تناقض های سیاست ایران… آرمان و واقعیت

https://rasanah-iiis.org/parsi/?p=1003

توسطمحمد سيد صياد

ناظران معتقدند که سیاست های ایران در منطقه در چند سال اخیر دستخوش یک سری تغییرات ایدئولوژیک به لحاظ تئوریک و عملی و اجرایی شده و بر همین مبنا، شکاف بین تئوری و آرمان، واقعیت نظری و تطبیق عملی افزایش یافته است. نظریه پردازی های فیلسوفان انقلاب ایران یک چیز است و آنچه که امروز به دست آن دسته از فلاسفه که باقی مانده اند یا شاگردان آنها رخ می دهد چیز دیگری است. با تأملی در آثار مرتضی مطهری درباره “انقلاب و حکومت” و “مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی” و آثار دیگران مثل علی شریعتی و حسین منتظری درباره اخلاق سیاسی و فقه استضعاف و یاری به مظلومان ..! متوجه می شویم که ما یا با یک دورویی پراگماتیک سیاسی روبرو هستیم و یا با طفره روی از مبانی وضع شده توسط پیشینیان. البته این مبانی هیچ گاه کاملا اجرا نشده است. بر این اساس است که پرسش هایی را خطاب به مسوولان سیاسی در ایران به ویژه خامنه ای مطرح می کنیم: حاکمیت جمهوری اسلامی بر پایه مرجعیت پراگماتیک مصلحت گرا شکل گرفته یا بر اساس مرجعیت اسلامی پایبند به اصول و ارزش های ثابت؟!
در اینجا پرسش ها و مسائلی را مطرح می کنیم که نه تنها برای بنده بلکه در خرد جمعی سنی ها سوال برانگیز شده و ذهن مردم در کشورهای عربی و اسلامی را به خود مشغول کرده است. تا جایی که پرسش هایی از این قبیل در برخی مدارس و حوزه های علمیه و از سوی سید الصرخی و شاگردان عرب شیعه وی یا سید هانی فحص رحمت الله علیه و مکتب فکری وی و یا حتی شیخ صبحی الطفیلی و ده ها علمای شیعه مطرح شده است. این افراد موضع مخالف با خط مشی جمهوری اسلامی اتخاذ کردند. پیروان و هوادران ایران از رویکرد این علمای شیعه به خشم آمده و آنان را به خیانت و تفسیق و مشابه آن متهم کردند!

پرسش های حیرت انگیز:
جناب خامنه ای، اجازه بدهید کمی به گذشته برگردم: آیا شما می دانید یا مردان وفادارتان به شما خبر داده اند که در سوریه چه می گذرد و شبه نظامیان شیعه عراقی و ایرانی در آنجا دست به چه اقداماتی می زنند؟
آیا می دانید حزب بشار اسد دو قلوی همسان حزب بعث عراق و شاخه آن در سوریه است. آری، همان حزبی که علمای شما آن را به کافر بودن متهم کرده و افرادی مثل سید باقر صدر که رحمت خدا بر وی باد و چهره هایی قبل و بعد از صدر علیه این حزب قیام کردند؟! حالا چطور شما با حزب بعث عراق جنگیدید اما به حمایت و تثبیت این حزب در سوریه می پردازید و آن را به عنوان متحدی تصور می کنید که صرفنظر کردن از آن امکانپذیر نیست؟! نمی دانم که در پیشگاه خداوند چگونه می خواهید درباره بشکه های انفجاری و ملیون ها پناهجو و آواره و صدها هزار کشته و زخمی جواب پس دهید!
آیا خبر دارید که حیثیت شما و رژیم تان در برابر جهانیان خدشه دار شده، آنهم به خاطر مقابله با اراده مردم و سرکوب آزادی ها. شما نه تنها در کشورتان دست به سرکوب و جنایت می زنید بلکه حالا دیگر سرکوب و جنایتکاری را به کشورهای دیگر صادر می کنید؟ حال، کار به جایی رسیده که چنانچه به این رویه در سیاست خارجه ادامه بدهید حیثیت مذهبتان هم در معرض خدشه دار شدن و خطر قرار می گیرد.
شما از ملت سوریه حمایت نکردید و به انتخاب ملت ها توجه نکردید. پس از آن، شما با حمایت از حوثی ها برای سقوط حکومت یمن تلاش کردید، و سپس –چه قبل و بعد از آن- واقعا حاکمیت سوریه را ساقط کردید!
آیا شما با مذهب گرایی و طائفه گرایی حتی به قیمت به آتش کشیدن همه چیز و نفت روی آتش ریختن، به تسلط بر منطقه چشم طمع داشتید؟!

