جایگزین های برجام و تأثیر آن بر تصور و درک عموم جهانی از مردم ایران

https://rasanah-iiis.org/parsi/?p=2173

توسطدکتر عبدالله الصفار

مقدمه
طبق گفته ای رایج، تا حدودی همانا “تجسم بمعنای درک واقعیت است”، و به تبع آن یک شخصیت عام، به دور از اعتبار خود، تأثیری پایدار بر نوع نگرش و نگاه دیگران به محیط اطراف و جامعه و مردم دارد. بنابراین، این مهم غالبا تعیین کننده نوع پاسخ دیگران به آنهاست و همچنین نتایج و پیامدهای حاصل از این عوامل را تعیین می کند[1]. شاید این منطق تا حدی در روابط بین الملل صادق باشد. به همین منوال، این تحقیق مسیرهای مختلفی را که دولت ایران برای پیشبرد توافق هسته ای یا طرح جامع اقدام مشترک در پیش گرفته، را بررسی می کند و اینکه چگونه این گزینه ها می توانند بر درک و تصور عموم جامعه تأثیر بگذارند. بنابراین، به نظر می رسد اعتبار واقعی جنبه های مختلف توافق هسته ای (به عنوان مثال، دلیل انباشت اورانیوم توسط ایران) که در افکار عمومی بین المللی به تصویر کشیده شده، دور از واقعیت است[2]. در نتیجه، اعمال و رفتار رژیم ایران نوع تفکر قالبی ونگاه کلیشه ای دیگر ملت ها به مردم ایران را تعیین می کند[3].
ادراک عمومی (هرچند بشکل محدود) بر تصویر و نمایه کلی یک ملت که بر مبنای ادراک دیگران شکل گرفته، تأثیر می گذارد، و این مهم بر خلاف واقع و اموری است که قابل اثبات باشد. در هنگام بررسی عواقب ناشی از این ادراک و تصور، از جمله آسیب های اقتصادی و سایر تبعات این تحریم، این مسئله نگرانی را دو چندان می کند[4]. در حال حاضر با توجه به سرعت انتقال اطلاعات در دنیای تحت سیطره وسایل ارتباط جمعی است، رسانه های مدرن نیز این معضل را تقویت می کنند[5]. بنابراین، نتایج حاصل از این ادراک عام برای کسانی که به دنبال درک بیشتر از واقعیات و پیچیدگی های طبیعت بشری هستند، پیامدهای فراوانی خواهد داشت. در صفحات بعدى این تحقیق، گزینه های دولت ایران در واکنش به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) توضیح داده می شود که به طور حتمى بر دیدگاه و نوع نگاه جهانی به مردم ایران تأثیر می گذارد. همچنین بر نقش اساسی رسانه ها و تأثیر اطلاعات، صرف نظر از میزان اعتبار یا دقت آنها تأکید می شود.
امروزه جهان، تعامل و روابط فعلی بین ایران و ایالات متحده آمریکا را و به خصوص موضوع توافق هسته ای که اخیرا سرفصل مهمترین اخبار را به خود اختصاص داده است، به شکلى دقیق دنبال می کند[6]. علاوه بر این بده بستان، امکان دستیابی به همکاری بالقوه بین طرفین وارائه یک راه حل قابل قبول که مورد پذیرش همگان است، چه بسا ما را به یک معضل ابدی هدایت و رهنمود می کند. این معضل از زمانی که مفهوم “تصویر عمومی” شکل گرفت به طور جدی افراد و ملتها را تحت تاثیر قرار داده و روابط عمومی را به چالش کشانده است [7].
این معضل یک جدل تاریخی است که به واسطه سوء تعبیر از انتخاب گزینه “همکاری” و تصور آن به عنوان موضع ضعف، و یا از سویی دیگر، سوء فهم در انتخاب گزینه “مقاومت” به عنوان نمایش قدرت در ارتباط است. در نهایت این انتخاب در قالب دشمنی و خصومت در افکار عمومی در عرصه جهانی و در سطح روابط بین المللی آشکار می شود. در چارچوب افکار عمومی و ادراکاتى كه آن را تشكيل مى دهند، به اشتباه ومکررا افراد به عنوان یک ذهن واحد در نظر گرفته می شوند[8]. این وضعیت به صورت روزانه دیده می شود، زیرا میل و طبیعت بشری به گونه ای است که “افراد، مکان ها و اشیاء” را طبقه بندی می کند و بنابراین به اشتباه یک تفکر قالبی و تصویر کلیشه ای در ذهن ترسیم می نماید.
در بعضی موارد، یک ملت به اشتباه بر مبنای فلسفه حکومت یا رژیم حاکم مسلط بر آن تعریف و طبقه بندی می شود، حتی اگر در واقع این ملت قربانی یک رژیم سرکوبگرانه باشد. همانگونه که چه بسا به اشتباه افرادی از یک فرهنگ خاص، با باورهای شایع وفرهنگ افراطی یک گروه کوچک در یک جامعه که تحت پوشش “رسانه”ای گسترده تر قرار گرفته، ارتباط داده می شوند؛ اين امر تنها به این دلیل حاصل می گردد که آن گروه کوچک به شکل گسترده تحت پوشش خبری قرا داده شده است. ایران نیز از این امر مستثنی نیست. و صرف نظر از اعتقادات اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران که این کشور را تشکیل می دهند، درک جهانی از “رژیم ایران و اقدامات آن” همانا نگاه و برداشت جهانی از “مردم ایران” در اینده را رقم خواهد زد [9].
بنابراین، با توجه به اطلاعات فوق الذکر، هدف اين تحقیق اولا: بررسی گزینه های احتمالی رژیم ایران در مسیر پیش رو در خصوص برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) و تعیین میزان تاثیرگذاری همکاری تمام عیار با دیگر کشورها بر نوع نگاه و تصور دیگران از عموم مردم و حکومت ایران در افکار عمومی بین المللی. ثانيا، مطالعه یک ارتباط كه به نوعی یک درجه كمتر از همكاری كامل و تمام عیار دولت ايران با دیگر کشورهاست و به تبع آن بررسی تأثير این ارتباط بر درك عمومي جهان از مردم ايران، و ثالثا، شناخت منافع يا پيامدهای بالقوه مرتبط با هر اقدام ممكن است. در نهایت، در حالی که مطالعه بحث قبلی یک رویکرد پژوهشی است، همچنین به بررسی ماهیت معاصر ارتباطات، به ویژه رسانه های اجتماعی و انتشار اطلاعات از طریق فضای مجازی و تاثیر آن بر نوع تصور و ادراک عمومی و تاثیر آن بر دیگران خواهد پرداخت.

يكم: تحولات پرونده هسته ای وظهور معضل تصور عمومی
فرض بر این است که مردم غالباً هر آنچه را که حقیقت می پندارند به آن باور دارند و به هر آنچه که از ادراک آن‌ها نشأت گرفته؛ ایمان می آورند. در نتیجه، در رابطه با رژیم ایران و موضع گیری آن در موضوع برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)؛ نه اعتقاد روزانه مردم اهمیت چندانی دارد و نه حتی حقیقتی که به آن باور دارند.
بر عکس تنها متغیری که دارای اهمیتی حقیقی است و چگونگی شکل گیری تصویری از ملت را تعیین می‌کند (و همچنین نوع برخورد و رفتاری که شهروندان خارج نشین در آینده با آن مواجه می شوند)، همانا تصور ظاهری و تصویر کلی است که از آن حاصل می گردد[10]. به همین دلیل با استناد به بنودی از برجام، رژیم ایران تاکید می‌کند که هدف از فعالیتهای هسته ای در حوزه اورانیوم تنها تولید سوخت رآکتورها است، در حالی که عده ای تاکید می‌کنند که هدف ایران به کارگیری این سوخت در ساخت سلاح هسته ای است. و به همین سان ایران تاکید می‌کند که نیروگاه سوخت آب سنگین دارد، در حالی دیگران ادعا می‌کنند که این نیروگاه برای تولید پولوتونیوم ساخته شده است که در اسلحه هسته ای به کار می‌رود؛ از طرفی رژیم ایران ادعا می‌کند که همه شروط آژانس بین المللی انرژی هسته ای را پذیرفته و برآورده کرده است اما امریکا و دیگر کشورها تاکید دارند که ادعای ایران حقیقت ندارد[11].
