افق های مشارکت استراتژیک ایران و روسیه در سوریه

https://rasanah-iiis.org/parsi/?p=2481

مقدمه

در حالی که جهان مشغول مبارزه با کووید-۱۹ است، ایران و روسیه در تلاشند تا برای حفظ منافع خود سوریه را در هرج و مرج دائم نگه دارند. این امر هنگام دیدارهای رسمی آنان از سوریه مشخص شد. سرگئی شویگو وزیر دفاع روسیه در ۲۳ مارس ۲۰۲۰ از دمشق دیدار کرد و وزیر امور خارجه ایران محمد جواد ظریف در ۲۰ آوریل ۲۰۲۰ با رییس جمهور سوریه بشار اسد ملاقات کرد. شویگو طی دیدار خود از اسد خواست تا از رفتارهای تنش افزای ایران در این کشور حمایت نکند و تاکید کرد که روسیه اجازه نخواهد داد توافق آتش بس روسیه-ترکیه در ادلب شکسته شود. دیدار ظریف در زمانی رخ داد که ایران مجبور بود درباره کنار گذاشته شدنش از تفاهم های کنونی بین مسکو و واشنگتن از یک سوی و گفتگوهای بین تل آویو و مسکو از سوی دیگر، بحث و گفتگو کند. همچنین تهران نگران آن است که از توافقنامه های اخیر بین روسیه و ترکیه و طرح های آنها برای ادلب و سایر موضوعات در سوریه کنار گذاشته شود.

این دو دیدار در زمانی رخ داد که همه دنیا کاملاً سرگرم فاجعه کووید-۱۹ و پیامدهای اقتصادی سخت آن بود؛ به دلیل این پاندمی توجه زیادی به مناقشات بین المللی نمی شود. به نظر می رسد اختلافات تهران و مسکو بر سر سوریه به یک دو راهی رسیده باشد. مسکو برای توصیف روابط خود با تهران از کلمه «هماهنگی» استفاده کرد و هرگونه ادعایی درباره رسیدن به سطح یک ائتلاف استراتژیک را رد کرد. ماهیت این اختلافات چیست و چه منظر یا چشم اندازی را به وجود می آورند؟

پیش از هر چیز، باید ذکر کرد که رابطه روسیه و ایران بر مبنای منافع مشترک است و همکاری امنیتی و نظامی آنها در خدمت نگاه مشترک قدیمی آنها نسبت به آن چیزی است که «دشمن مشترک غربی» می نامند. همچنین آنها برای مبارزه با یک دشمن مشترک همکاری می کنند که آن را «جهادگرایی اسلامی» می نامند و به سازمان های سنی اشاره دارد. روسیه این گروه های اسلامی را تهدید عمده ای علیه امنیت ملی خود می داند و نگران آن است که این گروه ها با همتایان خود در آسیای مرکزی و قفقاز ارتباط برقرار کرده باشند.

روسیه و ایران از زمان حمایت قاطع خود از اسد برای نجات دولت او از سقوط در سال ۲۰۱۱ فعالیت های خود را به رغم برخی اختلافات تاکتیکی هماهنگ کرده اند و این اختلافات را از طریق تفاهمنامه های سیاسی حل کرده اند، بی آنکه به مشارکت دوجانبه ای که به نفع هر دو است، لطمه ای وارد شود.

آنها مایل بودند تا همچنان اختلافات خود را حل و فصل کنند، اما به دلیل تحولات نظامی و سیاسی، این بحران به اوج خود رسید و رقابت بر سر به دست آوردن سهم بیشتر در بازسازی سوریه منجر به تشدید اختلافات بین این دو کشور شد. این امر اتفاقی مرسوم است خصوصاً زمانی که با نزدیک شدن پایان جنگ، زمان تقسیم غنایم فرا می رسد. از سال ۲۰۱۴ به بعد، اختلافات بین روسیه و ایران در خصوص ماهیت نظام سیاسی در حال ظهور در سوریه به طور مشخص بروز یافته است. آنها بر سر موارد زیر اختلاف داشته‌ اند: آینده حکومت سوریه، ساختار نهادهای حکومتی، اعزام نیرو از سوی این کشورها به سوریه، حضور نیروهای خارجی و مزدور در سوریه، و پروژه های بازسازی این کشور. با مذاکرات روسیه با ترکیه، آمریکا و اسراییل، اختلافات بین مسکو و تهران به شدت پررنگ تر شد. ایران نگران تاثیر منفی این اختلافات بر منافع آینده خود در سوریه بود.

یک – هماهنگی روسیه با قدرت های منطقه ای و بین المللی به دور از ایران

 بیشترین دلواپسی ایران در خصوص مذاکرات اخیر روسیه است که منجر به باز شدن کانال های ارتباطی با نیروهای منطقه ای و بین المللی درگیر در بحران سوریه شده است و شامل دشمنان اصلی ایران؛ یعنی اسراییل و آمریکا می شود. به گفته ایران، روسیه می کوشد تا نقش خود را در معادلات سوریه تثبیت کند و بازیگر اصلی مرحله پس از مناقشات باشد. در عین حال، رژیم سوریه اکثر سرزمین های خود را پس گرفته است و زمان رسیدن به یک توافق سیاسی نهایی به سرعت در حال نزدیک شدن است.

در نتیجه، بسیاری از نمایندگان مجلس و مقامات دولتی ایران در بسیاری از موارد اعلام کرده اند که روسیه قصد کنترل سوریه و دوری و اجتناب از ایران را دارد و از همین رو با ترکیه، اسراییل و آمریکا در حال مذاکره است.[1] به رغم پروتکل های موجود، روس ها همواره با ایران به عنوان یک بازیگر ثانوی در مناقشات سوریه رفتار کرده اند. ناظران بر این باورند که روسیه میل و رغبتی به شرکت دادن ایران در همه توافقنامه های مربوط به حل و فصل مناقشات سوریه نداشته است.

1_ نزدیکی روسیه و ترکیه موجب نگرانی ایران می شود

ایران نگران روابط نزدیک و فزاینده بین روسیه و ترکیه است زیرا در بسیاری از موارد، جاه طلبی های این کشور در تضاد با منافع ترکیه است. ایرانی ها به خوبی از اهمیت تاریخی امپراتوری عثمانی (۱۲۹۹- ۱۹۲۳) در ترکیه آگاهند که ده کشور همسایه ایران را به جز روسیه، مغلوب و تحت سلطه خود داشت. ترکیه همچنان یک رقیب استراتژیک و تاریخی قدرتمندی برای ایران به شمار می رود که می کوشد نفوذ و سلطه خود را در بخش شمالی شبه جزیره عرب گسترش دهد. ایرانی ها از آن واهمه دارند که تاریخ تکرار شود و آنکارا مجدداً به عنوان یکی از بزرگترین موانع استراتژیک در سوریه ظهور یابد. آنکارا از اهرم های قدرتمندی برای تثبیت خود در سوریه برخوردار است که مهمترین آن عضویت در ناتو و همکاری مستحکم با مسکو در مقابله با بحران سوریه است. همچنین ترکیه توجیه قوی برای مداخله در سوریه در جهت حفظ مرزهای خود دارد و اکثریت ترک ها و سوری ها سنی هستند.

حسین کریمی نویسنده ایرانی چنین استدلال می کند که خطر ترکیه در سوریه از آنجا ناشی می شود که این کشور قصد تجزیه ادلب را دارد. در سال ۱۹۳۹، ترکیه اسکندرون را ضمیمه خود کرد. در حال حاضر، ترک ها می کوشند تا با تجزیه ادلب، این استان را ضمیمه خود کنند و به این ترتیب راهی را به وجود آورند که ترکیه را به سوریه و اردن و همچنین همه کشورهای خاورمیانه مرتبط می کند. ترک ها با ادعای حق تاریخی خود، همواره این آرزو را داشته اند که سرزمین های سوریه را ضمیمه خود کنند. مقامات ترک بارها به حق تاریخی خود در کرکوک و موصل عراق اشاره کرده اند. کریمی می گوید که ایرانی ها ادعاهای ترک ها را رد می کنند زیرا بر این باورند که موجب ایجاد بحران در خاورمیانه خواهد شد. ایرانی ها همچنین مخالف تلاش های ترکیه در جهت افزایش میزان مشارکت ترکمن ها در سوریه هستند. تعداد زیادی از گروه های متشکل از ترکمن ها تحت حمایت ترک ها فعالیت می کنند و اکثر آنها از سازمان امنیت ترکیه دستور می گیرند. همچنین پیشتر ترکیه ترکمن ها را به بهانه فرستادن کمک های بشردوستانه مسلح کرده است.[2]

به گفته کریمی، «منافع ترک ها و ایرانی ها در خصوص تشکیل یک دولت سوری در تضاد است. تاریخ شاهد اختلافات مذهبی و فرقه ای زیادی بین امپراتوری (شیعی) صفوی و امپراتوری (سنی) عثمانی بوده است. هنگامی که امپراتوری عثمانی سقوط کرد و ترکیه به رهبری مصطفی کمال آتاتورک با ظاهری غربی مجدداً ظهور کرد، دولت ترکیه راه متفاوتی را در پیش گرفت.»[3] کریمی در ادامه می گوید: «هنگامی که ایران تحت سلطه پهلوی بود که او هم گرایشی غربی داشت، این دو کشور با مناقشات دینی روبرو نشدند، بویژه پس از آنکه ترکیه به یک حکومت سکولار تبدیل شد. اما پس از انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹ همه چیز تغییر کرد. خلافت اسلامی تحت عنوان یک حکومت تئوکراتیک به ایران بازگشت. مقامات ترکیه از خطری که از سوی شیعیان متوجه ترکیه بود و همچنین نگرانی خود درباره مولفه اسلامی ایران سخن می گفتند. با توجه به این که ایران مخالف شکل گیری یک رژیم سیاسی سکولار در سوریه است، ترکیه نگران آن است که سوریه تحت حاکمیت یک رژیم فرقه ای طرفدار ایران که احتمالاً در سوریه ظهور خواهد یافت قرار بگیرد و آینده ترکیه را به مخاطره اندازد.»[4]

نگرانی عمده ایران این است که نوعی توافق ضمنی بین روس ها و ترک ها بر سر آینده سوریه وجود آید و اینکه آنها قصد داشته باشند تا به طور کامل به حضور ایران در بخش های شمالی سوریه خاتمه دهند و نیروهای ایرانی را وادار به عقب نشینی از این سرزمین ها کنند. و اینکه شاید هدف آنها بیرون راندن همه نیروهای ایرانی از خاک سوریه باشد.

