منطقه آسیای میانه در یک برهه سرنوشت ساز در تاریخ این منطقه، توجه جهانیان را به خود معطوف ساخت. بعد از خروج ایالات متحده از افغانستان و به قدرت رسیدن گروه طالبان در این کشور، این منطقه که از چندین سال بدینسو مورد غفلت قرار گرفته بود مورد توجه منطقه و جهان قرار گرفت. و ایران و ترکیه با هدف تسلط بر منابع خدادادی این منطقه آن را در محاسبات و برنامه های خود گنجاندند. منافع ایران در آسیای میانه – به عنوان بخشی از سیاست دولت جدید ابراهیم رئیسی- بویژه بعد از پذیرفته شدن عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای در سپتامبر 2021 میلادی، شامل استفاده از ظرفیت های اقتصادی این منطقه است و این امر در راستای گشایش اقتصادی ایران با کشورهای آسیای میانه صورت می گیرد. اما در مقابل این تلاش ایران، ترکیه نیز به عنوان رقیب فعال برای نفوذ در منطقه به تلاشهای خود ادامه می دهد. علی رغم اینکه ترکیه از لحاظ جغرافیایی با آسیای میانه فاصله دارد اما آنکارا برای بسط نفوذ خود در این منطقه ابزارهای مختلفی را به خدمت می گیرد تا روابط سیاسی و اقتصادی خود را با کشورهای آسیای میانه تحکیم نماید و بدین سان، به عنوان قدرت منطقه ای پیروزی را در میدان رقابت از آنِ خود کند.
از اینجا فهمیده می شود که منطقه آسیای میانه همچون سوریه، لیبی، شرق دریای مدیترانه و دریای سیاه به میدان تازه ای برای رقابت میان ایران و ترکیه بدل شده است. از این رو، باید دید که چگونه این دو کشور فرصت های اقتصادی، جغرافیایی و فرهنگی مشترک با ملتهای آسیای میانه را به خدمت می گیرند و می کوشند تا خود را به عنوان یک الگو به کشورهای منطقه معرفی کنند. بی تردید، تحولات تازه ای که منطقه آسیای میانه در این اواخر شاهد آن بوده، مشکلات رقابت میان ایران و ترکیه بر سر نفوذ در مناطق مختلف را در اذهان زنده می کند. گفتنی است که طرفین در این رقابت از ابزارهای متفاوتی– سیاسی، اقتصادی و جغرافیایی- استفاده می کنند. در سایه همه این چالشهای اقتصادی و سیاسی که مانعی در مقابل طرحهای تسلط بر منطقه است و گزینه های ایران و ترکیه را محدود می سازد، می توان به دنبال جواب این سؤال بر آمد که ماهیت رابطه ایران و ترکیه در آسیای میانه چیست؟ برای این منظور باید به انگیزه های هر کدام برای توجه به این منطقه پرداخت و ضمن مقایسه اهداف هر دو کشور در این منطقه باید دید که چگونه این امر بر راهبرد هدفمند آنها برای افزایش نفوذشان در منطقه تأثیر گذار است. البته که باید روابط دوجانبه میان این دو کشور را با در نظر داشت نقاط مشترک و مسائل پیچیده و همچنین فرصت ها و چالشهای بر آمده از آن، مورد کنکاش قرار داد.
نخست: اهمیت منطقه آسیای میانه برای ایران و ترکیه
در ادبیات جغرافیای سیاسی تعریف مشخصی از کشورهای آسیای میانه ارائه نشده است جز اینکه در همه تعاریف آمده است که این کشورها در قلب قاره آسیا قرار دارند؛ زیرا برخی رویکردهایی که به تعیین این منطقه پرداخته اند محدوده این منطقه را تنگ و برخی دیگر این حلقه را وسیع تر گرفته اند. اما نظام بین الملل منطقه آسیای میانه را همان پنج کشور با اکثریت مسلمان که نام آنها با پسوند «ستان» ختم می شود، دانسته است. به همین سبب به این کشورها اصطلاح «پنج ستان» اطلاق می شود. همچنین از این منطقه، با نام ترکستان غربی هم یاد شده است. علی رغم نبودِ اتفاق نظر در مورد محدوده این منطقه، اما همه بر این واقعیت اتفاق نظر دارند که کشورهای این منطقه از جایگاه راهبردی برخوردارند و به همین سبب این منطقه بخشی از ائتلافهای سیاسی است که در سطح منطقه و بین الملل تأثیر گذار است و این امر به چند مسأله باز می گردد. از لحاظ جغرافیایی، این منطقه با کشورهای روسیه، چین و ایران مرز مشترک دارد و مشرف بر شبه قاره هند است. علاوه بر آن، منطقه آسیای میانه مساحت زیادی یعنی حدود 4 میلیون کیلومتر مربع را فراگرفته است و همین امر قدرتهای بزرگ جهان را بر آن داشته تا برای حمایت از منافع خود در این کشورها، اقدام به تأسیس پایگاههای نظامی کنند. از این رو است که تنها در سه کشور این منطقه تعداد هشت پایگاه نظامی خارجی وجود دارد. در تاجیکستان چهار پایگاه نظامی وجود دارد که دو پایگاه مربوط به روسیه، یک پایگاه مربوط به هند و یک پایگاه دیگر مربوط به فرانسه است. در ازبکستان دو پایگاه نظامی وجود دارد که یکی امریکایی و دیگری آلمانی است. در قرقیزستان دو پایگاه نظامی وجود دارد که یکی متعلق به روسیه است و دیگری همان پایگاه امریکایی است که در پایان سال 2001 میلادی افتتاح شد و بخاطر نزدیکی به مرزهای روسیه، چین، افغانستان و ایران نقش پر رنگی در طرح ایالات متحده در مبارزه با تروریسم در منطقه ایفا نمود[1].
