کشورهای خلیج و ایران: مناقشات و راهبردهای تقابل

https://rasanah-iiis.org/parsi/?p=1284

توسطد. أشرف محمد کشک

پیشگفتار
مناسبات بین کشورهای خلیج و ایران شاهد کشمکش های حاد و دیرینه ای است که از انقلاب سال 1979 میلادیی (1357 شمسی) در ایران آغاز شده و تا کنون ادامه دارد. دلیل هم این است که ایران به دنبال صدور انقلاب به کشورهای خلیج است. کشورهای خلیج با مدیریت موفقیت بار مناسبات دو طرف نگذاشتند این کشمکش ها از کنترل خارج شود. اما، تحولات جاری در کشورهای همسایه (سوریه-یمن- عراق) فرصت دوباره ای برای گسترش نفوذ منطقه ای ایران فراهم کرده است. ایران از طریق دخالت مستقیم یا با بهره گیری از بازوهای مسلح منطقه ای تابع خود به بسط و گسترش نفوذ در منطقه می پردازد. بازوهای مسلح ایران متشکل از گروه های شبه نظامی یا جریان هایی هستند که در راستای نابودی کشورهای ملی و مستقل و یکپارچه فعالیت می کنند. همزمان با دخالت نظامی کشورهای خلیج و حمایت از مشروعیت در یمن و قرار گرفتن حزب الله در فهرست گروه های تروریستی کشورهای خلیجی و عربی و نیز صدور احکام قطعی دادگاهی در برخی کشورهای خلیج برای متهمان به جاسوسی و همکاری با حزب الله و ایران، اقدامات ایران تهدیدی برای امنیت کشورهای خلیج و آغاز دور جدیدی از کشمکش ها تلقی می شود.
با توجه به آنچه گفته شد، پژوهش حاضر در صدد پاسخ به سه پرسش است. نخست: ماهیت مناقشات میان کشورهایی خلیج و ایران چیست؟ دوم: کشورهای خیلج چگونه این مناقشات را مدیریت می کنند؟ سوم: سناریوهای احتمالی این مناقشات در آینده چیست؟

1- کشمکش های منطقه ای و چارچوب های آن: وضعیت کشورهای خلیج و ایران:
مفهوم کشمکش مانند دیگر اصطلاحات اجتماعی، تعریف های متعددی دارد. ولی کشمکش های منطقه ای و کشمکش هایی بین المللی به خاطر پیوند خوردن با منطقه جغرافیایی که در آن اتفاق می افتد با یکدیگر تفاوت دارند. دامنه کشمکش های منطقه ای –از مشکلات مرزی گرفته تا کشمکش بر سر نفوذ منطقه ای و منازعات آبی از آن منطقه فراتر نمی رود. به طور کلی، چنین کشمکش هایی به طور مستقیم در ارتباط با امنیت ملی کشورها است، اما مناقشات بین کشورها ماهیت وجودی دارد. در نتیجه ، ابزارهای مورد استفاده در این مناقشات معمولا همان عوامل بقای کشورها است. به همین خاطر، مناقشات در تقابل مستمر قرار دارند. همچنین، نیروی هر مرحله از مناقشات از مراحل قبلی تامین می شود. هدف نهایی مناقشات، نابود کردن رقیب است. [1]
با وجود اینکه یک مناقشه از اهداف گوناگونی برخوردار است اما معمای امنیت (Security Dilemma) به عنوان مهمم ترین هدف تلقی می شود. با توجه به اینکه کشمکش های منطقه ای در یک نظام جهانی آنارشی صورت می گیرد و قدرتی مافوق وجود ندارد تا به نظام جهانی نظم بدهد برخی اطراف درصدد تامین امنیت خود برمی آیند. امری که باعث می شود طرف های دیگر امنیت خود را در خطر دیده و خود را برای مقابله با بدترین گزینه ها آماده کنند. نیز، از آنجایی که دستیابی کشورها به امنیت مطلق دشوار به نظر می رسد پس رقابت اجتناب ناپذیر است. نتیجه منطقی آن هم چیزی جز گسترش نا امنی مزمن نخواهد بود؛ چرا که هر گامی که توسط یکی از طرف ها برداشته شود، حتی اگر در جهت بهبود امنیت باشد، از طرف مقابل به مثابه تهدید مستقیم تلقی می شود و در نتیجه مستلزم یک واکنش نظامی است. [2]
به طور کلی، کشمکش های منطقه ای چارچوب هایی دارد. این چارچوب ها عبارتند از: موقعیت جغرافیایی، جمعیت کهه بر قدرت کشورها تاثیر دارد و ماهیت نظام سیاسی و رویکردهای نخبگان حاکم.
با تجسم کردن کشمکش خلیجی – ایرانی در قالب مفاهیم یاد شده می توان دریافت که جوهره این کشمکش در عدم تمایلل ایران به سازگاری با محیط منطقه ای نهفته است، این در حالیست که کنوانسیون های بین المللی بر اصل حسن همجواری و عدم مداخله جویی در امور داخلی و احترام به حاکمیت کشورها تاکید کرده اند. سیاست های ایران در این خصوص در تعارض با رویکردهای محافظه کارانه کشورهای خلیج قرار دارد. ایران در کشمکش جاری با کشورهای خلیج، بنا به تعریف نویسنده، از سه گانه “قدرت نظامی و موقعیت جغرافیایی و عوامل مذهبی” بهره می گیرد. در زیر این سه عامل را به طور مفصل بررسی می کنیم:
1- قدرت نظامی: موازنه قدرت بین کشورهای خلیج و ایران دچار خلل شده است. در ادبیات سیاسی، زمانی که هیچ کدامم از دولت ها یا گروهی از دولت ها از قدرت کافی برای تفوق و تسلط و اجبار کشورهای دیگر منطقه به پیروی از خودد برخوردار نباشند موازنه قدرت برقرار می شود. کشور مسلط در شرایط عدم توازن قدرت، از قدرت کافی برای توسل به اجبار و سرکوب در بقیه کشورها برخوردار خواهد بود و در نتیجه طرف مقابل را به مقابله وادار می کند. [3] اگر این معیار را در کشورهای خلیج و ایران تجسم کنیم به این نتیجه می رسیم که موازنه قدرت بین دو طرف به هم ریخته است. طبق گزارش سالانه موسسه بین المللی مطالعات راهبردی در سال 2015 میلادی (1394 شمسی) مجموع سربازان در حال خدمت در کشورهای خلیج به 386 هزار و 100 نفر می رسد که از این رقم، عربستان سعودی 227 هزار سرباز، عمان 42 هزار و 600 سرباز، امارات 63 هزار سرباز، کویت 15 هزار و 500 سرباز، قطر 11 هزار و 800 سرباز، بحرین 8 هزار و 200 سرباز را به خود اختصاص دادند. در مقابل، تعداد نیروهای نظامی ایران 475 هزار نفر است که 350 هزار نفر در ارتش و 125 هزار نفر در سپاه پاسداران انجام وظیفه می کنند. [4] شاید برخی کشورهای خلیج در برخی انواع سلاح نسبت به ایران برتری داشته باشند که نمونه آن را در نیروی هوایی امارات ملاحظه می کنیم. اما، آمار یادشده گویای تفاوت فاحش بین نیروهای نظامی در حال خدمت ایران و کشورهای خلیج است که البته، این تفاوت با توجه به جمعیت ایران از یک سو و کشورهای خلیج از سوی دیگر طبیعی به نظر می رسد. جمعیت ایران 80 میلیون نفر[5] یعنی چیزی دو برابر جمعیت 47 میلیونی و 400 هزار نفری (شهروندان و افراد مقیم) کل کشورهای خلیج است.[6] مفهوم دولت مطلقه در ایران با توجه به اختلال در موازنه قدرت بین دو طرف تقویت می شود. ایران به دنبال تسلط بر منطقه خلیج عربی و نقش آفرینی به عنوان “پلیس خلیج” است. این سیاست، کشورهای خلیج را برای مقابله با سلطه گری ایران و حفظ موازنه قدرت منطقه ای برانگیخته است. توازن قوا در طول 80 سال یعنی بعد از فروپاشی امپراتوری عثمانی در سال 1918 میلادی (1293 شمسی) تا حمله آمریکا به عراق در سال 2003 میلادی (1381 شمسی) برقرار بود.(7) حمله آمریکا به عراق موجب افزایش اختلال در موازنه قدرت منطقه ای شد.[7]
2- موقعیت جغرافیایی: منطقه خلیج عربی از لحاظ موقعیت جغرافیایی، قلب خاورمیانه است؛ چه از این منطقه و ازز طریق رود فرات می توان به سوریه و مدیترانه یا ترکیه و سپس از طریق رود دجله به دریای سیاه یا به ایران و دریایی خزر و از طریق گذرگاه های طبیعی به روسیه و یا به افغانستان دسترسی یافت. ایران با توجه به اینکه در این منطقه قرار دارد از ویژگی های استراتژیکی برخوردار بوده و شبه جزیره عربی را به چین و هند و منطقه جنوب شرق آسیا وصل می کند.[8] تنگه هرمز در این منطقه قرار دارد. نفت صادراتی کشورهای خلیج به جهان از این آبراه می گذرد. روزانه حدود 17 میلیون بشکه نفت از این مسیر عبور می کند که معادل 30 درصد نفتی است که از طریق دریا انتقال می یابد.[9] ایران بر بخش شمالی و شرقی و پادشاهی عمان بر بخش جنوبی تنگه هرمز اشراف دارند. البته، ایران با توجه به اشغال جزایر سه گانه امارات به طور کامل بر تنگه هرمز تسلط دارد.
3- مذهب: ماهیت نظام سیاسی و رویکرد نخبگان حاکم تاثیر مستقیم بر سیاست خارجی کشورها دارد. از این رو، ایرانن شاهد کشمکش میان دو مفهوم “کشور” و “انقلاب” است که کفه ترازو هنوز به نفع دومی سنگینی می کند. با بررسی روابط میان کشورهای خلیج و ایران در دوره زمانی – 1979 میلادی ( 1357 شمسی) تا 2016 میلادی (1394 شمسی) – می بینیم که مساله هویت ایرانی همواره در نگاه ایران نسبت به خود یا به همسایگان خلیجی اش حضور چشمگیری داشت. ایران خود را یک “جزیره شیعی” واقع در “اقیانوس سنی” تصور می کند. این اقیانوس نه تنها برای ایران عایدی نداشت که بر علیه او بود. نشانه های این امر در جنگ عراق و ایران در دهه هشتاد میلادی (دهه شصت شمسی) بروز کرد. از سوی دیگر، ایران به کشورهای عربی به عنوان ضعیف ترین حلقه های کشمکش خود با غرب می نگرد؛ کشورهایی که ایران می تواند از طریق آنها منافع کشورهای غربی را به مخاطره بیندازد. ایران سیاست دوگانه ای در پیش گرفته است. این کشور از یک سو با امضای یادداشت های تفاهم بازرگانی و ایجاد روابط اقتصادی با کشورهای آسیایی در راستای مفهوم “امنیت تعاونی” حرکت می کند؛ در مقابل، ایران با تکیه بر مفهوم “امنیت سخت” در خصوص کشورهای خلیج به مداخله جویی در امور داخلی آنها و اشغال جزایر سه گانه امارات و تهدید مداوم به بستن تنگه هرمز می پردازد. ایران، همچنین، طرح هایی به منظور نه برقراری امنیت در منطقه خلیج عربی بلکه تحقق طرح منطقه ای خود یعنی تسلط بر منطقه مطرح می کند. [10] گفتنی است سیاست های ایران درباره کشورهای خلیج آنی نبوده بلکه گویای بخشی از ماهیت و هویت نظام سیاسی در ایران هستند. تدوین کنندگان قانون اساسی ایران به دنبال نهادینه کردن مفهوم انقلاب بودند؛ چه رویدادهای تاریخی هم گواه چنین ادعایی است. در آن زمان، کشمکش و اختلافات میان آیت الله خمینی از یک سو و مهدی بازرگان و حامیان لیبرال و اسلام گرای او از سوی دیگر بالا گرفت. آیت الله خمینی مدافع نهادینه شدن ولایت فقیه بود. گروه دوم به دنبال نگارش قانون اساسی ایران به سبک قانون اساسی جمهوری پنجم فرانسه بودند که توسط شارل دو گل پیشنهاد شده بود. ایران در قانون اساسی مد نظر گروه اخیر، نام اسلامی را به یدک می کشد اما در محتوا دموکراتیک است. جریان خمینی در این کشمکش، پیروز میدان بود. همه پرسی قانون اساسی برگزار شد و 99 درصد شرکت کنندگان به جمهوری اسلامی رای آری دادند. گفتنی است از مجموع 21 میلیون نفر واجد شرایط بیست میلیون نفر در این همه پرسی شرکت کردند.[11]
صدور انقلاب ایران به کشورهای خلیج متوقف نشد و این کشور در برهه های تاریخی مختلف از شیوه های گوناگونیی برای این امر بهره می گرفت. به عنوان مثال، ترور نافرجام امیر کویت توسط یکی از عوامل حزب الدعوه عراق در دهه هشتاد میلادی (دهه شصت شمسی) یکی از جلوه های صدور انقلاب بود. این حزب تحت حمایت ایران قرار دارد. هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور اسبق ایران در دوره بعدی معتقد بود که صدور انقلاب تنها از راه زور و قدرت امکان پذیر است. صدور انقلاب در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی زیر پوشش مفاهیمی نظیر گفت و گو و حسن همجواری پیاده شد. ایران در دوره احمدی نژاد به عنوان حامی مستضعفان جهان ظاهر شد. حال، دخالت های ایران در امور کشورهای همسایه (عراق، یمن، سوریه، لبنان و بحرین) علنا صورت می گیرد و هسته های جاسوسی وابسته به حزب الله و ایران در برخی کشورهای خلیج کشف و شناسایی شدند.[12]

