آینده اعتراضات ایران

https://rasanah-iiis.org/parsi/?p=3309

توسطعارف نصر

به نظر می رسد که میان دو اسطوره عنقا در ادبیات عرب و پرنده سیمرغ در ادبیات فارسی با حوادثی که در پی کشته شدن مهسا امینی در ایران رخ داد، نقاط مشترکی وجود دارد. کشته شدن دختر جوان کرد به دست پلیس امنیت اخلاقی در 16 سپتامبر 2022 شعله انقلابى را برافروخت که هم اینک با سپری کردن ماه سوم، همچنان به پیش می تازد. به زبان اسطوره عنقا/ سیمرغ، تمام اقشار جامعه معترض ایرانی چشم امید به زنده شدن دوباره دوخته اند. اما آنچه موجبات نگرانی را فراهم ساخته، فرایند سوختن است که قبل از این تولد دوباره رخ می دهد. اين سوختن نه تنها باعث نگرانی مردم ایران است بلکه کشورهای همسایه و منطقه و جهان نیز نگران هستند.

با توجه به تهدیدهای ایران که از زبان رهبر ایران و فرماندهان رده بالای سپاه پاسداران علیه کشورهای خلیج عربی مطرح شد و نیز هشدارهای امریکا که سخنگوی شورای امنیت ملی از تهدیدهای ایران علیه پادشاهی عربستان سعودی ابراز نگرانی کرد، این سؤال مطرح می شود که آیا فرایند زنده شدن دوباره سیمرغ ایران طبق اسطوره است یعنی قبل از ولادت دوباره، تنها خود را می سوزاند یا اینکه همسایگان منطقه ای اش را نیز خواهد سوزاند؟ به ویژه اینکه سپاه پاسداران در طی چند ماه گذشته چندین بار کردستان عراق را با موشکهای بالستیک و پهبادهای انتحاری هدف قرار داد. و در مرزهای آذربایجان رزمایشهای عظیمی برگزار کرد. علاوه بر آن، در ماجرای حمله به کشتی متعلق به یک تاجر اسرائیلی در دریای عمان نیز انگشتهای اتهام به سوی ایران نشانه رفت.

درست است که نگرانیهای امنیتی از رفتار ایران که ثبات منطقه را نشانه گرفته است، زاییده ناآرامیهای ناشی از انقلاب اخیر نیست بلکه رژیم ولایت فقیه از همان روز اول که در سال 1979 میلادی قدرت را در اختیار گرفت، با در دست گرفتن طرح صدور انقلاب که قانون اساسی نیز به آن تصریح نموده، امنیت منطقه را نیز نشانه گرفته است. و تا کنون هزاران انسان در شرق و غرب جهان و مخصوصا در عراق، سوریه، لبنان و یمن قربانی همین رفتار ایران شده اند.

بررسی پیامدهای این شرایط پر التهاب در ایران و نیز نگاه آینده نگرانه به مهمترین سناریوهای احتمالی که ممکن است در ایران رخ دهد بسیار اهمیت دارد؛ چرا که هم اینک ضرب آهنگ تحولات در صحنه بین الملل بالا گرفته است و به نظر می رسد که همزمان با آن، بسیاری از قواعد بازی سیاسی در منطقه و جهان نیز دستخوش تغییر خواهد شد.

انقلاب یا «جنگ ترکیبی»؟

علی رغم کشته شدن بیش از 458 نفر که 44 تن از آنها کودک بودند، و بازداشت تعداد کثیری که به 20 هزار نفر تخمین زده می شوند و بر اساس خبرهایی که از داخل رژیم درز کرده است، حداقل 80 تن آنها بخاطر اتهام «محاربه با خدا و پیامبر» با مجازات اعدام روبرو هستند، اما رژیم تا کنون خیزش انقلابی مردم ایران را نپذیرفته است و همچنان برای تخریب معترضین تلاش می کند. و همچون همیشه اتهامات واهی و تکراری چون « نوکری بیگانگان» و در رأس آنها انگلیس، امریکا و اسرائیل و یا «جدایی طلب»، «تروریست» را به آنها نسبت می دهد و اقوام غیر فارس را به «گرایش به گروهک داعش» متهم می کند.

نگاهی به اظهارات رهبر و فرماندهان رده بالای سپاه مخصوصا در جلسات خصوصی شان که اخیرا توسط گروه هکری «بلک روارد» بیرون داده شد، حاکی از آن است که رژیم خود را درگیر جنگی می بیند که به آن «جنگ ترکیبی» گفته می شود. و برای مقابله با چنین جنگی باید هم در سطح داخلی و هم در سطح خارجی رهیافت «دفاع ترکیبی» را در پیش گرفت؛ چرا که هرگونه کوتاهی در یکی از این عرصه ها می تواند به بهای نابودی کل رژیم تمام شود.