از لحاظ اقتصادی، منطقه آسیای میانه مشرف به دریای خزر است که سرشار از منابع انرژی است و خطوط انتقال نفت و گازِ خاورمیانه و دریای خزر به مقصد چین از آن منطقه گذر می کند و یا از این منطقه به سمت دریای سیاه به مقصد ترکیه و کشورهای حاشیه دریای مدیترانه عبور می کند و یا از این منطقه به مقصد خلیج عربی از طریق ایران گذر می کند. کشورهای آسیای میانه از منابع خدادادی عظیمی چون گاز طبیعی و نفت و همچنین منابع سرشار آب شیرین و ذخیره معادن و همچنین پنبه و ذغال سنگ برخوردارند و یکی از ثروتمندترین مناطق جهان به شمار می روند. ذخیره نفت جمهوریهای آسیای میانه به 150 میلیارد بشکه می رسد که 27 درصد ذخیره کل نفت جهان را به خود اختصاص می دهد. ذخیره گاز طبیعی این منطقه به بیش از 75 هزار میلیارد متر مکعب می رسد که 34 درصد ذخیره کل جهان را شامل می شود. کشور تاجیکستان از منابع عظیم آبی برخوردار است که به تنهایی 60 درصد منابع آبی آسیای میانه را به خود اختصاص داده است. علاوه بر آن، این منطقه با داشتن چندین تأسیسات سنیگن و سبک نظامی، یک قطب عظیم صنعتی نیز به شمار می رود[2].
اهمیت ژئوراهبردی منطقه آسیای میانه، سبب شده است که بازیگران منطقه ای و بین المللی برای گسترش نفوذ خود در این منطقه به رقابت بپردازند. این مسأله بحرانهای سیاسی و اقتصادی را به دنبال داشته است که مشروعیت نظامهای سیاسی جمهوریهای آسیای میانه را تحت تأثیر قرار داده و به جو رقابت مخصوصا رقابت میان ایران و ترکیه دامن زده است.
نقشه 1 کشورهای منطقه آسیای میانه [3]
بهره مندی کشورهای آسیای میانه از منابع متعدد انرژی، این کشورها را بعد از استقلال از اتحادیه جماهیر شوروی به میدان رقابت میان چندین قدرت بدل ساخت. لذا، استقلال کشورهای آسیای میانه عامل مهمی در تغییر محیط ژئوپلیتیک ایران بازی کرد و سبب شد که ایران با دسترسی به امکانات تازه ای که میسر شد، جایگاه ویژه ای پیدا کند و با بهره گیری از جغرافیای کشورهای آسیای میانه به گزینه ای برای عبور راه ابریشم جدید بدل شود. گفتنی است که کشورهای آسیای میانه به دریاهای آزاد راهی ندارند و ایران همان منفذی است که این کشورها برای دسترسی به دریاهای آزاد و در نتیجه به جهان، نیاز دارند. بدین ترتیب ایران در این منطقه حساس برای خود عمق راهبردی ایجاد می کند. به همین سبب ایران از موقعیت جغرافیایی خود به عنوان کوتاه ترین راه انتقال نفت دریای خزر از طریق خاک خود استفاده کرد. علاوه بر آن، ایران نفت ترکمنستان و قزاقستان را برای مصرف استانهای شمالی خود وارد می کند و در عوض، همان مقدار را از طریق بندرهای جنوبی خود به جاى کشورهای آسیای میانه صادر می کند. همچنین ایران تلاش می کند از خاک خود کریدور انرژی را برای انتقال صادرات کشورهای منطقه آسیای میانه به خلیج عربی و از آنجا به بازارهای جهانی ایجاد کند. لذا، ایران از رهگذر شراکت با جمهوریهای پنجگانه آسیای میانه دستاوردهای اقتصادی و پیشرفتهای تجاری ملموسی به دست آورده است و این امر، در شرایط انزوای سیاسی و اقتصادی که کشور با آن دست به گریبان است، یک گشایش تازه ای به شمار می رود[4].
