نفوذ ایران در حوزه دریای سرخ اهداف و موانع تداوم حضور در منطقه ای حیاتی

https://rasanah-iiis.org/parsi/?p=1706

ایران در کرانه شرقی و کشورهای عربی خلیج در کرانه غربی خلیج عربی قرار گرفته اند. ایران همچنین با عراق مرزهای زمینی طولانی دارد. کنترل یکی از راهبردی ترین مسیرهای بین المللی کشتیرانی در جهان یعنی تنگه هرمز در اختیار ایران و چند کشور عربی قرار دارد. ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی از اهمیت استراتژیک برخوردار بوده و چندین کریدور بین المللی حمل و نقل دریایی و زمینی از ایران می گذرد و ایران را از سمت شرق به هند و خاور دور و از سمت جنوب به خلیج عربی و شبه جزیره عرب و اقیانوس هند و آفریقا و از سمت غرب به بخش جنوبی آفریقای غربی و مدیترانه و اروپا و از سمت شمال به روسیه و کشورهای حوزه خزر و اروپای شرقی وصل می کنند. سیاست های منطقه ای ایران با توجه به پیشینه تاریخی و جغرافیای سیاسی منطقه ای که در آن قرار دارد تنظیم شده اند. این سیاست همچنین در ایران باستان بر رویکردهای گوناگون توسعه گری در هلال حاصلخیز و قفقاز و آسیای میانه و جنوب شبه جزیره عرب مبتنی بود. اما پروژه توسعه گری ایران با روسیه، قدرت هسته ای واقع در مرزهای شمالی، و پاکستان و هند، دو قدرت هسته ای واقع در شرق کشور، برخورد کرده و به سمت غرب یعنی کشورهای عربی همسایه تمایل پیدا کرد.
البته این جاه طلبی و توسعه گری و افزایش نفوذ نه تنها توسط نظام انقلابی کنونی بلکه در دوره شاه هم دنبال شده است. سیاست و نقش آفرینی ایران در دوره شاه مایه نگرانی برخی بازیگران منطقه ای به ویژه کشورهای عربی به شمار می رفت. نفت اسرائیل در دوره جنگ با كشورهای عربی از سوی ایران تامین می شد. سیاست های منطقه ای ایران در دوره شاه بر مبنای پروپاگانداهای خارجی و نزدیک به رویکرد آمریکا تنظیم شده و این دوران را می توان دوران طلایی روابط ایران و اسرائیل نامید. شاه سابق ایران همواره رویای احیای مجد و شکوه گذشته و عدم وابستگی ایران به قدرت های بزرگ را در سر می پروراند. او به دنبال ارتقای جایگاه و اعتبار ایران در منطقه خلیج عربی بود چه اینکه این منطقه به عنوان حیات خلوت و فضای حیاتی و تامین کننده امنیت و ثبات کشور به شمار می رفت. شاه بر این باور بود که ایران تنها کشور قادر به حفظ امنیت و ثبات در خاورمیانه بوده و به هر حال باید بر منطقه خلیج عربی مسلط باشد. [1]
روابط کشورهای عربی و ایران تنش ها و تیرگی و فراز و فرودهای بسیاری را در دوره امپراتور محمد رضا پهلوی (شاه سابق ایران) تجربه کرد. تجاوز به حریم مرزهای عراق و اشغال جزایر سه گانه امارات در خلیج عربی (تنب بزرگ و تنب کوچک و ابوموسی) و ارتباط نزدیک و تنگاتنگ با اسرائیل و ضربه به کشورهای عربی و اشغال سرزمین های عربی (اقلیم احواز شیخ نشین عربی واقع در ساحل شرقی خلیج عربی است) در کنار تهدید مستمر برای الحاق بحرین به ایران و دخالت های آشکار در امور کشورهای عربی عضو شورای همکاری خلیج نمونه هایی از اقدامات تخریبی و تنش زای ایران هستند.
ایران و کشورهای عربی به ویژه کشورهای همسایه دوران همزیستی آرام و توافق و نیز دوره درگیری و تنش گاه خونین و بحران های جانفرسا را پشت سر گذاشتند. هنگامی که حکومت در ایران پروژه سیاسی یا مذهبی یا توسعه گرایانه ای را در منطقه دنبال می کند یا اینکه خلا قدرت در منطقه عربی ایجاد می شود معمولا ایران به دنبال پر کردن خلا بوده و روابط این کشور و منطقه عربی به تیرگی می گراید.
آخرین طرح ایران در منطقه عربی بعد از انقلاب ۱۹۷۹ میلادی (۱۳۵۷ خورشیدی) صدور انقلاب بود. صدور انقلاب آغازگر تیرگی روابط ایران و کشورهای عربی به شمار می رود. [2]
سیاست ایران در خصوص کشورهای خلیج عربی بعد از انقلاب خمینی تداوم پیدا کرد؛ از دخالت در امور داخلی کشورهای عربی و ایجاد بی ثباتی و ناامنی در برخی کشورهای عضو شورای همکاری گرفته تا ایجاد آشوب و نا امنی در مراسم حج و تشکیل شبکه های جاسوسی در کشورهای عربی و تلاش مداوم برای صدور انقلاب به کشورهای عربی و افزایش نفوذ در منطقه و ضربه به امنیت ملی عربی. این اقدامات در قالب سیاست راهبردی ایران برای مطرح شدن به عنوان قدرت نخست منطقه و با شعار رقابت با غرب بر سر نفوذ در منطقه قابل تفسیر هستند. طرحی که ایران به دنبال اجرای آن است چندین هدف را دنبال می کند. این اهداف با ضروریات امنیت ملی و مبانی عقیدتی و مذهبی نظام و آرمان گرایی و تسلط بر محیط منطقه ای مرتبط می باشند. ایران از طریق این اهداف در پی تقویت موضع خود در مذاکرات با غرب بر سر چند مساله اصلی و امتیاز گیری است. اذعان غرب به تسلط و حاکمیت منطقه ای تهران مهم ترین امتیاز است. [3]