2- موارد مورد مناقشه میان کشورهای خلیج و ایران:
با توجه به آنچه در ارتباط با عوامل حاکم بر این مناقشه گفته شد، موارد مورد مناقشه میان کشورهای خلیج و ایرانن عبارتند از:
1: مرزها: اختلافات مرزی یکی از موارد مورد مناقشه و عامل عمده اختلاف میان کشورهای خلیج و ایران به شمار میی رود. این مسائل در مشکلات مرزی میان ایران و بیش از یک کشور عربی بروز پیدا می کند. اشغال جزایر سه گانهه امارات توسط ایران در صدر این منازعات مرزی قرار دارد. این جزایر در کلیه اسناد حقوقی و تاریخی به امارات متحده عربی تعلق دارند و این موضوع جای هیچ بحثی ندارد.
ایران برای اثبات این ادعا مدارک کافی ارائه نداده است و همین امر، دلیل خودداری ایران از موکول شدن این پرونده بهه دادگاه های بین المللی را تفسیر می کند. این جزایر، کوچک هستند اما در عین حال از اهمیت استراتژیک زیادی برخوردارند. این جزایر در داخل کریدور باریکی واقع شده اند که خلیج عربی را به تنگه هرمز و از آنجا به دریای عمان وصل می کند. علاوه بر این، بیشتر صادرات نفتی و واردات غیر نفتی کشورهای خلیج از این تنگه انتقال می یابد. چند میدان نفتی و گازی دریایی هم در این منطقه قرار دارند.
میدان نفتی الدره مورد تنازع بین ایران و کویت است. این میدان در دل یک مثلث واقع شده که دو ضلع بزرگ تر آن راا کویت و عربستان سعودی تشکیل می دهند. کویت و عربستان در سال 2000 میلادی (1378 شمسی) به توافقی بر سر مرز آبی دو کشور رسیدند. ایران، اما در اقدامی تنش زا با کویت، از دو طرح مناقصه برای توسعه این میدان نفتی با مشارکت شرکت های خارجی خبر داد. ایران در واقع با این اقدام مخالفت کویت با آغاز طرح های توسعه ای پیش از ترسیم مرزهای آب های نریتیک (ساحل تا فلات قاره) را نادیده گرفت. کاردار ایران از سوی وزارت خارجه کویت احضار و یادداشت رسمی اعتراض کویت به وی تسلیم شد. [13]
ایران از طرفی به اختلافات مرزی با کشورهای یاد شده دامن می زند و از طرف دیگر، از روش مسالمت آمیز حل وو فصل این اختلافات با پادشاهی عمان بهره می گیرد. در این راستا، نوذر شفیعی سخنگوی کمیته امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت “ابهام ها در خصوص ترسیم مرزهای آبی با عمان برطرف شد”. به دنبال برچیده شدن تحریم ها، ایران می خواهد از عمان به عنوان دروازه ای برای شرکت های ایرانی به بازارهای کشورهای آفریقایی و آسیایی بهره برداری کند [14].
2- نقش منطقه ای: با توجه به نظریه دیوید مایرز David J.Mayers عدم توانایی ابرقدرت ها در گسترش نفوذ کاملل بر تمامی قلمروهای منطقه ای در جهان بستری برای کشورهای منطقه ای ایجاد نمود تا اهداف سلطه جویی خود را تحققق بخشند؛ اهدافی که پیشتر محدود به مناطق درون مرزی بود. سه قدرت از منظر مایرز قابل شناسایی است: نخست: نیروی مسلط منطقه ای یا کشوری که به دنبال بسط سلطه است. این کشور، عملا، قدرتمند بوده یا اینکه به دنبال برخورداری از قدرت کافی برای گسترش نفوذ و سلطه گری بر نظم منطقه ای (ایران) است. دوم: نیروی سازشگر یا مداخله جو (آن دسته از کشورهای غربی دارای منافع اساسی در منطقه خلیج عربی). کشورهایی که در این گروه دسته بندی می شوند می توانند با قدرتی که در اختیار دارند بر سر راه فعالیت های قدرت های سلطه جو موانع عمده ای ایجاد کنند. این کشورها از توانایی سازشگری برخوردارند و می توانند با توانمندی های گوناگون قدرت های سلطه گر از در سازش وارد شوند. سوم: نیروی متعادل کننده (کشورهای خلیج). ویژگی این نیروها در قدرت تاثیر آنها بر نظم منطقه ای است و معمولا، این نیروها توسط یکی از دو نیروی دیگر جذب می شود. توازن در نظم منطقه ای، عمدتا به میزان قدرت نیروهای متعادل کننده بستگی دارد. [15]
باید اذعان نمود که تحولات منطقه ای در دوره های تاریخی گوناگون در چارچوب این نظریه شکل گرفته است، اما دادهه های این نظریه به دنبال امضای برجام در ژوئیه 2015 میلادی (تیر 1394 شمسی) و به تبع آن، ایجاد وفاق و همدلی میان ایران و آمریکا و صرف نظر کردن آمریکا از سیاست های دشمنانه ایران نسبت به کشورهای خلیج دستخوش تغییر شد. اهداف دو نیروی سلطه گر (ایران) و مداخله جو (آمریکا) در یک نقطه تلاقی پیدا کردند. تلاقی منافع دو کشور برای کشورهای عربی خلیج چالش آفرین شده است. بنا براین، ایران می کوشد به عنوان یک قدرت منطقه ای نقش آفرینی کند. نقش آفرینی ایران از چارچوب اصول عمده کلیه کنوانسیون های بین المللی فراتر رفته است. در اینجا باید یادآور شد کشورهای خلیج مخالفتی با نقش آفرینی منطقه ای ایران ندارند؛ اما به شرطی که نقش ایران بستر ساز اقدامات اعتماد ساز میان دو طرف باشد. پایان دادن به تناقض میان گفته ها و شرایط روی زمین و مهم تر از همه، ارائه طرح های جدی توسط ایران برای فیصله دادن به مسائل مورد اختلاف با کشورهای خلیج در صدر اقدامات اعتماد ساز قرار دارد. [16]
ایران در دو مرحله سرنوشت ساز از تحولات منطقه ای در راستای گسترش نفوذ منطقه ای بهره گرفت:
الف- مرحله نخست: از سال 1990 میلادی (1369 شمسی) به بعد، امنیت منطقه ای ساختار امنیت بین المللی را تعیینن می کند. این رویکرد با دوره های تاریخی پیشین مغایرت دارد. ایران به سه هدف رسیده است که عبارتند از: نخست:: تداوم دخالت در امور کشورهای همسایه در منطقه تا جایی که ایران، اینک، هم بخشی از راه حل و هم بخشی از مشکل شده است. دوم: درس گرفتن از رفتار جامعه جهانی با عراق درباره سلاح های کشتار جمعی. تعامل ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی و ایالات متحده آمریکا طوری بوده که هیچ گاه در لبه خطر قرار نگرفت. سوم: ایران از توانمندی های خود در صنعت نفت برای گسترش روابط با روسیه و برخی کشورهای آسیایی موثر بهره گرفت؛ آن هم با وجودی که در آن زمان تحریم های بین المللی علیه ایران اعمال می شد. [17]
ب- مرحله دوم: این مرحله از سال 2011 میلادی (1389 شمسی) به بعد که برخی کشورهای عربی دستخوش تحولاتیی شدند کلید خورد. این تحولات زمینه ساز ایجاد تحولی اساسی در قواعد بازی منطقه ای و موازنه قدرت بودند؛ چه رژیم های حاکم در برخی از این کشورها تغییر کردند و گروه های مسلح در برخی دیگر ظاهر شدند و رشد کردند. این گروه ها در راستای نقض حاکمیت ملی کشورهای یکپارچه اقدام می کنند. این تحولات فرصتی برای ایران ایجاد کرد تا خلأ قدرت در منطقه را پر کند. این امر از طریق “قدرت نرم” (تلاش برای تاثیر گذاری بر شیعیان کشورهای خلیج) یا “قدرت سخت” سپاه پاسداران برای گسترش نقش آفرینی منطقه ای ایران میسر شد. ایران در سوریه ، علنا، و با شیوه های سیستماتیک و گوناگونی از “قدرت سخت” استفاده می کند. در مقابل، اما، سیاست ایران از جمله دامن زدن به بحث تجزیه سوریه تهدید عمده ای برای امنیت ملی ایران به شمار خواهد رفت؛ چرا که جامعه ایران جامعه ناهمگونی است. [18]

