جنگ خیابانی وشعاردهی: از تهران به بیروت به صنعاء!

https://rasanah-iiis.org/parsi/?p=763

توسطيوسف الديني

ایران و مزدوران خود در منطقه جنگ خیابانی و شعاردهی را با رویکردی مشابه، هماهنگ و رو به افزایش به راه انداخته اند. انگیزه ایران از شدت بخشیدن به تنش ها با عربستان سعودی جای پرسش دارد. ایران برای رسیدن به این امر از ابزار “شلوغ بازی سیاسی” استفاده می کند. نمونه بارز این ابزار شعارهایی است که علیه حکومت پادشاهی عربستان سعودی در تظاهرات بیروت و راهپیمایی های ” انصار الله” در صنعا سر داده شد. و همچنین شیطنت های ساختگی در داخل ایران است که تازه ترین آنها تغییر نام خیابانی که سفارت عربستان سعودی در تهران در آن واقع شده به ” نمر النمر” است. ایران از زمانی که یکی از خیابان های بزرگ تهران را با نام “خالد اسلامبولی” قاتل سادات نامگذاری کرده بود، تا کنون چندین بار چنین شیطنت هایی را انجام داده است.
از جنگ خیابانی به جنگ شعاردهی، ایران به شلوغ بازی خود ادامه می دهد. آخرین مورد آن، اظهارات اخیر حسن نصر الله است كه از طریق بازی با الفاظ، اسرائیل را از دست داشتن در ترور بدر الدین تبرئه کرد. وی همچنین منطقه را با گفتمان خصمانه و فرقه ای خود شعله ورتر کرد، شیعیان میانه رو بیش از هر جریان سیاسی به دور از تقسیم بندی های فرقه ای ومذهبی، چنین گفتمانی را قبول ندارند.
سخنرانی نصرالله احساسی و غضب آلود به نظر رسید. البته شعارهایی که علیه کشورهای خلیج، عربستان و شعارهایی که به بحران سوریه مرتبط هستند، و همچنین تلاش های مذبوحانه او برای دفاع از رژیم بشار اسد، وکوشش خستگی ناپذیر او برای نابودی سوریه و سوری ها، بر خود حزب و بر آخرین طرفداران حزب “مقاومت” چه شخصیت های احزاب اسلامگرا چه احزاب ملی گرا و چپ گرا اثر خود را خواهد گذاشت. آنها از حمایت از مضامین سخنرانی نصرالله شرم خواهند داشت، مضامینی که پر از دشنام های رکیک است، او خون شهروندان بی گناه سوریه را به یک جنگ پیروزمندانه “الهی” تبدیل کرد. او در سخنرانی سعی کرد رژیم خونینی را تثبیت کند که سراسر منطقه تا چندین دهه از تبعات ماندن یا از بین رفتنش رنج خواهد برد.
نصر الله پس از اینکه “منصفانه” با اسرائیل رفتار کرد، باز یک شعار خطرناک سیاسی سر داد. شعاری که نه تنها در خارج بلکه در داخل لبنان نیز در کاهش یافتن محبوبیت او نقش ایفا خواهد کرد. او کشورهای خلیج و عربستان سعودی را به سهل انگاری در قبال مسئله فلسطین متهم کرد و با وجود اینکه رژیم اسد نوک پیکان “مقاومت” و “ممانعت” است، آنها مردم سوریه را به انقلاب علیه رژیم اسد تشویق کردند.
این واژه های اندکی که از دهان دبیر کل حزب الله بیرون آمدند حیله گری سیاسی که از آن به مشام می رسد به مراتب بیشتر از بوی ناپسند فرقه گرایی است زیرا رژیم اسد چه در زمان پدر چه در زمان پسر همواره به مسئله فلسطین آسیب رساند. همه می دانند این رژیم در طول تاریخ چه کشتارهایی علیه مردم فلسطین مرتکب شد. کشتار “تل الزعتر” هنوز در اذهان زنده است. اما مهم تر از این هم پیمانی تازه حزب با رژیم اسد در راستای کشتن، گرسنگی دادن و بی خانمان کردن هزاران فلسطینی و بیرون راندن آنها از اردوگاه های سوریه است.
سخنان “ممانعت” امروز نه تنها دیگر گوش شنوا ندارد و دیگر مردم عرب را به جوش نمی آورد، بلکه چه بسا در تضعیف احساسات مردم عرب نسبت به مسئله فلسطین نقش بازی می کند. حزب الله و رژیم اسد ثابت کردند که آنها متاسفانه بیش از اسرائیل می توانند خانواده و برادران خود را قمع و قلع کنند. این نکته علل کاهش اهتمام به مسئله فلسطین نه تنها در سطح رسانه ای بلکه در سطح ملتهای عرب را بیان می کند که بسیاری از سوءاستفاده های چندین دهه ای از مسئله فلسطین بر آنان عیان شد.
آیا حسن نصرالله به طور جداگانه رفتار کرد؟ جواب (نه) بزرگ است، زیرا قبل و بعد از سخنرانی او ما شاهد تشدید فرقه گرایی از طرف رژیم ایران بودیم. مناسبت های دینی یکی از ابزارهای مورد علاقه رژیم ایران برای مغازله با مردم است. از اینجاست که ما به علل لجبازی و تکبر ایران در پذیرش شرایط عربستان برای سازماندهی مراسم حج پی می بریم. همانطور که می دانیم این امر تنها به ایرانی ها مربوط نمی شود. دست اندرکاران مراسم حج می دانند که عربستان کارشکنی های پیاپی ایران در زمینه ” سردادن شعارها” و سوء استفاده از مراسم حج را تحمل کرد. درحالی که این مراسم بایستی یک مراسم دینی محض باشد.
همزمان با تشدید تنش ها از طرف ایران، کار گروه “انصار الله” حوثی، با وجود مذاکرات درازمدت مثبت، پیچیده تر به نظر می رسد. زیرا که این گروه به کمک رئیس جمهور مخلوع هنوز سعی دارد بر قدرت سیاسی حد اقل در “صنعا” به چنگ بیندازد ، وسلطه خود را تا جایی که امکان دارد توسعه دهد. در چنین جنگ هایی معمولا این یک روند نظامی با محتوای سیاسی است. زیرا که میزان کسب منافع سیاسی در مذاکرات بستگی به وسعت مناطقی دارد که تحت کنترل آنهاست.
تجاوزات حوثی ها بسیار زیاد است. آنها به ذخایر ارزی وبودجه دولت دستبرد زدند، گفتمان آنها هنوز همان گفتمان انقلابی و فرقه گرا، و هنوز به هم زدن آرامش منطقه خلیج مد نظر آنهاست، این بدان معناست که شکاف وسیعی میان جناحی که به مذاکرات کویت اعزام شد و بازتاب آن مذاکرات بر طرفداران “انصار” در صنعاء وجود دارد.
تهران و هم پیمانان وی حوصله زیادی در مذاکرات به خرج می دهند. نتيجه سیاسی آن هم این است که تمام گروه ها و شبه نظامیان خارج از چارچوب دولت هرکدام منابع مالی خود را دارند. امری که به بقای آنها کمک می کند، البته تا زمانی که اوضاع مردم و ملت بیچاره به حالت انفجار برسد. ملتی که با این همه شعار و حالت های انقلابی شاید نتواند دشمنان واقعی خود را بشناسد.
برگرفته از روزنامه الشرق الأوسط

يوسف الديني
يوسف الديني
نويسنده ى عربستانى