پرونده هسته ای: تبعات سپردن مذاکرات وین به دولت رئیسی

https://rasanah-iiis.org/parsi/?p=2831

وزارت امور خارجه ایران گزارش دوره ای خود را در تاریخ 12 جولای 2021 میلادی به مجلس شورای اسلامی ارائه داد و اظهار امیدواری کرد که آنچه امکان تحقق آن فراهم شده در ابتدای دولت سیزدهم تکمیل گردد. بی تردید، سپردن مسأله گفتگوها به رئیسی- با توجه به خصوصیات و جایگاه وی در نظام، نزدیکی او به رهبری و همچنین موضعگیری های سرسختانه او- روند مذاکرات را تحت تأثیر قرار خواهد داد. رئیسی در حالی پرونده مذاکرات برجام را تحویل می گیرد که مذاکره کنندگان قبلی گامهای بزرگی در این زمینه برداشته و بسیاری از مسائل را حل و فصل کرده اند و تنها چند مسأله باقی مانده است که منتظر نظر اراده سیاسی است که با اتخاذ تصمیم سرنوشت ساز در این زمینه، مسئولیت نهایی را متوجه دولت رئیسی می کند.

در این زمینه، این مقاله تلاش دارد تا وجوه اتفاق و اختلاف میان ایران و ایالات متحده بعد از شش دور مذاکرات وین را مورد بررسی قرار دهد و ضمن پرداختن به فرصت های موجود پیش روی دولت رئیسی در مسأله برجام، و همچنین آینده گفتگوهای وین در دولت رئیسی، به این سؤال اساسی پاسخ دهد که دولت رئیسی با مسائل اختلافی اساسی چگونه برخورد خواهد کرد؟

نخست: گفتگوهای وین، و موارد اتفاق و اختلاف میان امریکا و ایران

شش دور مذاکرات وین که از ماه آوریل 2021 میلادی آغاز شد، با دستیابی به توافق در مورد بسیاری از مسائل اساسی، نشان داده است که فرصت بسیار بزرگی برای احیای برجام است. به نظر محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران این گفتگو ها توانسته دو طرف را به “چهارچوب یک توافق محتمل برای رفع تحریم ها” نزدیک کند. و “در مورد حذف هزار شخص اعتباری و حقیقی و نیز نهادهای زیر مجموعه بیت رهبری از لیست تحریمهای امریکا و همچنین در مورد برداشته شدن بخش مهمی از تحریمهای نفتی و بانکی توافق شده است و سپاه پاسداران انقلاب نیز از لیست گروههای تروریستی خارج خواهد شد”. و در مقابل، ایران نیز به تعهدات برجامی خود باز خواهد گشت و غنی سازی اوارنیوم ایران به پایین ترین حد یعنی به 3.67 تنزل خواهد کرد. ایران اجازه خواهد یافت که تنها تعداد 6104 سانتریفیوژ نسل اول آی آر1″ را مورد استفاده قرار دهد و سانتریفیوژهای پیشرفته کنونی باید به انبار منتقل شوند.

با این همه، نظر به اینکه چندین مسأله سیاسی اساسی حل نشده باقیمانده هنوز دستیابی به توافقنامه نهایی ممکن نشده است و اختلافات اساسی میان ایالات متحده و ایران نیز بر سر همین مسائل است. ایران می خواهد اول تمام تحریمها برداشته شود آنگاه این کشور به تعهدات برجامی خود باز می گردد. اما ایالات متحده حاضر نیست چنین امتیازی به ایران بدهد و اصرار دارد که تحریمها گام به گام برداشته شود؛ آنهم فقط تحریمهای مربوط به مسأله هسته ای.

ایران می خواهد امریکا تضمین دهد که دولت فعلی و دولت های آینده ایالات متحده بار دیگر از برجام خارج نخواهند شد اما امریکایی ها می گویند که مقررات و ساختار داخلی امریکا اجازه نمی دهد در این مورد تضمینی داده شود. و قوانین بین الملل نیز نمی تواند بقای ایالات متحده در برجام را تضمین کند.

در واقع، ایالات متحده تنها برای احیای برجام به وین نرفته است. به همین سبب در دور پنجم و ششم گفتگوها مسأله گنجاندن بندی مبنی بر گفتگوهای بعدی در مورد برنامه موشکی ایران و رفتار منطقه ای این کشور را پیش کشید و یک دستور العمل برای سانتریفیوژهای پیشرفته ایران و ذخیره اورانیوم 20 درصدی و 60 درصدی ارائه داد. این در حالیست که ایران می خواهد پیشرفت های فنی در زمینه سانتریفیوژها را حفظ کند و افزودن هیچ بندی به برجام را نمی پذیرد.

