♦ نفوذ ایران در کشورهای جنوب صحرای بزرگ آفریقا
مقدمه
قاره آفریقا یا به قول برخی، قاره سیاه یکی از پهناورترین مناطقی است که از لحاظ تاریخی، محل تضاد منافع قدرت های بزرگ از قدیم تا کنون بوده است. برخی از مهم ترین گذرگاه های بازرگانی جهان در آفریقا قرار دارند و این قاره سرشار از منابع طبیعی است. از این رو، آفریقا از موقعیت استراتژیک مهمی برخوردار بوده و در دهه های اخیر، توجه کشورهای نوظهور از جمله ایران را به خود جلب کرده است. ایرانی که به دنبال پیروزی انقلاب در سال 1979 میلادی (1357 شمسی) به گفتمان توسعه طلبانه تری همچون صدور انقلاب و ولایت فقیه روی آورد؛ این دو برجسته ترین ویژگی های انقلاب 57 هستند.
در قانون اساسی “جمهوری اسلامی” بیش از هر جای دیگری به صدور انقلاب اشاره شده است. ایران بنا بر قانون اساسی ملزم شده تا انقلاب را به کشورهای دیگر و اقلیت ها صادر کند. ایران چنانکه مدعی است صدور انقلاب را وظیفه اخلاقی خود می داند تا جهان را از سلطه گری و ظلم جهانی رها کند. از این رو، شیوه ها و استراتژی ایران در تعامل با کشورها و ملت های مختلف، متفاوت است. ایران با توجه به بافت های اجتماعی، مذهبی، اقتصادی و سیاسی گوناگون در هر کشوری رویکرد متفاوتی در پیش می گیرد تا راحت تر بتواند در آن نفوذ و پایگاهی برای خود به منظور گسترش این مفاهیم ایجاد کند.
ایران برای تسهیل نفوذ خود به کشورهای خاورمیانه ردای دین اسلام و تاریخ مشترک را به تن کرد و از این استراتژی بهره گرفت. این نقش ایران اکنون کاملا آشکار بوده و به وضوح قابل ملاحظه است. نقش ایران در اقدامات حوثی ها در یمن، عملکرد احزاب سیاسی فراوان و شبه نظامیان در عراق، اسد در سوریه، حزب الله در لبنان و گروه های دیگری که در کشورهای عربی گسترش یافته اند تجلی پیدا کرده است. همه اینها، تابعیت خود را از رژیم ولایت فقیه پنهان نمی کنند.
حالا نقش ایران در کشورهای جنوب صحرای بزرگ آفریقا و کشورهای عربی با یکدیگر چندان تفاوتی ندارد. اما به نقش ایران در کشورهای جنوب صحرای بزرگ آفریقا باید با زاویه دید متفاوت تری نسبت به خاورمیانه نگریست. قاره آفریقا از بافت های اجتماعی و دموگرافی گوناگونی برخوردار است. آفریقا و خاورمیانه از این لحاظ با یکدیگر تفاوت دارند؛ چرا که اکثریت قریب به اتفاق جمعیت خاورمیانه ویژگی های مذهبی، زبانی، و فرهنگ اسلامی مشترک و گسترده تری دارند.
برای مثال، مذاهب و فرهنگ ها در کشورهای شاخ آفریقا و کشورهای غرب و شرق این قاره متفاوت است. جمعیت مسلمانان در بخش های غربی و شرقی آفریقا بیشتر از جنوب آن است. ادیان دیگری همچون مسیحیت در بخش جنوبی آفریقا بیشتر رواج دارد و مسلمانان در آن اقلیت هستند.
ایران با نفوذ در آفریقا به جز مساله صدور انقلاب و یا ایجاد نظام ولایت فقیه، منافغ دیگری را هم دنبال می کند. در آنجا، منافع اقتصادی و سیاسی صرفی وجود دارد. بنا بر این، منافع ایران از کشوری به کشور دیگر و از منطقه ای به منطقه دیگر متفاوت است.
