – استفاده ایران از قدرت نرم در جهان عرب

برای داشتن قدرت نرم، لازم است تا مسیر حرکت منطقه یا اهداف مورد نظر را به شیوه ای منظم در خدمت اهداف ملی بزرگتر تعیین کرد. در نتیجه، کانال هایی که ایران قدرت نرم خود را از طریق آن به کار بسته و پیش برده است، تغییر کرده است. رهبری ایران سند چشم انداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران (۲۰۰۵-۲۰۲۵) را به عنوان سندی مرجع برای تعیین مقام و موقعیت ایران در فضای منطقه ای تدوین کرد. خامنه ای سند چشم انداز ۲۰۲۵ را یکی از مهمترین اسناد پس از قانون اساسی ایران توصیف کرد.[9] چشم انداز جمهوری اسلامی ایران بر مجموعه عواملی تاکید دارد که از طریق ابزار سیاسی و فرهنگی، ایران را به الگویی پرنفوذ و الهام بخش در جهان عرب و اسلام تبدیل می کند. این ابزار را می توان اینگونه شرح داد:

1_ ابزار فرهنگی: تبلیغ و صدور الگوی ایران

مهمترین ابزار فرهنگی مورد استفاده از سوی ایران در جهت پیشبرد قدرت نرم خود در منطقه عبارتند از:

الف_ بورس های تحصیلی: دانشجویان و دانشگاه ها بخش عمده ای از اندیشه خمینی را تشکیل می دهند. طلاب حوزه و دانشجویان دانشگاه ها از عوامل مهمی در انقلاب اسلامی علیه رژیم پهلوی به شمار می رفتند. بعدتر اهمیت ویژه این گروه ها اهمیت ویژه ای در تامین منافع ایران به رسمیت شناخته شد. حکومت توجه ویژه به این گروه کرد که بعدتر به نخبگان وفادار به ایران تبدیل شدند و همچنین به ستون پنجم فعال ایران در سرتاسر منطقه مبدل گشتند. به عنوان مثال، ۷ هزار طلبه یمنی در شهر قم مشغول مطالعه هستند. سفارت ایران به طلاب یمنی حوثی بورسیه می دهد تا به مدت چهار سال، اصول دوازده امامی را در حوزه علمیه تهران مطالعه کنند.[10] ایران همین سیاست را در خصوص دانشجویان مصری نیز دنبال می کند. به عنوان مثال در سپتامبر ۲۰۱۳، دانشگاه تهران دانشجویان مصری را که آموزش متوسطه در مصر را با میانگین پایین گذرانده بودند پذیرفت. در آن سال این دانشگاه دانشجویانی را که دوره آموزش متوسطه را با ۷۵ درصد گذرانده بودند در رشته های پزشکی و دندانپزشکی و کسانی را که این مقطع را با ۷۰ درصد گذرانده بودند در رشته داروسازی پذیرفت. اما همین دانشجویان در کشور خود حتی در رشته های علوم انسانی نیز پذیرفته نمی شدند.[11] همچنین شاهد آن هستیم که ایران سالانه تعداد زیادی بورسیه به دانشجویان سوری می دهد. سالانه بیش از ۱۰۰ بورسیه به این دانشجویان داده می شود. به عنوان مثال، در سال ۲۰۱۶، ایران ۱۰۰ بورسیه و در سال ۲۰۱۹، بیش از ۵۰۰ بورسیه در رشته های مختلف اعطا کرد.[12]

ب_ ایجاد شعبه های دانشگاه های ایرانی در خارج از کشور

ایران کوشیده است تا برای دانشگاه های ایران در تعدادی از کشورهای عربی شعبه دایر کند، از جمله شعبه های دانشگاه آزاد در چند شهر عراق و سوریه؛ افزایش تعداد شعب این دانشگاه در لبنان؛[13] شعبه دانشگاه تهران؛ شعبه دانشگاه آزاد اسلامی – نخستین دانشگاه ایرانی که در سال ۲۰۰۴ در دبی افتتاح شد؛ شعبه دانشگاه شیراز؛ شعبه دانشگاه شهید بهشتی؛ شعبه دانشگاه پیام نور و سرانجام دانشکده علوم نوین در امارات متحده عربی. در چندین کشور عربی شعب دانشگاه های ایرانی تاسیس شده اند.[14] این دانشگاه ها نقش بسیار مهمی در گسترش نفوذ ایران در منطقه عربی بازی می کنند.

رژیم ایران از سازمان های خیریه، فرهنگی و آموزشی در خارج از کشور برای حمایت از استراتژی های قدرت سخت خود سود می برد. در ژانویه ۲۰۱۸، علی اکبر ولایتی اعلام کرد که رییس جمهور سوریه با باز کردن شعب دانشگاه های ایرانی در تعدادی از شهرهای سوریه موافقت کرده است. او همچنین اعلام کرد که شورای عالی اسلامی عراق با افتتاح شعب دانشگاه های ایرانی در چند شهر عراق از جمله بغداد، نجف، کربلا، بصره و اربیل موافقت کرده است. این همان استراتژی است که ایران برای گسترش حضور دانشگاه های ایرانی در لبنان استفاده کرد.[15] گسترش دانشگاه های ایران در خارج از کشور بخشی از استراتژی نرم ایران است که اهدافش عبارتند از: تقویت ایدئولوژی و سیاست توسعه طلبانه حکومت در سرتاسر غرب آسیا؛ به کنترل درآوردن جوامع و نهادینه کردن حضور فرهنگی خود؛ و ایجاد نخبگانی که ضمن پذیرش شعارهای انقلاب اسلامی، اصول شیعه دوازده امامی را نیز تبلیغ می کنند.

ایران با گسترش دانشگاه های خود پروژه یکپارچه ای را برای تقویت نفوذ فرهنگی، نظامی و سیاسی خود در منطق ایجاد کرده است که از لبنان تا سوریه، عراق و یمن و احتمالاً تا سایر کشورها گسترش می یابد.[16] تهران با اشاعه فرهنگ ایرانی و فارسی از طریق دانشگاه های خود، امید دارد تا سوریه، لبنان، عراق و یمن را برای پذیرفتن باورهای فرقه ای، دینی، سیاسی و فرهنگی ایران آماده کند.

ج_ رسانه ها و کانال های تلویزیونی

ایران مایل است شبکه ای از کانال های تلویزیونی ایجاد کند و این بخشی تفکیک ناپذیر از اهداف این کشور در صدور انقلاب و تبلیغ شیعه گرایی در جوامع عرب به شمار می رود. ایران بزرگترین امپراتوری رسانه ای را در کل منطقه، منطقه آسیا-پاسفیک و همچنین در جهان در اختیار دارد. صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران که تحت نظارت شخصی رهبر ایران علی خامنه ای قرار دارد، همه سیاست های رسانه ای ایستگاه های رادیویی و تلویزیونی در کشور را تحت کنترل دارد تا همسوی با جهت گیری های حکومتی فعالیت کنند.[17] این شبکه های رسانه ای شعارهای انقلاب ایران را تبلیغ می کنند. المنار و العالم از مهمترین کانال هایی به شمار می روند که با مخاطب قرار دادن منطقه عربی، برنامه های خبری خود را بر افکار عمومی در جهان عرب متمرکز کرده اند. 