تیم رئیسی برای بررسی پیشرفت مذاکرات کمیته ای تشکیل داد و این کمیته بعد از ارزیابی ها به این نتیجه رسیده است که تیم گفتگو کننده ایرانی به ریاست عباس عراقچی در وین ضعیف عمل کرده است. لذا با توقف مذاکرات توپ در زمین ایران قرار گرفته و اکنون نوبت ایران است که در مقابل خواسته ها و نگرانیهای امریکا رفتاری مثبت از خود بروز دهد و یا اینکه بر موضع سرسختانه خود پافشاری کند. دولت روحانی در مورد برخی مسائل از خود نرمش به خرج می داد اما با سپرده شدن پرونده گفتگوها به دولت رئیسی، مدیریت مذاکرات برجامی آزمونی سرنوشت سازی برای دولت نوپا به شمار می رود.

دوم: علل سپردن پرونده برجام به دولت رئیسی

نمی توان مسأله گفتگوها در وین را از رقابت های جناجهای داخلی ایران جدا دانست. این امر از لحن سیاسی نامه وزارت امورخارجه به مجلس شورای اسلامی در مورد بیست و دومین گزارش مربوط به مذاکرات هسته ای به روشنی پیدا بود. در این نامه که به رسانه ها درز کرد، توصیه شده است که پرونده مذاکرات هسته ای به دولت ابراهیم رئیسی سپرده شود. علی مطهری نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی نیز از روحانی و ظریف خواسته بود که امضای توافقنامه وین را به دولت رئیسی بسپارد تا دولت آینده همانطور که ممکن است امتیازات برجام را به نام خود ثبت کند، تمام مسئولیت نواقص آن را نیز بپذیرد. 

اساسا، بحثی که بعد از انتخاب رئیسی به راه افتاد و برخی گمانه زنی ها حکایت از آن داشت این بود که اگر دولت روحانی مذاکرات وین را به سرانجام برساند و توافقنامه را امضاء کند آنگاه دولت رئیسی از پیامدهای منفی بازگشت به برجام مبرا بوده و در صورت بروز هرگونه شکست در اجرای دوباره برجام می توانست مانور تبلغیاتی راه بیندازد. اما اگر دولت رئیسی این توافقنامه را امضا کند، همانطور که از مزایای آن برخوردار می گردد، مسئولیت آن را نیز خواهد پذیرفت.

در نهایت، قضیه فیصله شد و ظاهرا نظام و مخصوصا رهبری بر این نظر است که امتیاز امضای برجام و امتیاز دستاوردهای احتمالی را به رئیسی بسپارد. به همین خاطر دولت روحانی پیامی دریافت کرد مبنی بر اینکه نقش این دولت در مذاکرات به پایان رسیده است. و به گفته روحانی او در ماه مارس 2021 میلادی چنین سیگنالی را دریافت کرده بود.

با سپرده شدن پرونده مذاکرات به دولت رئیسی، دولت نوپا این شانس را دارد که بی درنگ تحریمها را رفع کند. زیرا بعد از شش دور مذاکرات پیش نویسی تهیه شده است که چهارچوبی برای بازگشت دو طرف به برجام را فراهم کرده است. و دولت رئیسی این فرصت را دارد که بلافاصله بعد از تشکیل کابینه، توافق نهایی را امضا نموده و با این کار به اولین وعده انتخاباتی خود مبنی بر یکسره کردن کار مذاکرات و ممانعت از طولانی شدن آن جامه عمل بپوشاند.

نظر به اینکه در مورد احیای برجام اجماع داخلی وجود دارد، رئیسی در بازگشت به برجام با چالش های داخلی مواجه نمی شود و چون احیای برجام با موافقت هسته سخت نظام صورت می گیرد، رئیسی به آسانی می تواند به اتخاذ این تصمیم سرنوشت ساز اقدام کند.

همچنین احیای برجام، این فرصت مهم را برای دولت رئیسی مهیا می کند که با برداشته شدن فشارهای حداکثری، به اقتصاد کشور رونق داده و وضعیت اسف بار معیشت مردم را سامان دهد. در نتیجه، ضمن فرو نشاندن نارضایتی های روز افزون مردمی، برای جناج تندرو پایگاه مردمی کسب کند. علاوه بر آن، او که انتخابات مهندسی شده تا حدی به اعتبارش آسیب زده است، می تواند با سامان دادن به امور مذکور اعتبار شخصی خود را نیز سامان دهد و در نتیجه، ضمن ساکت کردن دشمنان و مخالفان خود با برقراری ثبات داخلی و کاهش تنش ها با خارج، زمینه انتقال سیاسی بی تنش به جایگاه رهبری در صورت مرگ خامنه ای را مهیا کند. 