ایران، حالا مرحله ایجاد پایگاه در آفریقا را پشت سر گذاشته است. این کشور در دهه هفتاد قرن گذشته میلادی (دهه پنجاه شمسی) پایگاهی برای خود در آنجا ایجاد کرد که به واسطه آن می تواند به شکل آزادانه تری در کشورهای آفریقایی نفوذ کند. به نظر نویسنده، ایران امروز از این مرحله بسیار فراتر رفته و روند بسط نفوذ سیاسی و اقتصادی و اجتماعی در جوامع و کشورهای آفریقایی را آغاز کرده است. من پیش بینی می کنم که این دوره، طولانی ترین مرحله در نقشه راه ایران برای سیطره بر قاره آفریقا و محدود کردن نقش بازیگران دیگر در امور آفریقا باشد.
ایران در این مرحله به شیوه های فراوانی وارد آفریقا می شود تا اینکه ادامه حضور و نفوذ خود را تضمین کند، و به دلیل عوامل مختلف دموگرافیک قاره آفریقا به راحتی نمی تواند با خط مشی یا استراتژی واحدی در این کشورها نفوذ کند و با فرهنگ ها و بافت های جمعیتی آنجا کنار بیاید. بنا بر این، تهران برای اجرای نقشه های خود و همراهی با تمامی این مؤلفه های گوناگون نیازمند سیاست خارجه پراگماتیک تری است.
به هر حال، اما ایران دست کم برای توجیه داشتن روابط نزدیک با این کشورها به یک دلیل روی می آورد که همان لزوم ایستادگی در کنار یکدیگر برای شکست سلطه گری غرب و آزاد سازی ملت هایی است که گرفتار این سلطه گری هستند. دلیل دیگر ایران، ایجاد یک جبهه واحد به محوریت ایران برای مقابله با نفوذ کشورهای به قول خود سلطه گر است. از همان اولین سفر رفسنجانی به سودان در سال 1991 میلادی (1370 شمسی) [1] گرفته تا سفرهای روحانی به این قاره، مقام های ایرانی در جریان سفرهای مکرر خود به کشورهای آفریقایی به طور مرتب این هدف را عنوان می کنند. در این مقاله پژوهشی به این مساله توجه می کنیم و دریچه ها و اهداف نفوذ ایران در آفریقا را به طور مفصل مورد بحث قرار داده به تشریح نفوذ ایران در کشورهای جنوب صحرای آفریقا و شیوه های مختلف این کشور برای نفوذ در مناطق مرکزی متفاوت همچون کشورهای شاخ آفریقا و کشورهای غرب آفریقا و در نهایت در کشورهای مناطق مرکزی و منتهی الیه جنوب صحرای بزرگ آفریقا می پردازیم.
» کشورهای غرب آفریقا
رویکرد ایران در کشورهای غرب آفریقا و در منطقه عربی با یکدیگر همخوانی دارد. ایران در دو مورد با محور قرار دادن جنبه مذهبی به توجیه دخالت های خود در امور داخلی این کشورها می پردازد. اکثریت قریب به اتفاق بیشتر کشورهای غرب آفریقا را مسلمانان تشکیل می دهند. ایران به همین خاطر برای خود در کشورهایی همچون نیجریه و سنگال جای پا باز کرده است و این حرکت همزمان با مهاجرت شمار فراوانی از شیعیان لبنان بعد از جنگ داخلی در این کشور به ویژه از دهه های هفتاد و هشتاد میلادی (دهه های پنجاه و شصت شمسی) کلید خورد.[2]
دکتر ام. سیی از گروه مطالعات مذهبی دانشگاه کیپ کوست غنا پژوهشی درباره جامعه اسلامی در این کشور انجام داده است. او در این باره گفت که تشیع پس از انقلاب اسلامی از راه های مختلفی وارد غنا شد. “فقط” کمک به مسلمانان سنی از طریق مراکز فرهنگی وابسته به ایران به ویژه در شمال غنا یعنی محل تمرکز مراکز خدماتی ایران یکی از مهم ترین شیوه های نفوذ ایران بود. این مراکز، مسلمانان سنی را به گرویدن به تشیع تشویق نمی کردند بلکه برعکس به سنی ها سالانه بلیط حج عمره و خدماتی مثل تعمیرات خانه ارائه می دادند.