نخست: ویژگی ها و اهداف سیاست خارجی ایران
سیاست خارجی ایران چند بعدی بوده و از عوامل داخلی و منطقه ای و بین المللی تاثیر می پذیرد. ابزارهای گوناگونی برای اجرای سیاست خارجی ایران به کار گرفته می شوند. به عنوان مثال، دیپلماسی در آمریکای لاتین و اروپا و کمک های نظامی و سیاسی برای حمایت از گروه های شبه نظامی در کشورهای منطقه و استفاده از نیروی نظامی در کشورهای عربی و اسلامی از جمله شاخص های بارز سیاست خارجه ایران به شمار می روند. جهت گیری سیاست خارجه ایران با توجه به چند اصل قانون اساسی از جمله اصل «۱۵۴» تنظیم می شود. اصل «۱۵۴» قانون اساسی تاکید می کند که: جمهوری اسلامی ایران از مبارزه حق طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت می کند.» حکومت ایران با توجه به این اصل قانون اساسی عرصه فعالیت و عملیات و رویکرد خود را در کشورهای مورد هدف در خاورمیانه و جهان رو به توسعه را تدوین می کند. [4]
واقعیت این است که قانون اساسی ایران بر لزوم حمایت از مستضعفین تاکید می کند اما حکومت همه امکانات و ظرفیت های در دسترس را در اختیار کسانی قرار داده که حقوق دیگر مسلمانان را پایمال می کنند؛ این اتفاق در سوریه افتاده است.
مهم ترین اهداف سیاست خارجه ایران عبارتند از:
1- تثبیت نفوذ سیاسی در اردوگاه ضد غرب. ایران به دنبال تشکیل این اردوگاه در کشورهای جهان سوم است.
2-شکستن و کم اثر کردن راهبرد انزوا و محاصره که توسط جوامع بین المللی علیه ایران به اجرا درآمد. ایران در پی این است که خود را به عنوان ابرقدرت بین المللی و موثر مطرح کند.
3-تسلط بر گذرگاه های آبی با توجه به احتمال وقوع درگیری با غرب و تداوم تنش در مسیرها و خطوط دریایی بین المللی در منطقه.
4-کسب حمایت کشورهای آفریقایی عضو سازمان ملل و دور زدن نفوذ آمریکا و اسرائیل در آفریقا.
5-صدور انقلاب از طریق تاسیس مراکز فرهنگی در کشورهایی که هدف ایران برای گسترش تشیع هستند و ایجاد پایگاه مردمی هوادار حکومت در کشورهای یاد شده.
6-حمایت مالی و کمک های اقتصادی به عنوان بخشی از سیاست نرم ایران.
خمینی در راستای اجرای این سیاست طی نطقی به مناسبت نخستین سالگرد پیروزی انقلاب در ۱۱ فوریه ۱۹۸۰ میلادی (۲۲ بهمن ۱۳۵۸ خورشیدی) گفت «ما انقلابمان را به تمام جهان صادر می کنیم». این گفتمان توسط سران شاخص ایران بعد از خمینی هم دنبال شد. [5]
کشورهای عربی بعد از جنگ ایران و عراق برای مقابله با سخنان تهدید آمیز مقام های ایران درباره صدور انقلاب به این کشورها تلاش کردند. حکومت ایران اما برای تاثیر و کسب حمایت افکار عمومی جهان عرب از طریق دیپلماسی هوشمند و رسانه های هدفمند و هدایت شده وارد عمل شد:
الف- ابراز عشق و علاقه به «اهل بیت» و تلاش برای استفاده ابزاری از موقعیت آنان در کشورهای همسایه برای تاثیر گذاری و افزایش نفوذ. ایران برای ایجاد این فضا دست به تاسیس مراکز پژوهشی و برگزاری همایش و سمینار زد.
ب- ترویج شعارهای پرزرق و برق مثل عدالت اجتماعی و آزادی و ایستادگی در برابر آمریکا و اسرائیل.
ج- تلاش برای ارائه تصویر درخشان از حکومت و مذهب جعفری دوازده امامی.
ایران با این پروژه خود را به عنوان کشور دارای قدرت فراگیر در منطقه مطرح می کند و نقشی برای خود در راستای تامین منافع همه جانبه در منطقه قائل می شود. طرح ایران بر دو اهرم استوار است: ولایت فقیه و صدور انقلاب. این اهرم های ایدئولوژیکی و مذهبی در قانون اساسی درج شده و بدین ترتیب از جنبه قانونی و حقوقی برخوردارند. در فصل اول قانون اساسی با تاکید بر نقش اصلی ولی فقیه او به عنوان حاکم به امر الله بر روی زمین و ولی امر مسلمانان جهان شناخته می شود. در اصل «۱۱» قانون اساسی آمده دولت جمهوری اسلامی موظف است سیاست کلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و کوشش به عمل آورد تا وحدت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد. [6]
طرح منطقه ای حکومت ایران یک طرح ایدئولوژیکی بوده که به دنبال جهانی شدن و ائتلاف با کشورهای آفریقایی و آسیایی و آمریکای لاتین و درگیری با اروپا بر سر مسائل گوناگون از جمله برنامه هسته ای و تقابل با طرح آمریکا و اسرائیل در منطقه است. از این رو، ایران برای اجرای پروژه «جهانی» اش در هر جایی که شده می کوشد. وارن کریستوفر وزیر امور خارجه سابق آمریکا در سال ۱۹۹۵ میلادی (۱۳۷۳ خورشیدی) گفت «به هر جا که نگاه کنید دخالت های خبیثانه ایران در منطقه به چشم می خورد.» [7]
شاه به دنبال احیای تمدن امپراتوری پارس باستان و متقاعد کردن قدرت های بزرگ برای اذعان به موقعیت و نقش آفرینی منطقه ای ایران بود. با این حال اما این آرمان بعد از انقلاب به یک پروژه سیاسی با رنگ و بوی تند مذهبی تبدیل شد. حکومت از این طریق هم به دنبال مشروعیت زایی برای موقعیت و نقش ایران و هم ایجاد مشروعیت برای نقش و بازیگری جمهوری اسلامی در منطقه و جهان اسلام بود. از این رو، اصل «صدور انقلاب» در سیاست خارجه ایران در نظر گرفته شد. عده ای این گونه استدلال می کنند که پروژه ایران در خاورمیانه به عنوان یک طرح جایگزین بوده و در مسیر تقابل با طرح خاورمیانه بزرگ و دیگر طرح های آمریکایی قرار دارد اما شاید نکته تازه طرح صدور انقلاب این باشد که منطقه عربی با توجه به این نظریه به عنوان فضای حیاتی برای تامین امنیت ایران و عرصه مهم و مرکزی برای مقابله فرامرزی با دشمنان در نظر گرفته شده است. از این منظر، استراتژی ایران و اسرائیل و آمریکا شباهت فراوانی با یکدیگر دارند. ایران در روابط خود با کشورهای عربی کوشیده تا از جنگ روانی صهیونیسم و غرب علیه کشورهای عربی بهره برداری کند و تحرکات گسترده ای علیه عرب ها در بیش از یک کشور عربی –عراق و لبنان و فلسطین و یمن و کشورهای خلیج عربی و کشورهای حوزه دریای سرخ- انجام دهد. ایران با این اقدامات به دنبال افزایش نفوذ در منطقه و تاثیر گذاری بیشتر و ارتقای جایگاه بین المللی برای تامین منافع خود است. از این رو، منطقه عربی در سیاست راهبردی ایران به عنوان فضای حیاتی برای تامین امنیت و عرصه محوری برای مقابله با دشمنان در نظر گرفته شده است. [8]

منطقه عربی میدانی برای اثبات و نمایش قدرت منطقه ای ایران در مقابله با آمریکا شده است. سیاست ایران در بردن جنگ به خارج از مرزهای خود و کشاندن آن به ویژه در کشورهای عربی (عراق و سوریه و لبنان و غیره) موفق بوده است. حالا سرنخ مسائل اساسی منطقه در دست ایران است و به همین دلیل ایران قواعد تازه ای در نبرد با آمریکا تعیین کرد و به بازیگر اصلی تبدیل شده که به هیچ نمی توان نقش آن را در بسیاری از بحران ها و تنش ها و درگیری ها نادیده گرفت. آخرین مورد نقش آفرینی ایران در مساله مبارزه با داعش بود.‌[9] حکومت ایران با توجه به اظهارات مقام های رسمی و برنامه تسلیحاتی بیش از حد نیاز دفاعی و برنامه بحث برانگیز هسته ای و نیز دخالت در امور داخلی کشورها و توسعه گری و پرکردن خلا در مناطق درگیری و ضربه به مردم و کشورهای عربی به ویژه در عراق و افغانستان و آفریقا و غزه و لبنان و سوریه و یمن تهدید واقعی برای کشورهای عربی به شمار می رود. اظهارات منسوب به نماینده خامنه ای در روزنامه کیهان گویای پروژه ایران در خاورمیانه است. او گفت «کنترل اوضاع خاورمیانه کاملا در دست ما است.» [10]
ایران در راستای اجرای پروژه توسعه گرایانه در منطقه برنامه «پنجاه ساله» سنی زدایی و گسترش تشیع در جهان عرب و اسلام تدوین کرده است. ضمنا برنامه های متعدد دیگری برای نفوذ و تطبیق اهداف در این کشورها به طور جداگانه در نظر گرفته شده و این برنامه ها از طریق نفوذ و بهره برداری از شرایط و فضای سیاسی و اجتماعی کشورها اجرایی می شوند.
طرح های آمریکا و اسرائیل در منطقه به طور غیر مستقیم منجر به تقویت و بسترسازی برای اجرای طرح منطقه ای ایران شده و در تحقق اهداف استراتژی ایران در منطقه سهیم بوده اند. طرح آمریکا سرنگونی دو دشمن سرسخت ایران یعنی حکومت طالبان در افغانستان و رژیم صدام حسین در عراق را به دنبال داشت. این دو حکومت قدرتمند اصلی توانسته بودند جاه طلبی های ایران را از سمت شرق و غرب مهار کنند.
آمریکا و کشورهای اروپایی در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما دریچه ای برای ارتباط و تفاهم پیش روی ایران گشودند. همزمان با پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۳ میلادی (۱۳۹۲ خورشیدی) این خط مشی تقویت شد. روحانی که غربی ها از وی به عنوان یک چهره اعتدال گرا یاد می کنند در سال ۲۰۱۳ میلادی (۱۳۹۲ خورشیدی) برای سخنرانی در نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل عازم نیویورک شد و روحانی و اوباما در این سفر تلفنی صحبت کردند. این نخستین تماس روسای جمهوری ایران و آمریکا بعد از انقلاب ۱۹۷۹ میلادی (۱۳۵۷ خورشیدی) بود. ناظران روابط ایران و آمریکا در آن زمان گفتند این اقدام نشانه پذیرش نقش ایران به عنوان قدرت هسته ای در منطقه توسط آمریکا است. بنابراین می توان گفت آمریکا در پی مهار نفوذ نفتی کشورهای عربی خلیجی است. ضمنا آمریکا به دنبال این است که این کشورها را از به کار بردن نفت به عنوان ابزار فشار سیاسی باز دارد. آمریکا با توجه به کشف منابع عظیم شیلی در حال تبدیل شدن به بزرگ ترین تولید کننده نفت و گاز در جهان است. ضمنا، ظرفیت تولید نفت عراق یعنی کشور تحت تسلط ایران در حال افزایش بوده و این در کنار تولیدات نفتی و گازی ایران فرصت مناسبی برای جذب سرمایه گذاری غربی فراهم می کند. تصور غالب آمریکایی ها و اروپایی ها این است که ایران سابقه و قابلیت بالایی برای جذب نیرو در همه کشورها داشته و بدین ترتیب می تواند به عنوان یک نیروی متعادل کننده در مقابل کشورهای سنی مانند ترکیه و عربستان سعودی و مصر مطرح شود.