در نتیجه با وضعیتی مبهم روبرو هستیم، از یک طرف امریکا می‌گوید برجام معاهده ای تاریخی است و از طرفی دیگر ایران ادعا می‌کند که به اتفاق کاملی دست نیافته است و همانگونه که وزیر خارجه ایران اعلام کرد کشورش به اجرای برجام ملزم نیست [12]. و در نتیجه این عدم دستیابی به اتفاق کامل بین طرفین، امریکا بار دیگر تحریم‌هايی علیه ایران اعمال نمود. رژیم ایران ادعا می‌کند که معاهده عادلانه نیست و توانایی این کشور را در انجام فعالیت‌های اقتصادی مثمر ثمر همانند غنی سازی اورانیوم صلح آمیز فلج می کند. این در حالی است که امریکا و دیگر کشورها تصویری از ایران ‌دارند که در آن ایران پایبند به مفاد معاهده نیست.
با این حال؛ واقعیت تلاش رژیم ایران برای بالا بردن سطح رفاه اقتصادی به وسیله انجام فعالیت‌های ساخت بمب اتمی در ظاهر اهمیت چندانی در تصور عمومی ندارد، اما این موضوع بیش از آنچه که توسط دیگران تفسیر می‌شود اهمیت دارد. در همین رابطه خواه اکثریت ملت ایران روش وسیاست رژیم را قبول دارند، یا اینکه قربانی نظامی هستند و با آن به شدت مخالف‌اند؛ تأثیری در شکل گیری تصور دیگر ملت ها از خود همانگونه که در رسانه‌ها رایج است؛ نخواهند داشت. علت این امر تا حدودی ناشی از تمایل فرد به تعریف ملت بر می‌گردد که آن را جماعتی واحد برمی شمارد که باورهای مشترکی دارند زیرا فرهنگ واحدی دارند. علاوه بر اطلاعات مربوط به چگونگی تعریف ملت یا امت، غالباً تصور یک ملت در سطح جهانی ناشی از فعالیت رسانه‌ها یا متاثر از طیفی از آن ملت است که بیش از دیگر اقسام بر آن تمرکز می گردد؛ حتی اگر این طیف کوچک مربوط به گروهی افراطی باشد[13].

در نتیجه، معضل حقیقی این است که رفتار ایران در رابطه با معاهده هسته ای ترجیحا به عنوان مهمترین عاملی است که تصویر کلی و ادراک جهانی از ملت ایران را شکل می دهد، خواه این تصمیمات اعتقادات ملت را منعکس کنند یا خیر[14]. علاوه بر آن، این تصویر به تناسب اطلاعاتی که منتشر می‌شود و یا تبلیغاتی که صورت می گیرد؛ یک ادراک جمعی در سطح جهانی شکل می‌ دهد. خواه این تبلیغات واطلاعات درست باشد یا خیر، و همچنین این تصویر به دور از انگیزه های پنهان دولت ایران شکل می گیرد [15]. به همین منوال، ایران از همپیمانان خود در سطح بین المللی استفاده خواهد کرد؛ اما باید وانمود کند که در مواجهه با اوضاع سیاسی متغیر و لحظات حساس بر خود تکیه دارد [16] و در نهایت امر، این تصور معضلی بزرگ را شکل می‌دهد. علت این امر نتایج مترتب بر گزینه‌های حکومت ایران است به ویژه در رابطه با پایبندی به برجام. از سوی دیگر اقدامات مذکور به تصور کلی از ایران ضربه خواهد زد.

همانگونه که قبلاً ذکر کردیم احتمال دارد که موضعگیری همکاری به نحوی دوستانه تفسیر شود و منجر به شکل گیری پیمان‌های استراتژیک ضروری گردد[17] و از سوی دیگر ممکن است این موضعگیری به عنوان نشانه ضعف وتسلیم قلمداد گردد که به تصویر کلی ایران در سطح جهانی ضربه وارد می کند. این تصویر می‌تواند ایران را در معرض سوءاستفاده کشورها یا گروه‌های دیگر قرار دهد که این رفتار را “تسلیم گرایانه” قلمداد کنند که کشور ایران را در مقابل تهدیدها ضعیف برشمارند خواه این تصویر حقیقت داشته باشد یا برعکس [18] این امر همچنین ممکن است منجر به این شود که دولت به رفاه اقتصادی مردم آن کشور پشت نماید زیرا كه باید امتیازاتی از دست دهد تا بتواند به عنوان یک بازیگر فعال در صحنه بین المللی تبدیل شود [19].
از سویی دیگر، ایران یک نوع موضع گیری کمتر انعطاف پذیر و مستقلانه را دنبال می کند که به تبع آن رژیم ایران به منظور اجرای اقداماتی برای حفاظت از کشور از اتخاذ سیاست همکاری یا حل و فصل خودداری می کند، و در نهایت این امر مى تواند نگرانی را در ادراک عمومی کاهش دهد [20]. با این حال در نظر طرف مقابل، موضع گیری ثابت استقلال ذاتی شايد به عنوان مخالفت یا خشونتی قلمداد ‌شود که دیگران در سطح بین المللی و در چارچوب تصور عمومی مرتبط با آن، اعمال می‌کنند[21] و در نهایت در دو حالت بدون در نظر گرفتن موضع اکثریت یا عقاید متنوع آنها بر اساس نوع نگاه و تفکر قالبی یا کلیشه ای به رژیم حاکم، ملت ایران تعریف خواهد شد[22].

دوم: پایبندی ایران به برجام؛ تصورات احتمالی
مقالات و پژوهش‌ها و نظرسنجی‌های اندکی وجود دارند که به موضوع اهمیت تصورات سابق در شکل گیری آینده پرداخته‌اند. شایان ذکر است که تصور جهانی از ملت ایران از لحاظ تاریخی تصویری ریشه دار را نشان می‌دهد؛ که به شکل گیری تصورات کنونی و آینده یا تصورات اشتباه مرتبط است.
نظرسنجی موسسه گالوپ نشان می‌دهد که امریکایی‌ها به ایران و ملت ایران به عنوان سرسخت‌ترین دشمن خود نگاه می‌کنند. شهروندان امریکایی ایران و کره شمالی را به عنوان دشمنان ملت خود به حساب می آورند. همچنین آخرین نظرسنجی ها نتایج مشابهی را مانند دوره های قبل نیز اعلام نمودند. این تصویر منفی در گذر زمان شکل گرفت، لکن اشغال سفارت امریکا در سال ۱۹۷۹ نقطه آغازینى بود که عامل شکل گیری این تصور شد؛ و همانطور که برای همگان اشکار است این حادثه را انقلابیون ایران انجام دادند پس نمی تواند بیانگر اندیشه اکثریت باشد[23] و در نتیجه این کنش ها توضیحى جوهری عرضه می‌دارد و آن اینکه چگونه اعمال و رفتار یک گروه کوچک به عنوان نماینده و بیانگر رفتار یک ملت شمرده می شود [24].