در واقع، از آغاز بحران سوریه، ترک ها تلاش کرده اند تا تغییرات دموگرافیک و فرهنگی در شمال سوریه ایجاد کنند. ترک ها حتی کمترین میزان حضور ایران نه تنها در شمال سوریه بلکه در سرتاسر این کشور را نمی پذیرند. هدف آنها ترکی کردن هویت دموگرافیک جمعیت و مناطق مرزی با سوریه است. هدف اصلی این کار عبارت است از: تشکیل جماعت های عرب در مناطق مرزی که پیرو ترکیه هستند؛ ادامه نفوذ سازمان های طرفدار ترکیه در ادلب در مرحله پس از توافق سیاسی؛‌ و جلوگیری از تسلط رژیم سوریه بر ادلب به عنوان یک استان در حکومت آینده سوریه. ترک ها قصد دارند تا ادلب را تحت سلطه گروه های نظامی و سیاسی طرفدار ترکیه قرار دهند. بسیاری از کسانی که اکنون در ادلب زندگی می کنند ساکنان بومی آن نیستند؛ آنها اعضای سازمان های سیاسی و نظامی گوناگونی هستند که طی چند سال گذشته از سرتاسر سوریه به ادلب اعزام شده اند.[5] ایرانی ها نگران فعالیت های بی وقفه ترکیه در میان سکوت روسیه هستند. در دسامبر ۲۰۱۷، ترک ها و ایرانی ها در مخالفت با رفراندوم کردستان در عراق با یکدیگر همکاری کردند. در حال حاضر آنها با یکدیگر هماهنگی می کنند تا نفوذ رو به گسترش نیروهای کرد در شمال سوریه را کاهش دهند. به عنوان اعضای مذاکرات آستانه، آنها در شکل دادن به یک توافق سیاسی در سوریه همکاری کرده اند. به رغم همکاری های مشترک ذکرشده، رقابت آنها در سوریه افزایش داشته است و اختلافات ریشه دار آنها بر سر این توافقنامه سیاسی بروز یافته است. در ۱۴ آوریل ۲۰۱۸، نیروهای آمریکایی، بریتانیایی و فرانسوی حملات هوایی علیه مکان هایی در دمشق و حمص انجام دادند تا بشار اسد را به خاطر استفاده از سلاح های شیمیایی ممنوع شده در سطح بین المللی علیه غیرنظامیان تنبیه کنند. این حمله نشان می دهد که ترک ها نه تنها ایرانی ها را از هماهنگی های خود با روسیه کنار گذاشته اند، بلکه آنها گزینه های استراتژیک یک جانبه ای را با کشورهای غربی؛ یعنی با متحدان خود در ناتو نیز در اختیار دارند. پیامدهای این حملات هوایی سه جانبه این امر را تایید می کرد که ائتلاف ایران و ترکیه در سوریه ماهیتی استراتژیک ندارد، بلکه صرفاً تاکتیکی و موقت است و زمانی که انگیزه های ایجاد آن خاتمه یابد، محکوم به شکست است. در نتیجه، ایرانی ها ترکیه را بازیگری غیرقابل اعتماد می دانند که برنامه های خود را در سر می پروراند.

افزون بر این، ایرانی ها آشکارا عملیات نظامی ترکیه در شمال سوریه در ۹ اکتبر ۲۰۱۹ با عنوان «عملیات بهار صلح» محکوم کردند. آنها با انجام اقداماتی، کوشیدند این پیام را به ترک ها بدهند که از برنامه های امنیتی جاری آنها در شمال سوریه حمایت نمی کنند،‌ هرچند که روس ها و آمریکایی ها به مانورهای ترکیه در سوریه اعتراضی نکرده اند. در حال حاضر، ایرانی ها برای ابراز مخالفت خود با عملیات نظامی ترکیه، سفر رییس مجلس سابق ایران، علی لاریجانی به استانبول را که قرار بود همزمان با این عملیات نظامی صورت پذیرد لغو کرده اند – لاریجانی از سوی همتای ترک خود برای شرکت در یک ملاقات پارلمانی دعوت شده بود. رسانه های خبری ایران کمپین قوی را علیه ترکیه و رییس جمهور رجب طیب اردوغان به راه انداختند. در ۸ اکتبر ۲۰۱۹، روزنامه دولتی فرهیختگان سرمقاله صفحه اول خود با عنوان «قدرت در خدمت تروریسم» را همراه با عکس پرزیدنت اردوغان به چاپ رساند. در این سرمقاله عنوان شده بود که این عملیات نظامی در حکم «تنفس مصنوعی برای تروریسم» است.[6]

بنابر برخی از رسانه های خبری، آخرین سفر ظریف به دمشق برای ابراز میزان ناراحتی ایران از عملیات نظامی جاری در شمال سوریه و همچنین کنار گذاشتن ایران از تفاهمنامه های روسیه و ترکیه، بویژه در ارتباط با ادلب بود که در ۵ مارس ۲۰۲۰ منعقد شده بود. ایرانی ها متوجه شده اند که در گفتگوهای آستانه قدرت خود را از دست داده اند. آنها بخشی از گشتی ها روسیه-ترکیه نیستند و از برنامه های نظامی کنونی آنها کنار گذاشته شده اند. آخرین توافقنامه با روسیه به ترکیه اجازه داده است تا ۱۶ هزار نیرو به نیروهای خود اضافه کند و همچنین به میزان قابل توجهی به تجهیزات نظامی و تانک های خود در شمال غربی سوریه بیفزاید. ایرانی ها به سوری ها گفتند که باید توافق بر سر ادلب موقت باشد و از تثبیت دائمی حضور ترک ها در آنجا جلوگیری شود.[7]

ایرانی ها مایلند تاکید کنند که ترک ادلب بدون رسیدن به توافق، کاری بسیار خطرناک است زیرا مانع از توافقات امنیتی و سیاسی آینده در سوریه می شود. بحران ادلب بسیار مهمتر است از ادعاهای ترکیه در خصوص خطر نیروهای شبه نظامی کرد در نزدیکی مرزهای این کشور. به عقیده برخی از جریان های سیاسی در ایران، هدف ترک ها از این عملیات منحرف کردن توجه ها از ادلب است که تحت کنترل شدید سازمان های تروریستی، به دیگ درهم‌ جوشی از جهادگرایان اسلامی تبدیل شده است. ایرانی ها، روس ها و رژیم سوریه تلاش کرده اند تا ادلب را در صدر برنامه خود قرار دهند تا سازمان های مستقر شده در آنجا را از بین ببرند و به این ترتیب کنترل نیروهای رسمی در این منطقه را افزایش دهند.[8] 

تنش های نظامی جاری در ادلب واقع در شمال غربی سوریه، به «دوستی» کاذب بین ترک ها و ایرانی ها خاتمه داد و اختلافات ریشه ای  آنها را آشکار ساخت. حزب الله لبنان که در کنار رژیم سوریه می جنگید، هدف حملات هوایی ترکیه قرار گرفت – حمله ای که موجب هشدار ایرانی ها به آنکارا شد. در حملات نیروهای هوایی ترکیه علیه منطقه ای که از معره النعمان تا سراقب را شامل می شد، حدود ۱۵ نفر از نیروهای حزب الله لبنان از جمله فرماندهان میدانی کشته شدند و میزان زیادی از تجهزات و مهمات آنها نابود شد.[9]

ترک ها نیروهای تحت حمایت ایران و حزب الله را هدف قرار می دهند و نگران این موضوع نیستند، زیرا این کار خشم آمریکایی ها را بر نمی انگیزد؛ آمریکایی ها تحت دولت ترامپ مایلند تا نفوذ ایران را کاهش دهند و به حضور نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی در منطقه خاتمه دهند. آنها همچنین می دانند که روس ها نیز اهمیتی به حمله علیه نیروهای شبه نظامی حزب الله در سوریه نمی دهد زیرا اسراییل به طور مکرر محل های استقرار ایرانی ها در سوریه را مورد حملات هوایی قرار دادند و روس ها پاسخی ندادند. در عمل پس از حملات هوایی ترکیه علیه قوی ترین نیروی نیابتی ایران در منطقه؛ یعنی حزب الله لبنان، جمهوری اسلامی در رویارویی مستقیم با ترکیه قرار گرفته است.

به رغم ناخشنودی از تفاهمنامه های اخیر ترکیه با روس ها و اجرای عملیات نظامی از سوی این کشور، ایرانی ها همچنان علاقمند به حفظ مناسبات خود با ترک ها در سطوح مختلف هستند. آنها ادعا می کنند که مناسباتشان با ترکیه مثبت است و می گویند که بین ترکیه از یکسو و رژیم سوریه و کردها از سوی دیگر صلح برقرار خواهند کرد. ایران قصد ندارد مناسبات خود را با ترکیه به خطر اندازد یا از آنکارا قطع امید کند. در میان فشارهای منطقه ای و بین المللی، ایران فضای چندان زیادی برای مانور دادن در سوریه ندارد. به احتمال زیاد ایران به آنکارا نیاز دارد تا نقش میانجی در زمینه پرونده هسته ای بازی کند؛ پیش از این نیز ترکیه به تهران در خصوص پرداختن به پیامدهای اقتصادی تحریم های آمریکا و غلبه بر دیگر موضوعات در عراق و سوریه کمک کرده بود. ایران برای مقابله با هرگونه تلاشی از سوی عرب ها – بویژه از سوی عربستان سعودی و امارات- در جهت ایجاد روابط حسنه با عراق و ایفای نقشی مهم در آینده سوریه، روی حمایت ترکیه حساب می کند. 

2_ اولویت امنیت اسراییل در برنامه روسیه

از نظر ایران، موضوع دوم که باعث نگرانی می شود این است که امنیت اسراییل یکی از اولویت های روسیه است. در ۱۰ اکتبر ۲۰۱۵، وزارت دفاع روسیه اعلام کرد که ارتش روسیه یک خط مستقیم با ارتش اسراییل ایجاد کرده است تا با هماهنگی عملیات از هرگونه برخورد بین ارتش های این دو کشور جلوگیری شود. این خط مستقیم جهت انجام هماهنگی های لازم بین پایگاه هوایی حمیمیم روس ها در لاذقیه و مقر نیروی هوایی اسراییل است.[10] هدف روسیه از این هماهنگی این است که ارتش خود را از حملات اسراییلی ها علیه پایگاه های ایران حفظ کرده و اطمینان حاصل کند که این حملات به مراکز فرماندهی رژیم اسد صدمه وارد نمی کند. از نظر ایران این هماهنگی چراغ سبز روسیه به اسراییل برای هدف قرار دادن نیروهای ایران و شبه نظامیان حزب الله است.