حوثی ها و یمن:
آیا به بنده و خردمندان نمی گویید که چطور از چنگ زدن حوثی ها به قدرت در یمن حمایت کردید؟! چطور موافقید که حوثی ها ضمن نادیده گرفتن فرآیند سیاسی ، نه تنها احزاب با قدمتی طولانی و بزرگ بلکه نیروهای جوانان انقلابی را به خیانت متهم کنند؟! چگونه یک گروه سیاسی نه چندان مهم بدون فرآیند سیاسی یا انتخابات یا صندوق رای یا مشارکت افراد جامعه به قدرت دست می یازد؟! چرا آنها روند سیاسی را در پیش نگرفتند؟!
آیا به شما خبر داده اند که بحران یمن با افزایش قیمت سوخت آغاز شد و سپس حوثی ها به هدف کاهش قیمت ها دست به تظاهرات گسترده ای زده و اقدامات خرابکارانه ای مرتکب شده و در اقدامات خود زیاده روی کردند؟!
آیا معقول است به خاطر بحران سوخت کار به اینجا بکشد و این همه خونریزی و کشتار و آوارگی به خاطر بحران سوخت انجام شود؟!
اینکه عده ای بچه، مرزهای پادشاهی عربستان سعودی را با رزمایش های گسترده نظامی در معرض تهدید قرار داده اند هوشمندی سیاسی تلقی می شود؟!
آیا خود شما قبول می کنید که یک کشور همسایه در مرزهای کشورتان رزمایش نظامی برگزار کند؟!
حالا گذشته از همه اینها، آیا شما، مرد پا به سن گذاشته قبول می کنید که یکی از احزاب سنی یا ایزدی یا یهودی برای مقابله با حاکمیت دست به اسلحه ببرد یا حتی در سایه وجود حکومت مسلح باشد؟!
به گمانم، شما سرکوب معترضان به نتایج انتخابات 2009 میلادی (1388 شمسی) و مخالفان پیروزی احمدی نژاد در این انتخابات توسط افراد سپاه را به یاد دارید. آنها با وجودی که مردم کشور شما و هم مذهب شما بودند مورد سرکوب قرار گرفتند! آنها با وجودی که شمارشان به ده ها هزار نفر می رسید به جاسوسی و خیانت متهم شدند! صدها تن از آنان هنوز هم در پشت میله های زندان قرار دارند!
فرزند امام خمینی بنیانگذار رژیم تان هنوز که هنوزه به دلیل رویکرد اصلاح طلبانه در معرض فشار دستگاه های امنیتی شما قرار دارد؟! رفسنجانی که در تاسیس این رژیم نقش داشت را هنوز به خیانت متهم می کنید! محمد خاتمی –رئیس جمهور سابق رژیم- هنوز به مزدوری متهم می شود!
آیا کار کشورها به این روش پیش می رود؟! آیا این شیوه با دین حنیف اسلام و روش امیرالمومنین کرم الله وجهه مطابقت دارد؟!

مبانی اخلاقی یا پراگماتیسم؟!
جناب خامنه ای، اینجا این سوال مطرح می شود: آیا شما به ارزش ها و اصول پایبند هستید یا اینکه کارهایتان با مصلحت گرایی و عملگرایی یا طائفه گرایی یا ناسیونالیسم فارسی پیش می رود؟! باید پروپاگاندای خود را مشخص کنید و ویژگی های حاکمیت خود را روشن سازید تا ما هم بدانیم چطور با شما حرف بزنیم، چرا که ما گاهی شما را عملگرا و گاهی طائفه گرا و گاهی اسلام گرا می بینیم!

شیعیان کشورهای ما و سنی های کشور شما:
شیعیان در بحرین و کویت و یمن و عربستان در آسایش زندگی می کنند. آنها برای خود مسجد دارند و در فرآیند علمی و مذهبی نقش ایفا می کنند. سنی ها در ایران در کجا قرار دارند؟! مساجد آنان کجا قرار گرفته؟ حقوق سیاسی و مذهبی آنها کجاست؟ اینکه از خواسته های مطرح شده در بحرین حمایت کنید و اسمش را انقلاب بگذارید و بگویید شیعیان این کشور بیشتر از پنجاه درصد جمعیت را تشکیل می دهند، سپس شما با دست های خودتان دست به سرکوب انقلاب سوریه بزنید، آیا این کار عاقلانه ای است؟! آیا اینکه به هر مخالفی تهمت مزدوری و جاسوسی برای آمریکا بزنید در حالیکه خود شما با آمریکایی ها سر یک میز می نشینید و با یکدیگر مذاکره می کنید عاقلانه است؟! شما با این هدف با آمریکا گفت و گو می کنید تا به شما اجازه ادامه حیات در جامعه جهانی بدون تحریم بدهد.
آیا شما این تناقض ها را ملاحظه نمی کنید؟ شما از حوثی های یمن در برابر حکومت و انقلاب و از رژیم اسد در برابر انقلاب و ملت حمایت می کنید. بعد از آن هم دم از گفتمان انقلابی و مظلومیت و ظلم و مستضعفان می زنید! آیا تا این اندازه بی شرم شده اید که از دین و مذهب و طائفه استفاده ابزاری می کنید؟! آیا تا این اندازه اسلام و مبانی و ارزش ها و اخلاق اسلامی برای شما بی اهمیت شده است! آیا تا این اندازه حقایق را تحریف و واقعیت ها را تغییر می دهید!

پایان:
به نظر بنده مساله اصلی، عدم شفاف سازی قواعد و پایه هایی است که به آنها تکیه زده اید. آیا آنها مجموعه ای از اصول و ارزش ها هستند یا پراگماتیسم یا طائفه ای گرایی است و یا آمیزه ای از همه اینها که بنا بر سلیقه و سیاست های مختلف تنظیم می شوند؟!
در پایان یک چیزی ذهن مرا درگیر خود کرده که می خواهم بازگو کنم: چرا شکاف بین اختلافات سیاسی را افزایش می دهید؟ چرا به این اختلافات سیاسی رنگ و بوی طائفه ای و مذهبی می دهید و به هر مخالف می گویید “تو دشمن خدایی، تو مزدور آمریکایی، تو مزدور صهیونیست ها هستی”؟ چنین اتهاماتی را در سخنرانی های نصرالله و غیره ملاحظه می کنیم.

محمد سيد صياد
محمد سيد صياد
پژوهشگر مطالعات فکری و ایدئولوژیک در موسسه بین المللی مطالعات ایران