تصور عمومی مذکور بار دیگر پس از حوادث ١١ سپتامبر شعله ور تر شد؛ یعنی زمانی که جورج بوش سخنرانی مشهور خود را تحت عنوان “محور شرارت” ایراد کرد؛ که مشخصاً از ایران نام برد و از آن هنگام مفاهیم اشتباه کنونی رایج تر گردید، و در نتیجه آن نگاه منفی به ایران و مردم آن فقط در سطح امریکا باقی نماند بلکه جهانی شد [25]. بر طبق نظر سنجی که موسسه پژوهش‌های پیو در سال ٢٠١٣ انجام داد درصد مذکور به ٥٩ درصد از مجموع شهروندان ۳۹ کشور مختلف رسید که نظر سنجی در آن صورت گرفت. علی رغم این آمار، لکن نظرسنجی دانشگاه مریلند در سال ٢٠١٦ نشان داد که ٦٤ درصد از امریکایی‌ها همچنان ترجیح می‌دهند که امریکا نسبت به توافق هسته ای با ایران پایبند بماند؛ و این امر می تواند موضوعی امیدوار کننده در روابط آینده آمریکا و ایران باشد[26].
اخیراً آنچه انتظار آن می‌رفت رخ داد و افکار عمومی جهانی دیدگاه مثبتی نسبت به مردم ایران پیدا کردند هر چند مدت زمانی طولانی ادامه نیافت. بر طبق گزارش‌های موجود آژانش بین المللی انرژی هسته ای، تاکید گردید که ایران به تعهداتش در معاهده هسته ای پایبند است؛ و در هر بار نتایج نشان از کاهش عملیات مرتبط با برنامه هسته ای دارد، واین همکاری را می توان در کاهش نسبت ۹۷ در صدی ذخایر اورانیوم می توان مشاهده کرد. این امر به معنای کاهش حجم سوخت بمب هسته ای است، کما اینکه فعالیت نیروگاه اراک که در ساخت پولوتونیوم که در سوخت اسلحه هسته ای کاربرد دارد؛ متوقف گردید . همچنین آژانس از پایبندی ایران به همه تعهدات در همه بازرسی‌ها خبر داد[27].
در همین رابطه شرکت‌هایی که در ایران سرمایه گذاری کردند از بهبودی وضع سخن راندند و تصور پیشین نسبت به ایران و مردم آن تغییر کرد. این امر در بهبودی افزایش حجم تجارت بین ایران و اتحادیه اوروپا سهیم بود و به ٦٣ درصد رسید؛ جالب این است که ایجاد روابط با ایران در حالی شکل گرفت که بیش از سه دهه به بن بست رسیده بود یا اساساً این ارتباط وجود خارجی نداشت. این امر همچنین به باز شدن کانال‌های گفتگو بین ایران واتحادیه اروپا و دیگر کشورها انجامید که همگان به دنبال برآوردن اهداف بین المللی مشترک بودند همچون موضوعات زیست محیطی و حمایت از اقتصاد جهانی. در نتیجه می‌توان به این نتیجه رسید که پایبندی ایران به مفاد معاهده دید مثبتی نسبت به کشور خود ایجاد کرد [28] که این امر موجب ارائه یک تصویر مثبت از مردم ایران را در پی داشت.

سوم: همکاری محدود رژیم ایران و تصورات ناشی از آن
حوادث روزهای اخیر موجب تغییر دیدگاه امریکایی‌ها نسبت به ایران شد؛ و عجیب آنکه احداث مذکور نتیجه تغییر خاصی که از رژیم ایران یا مردم ایران سر زده باشد؛ نیست. چه ترامپ تلاش کرد تحریم‌هایی بر ایران اعمال کند و از برجام خارج شود[29]. علی رغم آنکه هیچ تغییری در مفاد برجام رخ نداد؛ اما اقدامات ترامپ دربردارنده گمان‌هایی مبنی بر رخدادهایی است که او را وادار به اتخاذ این تصمیمات نمود و بر همین منوال احتمال ارتکاب اشتباه به وسیله ایران نیز موجود است[30]. در حقیقت نه اقدامات ایران در تغییر تصور دیگران از خود سهیم بوده و نه موضوع عدم پایبندی به مفاد معاهده، بلکه گزینه ای است که از یک عاملی خارجی (ترامپ) نشات گرفته است؛ اما انسان‌ها ميل به كشف ناگفته های بین سطور دارند و می‌خواهند بین سطور را با حوادثی (هر چند اشتباه) پر نمایند و با استناد به عناوین اخبار و رخدادهای جهانی به نتایجی دست می یابند و به تبع آن چنین واکنشی از خود بروز می دهند.
احتمالاً تغییر دیدگاه نسبت به ایران نتیجه دو عامل ‌باشد: عدم رضایت ترامپ از برجام و وعده‌های انتخاباتی او مبنی بر اینکه گفتگوها درباره معاهده را به قبل از انتخاب وی به عنوان رئیس جمهور باز گرداند. دیگر اینکه آنچه وضعیت را بدتر می‌کند این است که پایبندی ایران به مفاد معاهده به معنای این نیست که رژیم ایران از برنامه‌ها و سیاست‌های رقابتی‌اش دست برداشته است کما اینکه مفاد معاهده نیز بر این امر دلالت نمی‌کند [31]. همچنین اشاره به این امر که برجام تا حدودی اشتباه بوده زیرا ایران توانایی استفاده از شکاف‌ها و ضعف های موجود در معاهده را دارد؛ می‌تواند تأثیر منفی بر ایران بگذارد. به عبارت دقیق تر موارد مذکور منجر به شکل گیری فرضیه ای شد مبنی بر اینکه ایران در همکاری خود صادق نیست کما اینکه در اقدامات خود شفاف نیست. این امر سایه سنگینی بر اعتبار جهانی ایران و مردم ایران انداخته است. برغم آنکه هیچ دلیلی واضحی برای اثبات این ادعاها وعدم پایبندی ایران به مفاد معاهده وجود ندارد[32].
به گزارش یکی از منابع ایران به اشتباه کشوری متعصب و مخالف امریکا به شمار می‌رود و هدفی جز تولید اسلحه هسته ای برای فشار آوردن به امریکا را ندارد؛ اما حضور ایران در معاهده برجام و پایبندی به مفاد آن مهر باطلی بر این ادعا زد. علاوه بر این امتیازات معاهده برای ایران روشن و آشکار است زیرا اقتصاد ایران از روابطی که با دیگر کشورها در صورت موفقیت برجام در سطح جهانی حاصل می شود، سود خواهد برد. با این حال در واقع موضوع خروج امریکا از برجام و فرضیه‌هایی که درباره ایران مطرح شده است؛ بر قضایای دیگر سایه افکنده است. در نهایت به عنوان « پیش‌گویی از پیش محقق‌ شده» ؛ خروج ناگهانی امریکا به نفع انقلابیون در ایران گشت و این امر به فرضیه‌های غیر دقیقی که پس از خروج ترامپ از معاهده برجام مطرح گردید، اعتبار می‌بخشد [33].

چهارم: گزینه ترامپ و درک عمومی حاصل از آن
در پاسخ به آن، این اطلاعات بر کشف جدیدی در ارتباط با سئوالات این بحث که هسته اصلی تحقیق را شکل می دهند، تاکید می نماید. همانطور که خروج پریزیدنت ترامپ ازتوافق هسته ای با ایران وعدم پایبندی به بنود توافق، باعث تغییر هدف اساسی تحقیق گردیده: این تغییر و تحول را می توان در چگونگی تاثیر گذاری تصویر ذهنی جامعه جهانی از ایرانیان در صورت عدم پایبندی تهران به بنود توافق، تا چگونگی امکان تاثیر گذاری بر این تصور ذهنی ساخته شده جامعه جهانی از این رفتار جستجو کرد. در نهایت این تغییر جزئی منجر به اختلاف آشکار و جلی بین این دو موقعیت کاملا متفاوت می شود. در موقعیت اول:‌ مردم ایران قربانی انتخاب دولت می شوند. در مورد دوم: مردم ایران ضعیف بوده و مرتکب خطا نشده اند؛ زیرا تصویر ذهنی جامعه جهانی از این مردم بر مبنای تصمیمات و اقدامات “غیر خودی” یا همان “برون گروهی “مانند اقدام رئيس جمهور آمریکا برای خروج از توافق هسته ای شکل می گیرد و در این مورد ملت ایران عملا این توانایی را ندارند تا تصویر ذهنی جامعه جهانی از “خود” را تغییر و إصلاح نمایند.