نکته مهم دیگر این است که ایران در آغاز کار اقدام به ساخت مسجد و حسینیه نکرد بلکه به شکل تدریجی این رویه را شروع کرد. ایران در ابتدا مساجد سنی ها را بازسازی و کتاب هایی حاوی مطالب تبلیغاتی برای انقلاب منتشر می کرد، تا جایی که این اقدامات مورد پسند و رضایت محافل جوانان سنی قرار گرفت.
تبلیغ دینی شیعیان با مهاجرت پناهجویان لبنانی در اوایل دهه هشتاد میلادی (دهه شصت شمسی) افزایش یافته و موسساتی همچون موسسه کوثر شروع کردند به ساخت مساجد و برگزاری آیین های مذهبی شیعیان نظیر روز قدس و عاشورا و غیره. [3]
آمارها حاکی از آن است که جمعیت شیعیان در وقت حاضر تنها در غنا دستکم 1.18 میلیون نفر است و این تعداد رو به افزایش است.
ایران در دوره ریاست جمهوری رئیس جمهور سابق غنا و به بهانه کمک به مسلمانان و مهاجران لبنانی دستش برای فعالیت در بخش های شمالی این کشور بازتر بود. به همین خاطر هم روند تشیع در میان سنی ها افرایش یافت. ساخت درمانگاه ها و مدارس توسط ایران آغاز شد و در آنها به تبلیغ انقلاب خود می پرداخت. دانشگاه اسلامی از برجسته ترین تاسیسات ایرانی در غنا است.
اوضاع در نیجریه یعنی کشوری که جمعیت زیادی از شیعیان در وقت حاضر در آن زندگی می کنند تفاوت چندانی ندارد. این در حالیست که در نیجریه تا پیش از دهه هشتاد میلادی (دهه شصت شمسی) اصلا شیعیان حضور نداشتند، اما هم اکنون جمعیت آنان دستکم 3.5 میلیون نفر است. منابع دیگری شمار آنان را دست کم 10 میلیون نفر برآورد کرده اند.
کمپین های تبلیغاتی برای گرویدن به مذهب تشیع در نیجریه را ابراهیم الزکزاکی رهبر گروه موسوم به جنبش اسلامی نیجریه رهبری می کند. انقلاب ایران و شعارهای آن تحسین الزکزاکی را برانگیخت و به دنبال آن، ایران این نیرو را جذب کرد. الزکزاکی ، پیروانی برای خود دست و پا کرد و آنها را از مسایل سیاسی دور نگه داشت. اما وی به تازگی تلاش می کرد تا از تجربه حزب الله لبنان نسخه برداری و بر روند سیاسی در نیجریه تسلط یابد. الزکزاکی در مناطق شمالی نیجریه به ویژه در دو ایالت کوتو و سوکوتو پادگانی برای خود و شبه نظامیانش ایجاد کرده و برای رهایی از نفوذ سنی ها در این ایالت ها سخت تلاش کرد. درگیری های خشونت بار بین سنی ها و شیعیان در این مناطق در سال 2007 میلادی (1386 شمسی)، یکی از بارزترین اقدامات الزکزاکی در این خصوص به شمار می رود. این خشونت ها به دنبال ترور عمرو دانماشیا روحانی سنی که به مخالفت سرسختانه با اقدامات تشویقی برای گرویدن به تشیع معروف بود به وقوع پیوست.[4]
دادستان نیجریه در اشاره به کسانی که به قدرت گرفتن الزکزاکی کمک کردند می گوید عظیم آقاجانی و علی اکبر طباطبایی مهم ترین افرادی هستند که به پا گرفتن الزکزاکی و ارتش وی کمک کردند. آقاجانی یکی از فرماندهان سپاه قدس است. طباطبایی بر فعالیت های عملیاتی سپاه در آفریقا نظارت دارد و بعدها به ونزوئلا فرار کرد.