در ۲۹ آگوست ۲۰۱۸، رسانه های خبری اسراییل گزارش کردند که توافقنامه ای بین مسکو و تل آویو به امضا رسیده است که بر اساس آن، همه نیروهای طرفدار ایران و شبه نظامیان حزب الله باید ۸۵ کیلومتر از مرز بلندی های جولان بین اسراییل و سوریه عقب نشینی کنند و بخش جنوبی سوریه را که نزدیک به بلندی های جولان است به نیروهای سوریه واگذار کنند. در عوض، اسراییل حملات خود علیه پایگاه های ایرانی ها در سوریه متوقف خواهد کرد. وزیر امور خارجه روسیه سرگئی لاوروف اظهار داشت که فقط نیروهای رژیم سوریه در مرز جنوبی سوریه حضور خواهند داشت. او اضافه کرد: «البته عقب نشینی نیروهای غیر سوری باید از هر دو طرف صورت بپذیرد و این کار باید از هر دو سو انجام شود.»[11]

همانگونه که نخست وزیر اسراییل بنیامین نتانیاهو گفته است اسراییلی ها حضور ایران را در سوریه تهدیدی علیه اسراییل می دانند. اسراییلی ها مایلند تا پاسخ قاطعی به تهدید فزاینده ایران در سوریه بدهند. آنها قصد دارند تا از نزدیک شدن ایرانی ها به مرز اسراییل در بلندی های جولان جلوگیری کنند و نگذارند آنها علاوه بر جبهه جنوبی در غزه، جبهه جدیدی در شمال نیز ایجاد کنند؛ مانع از فرستادن اسلحه از سوی ایران به حزب الله از طریق سوریه شوند؛ تاسیسات ایران که برای تولید موشک های نقطه زن برای حزب الله ساخته شده اند را از بین ببرند؛ اجازه ندهند ایران یک کریدور زمینی ایجاد کند که تهران را به سواحل مدیترانه و بیروت از طریق عراق و سوریه متصل کند؛ و به تهدید موشک های ایرانی که در سوریه و لبنان مورد استفاده قرار می گیرند خاتمه دهد.[12]

هماهنگی بین روسیه و اسراییل در سطح رسمی صورت گرفته است. در سال ۲۰۱۹، یک اجلاس امنیتی بین اسراییل، روسیه، و آمریکا در اسراییل برگزار شد تا در خصوص آینده سوریه بحث و گفتگو شود. نخست وزیر اسراییل بنیامین نتانیاهو گفت: «توافقنامه بین اسراییل، آمریکا و روسیه بر سر اخراج ایران از سوریه وجود دارد، اما ما هنوز بر سر چگونگی اجرای آن توافق نکرده ایم.» همین سخنان از سوی وزیر دفاع اسراییل نفتالی بنت نیز در ۱۹ فوریه ۲۰۲۰ اظهار شد؛ او اظهار داشت که کشورش استراتژی خود را نسبت به تهران از دفاع به مقابله تغییر خواهد داد و تاکید کرد که هدف آنها بیرون راندن نیروهای ایران از سوریه است. او همچنین اعلام کرد که ایالات متحده و اسراییل توافق کرده اند که تل آویو مسئولیت مواجهه با جمهوری اسلامی در سوریه را برعهده خواهد گرفت و آمریکا در عراق.[13]

پس از انتخابات اسراییل در مارس ۲۰۲۰، حملات اسراییل علیه پایگاه های ایران در سوریه افزایش یافت، و مشاوران و فرماندهان ایرانی و همچنین پایگاه های حزب الله نیز هدف قرار گرفتند؛ از سوی دیگر، پس از کشتن قاسم سلیمانی فرمانده نیروهای قدس سپاه پاسداران در یک حمله پهبادی در نزدیکی فرودگاه بین المللی بغداد، فشار آمریکا بر ایران افزایش یافت. در همین زمینه، موسسه مطالعات امنیت ملی که یک اندیشکده اسراییلی است، با انتشار پژوهش در خصوص آینده، به دولت جدید اسراییل توصیه هایی را ارائه کرد. این پژوهش بهترین شیوه ها را برای هماهنگی با روسیه و کم کردن میزان نفوذ ایران در سوریه مورد بحث قرار می دهد. این پژوهش موارد زیر را به دولت جدید اسراییل در خصوص هماهنگی با روسیه پیشنهاد می کند:

الف – «دولت جدید باید به طور مضاعف تلاش کند تا روسیه میزان نفوذ و مداخله نظامی ایران در سوریه را کم کند؛

ب – باید در بازسازی ارتش سوریه نقش ایفا کرد و از اینکه این ارتش سلاح های پیشرفته به دست آورد جلوگیری شود؛

ج – اسراییل باید بکوشد روسیه را وادار کند تا از نفوذ خود برای خلع سلاح شبه نظامیان طرفدار ایران در نهادهای دفاعی سوریه استفاده کند؛

د – هماهنگی با ارتش سوریه باید حفظ شود تا به این ترتیب اسراییل همچنان آزادی عملیاتی داشته باشد؛

ه – جلوگیری از ایجاد اصطکاک و تشکیل یک تصویر اطلاعاتی مشترک از خرابکاری های ایران (چرا که این موضع برخلاف منافع روسیه نیز می باشد).»[14]

به عنوان بخشی از هماهنگی بین روسیه و اسراییل، سیستم دفاعی اس- ۳۰۰ روسیه که در سرتاسر سوریه به کار گرفته می شود، از حملات بزرگ اسراییل علیه پایگاه های ایران، کاروان های تسلیحاتی و انبارهای اسلحه حزب الله جلوگیری نکرد. هماهنگی آنها از این هم فراتر رفت و آنها حملات هوایی مشترک علیه شبه نظامیان ایران و واحدهای حزب الله انجام دادند.

3_ مسکو پای واشنگتن را به عرصه بحران سوریه کشاند

سومین موضوعی که باعث نگرانی ایرانی ها می شود این است که روس ها راه را برای بازگشت مجدد ایالات متحده به بحران سوریه هموار کرده اند. ظاهراً ایرانی ها از توافقنامه هایی که بین مسکو و واشنگتن در ۲۷ فوریه ۲۰۱۶ امضا شد ناخشنودند؛ این توافقنامه ها شامل توافق آتش بس در ادلب و همچنین مذاکره در خصوص ایجاد مناطق امن می شود. نماینده ایران در دور ششم مذاکرات آستانه اعلام کرد که بر سر ادلب توافقی به دست نیامده و تهدید کرد که ایران با توافقنامه مسکو-آمریکا مخالفت خواهد کرد.

[15]  

ایران بیش از پیش نگران تفاهم های فزاینده بین روسیه و آمریکا بر سر آینده سوریه است. همچنین آنها نگران سرنوشت اسد در انتخابات ریاست جمهوری این کشور در سال ۲۰۲۱ هستند زیرا روس ها خاطر نشان کرده اند که ممکن است در مرحله بعدی از حمایت اسد دست بردارند. رسانه های خبری روسیه کمپین شدیدی را علیه اسد به راه انداختند. این رسانه ها توان اسد در حکومت بر سوریه مورد تردید قرار دادند زیرا او در کنترل مناطق آزادشده مرتکب خطا شد و نتوانست طرح اصلاحات این کشور را به پیش ببرد و پیشنویس قانون اساسی جدیدی را تهیه کند.

یک نظرسنجی در خصوص محبوبیت اسد – که شامل ۱۰۰۰ نفر سوری می شد که در سرزمین های تحت کنترل رژیم سوریه زندگی می کردند و از سوی آژانس خبری «ریا فن» (RIA FAN) در ۲۰ آوریل ۲۰۲۰ منتشر شد – ۳۱.۴٪ موافق اسد بودند و ۴۱.۳٪ نظر منفی نسبت به او داشتند. بقیه شرکت کنندگان نیز از پاسخ دادن خودداری کردند.[16] 

روس ها می دانند که در مرحله بعدی سوریه، جامعه بین المللی اسد را بر سر قدرت نخواهد پذیرفت. آنها همچنین می دانند که بدون آمریکایی ها بازسازی سوریه بسیار دشوار است؛ آمریکایی ها نقش ایران در سوریه را نمی پذیرند و نیروهای خود را از میدان های نفتی سوریه و پادگان التنف خارج نمی کنند و همین تهدیدی برای ایران به شمار می رود.[17]

افزون بر این، روسیه از نقش خود به عنوان یک قدرت بزرگ در میان قدرت های بین المللی رقیب آگاه است. محاسبات استراتژیک و اقتصادی این کشور از محاسبات ایران متفاوت است. روس ها درس های مهمی از حمله دراماتیک خود به افغانستان و جنگ سرد با آمریکا آموخته اند؛ آنها همچنین شاهد گیر افتادن آمریکایی ها در «باتلاق ویتنام» و بعدتر در  عراق بوده اند. به این ترتیب مسکو آگاه است که هنگامی که گام هایی در جهت صلح برداشته می شود، عملیات نظامی حتی در سطح نسبی هم که شده باید متوقف شود. روسیه اکنون به اوج بحران سوریه رسیده و از آن واهمه دارد که دچار یک حالت «شکنندگی استراتژیک کامل» شود. پس از پیامدهای اقتصادی پاندمی ویروس کرونا و سقوط شدید قیمت نفت، روسیه به لحاظ مالی فرسوده شده است. اکنون زمان آن فرا رسیده تا سود سرمایه گذاری نویدبخش خود را در پروژه های بازسازی سوریه به دست آورد. در نتیجه، روسیه مایل است تا با تشکیل یک ائتلاف سیاسی مذکرات صلح آستانه را احیا کند و در نهایت به یک توافق سیاسی برسد. در عین حال، ایرانی ها احساس می کنند که به زمان بیشتری نیاز دارند تا نفوذ خود را در سوریه تثبیت کنند و جایگاه مهمی را در این کشور به دست آورند. آنها همچنین آگاهند که با بازگشت صلح و ثبات، پروژه فرقه گرایانه آنها نیز به پایان خواهد رسید. آنها پروژه خود را همچون موارد یمن و عراق، با ایجاد هرج و مرج پیش می برند،‌ و از همین روست که چنین پروژه ای در یک حکومت مدرن چندان دوام نخواهد آورد. ایرانی ها به این نتیجه رسیده اند که توافقنامه های سیاسی در حال حاضر به نفع آنها نیست. به همین خاطر آنها مناقشات سوریه را نظامی می کنند تا حیطه نفوذ خود را از طریق نیروهای خود در سوریه بویژه در غوطه شرقی، ادلب و درعا گسترش دهند.    

مردم ایران موفق نشده اند از فعالیت های توسعه طلبانه دولت ایران جلوگیری کنند؛ آنها به مناسبت های مختلف به خیابان ریخته اند و علیه خرج کردن پولشان روی پروژه های بی حاصل در خارج از کشور تظاهرات کرده اند. ایران بیش از صد هزار جنگجوی شیعی را در سوریه سازماندهی، آموزش و تامین مالی کرده است. آنها در به اصطلاح «نیروهای دفاع ملی»[18] قرار دارند که از زمان تاسیس خود در سال ۲۰۱۲ تحت کنترل نیروهای ایرانی عملیات خود را انجام داده اند. تخمین زده می شود که تعداد نیروهای سپاه و جنگجویان شبه نظامی – که از کشورهای بحران زده مانند افغانستان، پاکستان، عراق و غیره به خدمت گرفته شده اند – به ۲۰ هزار نفر برسد که شامل ۲ هزار افسر و سرباز ایرانی و ۷۵۰۰ نفر از حزب الله می شود.[19] سازمان مجاهدین خلق ایران که یک گروه تبعید شده از ایران است تخمین می زند این تعداد به ۷۰ هزار جنگجو می رسد که شامل ۲۰ هزار نیروی شبه نظامی عراقی و تقریباً همین تعداد از جنگجویان افغان، ۷ هزار نفر از پاکستان و ۱۰ هزار تن از شبه نظامیان حزب الله می شود.[20] تعداد کشته شدگان این نیروها به ۲ هزار نفر می رسد که شامل فرماندهان عالی رتبه سپاه پاسداران نیز می شود.[21] بی تردید ایران برای جبران خسارت های خود منتظر پرداخت غرامت مالی از سوی رژیم سوریه و به دست آوردن فرصت سرمایه گذاری در این کشور است.