با در نظر گرفتن علل چنین رویدادهایی، برخی منابع معتقدند که مفهوم تهدید بر مبنای تفاوت های ایدئولوژیک و متاثر از “اختلاف سیاسی” شکل می یابد. همچون واکنش ایالات متحده و اقدامات رئیس جمهور ترامپ نسبت به برنامه هسته ای ایران و برنامه جامع اقدام مشترک [34]. در عین حال، اثرات منفی تحریم های اقتصادی جدید امریکا علیه ایران بسیار عمیق است. به عنوان مثال از میان بخش های اقتصادی ایران که تحت تاثیر این تحریم ها قرار گرفت را می توان صنعت تولید خودرو، صنعت هواپیمایی، فلزات گرانبها مانند طلا و صنعت نفت و صادرات انرژی و معاملات مالی با جهان را ذکر نمود. با این حال، چنانچه بطور دقیق به این موضوع نظر بیفکنیم خواهیم یافت که این جناح های انقلابی و یا افراط گرایان از اثرات نامطلوب این تحریم ها متضرر نخواهند شد بلکه این عامه مردم است که بهای سنگین این تحریم ها را می پردازند، به ویژه جوانان و تحصیل کنندگان که از اقدامات افراط گرایان و یا نخبگان سیاسی حاکم پشتیبانی نمی کند، و در نهایت این عوامل به لبریز شدن کاسه صبر این جوانان منجر شده و اعتراض آنها به سیاست های غلط سردمداران رژیم در ارتباط با مسائل محلی و جهانی در قالب در گیری و تظاهرات گسترده ای آشکار گردید[35].
در سایه اطلاعات فوق الذکر، واضح است که تحریم ها اغلب طیف جوان را تحت تاثیر قرار می دهد که با جوانان آمریکایی متفاوت نیستند. و قطعا اثرات این تحریم تنها افراط گرایان و دولت سرکوب گرانه حاکم را تحت تاثیر قرار نمی دهد[36]. بنابراین، چنین اطلاعاتی ممکن است سوالاتی در مورد چگونگی ایجاد چنین تصور کلیشه های نادرست، در ذهن ایجاد نماید.

پنجم: رسانه ها و شکل گیری تصور کلی: نقش و نتایج
بر اساس یک تحقیق، نتایج حاصل از نظر سنجی عمومی در بعضی از کشورها و اطلاعات موجود در بعضی رسانه ها به عنوان تنها منبع برای شناسایی و آشنایی با یک گروه ” غیر خودی” است. آنچه رسانه ها به شکل غیر مستقیم از یک گروه خاص ارائه می کنند، بانی و نمایانگر نوع ادراک و تصور مردم و ملت وابسته به آن رسانه است. این سناریوهای پی در پی، اگرچه نادرست است، لکن یک تصویر کلیشه ای از “گروه های غیر خودی” ایجاد می کند و بنابراین این افراد وابسته به ” گروه خودی” از رفتار گروهی که به آن تعلق دارد و از آن الهام گرفته اند، حمایت می کنند. در این تحقیق علی الخصوص، به موضوع ایران به عنوان “گروه غیر خودی” بر مبنای ادراک و تصوری که در رسانه های دیگران تهیه شده، می پردازیم. [37]
در نتيجه، واضح است که ادراک و تصور ارائه شده از یک ملت خاص ممکن است نمایانگر اکثریت آن جامعه نباشد وتنها متاثر از بخش کوچکی از این جامعه، مانند دولت یا یک گروه افراطی است. واز سویی دیگر بدون تردید اقدامات، تصمیم گیری ها و رفتار احزاب دیگر (مانند ایالات متحده و شخص رئیس جمهور ترامپ) می تواند تاثیر زیادی در شکل گیری این تصورات غلط در مورد یک ملت داشته باشد، همانطور که در برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) و خروج ترامپ از توافق هسته ای صورت گرفت. در این راستا، ممکن است نگرش یا تصوری که از یک گروه غیر خودی یا یک ملت در اذهان عموم شکل گیرد، نمی تواند نمایه و شناسه آن گروه، ملت یا دولت آنها باشد، بلکه به نوع و چگونگی رفتار دیگران که در محیط اطراف آنها هستند نیز بستگی دارد. همچنین ناگفته نماند در صورتی که شخص یا افراد نتوانند اطلاعاتی درباره یک گروه خاص دریافت کنند، بالفطره تمایل می یابند تا این اطلاعات را از طریق “خوانش بین خطوط” به دست آورده و بر استنباط شخصی روی می آورند. و غالبا این گونه استنباط به مفروضات غلط یا سوء تفاهمات منتهی می گردد که یک ملت را بر طبق رفتار، باورها و ایدئولوژیها وگرایشات یک بخش کوچکی از آن ملت تعریف می کنند، زیرا این بخش کوچک حجم گسترده ای از پوشش رسانه ای را به خود جذب کرده است[38].
این امر به طرح و ارائه یک سوال جدید در مورد نوع استخدام و تاثیر رسانه ها منجر می شود. شکی نیست که رسانه های کلاسیک همچون روزنامه ها و نشریات در شکل گیری تصور و ادراک یک جامعه همانگونه که در فوق توسط این تحقیق مورد مطالعه قرار گرفت تاثیر گذار بوده است، پس سوال اینگونه مطرح می شود که تا چه اندازه ای صنعت رسانه ای جدید در سایه سرعت تکنولوژی وانتقال گسترش اطلاعات (بدون در نظر گرفتن میزان دقت آن) در فضای مجازی، به ویژه در سایت های مردمی پر بیننده شبکه های اجتماعی تاثیر خواهد داشت؟
۱. انتشار اطلاعات در فضای مجازی و تاثیر آن به عنوان یک نوع رسانه جمعی
در بررسی تاثیر رسانه ها بر ادراک افراد از خود و دیگران، ما معتقدیم که سرعت انتشار اطلاعات و داده های اضافی تاثیر زیادی بر تفکر قالبی و ادراک افراد دارد. به این ترتیب، می توان اینچنین منطقی فرض کرد که گسترده جغرافیایی رسانه های ارتباط جمعی و به ویژه شبکه های اجتماعی معاصر، در قالب فضای مجازی، همراه با سرعت اینترنت، تنها در جهت تثبیت قدرت رسانه ها عمل می کند.
برای درک نفوذ و تاثیر گذاری رسانه ها به عنوان ابزاری برای انتقال اطلاعات و شکل گیری و فرموله تصور و ادراک، نتایج یک تحقیق نشان داد که رسانه به عنوان ابزار اصلی schemata «طرح: یک الگوی هماهنگ فکری» در مورد ایرانیان مورد استفاده قرار گرفت. تقریبا ۴۰ درصد از آمریکایی ها از میان ۵۰ ایالت که نظر سنجی در آنها شکل گرفت، تفکر و تصور منفی نسبت به ایرانیان دارند. در این نظرسنجی، اطلاعات رسانه ای به عنوان منبع و نیروی محرکه این تصور منفی بوده است. از سویی دیگر ارتباط و تماس مستقیم و شخصی افراد از میان مردم امریکا با ایرانیان به عنوان منبع و الگوی مثبت بوده است [39]. به عبارت دیگر، اطلاعات منتشر شده توسط رسانه ها منجر به ارائه یک تصویر نادرست از یک ملت گردید و این احساس و تصور برای افرادی که دارای ارتباط شخصی واقعی یا دانش قبلی از مردم ایران بودند، به یک شعور واحساس و ادراک مثبت تبدیل می شود.