در سال 2010 میلادی (1389 شمسی)، 13 کانتینر حامل سلاح از بندر عباس به نیجریه توسط مقامات این کشور توقیف شدند. این کانتینرها به عنوان کانتینرهای حاوی مصالح ساختمانی در کشتی بارگیری شده بودند [5] از همان موقع، جنگ علیه الزکزاکی و شبه نظامیانش آغاز شد. آخرین مورد این خشونت ها در سال 2015 میلادی (1394 شمسی) بود؛ یعنی بعد از اینکه نیروهای ارتش این کشور به منزل وی یورش بردند و مقامات نیجریه، الزکزاکی را به ظن برنامه ریزی برای ترور فرمانده ارتش بازداشت کردند.
جنبه اقتصادی و مبادلات بازرگانی یکی از عمده ترین ارکان نفوذ ایران در قاره آفریقا است. سیاست خارجی ایران با رسیدن هاشمی رفسنجانی به ریاست جمهوری و در دوران ریاست جمهوری وی 1989-1997 میلادی (1368-1376 شمسی) تمرکز خود را به شکل بی سابقه ای بر ایجاد پل هایی برای همکاری اقتصادی با کشورهای آفریقایی و جذب سرمایه گذاری های خارجی معطوف نمود.
این رویکرد در دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد به اوج خود رسید. در سال 2007 میلادی (1387 شمسی)، کارخانه “ایران خودرو” در سنگال افتتاح شد. این نخستین کارخانه این مدلی در سنگال است که از طریق آن، خودروهای ساخت ایران با قیمت های ارزان به بقیه کشورهای آفریقایی و حتی ترکیه صادر می شوند. شرکت ایران خودرو در سال 2007 میلادی (1387 شمسی) قرارداد دیگری در حدود دو میلیارد دلار برای صادرات خودروهای دیزلی و قطعات خودروهای سنگین به کشور غنا امضا کرد. در سال 2008 میلادی (1387 شمسی)، مقامات دو کشور برای تحکیم همکاری در بخش انرژی و کشاورزی و بخش خصوصی دیدار کردند.
رشد همکاری های اقتصادی بین ایران و کشورهای غرب آفریقا مورد قبول افراد جوامع نیز قرار گرفت و همین عامل باعث ایجاد فضای آزادی برای ایران شد تا از لحاظ مذهبی چنانکه پیشتر در مورد نیجریه گفتیم در این کشورها نفوذ کند. روابط اقتصادی با آفریقا پیش از توافق هسته ای نتایج مثبتی برای ایران به همراه داشت، و آن ایجاد بازارهای جدید سرمایه گذاری برای بخش خصوصی محاصره شده و زیر فشار تحریم ها بود. نکته مهم تر این بود که ایران روابط خود را با کشورهای دارای ذخایر اورانیوم در غرب آفریقا گسترش داد. به محض کشف ذخایر اورانیوم در غنا، مبادلات بازرگانی ایران و این کشور افزایش 140 درصدی یافت.
» کشورهای شاخ آفریقا
در مورد رویکرد ایران در منطقه شاخ آفریقا یا کشورهای شرق آفریقا ملاحظاتی وجود دارد. چنان که معلوم است، نگارش دوباره تاریخ بر پایه سلایق مان غیر ممکن است، و تبدیل یا تغییر واقعیت های تاریخی به واقعیت های دیگر همسو با منافع مان هم امکانپذیر نیست. اما ایران این کشور توسعه طلب به این واقعیت باور ندارد و فکر می کند که می توان تاریخ را به منظور متقاعد کردن نسل های جدید به تعداد کافی دوباره نگاشت؛ تاریخی که مقدمه ای خواهد بود برای تحمیل حضور تاریخی ایران در کشورهای مورد هدف.