رویکرد منفی ایران نه تنها در سطح رسمی تنش زا بوده بلکه موجب بروز مخالفت توده مردم در کشورهای خلیجی و عربی با این سیاست ها شده است. 860 نفر از نخبگان فکری در 21 کشور عربی از جمله کشورهای خلیج در یک نظر سنجی درباره روابط سیاسی میان کشورهای عربی و ایران شرکت کردند. 89% از شرکت کنندگان در این نظر سنجی گفتند این روابط به شکل عام تیره است (28% بسیار بد و 61% بد) 9% از افراد شرکت کننده در نظر سنجی این روابط را خوب ارزیابی کردند (1% بسیار خوب و 8% خوب). 3% از پاسخ دادن خودداری کردند. همین نظر سنجی نشان می دهد که 10% بر این باورند که روابط میان ایران و کشورهای عربی در حوزه امنیتی خوب است (1% بسیار خوب و 9% خوب) و 87% گفتند که روابط امنیتی بین دو طرف بد است (43% بسیار بد و 44% بد). 4% در این باره اظهار نظر نکردند.[19] این نظرسنجی از 30 سپتامبر 2015 میلادی (8 مهر 1394 شمسی) تا 30 نوامبر 2015 میلادی (9 آذر 1394 شمسی) یعنی در فاصله چندین ماه بعد از امضای برجام انجام شده است.
3- تسلیحات متعارف و برنامه هسته ای ایران: حمله آمریکا به عراق در سال 2003 میلادی (1381 شمسی) مرحلهه سرنوشت سازی نه تنها برای عراق که برای امنیت منطقه ای کشورهای خلیج به شمار می رود. حمله آمریکا خللی درر موازنه قدرت وارد کرد. دشمنی آمریکا نسبت به نظام و دولت عراق در هم آمیخته شد و نقش منطقه ای ایران به دنبال خروج عراق از معادله موازنه منطقه ای گسترش یافت. [20] با این حال، اما، این مساله که نظام ایران هدف بعدی آمریکا بعد از سرنگونی رژیم سابق عراق باشد به نگرانی ها در ایران دامن زد. از همین رو، توسعه توانمندی های تسلیحاتی از نظر مقام های ایرانی مساله مهمی به شمار آمد؛ آنها از این توانمندی ها به عنوان یک ضرورت راهبردی برای حفظ حکومت دینی یاد کردند. توسعه و افزایش توانمندی های تسلیحاتی در دو سطح صورت گرفت:
الف- تسلیحات متعارف: توسعه توانایی های نظامی متعارف در ایران از اهمیت ویژه ای برخوردار است. البته، این امرر لزوما به معنای برتری نظامی مطلق ایران نسبت به کشورهای خلیج نیست. ایران در فهرست رده بندی توان نظامیی کشورهای دنیا در مرتبه بیست و سوم و عربستان سعودی در جایگاه بیست و هشتم قرار دارند. ایران دارای پرتعدادترین ارتش و شمار نظامیان این کشور بیشتر از نیروهای نظامی کل کشورهای خلیج است. ایران از نظر اسلحه نیروهای زمینی دست برتر را داشته و چهارمین ناوگان دریایی بزرگ جهان را در اختیار دارد. این ناوگان به 440 فروند تجهیزات دریایی مجهز شده است. در حالیکه ایران با داشتن در مجموع 32 زیردریایی چهارمین ناوگان زیر سطحی جهان را دارد کشورهای خلیج زیردریایی ندارند. در مقابل، کشورهای خلیج در تجهیزات نظامی هوایی به خصوص جنگنده های نسل چهارم آمریکایی و انگلیسی نسبت به ایران برتری دارند. ایران در میان کشورهای دارای توان موشکی در جایگاه چهارم و بعد از آمریکا و روسیه و چین قرار دارد. در مقابل، کشورهای خلیج سکوهای پرتاب موشک پاتریوت آمریکایی دارند. این سامانه قابلیت رهگیری و منهدم کردن موشک های بالستیک را داشته و قادر به پوشش 50 تا 100 کیلومتر است. [21] از طرفی دیگر، عربستان سعودی و امارات، حالا، توانایی طراحی و نوسازی خودروهای نظامی و ارتباطات و سیستم الکتریکی و تعمیرات را در اختیار دارند. طرح موسوم به “برنامه البدایه” در جهت انتقال فناوری دفاعی در امارات و عربستان سعودی در حال اجرا است. انتظار می رود که این دو کشور در دهه آینده از جایگاه ویژه ای در میان بیست بازار جهانی این برنامه برخوردار شوند.[22]

ب- تسلیحات غیرمتعارف:
فضای ابهام و تردید در برنامه هسته ای ایران نگرانی کشورهای خلیج را برانگیخته است. در واقع، دلایل مختلفی برایی دامن زدن به این بیم و نگرانی ها وجود دارد. موسسه علم و امنیت بین المللی آمریکا در گزارشی به قلم مشترک دیوید آلبرایت رئیس موسسه و بازرس پیشین هسته ای آژانس بین المللی انرژی هسته ای و آندریا استریکر پژوهشگر هسته ای نوشت “دولت آمریکا امتیازات ویژه ای در ارتباط با توافق هسته ای به ایران واگذار کرد که محرمانه باقی ماند. دولت آمریکا به ایران اجازه داده است تا فراتر از 300 کیلوگرم تعیین شده در برجام، اورانیوم با غنای 20 درصدی ذخیره سازی کند. هر چند آلبرایت مشخص نکرده است که ایران طبق این معافیت جدید چه اندازه اورانیوم با غنای پایین را می تواند بیش از سقف تعیین شده در برجام نگهداری کند.[23] با توجه به فضای وفاق و همدلی میان آمریکا و ایران که بنا بر گمانه زنی ها تا بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ادامه می یابد و نیز درهم آمیختگی و پیچیدگی تحولات منطقه ای می توان گفت برجام تنها یک مساله فنی نیست بلکه این توافق بخشی از نظم منطقه ای-بین المللی نوین در حال شکل گیری است. نظم منطقه ای وبین المللی نوین منجر به ایجاد نظم منطقه ای و امنیت منطقه ای و مرزهای منطقه ای نوینی خواهد شد. این ساختار منطقه ای نوین، چه بسا، به تضعیف نقش کشورهای خلیج بینجامد. در چنین شرایطی، کشورهای یاد شده وارد نبرد سرنوشت سازی برای رویارویی با چالش های ایجاد شده خواهند شد. [24] کما اینکه نگرانی کشورهای خلیج درباره عدم پایبندی ایران به تعهداتی که در برجام مورد تاکید قرار گرفته قابل توجیه است؛ به عنوان مثال، احتمال دارد جریان اصولگرای افراطی به دنبال تغییر در شرایط داخلی ایران قدرت را به دست بگیرد. به ویژه اینکه، مساله جانشینی رهبر ایران به دلیل کهولت سنی و بیماری وی در هاله ای از ابهام قرار دارد. همچنین، تصور روشنی درباره شیوه انتقال قدرت در نظام سیاسی و پیچیده ایران وجود ندارد. کلیه این عوامل بر تصمیم گیری های مهم تاثیر دارند. البته، فضای بی ثباتی در منطقه را نباید فراموش کرد. ایران با توجه به کلیه مسائل یاد شده ممکن است در خصوص اهمیت راهبردی سلاح اتم بازنگری کند و دست یابی به این ابزار در وقت حاضر یا آینده به عنوان عامل بازدارنده ای در مواجهه با آنچه از آن به عنوان تهدید یاد می شود تلقی شود[25].