همچنین مهم است که میزان ضرر وزیانی را که ممکن است از این ادراکات منفی حاصل یابد، در نظر گرفته شود. یکی از منابع اثبات می کند که تفکر قالبی و نگاه کلیشه ای به ایرانی ها و پاکستانی ها به عنوان «پناهگاه ترور و خشونت» پیامدهای گسترده ای برای آنها داشته و تبعات آن فراتر از فرایند دسته بندی ویا طبقه بندی یک فرد است که عقلا «غیر قابل قبول است.» در واقع، آشکار گردید که ترس مردم غرب از ایرانیان غیر عاقلانه و بی اساس است؛ زیرا که این ترس بر مبنای اطلاعات منتشر شده در رسانه های اجتماعی متبلور شده است. یک جناح کوچک از افراط گرایان که بیشترین توجه رسانه ها را به خود جلب نموده است، نمی تواند نماینده اکثریت مردم باشد. این اطلاعات موجب گردید تا انسانیت و اعتبار يک ملت و شهروندان یک کشور سلب شود. با این حال، با توجه به این تحقیق و بررسی، آشکار گردید که مردم از تمام جهان با استفاده از شبکه های جمعی همچون فیسبوک با مردم ایران آشنا شده و بر تصورات پیشینه خود غلبه یافته و از یک نگاه بشر دوستانه به اکثر ایرانیان نظر کرده و به تصاویر کلیشه ای و منفی پشت نمودند. وبدین سان، این تحقیق نشان داد که اکثر تصورات از پیش تعیین شده در مورد ایرانیان که توسط رسانه ها شکل یافته، به احتمال فاقد صحت بوده ولکن عواقب بسیار مضر داشته است [40].

۲. ابزار فضای مجازی و توانایی ایرانیان برای تغییر تصویر از خود
بدون در نظر گرفتن نتایج مثبت شبکه های فضای مجازی، نمی توانیم بحث دقیقی از نقش این رسانه ها ارائه کنیم. در یک توضیح دقیق تر، رسانه های اجتماعی نه تنها مخالف روند کلیشه ای و تصورات غلط است، بلکه می توانند در توانمند سازی ملت تاثیرگذار باشند[41]. به ویژه در ایران، اینترنت و رسانه های اجتماعی نقش مهمی در برقراری ارتباط با جهان خارج در انتخابات سال ۲۰۰۹ و اعتراضات پس از آن داشته و توییتر محبوبیت فراوانی به دست آورد [42].
از آن زمان، مردم ايران از ابزار ارتباطات اجتماعی برای برقراری ارتباط میان خود، سازماندهی اعتراضات و فراخوان افراد وابسته به یک طیف ایدئولوژیک به منظور بسیج برای یک عمل مشترک بهره بردند. شبکه تلگرام به طور گسترده ای مورد استفاده قرار گرفت زیرا در زمینه ارسال و دریافت پیام های رمز نگاری شده مورد استفاده قرار می گرفت[43]. در حقیقت، این برنامه آن چنان گسترش یافت به طوری که حدود ۴۰ میلیون نفر از میان ۸۰ میلیون ایرانی از آن استفاده می کردند. در عین حال، ایرانیان در حال حاضر از نرم افزارهای فیلتر شکن(VPN) برای دور زدن سانسوری که توسط دولت اعمال می شود استفاده می کنند[44]. این رفتار ایرانیان در استفاده از این برنامه های مجازی را می توان به عنوان پاسخ به اقدامات دولت در محدود کردن امکان دسترسی به سایت های خاص، وهمچنین اقدام دولت به منظور جلوگیری از استفاده از پلتفرم های رسانه های اجتماعی که برای سازمان دهی تظاهرات مورد استفاده قرار می گیرد، برشمرد[45]. اقدامات دولت به منظور کنترل هر چه بیشتر رسانه ها و همچنین الزامی کردن اخذ مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای فعالیت در شبکه های ارتباط جمعی، موجب کنترل هر چه بیشتر رژیم بر فعالیت های رسانه ای شد [46].

جالب این است که، اخیرا یک تحقیق نشان داد که تلاش برای محدود کردن دسترسی به اطلاعات در واقع منجر به خلق راه های خلاقانه تر به منظور دور زدن کنترل ارتباطات می گردد. به ویژه هنگامی که دولت ها محدودیت های اطلاعاتی را اعمال می کنند، این عمل موجب افزایش شور و شوق عموم مردم برای یافتن راه های جایگزین جهت دسترسی به اطلاعات می گردد. این تحقیق نشان داد، در پی اقدام دولت چین برای ممنوعیت استفاده از «انستگرام»، کاربران چینی از نرم افزارهای فیلتر شکن یا همان VPN استفاده نمودند، این در حالی است که بسیاری از کاربران از نظر سطح فن آوری آگاه تر شده و به راه های دیگری برای دسترسی به اطلاعات از فضای مجازی دست یافتند[47].
در پایان، در بحث این که چگونه شبکه های ارتباط جمعی می توانند توانایی تغییر در مردم را تقویت نماید، می توان بیان کرد که این شبکه ها اغلب از طریق فراخوان برای تظاهرات و انتشار اطلاعات همچون اماکن و زمان تظاهرات و ایجاد انگیزه در دیگران برای مشارکت از طریق انتشار اطلاعات از طریق رسانه های ارتباط جمعی عمل می کنند[48]، ضمن اینکه این رسانه ها موجب شور وشغف مردم شده و در برانگیختن خشم و احساسات دیگران موثر عمل می نماید. علاوه بر این، استفاده از رسانه های ارتباطات اجتماعی مدرن که جایگزین ابزار کلاسیک شده است، در دستیابی به اطلاعات و راه های جستجوى این اطلاعات (بر خلاف رسانه های سنتی) و همچنین در برقراری ارتباط موثرتر با بیشترین افراد ممکن به طور موثر عمل می نماید[49]. در نهایت، رسانه های اجتماعی می توانند مانع اجرای برنامه ها ودستور کار سیاسی گشته و به تبع آن چشم انداز سیاسی تغییر خواهد کرد[50]. این شبکه ها همچنین می توانند عمیقا بر نحوه تصور و تفکر دیگر کشورها از یک ملت در سطح بین المللی تأثیر بگذارند، چه این اظهارات دقیق باشد، یا اشتباه. متاسفانه چنانچه یک منبع توصیف کرد: «عصر دیجیتال نماینگر یک جهش بزرگ به سوی گسترش نفرت و خود برتر بینی» است[51]. بنابراین، همزمان با اتمام بحث در خصوص چگونگی شکل گیری تفکرات و تداوم تصورات غلط، و همچنین چگونگی تاثیر رسانه های اجتماعی معاصر بر این نتایج، بهترین خاتمه برای بحث فوق این است که لزوما باید از تفکرات قالبی و فرضیات کلیشه ای و نادرست دور شویم و بر آنچه که واقعی است و آنچه که حقیقت دارد تمرکز نماییم.