حشمت الله فلاحت پیشه، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در مجلس ایران، در ماه مه ۲۰۲۰ گفت که ایران باید پول مردم را که در سوریه خرج شده بازگرداند. در میان اوضاع وخیم اقتصادی کشور، ایران حدود ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلار به رژیم سوریه کمک کرد. این پول باید به مردم بازگردانده شود.[22]

براساس تحلیل ذکرشده، اختلافات سیاسی بین روسیه و ایران عمدتاً ناشی از کنار گذاشتن تهران از گفتگوهایی است که در حال حاضر روسیه با قدرت های منطقه ای و بین المللی انجام می دهد. اما آینده بشار اسد در سوریه دلیل اصلی اختلافات آنها به شمار می رود. همانگونه که پیشتر بحث شد، به باور روس ها نقش اسد دیگر چندان مهم نیست. شاید کنار گذاشتن اسد از قدرت به نفع روس ها باشد؛ بویژه آنها به خوبی از فشاری که ایرانی ها و علوی ها بر اسد وارد می کنند آگاهند. اگر اسد خواسته های ایران را  در خصوص داشتن سهم در بازسازی سوریه برآورده کند و اجازه دهد ایران همچنان نفوذ خود را در سوریه افزایش دهد، آنگاه او قطعاً همه دستاوردهای روسیه در سوریه را به خطر می اندازد.         

برعکس، ایرانی ها می گویند که سرنوشت اسد خط قرمز آنهاست. برگزاری انتخابات دموکراتیک قطعاً منجر به یک دولت سنی خواهد شد زیرا اکثریت سوری ها سنی هستند – ۷۶.۱ درصد از جمعیت سوریه سنی هستند، ۱۱ درصد علوی و ۴ درصد شیعه. در صورتی که پیشنویس قانون اساسی آینده در سوریه مانند لبنان و عراق – براساس سهمیه فرقه ای – تهیه شود، نویسندگان قانون اساسی به احتمال زیاد سنی ها و سکولارها خواهند بود. بنابراین، در هر دو صورت، احتمالاً نقش ایران نه تنها در سوریه بلکه در لبنان نیز کمتر خواهد شد.

دو – اختلاف بر سر آینده نیروهای شبه نظامی ایران

اختلاف دوم بر سر تمایل روسیه به محدود کردن حضور شبه نظامیان در سوریه است، حال آنکه ایران همچنان حضور شبه نظامیان خود را تثبیت می کند تا پایگاه قدرتی مانند روسیه برای خود به وجود آورد.

روس ها رژیم سوریه را تحت فشار قرار داده اند تا نیروهای امنیتی و نهادهای حکومتی خود را بازسازی کند، نفوذ نیروهای طرفدار ایران در سوریه را تضعیف کند، و جناح های مختلف ارتش سوریه را در جهت اهداف خود متحد کند. به طور مشخص هدف روسیه هماهنگی با مطالبات اسراییل است.

روس ها و آمریکایی ها نیز بر سر محدود کردن حضور نیروهای شبه نظامی در سوریه توافق دارند. نماینده ایالات متحده در امور سوریه جیمز جفری اظهار داشته که ایالات متحده «به هر شکل ممکن» از حملات اسراییل علیه پایگاه های ایرانی ها در سوریه به طور دیپلماتیک و لژستیک پشتیبانی می کند. او گفت که همه نیروهای خارجی که پس از سال ۲۰۱۱ وارد سوریه شده اند باید این کشور را ترک کنند، از جمله نیروهای ترکیه، ایران و ایالات متحده – به غیر از روسیه که پیش از سال ۲۰۱۱ وارد این کشور شده بود.[23] بعدتر ولادیمیر پوتین رییس جمهور روسيه در ماه مه ۲۰۱۸ به اسد گفت که همه «نیروهای مسلح خارجی» باید سوریه را ترک کنند؛ او به نیروهای شبه نظامی طرفدار ایران اشاره داشت. نیروی هوایی روسیه پایگاه های ایران را در حمص هدف قرار داد و در چند مورد علیه پایگاه های حزب الله در شهرهای نبل و الزهرا در شمال حلب و حما حمله هوایی انجام داد.[24] بنابر گزارشی که از سوی موسسه بین المللی مطالعات ایران (رصانه) منتشر شده است، پس از درگیری هایی که در ژانویه ۲۰۱۹ بین لشکر چهارم به فرماندهی ماهر الاسد (وفادار به ایران) و لشکر پنچم (نیروی ببر) به فرماندهی سرلشکر سهیل سلمان الحسن (وفادار به روسیه) رخ داد، تنش های موجود بین روسیه و ایران افزایش یافت. این بخشی از مناقشات آنها بر سر قلمرو تحت نفوذ آنها در شمال غرب در حومه حماه بود.  

در نتیجه، در ماه مه ۲۰۱۹، روس فشار را بر رژیم اسد افزایش دادند تا لشکر زرهی چهارم و یگان های وابسته به آن را چون رییس ستاد لشکر، یگان سازمانی و اداری آن، رهبری امنیت نظامی و اطلاعاتی و گارد ریاست جمهوری تجدید سازمان کنند. این کار برای متحد کردن نیروهای وفادار تحت کنترل مسکو و همچنین اطمینان خاطر از آن است که لشکر چهارم – مجهزترین، مسلح ترین و ریشه دارترین گروه در سوریه که به دلیل ترکیب فرقه ای از همه به ایران نزدیک تر است – منحل شود. برخی از افسران نظامی سوریه بازداشت و به اتهام فساد محاکمه شدند، و در عین حال برخی دیگر از آنها به تعلیق درآمدند. برخی از افسران و سربازان تحت فرماندهی ماهر الاسد به سایر لشکرهای نظامی منتقل شدند.[25]

پس از درگیری بین نیروهای روسیه و نیروهای شبه نظامی طرفدار ایران در فرودگاه بین المللی حلب در ماه مه ۲۰۱۹، تنش ها مجدداً بالا گرفت. پلیس نظامی روسیه حمله ای را علیه شبه نظامیان طرفدار ایران که در این فرودگاه مستقر بودند آغاز کرد. در این درگیری ها، سلاح های سبک و سنگین مورد استفاده قرار گرفت و چندین شبه نظامی کشته و زخمی شدند. پلیس نظامی روسیه تعدادی از رهبران شبه نظامیان طرفدار ایران را بازداشت کرد.[26]

به عنوان بخشی از تلاش ها برای تضعیف نفوذ ایران در سوریه و شبه نظامیان و نیروهای امنیتی اسد، روسیه از او خواست تا به بهانه بحران ویروس کرونا،‌ یگان های شبه نظامی طرفدار روسیه را سازماندهی مجدد کرده و آنها را از نیروهای ایرانی تفکیک کند. نیروهای روسیه که در شهر میادین در حومه شرقی دیر الزور مستقرند پرچم ها و پلاکاردهای نیروهای شبه نظامی طرفدار ایران را از خیابان الکورنیش و محله البلعوم در این شهر برداشتند. آنها پرچم رسمی سوریه را در کنار تصاویری از رییس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین نگاهداشتند و پرچم روسیه را برافراشتند.[27]

روس ها به دنبال سازماندهی مجدد ارتش سوریه هستند زیرا این نهاد می تواند صلح روسیه را به تثبیت برساند و به روس ها کمک کند تا نفوذ خود را در درازمدت استحکام بخشند زیرا ارتش این کشور تحت حوزه اختیارات قانون اساسی و حاکمیت سیاسی قرار دارد. برعکس، ایرانی ها بر این باورند که ارتش دولتی خطری علیه نفوذ آنها در سوریه است. یک ارتش مستقل که تحت نفوذ ایرانی ها نباشد، با ایران درگیر خواهد شد، عملیات شبه نظامیان این کشور را نخواهد پذیرفت، و پروژه تغییرات دموگرافیک ایرانی ها را رد خواهد کرد.[28]

اگرچه روس ها از وظیفه مبارزه ارتش دولتی با نیروهای اپوزسیون حمایت می کرد و گسترش نیروهای شبه نظامی را رد می کرد، اما به شدت مجبور شدند تا نیروهای شبه نظامی طرفدار روسیه را برای مواجهه با گسترش نیروهای شبه نظامی ایران ایجاد کنند. تلاش ایران برای تکرار تجربه عراق در سوریه – یعنی ایجاد شبه نظامیان فرقه گرا در سوریه – روس ها را مجبور کرد تا نیروهای شبه نظامی خود را در مناطق مختلف سوریه به وجود آورد:‌ نیروی ببر، تیپ شاهین های صحرا،‌ شکارچیان داعش، تیپ القدس، تیپ آلبری و تیپ پنجم. این نیروهای شبه نظامی شامل ۲۵ هزار سرباز می شوند که از میان نیروهای شبه نظامی که با رژیم سوریه در جنوب این کشور به توافق رسید به خدمت گرفت شده اند. این نیروها تحت نظارت، آموزش و فرمان نیروهای روسیه هستند.[29] اکثر نیروهای شبه نظامی تحت حمایت روسیه و ایران اختیارات زیادی داشته اند که آنها را قادر به استفاده انحصاری از منابع عمومی از قبیل نان، آب، سوخت، و بیمارستان های عمومی کرده و این کار موجب تضعیف قدرت رژیم اسد شده است. درآمد ناشی از این منابع با رژیم اسد تقسیم شده است. بنا بر رسانه های خبری ایران، مسکو از اسد خواسته بود تا به میزان زیادی بر خود متکی باشد زیرا حمایت نظامی روسیه برای مدت زمان کوتاهی خواهد بود. اگرچه روسیه و ایران مشاوران زیادی در دستگاه های امنیتی دارند، اما آنها برای حفظ جایگاه مشورتی خود در سوریه، با موانع متعددی روبرو خواهند بود.[30]

حملات روسی-اسراییلی علیه شبه نظامیان ایران مانع از آن نشده است که این کشور با استفاده از موشک و اسلحه پایگاه های خود را تقویت کند و تلاش کند با تحمیل حضور نظامی خود، توازن سیاسی را به نفع منافع خود تغییر ندهد. ایران فرستادن محمولات اسلحه به سوریه را به دو شکل افزایش داده است: از طریق شبه نظامیانی که تحت نظارت سپاه قدس عمل می کنند و همچنین با حفر تونل در پایگاه امام علی در سوریه در نزدیکی مرز عراق برای انتقال موشک و پهباد به نیروی های شبه نظامی خود و به حزب الله در لبنان. هدف ایران تقویت نظامی گروه های شیعی است تا به این ترتیب با تحمیل حضور نظامی خود قوانین بازی در سوریه را که به نفع روسیه و متحدانش است تغییر دهد. این قوانین بدون مشارکت ایران تنظیم شده اند.[31]