دوم: اهمیت دریای سرخ در سیاست های ایران
قاره آفریقا از اهمیت ویژه ای در سیاست خارجی جاه طلبانه ایران برخوردار است. حضور یگان های دریایی ایران در دریای سرخ و کانال سوئز در یک دهه گذشته رو به گسترش بوده است. ناوهای جنگی ایران در بندر پورسودان و دریای سرخ و خلیج عدن و سواحل سومالی با ادعای مبارزه با دزدان دریایی حضور گسترده ای دارند. [11]
فعالیت های دستگاه دیپلماسی ایران در آفریقا با سفر مقام های عالی رتبه به برخی کشورهای این قاره کلید خورد. هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور اسبق در سال ۱۹۹۶ میلادی (۱۳۷۵ خورشیدی) با سفر به شش کشور آفریقایی سودان و کنیا و اوگاندا و زیمبابوه و آفریقای جنوبی و تانزانیا در واقع استراتژی پایداری برای پیشبرد همکاری اقتصادی با کشورهای آفریقایی پایه گذاری کرد. خاتمی رئیس جمهور اسبق در سال ۲۰۰۵ میلادی (۱۳۸۳ خورشیدی) به هفت کشور آفریقایی نیجریه و سنگال و سیرالئون و مالی و بنین و زیمبابوه و اوگاندا سفر کرد. فعالیت ایران در قاره آفریقا در دوره احمدی نژاد افزایش چشمگیری یافت و او در سال ۲۰۰۹ میلادی (۱۳۸۷ خورشیدی) از جزایر کومور و جیبوتی و کنیا و زامبیا و سنگال و در سال ۲۰۱۰ میلادی (۱۳۸۸ خورشیدی) از زیمبابوه و اوگاندا دیدن کرد. احمدی نژاد در فوریه سال ۲۰۰۹ میلادی (اسفند ۱۳۸۷ خورشیدی) در جریان تور آفریقایی به سه کشور جزایر کومور و جیبوتی و کنیا سفر کرد. همایش هم اندیشی ایران و آفریقا با حضور مقامات ۳۰ کشور آفریقایی از جمله روسای جمهوری و وزیران خارجه و اندیشمندان و چهره های علمی و اقتصادی به منظور گسترش همکاری دو جانبه برگزار شد. [12]
روابط خاص و ویژه ایران و سودان با سفر مسئولان ایران همراه بود. هاشمی رفسنجانی در سال های ۱۹۹۱ و ۱۹۹۶ میلادی (۱۳۷۰ و ۱۳۷۵ خورشیدی) از سودان دیدن کرد. محمد خاتمی در سفر دوره ای به آفریقا در ۲۰۰۶ میلادی (۱۳۸۴ خورشیدی) به خرطوم رفت و محمود احمدی نژاد در سال های ۲۰۰۸ و ۲۰۱۱ میلادی (۱۳۸۵ و ۱۳۹۰ خورشیدی) به سودان سفر کرد. سفرهای رئیس جمهور سودان به ایران با شرکت در اجلاس سران کشورهای اسلامی در سال ۱۹۹۷ میلادی (۱۳۷۶ خورشیدی) کلید خود. او در سال ۲۰۰۶ میلادی (۱۳۸۵ خورشیدی) دوباره به ایران سفر کرد. [13]
محمد باقری معاون عربی و آفریقای وزارت امور خارجه بخش خصوصی ایران را به گسترش همکاری با کشورهای آفریقایی فراخوانده و گفت آفریقا محیط مناسبی برای فعالیت های ایران است. او افزود «ایران برنامه فراگیر سیاسی و اقتصادی و فرهنگی در آفریقا در نظر دارد.. همین برنامه ها هم عامل اصلی فعالیت قدرت های بزرگ در آفریقا است. جاه طلبی این کشورها در آفریقا هنوز ادامه دارد.»‌ [14]
ایران با نفوذ در قاره آفریقا عضو ناظر اتحادیه آفریقا شده و می کوشد از طریق مشارکت در ساخت پروژه های زیر ساختی و انرژی و تولید برق و غیره حمایت مردم آفریقا را جلب کند.
تحلیلگران در مسائل دستگاه دیپلماسی ایران بر این باورند که نوعی به هم پیوستگی در نقش ایران و برخی کشورها و قدرت های منطقه ای و بین المللی در آفریقا ایجاد و این قاره به عرصه رقابت و تسویه حساب میان این قدرت ها و کشمکش بر سر نفوذ تبدیل شده است. آفریقا در نگرش حکومت ایران محیط مناسبی برای ترویج تشیع و فرهنگ فارسی برای مقابله با اندیشه و فرهنگ غربی است که کشورهای استعماری آن را در آفریقا پایه ریزی و تثبیت کردند.
منطقه شاخ آفریقا به عنوان یکی از کلیدهای بازی آرایش خاورمیانه در آینده در کانون توجه ایران قرار دارد. ایران با توجه به اختلافات با غرب به دنبال ایجاد ابزارهای فشار جدیدی برای چانه زنی در پرونده هسته ای –جنجالی ترین مناقشه در منطقه و جهان- و مسائل دیگر است.
ایران ضمن پیروی از الگوی اسرائیل برای نفوذ در آفریقا به اجرای طرح خود در کشورهای آفریقایی می پردازد و از کلیه ابزارها برای رقابت با طرح اسرائیل در آفریقا بهره می گیرد. ایران با همکاری اقتصادی با کشورهای آفریقایی در صدد ایجاد بازار و گزینه های جایگزین در این قاره برای مقابله با محاصره غرب و وارد کردن «اورانیوم» مورد نیاز در برنامه هسته ای است. کما اینکه گسترش همکاری بین ایران و کشورهای آفریقایی ساحلی دریای سرخ با هدف تسلط ایران بر گذرگاه های دریایی منطقه و عملی کردن تهدید بستن گذرگاه های دریایی که محل حمل و نقل نفت به غرب است انجام می شود. [15]
در واقع، دریای سرخ و به ویژه تنگه باب المندب از اهمیت ویژه ای در حمل و نقل بین المللی برخوردار است. می توان با توجه به رویکرد خارجی ایران این گونه استدلال کرد که این کشور در راستای کشمکش با غرب به دنبال تقویت حضور خود در مناطق سوق الجیشی و استراتژیک مهم در محیط جغرافیایی است. ایران می کوشد تا از این طریق ابتکار عمل راهبردی در هر گونه حمله احتمالی را در دست گرفته و این حمله را در بخش هایی از منطقه که تحت تاثیر و نفوذش قرار دارند و نیز در مناطق دارای نفوذ و منافع مشترک با بازیگران دیگر نگه دارد. به همین دلیل ایران در این تنگه استراتژیک که شرق و غرب را به یکدیگر وصل می کند حضور دارد. ایران برای دست یابی به این هدف به دنبال افزایش نفوذ در کشورهای ساحلی دریای سرخ و آفریقای شرقی است. این کشور در راستای اجرای استراتژی خود و حضور و تاثیر گذاری بر روند رویدادها و تحولات در مناطق اطراف گذرگاه های راهبردی شبه جزیره عرب (تنگه هرمز و تنگه باب المندب) و نقش آفرینی نظامی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی در جهت حفظ تعادل در معادله منطقه ای کنونی در صدد تثبیت حضور در حوزه دریای سرخ است.
دریای سرخ هدف و بستر مناسبی برای فعالیت های سیاسی و نظامی و اقتصادی ایران است. این منطقه از منظر ایران دروازه انتقال آزادانه و ارتباط با جهان از طریق آب های بین المللی می باشد. دریای سرخ امکان دسترسی به سکوهای بازرگانی و غیر بازرگانی در کشورهای ساحلی اقیانوس اطلس و اقیانوس هند را برای ایران فراهم می کند. استراتژی ایران در کشورهای آفریقای شرقی و شاخ آفریقا و کشورهای ساحلی دریای سرخ به منظور دست یابی به چندین هدف دنبال می شود: تثبیت نفوذ سیاسی، گسترش منافع اقتصادی به دنبال تحریم های اقتصادی بین المللی، صدور انقلاب، ایجاد مسیرهای دریایی و زمینی که از جبهه های اصلی نبردی که ایران در آنها نقش آفرینی می کند عبور می کنند. ایران از این طریق به انتقال اسلحه و اعزام پیکارجویان فرامرزی می پردازد. یکی دیگر از اهداف ایران در این منطقه مقابله و کاهش نفوذ عربی در آفریقای شرقی و حوزه دریای سرخ و احاطه کشورهای عربی واقع در این منطقه است. ایران استراتژی نظامی در این منطقه تدوین کرده که قرار است تا سال ۲۰۲۵ میلادی (۱۴۰۳ خورشیدی) عملی شود. یکی از اهداف این برنامه دسترسی به دریای سرخ است. ایران و جیبوتی در سال ۲۰۱۰ میلادی (۱۳۸۹ خورشیدی) رزمایش مشترکی برگزار کردند که به عنوان تهدید واقعی برای کشتیرانی در تنگه باب المندب تلقی شد. جیبوتی در سال ۲۰۱۵ میلادی (۱۳۹۴ خورشیدی) اعلام کرد که روابط خود با ایران را قطع می کند. این اقدام نتایج منفی قابل ملاحظه ای بر برنامه راهبردی ایران داشت. [16]
روزنامه های ایران از ورود ناوگروه های ارتش به دریای سرخ به منظور «جمع آوری اطلاعات و شناسایی شناورهای رزمی کشورهای مختلف» خبر داد. اما مطبوعات ایران جزئیاتی درباره تعداد این زیردریایی ها اعلام نکردند. به گزارش خبرگزاری فارس «پس از اعلام مقامات عالی رتبه ارتش مبنی بر آمادگی زیردریایی های نیروی دریایی ارتش برای حضور در ماموریت های طولانی مدت در آب های بین المللی زیردریایی های نیروی دریایی ارتش به آب های دوردست اعزام شدند.» [17]
ایران به دنبال تحولات بهار عرب سرویس های اطلاعاتی در حوزه دریای سرخ و کشورهای ساحلی راه اندازی نمود و به گسترش هسته های امنیتی اطلاعاتی در جوامع منطقه پرداخته است. حکومت ایران پشتوانه مالی برای فعالیت مجدد حلقه هایی که فعالیتشان متوقف شده بود ایجاد کرد. قذافی رهبر سابق لیبی این گروه ها را حمایت مالی می کرد. برخی افراد در یمن و اریتره به مزدوری حکومت ایران درآمده اند. این عناصر مزدور که اغلب ماهیگیر هستند برای انجام ماموریت های جاسوسی و اطلاعاتی به کار گرفته شده اند. ایران در مقابل به این افراد که به صید ماهی در منطقه ای که از باب المندب تا ورودی کانال سوئز کشیده شده می پردازند قایق های ماهیگیری نو و مدرن اعطا کرده است. ایران چندین جزیره از مجمع الجزایر دهلک را برای دور زدن تحریم ها از اریتره اجاره کرده و بدین ترتیب حکومت می تواند با حضور حیاتی در این مجمع الجزایر واقع در کشور اریتره در سیستم امنیتی حوزه دریای سرخ نفوذ کند. اما ائتلاف عربی موفق به گسست روابط بین ایران و اریتره شد و بدین ترتیب ایران یکی از کشورهای متحد در این منطقه را از دست داد. البته ایران هدف حضور خود در دریای سرخ را برای مقابله با حضور اسرائیل در منطقه توجیه می کند. حکومت ایران با این بهانه برای حضور و فعالیت نظامی در منطقه مشروعیت دست و پا می کند.[18]
طرح منطقه ای ایران چندین هدف را دنبال می کند. بخشی از این اهداف با ضروریات امنیت ملی و بخش دیگر با دکترین عقیدتی و مذهبی و آرمان گرایی حکومت برای تسلط بر آنچه در نگرش حاکمیت ضعیف ترین حلقه محیطی هرج و مرج زده در منطقه است ارتباط مستقیم و تنگاتنگ دارد. قدرت گیری ایران در منطقه با توجه به تحولات فراوانی رو به افزایش است. این تحولات عبارتند از [19]:
1-انزوا و تضعیف کشورهای اصلی محور اعتدال عربی و ناتوانی این کشورها از ارائه طرحی شفاف آینده محور در منطقه و تلاش طاقت فرسا برای حفظ شرایط کنونی و سیاست های ناکارآمد و حمایت مستقیم و غیر مستقیم از حمله آمریکا به عراق و توقف حمایت از گروه های مقاومت فلسطین و دنباله روی از طرح آمریکایی ها برای مقابله با تروریسم.
2-سیاست های اشتباه آمریکایی ها در عراق که منجر به افزایش نفوذ ایران شد.
3-دو دستگی کشورهای عربی که منجر به انزوای سوریه شده و سوریه را به سمت ائتلاف با ایران کشاند.
سوم: ایران و قدرت های تاثیر گذار در حوزه دریای سرخ
ایران با حضور در حوزه دریای سرخ و آفریقای شرقی در پی تامین منافع و برقراری روابط با متحدان به ویژه گروه های شیعه و هوادار ایران در برخی کشورها مثل حوثی های یمن است. ایران ارتباط گسترده ای با کشورهای ساحلی دریای سرخ به ویژه مخالفان حضور آمریکا در منطقه دارد و از این طریق می کوشد تا ضمن شکستن انزوا و کاهش فشار و تحریم های بین المللی حمایت کشورهای یاد شده را در مسائل مربوط به خود کسب کند. نقش آفرینی ایران در واقع از محدوده تامین امنیت ملی و منطقه ای فراتر رفته است. این کشور با ابزارهای متعدد در دسترس در حوزه دریای سرخ از قدرت چانه زنی و مقابله با فشارهای بین المللی برخوردار است. [20]

