ایران از مدتها پیش بر این گمان بود که جنگ احتمالی اش با امریکا، در خاک عراق روی خواهد داد. از این رو، با گسترش پایگاههای شبه نظامیانش در قالب حشد شعبی و حتی فراتر از آن، خود را برای چنین جنگی آماده ساخته است. حشد شعبی در ساختار دولتی رخنه کرده است، به گونه ای که بخشی از دولت شده است و دیگر نیازی به شناسنامه ندارد. اما تعداد گروههای شبه نظامی کوچکی که بدون پذیرش از جانب دولت به حشد پیوسته اند، بی شمار است.
اما حشد عتبات عالیات و یا حشد مرجعیت که در اعتقاد مذهبی با حشد شعبی به رقابت برخاسته است، از لحاظ تأمین مالی هیچگونه وابستگی به دولت ندارد. از این رو، حشد مرجعیت با حشد شعبی تنها در نزدیکی به مرجعیت نجف رقابت دارد و خطر این حشد برای دولت بسیار اندک است. به دنبال بازداشت چند تن از نیروهای گردان حزب الله توسط دولت که چندی بعد آزاد شدند، بین نیروهای حشد شعبی و دولتی درگیری روی داد. از این رو، دولت از نزدیک شدن به حشد شعبی پرهیز می کند. از طرفی دیگر، سکوت حشد شعبی در مورد دستگیری افرادش توسط حکومت، نشان از تغییر موضع ایران دارد که در مورد هیمنه بر تصمیم گیریهای سیاسی عراق از موضع تند قبلی به نرمش گراییده است.
چند ماه پیش، رژیم ایران امیدوار بود نتیجه انتخابات آمریکا موجب شود ترامپ کاخ سفید را ترک کند، و تحریم ها برداشته شود. اما امروز که جو بایدن رئیس جمهور منتخب آمریکا در مورد بازگشت به برجام – با همان فرم قبلی- تردید دارد، رژیم ایران نیز به تغییر دولت در امریکا محتاطانه تر نگاه می کند.
بایدن با تجربه ای که در دوره کاری اش به عنوان معاون رئیس جمهور پیشین امریکا دارد، به خوبی می داند که امریکا به ایران فرصت داد تا نفوذ خود را در عراق گسترش دهد. البته امریکا با این کار هدف دیگری نیز دنبال می کرد و آن تغییر ژئوپلیتیک خاورمیانه بود. اما اکنون دیگر اوضاع همانند دوران باراک اوباما نیست و کاملا فرق کرده است و ایران شبه نظامیان خود را تنها در عراق استفاده نمی کند بلکه در سوریه، لبنان و یمن نیز از این شبه نظامیان بهره می گیرد. از سویی دیگر ایران امیدوار است که بایدن فرصتی دیگر نیز در اختیارش قرار دهد و آن اینکه با خروج ایالات متحده به عنوان قدرت برتر نظامی از افغانستان و عراق و احتمال عدم ورود امریکا به جنگ دیگری در خاورمیانه، ایران این وضعیت را یک فرصت برای خود تلقی کرده است. اما بایدن می گوید که برای مقابله با هرگونه تهدیدی علیه منافع امریکا، گزینه های خاصی را روی میز دارد.
اکنون ایران برای منافع امریکا در منطقه یک تهدید به حساب می آید. علاوه بر آن، ما اکنون شاهد ظهور یک بازیگر تازه در منطقه برای مقابله با ایران هستیم و آن اسرائیل است. اسرائیل هرچند ممکن است دیدگاهش با دیدگاه امریکا در مورد رویدادهای خاورمیانه یکسان نباشد، اما هر کدام برای حمایت از منافع دیگری با یکدیگر همکاریهایی دارند.
به عنوان نمونه هر دو طرف در مورد شبه نظامیان در عراق موضع یکسانی دارند؛ چه شبه نظامیانی که در قالب حشد شعبی جزو نیروهای نظامی رسمی عراق هستند و چه گروههای مسلحی که مورد قبول دولت عراق نیستند، و به ایران وابسته هستند و از ایران حمایت می شوند.
مطمئنا بخشی از آتش بس امریکا-ایران در عراق منوط به این است که امریکا در مورد فعالیت شبه نظامیان واکنشی از خود نشان ندهد كه آنان را تحریک کند اماکنی را که نماد حضور آمریکا در عراق است همچون سفارتخانه و یا پایگاههای نظامی را – که نیروهای امریکایی و عراقی را نیز در خود جای داده است- هدف قرار دهد؛ البته اماکن دیپلماتیک و پایگاههای نظامی امریکا در عراق پیش از این از سوی شبه نظامیان مورد هدف قرار گرفته است. اما اسرائیلی ها وقتی که بخواهند عملیات مبهم خود را در عمق استراتژی ایران انجام دهند، بدون اینکه عراق را مستثنی بدانند، به هیچگونه خط قرمزی هم پای بند نیستند.