یک پژوهش مهم از سوی مرکز مطالعات معاصر حرمون پایگاه های ایران را در سرتاسر سوریه ردگیری کرده انواع سلاح هایی را که در اختیار شبه نظامیان ایران است آشکار کرده است. پایگاه نظامی امام علی بزرگترین و از نظر ژئواستراتژیک مهمترین پایگاهی است که ایران در سوریه بنا کرده است. از آنجا که این پایگاه کاملاً در نزدیکی «گذرگاه قائم» عراق است که برای انتقال اسلحه به سوریه بسیار حائز اهمیت است، نقشی اساسی در تامین منافع ایران در سوریه و عراق دارد. پایگاه امام علی تحت نظارت نیروی قدس تاسیس شد تا هزاران سرباز و نیروی طرفدار ایران را در خود جا دهد. این نخستین پایگاهی است که ایران از صفر ساخته است. این پایگاه در ۳۰۰ کیلومتری پایگاه نظامی ایالات متحده – التنف – قرار دارد. ۱۵ تاسیسات نظامی در این پایگاه قرار دارد که شامل ۱۰ انبار، یک میدان آموزش، ستادهای نظامی برای سپاه پاسداران و شبه نظامیان طرفدار ایران – بویژه شبه نظامیان فاطمیون – می شود. پنج عدد از این تاسیسات نظامی دارای سکوی پرتاب موشک پیشرفته هستند.[32]

پیشتر، ایرانی ها بر رژیم سوریه فشار وارد کرده بودند تا با روس ها در خصوص ایجاد یک پایگاه هوایی در قلمون و یک پایگاه دریایی در شهر ساحلی بانیاس برای ایران مانند پایگاه دریایی طرطوس و پایگاه هوایی حمیمیم متعلق به روسیه مذاکره کنند. با این همه، روس ها درخواست ایران را رد و به مخالفت بین المللی با حضور ایران در دریای مدیترانه اشاره کردند. روس ها اجازه نخواهند داد تا ایران حضور خود در سوریه را افزایش دهند و به احتمال زیاد با مطالبات ایرانی ها مخالفت خواهند کرد تا به این ترتیب، به توافق سیاسی برای بحران سوریه که همه چشم انتظار آن هستند دست یابند؛ روس ها می کوشند تا این توافق را با آمریکایی ها و ترک ها نهایی کنند.[33]

سه – نزاع بر سر ثروت و اقتصاد سوریه

سومین زمینه نزاع بین تهران و مسکو بلندپروازی های متضاد این دو کشور در خصوص اقتصاد سوریه است. ایرانی ها بر این باورند که روس ها بزرگترین سهم از اقتصاد سوریه را به خود اختصاص داده اند. در نتیجه آنها خواستار دریافت غرامت بابت خون و پولی شده اند که برای جنگیدن با نیروهای اپوزسیون و برای بر سر قدرت نگاهداشتن رژیم اسد خرج کرده اند. در ۲۷ مارس ۲۰۱۸، شورای مردمی سوریه قرارداد ۵۰ ساله ای را با شرکت استرویترانسگاز روسیه برای استخراج فسفات – از معدن خنیفس و معادن الشرقیه واقع در ۴۵ کیلومتری جنوب غربی پالمیرا – امضا کرد؛ این ذخایر به حدود ۱۰۵ میلیون تن می رسد. برای خشنودی ایرانی ها، رژیم سوریه پروژه های سرمایه گذاری با ایرانی از جمله برای استخراج فسفات منعقد کرد: هزاران هکتار سرزمین کشاورزی و ۱۰۰۰ هکتار برای تاسیس پالایشگاه به ایران داده شد.[34] در ماه مه ۲۰۲۰، بر اساس پنج تفاهمنامه که رژیم سوریه با ایران در ۱۷ ژانویه ۲۰۱۹ امضا کرده بود، یک قرارداد پیمانکاری جهت اکتشاف نفت در مرز سوریه و عراق و مجوز به راه انداختن یک شبکه موبایل به ایران اعطا شد. ایرانی ها برای اینکه جایگاه خود را در سواحل مدیترانه تضمین کنند، حق استفاده از بندر لاذقیه و پالایشگاه حمص را از رژیم سوریه گرفتند. ایرانی ها می خواهند تا بندر لاذقیه آخرین ایستگاه شبکه راه آهن این کشور باشد که از ایران به سوریه از طریق عراق کشیده می شود. سعید رسولی، مدیر عامل شرکت راه آهن ایران، هنگام دیدار با همتایان عراقی و سوری خود گفت که راه آهن ایران از بندر امام خمینی آغاز می شود، از طریق بندر شلمچه از مرز عراق عبور می کند و به بصره می رود و آخر سر به بندر لاذقیه در سوریه می رسد.[35] شکی نیست روس ها بر این باورند که در صورتی که بین اسراییل و ایران و یا بین ایالات متحده و ایران تنش به وجود آید وجود وجود یک پایگاه ایرانی در کنار پایگاه آنها در طرطوس ممکن است تهدیدی علیه نیروهای آنها باشد. روس ها می خواهند بی هیچ رقیب یا مانعی، قدرت مطلق در سواحل شرقی مدیترانه باشند.

افزون بر این، ایرانی ها از طریق چنین پروژه های زیرساختی به دنبال ماندن در سوریه برای مدت زمانی طولانی هستند. از زمان آغاز بحران سوریه، شرکت های وابسته به سپاه پاسداران در دمشق بویژه در شهر قدیم دمشق شروع به خرید زمین کرده اند و بر زمین های حومه پایتخت سوریه چنگ انداخته و مزرعه دامداری ایجاد کرده اند. در مارس ۲۰۱۹، به عنوان بخشی از پروژه جاری تغییر دموگرافیک و اسکان مجدد در سوریه، یک شرکت ایرانی اعلام کرد که ۲۰۰ هزار واحد مسکونی – عمدتاً در دمشق – ایجاد خواهد کرد و شبه نظامیان طرفدار ایران سلطه خود را بر حرم های مقدس شیعی در دمشق و حمص افزایش دادند.[36] صدها سال است که ساکنان دمشق سنی بوده اند. در سال های اخیر، بسیاری از شیعیان ایرانی، افغانی، و سوری به دمشق منتقل شده اند. پس از شروع جنگ، بسیاری از مسیحیان و غیرمسلمانان از پایتخت سوریه فرار کردند. به عنوان مثال، بسیاری از مسیحیان سوریه زمین و املاک خود را به شیعیان سوری فروختند که تعدادشان بسیار اندک است اما ارتباط اقتصادی قوی با ایران دارند.

تا قبل از سال ۲۰۱۱، وعلی رغم گذشت ۳۰ سال از شکل گیری اتحاد استراتژیک سوریه و ایران می گذشت؛ اما در آن زمان سوریه معاملات تجاری بسیار اندکی با ایران داشت زیرا این کشور مرز زمینی با ایران ندارد. پس از آغاز بحران سوریه، همه چیز تغییر کرد. ایران ۵.۶ میلیارد دلار طی ده سال گذشته به سوریه قرض داده است و اکثر این پول در حوزه صادرات نفت، محصولات نفتی، تجهیزات و ماشین آلات از ایران هزینه شده است. بنابر یک مرکز تحقیقاتی سوریه، واردات سوریه از ایران در سال ۲۰۱۷ در حدود ۱.۳ میلیارد دلار تخمین زده می شد. در همان سال، سوریه فقط به قیمت ۱۳ میلیون دلار به ایران کالا صادر کرد که ۱۰۰ برابر کمتر از صادرات ایران به سوریه – یعنی کمتر از ۲٪ آن – است.[37]

روابط اقتصادی متقابل آنها بر سه خط اعتباری تکیه دارد که طی دهه گذشته از سوی ایران به سوریه اختصاص داده شده است. بزرگترین وامی که ایران به سوریه داد در ژوئیه ۲۰۱۳ بود و در حدود ۳.۶ میلیارد دلار است و عمدتاً شامل محصولات نفتی بود. دو خط اعتباری دیگر هر یک به یک میلیارد دلار می رسید. در حوزه برق، شرکت گروه مپنای ایران سه قرارداد برای ایجاد نیروگاه برق در شهرهای تشرین، حمص و لاذقیه امضا کرد. «گزارش سوریه» – که یک وبسایت اخبار اقتصادی و تحلیل داده است – اطلاعات جالبی در خصوص ایستگاه های برق ایرانی منتشر کرد و گفت: «ایجاد یک نیروگاه برق در لاذقیه، پروژه ای به ارزش ۴۴۱ میلیون دلار است که در سال ۲۰۱۹ آغاز شد. قرار بود این پروژه در سه سال تکمیل شود، اما به دلیل نبود پول نقد در هر دو کشور، این پروژه احتمالا پیشرفتی نخواهد داشت.»[38]

در هر صورت، همانگونه که برخی از روزنامه های ایرانی اظهار داشتند، روس ها در سوریه هوشیارانه رفتار می کنند و به خوبی آگاهند که جایگاه اسد شکننده شده؛ سوریه به لحاظ سیاسی و اقتصادی نابود شده؛ هزینه بازسازی این کشور ۲۰۰ میلیارد دلار تخمین زده می شود و تظاهرات ضد اسد همچنان در برخی از شهرهای سوریه رخ می دهد. به نظر می رسد روس ها می دانند که ایجاد ثبات در سوریه با حضور اسد امری است بسیار دشوار.[39] در نتیجه آنها به امضای توافقنامه های سرمایه گذاری و اقتصادی طولانی مدت با رژیم سوریه رو آورده اند؛ این امر صرفاً یک مانور پیش از استعفای اسد به شمار می رود تا به این ترتیب با درآمدهای پر منفعت خود، پولی را که روسیه از زمان آغاز بحران سوریه هزینه کرده است جبران کنند. 

در میان این موانع، روس ها بر این باورند که ایران کشوری نیست که موجب ثبات در اقتصاد سوریه شود یا اینکه به توسعه آن کمک کند. به دلیل تحریم هایی که علیه شرکت های ایرانی وجود دارد و همچنین اقتصاد شکننده ایران، این کشور کمک چندانی به بازسازی سوریه نخواهد کرد. ایران برای تحمیل حضور نظامی، امنیتی و عقیدتی خود وارد سوریه شد و هدفش هرگز توسعه سوریه نبوده است. ایران نتوانسته است پروژه های توسعه ای را در درون کشور خود به پیش ببرد، پس چگونه خواهد توانست به بازسازی یک کشور عربی کمک کند؟ در نتیجه، روسیه راه را برای خود هموار می کند و در سازمان ملل متحد اعلام کرد که بازسازی سوریه – از جمله هماهنگی بین کمک کنندگان – تحت نظارت او انجام خواهد گرفت. کشورهای یاری رسان – بویژه کشورهای خلیج عربی، احتمالاً بجز قطر – مشارکت ایران در بازسازی سوریه را نخواهند پذیرفت.

چهار – رقابت بر سر موقعیت ژئوپلیتیک و جغرافیای فرهنگی سوریه

مهمترین اختلاف بین روس ها و ایرانی ها بر سر ژئوپلیتیک سوریه است و این ناشی از موقعیت جغرافیایی این کشور و همچنین جایگاه تاریخی آن است. ایرانی ها بر این باورند که سوریه نزدیک ترین دروازه برای آنها به اروپا است و یک کریدور ضروری برای صدور انرژی به اروپا است که روس ها می کوشند تا آن را به انحصار خود درآورند. در نتیجه، روس ها بر سر راه طرح ایران برای ساختن یک کریدور زمینی که تهران را به مدیترانه وصل می کند مانع ایجاد می کنند.