1-ایران و یمن:
یمن در اولویت منطقه ای ایران قرار دارد. ایران با کسب حمایت و هواداری حوثی ها در کشور یمن نفوذ کرد. سیاست راهبردی ایران در کشورهای ساحلی دریای سرخ با توجه به شرایط و تحولات قابل تغییر است. به عنوان مثال، استراتژی ایران در یمن از دو بخش تشکیل شده است:
بخش نخست: امور غیبی.. حوادث یمن در کتاب های شیعیان اثنا عشری مقدمات ظهور امام زمان را فراهم می کند. با توجه به اعتقادات شیعی نشانه های ظهور در ایران و عراق و جنوب لبنان و مناطق دیگر جهان پدیدار گشته است. شخصی به نام «یمانی» از کوه های صعده در شمال یمن ظهور و انقلابی اسلامی مبتنی بر اندیشه امام زمان را هدایت می کند. یمانی در حجاز در راستای تسهیل ظهور امام زمان به کمک یاران او می شتابد، و پس از شبه جزیره عرب برای یاری یاران امام زمان جهت مقابله با «سفیانی» به عراق می رود.
بخش دوم: ضرورت های ژئواستراتژیکی… این بخش ارتباط تنگاتنگی با امور غیبی و نیز با کشمکش های منطقه ای و بین المللی ایران دارد. دامنه نفوذ و تاثیرگذاری ایران با حضور در این منطقه به یکی از مهم ترین مناطق سوق الجیشی می رسد و بدین ترتیب ایران به بازیگر مهمی تبدیل می شود که نمی توان آن را نادیده گرفت. ایران با حضور در منطقه می تواند با بازوها و گروه ها و کشورهای متحد مثل حوثی های یمن یا در آفریقای شرقی مثل سودان (پیش از قطع روابط) یا گروه های مقاومت فلسطینی ارتباط برقرار کند و نیز منافع اقتصادی خود را تامین و در راستای گسترش و نشر ایدئولوژی و اندیشه انقلاب دینی فعالیت نماید. [21]
ایران برای دست یابی به اهداف مد نظر به سیاسی کردن و جذب «حوثی ها» در شمال یمن پرداخت و پول و اسلحه در اختیار آنان قرار داد. رشاد العلیمی وزیر کشور سابق یمن درباره حمایت ایران از حوثی ها گفت «جنبش حوثی به دنبال آغاز جنگ عراق و ایران در سال ۱۹۸۲ میلادی (۱۳۶۰ خورشیدی) تاسیس شد. گروه های حوثی در سال های ۱۹۸۳ و ۱۹۸۴ میلادی (۱۳۶۲ و ۱۳۶۳ خورشیدی) با حمایت ایران تشکیل شدند. [22]
ایران به دنبال تحولات یمن بعد از سال ۲۰۱۱ میلادی (۱۳۸۹ خورشیدی) به توسعه نفوذ در منطقه دریای سرخ پرداخت. این اقدام در چارچوب تقابل و کشمکش بین ایران و کشورهای خلیج قابل تفسیر است. ایران به دنبال عملیات نظامی طوفان قاطعیت با مشکلات و موانع بزرگی روبرو شد. طوفان قاطعیت به منظور بازگشت حکومت مشروع و پایان دادن به کودتای حوثی ها علیه حکومت مشروع یمن راه اندازی شد. ایران در راستای کشمکش علنی و باز با ائتلاف حمایت از حکومت مشروع یمن به گسترش حضور در کشورهای ساحلی دریای سرخ پرداخت.