سوم-راهکارهای جایگزین کشورهای خلیج برای مدیریت منازعات با ایران:
منازعه میان کشورهای خلیج و ایران در چارچوب محیط منطقه ای و بین المللی جریان دارد. این دو محیط نقش مهم وو تاثیرگذاری در شدت این منازعه و ابزارهای کنترل و هدایت آن دارند. در این راستا، می توان به مساله شرایط محیطی و ابزارهای در دسترس کشورهای خلیج در این منازعه اشاره کرد:

1- تحولات محیط منطقه ای و بین المللی پیرامونی منازعه: منازعه میان کشورهای خلیج و ایران متاثر از عوامل داخلی و نیز عوامل و تحولات محیط منطقه ای و بین المللی پیرامونی اش است. نحوه تاثیر دو محیط یاد شده بر سیر منازعه درر زیر آمده است:
الف- محیط منطقه ای: همزمان با فرآیند تحولی که از سال 2011 میلادی (1389 شمسی) در جهان عرب شروع شدد ایران از آن در جهت گسترش طرح خود بهره برداری کرد. ایران در این راستا کوشید تا خلأ موجود در منطقه را پر کندد یا به ادعای مبارزه با تروریسم به حمایت بازوهای منطقه ای در کشورهای همسایه بپردازد. کار ایران به جایی کشید که نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی در خصوص مداخله جویی های منطقه ای ایران گفت “سه پایتخت عربی در دست ایران و وابسته به انقلاب اسلامی ایران است.” او افزود “صنعا چهارمین پایتخت عربی در مسیر ملحق شدن به انقلاب ایران است.” [26] شاید بتوان گفت سوریه بارزترین مثال در ارتباط با میزان مداخله جویی های ایران است. ایران بر این باور است که حمایت نظامی از حکومت سوریه یک ضرورت عقیدتی و راهبردی به شمار می رود. ایران معتقد است که سوریه تنها کشور عربی بود که با آغاز جنگ عراق و ایران حمایت خود را از ایران اعلام کرد. برخی گمانه زنی ها حاکی از این است که شمار سپاهیان پیکارجو در سوریه تا ماه آوریل 2016 میلادی (اردبیهشت 1395 شمسی) چیزی حدود 6500 تا 9200 نفر بوده و حقوق ماهانه هر نیرو بین 500 تا 1000 دلار است.[27]
ب- محیط بین المللی: مرزبندی بین محتوا و خط سیر منازعه کشورهای خلیج و ایران و نگرش آمریکا در خصوصص مسائل امنیت منطقه ای به شکل عام دشوار به نظر می رسد. آمریکا همچنان به ایران به چشم بازیگر اصلی در مسائلل منطقه ای می نگرد. در مقابل، عربستان سعودی و کشورهای خلیج معقتدند ایران نقشی کاملا تخریبی ایفا می کند و نقش آفرینی ایران به مسائل منطقه ای محدود نشده بلکه به عمق خاک کشورهای خلیج نفوذ کرده است. ایران بر روی شیعیان بحرین و عربستان سعودی تاثیر می گذارد. در اکتبر 2015 میلادی (مهر 1394 شمسی) ایران یک موشک بالستیک را آزمایش کرد. به دنبال این تجربه موشکی، ایران از سوی آمریکا تحریم نشد. این اقدام موجب افزایش نگرانی کشورهای خلیج شد؛ به ویژه اینکه، آزمایش موشکی ایران در فاصله سه ماه بعد از امضای توافق هسته ای انجام شد. این تجربه در واقع نقض قطعنامه 1929 شورای امنیت درباره توافق هسته ای و منع اجرای آزمایش هایی از این قبیل توسط ایران است. جاش ارنست در رویکردی بر خلاف مفاد قطعنامه خاطر نشان کرد “آمریکا برای اعمال تحریم های اقتصادی علیه ایران از هیچ کشوری ابایی ندارد.” او افزود “ما می دانیم که این مجازات های مالی برای مقابله با برنامه موشک های بالستیک ایران موثر هستند و ما این مجازات ها را در هر زمانی که مناسب بدانیم اعمال می کنیم.” [28]
از سوی دیگر، نگرانی هایی در مورد احتمال توافق محرمانه ای میان آمریکا و ایران وجود دارد که طبق آن، ایران درر مقابل اجازه نمونه برداری از خاک پیرامون مراکز هسته ای برای اطمینان بخشی در زمینه صلح آمیز بودن برنامه هسته ای قادر است بدون نظارت آژانس اتمی فعالیت های هسته ای را تکمیل کند. در بند دیگر این توافق آمده است آمریکا 400 میلیارد دلار از دارایی های بلوکه ایران را آزاد می کند که این اقدام در عمل انجام شد و پول های بلوکه شده به (یورو) واحد پول اروپا، تحویل ایران داده شدند. آزادی آمریکایی های بازداشت شده در ایران هم در مفاد این توافق آمده است. اما سوال اینجاست که اگر برجام پایدار است پس چرا دولت آمریکا به توافق محرمانه روی آورده است؟ پاسخ این سوال ساده است. ایران تهدید کرد که باید تحریم های اقتصادی فورا برچیده شود؛ چه در غیر این صورت ایران برجام را لغو می کند. با وجود اینکه تهدید ایران امکان اجرا شدن نداشت [29] اما این تهدیدها توسط آمریکا و غرب جدی گرفته شدند.
در سال 2015 میلادی (1394 شمسی) اجلاس کمپ دیوید و پس از آن اجلاس سران کشورهای خلیج و باراک اوباماا رئیس جمهور آمریکا در ماه آوریل 2016 میلادی (اردبیهشت 1395 شمسی) در ریاض برگزار شد. در حالیکه این دو نشست با هدف اطمینان بخشی به کشورهای خلیج در مورد برجام و تاثیرات آن بر امنیت منطقه خلیج عربی تشکیل شدند اما جلسه ریاض چندان نتیجه بخش نبود. نشست یاد شده هم در خصوص امنیت منطقه خلیج به شکل عام و هم درباره تعهدات آمریکا برای بازداشتن و مقابله با ایران رضایت بخش نبود. تغییر رویکرد آمریکا در خصوص این مساله در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ دور از انتظار به نظر می رسد.