از منظر ژئوپلیتیک، مسکو می کوشد تا به یک اجماع بین المللی برسد که شامل ایالات متحده و اسراییل شود و به این ترتیب جایگاهی را در نظم نوین جهانی که در حال شکل گرفتن است به دست آورد. روسیه به دنبال یک نظم جهانی چند قطبی است که سلطه یک جانبه آمریکا را از بین می برد. همچنین روسیه می داند که حضورش در سوریه، ارزش جدیدی به این کشور در توازن قوای استراتژیک بین المللی اعطا می کند. احتمالاً روسیه مایل است تا در مذاکرات صلح عرب ها و اسراییلی ها به آمریکا بپیوندد. در نتیجه، روسیه همچنان به ساختن پایگاه های دائمی در طرطوس ادامه خواهد داد که توازن قوا و احتمالاً شرایط موجود در خاورمیانه را تغییر خواهد داد.

از منظر استراتژی جدید روسیه، انتظار می رود که پس از اینکه روس ها حضور خود در سوریه – نخستین ضلع از مثلث استراتژیک آنها – تثبیت کنند، آنها نفوذ خود را در دو ضلع دیگر – یعنی لیبی و یمن –نیز تثبیت خواهند کرد که حضور دائم آنها در آبهای گرم را تقویت خواهد کرد و این امر به آنها اجازه خواهد داد تا همچنان با بازیگران اصلی در مناقشات بین المللی در تماس بماند.

آبهای گرم بویژه در مدیترانه یکی از رویاهای پتر کبیر (۱۶۷۲- ۱۷۲۵) تزار روسیه بود که نخستین نیروی دریایی روسیه و بزرگترین ناوگان این کشور را ساخت. پوتین که ذهنیتی تزاری با قلب یک کمونیست دارد گام های قاطعی در جهت به تحقق درآوردن رویای پتر برداشته است. اما روسیه رویکردی پراگماتیک دارد و برخلاف ایدئولوژی کمونیستی پیشین خود، به دنبال تحمیل هیچگونه ایدئولوژی فرقه گرایانه ای نیست. همچنین روسیه اجازه نخواهد داد تا اسلام سیاسی یکی از مؤلفه های اصلی در آینده سوریه باشد، بلکه ترجیح می دهد تا نظام سیاسی کاملاً سکولار در این کشور حاکم باشد.

از سوی دیگر، اهداف ژئواستراتژیک ایران ناشی از رویکرد دفاعی-امنیتی-منطقه ای است که با رویکردی ملی گرایانه-فرقه گرایانه همراه است. در حوزه منافع حیاتی ایران، سوریه بخشی از خطوط دفاعی به شمار می رود که از ایران شروع می شود سپس به عراق می رود که خط دفاعی دوم است و آخر سر به سوریه می رسد که خط دفاعی سوم ایران به شمار می رود. در نتیجه، در اختیار گرفتن کنترل سرزمین های سوریه و عراق به ایران و گروه های نیابتی این کشور – مانند حماس، جنبش جهاد اسلامی، و حزب الله – این اجازه را می دهد تا در رویارویی مستقیم با حریف خود، اسراییل قرار بگیرند. هدف استراتژیک دراز مدت ایران تشکیل «هلال شیعی» است که یک مانع جغرافیایی و فرهنگی به شمار می رود و عرب ها را در شبه جزیره عرب از برادران خود در شمال جزیره عرب جدا می کند. برای دستیابی به این هدف، ایران قصد دارد تا عربستان سعودی را منزوی کند و اجازه ندهد تا این کشور نقشی در آینده عراق، سوریه و لبنان داشته باشد. ایران امیدوار است تا با دستیابی به هلال شیعی، مؤلفه عرب-سنی را از بین ببرد و مؤلفه فارسی-شیعی را جایگزین آن کند.

تحلیل منظر استراتژیک ایران مشخص می کند که ایران قصد دارد نزاع عرب-اسراییل را از آرمانی مبتنی بر عرب گرایی و سنی گرایی به نزاعی بین ایران-اسراییل بر مبنای فارسی گرایی- شیعی گری و اصل ولایت فقیه تبدیل کند. هدف ایران از این اقدام این است که از طریق دستاوردهای ژئواستراتژیک، به موفقیت های خود در محور مقاومت – که به شدت در زبان ایدئولوژیک این کشور جای دارد – بیفزاید. به لحاظ ایدئولوژیک ایران تلاش کرده تا با استفاده از شعار «آزادی مسجد الاقصی»، مفهوم جدیدی به این نزاع ببخشد و رویای خود را که همانا رهبری ملل اسلامی است تحقق بخشد. بنابراین، ایران می کوشد تا جایگاه معنوی عربستان سعودی را به عنوان خادم الحرمین الشریفین تضعیف کند. اگر ایران بتواند در سطح بین المللی این مفهوم جدید از نزاع را متبلور کند، آنگاه از این موضوع در مناقشات خود با غرب و اسراییل استفاده خواهد کرد تا آنها ایران را به عنوان یک بازیگر اساسی منطقه ای به رسمیت بشناسند و همچنین مذهب شیعه آن را به عنوان بخشی از چارچوب گفتگوی بین فرهنگی بپذیرند. ایران امیدوار است تا این چشم انداز خود را از طریق شیوه قدیمی خود محقق کند که همان «تخریب و بازسازی» است. ایران بافت قومی و فرهنگ کشور سوریه را همچون عراق از هم گسیخته است و می خواهد به تدریج کشوری فرقه گرا را بر طبق اصل ولایت فقیه از نو بسازد.

ایران می داند که چالش اصلی علیه بلندپروازی های ژئوپلیتیک این کشور روسیه است نه سوریه. تهران واهمه دارد که از تلاش های روسیه – با آمریکا، ترکیه و کشورهای عربی – در جهت تهیه پیشنویس یک راه حل سیاسی کنار گذاشته شود و به این ترتیب آینده ای مطابق با نگرش روسیه شکل بگیرد. در این صورت، همه دستاوردهای ایران طی سال های گذشته از بین خواهد رفت. ایران بر این باور است که فرصتی را به روسیه داده است تا جایگاه را خود در میان قدرت های جهانی به پیش ببرد. این ایران بود که از روسیه دعوت کرد تا در بحران سوریه مشارکت کند و همه تلاش های ممکن را کرده تا به روسیه کمک کند در ماموریت خود در سوریه موفق شود. ایران شبه نظامیان و نیروی زمینی اعزام کرد و پول هنگفتی را برای نجات رژیم اسد خرج کرد؛ آخر سر این روسیه است که با کمترین هزینه ای، بیشترین نفع را می برد.[40] تهران انتظار دارد مسکو این لطف را جبران کند و ایران را بخشی جدایی ناپذیر از تفاهمنامه ها و توافقنامه های جاری در سوریه کند.  

از منظر جغرافیای فرهنگی، از آنجا که آموزش و پرورش بسترساز هویت است، ایران در سوریه جنگ نرمی را از طریق مدارس سوری و تضعیف مذهب سنی به راه انداخته است. ایران از این هم فراتر رفته و مدارس و دانشگاه ها را از بین برده است تا آنها را به شیوه خود بازسازی کند و رهبری آنها را به سوری های علوی-شیعی واگذار کند که وظیفه اشاعه مذهب شیعه میان دانش آموزان و دانشجویان و ترویج ایدئولوژی ولایت فقیه را برعهده دارند.

ایران ۱۱ توافقنامه فرهنگی و آموزشی با سوریه امضا کرده است که آخرین آن در ژانویه ۲۰۲۰ بود. در اوایل ۲۰۱۴، رییس جمهور سوریه بشار اسد فرمانی صادر کرد تا مذهب شیعه را در کنار مذهب سنی در مدارس تدریس کنند. ایران همچنین می کوشد زبان فارسی را اشاعه دهد تا زبان دوم در سوریه شود. این کشور همچنین در دانشگاه دمشق یک گروه زبان فارسی افتتاح کرده است؛ همین کار را در دانشگاه های دیگر سوریه از جمله در حمص، حلب، طرطوس و دیرالزور نیز انجام داده است. در راستای تلاش جهت چیرگی بر ذهنیت جوانان، ایران گروه پیشاهنگان امام المهدی را در سال ۲۰۱۴ تاسیس کرد که تحت انجمن امام مهدی در سیده زینب در سوریه فعالیت می کند. هدف پیشاهنگان امام المهدی شستشوی مغزی بچه های سوری با مفاهیم دینی و فرهنگی ایران و شعارهای انقلابی است. برای گسترش مذهب شیعی، ایران ساخت و ساز حسینه ها را افزایش داده است. تا اواسط ۲۰۱۹، تعداد حسینه ها در سوریه به ۵۰۰ حسینیه و حوزه های علمیه به ۶۹ رسید. این مراکز دینی به آموزش اصول فقه شیعی مشغول هستند.[41]   

اهداف ایران و روسیه متفاوت هستند. هدف ایران ایجاد هرج و مرج و از هم گسیختن بافت قومی و فرهنگی سوریه است تا بافتی فرقه ای جدیدي در این کشور به وجود آورد. روسیه در جهتی کاملا مخالف حرکت می کند و می کوشد تا وحدت سرزمین های سوریه را حفظ کند و یک حکومت سوری وفادار به مسکو ایجاد کند. این کشور به دنبال تغییر هویت سوری نیست زیرا حفظ هويت عربی سوریه پیآمدهای خوبی برای روسيه از طریق تقویت روابط این کشور با سایر کشورهای عرب دارد. در نتیجه، روسیه اخیراً متوجه شده که حضور ایران در سوریه همواره مانعی در این مسیر خواهد بود. ایران به عامل ایجاد تنش و پراکندگی داخلی تبدیل شده که موجب نگرانی بازیگران بین المللی و منطقه ای درگیر در مناقشات سوریه شده است. رفتار هرج و مرج طلبانه ایران در دمشق مانع از آن می شود که مسکو پیروزی نظامی خود را به یک دستاورد سیاسی که مورد قبول در سطح بین المللی باشد تبدیل کند. به این ترتیب، بازسازی سوریه که بدون یک توافق سیاسی با جامعه بین المللی حاصل نخواهد شد، به تعویق خواهد افتاد.