د_ تبلیغ مذهب شیعه

ایران مذهب تشیع را در چارچوب روابط خارجی خود در سطحی گسترده مورد استفاده قرار می دهد. این امر بخشی مهم از تولید قدرت نرم و ایجاد هسته های شیعی وفادار به ولایت فقیه به شمار می رود که در خدمت پروژه ایران در منطقه قرار دارند. اهمیت اشاعه و گسترش شیعه گرایی فقط به لحاظ مذهبی نیست، بلکه از اهمیت سیاسی نیز برخوردار است، زیرا سیاست و مذهب با ولی فقیه – که استفاده از قدرت نرم در خصوص کسانی که به تازگی به شیعه گرویده اند را امری مهم می داند – یکی می شود. به دلیل پیوندهای عقیدتی با ایران، کسانی که به مذهب شیعه گرویده اند، وابستگی سیاسی و وفاداری شدیدی نسبت به ایران احساس می کنند، زیرا ولی فقیه رهبر سیاسی و دینی آنان به شمار می رود.

مکتب شیعه سیاسی یکی از ابزار قدرت نرم است که از طریق آن ایران همچنان ایدئولوژی انقلابی خود را در تطابق با نظریه «ام القری» و ولایت فقیه صادر می کند. در کل، این امر ستون اصلی استراتژی ایران است. ایران از مناسبات و تریبون های خود استفاده می کند تا مدعای خود را در خصوص برخورداری از آرمانی ترین نظام سیاسی معتدل و بهترین الگوی حکومتی در جهان اسلام تبلیغ کند.[18]

از نظر کیهان برزگر، پژوهشگر ایرانی، استفاده از مکتب شیعه در سیاست خارجی منسوخ شده است. اما این کار پس از بحران در عراق در سال ۲۰۰۳، تاثیرگذارتر شد. تشیع در تولید قدرت و امور سیاسی در خاورمیانه دخالت داشت و تاثیر و نقش ایران را تقویت می کرد. این مکتب، عراق را به دوست و متحد ایران تبدیل کرد. به گفته برزگر، تشیع همچنین به حضور موثر ایران در عراق، لبنان، و در کل خاورمیانه قدرت داد.[19]

چنانچه افتتاح شعب دانشگاه های ایرانی در کشورهای عرب خاورمیانه بخشی از پروژه گسترش مکتب شیعه بود، این موضوع پس از جنگ حزب الله علیه اسراییل در سال ۲۰۰۶ در کشورهای عربی شمال آفریقا افزایش یافته است. زیرا در پی جنگ عراق در سال ۲۰۰۳ – که واقعیت فرقه گرایانه مذهب شیعه ایرانی را آشکار ساخت – حزب الله محبوبیت خود را از دست داد. به عنوان مثال، بنابر گزارش ها، ایران با حمایت حزب الله لبنان طرحی برای توسعه حضور این کشور در تونس پس از سال ۲۰۱۱ داشته است. یکی از رهبران «جنبش النهضه» تایید کرد که «حمایت مالی کشورهای خارجی از فرقه گرایی، امری دائم است و ایران با تامین مالی گروه های شیعی مشخصاً به دنبال اشاعه اصول عقیدتی خود است. به عقیده بسیاری از ناظران تونسی، ایران فعالیتهای خود برای توسعه شیعه گرایی را پس از انقلاب تونس در ۲۰۱۱ افزایش داد و مرکز فرهنگی ایران در تونس مسئول تامین مالی و سازماندهی این موج است. برخی جماعات، احزاب و روزنامه های شیعی در جامعه مدنی تونس وجود دارند، از قبیل اتحادیه تسامح تونس، حزب الوحده، و روزنامه الصحوه».[20]

به دلیل پروژه منسجم ایران برای گسترش تشیع به دورترین نقاط جهان عرب، موج شیعه گرایی در الجزایر نیز افزایش چشمگیری داشته است. الجزایر از گسترش شیعه دوازده امامی تحت حمایت ایران نگران شده است.[21] این امر منجر به برگزاری مراسم عاشورا در تعدادی از شهرهای الجزایر از سوی شیعیان الجزایری شد. در همین زمینه، مقتدا صدر، رهبر شیعیان عراق، در بیانیه ای خواستار احترام به آزادی دینی شیعیان شد و از آنان خواست تا تسلیم نشوند. این تحولات نشانه ای از رشد پدیده شیعه گرایی در جامعه الجزایر است.

در سال ۲۰۰۹، مراکش روابط خود را با ایران قطع کرد؛ این کشور فعالیتهای مستمر مقامات ایرانی – بویژه هیئت دیپلماتیک این کشور در رباط – را نپذیرفت، زیرا فعالیت های شیعه گرایانه ای که سفارت ایران در مراکش انجام می داد، عناصر بنیادین دینی در این کشور، هویت ریشه دار مردم مراکش و همچنین وحدت دینی آنان از طریق مذهب سنی مالکی را به خطر می انداخت. [22] قطع مناسبات دیپلماتیک نشان دهنده خطر پدیده گسترش تشیع در تعدادی از شهرهای مراکش بویژه در شهر الحسیمه است.

روابط مراکش و ایران به دلیل مداخلات رژیم ایران در امور داخلی این کشور دچار مشکل شده است. در مارس ۲۰۱۹، پس از جذب هزاران مراکشی و تحریک تظاهرات در شهرهای مختلف مراکش بویژه الحسیمه واقع در شمال این کشور، مقامات مراکشی ایران و عناصر شیعی در مراکش را متهم به تهدید امنیت و ثبات در این کشور کردند. چند ماه پیش از آن، این شهر شاهد چند تظاهرات اجتماعی بود.

ایران تعدادی از انجمن ها را جهت تبلیغ مذهب تشیع تحت کنترل خود گرفت. و به دلیل ارتباط تشیع و وفاداری به ولایت فقیه در ایران، آن را منبع الهام برای عرب ها می دانست. این انجمن ها عبارتند از: مجمع اهل بیت، سازمان تبلیغات اسلامی، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، نمایندگان ولی فقیه در خارج از کشور، و کمیته امداد امام خمینی.

مورد ایران نشان دهنده اهمیت قدرت نرم در سطح منطقه ای است. ایران با ایجاد مراکز فرهنگی به عنوان نقاط اصلی اشاعه تشیع از طریق دیپلماسی عمومی – بویژه در سطح فرهنگی – فعالیت های موثری را انجام داده است. این کشور به فعال کردن مراکز فرهنگی خود رو آورده است زیرا با انزوای تحمیل شده بر این کشور پس از انقلاب ۱۹۷۹، کانال های سیاسی مسدود شده بودند.[23]

2_  استفاده از مباحث دینی و ملی در سطح کشورهای عربی

ایران از مباحث گوناگونی در چارچوب سیاست خارجی برای ترویج قدرت نرم خود در منطقه استفاده کرده است.