خلاصه
با توجه به اطلاعات فوق الذکر در صفحات قبلی، این تحقیق و پژوهش به برخی از نتایج مهم دست یافته است. شاید یکی از بارزترین ماحصل این پژوهش موضوعی است که مرتبط با هدف اساسی و مقصود اصلی این مطالعه است. این در حالی است که در ابتدای تحقیق هدف بحث، مناقشه نوع برداشت و ادراک دیگران (غیر) از مردم ایران بوده است. دیگر هدف این تحقیق، بحث موضوع تصورات وبرداشت های غلط دیگران از ملت ایران بر مبنای اقدامات یک طیف کوچکی از جامعه همچون سردمداران رژیم ایران، بوده است. لکن برای همگان آشکار گردید که اعتبار موضع رژیم ایران در هر زمینه و علی الخصوص در طرح جامع اقدام مشترک، در مقایسه با آنچه که جامعه جهانی و مردم سراسر جهان از طریق «خوانش بین خطوط» یا رسانه های ارتباطات جمعی و یا هر گونه رسانه ی دیگر در مورد ایرانیان به دست می آورند، اهمیت کم تری دارد.
بنابراین، در آن هنگام که صحبت از واقعیت به میان مى آید، همانا حقیقت این است که دولت ها نباید به طور اشتباه تصور و دیدگاه خود درباره ایران را بر مبنای تعمیم و تفکر قالبی و کلیشه اى پردازش كند. در حقیقت، در مورد ایران، مردم آن نه تنها قربانی ادراکات وتصورات حاصل از اقدامات دولت خود بوده، بلکه قربانی اقدامات و مفروضات و تصورات طرف های خارجی نیز است. سرانجام، چنانچه دقیقا به میزان تاثیر گذاری و نفوذ رسانه ها، به ویژه قدرت رسانه های ارتباطات جمعی بنگریم، این امر آشکار می گردد که مردم ایران قربانی انتشار اخبار نادرست در دنیای مجازی است و این موضوع دنباله رو تصورات و ادراکات غلط درباره یک ملت است.
در این راستا، بسیاری از افراد شگفت زده شده آن هنگام که متوجه شدند ایران فاقد سلاح هسته ای از دهه هفتاد قرن گذشته است، کما اینکه در حال حاضر، تهران ۹۷ درصد از ذخایر اورانیوم خود را کاهش داده و دو سوم از سانتریفیوژهای خود را به منظور پایبندی به بنود و شرایط قرارداد سلاح های هسته ای به حالت تعلیق در آورده است [52]. همزمان، این نظرسنجی نشان داد که اکثریت غالب (نزدیک به یک سوم) از شرکت کنندگان از میان شهروندان ایرانی در این نظر سنجی بر موضوع بیکاری به عنوان مهم ترین مسئله تاکید کردند، این مهم نشان از آن دارد که شهروندان ایرانی شباهت بسیار عجیبی با همسالان آمریکایی و همچنین همسالان خود در بسیاری از کشورهای دیگر دارند. علاوه بر این، نظرسنجی گالوپ نشان داد که اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان حدود ۴۱٪ نسبت به توسعه انرژی هسته ای برای اهداف نظامی ابراز مخالفت نموده، و از سویی دیگر ۳۴٪ از شرکت کنندگان از فعالیت هسته ای به منظور استفاده جنگی دفاع نمودند[53]. این دیدگاه نشان دهنده و بیانگر به احتمال زیاد (و یا حداقل تا حدودی) نقش نسل جدیدی از ایرانیان است که به خوبی آموزش دیده و مخالف با اصول بنیادگرایی اسلامی است که به شدت بسیاری از جنبه های زندگی مردم را کنترل می کند. و در نتیجه برتری دیدگاه های خود را در مقابله با دیدگاه های سنتی نسل گذشته اثبات خواهند کرد [54].
با این حال، باید پذیرفت جهانی که ما در آن قرار داریم از نظر نوع تنوع مردم و ملت ها بسیار پیچیده است. به گفته برخی از آنها، جهان از مفاهیم مبهم شکل یافته که ممکن است یک ملت با تکیه بر این مفاهیم اقدام به ایجاد همکاری خوب و همزمان روابط ضعیف نماید، لکن این ملت همزمان بر حفظ هویت و ذات خویش إصرار می ورزد، و مایل است و می خواهد علیرغم حفظ استقلال خود، با دیگران همکاری نماید [55]. با این حال، این مفاهیم مبهم اغلب در قلمرو ادراک عمومی روشن نمی شوند، زیرا طبقه بندی دیگران و تعریف آنها به عنوان یک “دیگری” یا “متمایز از خود” آسان خواهد بود[56]. به عبارت دیگر، به ندرت می توان تفاوت های ظریف و پیچیدگی های یک واقعیت را در سایه مفاهیم مبهم که از جهان تنها یک تصویر سیاه و سفید در فضای مجازی ارائه می دهند توضیح داد. همانطور که یک ملت و افراد وابسته به آن به عنوان یک واحد یا بر عکس آن شمرده شود، لکن به ندرت هر دو شکل همزمان حاصل می گردد. و به این ترتیب، این رتبه بندی ها وتعاریف هستند که تعیین می کنند که چگونه به یک ملت نگریسته شود و اینکه چگونه باید با آنها برخورد شود.
بنابراین، در جهانی که تحت سلطه رسانه ها و به شدت متاثر از شبکه های ارتباط جمعی است، “ادراک وتصور” به یک امر کم اهمیت تبدیل می شود لکن نام و اعتبار به عنوان یک حقیقت به شمار می آید. لزوما این امر محقق می گردد زیرا مهم نیست که یک فرد ضعیف، قوی، مایل به همکاری یا مخالف همکاری باشد، روحیه کار گروهی دارد یا مایل است خود به شکل فردی عمل نماید، همه اینها در مقابل با آنچه که دیگران به عنوان حقیقت می شناسند، فاقد ارزش است [57]. بنابراین، موقعیت وجایگاه یک فرد در این جهان، متاسفانه، غالبا به دور از حقیقت وجودی آن فرد است. بنابراین شکل ظاهری فرد است که تعیین می کند چگونه دیگران با این فرد برخورد می کنند، و در پایان این چیزی است که سرنوشت ملت و آینده تک تک افراد یک جامعه را تعیین می کند.

[1]
رابرت جرویس، ادراک و سوء تفاهم در سیاست های بین المللی (نیویورک: انتشارات دانشگاه پرینستون، 2017)، ص 14. Robert Jervis, Perception and misperception in international politics (NJ: Princeton University Press, 2017),p. 14.
[2]
مارک جایگر، تحریم های اجباری و درگیری های بین المللی: نظریه جامعه شناسی (نیویورک، روتلج، 2018)، ص .228Mark Jaeger, Coercive sanctions and international conflicts: A sociological theory (NY: Routledge, 2018), p. 228.
[3]
رابرت جرویس، Op Cit، صص 14-22. Robert Jervis, Op Cit, pp. 14-22.
[4]
سعود خدادادی، "دونالد ترامپ، سیاست خارجی آمریکا و تاثیرات بالقوه در صنعت گردشگری ایران: توافق هسته ای هسته ای"، دیدگاه های مدیریت گردشگری 26، (هلند، الزویر. 2004) ، ص 29.Masood Khodadadi, “Donald Trump, US foreign policy and potential impacts on Iran's tourism industry: Post-nuclear deal”, Tourism Management Perspectives 26, (Nederland: Elsevier Ltd. 2004), p. 29.
[5]
س. بجولا و ای. مونور، "بازخوانی نظریه بازی دو جانبه پوتنام در عصر دیجیتال: دیپلماسی دیجیتالی داخلی و معامله هسته ای ایران"، بازنگری در امور بین الملل کمبریج، (کامبرگ: انتشارات روتلیج، 2018)، ص. 1-30.C. Bjola and I. Manor, “Revisiting Putnam’s two-level game theory in the digital age: Domestic digital diplomacy and the Iran nuclear deal”, Cambridge Review of International Affairs, (Cambredg: Routledge publication, 2018),p. 1-30.
[6]
س.ادهر، "معامله هسته ای تبدیل به دو: در حال احتضار یا از پیش شکست خورده؟"، سیاست جهانی 9 شماره. 1 (2018)، ص 151-152. C. Adebhar, “The Nuclear Deal turns two: Barely alive or already dead?”, Global Policy 9 no.1 (2018), p. 151-152.