بنابراین، می توان عراق را جبهه برخورد ایران از یک سو و ایالات متحده و اسرائیل از سوی دیگر دانست؛ البته آمریکا با اسرائیل در این مورد در یک جبهه قرار ندارند. اگر فرض کنیم که اسرائیل برای حمایت از منافع خود در هر نقطه ای دست به عملیات می زند و تحرکات خود را در منطقه خاصی محدود نمی کند، اما امریکا همیشه مراقب بوده تا عراق به صحنه جنگ احتمالی بین امریکا و ایران- که همیشه در صدد تسلط بر این کشور بوده- بدل نشود. در نتیجه احتمال واکنش اسرائیل به حضور ایران در عراق نیز کمتر خواهد شد. بمباران پایگاههای نظامی ایران در سوریه توسط اسرائیل هنوز از خاطره ها محو نشده است.
دولت ترامپ – هرچند دیرهنگام اقدام کرد – اما تلاش کرد با تضعیف دولت ایران، از هیمنه و تسلط ایران بر عراق نیز بکاهد. ظهور شبه نظامیان جدید در عراق نه در سطح تشکیلات و نه از لحاظ حمایت و پشتیبانی به دستورات ایران نیازی نداشت. زیرا چتر حمایتی که حشد شعبی تأمین کرده است، بسیاری از جوانان بیکار را بر آن داشت تا به گروههای فرقه گرا – یا نام مذهبی دارند و یا گرایش مذهبی در آنان دیده می شود- بپیوندند. در کشوری که سلاحها به وفور در اختیار مردم قرار دارند، مسلح شدن گروههای مردمی چندان مشکلی به حساب نمی آید. و هزینه های مالی این گروهها هم از طریق زورگیری تأمین می گردد؛ آنهم در شرایطی که دستگاههای امنیتی از هرگونه درگیری با هر گروهی که با حشد رابطه داشته باشد، پرهیز می کند. و اینگونه بود که دوران ترامپ شاهد افزایش بی سابقه گروههای شبه نظامی در عراق بود که هرکدام تلاش داشتند در اظهار وفاداری به ایران از یکدیگر سبقت گیرند. و این وضعیت نقش حاشیه ای دولت را در کنترل اوضاع امنیتی کم رنگ تر ساخت. و دستگاههای دولتی تنها در صورتی که حشد شعبی چراغ سبز نشان دهد می تواند در حوزه گروههای شبه نظامی، دست به اقدامی بزند. برخی از این گروهها هم معمولا به خاطر مبالغه در کسب غنائم، با حشد تضاد منافع پیدا می کنند. با وجود این هرج و مرج، ایران اطمینان دارد که نقشه های امریکا برای تضعیف نقش منطقه ای ایران راه به جایی نخواهد برد. زیرا در عراق هرج و مرج به حدی رسیده است که دولت دیگر نمی تواند هیبت و اقتدار خود را از راه اصولی بار دیگر به دست آورد. همه اینها در نتیجه اهمال دولت امریکا در دوران اوباما رخ داد. در آن زمان امریکا عملا عراق را در اختیار ایران قرار داد و ایران در عراق پیروز میدان شد. به همین سبب ایران بر این باور است که هر هزینه ای که در انتظار آمدن بایدن پرداخت کند، در مقابل سودی که انتظار دارد، بسیار ناچیز است.
اما نباید از نظر دور داشت که اوضاع چندان هم بر وفق مراد ایران پیش نخواهد رفت زیرا به هرحال، بایدن اوبامای دوم نخواهد بود. همچنین با ظهور بازیگری به نام اسرائیل دیدگاه امریکا نیز در مورد عراق دچار تغییراتی شده است.
اما تا زمانیکه گروههای شبه نظامی زیر چتر فرقه گرایی، بر اوضاع عراق تسلط داشته باشند، مشکل اساسی همچنان پا برجا می ماند و نجات از این وضعیت میسر نخواهد بود مگر اینکه ایالات متحده یک برنامه قوی برای دولت تدوین کند که بتواند دولت کنونی را از زیر سیطره حشد شعبی نجات دهد.
مسئولیت نوشته ها به عهده خود نویسنده است وسایت موسسه بین المللی مطالعات ایران هیچ مسئولیتی در این مورد ندارد