الف – آرمان فلسطین: این موضوع یکی از مهمترین عوامل در استفاده ایران از قدرت نرم بوده است. ایران با مطرح کردن این موضوع دست خود را به سوی عموم عرب ها دراز کرده است و خود را به عنوان مدافع اماکن اسلامی و مردم آسیب دیده فلسطین نشان می دهد. ایران از مداخله خود در آرمان فلسطین و روابط ویژه خود با حماس برای جلب افکار عمومی عرب ها سود می برد. علی شمخانی، دبیر شورای امنیت ملی ایران، در این زمینه گفته است: «در حالیکه دولت های سنی درباره جنایات غیر انسانی رژیم صهیونیستی سکوت کرده اند، حمایت اصلی از مردم مظلوم فلسطین از سوی شیعیان ایران بوده است.»[24]

مساله فلسطینی ها بهترین دستاورد ایران در دنیای عرب بوده است، بویژه پس از آنکه بین تعدادی از دولت های عرب و اسراییل روابط حسنه برقرار شد. ایران خود را تنها مدافع این موضوع محوری در میان مسلمانان نشان می داد. ایران با حمایت از فلسطینی ها توانست مخاطبان عرب زیادی را به سمت خود جلب کند تا مصداق این گفته خمینی در سال ۱۹۷۹ باشد: «همه سیاست های ما بی ارزش است اگر که در مساله فلسطین نقشی نداشته باشیم».[25] این امر فضای مناسبی را برای پذیرفتن نقش ایران در منطقه به وجود آورده است. همانطور که در عراق، سوریه و یمن شاهد هستیم، حمایت ایران از مساله فلسطین در پذیرش تشيع و نقش ایران در منطقه موثر بوده است.[26]

ب – گفتمان غرب ستیزی: ایران با استفاده از زبان خصمانه علیه ایالات متحده، توانسته است حمایت بخش بزرگی از افکار عمومی جهان عرب را به دست آورد. این کشور از احساس خشم عمومی که در میان عرب ها نسبت به ایالات متحده و در کل کشورهای غربی وجود داشت سود برد، تا قدرت نرم خود را در منطقه تقویت کند. در نتیجه، ابعاد انقلابی همچنان ستون گفتمان سیاسی ایران است که از طریق آن توانسته است حمایت بخش بزرگی از افکار عمومی را نسبت به سیاست های خود بویژه در سطح منطقه ای کسب کند. به گفته فراس الیاس،‌ ایران با استفاده از گفتمانی که از آرمان فلسطین حمایت می کرد، قصد داشت تا موافقت بخش عمده ای از افکار عمومی را به دست آورد.[27] رژیم ایران می کوشد تا توجه افکار عمومی عرب ها را جلب کند و به این ترتیب فضای مناسبی را برای پذیرفتن نقش ایران در منطقه به وجود آورد.

سوم – عوامل موثر در زوال قدرت نرم ایران پس از سال ۲۰۱۱

چند عامل در زوال قدرت نرم ایران نقش داشته اند که در ذیل به آنها پرداخته خواهد شد:

1_ نقش ایران در عراق

در حالیکه انتظار بود «برنامه ۲۰ ساله» ایران را به منبع الهام جهان عرب و اسلام تبدیل کند، عواملی که برای افزایش نفوذ قدرت ایران– بویژه مداخله ایران در جهان عرب پس از بهار عرب که در سال ۲۰۱۱ رخ داد – به کار گرفته شدند تاثیر معکوسی داشته است.

قدرت نرم ایران در سال ۲۰۰۶ در اثر جنگی که به رهبری حزب الله در جنوب لبنان اتفاق افتاد، به جهان عرب رسیده بود. اما این قدرت با اشغال عراق در سال ۲۰۰۳ از سوی آمریکا کاهش یافت. ایران مایل بود مراکز قدرت در بغداد را تحت کنترل خود درآورد و همچنین به فرقه گرایی به عنوان مبنای سیاستی که سنی ها را کنار می گذاشت علاقه وافری داشت. پروژه ایران در عراق، استعمارگرایی ایران و نگاه فرقه گرایانه این کشور به سنی ها را به بخش عمده ای از افكار عمومى عرب ها ثابت کرد. به همین ترتیب، ایران نسبت به عرب های ساکن در استان خوزستان نیز سیاستی فرقه گرایانه اتخاذ کرده است. نتایج نظرسنجی های انجام شده در جهان عرب نشان می دهد که سیاست ایران نسبت به کشورهایی که شاهد قیام های بهار عرب بودند، تاثیر منفی بر تصویر این کشور در جهان عرب داشته است.[28]

رفتار ایران در عراق و مداخله آشکار آن در امور داخلی این کشور، نشان داده است که ایران چیزی جز یک قدرت استعماری نیست و در استفاده از همه قدرت خود جهت از بین بردن این کشور برای تامین منافع خود باکی ندارد. به نقل از دویچه وله: « پس از سقوط نهادهای نظامی عراق در اثر مداخله آمریکا، ایران به سرعت نیروهای شبه نظامی خود را بر اساس مبانی فرقه ای و ایدئولوژیک ایجاد کرد. در نتیجه،‌ این انگیزه در میان وفاداران به رژیم ایران به وجود آمد تا بکوشند قدرت را در بغداد در دست بگیرند – ماموریتی که در آن کاملاً موفق بوده اند.»[29] همین شیوه – با استفاده از طرقی دیگر – با مداخله در یمن و سوریه نیز به کار گرفته شد، چرا که این کشورها برای تثبیت سلطه ایران در منطقه بسیار حائز اهمیت هستند.

2_ نقش ایران در سوریه و یمن

پس از بهار عربى بویژه در سوریه، مشخص شد که مداخلات ایران آشکارا ابعاد فرقه ای دارد و هدف آن افزایش کنترل ایران بر مناطق به اصطلاح هلال شیعه از طریق عمق بخشیدن به جنبه فرقه ای مناقشات در سوریه است. در سال ۲۰۱۲، تاثیر قاسم سلیمانی – رهبر نیروهای قدس سپاه – در نبرد قصیر کاملاً مشخص بود. او در کنار دولت سوریه و علیه نیروهای اپوزسیون و با کمک حزب الله لبنان و سایر نیروهای شبه نظامی شیعه، این نبرد را رهبری می کرد. این نبرد به نقطه عطفی در جهت تشدید فرقه گرایایی در جنگ سوریه مبدل شد.[30]

تلاش های ایران در خصوص استمرار بخشیدن به ابعاد فرقه ای مناقشات – هم در سوریه و هم در یمن – برای تکرار تجربه عراق، موجب شده است تا افکار عمومی جهان عرب سیاست های ایران را نپذیرند، زیرا این سیاست ها به دنبال ایجاد اقلیت های فرقه ای در این جوامع هستند. افکار عمومی عرب ها از جدیت این بذرهای فرقه گرایانه ای که از سوی ایران پاشیده می شود آگاهند. از این رو، ایران هرچند که دهه ها پس از انقلاب خمینی ستوده می شد، اما اعتبار خود را از دست داده است.