ایران می داند که برای کارساز شدن این استراتژی باید تلاش های مستمری و تا چندین نسل انجام دهد تا اینکه بتواند بیشترین تعداد افراد را به این نکته متقاعد کند که آنها – فارس ها- مهمترین بخش در تاریخشان به شمار می رفتند. چنانکه ملاحظه می کنیم اصلا لازم نیست که دولت ایران به شکل مستقیم به ایفای این نقش بپردازد بلکه از طریق تاریخ نگاران در دانشگاه های ایران و برخی روشنفکران معروف [6] در کشورهای آفریقایی همچون پروفسور عبد الشریف در دانشگاه دارالسلام در تانزانیا و افراد بسیار دیگری در بقیه کشورهای مورد هدف ایران این مسوولیت را انجام می دهند. [7]
دین اسلام از لحاظ تاریخی به واسطه سفرهای بازرگانان عرب در کشورهای شاخ آفریقا به ویژه کشورهای ساحلی از سومالی تا زنگبار تانزانیا گسترش یافت. ساکنان این مناطق هم بر این باورند که دین اسلام از طریق عرب ها در دوره کشورگشایی آنها در سده های نخست هجرت اسلامی وارد تاریخ کشورهای شاخ آفریقا شده است. اما روایت ایران با این روایت ها تفاوت دارد. ایران مدعی است که دین اسلامی از طریق شیرازی هایی که از ایران راهی نیجریه شده بودند به این کشور وارد شد. ایران اقدام به تولید و پخش فیلم های مستند بسیاری کرد تا جهانیان و مسلمانان نیجریه را متقاعد کند که این فارس ها اسلام را با تلاش های امام علی بن حسن شیرازی خود وارد کشور کردند. [8]
آمارهای دقیقی در خصوص جمعیت شیعیان در تانزانیا یا در کل کشورهای ساحل شرقی آفریقا در دست نیست. اما به گزارش وزارت امور خارجه آمریکا درباره آزادی ادیان در تانزانیا در سال 2013 میلادی (1392 شمسی)، مسلمانان تنها در زنگبار حدود 98 درصد جمعیت را تشکیل می دهند و چیزی در حدود 80 تا 90 درصد آنان سنی مذهب هستند. افراد آسیایی تبار هم پیروان برخی از فرقه های شیعه هستند. [9]
دکتر محمد شیخ علبو از دانشگاه مونت کنیا اطلاعات فراوانی درباره فعالیت اقلیت های شیعه در کنیا در پژوهش خود گردآوری کرده است. وی یادآور شده که دو فرقه عمده شیعی یعنی اثنی عشری و اسماعیلیه (بهره) در کنیا فعالیت می کنند. لازم است این نکته را بدانیم که فرقه اثنی عشری با وجود پیروان کم شماری که دارد اما فعال ترین گروه در تبلیغ مذهب شیعه است. این گروه بیشتر در نایروبی و مومباسا و کوزمو و برخی شهرهای اصلی دیگر مستقر شده است. سازمان های شیعه فعالیت های مربوط به این مذهب را انجام می دهند. سازمان خیریه بلال مسلم که توسط سید سعید اختر رضوی تاسیس شد، بارزترین نهاد شیعیان است که فعالیت آن در کشورهای ساحل شرقی متمرکز شده است و با راه اندازی گروه های اعزامی آموزشی و فعالیت های گوناگون مذهبی از میان جوانان سنی و نه مسیحی عضو گیری می کند.