2-ایران و مصر:
ایران در سال ۱۹۸۰ میلادی (۱۳۵۸ خورشیدی) در اعتراض به امضای پیمان کمپ دیوید میان مصر و اسرائیل روابط خود را با مصر قطع کرد و همین مساله روابط دو کشور را در سه دهه گذشته به سردی کشاند. حکومت ایران یکی از خیابان های تهران را به نام خالد اسلامبولی نامگذاری کرد. انور سادات رئیس جمهور سابق مصر به دنبال امضای پیمان صلح با اسرائیل توسط اسلامبولی ترور شد. این مساله منجر به تیرگی بیشتر روابط شد. مصر در بهار ۲۰۰۹ میلادی (۱۳۸۸ خورشیدی) ایران را به حمایت از اعضای گروهی که به نشر و ترویج تشیع در مصر می پرداخت متهم کرد. رهبر این گروه چندین بار به ایران سفر و با روحانیون ایران دیدار کرده بود. این فرد توسط ایران حمایت مالی می شد. [23]
حضور ایران در کشورهای ساحلی دریای سرخ با مشکل بزرگی مواجه بود. مصر در دوره ریاست جمهوری حسنی مبارک کشور با ثبات تر و قدرتمند تری بود و عبور کشتی های ایرانی از کانال سوئز را منع می کرد. جایگاه منطقه ای مصر بعد از انقلاب تضعیف و این کشور گرفتار مسائل و مشکلات داخلی شد و بدین ترتیب بستر مناسبی برای نقش آفرینی بیشتر ایران در کشورهای ساحلی دریای سرخ فراهم گشت. ایران برای بهره برداری از خیزش های انقلابی در برخی کشورهای عربی این گونه استدلال کرد که این قیام ها الهام گرفته از انقلاب ایران بوده است. در حالیکه حکومت ایران حمایت خود را از انقلاب تونس و مصر و حق مردم این کشورها در انتخاب حکومتشان اعلام کرد مخالفت شدید خود را با انقلاب مردمی در سوریه ابراز نمود و همه ظرفیت های مالی و سیاسی را برای مقابله با آن به کار برد. حکومت جدید مصر (در دوره ریاست جمهوری محمد مرسی) آمادگی این کشور را برای از سرگیری روابط بین دو کشور اعلام کرد. نبیل العربی وزیر امور خارجه مصر در آن زمان گفت «ایران یکی از کشورهای منطقه است و سابقه روابط ایران و مصر طولانی بوده و فصل نوینی را با همه کشورها از جمله ایران آغاز می کنیم.» [24]

اما ایران به سرعت دست به کار شده و با استفاده از گشایش روابط و فرصت تازه در حکومت جدید مصر خواستار مجوز برای عبور دو کشتی جنگی از کانال سوئز در فوریه ۲۰۱۲ میلادی (بهمن ۱۳۸۹ خورشیدی) شد. ایران با اعزام این دو کشتی به مقصد سوریه می خواست حمایت خود را از بشار اسد رئیس جمهور سوریه و مخالفت با انقلاب مردمی در این کشور نشان دهد. روابط دو کشور با سفرهای متقابل مسئولان در نشست های بین المللی همچون نشست سران کشورهای اسلامی و غیره گسترش یافت. برخی در مصر خواستار صدور ویزای گردشگران ایرانی شدند. کما اینکه درخواست تاسیس نخستین حزب شیعی در مصر از سوی احمد راسم النفیس مطرح شد. او گفت «امنیت مصر و امنیت ایران با یکدیگر مرتبط هستند.» [25]
اما اوضاع بر وفق مراد ایران پیش نرفت و اخوان المسلمین از حکومت در مصر کنار گذاشته شده و روابط مصر و کشورهای خلیج به ویژه در دوره ریاست جمهوری عبد الفتاح سیسی از سر گرفته شد. مصر با مشارکت در عملیات طوفان قاطعیت در یمن به جبهه ائتلاف برای حمایت از حکومت مشروع و ائتلاف جهانی ضد تروریسم پیوست. نیروی دریایی و کشتی های مصر برای هماهنگی عملیات مشترک نیروهای ائتلاف برای بازگشت حکومت مشروع به یمن در دریای سرخ مستقر شدند و این مساله از مقابله مصر با ایران در دریای سرخ خبر می داد.

3- ایران و سودان:
تلاش های ایران برای تثبیت جای پای خود در سودان موفقیت بار بود. ایران و سودان در سال ۲۰۱۰ میلادی (۱۳۸۸ خورشیدی) یادداشت تفاهم همکاری در زمینه نظامی و فنی و اقتصادی و علمی و آموزشی امضا کردند. در سال ۲۰۰۸ میلادی (۱۳۸۶ خورشیدی) تفاهم نامه همکاری های دفاعی ایران و سودان به امضای وزرای دفاع دو کشور رسید. محمود احمدی نژاد رئیس جمهور سابق در سال های ۲۰۰۷ و ۲۰۱۱ میلادی (۱۳۸۶ و ۱۳۹۰ خورشیدی) به سودان رفت. هاشمی رفسنجانی در دوره ریاست جمهوری خود در راس هیات بلند پایه ۱۵۰ نفره در سال ۱۹۹۱ میلادی (۱۳۷۰ خورشیدی) و محمد خاتمی رئیس جمهور سابق هم در سال ۲۰۰۴ میلادی (۱۳۸۳ خورشیدی) روانه سودان شدند. دید و بازدید روسای جمهور ایران بیانگر توجه و اهتمام خاص ایران به سودان و به طور عام به کشورهای آفریقایی است. در مقابل اما کشورهای عربی در سودان دارای تاثیر آنچنانی که با نقش آفرینی ایران برابری کند نیستند.[26]
ایران به دنبال کسب استقلال سودان از خیزش انقلابی در این کشور حمایت کرد و سلاح و مهمات در اختیار آنها قرار داد. ایران تامين ۳۰۰ میلیون دلار تسلیحات چینی برای ارتش سودان را پرداخت کرد. قرارداد واگذاری بندر بور سودان به ایران به مدت ۲۵ سال و پهلو گرفتن کشتی های ایرانی در این بندر هم از جمله این معاهدات است. [27]
سودان قبل از قطع رابطه با ایران به مسیر اصلی انتقال اسلحه از ایران به حزب الله (اصلی ترین متحد ایران در خاورمیانه) و گروه های مقاومت فلسطینی تبدیل شده بود. ناوگروه ایران که در بندر بورسودان در اکتبر ۲۰۱۲ میلادی (آبان ۱۳۹۱ خورشیدی) لنگر گرفته شامل ناو هلیکوپتربر «خارک» و ناوشکن «نقدی» است. اما سودان برای اعلام حمایت از پادشاهی عربستان سعودی بعد از حمله به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد روابط خود را با ایران قطع گرفت و پروژه ایران در سودان نیمه کاره ماند. به دنبال این ماجرا سودان مشارکت در عملیات طوفان قاطعیت را اعلام کرد. این عملیات توسط پادشاهی عربستان سعودی در یمن هدایت می شود. پروژه ایران در سودان به دنبال این اقدام با شکست سنگینی مواجه شد و بدین ترتیب جلوی تاثیر گذاری ایران در آفریقای شرقی و حضور نظامی در دریای سرخ گرفته شد.