از سوی دیگر، مداخله ایران در مناقشات یمن – مانند آنچه در سوریه رخ داد – و همچنین به دلیل نقش این کشور در دامن زدن به جنگ بین یمنی ها و ایجاد بی ثباتی دائم در این کشور، اعتراض محافل عرب را برانگیخته است.

3_ تعامل گزینشی ایران با شورش های بهار عرب

انقلاب های بهار عرب موجب بی اعتباری گفتمان سیاست خارجی ایران شده است. ایران آنچه را در مصر، تونس و لیبی و ظهور جریان های اسلامی بعدی رخ می داد، گستره انقلاب اسلامی در ایران و بیداری اسلامی می داند.[31] با این همه، ایران رفتاری به شدت متناقض داشته است، زیرا از دولت اسد در مقابل انقلاب در سوریه و همچنین شورش حوثی ها علیه دولت مشروع این کشور در یمن به طور مستمر حمایت کرده است. این مواضع متناقض تاثیر منفی بر قدرت نرم ایران داشته است، بویژه از آنجا که مداخله ایران در این مناقشات به مهمترین مبانی سیاست خارجی این کشور که در دستور آمده ضربه زده است.

به این ترتیب، مداخلات ایران در سوریه و یمن با استفاده از ابزار قدرت سخت نه تنها نشان دهنده آن است که قدرت نرم ایران رو به زوال است، بلکه در واقع مهر تاییدی است بر شکست آن. برنامه ۲۰ ساله ایران که پس از حمله آمریکا به عراق به اجرا گذاشته شد، در رسیدن به اهدافش – یعنی تبدیل ایران به منبع الهام برای عرب های اطراف خود – شکست خورده است.

4_ تلاش های ایران برای نفوذ در جوامع عرب

یکی از عوامل مهمی که قدرت نرم ایران را تضعیف کرد، آشکار شدن نیت ایران دال بر ایجاد اقلیت های شیعی در جوامع عرب سنی بود. این اقلیتها خطری برای امنیت دینی و وحدت مذهبی این جوامع به شمار می روند. ایران کوشیده است تا از شرایط به وجود آمده در کشورهای عربی از سال ۲۰۱۰ به بعد، برای اجرای برنامه ۲۰ ساله خود سود برد. این طرح با گسترش تعمدی و آشکار تشیع صورت می پذیرد. این امر موجب واکنش رسمی و مردمی جوامع عربى علیه سیاست ایران شد. در این خصوص، باید برنامه تهاجمی ایران در سوریه و همچنین مداخلات قبلی آن را برای از بین بردن حیات سیاسی در عراق نیز در نظر گرفت. ایران بر روند تصمیم گیری در برخی از کشورها همچنان سلطه دارد؛ در این کشورها عموم مردم بر این باورند که ایران – همچون در عراق و سوریه – سیاست فرقه گرایانه ای را دنبال می کند. این امر نشان دهنده شکست ایران در سود بردن از فرقه گرایی است.[32]

5_ سیاسی کردن تشيع

دیگر به نظر نمی رسد ابعاد فرقه ای الهام بخش یا منبع تولید قدرت نرم بوده و چه بسا در عمیق تر شدن انزوای منطقه ای ایران موثر باشد، بویژه وقتی که به عامل مذهبی برای بسیج اقلیت های شیعه در منطقه متکی بشود، اما در عین حال نتواند دیگران را قانع کند از سیاست های فرقه گرایانه سود نمی برد. در نتیجه، این موضوع خود به خود موجب نپذیرفتن طرح یا پروژه ایران در منطقه عربی شده است.[33]

سیاست عرب ها دال بر تحت محاصره قرار دادن شیعه گرایی ایرانی در بسیاری از کشورهای عرب، نشان می دهد که عرب ها از خطر سوءاستفاده ایران از فرقه گرایی — به عنوان بستر فعالیت های منطقه ای خود و تحریک فرقه گرایی در کشورهای خود– آگاهند. گزارش منتشرشده از سوی مرکز کارنگی همین موضوع را تایید می کند؛ در این گزارش به فرقه گرایی در سیاست ایران پرداخته می شود که پس از بهار عرب در همه رفتارهای منطقه ای ایران قابل مشاهده است. این گزارش نشان می دهد که سپاه پاسداران سیاست منطقه ای را در مجموع میدان نبرد از منظر فرقه گرایانه می داند. بیانات و رفتار مقامات سپاه پاسداران، شاهدی است بر آنچه در این گزارش آمده است. برنامه سپاه پاسداران در خاورمیانه فرقه گرایانه است. در این گزارش چندین نمونه ذکر شده است؛ از جمله اظهارات قاسم سلیمانی، که برای اینکه میزان نفوذ ایران را نشان دهد، به عراق به عنوان الگویی اشاره کرده بود که «شیعیان حق حکومت کردن یافته اند». ایران می کوشد این الگو را در بسیاری از کشورهای عرب مانند یمن، لبنان، و سوریه بازتولید کند.[34] جمهوری اسلامی تلاش می کند تا بویژه از طریق شیعه گرایی این الگو را در دیگر کشورهای عرب مانند مراکش ایجاد کند و به این ترتیب نواحی شیعی و اقلیت های وفادار به خود به وجود آورد. اما ایران در استفاده از این گروه ها به عنوان ابزاری برای اخاذی علیه رژیم های منطقه ای، لحظه ای درنگ نخواهد کرد.

چهارم – شاخص های زوال قدرت نرم ایران

مجموعه ای از شاخص ها را می توان برای تعیین زوال قدرت نرم ایران در فضای منطقه ای در نظر گرفت. این شاخص ها عبارتند از:

1_ سیر قهقرایی تصوير ایران در افکار عمومی عرب ها

همانگونه که آمار سال ۲۰۰۹ نشان می دهد، تعداد نویسندگان طرفدار ایران کاهش یافته است. از مجموع ۱۳۸ مقاله ای که به انتخابات ایران در آن سال می پرداخت، ۸ مقاله (۵.۷۹ درصد) طرفدار ایران بود، ۵۹ مقاله (۴۲.۷۵ درصد) در مخالفت با این کشور بود، در حالیکه ۷۱ مقاله (۵۱.۴۴ درصد) بیطرف به شمار می رفتند.[35]

در تلاش برای پاسخ به پرسش هایی در خصوص برداشت جهان عرب از موضوع ایران و برنامه هسته ایش، مرکز پژوهشی زوگبی یک نظر سنجی در شش کشور عرب انجام داد. نتایج نشان داد که جهان عرب به شدت نگران سیاست ها و بلندپروازی های هسته ای ایران است و به نتیجه روند مذاکرات با کشورهای ۱+۵ اعتماد ندارد.[36]