دکتر محمد افزود جمعیت شیعیان به دلیل حمایت های ایران از این سازمان ها رو به افزایش است. اما در مورد پیشینه سازمانی که شعبه های آن در شرق آفریقا فعالیت می کنند باید گفت که سید رضوی این سازمان را بعد از دیدار با سید محسن حکیم مرجع تقلید عراقی در دهه هفتاد میلادی (دهه پنجاه) پایه گذاری کرد.[10]
فعالیت های اقتصادی ایران در سایر کشورهای آفریقایی هم تفاوت چندانی ندارد. حجم مبادلات تجاری بین ایران و اتیوپی از 19 میلیون دلار در اواخر سال 2004 میلادی (1383 شمسی) به 35 میلیون دلار در سال 2007 میلادی (1386 شمسی) افزایش یافت. دو کشور در سال 2008 میلادی (1387 شمسی) چندین توافقنامه افزایش همکاری را در زمینه گاز و کشاورزی امضا کردند.
ایران به کنیا پیشنهاد کمک برای ساخت نیروگاه های هسته ای و همکاری در بخش های کشاورزی و ابزار آلات و انرژی داد. نباید فراموش کرد که بخش گردشگری به ویژه در کشورهای شاخ آفریقا همچون کنیا و تانزانیا مهم ترین منبع درآمد ملی است. کشورهای شاخ آفریقا به جذب گردشگر خارجی معروف هستند؛ به همین خاطر است که جوانان ایرانی راهی این کشورها می شوند و دست به تاسیس شرکت هایی می زنند که در این بخش فعالیت می کنند. کما اینکه آنها شرکت های صادرات گاز ایران را تاسیس و در این زمینه فعالیت می کنند. من با بسیاری از آنها در نایروبی آشنا شدم. آنها صاحبان شرکت های توریستی و شرکت های واردات فرآورده های نفتی هستند. یکی از آنها محمد میر جعفری نام دارد که از طریق یکی از همکاران ترک با وی در سال 2013 میلادی (1392 شمسی) آشنا شدم. او در آن زمان حتی پول کافی برای پرداخت اجاره مسکنش را نداشت، اما تنها دو سال بعد شنیدم که وی شعبه یکی از شرکت های صادرات فرآورده های نفتی به عنوان سایروس پترولیوم را در کنیا راه اندازی کرد. در سایت سایروس پترولیوم، این شرکت به عنوان یک شرکت تازه تاسیس معرفی شده که در ده کشور جهان شعبه دارد.[11] این جریان شامل حال یکی از دوستان وی هم می شود که اکنون صاحب یک شرکت گردشگری فعال در کنیا و تانزانیا است.
نکته ای که متوجه شدم این بود که آنها خیلی آزادانه و فارغ از دین و مذهب فعالیت می کنند و اصلا آدم های مذهبی نیستند. آنها درست برعکس، به دنبال جذب بومیان غیر مسلمان و گردشگران خارجی هستند.
نکته قابل توجه دیگر هم این است که ایران از محدود بودن شمار سرمایه گذاران جوان عرب در قاره آفریقا در راستای افزایش نفوذ خود بهره می برد و به عنوان یک قدرت اقتصادی اسلامی برای خود تبلیغ می کند تا آفریقا را به خود جذب کند. ایران در نهایت برای دست یابی به یک موقعیت استراتژیک به برخی کشورهای شرق آفریقا حمایت مالی و معنوی ارایه می کند؛ یعنی کشورهایی مثل اریتره که به دنبال سفر رییس جمهور این کشور به ایران یک وام 25 میلیون یورویی در سال 2009 میلادی (1388 شمسی) دریافت کرد. برای همه آشکار است که ایران یک پایگاه نظامی در اریتره دارد که به واسطه آن موفق به حمایت از حوثی ها در جریان عملیات طوفان قاطعیت شد.
» کشورهای آفریقای مرکزی و منتهی الیه جنوب صحرای آفریقا
بیشتر کشورهای این حوزه مسلمان نیستند و مسلمانان در آنجا حضور کمرنگی داشته و هنوز در فهرست اقلیت های مذهبی قرار دارند. ایران به همین خاطر بر ایجاد روابط محکم اقتصادی و سیاسی فارغ از مذهب تمرکز دارد.
