طبقه هشتم ساختمان ریاست جمهوری در پنج سال نخست دولت کنونی میزبان نشست مطبوعاتی هفتگی محمد باقر نوبخت سخنگوی دولت بود. او به سوال های خبرنگاران پاسخ می داد و دیدگاه دولت درباره مسائل گوناگون و تحولات داخلی و خارجی را مطرح می کرد.
محمد باقر نوبخت در ۹ مرداد ۱۳۹۷ خورشیدی از سمت خود به عنوان سخنگوی دولت استعفا داد. او به دنبال انتقاد گسترده به عملکرد دولت به ویژه درباره رویکرد اقتصادی و نیز افزایش گلایه ها و زمزمه درباره لزوم تغییر دولت کناره گیری کرد. نوبخت به دنبال استعفای خود در پیامی نوشت که می خواهد روی مسئولیت دوم خود یعنی ریاست سازمان برنامه و بودجه تمرکز کند.
اظهارات نوبخت در مورد کناره گیری از مسئولیت خود به عنوان سخنگوی دولت و لزوم تمرکز بر ریاست سازمان برنامه و بودجه به دنبال موج گسترده انتقادات گروه های سیاسی به ویژه اصلاح طلبان مطرح شد. اصلاح طلبان گفتند نوبخت عامل اصلی سردرگمی و عدم هماهنگی بین اعضای کمیته اقتصادی دولت است و اینکه بازنگری در تیم اقتصادی دولت لازمه خروج از بحران اقتصادی است. اگرچه اغلب گمانه زنی ها حاکی از کنار گذاشتن نوبخت از ریاست سازمان برنامه و بودجه برای اجرای برنامه تغییر تیم اقتصادی دولت دارد اما پافشاری حسن روحانی بر ماندن نوبخت به عنوان رییس سازمان برنامه و بودجه غیر منتظره بود.
پرزیدنت روحانی به دنبال استعفای محمد باقر نوبخت قاعدتا باید فرد دیگری را جایگزین وی می کرد. پست سخنگوی دولت از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و واکنش های رسمی حکومت درباره مسائل مهم و مورد توجه افکار عمومی در ایران را در اختیار خبرنگاران و خبرگزاری ها قرار می دهد. سخنگوی دولت همچنین اطلاعات و اخبار و جهت گیری ها و رویکرد ها و دیدگاه ها و تصمیم گیری های دولت را مطرح می کند.
حدس و گمان های زیادی درباره دلایل عدم تعیین سخنگوی جدید وجود دارد و نیز انتقادات گسترده به دولت در این باره مطرح شده است. از این رو، محمود واعظی رئیس دفتر پرزیدنت روحانی در آبان ۱۳۹۷ گفت «رییس جمهور به دنبال معرفی یکی از اعضای هیات دولت به عنوان سخنگوی دولت است». اما اظهارات واعظی عملی نشد و موج نارضایتی و انتقاد از دولت همزمان با بحران سیل در ۲۵ استان کشور از سر گرفته شد، و دولت به ناکارآمدی در مدیریت بحران سیل متهم شد. بحث و جدل درباره اهمیت وجود سخنگوی دولت بالا گرفت؛ به ویژه اینکه سخنگوی دولت وظیفه خبررسانی به مردم به ویژه سیل زدگان درباره اقدامات دولت در راستای کاهش فشار و سختی های معیشتی مردم و ارسال گروه های امداد رسانی و نجات را برعهده دارد.
نبود سخنگوی دولت به مدت ۹ ماه علت های مهم زیر را دارا است:
روحانی و اعضای کابینه با داشتن دولت بی سخنگو فرصت مناسبی برای فرار از مسئولیت پاسخگویی به سوالات خبرنگاران دارند. دولت روحانی در معرض انتقادات فراوانی قرار دارد؛ از بحران اقتصادی و تحریم آمریکا و خروج آمریکا از برجام گرفته تا بدعهدی دولت در عمل به وظایف و بحران سیل که منجر به کشته شدن ده ها نفر و تخریب گسترده املاک مردم و زیرساختها شد. پیش بینی ها حاکی از خسارت چندین میلیارد دلاری سیل در بخش های گوناگون است.
انگیزه احتمالی دیگر روحانی برای عدم تعیین سخنگو شاید این باشد تا خلا نبود سخنگو را با اظهارات و گفتگوهای رسانه ای و مطبوعاتی وزرا پر کند. بدین معنا که هر کدام از وزرا بعد از پایان نشست هیات دولت درباره مسائل مهم وزارتخانه مربوطه اظهار نظر می کنند. گروهی معتقدند که عدم تعیین سخنگوی دولت حاکی از کاهش نقش آفرینی و اهمیت این مقام دولتی است. اغلب وزیران در شبکه های اجتماعی فعال هستند و درباره مسائل مورد توجه مردم صحبت می کنند. اما بی گمان، نشست خبری و گفتگوی رسانه ای وزیران نمی تواند جای نقش و اهمیت سخنگوی دولت را بگیرد چرا که وزرا درباره مسائل مربوط به نهاد زیر نظر خود اظهار نظر می کنند و به عملکرد کلی دولت اشاره نمی کنند.
اصلاح طلبان و گروه های میانه رو (حزب کارگزاران سازندگی و حزب اعتدال و توسعه) در حال کشمکش غیر علنی هستند. دو حزب به دنبال دست یابی به بیشترین سهم از کابینه و پست های رده بالای موسسه ریاست جمهوری هستند. این کشمش یکی از دلایل احتمالی طولانی شدن غیبت سخنگوی جدید دولت است.
شاید هم دولت به دلیل بحران بی اعتمادی مردم به دولت و مشکلات و بحران های گوناگون و ناکارآمدی در حل آنها چیزی برای گفتن ندارد. بنابراین، تعیین سخنگوی جدید در شرایط کنونی فایده ای ندارد. البته این استدلال از گروه های اصولگرا نشات نمی گیرد و نمی توان آن را در قالب کشمکش بین جناحی اصلاح طلبان و اصولگرایان دسته بندی کرد. گروه های طرفدار روحانی که در کابینه دولت حضور دارند و چهره هایی مثل غلامحسین کرباسچی دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی (حزبی که اسحاق جهانگیری معاون اول رییس جمهور در آن عضویت دارد) بر این باورند که دولت غرق مشکلات شده و نبود سخنگوی دولت به این دلیل است که دولت چیزی برای گفتن به مردم ندارد.. بی گمان، نبود سخنگوی دولت منجر به قطع ارتباط بین دولت و مردم و نیز دولت و رسانه ها می شود. از این رو، تداوم این روند باعث می شود تا دیدگاه ها و تحلیل های گوناگونی درباره دولت از جمله ناکارآمدی و بی کفایتی و عدم مسئولیت و عدم انتقاد پذیری و عدم شفافیت مطرح شوند. این عوامل، در کل بستری برای افزایش نارضایتی به خصوص از دولت و به طور عام از رژیم ایران ایجاد می کند. اصولگرایان تندرو از این شرایط در راستای فشار بیشتر به پرزیدنت روحانی و گروه های اصلاح طلب و اعتدال گرای هوادار او بهره برداری خواهند کرد.
مسئولیت نوشته ها به عهده خود نویسنده است وسایت موسسه بین المللی مطالعات ایران هیچ مسئولیتی در این مورد ندارد