[7]
مایکل کونچیک، تصاویر ملل و روابط عمومی بین المللی (نیویورک: روتله، 2016)، پ. 17.Michael Kunczik, Images of nations and international public relations (NY: Routledge, 2016), p 17.
[8]
همانIbid.
[9]
دیوید پروتس و ماکسول مک کومبز ، تنظیم برنامه: مطالعه رسانه، افکار عمومی و سیاستگذاری (نیویورک:‌ روتلج، 2016).David Protess and Maxwell McCombs, Agenda setting: Readings on media, public opinion, and policymaking (NY: Routledge, 2016).
[10]
پروتز و مک کومبر، منبع پیشین. Protess and McCombs, Op Cit.
[11]
کارول مورولو، "تلاش ایالات متحده برای بازگرداندن برخی تحریم های ایران که تحت توافقنامه هسته ای لغو شده است،" واشنگتن پست، (23 اکتبر 2018)، در تاریخ 1 مه 2019. http://cutt.us/ZHxsb Carol Morello, “U.S. moves to restore some Iran sanctions lifted under nuclear deal,” Washington Post, (October 23, 2018), accessed on: 1 Mai 2019. http://cutt.us/ZHxsb
[12]
همان.Ibid.
[13]
روبرت جورویس، منبع پیشین، صص. 191-8. Robert Jervis, Op Cit, pp. 191-8.
[14]
جورج پروکوویچ، "انطباق در مقابل چانه زنی: پیروی از معاهده هسته ای ایران". کنترل جنگی امروزه، (واشنگتن: انتشار انجمن کنترل تسلیحات، 46 شماره 8، 2016)، ص 32-39. George Perkovich,” Compliance Versus bargaining: An implication of the Iran Nuclear Deal”. Arms Control Today, (Washington: publication of the Arms Control Association, 46 no.8, 2016). Pp. 32-39.
[15]
روبرت جورویس، منبع پیشین، 101-8.Robert Jervis, Op Cit, 101-8
[16]
مسعود خدادای، منبع پیشین، صص . 28-30.Masood Khodadadi, Op Cit, pp. 28-30.
[17]
پرکوویچ، منبع پیشین، صص. . 101-8Perkovich, “Op Cit, pp. 32-39.
[18]
روبرت جورویس، منبع پیشین، صص.. 101-8Robert Jervis, Op Cit, pp. 101-8.
[19]
منبع پیشین.، صص. 198-207.Idem., pp. 198-207.
[20]
همان.Ibid.
[21]
پرکوویچ، منبع پیشین، صص.32-39..Perkovich, Op Cit, pp. 32-39.
[22]
روبرت جورویس، منبع پیشین، صص. 198-207.Robert Jervis, Op Cit, pp. 198-207.
[23]
دیوید تریلینگ، "رای گیری ایران: ایرانی ها چه فکر می کنند؟ "(2018)، دسترسی به: 1 مه 2019. http://cutt.us/e2SCWDavid Trilling, “Polling Iran: What do Iranians think? “ (2018), accessed on: 1 Mai 2019. http://cutt.us/e2SCW
[24]
روبرت جورویس، منبع پیشین، صص. 14-22. Robert Jervis, Op Cit, pp. 14-22.
[25]
سندرز- زاکر "گاهشمار دیپلماسی هسته ای با ایران"، (2018)، دسترسی به: 1 مه 2019. http://cutt.us/Ftgd3A Sanders-Zakre “Timeline of nuclear diplomacy with Iran”, (2018), accessed on: 1 Mai 2019. http://cutt.us/Ftgd3
[26]
دیوید تریلینگ، منبع پیشین. David Trilling, Op Cit.
[27]
ز. بوشامپ “ 2برنده و 5 بازنده از خروج معامله ترومپ از ایران" (2018)، در دسترس: 1 مه 2019. http://cutt.us/qVOgEZ. Beauchamp “2 winners and 5 losers from Trump’s Iran deal withdrawal”, (2018), accessed on: 1 Mai 2019. http://cutt.us/qVOgE
[28]
ف. موگرینی "معامله هسته ای ایران موفقیت آمیز است و به دنبال آن کل دنیا ایمن تر است (2017)گاردین، در دسترس است: 1 مه 2019. http://cutt.us/Y1GesF. Mogherini “The Iran nuclear deal is a success- and the whole world is safer for it” The Guardian, (2017), accessed on: 1 Mai 2019. http://cutt.us/Y1Ges
[29]
عزرا فریدمن، "آیا ایران به تحریم های مجدد اعمال می شود؟"، دسترسی به: 1 مه 2019. 2018، http://cutt.us/RhFQxEzra Friedman, “Will Iran go nuclear over re-imposed sanctions?”, Accessed on: 1 Mai 2019. 2018, http://cutt.us/RhFQx
[30]
ت.او برایان، ب.، لیدنر و ل. تروپ، "آیا آنها با ما و یا علیه ما هستند؟ چگونه روشهای متقابل گروه رفتار و نگرشهای سیاست خارجی را شکل می دهند،" فرآیندهای گروه ها و روابط بین گروه 21 (Thousand Oaks: SAGE Publications، شماره 6،2018) 941-961.T. O’Brien, B., Leidner and L.Tropp, “Are they for us or against us? How intergroup metaperceptions shape foreign policy attitudes,” Group Processes & Intergroup Relations 21 (Thousand Oaks: SAGE Publications, no.6, 2018): 941-961.
[31]
م. کرونیگ، "بازگشت به نقطه فشار: دولت ترامپ و معاهده هسته ای ایران". دیپلماسی و امور خارجه (آکسفورد: تیلور و فرانسیس، 29، شماره 1، 2018): 94-104.) M. Kroenig, “The return to the pressure track: The Trump Administration and the Iran Nuclear Deal.” Diplomacy & Statecraft (Oxford: Taylor & Francis, 29 no.1, 2018): 94-104.
[32]
ز. لاب، "تاثیر توافقنامه هسته ای ایران" (2018)، دسترسی به: 1 مه 2019. http://cutt.us/0d41rZ Laub, “The impact of the Iran Nuclear Agreement”, (2018), accessed on: 1 Mai 2019.http://cutt.us/0d41r
[33]
دیوید تریلینگ، منبع پیشین. David Trilling, Op Cit.
[34]
ن. میریلوویچ و م. کیم، "ایدئولوژی و ادراک تهدید: افکار عمومی آمریکایی نسبت به چین و ایران". مطالعات سیاسی (لندن، انجمن مطالعات سیاسی، 65 شماره 1، 2017). p 179 N. Mirilovic and M. Kim, “Ideology and threat perceptions: American public opinion toward China and Iran”. Political Studies (London, Political Studies association, 65 no.1, 2017). p 179.
[35]
عزرا فریدمن، منبع پیشین.Ezra Friedman, Op Cit.
[36]
دیوید تریلینگ، منبع پیشین.David Trilling, Op Cit.
[37]
ت. او براین، منبع پیشین، صص. ۹۴۱-۹۶۱.T. O’Brien Op Cit, pp. 941-961.
[38]
رابرت هرمان، "چگونگی پیوستن به باورهای جهان در مورد جهان: نظریه استدلال انگیزشی"، سازمان بین المللی، (کمبریج: مطبوعات دانشگاه کمبریج، 71 شماره S1، 2017). ص. S61-S84Robert Herrmann, “How attachments to the nation shape beliefs about the world: A theory of motivated reasoning,” International Organization, (Cambridge: Cambridge university press, 71 no. S1, 2017). Pp. S61-S84.