کشورهای آفریقای مرکزی و منتهی الیه جنوب این قاره به در اختیار داشتن منابع طبیعی غنی نظیر نفت و اورانیوم شهرت دارند. به عنوان مثال، آنگولا یک کشور نفت خیز است. ایران در سال 2009 میلادی (1388 شمسی) بیست درصد از سهام توسعه فاز 12 پارس جنوبی را به شرکت ملی نفت آنگولا فروخت که مبلغی معادل 1.5 میلیارد دلار است. ایران و کشور آفریقای جنوبی هم در زمینه های گوناگون از جمله نفت روابط محکمی با یکدیگر دارند. عامل ایجاد روابط بین ایران و آفریقای جنوبی در نیمه های دهه نود میلادی (دهه هفتاد شمسی) نفت بود.
حجم مبادلات بازرگانی بین دو کشور تا سال 2007 میلادی (1386 شمسی) به چهار میلیارد دلار رسید که صادرات نفت در این میان نقش عمده ای بازی کرد. آفریقای جنوبی با وجود تحریم های بین المللی علیه ایران و روابط نزدیک با آمریکا اما همچنان به عنوان هم پیمان اصلی ایران در منتهی الیه جنوب صحرای آفریقا قلمداد می شود. روابط دو کشور همچنان رو به رشد است. به دنبال همکاری های دو جانبه، ایران مجوز فعالیت شرکت مخابراتی آفریقای جنوبی (ام تی ان) را در کشور صادر کرد و حدود 40 درصد از مشترکین تلفن همراه در ایران در سال های 2007-2008 (1386-1387 شمسی) زیر پوشش ام تی ان قرار داشتند. [12]
علاوه بر این، یکی از بارزترین کشورهای مورد توجه ایران در آفریقای مرکزی جمهوری کنگو که گرفتار جنگ داخلی و دارای منابع غنی اورانیوم است. کشور کنگو اورانیوم مورد نیاز ایران را به طور غیر رسمی به این کشور صادر می کند تا اینکه دولت های دو کشور درگیر قراردادهای این چنینی نشوند. در گزارش سازمان ملل در سال 2006 میلادی (1385 شمسی) آمده است که تانزانیا به سازمان ملل گفته که این کشور یک محموله اورانیوم از کشور کنگو را توقیف کرده است. این محموله راهی ایران بوده است. جمهوری کنگو این گزارش را تکذیب کرد.[13]
این تحولات بزرگ در روابط اقتصادی و سیاسی بین ایران و بیشتر کشورهای آفریقایی و به ویژه کشورهای دارای منابع اورانیوم، برای ایران اهداف استراتژیکی به دنبال دارد. توجه به ایجاد شراکت و روابط محکم و قوی با کشورهای آفریقایی به ویژه جنوب و منتهی الیه جنوب صحرای آفریقا، و آشنایی با نقاط قوت این کشورها، اهداف ایران را برای ما تفسیر می کند. ایران به واسطه داشتن روابط قوی با این کشورها در بخش های فراوان به نفع خود بهره برداری می کند. و از این راه تحریم های اعمالی علیه این کشور را به دلیل برنامه هسته ای در آن دوره دور زد تا برای خود دریچه های دیگری باز کند. دریچه هایی که از طریق آنها می تواند به اهدافی دست یابد که در کشورهای پایبند به تحریم ها عملی نمی شوند، چه این کشورها اصلا زیر بار تعامل با ایران نمی روند. بنا بر این، ایران از نیاز کشورهای آفریقایی به بخش خدمات و صنایع کم هزینه تر سوء استفاده می کند و نیازمندی های آنان را تامین می کند.