بنابر آمار سال ۲۰۰۸، میزان حمایت از ایران بالا بود و در بسیاری از کشورهای عرب به ۷۰ تا ۸۰ درصد می رسید. با فرارسیدن سال ۲۰۱۱، این میزان در اکثر کشورها به ۶۰ تا ۷۰ درصد کاهش یافته بود.[37] سیاست فرقه گرایانه ایران نقش مهمی در کاهش میزان حمایت از این کشور بازی کرد. از چشم بسیاری از عرب ها، ایران دیگر عامل اصلی مقاومت به شمار نمی رود و همسایه ای با برنامه های خطرناک و فریبکارانه است. نظرسنجی های انجام شده درباره اینکه آیا ایران به ثبات منطقه ای کمک می کند یا خیر، نشان داد که ۷۴ تا ۸۸ درصد از اردنی ها، مصری ها، سعودی ها، اماراتی ها، و ۵۷ درصد از عراقی ها پاسخ منفی به این پرسش دادند. آنها ایران را عامل دامن زدن به مناقشات فرقه ای در کشورهای عربی می دانستند. نقش تهران در حمایت از دولت اسد در سوریه منجر به تغییر موقعیت ایران در افکار عمومی عرب ها شده است.[38]

علاوه بر این، پژوهش های آماری نشان می دهد عرب ها از نگاه بسیار منفی دولت های خود نسبت به سیاست های ایران حمایت می کنند، و در عین حال «یک بررسی تجاری معتبر در اکتبر ۲۰۱۴ نشان داد که فقط ۱۳ درصد از پاسخ دهندگان نگاه «نسبتاً» مثبتی به ایران ابراز داشتند».[39]

یکی از مهمترین نشانه های زوال تصویر ایران در برخی از کشورهای عربی زمانی بود که صدها معترض به کنسولگری ایران در استان بصره، واقع در جنوب عراق حمله کردند. معترضان پرچم ایران را پایین کشیدند و آتش زدند و در میان شعارها علیه ایران و نقش آن در عراق، پرچم عراق را برافراشتند. این اتفاق زمانی رخ داد که در این استان، تظاهرات مردمی علیه شرایط اقتصادی وخیم در جریان بود.[40] تظاهرات کنندگان به مقر حشد الشعبی نیز حمله کردند.

نتایج انتخابات مجلس که در عراق برگزار شد کاهش محبوبیت احزاب وابسته به ایران را نشان می دهد. ائتلاف فرا فرقه ای سائرون اکثر کرسی های مجلس را در انتخابات سال ۲۰۱۸ کسب کرد.[41] علاوه بر این، تصویر ایران در میان شیعیان خدشه دار شده است. این را می توان در مشارکت شیعیان در تظاهرات اکتبر ۲۰۱۹ در عراق و لبنان مشاهده کرد که خواهان پایان مداخله ایران در امور داخلی کشورشان بودند.

2_ بی اعتباری سیاست منطقه ای ایران

شواهد زیادی نشان می دهد که ویژگی های الگوی ایران پس از انقلاب ۱۹۷۹ در حال از دست دادن جذابیت و اعتبار خود – بویژه در سطح سیاست خارجی ایران – است. سیاست خارجی هر کشوری ابزار قدرت نرم آن کشور خواهد بود زمانی که دیگران آن را «مشروع و واجد اقتدار اخلاقی» بدانند. در مورد ایران می بینیم که سیاست خارجی این کشور جذابیت، اعتبار و مشروعیت خود را از دست داده است. قانون اساسی ایران مداخله در امور داخلی دیگر ملت ها را نمی پذیرد، اما به رغم این موضوع، ایران در بسیاری از امور داخلی کشورهای مانند لبنان، عراق، سوریه، بحرین و یمن درگیر بوده است.

یک نظر سنجی نشان داد که ۵۶ درصد پاسخ دهندگان عرب بر این باورند که ایران همچنان ارزش های اولیه انقلاب را حفظ کرده است. ۹۲ درصد معتقدند که ایران الگوی نمونه ای برای حکومت نیست، ۶۶ درصد گفتند که ایران کشوری غیردمکراتیک است، و ۵۹ درصد از پاسخ دهندگان از ایجاد نیروهای نظامی عرب برای ایجاد مانع بر سر راه مداخلات ایران در منطقه پشتیبانی کردند.[42] این بدان معناست که سیاست خارجی ایران دیگر ابزاری برای ایجاد قدرت نرم نیست. قدرت نرم نتوانسته است که الگوی ایران را در میان همسایگان عرب اشاعه دهد. با ایجاد شرایط خصمانه با همسایگان عرب، ایران که به مستضعفان در سیاست خارجی خود ارجحیت می دهد، به کشوری مداخله گر تبدیل شده است که با سیاست های مداخله جویانه خود، موجب رنج و سقطو بسیاری از ملت های مستضعف شده است. 

بیانیه اجلاس سران كشورهاى عربی که در ماه مه ۲۰۱۹ برگزار شد، «بر همبستگی و جایگاه کشورهای عرب در مقابله با مداخلات ایران تاکید… و مداخله ایران در بحران سوریه و تاثیر آن بر وحدت سرزمینی سوریه را محکوم کرد.»[43] این بیانیه عملیات خرابکارانه شبه نظامیان حوثی علیه کشتی های تجاری در آب های امارات عربی متحده را نیز محکوم کرد. همچنین این بیانیه تاکید می کرد که «کشورهای عربی می کوشند تا امنیت و ثبات را به منطقه برگردانند. تنها راه برای انجام این کار این است که کشورهای منطقه باید اصول همسایگی را رعایت کنند و نباید از آن برای مداخله – یا تهدید به مداخله – در امور داخلی کشورها استفاده کرد و حاکمیت آنها را زیر پا گذاشت. رفتار جمهوری اسلامی ایران در منطقه مغایر این اصول است و موجب تضعیف شرط اعتماد می شود. به همین دلیل، این کشور امنیت و ثبات در منطقه را به طور مستقیم و جدی تهدید می کند. این بیانیه همچنین تاکید می کند روابط و همکاری بین کشورهای عرب و جمهوری اسلامی ایران باید بر اساس اصل همسایگی، عدم مداخله در امور داخلی کشورها، و احترام به حاکمیت دیگران باشد.»[44] جزییات این بیانیه بر نگاه منفی اکثر کشورهای عرب نسبت به ایران تاکید دارد و سیاست مداخله جویانه این کشور در همسایگی کشورهای عربی را – که مهر تاییدی است بر از میان رفتن مشروعیت و اقتدار اخلاقی ایران – رد می کند.

3_ مخالفت فزاینده با سیاست های مداخله جویانه ایران در جهان عرب

مداخله ایران در جهت ترویج مذهب شیعه موجب خشم عرب ها – بویژه از آغاز به اصطلاح انقلاب های بهار عربی – شده است. کمپین هایی که در بسیاری از کشورهای عربی – بویژه در مراکش – برای مقابله با موج شیعه گرایی آغاز شد نشانه های مهمی از زوال قدرت نرم ایران در منطقه عربی بود. این منطقه تا پیش از ظهور جمهوری اسلامی، نگران اختلافات فرقه ای نبود.