4- ایران و اسرائیل:
روابط ایران و اسرائیل بعد از تشکیل کشور اسرائیل در سرزمین عرب نشین فلسطین و در دوره شاه دوستانه بود. ایران مقر اصلی و پایگاه های جاسوسی اطلاعاتی موساد در دوره شاه به شمار می رفت و موساد عملیات منطقه ای را از ایران به راحتی هر چه تمام تر اداره می کرد. صادرات نفت ایران به اسرائیل ابزار اصلی حمایت از این دولت یهودی در جنگ های خود با کشورهای عربی بود. در سال ۱۹۵۷ میلادی (۱۳۳۶ خورشیدی) ایران و اسرائیل بر سر احداث لوله نفت از بندر ایلات به مدیترانه بدون عبور از کانال سوئز توافق کردند. ائتلاف سه گانه ایران و آمریکا و اسرائیل در دهه های پنجاه و شصت میلادی (دهه سی و چهل خورشیدی) برای جلوگیری از گسترش موج کمونیسم در خاورمیانه و دفاع از منافع آمریکا در این منطقه به وجود آمد. این ائتلاف در عین حال برای مهار آنچه از آن به عنوان «رادیکالیسم عربی» یاد می کردند دست به کار شدند چرا که موج ملی گرایی و ناسیونالیسم عربی و جاه طلبی منطقه ای کشورهای مصر در دوره ریاست جمهوری جمال عبد الناصر و عراق بعد از کودتای ۱۹۵۸ میلادی (۱۳۳۷ خورشیدی) را فراگرفته بود. روابط اسرائیل و ایران در دوره شاه محکم بود. یکی از قراردادهای مهم و محرمانه بین ایران و اسرائیل پروژه ای موسوم به «پروژه گل» بود. این پروژه با هدف تولید موشک بالستیک میان برد «اریحا ۲» توسط اسرائیل در سال ۱۹۷۷ میلادی (۱۳۵۶ خورشیدی) به امضای دو طرف رسید. به موجب این قرارداد، ایران به اسرائیل به ارزش ۲۶۰ میلیون دلار نفت صادر می کرد و هواپیماهای اسرائیل پرواز آزمایشی بر فراز ایران انجام می دادند.[28]
با وجود ادعای جمهوری اسلامی درباره دشمنی با آمریکا و اسرائیل اما روابط ایران و اسرائیل بعد از انقلاب هم به شکل محرمانه ادامه پیدا کرد. اسرائیل در جریان جنگ عراق و ایران سلاح و مهمات در اختیار ایران قرار داد. ایران و اسرائیل و آمریکا کمر به نابودی عراق بسته بودند. برنامه های اسرائیل و آمریکا به طور غیر مستقیم در تامین اهداف استراتژیک ایران در منطقه سهیم بودند. آمریکا حکومت طالبان در افغانستان و رژیم صدام حسین در عراق را از میان برداشت. این دو دشمن سرسخت ایران در منطقه به شمار می رفتند. اسرائیل و آمریکا به منظور حمایت از ایران تسلیحات مهمی در اختیار این کشور گذاشتند. در این زمینه گزارش «تاور» به رسوایی فروش سلاح های آمریکایی و اسرائیلی به ایران اشاره می کند. رونالد ریگان رئیس جمهور آمریکا در سال ۱۹۸۶ میلادی (۱۳۶۵ خورشیدی) گفت اسرائیلی ها به ایران اسلحه فروختند. چهار ماه بعد آمریکا به شکل مستقیم اسلحه به ایران فرستاد. در ۳۰ اوت ۱۹۸۵ میلادی (۸ شهریور ۱۳۶۴ خورشیدی) ۱۰۰ موشک تاو از اسرائیل به ایران ارسال شد. در ۱۴ سپتامبر همان سال (۲۳ شهریور ۱۳۶۴ خورشیدی) ایران ۴۰۸ موشک تاو تحویل گرفت. [29]
می توان گفت اسرائیل و ایران بر سر افزایش نفوذ در منطقه رقابت می کنند. ایران به دنبال خنثی کردن نقش مهم ترین رقیب خود یعنی اسرائیل است. تریتا پارسی در کتاب «اتحاد خائنانه» از معاملات پشت پرده اسرائیل و ایران و آمریکا می گوید. تریتا پارسی درگیری میان ایران و اسرائیل را ناشی از تحولات ژئوپلیتیکی می داند. تغییرات عمده در روابط ایران و اسرائیل بیشتر با تغییرات ژئوپلیتیکی در ارتباط است تا تغییرات ایدئولوژیکی. [30]

ایران از منظر اسرائیل با توجه به رقابت بین دو طرف نه تنها عامل تهدیدی برای تل آویو بلکه دشمن بزرگ و خطرناک اسرائیل تلقی می شود چه اینکه ایران در میان همه دشمنان اسرائیل فاصله نزدیکی تا دست یابی به بمب هسته ای دارد. سیاست راهبردی آمریکا در منطقه و موضع اسرائیل در قبال ایران با یکدیگر همسویی دارند. آمریکا در صدد جلوگیری از شکل گیری کشور قدرتمندتر از اسرائیل در منطقه و در نزدیکی منابع نفتی کشورهای خلیج است. با این حال اما دو کشور منافع مشترک دارند که فارغ از آنچه درباره اختلاف دیدگاه بین آنها گفته می شود اما دست آخر باید به توافق و نقطه مشترکی برسند. یوسی بیلین وزیر سابق دادگستری اسرائیل در نشستی درباره روابط ایران و اسرائیل گفت «شرایط ایران در دوره ریاست جمهوری خاتمی و بعد از انتخابات پیچیده است و از مضامین فراوانی برخوردار است که با آنچه تصور می کردیم فاصله زیادی دارد. ما با توجه به تغییرات مثبت در ایران بر این باوریم که باید در شیوه و سیاست خود درباره ایران بازنگری کنیم. ما فرصت بی سابقه ای در اختیار داریم.» بیلین افزود «اسرائیل باید سیاست های ایران را مورد ارزیابی دوباره قرار داده به خصوص اینکه ایران و اسرائیل منافع مشترکی دارند.» او خاطر نشان کرد «مشکلات با ایران از زمان خمینی شروع شد. او در تلاش برای یکپارچه کردن مردم ایران اسرائیل را بهانه قرار داد. من تمایل دارم که به ایران از زاویه دیگری بنگرم که با دیدگاه بیست سال پیش تفاوت داشته باشد.» [31]
بنابراین می توان گفت حضور ایران در حوزه دریای سرخ و بخش شرقی آفریقا بخشی از استراتژی این کشور برای مقابله با اسرائیل و نقش آفرینی در گذرگاه های آبی استراتژیک است. ایران از این آبراهه ها به عنوان ابزار فشار در صورت هر گونه حمله یا تنش احتمالی استفاده می کند.

5-ایران و مساله فلسطین:
ایران شعار حمایت از مقاومت فلسطین در برابر اشغالگری اسرائیل را سر داد. ایران تنها کشوری است که مخالفت خود را با راهکار کنونی مبنی بر تشکیل دو کشور فلسطین و اسرائیل برای حل منازعه فلسطین و اسرائیل اعلام کرد. تریتا پارسی نویسنده و پژوهشگر ایرانی دارای تابعیت سوئدی و بنیانگذار و رئیس فعلی شورای ملی ایرانیان آمریکا (نایاک) است. او در کتاب اتحاد خائنانه می گوید «تصور غالب در جهان عرب این است که حمایت ایران از مساله فلسطین که مساله محوری برای کشورهای عربی است و نیز تلاش ظاهری ایران برای اداره روابط خود با کشورهای عربی در قالب همبستگی اسلامی ریشه در ایدئولوژی انقلاب ایران یعنی دو شعار وحدت و همبستگی اسلامی دارد. اما در واقع این دیدگاه ایران آنطور که تصور می شود نیست بلکه یک موضع واقع گرایانه و پراگماتیک در روابط بین الملل بوده که با هدف سلطه جویی منطقه ای دنبال می شود. این رویکرد که به ضرر همسایگان عرب بوده از اواخر دوره محمد رضا شاه پهلوی دنبال شده است.» [32]
جنبش فلسطینی حماس که در نوار غزه مستقر است تحت نفوذ ایران قرار داشت. همین امر موجب ایجاد اختلاف شدید و طولانی مدت بین مسئولان حکومت خودگردان در کرانه باختری و حماس شد. این اختلاف نظرها ضربه شدیدی به مساله فلسطین وارد کرد. در سپتامبر ۲۰۱۷ میلادی (مهر ۱۳۹۶ خورشیدی) این اختلافات پایان یافت و اقدامات واگذاری اداره و کنترل نوار غزه به حکومت مرکزی در اریحا آغاز شد. این اقدام موجب کاهش نفوذ ایران و کم رنگ شدن تاثیر گذاری این کشور بر روند مساله فلسطین و استفاده ابزاری از آن برای دست یابی به اهداف خاص و ضربه به مساله فلسطین و کشورهای عربی خواهد شد.