ایران در محافل بین المللی نیز از این کشورها برای جلوگیری از اعمال تحریم های بین المللی در مسایل مختلف همچون حقوق بشر و برنامه هسته ای بهره می گیرد. ایران با استفاده از دوستان خود در کشورهای جنوب و منتهی الیه جنوب صحرای بزرگ آفریقا موفق به جلوگیری از تصویب شماری از قطعنامه های بین المللی شده است. ایران در جولای 2008 میلادی (تیر 1387 شمسی) از کشور آفریقای جنوبی در شورای امنیت استفاده کرد تا به قطعنامه ای که خواستار اعمال تحریم های بیشتری علیه ایران بود رای منفی دهد. این قطعنامه انتظار می رفت، به دنبال انتشار گزارش آژانس بین المللی انرژی هسته ای مبنی بر ادامه روند غنی سازی اورانیوم توسط ایران، صادر شود. سفیر آفریقای جنوبی در سازمان ملل در مارس 2008 میلادی (فروردین 1387 شمسی) گفت که کشورش با تلاش های آمریکا و اسراییل برای محاصره برنامه هسته ای ایران از طریق اعمال تحریم های بیشتر مخالف است. وی از حق ایران برای برخورداری از فناوری هسته ای و برداشتن کلیه تحریم ها به منظور ایجاد بستری برای حل دیپلماتیک پرونده هسته ای دفاع کرد.
کشور آفریقای جنوبی با وجود پایبندی به معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای اما به دلیل رویکرد این کشور در قبال تهران از حق ایران برای دستیابی به این سلاح دفاع می کند. بنا براین نباید رای کشورهای آفریقایی در محافل بین المللی را دست کم گرفت، زیراکه این کشورها صاحب یک سوم کرسی های سازمان ملل هستند. مقام های ایرانی هم به دلیل اهمیت آفریقا برای تهران مدام ایده تشکیل یک جبهه آفریقایی – ایرانی برای رویارویی با لجبازی و سلطه گری غرب و استعمارگران را تکرار می کنند. ایران به خوبی از میزان عقده آفریقایی ها از سلطه گری قدرت های استعماری باخبر هستند. بنا براین، می خواهد خود را در یک صف واحد با کشورهایی که با انقلاب خود به مبارزه با استعمار پرداخته اند جا بزند. علی لاریجانی در نوامبر 2010 میلادی (آبان 1389 شمسی) گفت “جمهوری اسلامی” ایران با دید ویژه ای به کشورهای آفریقایی می نگرد. در هر صورت، استراتژی “جمهوری اسلامی” بر پایه مبارزه با استعمار و استکبار جهانی و نیز دفاع از مظلومان ،به ویژه کشورهای آفریقایی، شکل گرفته است.”[14]
دولت احمدی نژاد به دلیل تکیه بر کشورهای آفریقایی مورد انتقاد بسیاری قرار گرفت. به باور منتقدان، این کشورها نمی توانند از اراده کشورهای کمک کننده مثل آمریکا و بریتانیا خارج شده و به جبهه ایران بپیوندند. این اتفاق در سال 2010 میلادی (1389 شمسی) افتاد. نیجریه و اوگاندا به اعمال تحریم های بیشتر علیه تهران توسط سازمان ملل رای مثبت دادند. تمام تلاش های احمدی نژاد در جلب حمایت کشورها برای ناکام گذاشتن قطعنامه های جهانی با شکست مواجه شد.
♦ توصیه های این پژوهش
نتایج این پژوهش:
ایران در مدت زمان بسیار کوتاهی موفق به ایجاد یک جایگاه نیرومند و نفوذ اقتصادی و سیاسی و اجتماعی در آفریقا شد که گسترش دامنه این نفوذ همچنان ادامه دارد.
ایران توانست مذهب شیعه را در کشورهایی گسترش دهد که اصلا شیعه نشین نبودند.
موسسات ایرانی از نبود سازمان عربی مورد حمایت کشورها برای انجام امور خیریه بهره برداری کردند.