[39]
س. امیل، ای. شاه قاسمی، "طرح های فرهنگی بین المللی فرهنگ ایرانیان: یک نظرسنجی آنلاین،" مدیریت فرهنگی و مدیریت استراتژیک "، (اکسفورد: ‌جون وایلی & سونز،شماره 25. 1، 2018).صص. 119-133S Ameli and E Shahghasemi, “Americans’ cross-cultural schemata of Iranians: An online survey,” Cross Cultural & Strategic Management (,(Oxford: John Wiley & Sons, 25 no.1, 2018). Pp. 119-133.
[40]
س. یرسف و ف. شوچانگ "جاه طلبی مکان های محرمانه: نگرش بین گروهی نسبت به پاکستان و ایران در فضای مجازی فیس بوک در نیویورک"، مجله تحقیقات بازاریابی (کمبریج: ‌الزویر، 2018).S Yousaf and F Xiucheng, “Humanizing stigmatized places: Inter-group contact and attitude change toward Pakistan and Iran in the ‘Humans of New York’ Facebook space,” Journal of Business Research (Cambredg: Elsevier Ltd,2018).
[41]
ل. خدابخشی، چرا ایرانیان عادی برای غلبه بر سانسور و ورود به اینترنت به درهای مخفی پناه می برند،" خبرگزاری بین المللی بی بی سی (2018) ، در دسترس: 1 مه 2019. http://cutt.us/zPvHRL Khodabakhshi, “Why ordinary Iranians are turning to internet backdoors to beat censorship,” BBC Global News, (2018), accessed on: 1 Mai 2019. http://cutt.us/zPvHR
[42]
ل. كارافانو ، "همه توییتر: چگونه شبکه های اجتماعی به شکل اعتراضات انتخاباتی ایران شکل داد"، (2009)، در دسترس است: 1 مه 2019. http://cutt.us/ApyUEJ Carafano, “ All a Twitter:Howsocial networking shaped Iran’s election protests,” (2009), accessed on: 1 Mai 2019. http://cutt.us/ApyUE
[43]
ای. محسنی، ن. گالاگر و س.رامسی، "افکار عمومی ایرانی پس از تظاهرات: مطالعه افکار عمومی"، مطالعات بین المللی و امنیت در دانشگاه مریلند (CISSM) در مدرسه سیاست عمومی دولت مریلند(2018)، ص. 8. http://cutt.us/bAWRaE Mohseni, N Gallagher and C Ramsay, “Iranian public opinion after the protests: A public opinion study,”, International and Security Studies at Maryland (CISSM) at the University of Maryland’s School of Public Policy (2018), p.8.http://cutt.us/bAWRa
[44]
سی بی سی، "رسانه های اجتماعی نقش بسیار مهمی در اعتراضات ایران دارند، علی رغم سانسور،" (2018)، در دسترس است: 1 مه 2019. http://cutt.us/bgdcTCBC, “Social media plays 'extremely important' role in Iranian protests despite censorship,” (2018), accessed on: 1 Mai 2019. http://cutt.us/bgdcT
[45]
م.برونکچتون و د. انتون"ایران رسانه های اجتماعی به عنوان مسبب اعتراضات ضد دولتی بعد از روز چهارم محدود می کند"، سی ان ان ، ( 2017) ، دسترسی به: 1 مه 2019. http://cutt.us/HOWscM Brocchetto and D Andone, “Iran restricts social media as anti-government protests enter 4th day,” CNN, (2017), accessed on: 1 Mai 2019. http://cutt.us/HOWsc
[46]
س. طالبیان و ح. طالبیان "کاربرد تجزیه و تحلیل لایه های اجتماعی برای درک شرایط کنونی و آینده در رسانه ها و جامعه سیاسی ایران"، مجله تحقیقات آینده اروپا، (هیدلبرگ: بهار، شماره 6. 1،2018). ص..8) ( S Talebian and H Talebian, “The application of causal layered analysis to understand the present conditions and possible futures of media and politics in Iran,” European Journal of Futures Research, ((Heidelberg: Springer, 6 no.1, 2018). P. 8.
[47]
ور. هوبز و ام ای. روبرت "چگونه سانسور ناگهانی می تواند دسترسی به اطلاعات را افزایش دهد"، "نظرسنجی علوم سیاسی آمریکا" (واشنگتن: انجمن علوم سیاسی آمریکا و انتشارات دانشگاه کمبریج، 2018). صص. 1-16.WR Hobbs & M E Roberts, “How sudden censorship can increase access to information,” American Political Science Review (Washington: American Political Science Association and Cambridge University Press, 2018). Pp. 1-16.
[48]
ج. لاست ایت ال.، "چگونه رسانه های اجتماعی تظاهرات سیاسی را تسهیل می کنند: اطلاعات، انگیزه، و شبکه های اجتماعی"، روانشناسی سیاسی (انگلستان: جامعه بین المللی روانشناسی سیاسی، 39، 2018). ص. 85-118.J Jost et al., “How social media facilitates political protest: Information, motivation, and social networks,” Political Psychology (UK: International Society of Political Psychology,39, 2018). Pp. 85-118.
[49]
جاشوا تاکر، "ترویج ایران: چگونه رسانه های اجتماعی می توانند (و نمی توانند) تظاهرات را تسهیل کنند"، واشنگتن پست (2017)، دسترسی به: 1 مه 2019. http://cutt.us/ewxMYJoshua Tucker,“Tweeting Iran: How social media can (and cannot) facilitate protest,” The Washington Post, (2017), accessed on: 1 Mai 2019. http://cutt.us/ewxMY
[50]
م کونروی و جی س وان، "تضعیف پیام: چگونه رسانه های اجتماعی می توانند در اقدامات ارتباطی استراتژیک سیاسی خرابکاری کنند". در ارتباطات سیاسی استراتژیک در انتقالات دیجیتالی (2018Wiesbaden: Springer, 2): صص 97-113.M Conroy and JS Vaughn, “Undermining the message: How social media can sabotage strategic political communication actions”. In Strategische Politische Kommunikation im digitalen Wandel (Wiesbaden: Springer, 2018): pp. 97-113.
[51]
ج. ولفسفیلد، "نقش رسانه ها در درگیری های خشونت آمیز در عصر دیجیتال: ادراک رهبران اسرائیل و فلسطین،" رسانه ها، جنگ و اختلافات (Thousand Oaks: انتشارات SAGE، 11، شماره 1، 2018).) G Wolfsfeld, “ The role of the media in violent conflicts in the digital age: Israeli and Palestinian leaders’ perceptions,” Media, War & Conflict (Thousand Oaks: SAGE Publications, 11 no.1, 2018). P. 118.
[52]
س. دهقان "اگر ترامپ توافق هسته ای ایران را بر هم زند، ایران با مشکل مواجه خواهد شد،" گاردین، 2018، در دسترس: 1 مه 2019. http://cutt.us/jZ3YvS Dehghan, “If Trump destroys the nuclear deal, Iran will fall to its hardliners,” The Guardian, 2018, accessed on: 1 Mai 2019. http://cutt.us/jZ3Yv
[53]
دیوید تریلینگ، منبع پیشین.David Trilling, Op Cit.
[54]
ه. لندن، “بر خلاف حکومت، مردم ایران طرفدار آمریکا هستند ". فوکس نیوز، (2017)، در دسترس: ۱ می 2019. http://cutt.us/dorOgH. London, “The Iranian people are pro-American, unlike their government,” Fox News, (2017), accessed on: 1 Mai 2019. http://cutt.us/dorOg
[55]
پرکوویچ، منبع پیشین. 17-34..Perkovich, Op Cit, pp. 32-39.
[56]
مایکل کونزیک، منبع پیشین.، صص. 17-34..Michael Kunczik, Op Cit., pp. 17-34.
[57]
همان.Ibid.
دکتر عبدالله الصفار
دکتر عبدالله الصفار
پژوهشگر روابط بین الملل