6- ایران و اریتره:
اریتره از اهمیت ژئوپلیتیکی و استراتژیک ویژه ای برخوردار است. این کشور با داشتن موقعیت جغرافیایی ویژه منطقه حوزه نیل و جنوب دریای سرخ و غرب اقیانوس هند را به یکدیگر وصل می کند. اریتره بر چندین جزیره استراتژیک مسکونی و غیر مسکونی در دریای سرخ اشراف دارد. نفوذ اسرائیل و آمریکا مثل نفوذ ایران در اریتره و مناطق دیگر محسوس است تا جایی که تحلیلگران تناقض عجیبی به دلیل جمع دو نقیض در یک جا حس می کنند. نکته عجیب اینجاست که این بخشی از صحبت های یک تاجر اسرائیلی در گفت و گو با ساندی تایمز است. وی با این اظهارات در پی تحریک اسرائیل علیه ایران است. [33]
این مساله باعث ایجاد شک و تردید درباره سطح هماهنگی بین ایران و آمریکا شده است. گویا آمریکا و ایران به نوعی توافق برای تقسیم نفوذ در منطقه دست یافته اند. نقش ایران در این منطقه در سال ۲۰۱۰ میلادی (۱۳۸۹ خورشیدی) بروز کرد. برخی منابع گزارش هایی درباره حمایت لجستیکی ایران از حوثی ها در نبرد با دولت یمن و تجاوز به خاک عربستان سعودی منتشر کردند. به گزارش منابع و خبرگزاری ها اسلحه و مهمات از طریق بنادر عصب و مصوع و جزایر واقع در اریتره به دست حوثی ها می رسد. [34] ناوهای ایران در خلیج عدن و بنادر اریتره پهلو گرفتند. روزنامه «الحیات» چاپ لندن در شماره ۱۷۰۳۵ در ۲۴ نوامبر ۲۰۰۹ میلادی (۳ آذر ۱۳۸۸ خورشیدی) در گزارشی به نقل از یک منبع اروپایی گفت «گشت ساحلی یمن چندین کشتی را که از دریای سرخ از اریتره عازم یمن بودند توقیف کرد. این کشتی ها مهمات و اسلحه برای شورشیان حوثی یمن در سال های ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ میلادی (۱۳۸۸ و ۱۳۸۹ خورشیدی) می بردند».
روابط ایران و اریتره به بالاترین سطح ممکن رسیده است. رئیس جمهور اریتره در ۲۱ مه ۲۰۰۸ میلادی (اول خرداد ۱۳۸۷ خورشیدی) به ایران سفر کرد. دو طرف چندین تفاهم نامه همکاری امضا کردند. رئیس جمهور ایران گفت‌ «ایران و اریتره برنامه ای برای ایستادگی در برابر سلطه جویی غرب تدوین کردند.» [35]
حضور ایران در اریتره جای پرسش دارد. شواهدی مبنی بر انتقال اسلحه از ایران به حوثی ها از طریق جزایر اریتره در جریان حمله حوثی ها به مناطق مرزی عربستان سعودی در سال ۲۰۱۰ میلادی (۱۳۸۹ خورشیدی) وجود دارد. دکتر ابو بکر القربی وزیر امور خارجه سابق یمن در گفت و گو با روزنامه «الشرق الاوسط» در ۱۷ مارس ۲۰۰۷ میلادی (۲۶ اسفند ۱۳۸۵ خورشیدی) گفت «برخی کشورهای عربی و نهادهای مذهبی در ایران و خارج ایران از این گروه شورشی (حوثی ها) حمایت مالی می کنند.» [36]
یکی از توافقنامه های دو جانبه انعقاد قرارداد امنیتی برای واگذاری انحصاری اداره و تعمیر و کنترل پالایشگاه نفت بندر عصب در اریتره به ایران است. با توجه به این قرارداد ایران اقدام به پالایش و صادر کردن نفت به ایران می کند. به گزارش خبرگزاری ایرنا محمود احمدی نژاد رئیس جمهور سابق در ماه مه ۲۰۰۹ میلادی (خرداد ۱۳۸۸ خورشیدی) گفت ایران و اریتره هیچ محدودیتی برای گسترش همکاری و ارتقای سطح روابط ندارند.
با نگاه تحلیلی به آنچه گفته شد می توان این گونه نتیجه گرفت که اریتره به دلیل موقعیت استراتژیک و سیاست های دو گانه ایران را به عنوان یک قدرت جاه طلب و توسعه گرای منطقه ای جذب کرده است. اریتره تسهیلات نظامی فراوانی در جزایر و بنادر خود در جنوب دریای سرخ در اختیار ایران قرار داده و در مقابل به حمایت های اقتصادی ایران چشم دوخته است. اریتره یک امتیاز استراتژیک در اختیار ایران قرار داده و حالا ایران با استفاده از این امتیاز در نزدیکی باب المندب مستقر شده و نفوذ خود را در منطقه دریای سرخ و شاخ آفریقا افزایش داده است. ایران به دنبال تثبیت و نمایش حضور در دو آبراهه استراتژیک باب المندب در جنوب دریای سرخ و تنگه هرمز در خلیج عربی در برابر جهانیان بوده و بدین ترتیب سیاست های خود را در منطقه پیاده می کند.

7- ایران و جیبوتی:
با وجود استقرار یک پایگاه آمریکایی و حضور فرانسوی ها و غربی ها در جیبوتی و تسهیلات نظامی گوناگون به چینی ها اما ایران برای نفوذ در این کشور تلاش کرد. عمر گیله رئیس جمهور جیبوتی در سال ۲۰۰۶ میلادی (۱۳۸۵ خورشیدی) به ایران سفر کرد. دو طرف در جریان این سفر چندین تفاهم نامه اقتصادی امضا کردند و ایران با اعطای بورسیه به دانشجویان جیبوتی برای تحصیل در کشور موافقت کرد. کما اینکه ایران اقدام به ساخت ساختمان مجلس جیبوتی کرد. ایران با این کمک ها و حمایت های اقتصادی و غیر اقتصادی به دنبال استفاده از موقعیت استراتژیک جیبوتی در جنوب دریای سرخ و اشراف این کشور بر آبراهه استراتژیک تنگه باب المندب است اما با این حال مقام های جیبوتی اعطای تسهیلات نظامی به ایران را تکذیب کردند.[37]

پایان
ایران بعد از انقلاب خمینی در بیشتر کشورهای شاخ آفریقا و کشورهای حوزه رود نیل و برخی کشورهای ساحلی دریای سرخ برای خود قدمگاهی دست و پا کرد. ایران با این اقدام به دنبال نزدیکی به آبراهه های استراتژیک واقع در جنوب دریای سرخ بود. ایران با تلاش های فراوان و دید و بازدیدهای متقابل و انعقاد قراردادهای بسیار و هزینه های هنگفت (سیاست قدرت نرم) به اهداف خود برای نفوذ بیشتر و ضربه به کشورهای عربی دست یافت. اما پروژه ایران با مانعی به اسم «مقاومت عربی» مواجه و در کشورهای بسیاری تعطیل شد. سودان یکی از مهم ترین و بزرگ ترین پروژه های ایران است که نیمه کاره ماند. نزدیکی عربستان سعودی و سودان منجر به مشارکت سودان در عملیات طوفان قاطعیت در یمن در ۲۶ مارس ۲۰۱۵ میلادی (۶ فروردین ۱۳۹۴ خورشیدی) شد. این عملیات با حمایت بین المللی و با توجه به قطعنامه ۲۲۱۶ شورای امنیت راه اندازی شد. ضمنا دولت سودان ضمن قطع روابط با ایران حمایت خود را از پادشاهی عربستان سعودی به دنبال حمله به سفارت و کنسولگری این کشور در ایران اعلام کرد. به دنبال خروج «اخوان المسلمین» مصر از قدرت دولت مصر در عملیات طوفان قاطعیت در یمن شرکت کرد. این عملیات که توسط پادشاهی عربستان سعودی هدایت می شود با هدف بازگشت حکومت مشروع یمن انجام می گیرد. تلاش های ایران برای عادی سازی روابط با مصر که در دوره حکومت اخوان المسلمین آغاز شده بود به نتیجه نرسید. توافق آشتی حماس و فتح در فلسطین و واگذاری اداره نوار غزه به تشکیلات خودگردان در اریحا در کرانه باختری بیانگر گرفتن کارت مقاومت از دست ایران است.
به طور خلاصه می توان گفت حضور ایران در منطقه دریای سرخ به شدت تحت تاثیر متغیرهای منطقه ای قرار دارد و فعالیت ایران در حوزه دریای سرخ و روابط ایران با کشورهای ساحلی منطقه به شدت ضربه خورده است. حضور ایران در این منطقه به دلیل رویکرد جدید دولت آمریکا برای کاهش و جلوگیری از حضور ایران در کشورهای منطقه با موانع جدید و رو به رشدی مواجه است. این استراتژی با کاهش حضور ایران در یمن و لبنان و فلسطین آغاز می شود که البته به موازات آن کشورهای خلیج برای منع ایران از ایجاد بی ثباتی و ناامنی در خلیج و منطقه تلاش می کنند. این تلاش ها باید با کاهش حضور ایران در منطقه دریای سرخ و کشورهای آن منطقه همراه باشد.
با وجود اقدامات موفقیت آمیز در قیچی کردن پر و بال ایران در سودان و مصر و یمن اما ایران هنوز در منطقه دریای سرخ نقش آفرینی می کند. ایران از نفوذ رو به رشد در برخی کشورهای منطقه در برابر تضعیف نفوذ کشورهای عربی بهره می گیرد. این امر امنیت ملی عربی و کشتیرانی در دریای سرخ را در معرض خطر مستقیم قرار می دهد. کشورهای ساحلی عربی و آفریقایی دریای سرخ باید با ایجاد ساز و کارهای همکاری با طرح ایران در منطقه مقابله کنند. آنها باید عمدتا به دنبال گسترش همکاری و مقابله با خطرات و تهدیدها باشند. در این راستا، تشکیل یک سازمان منطقه ای متشکل از کشورهای ساحلی عربی و آفریقایی دریای سرخ ایده خوبی به نظر می رسد. چنین سازمانی می تواند وظیفه هماهنگی و انعقاد قراردادهای همکاری بین کشورهای عضو و کشورهای عربی در زمینه های امنیتی و اقتصادی و سیاسی و نیز هماهنگی برای تامین امنیت کشتیرانی در دریای سرخ و خلیج عدن را بر عهده گرفته و تسهیلات ضروری برای دست یابی به این اهداف در نظر بگیرد. این سازمان همچنین می تواند در راستای افزایش همکاری بین کشورهای عربی و آفریقایی در شرق آفریقا و شاخ آفریقا تلاش کرده و کمک هایی برای فعالیت های توسعه محور و سرمایه گذاری در این کشورها تقدیم نماید و در راستای سرمایه گذاری در این کشورها و فعال سازی مراودات و همکاری های تجاری بین کشورهای عضو و ایجاد بازارهای نو برای محصولات محلی و صادرات نفتی تلاش کند. چنین رویکردهایی منجر به تعطیلی نقش و حضور ایران می شود و ایران را از ایجاد ناامنی در منطقه باز می دارد.