صدور مذهب تشیع به جوامع عرب سنی موضوع مناقشه بین ایران و کشورهای عرب – از جمله آنهایی که مانند الجزایر متحد ایران به شمار می رفتند – شده است. این موضوع به یکی از ابزار قدرت نرم ایران تبدیل شده است، اما این سیاست از سوی ملت ها و حکومت های کشورهای عرب پذیرفته نشده است.

اگر سالهای نخست پس از آغاز بهار عرب مقامات کشورهای عربی را دچار سردرگمی کرده بود و موجب شده بود آنها به نقش ایران توجهی نکنند، استراتژی ایران بعدتر آشکار شد و در کمپین های ایجاد شده در تعدادی از کشورهای عربی علیه موج تشیع قابل مشاهده بود. نشانه های زیادی بر عدم پذیرش عمومی فعالیت های تبلیغی ایران در چند کشور عرب تاکید دارد. از مصر تا موریتانی، مردم کمپین هایی را برای متوقف کردن موج تشیع – که بویژه از طریق نمایشگاه های کتاب صورت می گرفت – به راه انداختند. در سال ۲۰۱۴، مقامات مصر سه محموله از کتاب های شیعی را که از عراق به قاهره می رفت مصادره کردند.[45] در آگوست ۲۰۱۵، مقامات مصری کتاب هاییرا درباره اندیشه تشیع از احمد راسم النفیس یکی از رهبران شیعه مصادره کردند.[46]

در سال ۲۰۱۸، مقامات الجزایر غرفه ایران در نمایشگاه بین المللی کتاب الجزایر را بستند؛ در این غرفه حدود ۲۰۰۰ عنوان كتاب وجود داشت که اکثر آنها شیعی بودند و نسبت به پیامبر اسلام توهین آمیز به شمار می رفتند. مدیریت نمایشگاه بین المللی کتاب الجزایر تصمیم گرفت همه کتاب های موجود در غرفه ایران را توقیف کند و کارکنان آن را اخراج کند.[47] طی نمایشگاه ۲۰۱۶، مقامات مجموعه ای از کتاب های شیعی را توقیف کردند که نسبت به برادران مسلمان توهین آمیز تشخیص داده شدند. یک دهه قبل تر، مقامات الجزایری غرفه العامر را که نماینده انتشاراتی لبنانی بود بستند، زیرا کتاب های شیعی را به نمایش گذاشته بود. در همین زمینه، به عنوان بخشی از تلاش ها برای کاهش موج شیعه، مقامات الجزایری ۴۰۰ شهروند الجزایرى را که پس از شرکت در مراسم عاشورا که در کربلای عراق و ایران در نوامبر ۲۰۱۷ برگزار شده بود باز می گشتند دستگیر کردند، زیرا آنها جزوه هایی در ستایش برخی از چهره ها و رهبران سیاسی شیعی با خود داشتند.[48]

اگرچه استراتژی الجزایر در خصوص این موضوع به خوبی تعریف نشده است، اما علی رجب می گوید: «سرعت مقابله مقامات الجزایری علیه مظاهر تشيع در کشور افزایش یافته است و فعالان نسبت به تلاش های ایران برای ترويج مذهب تشیع در الجزایر هشدار می دهند. متعاقب این امر، کاردار امور فرهنگی در سفارت ایران در الجزایر – امیر موسوی – اخراج شد؛ او متهم به ترویج مذهب تشیع در “سرزمین یک میلیون شهید” شده بود.»[49] کمپینی از سوی فعالان با نام «کمپین الجزایری ها برای اخراج کاردار فرهنگی ایران» با ۱۲۱۴۰ عضو در فیسبوک در الجزایر تشکیل شد. این کمپین نشانه ای از رد کردن الگوی ایرانی و اعلام شکست استراتیژی قدرت نرم ایران بود، و نشان دهنده آگاهی فزاینده عمومی از خطرات نقش ایران به شمار می رفت. آنچه موجب تقویت این کمپین می شد درک عرب ها از مداخله ایران و نقش این کشور در حمایت از بی ثباتی در عراق، سوریه، و یمن بود.

مقامات مراکشی مبارزه خود با تشیع را در سال ۲۰۰۹ آغاز کردند و متعاقب آن تصمیم گرفتند روابط دیپلماتیک خود با ایران را قطع کنند. در پس زمینه این موضوع، واکنش ایران به حمایت مراکش از بحرین قرار داشت – پس از آنکه ایران در اظهارات خود حاکمیت بحرین نقض کرده بود و امنیت و ثبات این کشور را مورد تهدید قرار داده بود.[50] قطع روابط با ایران، نشانه نپذیرفتن سیاست های این کشور به شمار می رفت که وحدت مذهبی مراکش را هدف قرار داده بود.

در موریتانی نیز همین اتفاق رخ داد. این کشور «به سفیر ایران اطلاع داد که دیگر هیچ گونه فعالیتی از سفارتخانه و یا مراکز وابسته به آن برای تغییر اصول دینی در جامعه موریتانی پذیرفته نخواهد بود.» این اتفاق کمی پس از آن رخ داد که یکی از مهمترین مراکز شیعی این کشور – مجموعه امام علی – توقیف شد. دولت موریتانی به سرعت از جدیت موج تشیع در این کشور آگاهی یافت. در نتیجه دو مرکز شیعی در نواکشوت پایتخت این کشور بسته شدند.[51] یکی از آن دو مرکز همزمان با گرویدن برخی از شهروندان موریتانی به مذهب شیعه و آغاز کردن فعالیت های خود در داخل کشور وسازماندهی زیارت هایی به ایران در محله دار النعیم نواکشوت تاسیس شده بود . به گفته روزنامه هسپرس، «رسانه های موریتانی گزارش کردند که مقامات اخیراً همه فعالیت هایی که از حزب الله حمایت می کند را ممنوع اعلام کرده اند. متحد ایران در لبنان از سوی نواکشوت یک سازمان تروریستی خوانده شد.[52]

همزمانی تصمیمات مقامات موریتانی با تصمیم مراکش دال بر قطع روابط با ایران و همچنین تصمیم به اخراج کاردار فرهنگی ایران از الجزایر، نشان دهنده سقوط تقریباً کامل پروژه قدرت نرم ایران در شمال آفریقا است. هدف ایران این بود که از قدرت نرم خود برای ترویج تصویر ایران در جوامعی استفاده کند که دچار مناقشات فرقه ای نبودند. همچنین نشان می دهد که این کشورها از خطرات پروژه تشیع که تحت نظارت هیات های دیپلماتیک در کشورهای عربی شمال آفریقا اجرا می شوند آگاهند. فعالیت های مشابهی در کشورهای عربی شمال آفریقا تحت نظارت این هیات ها صورت می پذیرد. حضور ایران پس از اینکه اقلیت های شیعه را به نیروهای شبه نظامی در منطقه تبدیل کرد که برنامه های تهران را به اجرا در می آورند، بیشتر محسوس شد.