با این همه، رئیسی قطعا برای کاهش هزینه احیای برجام از کارت های چانه زنی نیز استفاده خواهد کرد. البته سرسختی تیم مذاکره کننده ایرانی در وین و نیز کاهش سطح همکاری ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی بعد از انتخاب رئیسی، سیگنالهایی بود که جهان دریافت رئیسی در این مسأله سرسختی به خرج خواهد داد. او با این اقدامات به عنوان تاکتیک های مذاکره می خواهد قبل از بازگشت به وین، موضع خود را تقویت کند؛ هرچند که او از مسائل منطقه ای چون جنگ یمن و مسأله ثبات در عراق و سوریه نیز به عنوان اهرمهای فشار در این مذاکرات بهره خواهد بُرد.

سوم: آینده گفتگوهای وین در سایه دولت رئیسی

علی رغم وجود فضای بی اعتمادی و علی رغم اینکه رئیسی نماینده جریان اصولگرای رژیم ایران است که مأموریت یافته با تصدی مقام ریاست جمهوری، جانی تازه به رژیم بخشیده و صبغه عقیدتی و رویکرد ضدیت با غرب و ایالات متحده را مبنای سیاست خارجی خود قرار دهد، اما باید گفت که رئیسی در جایگاهی نیست که بتواند موضع امریکا در مذاکرات هسته ای را تغییر دهد. و اگر این گفتگوها به شکست بینجامد، او و جناح تندرو، متضررین اصلی این قضیه خواهند بود.

علی رغم اینکه ایران سیاست باج گیری هسته ای را در پیش گرفته است، اما امریکایی ها بر این باورند که گامهایی که ایران در این زمینه برداشته است، به آسانی قابل بازگشت است. و رئیسی نیز خوب می داند که جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای خط قرمز جامعه بین الملل است. لذا اگر ایران برای احیای برجام، بدون اینکه حاضر شود امتیازی بدهد، برای ایجاد فشار بر طرف های غربی به تنش هسته ای خود ادامه دهد، این رفتار برای خود رژیم گران تمام می شود چراکه در صورت شکست مذاکرات، اداره بایدن رفتار سخت تری نسبت به اداره ترامپ از خود نشان خواهد داد. و رئیسی خوب می داند که برخی قدرت های منطقه نیز برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای دست به اقدام خواهند زد، و اینکه این قدرت ها در مذاکرات برجام سنگ اندازی می کنند تا ایران را به انزوا رانده و تحریمهای بیشتری بر این کشور اعمال شود.

ایران که در صورت عدم بازگشت به مذاکرات سرنوشتی جز تحمل انزوای بین المللی و تحریمهای بیشتر را ندارد، اگر دولت رئیسی به میز گفتگوها بازگردد، در کنار دستاوردهایی که خواهد داشت، باید برای احیای برجام و برداشتن شمشیر تحریمها از نظام، امتیازاتی نیز بدهد. و برای این منظور باید میان مشکلات سیاسی و اقتصادی که با آن دست به گریبان است و میان احیای برجام با شرایط امریکا و امتیازاتی که از این رهگذر کسب می کند، یکی را برگزیند.

در طی شش دور مذاکرات وین طرف امریکایی خواست که ایران توسعه موشک های با توان حمل کلاهک هسته ای را کنار بگذارد. هرچند روحانی مذاکره در این مورد را پذیرفت، اما رئیسی از اساس با این مسأله مخالفت کرد و انتظار می رود که در آینده نیز بر همین موضع خود اصرار ورزد. از نظر رئیسی مسأله موشک ها، یک مسأله حاکمیتی و غیر قابل مذاکره است. هیچ کدام از دولت های پیشین در این باره امتياز نداده و دولت های آینده نیز بر همان منوال سرسختانه مقاومت خواهند کرد. طرف امریکایی و اروپایی همچنین خواهان گفتگوهای تكميلى در مورد رفتار منطقه ای ایران هستند. اگر قرار بود که ایران با این خواسته ها کنار بیاید، قطعا در دوره ترامپ کنار می آمد.