 از این رو، رهبر و دستگاه امنیتی و فرماندهان رده بالای نظامی بر این باورند که اکنون باید سطح این خیزش انقلابی که مستقیما رأس رژیم یعنی رهبر را نشانه گرفته و در صدد سرنگونی تمام رژیم است را تغییر داده و آن را تا سطح «اعتراضات مطالبه گری» تقلیل دهند. زیرا در اینصورت، در چارچوب محدود و با تصویب چند قانون در مجلس به مطالبات اقتصادی آنان مخصوصا در زمینه حقوق فرهنگیان و کارمندان بخشهای حیاتی همچون صنعت نفت و پتروشیمی و حقوق افراد بازنشسته و نیروهای امنیتی و نظامی رسیدگی می شود؛ بدون اینکه سخنی از مطالبات سیاسی مردم به میان آید. همچنین بنا بر اخبار رسیده، کشتگان اعتراضات را نیز به سه دسته «شهدا»، «مجهولین» و «اعدام شدگان» دسته بندی می کنند. و افرادی که مستقیما در اعتراضات نقش نداشته از طرف بنیاد شهید که یکی از ارگانهای رژیم است به عنوان شهید محسوب شده و به خانواده آنان رسیدگی می شود. و همینطور افرادی که در جریان اعتراضات زخمی و مجروح شوند ولی به طور مستقیم در اعتراضات نقش نداشته باشند، نیز دیه دریافت می کنند.

اختلافات داخلی مانعی بر سر یک تصمیم هماهنگ

به نظر می رسد که رژیم طرحی را در دست اقدام دارد مبنی بر اینکه شعله اعتراضات را خاموش کند و یا حداقل مانع پیوستن بخشهای بزرگی از جامعه ایرانی به کاروان خیزش انقلابی شود تا در کوتاه مدت بتواند در برخورد با معترضین از رهیافت «صبر راهبردی» کارگیرد. اما بر خلاف سطح داخلی، به نظر می رسد که رژیم در مورد سطح خارجی در کوتاه مدت و میان مدت طرح کارایی در دست اقدام ندارد. به ویژه اینکه اعتراضات کنونی به خوبی نشان داد که رهبر حتی نتوانست حمایت سیاسی جریان «محافظه کار» را برای سرکوب اعتراضات کسب کند تا چه رسد به جریان «اصلاح طلب».

از این رو است که شخصیت های مطرح رژيم بر خلاف آنچه خامنه ای انتظار داشت در محکومیت اعتراضات بیانیه ای صادر نکردند. بلکه برعکس، نزدیکترین افراد به او و مخصوصا خواهرش، وی را دیکتاتور خواندند. بدری سادات خامنه ای در اوایل ماه دسامبر 2022 میلادی در پیامی نوشت: «مادران بسياری در طول چهار دهه گذشته داغدار شدند. مناسب دیدم که همراه با برائت جستن از برادرم، مراتب همدردی خود را با همه مادران عزادار جنايات رژيم جمهوری اسلامی، از زمان خمينی تا دوران کنونی خلافت مستبدانه علی خامنه‌ای، اعلام دارم.»

منظور ما این نیست که رژیم ایران در سطح خارجی دست به هیچ اقدامی نخواهد زد. بلکه این باور وجود دارد که رژیم ایران برای تقویت شراکت نظامی با روسیه تلاش خواهد کرد و در این راستا تجهیزات پهبادی و موشکهای بالستیک به روسیه خواهد داد. همچنین انتظار می رود که رژیم ایران ضرب آهنگ غنی سازی اورانیوم 60 درصدی را افزایش داده و علاوه بر انجام حملات سایبری، به ربودن و ترور مخالفین در خارج از کشور اقدام کند. و بعید نیست که بار دیگر حملات محدودی به کردستان عراق انجام دهد و یا در آبهای بین المللی دست به ماجراجویی بزند و یا به بازوهای خود در منطقه دستور بدهد که دست به حملاتی بزنند. با این وجود، به نظر می رسد که ایران در کنار این اقدامات از گزینه دیپلماسی نیز غفلت نخواهد کرد به عنوان مثال، برای به نتیجه رساندن گفتگوهای برجامی رغبت نشان می دهد و با سفر بازرسان آژانس بین المللی انرژی هسته ای موافقت می کند.

اما اینکه آنطور که حسین سلامی فرمانده سپاه گفته بود، ایران مستقیما به کشورهای خلیج حمله ای صورت دهد، بعید است چنین امری رخ دهد. و با شدت یافتن خیزش انقلابی در ایران، امکان چنین امری نیز کم و کمتر خواهد شد که در اینجا به مهمترین علل آن اشاره خواهیم کرد:

  • ترس از ایجاد اجماع بین المللی برای تنبیه رژیم ایران.
  • هرگونه حمله علیه کشورهای خلیج عربی یک ریسک بزرگی است که رژیم ایران را از حمایت روسیه و چین محروم خواهد کرد؛ چرا که این دو کشور با دولتهای خلیج شراکت راهبردی دارند.
  • در صورت بروز هرگونه جنگ تمام عیاری، مردم ایران با رژیم همراهی نخواهند کرد.
  • در چنین شرایطی که رهبر بیمار است و جریانهای سیاسی داخلی با یکدیگر اختلاف دارند، او به تنهایی قادر به اتخاذ یک تصمیم سیاسی نیست.
  • سپاه پاسداران در نظر دارد بعد از مرگ رهبر کنونی، رهبری مملکت را بر عهده گیرد. و شاید به همین خاطر باشد که تا کنون سپاه برای سرکوب معترضان تمام امکانات خود را به میدان نیاورده است.