نتیجه گیری

مهمترین چیزی که می توان در نظر گرفت این است که ایران ابزار قدرت نرم لازم را در اختیار داشت که به این کشور امکان می داد تا در سطح عمومی و رسمی نقش فعالی در منطقه عربی ایفا کند. اما درک ایران از همسایگان عرب خود به عنوان مانعی در برابر توسعه طلبی این کشور به سمت غرب، موجب شده است تا جنگ را علیه منطقه اعلام کند. دولت های پیاپی در ایران درک متفاوتی نسبت به همسایگان عرب خود نداشتند و به این ترتیب، توسعه طلبی به قیمت منطقه یکی از موضوعات ثابت در سیاست های ایران بوده است.

داده ها نشان می دهد که استفاده از قدرت سخت علیه همسایگان، همراه با استفاده از برخی از ابزار قدرت نرم، تاثیری معکوس داشته است. در نتیجه، گرایشات مداخله جویانه از طریق استفاده از قدرت سخت در کشورهای غرب آسیا – مداخله در عراق، سوریه و یمن – موجب فرسایش مشروعیت سیاست خارجی ایران و همچنین اقتدار اخلاقی آن شده است. این اقتدار اخلاقی یک از دلایل اصلی همدلی عرب ها با ایران پس از انقلاب خمینی به شمار می رفت، اما اکنون از معادلات قدرت نرم ایران حذف شده است.

تلاش برای اعمال نفوذ از طریق قدرت نرم که ابزار مورد علاقه ایران برای رخنه در جوامع عرب است – از قبیل صدور تشیع به کشورهای دیگر (همچون در مورد کشورهای شمال آفریقا) – پیامدهای منفی داشته است، بویژه پس از آنکه مداخلات ایران در کشورهای غرب آسیا آشکار شد. اقلیت های شیعی به عنوان نیروهای شبه نظامی برای اجرای پروژه ایران مورد استفاده قرار گرفتند. کشورهای عرب در شمال آفریقا به خطر تشکیل این اقلیت ها در جوامع خود – که می توانند به ابزاری برای اخاذی و تهدید امنیت در این کشورها تبدیل شوند – وقوف یافته اند.

بنابراین، صدور مذهب تشیع به جای اینکه منبع الهام و ابزاری برای همدلی با ارزش های ایران باشد موجب ایجاد ترس و نگرانی شده است، و ابزاری در خدمت منافع ایران به شمار رود. چند حادثه – بویژه پس از مداخله ایران در سوریه و یمن – باعث ایجاد تنش و ترس شده است. در نتیجه آنچه ابزار توسعه طلبی ایران به شمار می رفت، موجب محدود کردن نفوذ ایران در منطقه شد. از همه مهتر اینکه گرایش مداخله گرایانه ایران در منطقه برداشت های منفی و احتمالا خصمانه ای را در افکار عمومی عرب ها به جای گذاشته است. از همین رو، نه ارزش ها و نه الگوی حکومتی ایران دیگر الهام بخش به شمار نمی روند. این موضوعات که به عنوان قدرت نرم مورد استفاده قرار می گرفتند، دیگر قابل قبول به شمار نمی روند. ایران تا پیش از این در حوزه ژئوپلتیک فرصت توسعه طلبی داشت، اما این فضا اکنون به حوزه ای برای مقاومت در برابر توسعه طلبی ایران تبدیل شده است. دیگر کسی با ایران همدلی ندارد و به سمت ارزش های این کشور جذب نمی شود. به همین دلیل، مداخلات ایران موجب از بین رفتن جاه طلبی های توسعه طلبانه این کشور در کشورهای همسایه شده است.

پی نوشت ها:


[1] . رای تقیه، ایران پنهان، ریاض، مترجم: ایهم صباغ (ریاض: دار العبیکان، ۲۰۱۰)، ص۸۱.

[2] . همانجا، صص ۸۱، ۸۲.

[3] . محمد بن صقر السلمی، دیگری عرب در اندیشه معاصر ایران، (ریاض: موسسه بین المللی مطالعات ایران “رسانه”، ۲۰۱۸)، ص۸۱.

[4] علی حسین باکیر، «کشف قدرت نرم ایران: امکانات و محدودیت های نفوذ»، الجزیره، ۱۷ آوریل ۲۰۱۳، تاریخ بازدید، ۱۰ ژوئیه ۲۰۱۹.

[5] . همان.

[6] . مسلم عباس، «قدرت نرم ایران از صدور انقلاب تا صدور الگوی حکومتی»، نبا، ۱۰ مه ۲۰۱۶، تاریخ بازدید، ۱۰ ژوئیه ۲۰۱۹،  http://ksa.pm/lin

[7] . باکیر، «کشف قدرت نرم ایران»، ص۳.

[8] . وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، قانون اساسی جمهوری اسلامی.

[9] . «ایران در چشم انداز ۲۰۲۵»، مجموعه ارزیابی وضعیت (دوحه: المركز العربي للأبحاث ودراسة السياسات ، مه ۲۰۱۶)، ۴.

[10] . شریف عبدالحمید، «دانشجویانی که در ایران درس می خوانند؛ طرح نفوذ نرم برای گسترش شیعه در جهان»، الراصد، تاریخ بازدید، ۲۲ ژوئن ۲۰۱۷، http://www.ksa.pm/lio

[11] . همان.

[12] . «هشتگ سوریه، توافق جدید برای افزایش بورسیه های ایران و اصلاح قانون پذیرش دانشجوی دکتری»، ۸ مه ۲۰۱۹، تاریخ بازدید، ۱۱ ژوئیه ۲۰۱۹، http://ksa.pm/lir.

[13] . احمد مجیدیار، «قدرت نرم ایران: دانشگاه آزاد اسلامی در شهرهای عمده سوریه و عراق شعبه باز می کند»، موسسه خاورمیانه، ۱۷ ژانویه ۲۰۱۸، تاریخ بازدید، ۱۱ ژوئیه ۲۰۱۹، http://bit.ly/39iLTP8

[14] . محمد بن صقر السلمی، «دانشگاه هایی ایرانی در خلیج»، مجله المجله، ۱۶ اکتبر ۲۰۱۲، تاریخ بازدید ۱۱ ژوئیه ۲۰۱۹، http://ksa.pm/lis.

[15] . احمد مجیدیار، همانجا.

[16] . «دانشگاه های ایرانی در کشورهای عربی … چرا؟» الحره، ۱۸ ژانویه ۲۰۱۸، تاریخ بازدید، ۱۱ ژوئیه ۲۰۱۹، https://arbne.ws/35ba7aI.

[17]. باکیر، «کشف قدرت نرم ایران»، ص۸.

[18] . ایمان زهران، «بحرانهای فصلی: سیاسی کردن حج و نظریه های بین المللی کردن اماکن مقدس»، المركز العربي للبحوث والدراسات، ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۶، تاریخ بازدید، ۱۱ ژوئیه ۲۰۱۹، http: //ksa.pm/liv

[19] . باکیر، «کشف قدرت نرم ایران»، ص۸.