پنج – آینده افزایش تنش بین ایران و روسیه

با توجه به تفاوت ها و اختلافات بین روسیه و ایران و همچنین با نزدیک تر شدن به زمان بهره برداری از بحران سوریه، احتمال رخ دادن دو سناریو وجود دارد:

سناریوى نخست بر مبنای تحلیل مذکور است و می توان آن را «نفوذ محدود ایران در سوریه» نامید. همانگونه که پیشتر بحث شد، نشانه های این سناریو تنش ها، اختلافات، و نزاع ها بین نیروهای طرفدار ایران و نیروهای روسی در سرتاسر سوریه است. این امر افزون بر تفاهمنامه های سیاسی و طرح های نظامی مسکو با ترکیه، آمریکا و اسراییل و همچنین هماهنگی های احتمالی در آینده با کشورهای عرب علیه حضور ایران است. باید اشاره کرد که پس از پاندمی ویروس کرونا، سه نفر از رهبران کشورهای عربی – به دلایل بشردوستانه – با بشار اسد تماس گرفتند تا به او در مقابله با ویروس کرونا کمک کنند. همچنین پس از کشتن قاسم سلیمانی فرمانده سابق سپاه قدس، عملکرد سازمانی و عملیاتی نیروهای ایرانی در سوریه افت داشته است. سلیمانی را مغز متفکر فعالیت های توسعه طلبانه ایران در خاورمیانه، وزیر امور خارجه واقعی ایران در امور نظامی خارج از کشور، و همچنین فرد مسئول اعزام نیروهای شبه نظامی طرفدار ایران به میدان نبرد در عراق و سوریه می دانستند.

علاوه بر این، تمایل روسیه به حذف ایران از آینده سوریه مشخص شده است. روسیه نگران آن است که ایران تجربه عراق را در سوریه تکرار کند، نفوذ خود را تقویت کند، سلطه خود را بر فرایند تصمیم گیری سیاسی افزایش دهد و از طریق نیروهای شبه نظامی خود بخشی هایی از سرزمین سوریه را اشغال کند. روسیه قصد دارد از راه های زیر فرایند تصمیم گیری سیاسی در سوریه را کنترل کند: تهدید مخالفان خود با نیروی هوایی، استفاده تاکتیکی از وزن بین المللی خود، و همچنین انعطاف پذیری در تشکیل ائتلاف در زمانی که همه کشورهای دنیا مشروعیت نیروهای شبه نظامی را که ایران در سوریه به کار گرفته است به رسمیت نمی شناسد. در نتیجه، نشانه های موجود تاییدگر احتمال به وقوع پیوستن این سناریو هستند. انتظار می رود تحولات آینده تنش بین ایران و روسیه را افزایش دهد و به تدریج نفوذ ایران در سوریه بویژه افزایش نیروهای شبه نظامی ایران کاهش یابد. اما این بدان معنا نیست که ایران در سوریه نخواهد ماند و در بحران سوریه مشارکت نخواهد داشت.

بنابر سناریوی دوم، تحولات جاری به «نفوذ گسترده ایران در سوریه» منجر خواهد شد و ایران همچنان یک بازیگر اصلی و تعیین کننده در آینده سوریه باقی خواهد ماند. سوریه نقشی استراتژیک در پروژه ژئوپلیتیک ایران در منطقه بازی می کند. از نظر ایرانی ها، خروج از سوریه غیر قابل مذاکره است. به احتمال زیاد ایران از فرقه گرایی بویژه مذهب شیعه سود خواهد برد تا رژیم شیعی-علوی اسد را متقاعد کند که مراقبت از نظام سیاسی-شیعی ایرانی – که مخالف اکثریت سنی در سوریه و کشورهای همسایه است – امری ضروری است. ایران همچنان بر سر راه روسیه مانع ایجاد می کند تا ثابت کند رژیم اسد می تواند به این کشور اعتماد کند. ایران حضور فرقه گرایی شیعی در عراق را تثبیت کرده است؛ همانطور که ایران حضور شیعه در عراق را تقویت کرد، ‌می تواند شیعه علوی در سوریه را نیز تقویت کند. ایران همچنین قصد دارد به رژیم اسد ثابت کند که ایران و حزب الله تنها قدرت هایی قابل اعتماد برای محافظت از سوریه در برابر اسراییل و نیروهای سنی مخالف به شمار می روند. احتمالاً این استدلالات ایران رژیم اسد را وادار خواهد کرد روسیه را متقاعد کند تا اجازه دهد ایران در تفاهمنامه های روسیه-ترکیه-غرب بر سر آینده سوریه و بازسازی آن مشارکت داشته باشد و به تهران اجازه دهد حضور قدرتمندتری در سوریه داشته باشد.

آنچه این سناریو را تأیید می کند این است که ایران به لحاظ دیپلماتیک کوشیده است دموکرات های آمریکایی را متقاعد کند که طرفدار استراتژی آمریکایی «هرج و مرج خلاق» است که رییس جمهور سابق آمریکا باراک اوباما از سلف خود، رییس جمهور سابق آمریکا جرج و. بوش به ارث برده بود. ایران فعالیت های کنونی خود و تنش هايى را که به رهبری علی خامنه ای در منطقه ایجاد می کند، با نظریه «هرج و مرج خلاق» بهار عرب مقایسه می کند. هر از گاهی تهران از طریق دیپلمات های خود پیام هایی را ارسال می کند که ایران تنها قدرتی است که می تواند در میان سنی های عرب که گرداگرد اسراییل قرار دارند «هرج و مرج خلاق» به وجود آورد؛ از این منظر خاص، اسراییلی ها و ایرانی ها مشابه یکدیگرند. به این ترتیب اگر دموکرات ها در انتخابات آینده ایالات متحده – میان شرایط سخت اقتصادی و اجتماعی در این کشور – برنده شوند، این احتمال وجود دارد که مذاکرات ایران و غرب از سر گرفته شود و به یک توافق صلح جدید با ایران منجر شود – در آن صورت غرب چشم خود را بر نقش ایران در آینده سوریه خواهد بست. از آنجا که ایران هر گاه لازم باشد رویکردی پراگماتیک برای رسیدن به منافع بزرگتر اتخاذ می کند، احتمالاً اسراییل را به عنوان یک کشور به رسمیت خواهد شناخت و در ازای به رسمیت شناخته شدن نقش خود در سوریه به عنوان یک بازیگر اصلی، توافقی با تل آویو مانند توافق کمپ دیوید امضا خواهد کرد. یا حداقل ایران موافقت خواهد کرد توافق مخفی امضا کند و قول بدهد که تهران و نیروهای نیابتی او تهدیدی برای اسراییل نخواهند بود. اما دلایل و نشانه های کافی برای تایید این سناریو وجود ندارد. با این همه، این سناریو همچنان یک فرض باقی می ماند که ممکن است در اثر تحولات سریع در سوریه و صحنه بین المللی تایید یا رد شود. در نهایت همه چیز به آن بستگی دارد که تا چه میزان روسیه اصرار به کنار گذاشتن ایران از تفاهمنامه ها و مذاکرات آینده بر سر سوریه داشته باشد.

نتیجه گیری

به طور خلاصه، هدف این پژوهش بررسی و تحلیل تلاش ها و فعالیت های روسیه در جهت تشدید فشار بر ایران بود تا نفوذ شبه نظامیان و توسعه نظامی این کشور را در سرتاسر سوریه کاهش دهد. می توان نتیجه گرفت که از زمان مداخله روسیه و ایران در سوریه، مناسبات ایران و روسیه موقت بوده است و نشانگر نوعی از هماهنگی برای دستیابی به منافع مشترک بوده است تا تشکیل یک ائتلاف استراتژیک مستحکم. پس از تحولات رخداده در بحران سوریه، منافع مشترک آنها متفاوت و اختلافات استراتژیک آنها عمیق شده است. برنامه های آنها فرق کرده و همزیستی آنها در یک کشور به شدت دشوار شده است. بنابر برنامه روسیه، قدرت نظامی متعارف صرفاً ابزاری برای دستیابی به منافع سیاسی است که در نهایت منجر به صلح، اعاده کشور سوریه و همه نهادهای آن می شود. روسیه عمدتاً بر آینده سوریه به عنوان یک کشور تمرکز دارد تا آینده بشار اسد؛ اما از او برای رسیدن به اهداف خود استفاده خواهد کرد. بنابر برنامه ایران، به اصطلاح «رژیم ملاها» همچون یمن و لبنان قصد دارد تا جنگ عقیدتی را همچنان ادامه دهد، ایجاد هرج و مرج کند، حکومتی شکننده به وجود آورد، و یک نظام سیاسی ایدئولوژیک تشکیل دهد که پیرو اصل ولایت فقیه است و تحت سلطه امپراتوری پارس ها و در چارچوب به اصطلاح «هلال شیعی» قرار دارد. ایران بدون نگه داشتن رژیم اسد بر سر قدرت، چنین چیزی را به دست نخواهد آورد.

افزون بر این، در طول زمان، مجموعه ای از شک ها و تردیدها بین ایران و روسیه به وجود آمده است که اصل اعتماد متقابل را از بین برده است. روسیه و ایران طرح های مشترک و یک نگرش جامع در خصوص بحران سوریه اعلام نکرده اند. در نتیجه، انتظار می رود در ماه های آینده اختلافات آنها افزایش یابد. در عین حال، روسیه همچنان خواهد کوشید تا با قدرت های بین المللی توافقنامه امضا کند تا حضور خود را در سوریه تثبیت کند و شرایطی را در جهت تامین منافع خود به وجود آورد. از نظر روسیه، سوریه فرصتی را به وجود آورده است تا جایگاه خود را در میان قدرت های جهانی ارتقا بخشد. هدف مسکو اعاده جایگاه تاریخی خود به عنوان یکی از قطب های نظم جهانی نوین است. پیروزی های نظامی روسیه در میدان نبرد در سوریه علیه نیروهای مخالف کافی نیست تا هنگامی که یک نقشه راه سیاسی تعریف شده وجود نداشته باشد که در سطح بین المللی به رسمیت شناخته شده باشد و همچنین به روسیه این اختیار را بدهد که دوران گذار در سوریه– از جنگ به صلح – را بر طبق طرح های روسیه به پیش ببرد. روسیه بر این باور است که برای رسیدن به این هدف،‌ باید نقش بازدارنده ایران را تضعیف کند و در کل نفوذ این کشور را در امور سوریه از بین ببرد.

تلاش های روسیه برای کاهش بلندپروازی های لجام گسیخته ایران، بویژه پس از بحران ویروس کرونا و افت قیمت نفت، با اوج ماموریت خود در سوریه همزمان است. به همین دلیل، روسیه به سرعت می کوشد تا با ایجاد یک راه حل سیاسی، دستاوردهایی را که تا کنون به دست آورده حفظ کند و از طریق شرکت های روسی که در مرحله بازسازی سوریه مشارکت خواهند کرد، زیان های خود را جبران کند. روسیه همچنین راه را برای کشورهای خلیج و بازیگران بین المللی باز خواهد کرد تا سوریه را از وضعيت ” دولت درمانده” نجات دهند.