چه بسا رویکرد آمریکا در خصوص ایران، به یک موضوع جنجالی میان ایالات متحده آمریکا و کشورهای خلیج بر سر مفهوم “هم پیمانی” بین دو طرف تبدیل شود. زیراکه کلیه نخبگان آمریکا که یکی پس از دیگری بر سر کار آمدند و حتی رسانه های آمریکایی از اصطلاح هم پیمانی استفاده می کنند. با این حال، شرایط روی زمین بیانگر این موضوع است که همکاری ها و ائتلافات آمریکا در خاورمیانه با ترکیه و اسرائیل و ناتو در حال شکل گیری است. مفهوم ائتلاف یا هم پیمانی واقعی بر مبنای توافقنامه های مشترک دفاعی الزام آور برای طرفین شکل می گیرد. ائتلاف به این مفهوم یاد شده در مورد کشورهای خلیج و آمریکا صدق نمی کند. بنابراین می توان گفت “همکاری” و نه “ائتلاف و هم پیمانی” تعریف دقیق مناسبات جاری میان طرفین به شمار می رود. در چنین شرایطی، تکرار تجربه عملیات آزاد سازی کویت در سال 1991 میلادی (1369 شمسی) که با همراهی مجامع بین المللی صورت گرفت دور از ذهن به نظر می رسد، چرا که عوامل تهدید تغییر کرده و نیز معاهدات دفاعی الزام آوری که آمریکا را مجبور به اقدام نظامی کند وجود ندارد. [30] در نتیجه، کشورهای خلیج باید با مطرح کردن طرح های دفاعی تازه و چند جانبه و نه دو جانبه در روابط سنتی و قدیمی خود با آمریکا بازنگری کنند. علاوه بر این، کشورهای خلیج باید از حضور بازیگران بین المللی دیگر در منطقه همچون فرانسه و روسیه بهره گیری کنند و به فکر پشتیبانی و حمایت از توانمندی های دفاعی خود باشند. [31]
نکته دیگر این است که رویارویی میان آمریکا و ایران در سایه رویکرد توسعه گرایانه منطقه ای توسط ایران به پایانن نرسیده است. مساله اینجاست که نظام تحریم ها، به تنهایی برای بازداشتن ایران کافی نیست، آن هم در وضعیتی که ایران به گسترش روابط اقتصادی با چین و روسیه توجه دارد. از این رو باید به فکر ساز و کارهای دیگری بود و بر اهمیت بازسازی روابط میان آمریکا و عربستان تاکید کرد. [32] دولت جدید آمریکا، احتمالا در تعامل با بحران های منطقه ای از گزینه نظامی فاصله خواهد گرفت؛ چه اینکه مردم آمریکا هنوز درباره دخالت های نظامی فرامرزی آمریکا نگران هستند. اما، به هر حال، آمریکا باید نقش عمده و اساسی در برقراری توازن قدرت های منطقه ای ایفا کند. آمریکا هر چقدر تمایل بیشتری به محدود کردن تاثیرات فعالیت های منطقه ای ایران نشان دهد کشورهای بیشتری حاضر به همکاری با آمریکا خواهند شد. کشورهای منطقه نه تنها خواستار مهار ایران هستند بلکه می خواهند جلوی گروه های تروریستی هم بایستند. [33]
از سوی دیگر، ورود روسیه به میدان کنش و واکنش های منطقه ای از طریق دخالت نظامی در سوریه در سال 20144 میلادی (1393 شمسی)، به شکل عام، متغیر مهمی در چارچوب کشمکش های منطقه ای محسوب می شود. ایران، احتمالا، از منازعات میان آمریکا و روسیه که تحت تعریف “جنگ سرد تازه” از آن یاد می شود در جهت گسترش نقش منطقه ای خود بهره می گیرد. ایران بسته به دیدگاه آمریکا و روسیه نسبت به نقش منطقه ای ایران و تا حد مشخصی می تواند از شرایط تازه بهره برداری کند. تصور اینکه آمریکا و روسیه بر سر میزان نقش آفرینی ایران اتفاق نظر دارند دشوار به نظر می رسد؛ چه اینکه، شاید ایران به یک قدرت منطقه ای و به عامل تهدیدی برای منافع راهبردی دو کشور تبدیل شود. البته، احتمال دیگری هم وجود دارد مبنی بر اینکه ایران به باور هم آمریکا و هم روسیه با توجه به واقعیت های وضع موجود بخشی از مشکل و بخشی از راه حل به شمار می رود. در نتیجه نمی توان نقش آن را نادیده گرفت. اما در عین حال، می توان سقف بالایی برای نقش آفرینی ایران در نظر گرفت به گونه ای که عامل تهدیدی برای منافع هیچ کدام از آن دو کشور نباشد. برای اثبات این مقوله می توان به چند مورد اشاره نمود. آمریکا ضمن صرف نظر کردن از طرح سرنگونی حکومت ایران بر امضای برجام پافشاری کرد. این دو رویکرد با دیدگاه روسیه درباره امنیت خلیج عربی به شکل عام همسویی دارد. امنیت خلیج عربی بر عواملی چند متکی است از جمله: لزوم ایجاد راهکارهای مسالمت آمیز و چندین مرحله ای برای مشکلات کنونی و مسائل امنیتی منطقه ای و اینکه مسائل حادتر مثل چالش های هسته ای در صدر اولویت ها قرار بگیرند.

خلاصه سخن اینکه در ارزیابی فرصت های ایران برای بهره برداری از فضای کنونی در منطقه و جهان باید این مساله را مد نظر داشت که منطقه خلیج عربی تنها بخشی از مجامیع دیگری است که نقاط تلاقی منافع آمریکا و روسیه به شمار می روند. علاوه بر این، مسائل دیگری همچون منع استفاده از تسلیحات غیرمتعارف نیز بین دو کشور وجود دارد. کما اینکه، تعریف رایج درباره کشمکش میان آمریکا و روسیه این است که همواره در چارچوب منظمی جریان دارد. لذا، احتمال اینکه یکی از این دو کشور به خاطر ایران منافع طرف دیگر را نادیده بگیرد دور از انتظار است. [34]

2- سیاست راهبردی کشورهای خلیج برای مدیریت منازعات با ایران: کشورهای خلیج سیاست راهبردی متکاملی را در جهت مدیریت منازعات با ایران درپیش گرفته اند که شامل سه محور است:
الف-محور نخست: گسترش امنیت داخلی و تلاش برای برقراری امنیت فردی:
در خصوص گسترش امنیت داخلی می توان گفت کشورهای خلیج رویکرد قاطعانه ای در خصوص دخالت های ایران درر امور داخلی شان در پیش گرفتند. احکام قضایی بازدارنده ای برای افراد متهم به جاسوسی و نیز وابستگان به حزب الله در کویت و امارات صادر شده اند. پیشرفت قابل ملاحظه ای در راستای گسترش امنیت داخلی در منطقه خلیج حاصل شده که می توان به چندین مورد از نتایج مثمر ثمر در این زمینه اشاره کرد: امضای پیمان دفاع نظامی مشترک در سال 2000 میلادی (1379 شمسی)، تشکیل و توسعه چند مرحله ای نیروهای سپر جزیره، تاسیس مرکز فرماندهی مشترک نظامی، نیز نیروی دریایی مشترک خلیجی موسوم به “گروه امنیتی 81” که به زودی تشکیل می شود. ایجاد مجموعه اخیر گام مهمی برای این کشورها نه تنها در راستای مقابله با تهدید نیروی دریایی ایران بلکه در جهت اجرای ماموریت های دفاعی مطرح شده در طرح اتحاد خلیجی است. [35] علاوه بر این، ایجاد سپر دفاع موشکی خلیجی هم مطرح شده است. سرلشکر خلیفه حمد الکعبی مشاور امور نظامی شورای همکاری خاطر نشان کرد “یک کمیته تخصصی خلیجی در حال بررسی ساز و کارهای پیشرفته از جمله طرح سپر دفاع موشکی برای تامین امنیت خلیج است. اما، شورای همکاری، احتمالا، نیاز به کمک متحدان و کشورهای دوست در این زمینه دارد. این طرح هنوز در مراحل اولیه است.”[36] در این راستا، پیش بینی می شود که احتمالا باید 55 سکوی پرتاب موشک های پاتریوت و 6 سکوی پرتاب از اجزای سامانه دفاع موشکی “تاد” در کشورهای خلیج مستقر شوند. علاوه براین، این دو سامانه موشکی برای برخورداری از قابلیت های بیشتر و مقابله با تهدید های احتمالی سامانه موشکی ایران با یکدیگر ترکیب می شوند. ذخایر موشک های بالستیک ایران شامل حدود 200 تا 300 موشک “شهاب” 1 و2 و 100 موشک “شهاب 3” با برد 1300 تا 1600 کیلومتری و 500 و سامانه راداری “فتح” با برد 200 کیلومتری است. [37] کشورهای خلیج به طور مرتب رزمایش های نظامی مشترک برگزار می کنند؛ از رزمایش نظامی رعد شمال در پادشاهی عربستان سعودی گرفته تا رزمایش دریایی “اتحاد 18”. مانور اخیر با هدف تمرین دریایی مشترک کشورهای عضو شورای همکاری خلیج و با مشارکت نیروی دریایی سلطنتی بحرین و نیروی دریایی بقیه کشورهای عضو شورای همکاری در آب های منطقه ای بحرین برگزار شد. اخیرا تمرین نظامی مشترک “امنیت خلیج عربی 1” اجرا شد.