در بدترین حالت، اگر دولت رئیسی سرسختی از خود نشان دهد و همچنان به سیاست باج گیری هسته ای ادامه دهد تا ایالات متحده را وادار به احیای برجام با همان فرم قبلی کند، باز آنگونه که دولت رئیسی گمان می کند، این وضعیت منجر به کسب پیروزی چشمگیر برای ایران نمی شود و ایران نمی تواند همان سیاست های پیشین خود را ادامه دهد زیرا بعد از امضای برجام در سال 2015 میلادی، ایالات متحده نه تنها تحریمها را لغو نکرد، بلکه اوباما تحریمهای بيشترى نیز وضع کرد. و اینگونه بود که عدم پای بندی ایران به مفاد برجام، سبب شد که برجام در سال 2018 میلادی از جان خود تهی شود. و احتمال تکرار این سناریو در آینده نیز مطرح است.

آنچه این سناریو را تقویت می کند، سخنانی است که وزیر امور خارجه امریکا آنتونی بلینکن در کنگره ایراد کرد مبنی بر اینکه اداره بایدن بخشی از تحریمها را همچنان حفظ می کند یعنی اینکه اهرم فشار اقتصادی از ایران برداشته نمی شود. اساسا، ماهیت تحریمهایی که اداره ترامپ وضع کرد به گونه ای است که سودی جز صرف احیای برجام نصیب ایران نمی شود. زیرا ساختار برجام بسیار آسیب دیده است و این امکان وجود ندارد که به یک باره همان فرم قبلی برجام بدون در نظر گرفتن مسائل اختلافی دیگر، احیاء شود.

و اگر طرفین گفتگو، نتوانند در مورد میکانیسمی برای حل مشکل فعالیت های برهم زننده ثبات منطقه ای ایران و تهدیدهای موشکی این کشور به توافق برسند، بار دیگر شاهد برجام بی روح خواهیم بود. و این احتمال وجود دارد که برخی قدرت های منطقه به طور یک جانبه علیه ایران دست به اقداماتی بزند که هم به جایگاه و منافع امریکا صدمه خواهد رسید و هم ایران درگیر یک جنگ فرسایشی خواهد شد که حتی در صورت برطرف شدن برخی تحریمها باز هم نمی تواند از پس هزینه های این جنگ بر آید.

علاوه بر آن، این فرصت برای آمريكايى ها فراهم شده است که جریان تندرو را که با انتخاب شدن رئیسی به عنوان رئیس جمهور، تمام ارکان قدرت را در ایران در اختیار گرفته است، در تنگنا قرار دهد. آنها این شانس را دارند که بی درنگ با تندروها به توافقى انتقادناپذیر در صحنه داخلی ایران برسند. اما اگر این فرصت از دست برود، یک راه دیگری در پیش روی خود دارند و آن فشارهای حداکثری، و نارضایتی و تحریک اعتراضات مردمی علیه جریان تندرو و رهبر وشايد سوق دادن ايران به تغييراتى ریشه ای در سایه کاهش پایگاه مردمی رژیم با توجه به مشارکت پایین مردم در انتخابات ریاست جمهوری 2021 میلادی، و در سایه گسترش موج اعتراضات مردمی به شهرهای ایران و وخیم تر شدن بحران های آب و برق است. چرا که وضعیت کنونی بسیار شبيه وضعیتی است که شاه در اوایل انقلاب سال 1979 میلادی داشته است.  

نتیجه گیری

در پایان می توان گفت که موفقیت مذاکرات وین اساسا به این بستگی دارد که طرف ایرانی تا چه میزان از خود نرمش به خرج دهد. ظاهرا همان پیش نویسی که دولت روحانی با هماهنگی مجلس شورای اسلامی و کمیسیون امنیت ملی و با اطلاع رهبری و نهادهای امنیتی و نظامی از جمله سپاه پاسداران، به آن دست یافته، همان نسخه برای رئیسی آماده است. و اکنون نوبت رئیسی است که در مورد فعالیت های خصمانه ایران چه تصمیمى می گیرد. قطعا رئیسی برای اینکه در مقابل امتیازخواهی های امریکا مقاومت کرده و احیای برجام را با هزینه کمتری انجام دهد، و در مقابل افکار عمومی داخل اندکی قدرت نمایی کند، لاجرم در مسأله مذاکرات از خود سر سختی نشان خواهد داد. زیرا نیاز دولت رئیسی به احیای برجام بیش از دولت روحانی است. به احتمال قوی، قطعا رئیسی تمایل به احیای برجام دارد. اما برای احیای برجام شرایط جدیدی از سوی طرفهای غربی مطرح است که اگر رئیسی آن شرایط را نپذیرد، لاجرم باید با فشارهای داخلی و خارجی زیادی دست و پنجه نرم کند.

موسسه بين المللى مطالعات ايران
موسسه بين المللى مطالعات ايران
موسسه بين المللى مطالعات ايران