با توجه به تحلیل ها و نظرات اشاره شده در بالا، انتظار می رود که ایران با انزوای بین المللی بیشتر و اختلافات و مخالفت هایی بیشتر از جانب روسیه مواجه خواهد شد؛ روسیه ثابت کرده است که در مدیریت بحران سوریه و انتخاب بازیگران مورد اعتماد خود برای مشارکت در طراحی آینده سوریه عملکرد خوبی داشته است. به لحاظ نظامی، فشار علیه ایران در سوریه از طریق هدف قرار دادن نیروهای شبه نظامی این کشور – که بدون پوشش هوایی در میدان نبرد قرار دارند – از سوی نیروی هوایی اسراییل افزایش خواهد یافت. به لحاظ سیاسی، فشار بیشتری بر ایران تحمیل خواهد شد زیرا حضور این کشور در سوریه در سطح بین المللی به رسمیت شناخته نشده است و مشروعیت لازم را برای حفظ نیروهای شبه نظامی خود در این کشور نیز ندارد. به لحاظ اقتصادی، ایران همچنان تحت فشار تحریم های آمریکا و همچنین اعتراضات فزاینده مردمی علیه خرج کردن مبالغ هنگفت روی پروژه های خارجی – که نفعی به مردم ایران نمی رساند – قرار دارد. آیا ایران در برابر این فشارها و چالش های وضعیت موجود تسلیم خواهد شد. آیا خواهد پذیرفت روسیه تصمیم نهایی را درباره بحران سوریه بگیرد و برای حفظ آبروی خود به چند دستاورد اکتفا کند؟ یا اینکه رژیم ایران پس از سال ها هزینه کردن، تصمیم گرفت تا به رغم خطرهای قریب الوقوع در سوریه باقی بماند؛ حتی اگر این ماندن به بهاى «نوشیدن جام زهر» تمام شود؟


[1] ماهر لطیف، «آبهای خلیج بین هژمونی آمریکا و سرسختی ایران: زمینه ها و سناریوهای محتمل»، المركز الديمقراطي العربي، ۱۵ مه ۲۰۲۰، تاریخ بازدید: ۲۹ مه ۲۰۲۰، https://bit.ly/3dhEXn0.

[2] حسین کریمی فرد، «تعاملات ایران و ترکیه در بحران سوریه»، فصلنامه سیاسی ۴، شماره ۱۳ (۲۰۱۷): ۷۸.

[3] همان.

[4] همان، صص ۷۸-۸۰.

[5] علی الدین هلال، «هدف ترکیه در سوریه چیست؟»، العین نیوز، ۱۹ مارس ۲۰۲۰، تاریخ بازدید: ۲۹ مه ۲۰۲۰، https://bit.ly/3dsBdzm

[6] «چرا ایران مخالف عملیات نظامی ترکیه در سوریه است؟»، آینده مطالعات و پژوهش های پیشرفته، ۱۵ اکتبر ۲۰۱۹، تاریخ بازدید: ۲۹ مه ۲۰۲۰،    https://bit.ly/2z0RDQi

[7] «روسیه اسد را تحت فشار می گذارد، بی آنکه با ترک ها مخالفت کند»، العربیه، ۲۰ مه ۲۰۲۰، تاریخ بازدید: ۳۰ مه ۲۰۲۰، https://bit.ly/3gHzWq0

[8] «چرا ایران مخالف عملیات نظامی ترکیه در سوریه است؟».

[9] نبرد ادلب از چهره مناسبات ظاهراً گرم بین ترکیه و ایران نقاب برداشت»، العرب، ۲ مارس ۲۰۲۰، تاریخ بازدید: ۳۱ مه ۲۰۲۰، http://ks.sa//av5b

[10] امیر بهبوت، «روسیه: ما یک خط مستقیم بین پایگاه مان در سوریه و نیروی هوایی اسراییل ایجاد کرده ایم»، والا، ۱۶ اکتبر ۲۰۱۵، تاریخ بازدید: ۳۱ مه ۲۰۲۰، https://bit.ly/3gDhQWf

[11] «روسیه از اسراییل حمایت می کند: فقط نیروهای اسد باید در مرز جنوبی سوریه حضور داشته باشند»، تایمز اسراییل، ۲۸ مه ۲۰۱۸، تاریخ بازدید، ۷ ژوئیه ۲۰۲۰،  https://bit.ly/3f8wrGU

[12] آموس یادلین، «نتیجه گیری: ارزیابی دقیق و توصیه های لازم برای سیاست گذاری در سال ۲۰۲۰»، بررسی استراتژیک برای اسراییل در ۲۰۱۹- ۲۰۲۰، INSS، ۱ ژانویه ۲۰۲۰، تاریخ بازدید: ۳ ژانویه ۲۰۲۰، https://bit.ly/39AKZy0

[13] فوزی ابو دیاب، «اختلاف روسیه و ایران در سوریه: دلایل و ابعاد»، الانباء آنلاین، ۱۹ آوریل ۲۰۲۰، تاریخ بازدید:۳۰ مه ۲۰۲۰، https://bit.ly/2TXX4qo

[14] ایتای برون و آموس یادلین، «ارزیابی استراتژیک به روز شده برای اسراییل ۲۰۲۰ و توصیه هایی به دولت جدید»، ISSN، ۱۲ مه ۲۰۲۰، تاریخ بازدید: ۱ مه ۲۰۲۰، https://bit.ly/39AuzWl

[15] فوزی ابو دیاب، «اختلاف روسیه و ایران در سوریه: دلایل و ابعاد»

[16] «پرونده ایران: آوریل ۲۰۲۰»،‌رصانه، ۲۱ مه ۲۰۲۰، تاریخ بازدید، ۲۸ مه ۲۰۲۰، https://bit.ly/30U2BRz

[17] «ضعیف ها نمی توانند موقعیت را کنترل کنند: حمله روسیه به اسد و دولتش»، الحره، ۱۷ آوریل ۲۰۲۰، تاریخ بازدید، ۲۶ مه ۲۰۲۰، https://arbne.ws/3fa9yTH

[18] ست جی. جونز، «جنگ نیابتی: جای پای فزاینده ایران در خاورمیانه»، CSIS، ۱۱ مارس ۲۰۱۹، تاریخ بازدید، ۱۰ ژوئن ۲۰۲۰، https://bit.ly/2zljOK3

[19] آموس هارل، «نیروهای امنیتی ارشد خواهان یک خط حمله علیه ایران در سوریه هستند»، هاآرتز، ۹ آوریل ۲۰۱۸، تاریخ بازدید، ۱ ژانویه ۲۰۱۹، goo.gl/VaUZj3

[20] «یک سازمان ایرانی: ۷۰ هزار نفر از شبه نظامیان ایرانی در سوریه هستند»،‌ ۱۲ اکتبر ۲۰۱۷، تاریخ بازدید، ۱۰ فوریه ۲۰۲۰، https://bit.ly/2XR3Lv1.

[21] برزو درآگاهی، «ایران می خواهد برای همیشه در سوریه بماند»، فارین پالیسی، ۱ ژوئن ۲۰۱۸، تاریخ بازدید، ۱۴ فوریه ۲۰۱۹، https://bit.ly/2kMFzHx

[22] همانجا.

[23] «جفری: روسیه ماهیت متحد سوری خود را می شناسد، تحریم های آن سخت تر می شود»، الشرق الاوسط، ۲ مه ۲۰۲۰، تاریخ بازدید: ۲۹ ژوئن ۲۰۲۰، https://arbne.ws/3cmOGHe

[24] «پوتین: هدف ما خروج همه نیروهای خارجی از سوریه است»، العربیه، ۳ اکتبر ۲۰۱۸، تاریخ بازدید: ۳۰ مه ۲۰۲۰، ttps://bit.ly/2XRkgYH

[25] «پرونده ایران: آوریل ۲۰۲۰»، ۳۹.

[26] «تلاش برای نفوذ: تنش بین روسیه و ایران در سوریه»، الحره، ۲۸ مه ۲۰۱۹، تاریخ بازدید: ۳۰ مه ۲۰۲۰، https://arbne.ws/3eFGun0

[27] «لاپوشانی رسانه ها: نیروهای روسی علائم حضور ایران را برداشتند و به جای آن پرچم های خود و تصاویر پوتین را در المیادین قرار دادند»، رصد سوریه در خصوص امور حقوق بشر، ۲۵ آوریل ۲۰۲۰، تاریخ بازدید: ۸ ژوئیه ۲۰۲۰، https://www.syriahr.com/en/161632/

[28] «نبرد خاموش بین ایران و روسیه بر سر نفوذ در سوریه»، مرکز سیاسی امارات، ۳۱ مارس ۲۰۲۰، تاریخ بازدید: ۱ ژوئن ۲۰۲۰، https://bit.ly/2ZZtvZp

[29]«روسیه و ایران اینگونه بر سر سرزمین های استراتژیک در سوریه با یکدیگر رقابت می کنند»، اورینت، ۱۵ ژانویه ۲۰۲۰، تاریخ بازدید، ۳۰ مه ۲۰۲۰، https://bit.ly/2MkjHRP

[30] «ایران و روسیه در نهایت در سوریه با یکدیگر به اختلاف می خورند؟»، اقتصاد نیوز، تاریخ بازدید، ۳۰ مه ۲۰۲۰، https://cutt.us/3gVSH

[31] «درگیری بر سر بنادر در سوریه: روسیه و ایران و معضل بانیاس»، العربیه، ۲۰ آوریل ۲۰۲۰، تاریخ بازدید، ۳۰ مه ۲۰۲۰، https://bit.ly/2Bfwq5

[32] خالق المطلق، «پایگاه های نظامی ایران و آغاز دخالت نظامی و امنیتی این کشور در سوریه»، مرکز حرمون برای مطالعات معاصر، ۱۶ مه ۲۰۲۰، تاریخ بازدید: ۳۰ مه ۲۰۲۰، https://bit.ly/2yVnL82

[33] «درگیری بر سر بنادر در سوریه».

[34] «نزاع بر سر ثروت سوریه بین روسیه و سوریه: به عنوان نمونه، فسفات»، الحره، ۲۳ ژوئیه ۲۰۱۸، تاریخ بازدید، ۲۸ مه ۲۰۲۰، https://bit.ly/3cmryJ8

[35] «اختلاف فزاینده بین روسیه و ایران در سوریه»، دیدبان استراتژی، تاریخ بازدید، ۳۰ مه ۲۰۲۰، ttps://bit.ly/3clN1lt

[36] عبیر بشیر، «حمله ایران به املاک در سوریه»، الایام، ۳۰ آوریل ۲۰۱۹، تاریخ بازدید: ۳۰ مه ۲۰۲۰، https://bit.ly/2MjAUus

[37]آرش عزیزی، «رقابت نفس گیر؛ ماراتن ایران و روسیه بر سر منافع خود در سوریه»، ایران وایر، ۱۳ ژوئن ۲۰۲۰، تاریخ بازدید: ۱۴ ژوئن ۲۰۲۰، https://bit.ly/3fjH3Dx

[38] همانجا.

[39]« ایران و روسیه در نهایت در سوریه با یکدیگر به اختلاف می خورند؟»

[40] «نبرد خاموش بین ایران و روسیه بر سر نفوذ در سوریه»

[41]«مدارس زبان و حسینه ها: جنگ نرم ایران در سوریه»، الحره، ۱۸ فوریه ۲۰۲۰، تاریخ بازدید: ۲ ژوئن ۲۰۲۰، https://arbne.ws/2TZcPh2

دکتر احمد بن ضیف الله القرنی
دکتر احمد بن ضیف الله القرنی
نایب رئیس موسسه بین المللی مطالعات ایران