گفتنی است مجموع هزینه های دفاعی کشورهای عضو شورای همکاری در سال 2015 میلادی (1394 شمسی) بالغ برر 115 میلیارد دلار برآورد شده است: عربستان سعودی 81.9، بحرین 1.53، کویت 1.3، عمان 3.8، قطر 11، امارات 15.8 میلیار دلار. در مقابل، ایران در بخش دفاعی بین 16 تا 25 میلیار دلار در مدت زمان مشابه هزینه کرده است. [38]
ب- محور دوم: ایجاد و تنوع بخشی همکاری های منطقه ای و بین المللی:
در سطح منطقه، روابط کشورهای خلیج و ترکیه شاهد پیشرفت های چشمگیری بوده است. تشکیل شورای همکاری هایی راهبردی میان عربستان و ترکیه و نشست وزارتی ترکیه و شورای همکاری خلیج در ریاض در اکتبر 2016 میلادی (مهر 1395 شمسی) در راستای تقویت روابط دو جانبه محسوب می شود. اجلاس ترکیه و کشورهای خلیج بعد از چهار سال وقفه دوباره از سر گرفته شد. نکته ای که از این تحول قابل استنباط است این است که عربستان سعودی و کشورهای خلیج به این نتیجه رسیده اند حالا که نمی توان به آمریکا به عنوان یک متحد سنتی چندان اعتماد کرد و نیز با توجه به اختلال در نظم منطقه ای عربی پس باید به دنبال متحد منطقه ای دارای وزنی همچون ترکیه بود. با توجه به عدم برخورداری مثلث سنتی قدرت “مصر، سوریه و عراق” از قدرت لازم، همچون گذشته، ایجاد چنین ائتلافی برای جلوگیری از گسترش نفوذ ایران ضروری به نظر می رسد. ترکیه حامی مهمی برای پادشاهی عربستان سعودی به شمار می رود. ارتش ترکیه دومین ارتش قدرتمند در ناتو است. اما، آنچه اهمیت ترکیه را پررنگ تر می نماید این است که 80% انرژی ترکیه از روسیه و ایران تامین می شود. لذا عربستان سعودی می تواند جایگزین مهمی در این حوزه برای ترکیه تلقی شود. علاوه بر این، بحران سوریه و احتمال وخیم تر شدن اوضاع این کشور چالش مشترکی برای عربستان و ترکیه به حساب می آید. [39]
در سطح ائتلاف های بین الملیی، جهت گیری کشورهای خلیج به سمت شرق و تلاش برای گسترش روابط با کشورهاییی مثل چین و هند و ژاپن قابل ملاحظه است. علاوه بر این، کشورهای یاد شده روابط ویژه ای با روسیه برقرار کردند و در این راستا، می توان از حضور روسیه در منطقه بهره گرفت. حضور روسیه در منطقه همزمان با استقرار چندین مرکز نظامی در سوریه در قالب دو پایگاه دریایی و هوایی در طرطوس افزایش یافته است.
ج- محور سوم: بازداشتن ایران، “به عنوان مثال دخالت نظامی در یمن”:
تلاش بی وقفه کشورهای خلیج برای مقابله با آزمندی های توسعه گرایانه ایران در منطقه مشهود است. جبهه های مواجههه با ایران در سوریه و بحرین و عراق و لبنان و کشورهای دیگر نمود پیدا می کند. با این حال، مهم ترین جبهه نبرد در یمن است که آشکارا گویای ماهیت، چارچوب و فرجام این منازعه است.
کشورهای خلیج به خوبی به اهمیت استراتژیک یمن واقف هستند. کشور یمن عمق استراتژیک امنیت خلیج به شکل عام وو پادشاهی عربستان سعودی به شکل خاص به حساب می آید. از این رو، ورود حوثی ها به صنعا و تصرف این شهر با توسل به زور در سپتامبر 2014 میلادی (شهریور 1393 شمسی) بدون مقاومت جدی نیروهای ارتش و نیز تصرف بندر استراتژیک الحدیده در همان سال چالش اساسی برای امنیت ملی خلیجی بود. این چالش زمانی پررنگ شد که حمایت های مالی و سیاسی و نظامی ایران از حوثی ها آغاز شد. توافق ایران و حوثی ها در 28 فوریه 2015 میلادی (9 اسفند 1393 شمسی) برای برقراری 28 پرواز مستقیم هفتگی میان ایران و یمن یکی از این چالش ها است. و چنین بود که عربستان سعودی به خطر مستقیم حضور ایران در مرزهای جنوبی اش با یمن پی برد، چه اینکه، احتمال این می رفت که تجربه حزب الله –لبنان- در یمن هم الگوبرداری شود. پیاده کردن این تجربه در یمن به معنای دامن زدن به فرقه گرایی خواهد بود و پیامدهای زیانباری برای امنیت یمن دارد. چنین اقدامی در راستای اجرای برنامه ایران موسوم به “خاورمیانه بزرگ اسلامی” یا “منطقه خلیج فارس بزرگ” تعریف می شود؛ به ویژه اینکه، ایران بارها بر تسلط این کشور بر چهارمین پایتخت عربی تاکید کرده است. در این میان، موقعیت استراتژیک یمن را هم نباید از یاد برد. این کشور بر باب المندب اشراف دارد که تنگه استراتژیک انرژی و بازرگانی به شمار می رود. سالانه 25 هزار کشتی –معادل 7% کل ترانزیت دریایی جهان- و حدود 40% نفت جهان از این تنگه عبور می کند. همزمان با تسط ایران بر بخش جنوبی و شمالی تنگه هرمز کشورهای خلیج میان دو سنگ آسیاب قرار خواهند گرفت. به دنبال فروپاشی نهادهای دولتی یمن و ناتوانی این نهادها در مقابله با حوثی ها پادشاهی عربستان سعودی از تشکیل ائتلاف عربی با حضور 9 کشور خبر داد: عربستان، امارات، کویت، قطر، بحرین، مصر، اردن، مراکش و سودان. عربستان نقش اصلی در عملیات هوایی علیه حوثی ها دارد. البته کشورهای خلیج با درخواست رئیس جمهور یمن به دخالت نظامی در این کشور پرداختند. به این باید قطعنامه 2216 شورای امنیت را افزود. این قطعنامه در آوریل 2014 میلادی (فروردین 1394 شمسی) و ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد تصویب شد. [40] گفتنی است یمن دارای 1900 کیلومتر نوار ساحلی است که در کناره دریای سرخ قرار دارد. این نوار ساحلی گذرگاه مهمی برای عبور اسلحه از ایران به حوثی ها است. ایران چند جزیره در اریتره اجاره کرده که از آنها به عنوان سنگر و نقطه عزیمتی برای حمایت از حوثی ها استفاده می کند. تصمیم عربستان برای ایجاد یک پایگاه نظامی در جیبوتی ناشی از همین رویکرد ایران بود. این مرکز موجب توسعه خطوط دفاع از امنیت ملی عربستان و کشورهای خلیج به فراتر از مرزهایشان خواهد شد به گونه ای که دامنه دفاعی کشورهای یاد شده به یمن محدود نخواهد بود. [41] به گفته سفیر جیبوتی در عربستان “مقام های دو کشور برای احداث پایگاه عربستان در جیبوتی به زودی قرارداد امضا می کنند.” [42]