ایران آبستن چیست؟

با توجه به آنچه بیان شد می توان گفت که رژیم ایران بیش از هر وقت دیگری به این امر واقف است که هم در سطح داخلی و هم در سطح خارجی، در یک زمین پر از مین گام بر می دارد. در نتیجه، تداوم اعتراضات علاوه بر اینکه ماشین سرکوب را خسته و فرسوده می کند، سبب می شود یک اجماع ملی برای رفتن رژیم پدید آید که در اینصورت خیزش انقلابی که اکنون بدون رهبر معینی  در حالت انفعالی به سر می برد، از این حالت بیرون شده و با تشکیل هسته هایی برای رهبری سیاسی وارد فاز بعدی می شود که می توان به آن مرحله فعال خیزش انقلاب اطلاق کرد.

همانگونه که در تاریخ جنبش هاى سیاسی بزرگ ایران، مخصوصا انقلاب مشروطه 1905 میلادی و انقلاب 1979 میلادی، ديديم خیزش کنونی انقلابی برای عبور از فاز کنونی باید چهار مرحله مهم و سرنوشت ساز را پشت سر بگذارد که عبارتند از:

  1. 1- اعتراضات عمومی با مشارکت دانشگاهها و مدارس و تظاهرات خیابانی.
  2. 2- اعتصابات گسترده که بازار و بخشهای بزرگ خدمات رسانی و صنعتی را در برگیرد.
  3. 3- پیوستن کارمندان و علمای بزرگ دینی کشور به اعتراضات.
  4. 4- ریزش در صفوف نظامیان

با نگاهی گذرا به آنچه تا کنون در ایران رخ داده است، می توان گفت که خیزش انقلابی کنونی توانسته از دو مرحله نخستین با موفقیت عبور کرده بخش عمده ای از علمای دینی اهل سنت را نیز با خود همراه كند. اما با این همه، در مورد پیوستن کارمندان، با توجه به محافظه کاری این طیف، این امر تا کنون آنطور که شاید، محقق نشده و مشارکت کارمندان بسیار کم رنگ بوده است. اما، سرکوبهای فزاینده و افزایش اعدامها با اتهام محاربه سبب خواهد شد که این بخش از جامعه نیز به صف معترضان بپیوندند.

شایان ذکر است که اگر این مرحله سوم تحقق یابد، به احتمال خیلی زیاد ما شاهد ریزش در صفوف مقامات و نیروهای نظامی هم در ارتش و هم در سپاه باشیم. به ویژه اینکه ترکیب نیروهای ارتش و سپاه به گونه ای است که نیمی از پرسنل آنها از محل سربازى اجباری تأمین می شود که به صورت موقت در بدنه این دو ارگان حضور دارند. و بجز از 10 درصد فرماندهان رده بالای فعلی که بعد از انقلاب و یا در طول جنگ ایران و عراق از روی عقیده و تکلیف وارد سپاه شده اند، آمارها حاکی از آن است که اکثر افسران کنونی در ارتش و سپاه بعد از سال 1990 میلادی به این ارگانها ملحق شده اند یعنی احساس ملی بیش از احساس دینی و عقیدتی در پیوستن آنها به این ارگانهای نظامی نقش داشته است.

از این رو، انتظار می رود که نظامیان رده میانه در رویکرد این خیزش انقلابی نقش تعیین کننده ای داشته باشند که در این مورد به چندین دلیل اشاره می کنیم:

  • افزایش فساد مالی در صفوف سپاه پاسداران که در فایل صوتی درز کرده محمد علی جعفری فرمانده پیشین سپاه به آن تصریح شده بود.   
  • – به حاشیه راندن عمدی و هدفمند افسران ارتش ایران از همان ابتدای انقلاب 1979 میلادی.
  • ترس افسران و فرماندهان نظامی از قرار گرفتن در لیست تحریمهای بین المللی حقوق بشری و تروریستی؛ تحریمهای مرتبط با این مسائل همچون تحریمهای هسته ای ایران هستند که حتی با توافقات سیاسی نیز برداشته نمی شوند.
  • علاوه بر آنچه بیان شد، عوامل دیگری نیز وجود دارند که سبب می شود غرب برای تعامل با نظامیان به عنوان شریک انتقالی در پسا جمهوری اسلامی تمایل نشان دهد، از جمله می توان به هراس اروپا از سرازیر شدن سیل مهاجرین ایران به اروپا، وجود مقادیر زیاد اورانیوم غنی شده 60 درصد در کشور و خطر آن بر امنیت و ثبات جهانی و نیز اهمیت ایران در تأمین نیاز نفت و پتروشیمی جهان اشاره کرد.
عارف نصر
عارف نصر
نویسنده و متخصص در امور ایران