مردم فلوجه میان “داعش” و “حشد شعبی

https://rasanah-iiis.org/parsi/?p=796

توسطالیاس حرفوش

جنگ ضد گروه تروریستی “داعش”، چه در سوریه چه در عراق بار دیگر از پاشیدگی ساختار سیاسی و امنیتی در این دو کشور پرده برداشت. وضع طبیعی این است که نیروهای مسلح وابسته به ارتش دو کشور مسوولیت حمایت از مردم و رهبری جنگ علیه “داعش” را به عهده بگیرند. اما “سپاه پاسدارن” ایران فرماندهی این جنگ را در نبرد فلوجه عراق به دست گرفته است و “نیروهای دموکراتیک سوریه” نبرد کنونی در منبج سوریه را رهبری می کنند. “نیروهای دموکراتیک سوریه” عمدتا از واحدهای کرد تشکیل شده و در شمال سوریه مشغول نبرد هستند. این در حالیست که عرب های سنی قربانی هر دو طرف به شمار می روند. اتهام آنان این است که یا تابع “داعش” هستند و یا در برابر آن مقاومتی نشان نمی دهند؛ زمزمه این اتهامات علیه سنی ها در فلوجه به گوش می رسد. آنها در سوریه نیز به هم پیمانی با “داعش”علیه رژیم بشار اسد متهم هستند. رژیم سوریه این اتهام را رواج می دهد و همه مخالفان خود را به عنوان تروریست معرفی می کند.
جالب اینجاست که شهر فلوجه با توجه به تغییرات ژئوپلیتیکی جاری در عراق سنگین ترین تاوان را در مقابله با حمله آمریکا به عراق پرداخت، حالا هم تاوان این جنگ تحمیلی را می پردازد. جان و مال مردم فلوجه به چنگ سازمان “داعش” افتاد. “داعش” در یک لحظه غفلت دولت عراق در دوره نوری المالکی و با همدستی ارتش عراق، کنترل فلوجه را به دست گرفت. ارتش عراق از این مناطق خارج شد؛ همان مناطقی که وظیفه دفاع از آنها و حمایت از مردم آنجا (عراقی ها) را بر عهده داشت. ارتشیان، فلوجه را همچون لقمه چرب و نرمی در اختیار تروریست ها قرار دادند. ارتش به جای اینکه مسئولیت اشتباه خود را به عهده بگیرد و اقدامات پیشین را با پیشروی برای نجات فلوجه تصحیح کند می بینیم که این مسوولیت را عمدتا به ژنرال قاسم سلیمانی و “سپاه پاسداران” وی واگذار کرده است. این در حالیست که حیدر العبادی نخست وزیر عراق و نیروهای مسلحی که قاعدتا باید از وی دستور بگیرند تنها به اجرای دستورات عملیاتی صادر شده از تهران اکتفا کرده اند.
یک هم پیمانی بین آمریکا و ایران برای مبارزه ضد “داعش” ایجاد شده است. اما بعد از آن چه اتفاقی خواهد افتاد و چه بلایی بر سر این شهر پس از آزاد سازی آن از دست گروه “داعش” خواهد آمد؟ چه کسی بالاخره پیروز میدان خواهد بود؟ آیا پیروزی از آن ارتش عراق خواهد بود یا “حشد شعبی” که امروز عمدتا مسوولیت یورش به شهر را به عهده گرفته و نحوه رفتار وی با مردم فلوجه دقیقا مشابه تعامل پیشتر با مردم تکریت است. “حشد شعبی” کلیه آنان را “داعشی” می داند، مادامی که تابع تهران نیستند. اوس الخفاجی فرمانده “گردان های ابی الفضل العباس” همین اتهام را علیه مردم فلوجه مطرح کرد. وی گفت “مردم عراقی ملی گرا و مومن در فلوجه وجود ندارند، همه آنها تروریست هستند. این فرصت را در اختیار داریم تا غده سرطانی موجود در فلوجه را از بین ببریم و بدین وسیله عراق را پاکسازی کنیم.” این اظهارات فرقه گرایانه و نژاد پرستانه دخالت علی سیستانی مرجع تقلید شیعیان را به دنبال داشت که خواستار توقف یورش به فلوجه شد، چون این اظهارات تحریک آمیز بیم و نگرانی ها را در این خصوص افزایش داد که مبادا حمله کنندگان به شهر دست به کشتار مردم بزنند. آنهم پس از اینکه “داعش” از مردم برای دفاع از خود و حفظ کنترل شهر به عنوان سپرهای انسانی استفاده کرد.
تصویر آینده عراق ناگوار است و با وضعیت ناگواری که به شکل عام منطقه را احاطه کرده تفاوتی ندارد؛ عناصر تروریستی و فرقه گرایی که در اینجا و آنجا سرک می کشند و از هم پاشیدگی عمیق جوامع و کشورها. یافتن پرتو نوری در انتهای این تونل سیاه دشوار است. کسانی که از جهنم فلوجه از طریق رودخانه فرات به سوی نقطه نامعلومی در کشورشان فرار کرده اند مشابه پناهجویان و فراریان از جنگ سوریه هستند. این تصاویر در ماه های گذشته به دفعات در رسانه ها پخش شده است. این پناهجویان به یک سر پناه در اروپا چشم دوخته اند که آنها را حمایت کند. اما مردم فراری از جنگ در فلوجه به همان اندازه که از جهنم “داعشی” که موفق به فرار از دست آن شدند هراس دارند از نحوه پذیرایی “هموطنان” خود در بغداد وحشت دارند.

 به نقل از روزنامه الحیاة

 

الیاس حرفوش
الیاس حرفوش
روزنامه نگار لبنانی