چهارم: چشم انداز منازعه کشورهای خلیج و ایران:
محتوا و جهت سیر منازعه کشورهای خلیج و ایران دارای پیچیدگی های خاصی است. کما اینکه این یک کشمکش آنی وو زودگذر نبوده و در دوره های تاریخی گوناگونی جریان داشته است. این واقعیت ها جای تردیدی باقی نمی گذارد که شواهدی مبنی بر احتمال همسویی ایران با محیط منطقه اش بر پایه منشورها وقراردادهای بین المللی وجود ندارد. از این رو، می توان به سه گزینه احتمالی این منازعه اشاره کرد:

1- گزینه برخورد مستقیم نظامی: با توجه به بالاگرفتن کشمکش های خلیجی-ایرانی در وقت کنونی، احیانا، گزینه برخورد مستقیم نظامی به اذهان خطور می کند. البته، احتمال این گزینه، دست کم در آینده نزدیک، به سه دلیل بعید بهه نظر می رسد:
نخست: كشورهای خلیج به شکل عام و پادشاهی عربستان سعودی به شکل خاص به دنبال رویارویی نظامی نیستند. درر این راستا، می توان به اظهارات شاهزاده محمد بن سلمان جانشین ولیعهد و وزیر دفاع عربستان اشاره نمود. او گفت “آغاز جنگ میان ایران و عربستان فاجعه ای بزرگ در منطقه است و تاثیر شدیدی بر جهان خواهد داشت.” او افزود “ما هرگز اجازه نمی دهیم چنین چیزی رخ دهد.”[43] دوم: با بررسی و تحلیل سیاست های راهبردی ایران در گذشته در خصوص منازعات منطقه ای می توان نتیجه گرفت ایران تا آخرین لحظه نيروهای خود را در حالت آماده باش نگه می دارد و بر اساس استراتژی “شبهه افکنی” درقدرت بازدارندگی رفتار می کند. به عبارت دیگر، در دیدگاه ایران، ابهام و عدم شفافیت در ماهیت توانمندی های نظامی متعارف و غیرمتعارف به خودی خود برای ایجاد بازدارندگی کفایت می کند. سوم: آغاز درگیری نظامی در منطقه خلیج عربی نه تنها تحولی منطقه ای خواهد بود بلکه با توجه به اینکه منافع استراتژیک قدرت های بزرگ در این منطقه تامین می شود احتمال دخالت این کشورها در درگیری می رود. اما، پرسش اصلی اینجاست که این قدرت ها به نفع و علیه چه کسی وارد جنگ خواهند شد. از طرف دیگر، باید منافع و موضع گیری کشورهای منطقه ای در منطقه خلیج عربی را هم مد نظر گرفت. کشورهایی همچون ترکیه و مصر و پاکستان که متحدان بارز کشورهای خلیج هستند. در این راستا می توان به اظهارات عبد الفتاح سیسی رئیس جمهور مصر در چندین مناسبت اشاره نمود. او گفت امنیت ملی عربی و خلیجی بخش جدا نشدنی از امنیت ملی مصر است.[44] علاوه بر این، فرمانده ارتش پاکستان گفته “پاکستان هر گونه تهدیدی علیه عربستان را پاسخ می دهد.”[45]
2- گزینه گفت و گو و مصالحه: در یک نگاه تحلیلی به گفتمان رسمی خلیجی می توان گفت که کشورهای خلیج، اصولا،، مخالف گفت و گو با ایران نیستند. اما، با توجه به اینکه سیاست های دشمنانه ایران در قبال کشورهای خلیج موجب تنشش در روابط دوجانبه شده این کشورها هم برای گفت و گو با ایران شرط گذاشتند یا به عبارت دقیق تر، چندین خواسته مطرح کردند. این کشورها می خواهند که ایران با احترام به حاکمیت همسایگانش در امور داخلی شان دخالت نکند. حتی اگر فرض کنیم که احتمال گفت و گو میان کشورهای خلیج و ایران وجود دارد باید پنج شرط عمده برای نتیجه بخشی این مذاکرات در نظر گرفت: نخست: اصول مذاکرات؛ منطقه خلیج عربی، همواره، یکی از مهم ترین مناطق استراتژیک جهان تلقی می شده است. از این رو، بحران هایی که در این منطقه رخ داده جنبه بین المللی گرفته و سازمان ملل را به صدور قطعنامه هایی در قبال آن واداشته است. می توان در این راستا، به قطعنامه 598 برای پایان دادن به جنگ عراق و ایران و قطعنامه 2231 درباره برجام اشاره نمود. بنابر این، این پرسش در اینجا مطرح می شود که آیا این دو قطعنامه بخشی از اصول مد نظر در گفت و گوی پیشنهادی خواهند بود، یا اینکه دوباره باید قطعنامه های تازه ای از سوی سازمان ملل برای الزام ایران به پذیرش نتایج گفت و گو تصویب شود؟ دوم: تعیین طرف های مذاکره کننده. گفت و گوی مد نظر میان کشورهای عضو شورای همکاری و ایران برگزار می شود اما به هر حال، نمی توان آن را موضوع جداگانه ای از کل مسائل منطقه ای (یمن- لبنان- سوریه – عراق) فرض کرد. این مسائل در بخشی از گفت و گو مطرح خواهند شد، چرا که کشورهای خلیج در کنار سه کشور (ایران-عراق- یمن) به عنوان طرف های اصلی در موضوع امنیت منطقه ای به شمار می روند. سوم: مشخص کردن اهداف گفت و گو. این شرط برای اجتناب از تکرار گفتمان ضد و نقیض ایران ضروری به نظر می رسد. از این رو، ایران باید رسما اعلام کند که واقعا ایجاد تحول از مفهوم “انقلاب” به “دولت” را مد نظر دارد و نیز باید رویکرد این کشور نسبت به کشورهای خلیج دستخوش تحولی اساسی شود. مثلا، ایران باید تعهد بدهد که در امور داخلی این کشورها دخالت نکند و در راستای حل مسائل حل نشده اقدام کند. چهارم: گفت و گو باید جدول زمان بندی شده ای داشته باشد. نکته قابل ملاحظه این است که ایران همواره استراتژی “خرید وقت” و “شکیبایی برای دست یابی به نتایج” را دنبال می کند؛ چه ایران با بهره گیری از همین استراتژی موفق به مانور در پرونده هسته ای شد. برنامه هسته ای ایران برای اولین بار توسط اپوزیسیون خارج از کشور در سال 2002 میلادی (1381 شمسی) برملا شد، اما ایران تا سال 2015 میلادی (1394 شمسی) فعالیت های هسته ای خود را پیش برد. ایران از تجربه بالایی در اجرای مذاکرات برخوردار است. از این رو، از طرفی، ایران از مذاکراتی که شاید سال ها ادامه یابد و در محیط منطقه ای متغیری صورت بگیرد به نفع خود و در جهت گسترش نقش منطقه ای خود بهره می گیرد. از طرف دیگر، ایران می کوشد تا از جنگ سرد تازه ای که نشانه های آن پدیدار شده به بهترین شکل ممکن استفاده کند. پنجم: ساز وکارهای اجرایی الزام آور با هدف عمل به نتایج برآمده از گفت و گوها. اگر فرض را بر این بگیریم که کشورهای خلیج و ایران بر سر تفاهماتی درباره مسائل مورد اختلاف و منطقه ای به توافق برسند این پرسش مطرح می شود که چه ساز وکارهای الزام آوری باید برای ایران به منظور اجرای این تفاهمات وضع شود. و اینکه کشورهای خلیج در صورت عدم عمل ایران به تعهدات بر آمده از گفت و گوی مورد نظر چه گزینه هایی در اختیار دارند. [46)
3- گزینه ادامه وضعیت کنونی “سیاست شل کن-سفت کن”: در این وضعیت، هر کدام از طرف ها از ابزارهای سخت وو نرمی که در اختیار دارند برای مقابله با طرف مقابل استفاده می کنند. میزان تاثیر گذاری این ساز و کارها به سه عاملل زیر بستگی دارد:
نخست: میزان طولانی شدن و شدت گرفتن بحران های منطقه ای و حجم تلاش های صورت گرفته برای بهره برداری ازز آنها در منازعه یاد شده.
دوم: تحولات داخلی در ایران. رابطه مستقیمی بین رویکرد خارجی ایران و اوضاع داخل کشور وجود دارد. ایرانن همواره می کوشد تا با تنش زایی در خارج از کشور به صدور بحران ها و مشکلات داخلی به خارج بپردازد. حاکمیت بدین وسیله به دنبال ابهام زایی و عدم شفافیت نسبت به مشکلات داخلی و شانه خالی کردن از بررسی و حل آنهاست.
سوم: اینکه کشمکش میان آمریکا و روسیه تا چه اندازه ای برای سیاست های منطقه ای ایران فرصت یا محدودیت ایجادد می کند. این احتمال قوی تر از بقیه به نظر می رسد.

نتیجه گیری:
در پایان، می توان به مهم ترین نتایج این پژوهش اشاره نمود:

1- معضل اساسی ایران در راستای روابط این کشور با کشورهای خلیج این است که ایران، همچنان درگیر کشمکشی میان مفهوم “انقلاب” و “دولت” بوده که هنوز غلبه با مفهوم نخست است. نتایج برآمده از این معادله، دست کم، عدم پایبندی ایران به قراردادهای بین المللی بوده که بر حاکمیت و استقلال کشورها و عدم دخالت در امور داخلی آن ها تاکید دارد.
2- منازعه میان کشورهای خلیج و ایران بر اثر تحولات منطقه ای در کشورهای همسایه از سال 2011 میلادی (13899 شمسی) به وجود نیامده است بلکه این تحولات پرده از ماهیت این منازعه برداشتند، به طوری که منازعات میان ایران وو کشورهای خلیج، حالا، جنبه علنی و برخوردی به خود گرفته است. ایران همواره اصل صدور انقلاب را دنبال می کرده است. این رویکرد به شیوه های گوناگونی بعد از سال 1979 میلادی (1357 شمسی) اجرا شده است.
3- منازعه میان کشورهای خلیج وایران ارتباط تنگاتنگی با دو حوزه منطقه ای و بین المللی دارد. این دو حوزه تاثیرر فراوانی بر محتوا و جهت سیر این منازعه دارند.
4- با وجود برتری موازنه قوا به سود ایران اما کشورهای خلیج موفق به محدود کردن نفوذ ایران در منطقه شدند.
5- مناقشه کشورهای خلیج و ایران گویای این واقعیت است که منطقه خلیج هنوز از شروط اساسی برقراری امنیت تعاونیی فاصله دارد. تحولات روی زمین بیانگر امنیت سخت است. شواهد کنونی از برقراری امنیت سخت خبر می دهد؛ امنیتت سخت زمینه ساز ایجاد حسن همجواری نیست.
بنابراین، می توان گفت کشورهای خلیج در تعامل با ایران می توانند سیاست های زیر را دنبال کنند:
1- با توجه به اینکه کشورهای همجوار گرفتار بحران های مزمن هستند و نیز نظر به سیاست خارجه دولت آمریکا مبنی بر کم رنگ شدن تقریبی مداخله جویی های آمریکا برای فیصله دادن به بحران های منطقه ای، باید کشورهای خلیج ابعاد دفاعی طرح موسوم به اتحاد خلیجی را در اسرع وقت پیاده کنند تا بدین وسیله بتوان شاهد برقراری موازنه قدرت ها در سطح منطقه ای بود.
2- کشورهای خلیج باید از رویکرد مقابله با رویکردهای ایران هم در سطح منطقه ای و هم در سطح فرامنطقه ای پیرویی کنند. لابی های ایران نقش تاثیر گذاری در آمریکا دارند. این گروه ها در راستای مخدوش کردن چهره کشورهای خلیج وو فشار بر مراکز تصمیم ساز در آمریکا برای آسیب زدن به منافع کشورهای خلیج فعالیت می کنند.
3- ادامه فعال سازی نقش خلیجی در بحران های منطقه ای. ایران به این بحران ها به عنوان میدان نبرد غیر مستقیم باا کشورهای خلیج می نگرد. قدرت امنیت منطقه ای خلیجی به قدرت مؤلفه های تشکیل دهنده آن بستگی دارد.