[1]
تریتا پارسی: ائتلاف خائنانه (حلف المصالح المشتركة). بیروت. انتشارات دار العلوم العربیه. چاپ یکم. ۲۰۰۸. ص۶۴.
[2]
لقاء مکی: تشریح پروژه ایران (التعريف بالمشروع الإيراني). امان (اردن): مرکز مطالعات خاورمیانه. ۲۰۱۲. ص۳۴۳.
[3]
احمد الاصبحی (همکاری مشترک). شاخ آفریقا و شرق آفریقا: واقعیت و چشم انداز (القرن الإفريقي وشرق إفريقي: الواقع والمستقبل). امان (اردن). شماره ۵۰. ۲۰۰۹. ص۷۰.
[4]
محمود سریع القلم: دکترین نوپای امنیتی منطقه ای ایران. ابوظبی: مرکز مطالعات و پژوهش های استراتژیک امارات. چاپ یکم. ۲۰۰۵. ص۱۹۰.
[5]
نوشته مشترک گروهی از پژوهشگران: حوثی گری در یمن: جاه طلبی مذهبی در سایه تحولات بین المللی (الحوثية في اليمن: الأطماع المذهبية في ظل التحولات الدولية). قاهره، مرکز مطالعات و پژوهش های جزیره عربی و مرکز مطالعات انسانی عربی، ۲۰۰۸، ص۱۰۳.
[6]
لقاء‌ مکی: منبع سابق، ص۳۴۷.
[7]
ممدوح عبد المنعم: ایران...چرا؟ (إيران..لماذا؟) مرکز نشر و ترجمه و توزیع الاهرام. چاپ یکم. ۲۰۱۲. ص۷۴.
[8]
لقاء مکی: منبع سابق، ص۳۵۰.
[9]
همان، ص۳۵۲.
[10]
حوثی گری در یمن، منبع سابق.
[11]
مسفر الغامدی، پیامدهای کشمکش قدرت های خارجی و منطقه ای بر سر نفوذ در منطقه دریای سرخ (تداعيات صراع القوى الخارجية والإقليمية على النفوذ بمنطقة البحر الأحمر)، ریاض: مرکز نشر و توزیع المفردات، ۲۰۱۵، ص۱۲۰.
[12]
زهیر الحارثی، ایران در آفریقا (إيران في إفريقيا)، روزنامه ریاض چاپ عربستان، ریاض: ۵ فوریه ۲۰۱۳، شماره ۱۶۲۹۷، لینک: http://www.alriyadh.com/807746 At: 21 - 11 – 2017
[13]
معتصم صدیق عبدالله: حضور ایران در آفریقا: انگیزه ها و اهداف: سودان و نیجریه به عنوان دو نمونه (الوجود الإيراني في إفريقيا، الدوافع والأهداف، السودان ونيجيريا نموذجَين). مرکز تحقیقات ایرانی خلیج عربی. ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۶. لینک: http://cutt.us/PNrhz
[14]
احمد سمیر:‌ فعالیت ایران در آفریقای شرقی (النشاطات الإيرانية في شرق إفريقيا). مرکز بین المللی مطالعات آینده و استراتژیک، قاهره، ۲۰۰۹، ص۸.
[15]
همان، ص۳۵.
[16]
روزنامه الشرق الاوسط: مشکلات امنیتی در کرانه های دریای سرخ (التحديات الأمنية على ضفاف البحر الأحمر)، ۱۶ ژانویه ۲۰۱۷، لینک: http://cutt.us/RphTG at 21 - 11 - 2017
[17]
سی ان ان: شناورهای زیردریایی ایران برای ماموریت های «جاسوسی» به دریای سرخ اعزام شدند (غواصات إيرانية بمهام «تجسسية» بالبحر الأحمر)، ۷ ژوئن ۲۰۱۱، لینک: http://cutt.us/DVihS
[18]
عبده سالم: نفوذ گسترده ایران در دریای سرخ و دریای عرب (نگاه تحلیلی) (التغول الإيراني في البحر الأحمر وبحر العرب). المصدر آنلاین، ۳۰ اکتبر ۲۰۱۷، لینک: http://almasdaronline.com/article/95111 at: 22 - 11 - 2017
[19]
عبد الحمید الکیالی، طرح صهیونیسم و طرح های دیگر در منطقه (المشروع الصهيوني والمشاريع الأخرى في المنطقة)، امان، مرکز مطالعات خاورمیانه، چاپ یکم، ۲۰۱۲، ص۳۰۴.
[20]
شریف شعبان مبروک: سیاست خارجی ایران در آفریقا (السياسة الخارجية الإيرانية في إفريقيا). صنعا، مرکز مطالعات و پژوهش های جزیره عرب، ۲۰۰۸، ص۲۸.
[21]
نجیب غلاب: یمن و کشمکش بین المللی بر سر شاخ آفریقا (اليمن والصراع الدولي على القرن الإفريقي)، روزنامه الشرق الاوسط. لندن، ۴ دسامبر ۲۰۰۸. لینک: http://cutt.us/MM8Oh at 21 - 11 - 2017
[22]
حوثی گری در یمن، منبع سابق، ص۱۸.
[23]
لقاء مکی، منبع سابق، ص۳۶۴.
[24]
محمد عباس ناجی، نفوذ ایران در مشرق عربی و مصر و عراق و افغانستان (النفوذ الإيراني في المشرق العربي ومصر والعراق وأفغانستان)، قاهره، مرکز بین المللی مطالعات آینده و استراتژیک، ۲۰۱۲، ص۲۲.
[25]
همان، ص۲۵.
[26]
شریف شعبان مبروک، منبع سابق، ص۴۲.
[27]
محمد رضا فوده، چالش های امنیت عربی در جنوب دریای مدیترانه (تحديات الأمن العربي في منطقة جنوب البحر المتوسط)، بیروت، مرکز مطالعات عربی و اروپایی، چاپ دوم، ص۱۵۷.
[28]
جفری آرونسون: اسرائیل و پیامدهای استراتژیک دست یابی احتمالی ایران به بمب هسته ای (إسرائيل والانعكاسات الاستراتيجية لاحتمال امتلاك إيران أسلحة نووية)، ابوظبی، مرکز مطالعات و پژوهش های استراتژیک امارات، چاپ یکم، ص۱۱۰.
[29]
حوثی گری در یمن، منبع سابق، ص۹۱.
[30]
تریتا پارسی، منبع سابق، ص۷.
[31]
جفری آرونسون، منبع سابق، ص۱۲۸.
[32]
حمد العیسی: چرا ایران از مساله فلسطین حمایت می کند؟ (لماذا تناصر إيران القضية الفلسطينية؟)، المجله الثقافیه، ریاض، ۲۰۱۳، روزنامه الجزیره عربستان، شماره ۴۱۲.
[33]
مرکز مطالعات خاورمیانه، شاخ آفریقا و شرق آفریقا.. حال و آینده (القرن الإفريقي وشرق إفريقيا.. الواقع والمستقبل)، امان، چاپ یکم، ۲۰۱۰، ص۳۶.
[34]
حوثی گری در یمن، منبع سابق، ص۱۵.
[35]
مبارک مبارک احمد: جنبه اقتصادی در روابط ایران و کشورهای آفریقایی (البُعد الاقتصادي في العَلاقات الإيرانية-الإفريقية)، وبسایت مجله آراء حول الخليج، مركز مطالعات الخلیج. http://cutt.us/tTymB at 21 - 11 - 2017
[36]
حوثی گری در یمن، منبع سابق، ص۳۰۵.
[37]
شریف شعبان مبروک، منبع سابق، ص۴۶.
سرلشکر مسفر بن صالح الغامدی
سرلشکر مسفر بن صالح الغامدی
پژوهشگر متخصص امنیت دریانوردی