[20] . حسام الحداد، هند الذاوی، فاطمه عبدالغنی، «ایران و صدور مناقشات فرقه ای … کشورهای عرب در شمال آفریقا به عنوان نمونه»، بوابة الحركات الإسلامية ، ۲۱ دسامبر ۲۰۱۸، تاریخ بازدید، http://ksa.pm/liw

[21] . محمد بوبوش، «تشیع در الجزایر، حضور و واکنشها به آن»، مركز المسبار للدراسات والبحوث، ۶ مه ۲۰۱۸، تاریخ بازدید، ۱۱ ژوئیه ۲۰۱۹، http: //ksa.pm/lix

[22] . «مراکش در مقابله دائم با تلاشهای ایران برای نفوذ در کشور»، روزنامه البیان، دبي: مؤسسه رسانه ای دبي، شماره ١٣٦٤٦، 28 أكتوبر 2017، ص 24.

[23] . حسین شاکر، «قدرت نرم ایران و معضلات آن»، خلیج آنلاین، ۱۵ مه ۲۰۱۵، تاریخ بازدید، ۱۱ ژوئیه ۲۰۱۹،  http://ksa.pm/liz

[24] . حسن الرشیدی، «استراتژی ایران: نقاط ضعف و قوت»، البیان، ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۹، تاریخ بازدید، ۱۱ ژوئیه ۲۰۱۹، http://ksa.pm/lj0

[25] . غازی التوبة، «ستون های دموگرافیک، اجتماعی و فرهنگی پروژه ایران»، پروژه ایران در منطقه اسلامی و عربی، صباح الموسوی و دیگران، بیروت: دار الامیه و دار البشایر، چاپ سوم، ۲۰۱۵، ص۷۲.

[26] . «موسسه پژوهش های الجزیره مواضع نخبگان عرب نسبت به ایران را پایش می کند»، الجزیره نت، ۱۸ ژانویه، تاریخ بازدید، ۱۱ ژوئیه ۲۰۱۹، http://ksa.pm/lj1

[27] فراس الیاس، «ستون های دیپلماسی عمومی ایران»، مرکز الجدید عراق، ۲۸ نوامبر ۲۰۱۸، تاریخ بازدید، ۱۱ ژوئیه ۲۰۱۹، http: //ksa.pm/lj3

[28] . الجزیره نت، همانجا.

[29] . «سه بازوی ایران در کنترل خاورمیانه»، دویچه وله، ۲۴ ژوئیه ۲۰۱۸، http://www.ksa.pm/lj4

[30] . همان.

[31] . محجوب الزویری، « ایران انقلابی و انقلاب های عربی: نظری در خصوص سیاست خارجی ایران و آینده آن»، مجموعه تفسیرها (دوحه: المركز العربي للأبحاث ودراسة السياسات، ۲۰۱۲)، ص۸.

[32] . باکیر، همان. ص۱۳.

[33] . همان.

[34] . الرشیدی، همان.

[35] . باکیر، همان.

[36] جیمز زغبی، «مواضع عرب ها نسبت به ایران: تغییرات ریشه ای»، عرب نیوز ۲۱، ۳۰ نوامبر ۲۰۱۴، http://www.ksa.pm/lj5

[37] . همان.

[38] . همان.

[39] . دوید پولاک، «واکنش های متفاوت عرب ها به چارچوب توافق هسته ای با ایران»، موسسه مطالعات خاور نزدیک واشنگتن، ۹ آوریل ۲۰۱۵، تاریخ بازدید، ۱۱ ژوئیه ۲۰۱۹، http: //ksa.pm/lj6

[40] . «قیام بصره…سوزاندن کنسولگری ایران و پایین آوردن پرچم ایران»، العربیه نت، ۸ سپتامبر ۲۰۱۸، http://www.ksa.pm/ljf

[41] . العین الاخباریه: « پیشتازی ائتلاف سائرون پس از بازشماری آرا»، ۱۰ آگوست ۲۰۱۸، تاریخ بازدید، ۱۱ ژوئیه ۲۰۱۹، http://www.ksa.pm/ljg

[42] . الجزیره نت: «موسسه پژوهش های الجزیره مواضع نخبگان عرب نسبت به ایران را پایش می کند».

[43] . «نشست سران عرب مداخله ایران در منطقه را محکوم می کند»، الحیات، ۳۱ مه ۲۰۱۹، تاریخ بازدید، ۱۱ ژوئیه ۲۰۱۹، http://ksa.pm/lj7

[44] . همان.

[45] . «مصادره محموله های کتاب های شیعه از عراق در فرودگاه قاهره»، الوئام، ۱۰ نوامبر ۲۰۱۴، تاریخ بازدید، ۱۱ ژوئیه ۲۰۱۹، http://ksa.pm/lj8

[46] . محمد عبید، «مصادره کتاب های شیعی از النفیس در فرودگاه هنگام بازگشت او از ایران»، اخبار الیوم، ۲۴ آگوست ۲۰۱۵، تاریخ بازدید، ۱۱ ژوئیه ۲۰۱۹، http: //ksa.pm/lj9

[47] . یونس بورنان و راعد عبدالله، «بستن غرفه ایران در نمایشگاه بین المللی کتاب الجزایر»، ۳ اکتبر ۲۰۱۸، تاریخ بازدید، ۱۱ ژوئیه ۲۰۱۹، http://ksa.pm/lja

[48]. سعید قاسمی، «فرقه گرایی در سیاست خارجی ایران و پیامدهای آن بر امنیت ملی الجزایر»، مجله پژوهش های ایران (ریاض: موسسه بین المللی مطالعات ایران “رسانه”) سال دوم، شماره ۶، ۲۰۱۸، ص۱۰۳.  

[49]. علی رجب، «شیعیان الجزایر؛ ویروسی که وحدت سرزمین یک میلیون شهید را تهدید می کند …. مقامات بسته ای را که حاوی کتاب های شیعی بود در فرودگاه سطیف توقیف کردند… و فعالان نسبت به تلاش های تهران در خصوص ایجاد فتنه هشدار می دهند»، وبسایت البوابه نیوز، ۱۹ نوامبر ۲۰۱۹، تاریخ بازدید، ۱۱ ژوئیه ۲۰۱۹، http: //ksa.pm/ljc

[50] . «در مراکش: مبارزه علیه شیعه گرایی و نبردهای دیگر در سایر جبهه ها»، ۲۱ مارس ۲۰۰۹، تاریخ بازدید، ۱۱ ژوئیه ۲۰۱۹، http://ksa.pm/ljd

[51] . عبد السلام الشامخ، «موریتانی موج “تشیع ایرانی” را تحت محاصره قرار می دهد؛ یک کارشناس: نفوذهایی مشکوک»، هسپرس، ۱ ژوئن ۲۰۱۸، http://ksa.pm/lje

[52] همان.

دکتر سعید قاسمی
دکتر سعید قاسمی
استاد روابط بین الملل در دانشگاه الجزیره