[1]
غازی دحمان. (2 فوریه 2009). الصراع الاقلیمی: واقعه ومستقبله (کشمکش منطقه ای: واقعیت و آینده). رجوع شود به سایت الجزیره نت: http://www.aljazeera.net/knowledgegate/opinions/2009/2/18
[2]
مارتین گریفیتس و تری اوکلاگان. (2002). المفاهيم الأساسية في العلاقات الدولية (کتاب مفاهیم کلیدی روابط بین الملل) دبی: مرکز مطالعات الخلیج.
[3]
پل رابینسون. دایره المعارف امنیت بین الملل. ابوظبی: مرکز مطالعات و پژوهش های استراتژیک امارات، 2009.
[4]
The Military Balance (2015)، New York: International Institute for Strategic Studies.
[5]
صالح حمید. (27 ديسمبر 2016). در راستای اجرا کردن برنامه خامنه ای جمعیت ایران به 80 میلیون نفر رسید. این مطلب در سایت العربیه منتشر شده است: https://www.alarabiya.net/ar/iran/2014/12/27
[6]
نگاهی آماری به کشورهای عضو شورای همکاری. (1 مارس 2014). این مطلب در سایت شورای همکاری کشورهای عربی خلیج منتشر شده است: https://goo.gl/4bhX9L
[7]
أشرف محمد کشک. (1 فبراير 2016). الدور الإيرانيّ في عدم استقرار منطقة الخليج (نقش ايران در بی ثباتی منطقه خلیج). این مطلب در مجله آراء حول الخليج، ص75-76 منتشر شده است.
[8]
محمد السعید ادریس. النظام الإقليمي للخليج العربي (نظم منطقه ای خلیج عربی). بیروت: مرکز مطالعات وحدت عربی،2000.
[9]
مسیرهای دریایی عبور نفت و گاز در خاورمیانه و مسیرهای جایگزین (الطرق البحرية للنفط والغاز بالشرق الأوسط والمسارات البديلة). (27 مارس 2015). این مطلب در سایت الجزیره منتشر شده است: http://www.aljazeera.net/news/ebusiness/2015/3/27
[10]
أشرف محمد کشک. (1 فبراير 2016). الدور الإيرانيّ في عدم استقرار منطقة الخليج العربي (نقش ایران در بی ثباتی منطقه خلیج عربی). این مطلب در مجله آراء حول الخلیج ص75-76 منتشر شده است.
[11]
أروند ابراهیمیان، تاریخ ایران مدرن. ترجمه به عربی، مجدی صبحی (2014). کویت: المجلس الوطني للثقافة والفنون والآداب.
[12]
أشرف محمد کشک. العلاقات الخليجية-الإيرانيَّة: الواقع وآفاق المستقبل. (روابط کشورهای خلیج و ایران: واقعیت و چشم انداز) منامه: مرکز مطالعات راهبردی و بین المللی و انرژی بحرین، 2014.
[13]
اعتراض کویت به ایران در مورد طرح توسعه میدان نفتی الدره. (26 أغسطس 2015). این مطلب در سایت اخبار العالم العربی منتشر شده است: https://arabic.rt.com/news/ /
[14]
ایران مساله مرزهای دریایی خود را با عمان حل کرد و دو کشور به تحکیم روابط دوستی خود پرداختند. (24 مايو 2016). این مطلب در روزنامه گلف نیوز منتشر شده است: http://www.news-gulf.com/2016/05/Oman-Iran-ties-fortified.html
[15]
محمد السعید ادریس. (2001). دراسة في أصول العلاقات الدولية الإقليمية (پژوهشی درباره اصول روابط بین المللی و منطقه ای) قاهره: مرکز مطالعات سیاسی و استراتژیک، مؤسسه الاهرام.
[16]
أشرف محمد کشک. (1 آوریل 2014). أمن الخليج في الرؤية الإيرانيَّة (امنیت خلیج از منظر ایران). مجله السیاسه الدولیه، ص43.
[17]
أشرف محمد کشک. (2014). علاقات إيران الدولية (روابط بین المللی ایران). به قلم مشترک محمد مجاهد الزیات و نیفین عبد المنعم مسعد، جمهوری اسلامی ایران: تحقیق پیمایشی (صفحه 311). قاهره: بنیاد پژوهش ها و مطالعات عربی، اتحادیه عرب.
[18]
امانوئل کاراجیانیس. (2016). صعود إيران كقوة إقليمية: تمكين الشِّيعة وحدود هذا الأمر (صعود ایران به عنوان قدرت منطقه ای: توانمند سازی شیعیان و مرزهای آن). این مطلب در مجله ناتو منتشر شده است: http://www.nato.int/docu/review/2016/Also-in-2016/iran-regional-power-tehran-islamic/AR/index.htm
[19]
فاطمه الصمادی: إيران في ميزان النُّخْبة العربية. نظرسنجی (ایران در ترازوی نخبگان عرب) 20 ژانویه 2016. http://studies.aljazeera.net/ar/files/2016/01/20161188447532819.html (تاريخ الوصول 22 اکتبر 2016).
[20]
Keshk, A. M. (2014). Iraq and the security Situation in The Gulf Region. Cambridge: Gulf Research Center.
[21]
ظافر محمد العجمی. (1 سپتامبر 2015). موازنه نظامی میان کشورهای خلیج و ایران. مجله آراء حول الخلیج، ص10.
[22]
Y.Saab, B. (2014). The Gulf Industrialization in Saudi Arabia. New York: Atlantic Council.
[23]
سردرگمی جامعه جهانی به دنبال انتشار یک سند محرمانه درباره پرونده هسته ای. (10 ژوئیه 2016). این مطلب در روزنامه الشرق الاوسط منتشر شده است: http://aawsat.com/home/article/693711
[24]
أشرف محمد کشک. (1 ژوئیه 2016). گزینه های شورای همکاری خلیج در قبال رویکرد ایران. مجله السیاسه الدولیه، ص74.
[25]
ایلین لایبسون. (2016). الاتفاق النووي الإيرانيّ: تحليل وتقييم (توافق هسته ای ایران: تحلیل و ارزیابی). حسنین توفیق (صفحه 174). جده: مرکز پژوهش های خلیج.
[26]
یک مقام مسئول در ایران: صنعا چهارمین پایتخت عربی وابسته به ایران است. (22 سپتامبر 2014). این مطلب در وبگاه خبری عربی 21 منتشر شده است: http://www.arabi21.com/story/
[27]
Pantucci, A. B. (2016). Understanding Iran’s Role in the Syrian Conflict. London: Royal United Services Institute.
[28]
اسامه ابو ارشید. (2016). الخلاف الأمريكي السعوديّ والعلاقة مع إيران (اختلاف میان آمریکا و عربستان و رابطه با ایران) دوحه: مرکز مرکز پژوهش ها و مطالعات سیاسی العربی.
[29]
A.Thiessen, M. (2016). Another secret Iran deal exposed. Washington Dc: American Enterprise Institute.
[30]
Saab, B. (2016, April 12). The United States Has No Gulf Allies. Retrieved from foreign Affairs
[31]
Jeffrey Martini, B. W. (2016). The Outlook for Arab Gulf Cooperation. Retrieved from Rand: http://www.rand.org/pubs/research_reports/RR1429.html
[32]
Pantucci, A. B. (2016). Understanding Iran’s Role in the Syrian Conflict. London: Royal United Services Institute.
[33]
دنیس راس. (1 نوامبر 2016). توازن القوى في الشرق الأوسط (موازنه قوا در خاورمیانه). این مطلب در سایت روزنامه الشرق الاوسط منتشر شده است: http://aawsat.com/home/article/774536
[34]
أشرف محمد کشک. (1 ژانویه 2016). ضرورات التقارب الإيرانيّ الروسي وتأثيره على أمن الخليج. (ضرورت های نزدیکی ایران و روسیه و تاثیر آن بر امنیت خلیج). این مطلب در مجله آراء حول الخلیج، ص90-91 منتشر شده است.
[35]
عبید السهیمی. (16 اکتبر 2014). آغاز تشکیل نیروی دریایی به شیوه سپر جزیره توسط کشورهای خلیج. این مطلب در روزنامه الشرق الاوسط منتشر شده است: http://archive.aawsat.com/details.asp section=4&issueno=13106&article=790998#.WBsIGC194dU
[36]
فهد الذیابی. (25 فوریه 2016). کمیته خلیجی مسئول بررسی طرح سپر موشکی مشترک برای حمایت از کشورهای شورای همکاری شد. این مطلب در نوامبر 2016 در روزنامه الشرق الاوسط منتشر شده است: http://aawsat.com/home/article/
[37]
عبید السهیمی. (27 اکتبر 2016). گزارش استراتژیک گزینه های کشورهای خلیج برای مقابله با تهدید موشک های ایران را ترسیم می کند. این مطلب در روزنامه الشرق الاوسط منتشر شده است: http://aawsat.com/home/article/
[38]
Cordesman, A. H. (2016). Saudi Arabia and the United: Common Interests and Continuing Sources of Tension. Washington DC: Center For Strategic and International Studies.
[39]
التقارب السعوديّ-التركي: الخلفيات والدوافع والآفاق. (نزدیکی عربستان سعودی و ترکیه: زمینه ها و انگیزه ها و چشم نداز) دوحه: مرکز پژوهش ها و مطالعات سیاسی عربی، 2016.
[40]
علی الدین هلال. (2016). عاصفة الحزم: التطوُّرات والتداعيات. (طوفان قاطعیت: تحولات و پیامدها) حسنین توفیق، این مطلب در مجله الخليج در سال 2015-2016 (صفحه 192تا 200) منتشر شد. ریاض: مرکز پژوهش های الخلیج.
[41]
أشرف محمد کشک. (1 اکتبر 2016). مضيق باب المندب: نقطة تماسّ استراتيجي للأمن الخليجيّ (تنگه باب المندب: نقطه تماس استراتژیک امنیت خلیج). این مطلب در مجله آراء حول الخليج، ص90-92 منتشر شده است.
[42]
فهد الذيابی. (8 مارس 2016). جیبوتی از ایجاد پایگاه نظامی عربستان در این کشور استقبال کرد. این مطلب در سایت روزنامه الشرق الاوسط منتشر شده است: http://aawsat.com/home/article/
[43]
جانشین ولیعهد شاهزاده محمد بن سلمان: جنگ با ایران یک فاجعه است و اجازه وقوع چنین جنگی را نمی دهیم. (9 ژانویه 2016). این مطلب در سایت العربیه نت منتشر شده است. http://www.alarabiya.net/ar/saudi today/2016/01/08
[44]
سیسی: امنیت ملی مصر بخشی جدایی ناپذیر از امنیت ملی عربی و خلیجی است. (8 سپتامبر 2016). این مطلب در روزنامه الحیات منتشر شده است: http://www.alhayat.com/Articles/17275647
[45]
فرمانده ارتش پاکستان: هر گونه تجاوز به عربستان با واکنش پاکستان مواجه خواهد شد. (11 ژانویه 2016). این مطلب در الشرق الاوسط منتشر شده است: http://aawsat.com/home/article/
[46]
kishk, Ashraf. m. (2016). Iran’s regional role and its effect on the security of the Arabian Gulf countries. Cambridge: Gulf Research Center.
د. أشرف محمد کشک
د. أشرف محمد کشک
رئیس برنامه مطالعات راهبردی-مرکز مطالعات راهبردی، بین المللی و انرژی بحرین