اما منطقه آسیای میانه از این لحاظ برای ترکیه حائز اهمیت است که این منطقه یک عامل ژئوپلیتیک مورد نیاز است که برای سیاست های نفوذ ترکیه در فضای ترکمنی و در مرزهای جنوبی روسیه، به منزله کلید عمل می کند. زیرا حضور در آسیای میانه امکان نفوذ آسان و کم هزینه ترکیه در عمق راهبردی روسیه در شمال و در عمق راهبردی چین به سمت جنوب شرق و همچنین عمق راهبردی شبه قاره هند به سمت جنوب، و عمق راهبردی ایران به سمت جنوب غربی و عمق راهبردی منطقه دریای خزر به سمت غرب را فراهم می کند. لذا، الگوی ترکی که رجب طیب اردوغان در نظر دارد، جز با برقراری روابط راهبردی تنگاتنگ با کشورهای آسیای میانه تحقق نمی پذیرد.
علاوه بر آن، سیطره ترکیه بر منابع طبیعی آسیای میانه یعنی اینکه این کشور می تواند صادرات نفت و گاز، معادن و محصولات کشاورزی به روسیه، چین، شبه قاره هند و کشورهای اتحادیه اروپا را به کنترل خود در آورد. ترکیه تلاش می کند با استفاده از روابط خود با کشورهای آسیای میانه از منابع انرژی این منطقه استفاده نموده و از وابستگی به منابع انرژی روسیه بی نیاز گردد؛ به ویژه اینکه ترکیه 60 درصد نفت و گاز مورد نیاز خود را از روسیه وارد می کند. به همین سبب ایالات متحده به این کشور کمک کرد تا خطوط انتقال نفت و گاز را از آسیای میانه به بندر جیهان ترکیه از طریق خط باکو جیهان احداث نماید تا از عبور این خط از خاک روسیه و ایران جلوگیری نماید. از این رو، آزادی ترکیه در حوزه انرژی سبب می شود که این کشور در میان رقبای منطقه ای اش با قدرت بیشتری ظاهر شود[5].
دوم: ابزارهای ترکیه و راهبرد ایران برای تسلط بر کشورهای آسیای میانه
ترکیه بعد از تقویت نفوذ خود در سوریه، لیبی، شرق دریای مدیترانه، دریای سیاه و منطقه قفقاز، در تلاش است قدرت منطقه ای خود را تقویت كند تا به واشنگتن ثابت كند که می تواند بهترین همپیمان واشنگتن در منطقه باشد. این در حالیست که ایران با مقاومت در برابر تلاشهای قدرتهای منطقه ای و بین المللی دیگر در تلاش است برای گذر از مفهوم سنتی امنیت منطقه اى، نفوذ فرهنگی و ایدئولوژیک خود را در فضای جغرافیایی ايران یعنی آسیای میانه محقق کند. از این رو می توان گفت که هر دو کشور برای حمایت از منافع خود در آسیای میانه به چندین ابزار چنگ زده اند که در اینجا به توضیح آنها می پردازیم:
یک. روش ایران برای تقویت نفوذ در کشورهای آسیای میانه
ایران به جای تلاش برای صدور انقلاب به کشورهای آسیای میانه، به ارائه کمکهای فنی و مالی و توسعه روابط فرهنگی تمرکز کرده است و هرچند که کشورهای آسیای میانه نسبت به حکومت دینی در ایران و به کارنامه این حکومت در بی ثبات کردن کشورهای همسایه اش در خاورمیانه بی اعتماد هستند، اما تهران همچنان به تلاشهای خود برای نزدیکی به کشورهای آسیای میانه ادامه می دهد. لذا ایران برای تعامل با کشورهای آسیای میانه یک روش متفاوتی را در پیش گرفته است[6].
در پرتو این مسأله، ایران در رویکرد تازه خود از چندین ابزار استفاده می کند. نخست: ایران برای نزدیکی به کشورهای اسلامی آسیای میانه از مشترکات فرهنگی و دینی بهره می گیرد که مهمترین هدف از به کارگیری این ابزار، فشار بر ایالات متحده و همپیمانان آن در منطقه است. اما ایران به این نکته واقف است که در پی استفاده از مشترکات دینی، نگرانیها از افزایش نقش این کشور در کشورهای آسیای میانه بالا گرفته است لذا تلاش می کند به ابزار دوم یعنی تقویت روابط خارجی با کشورهای آسیای میانه چنگ بزند. اما ابزار سوم ایران برای تقویت نفوذ خود در کشورهای آسیای میانه این است که این کشور تلاش می کند از طریق تقویت همکاری اقتصادی و تقویت شبکه منافع دو جانبه با کشورهای آسیای میانه، از درِ تعامل با واقع گرایی با این کشورها در آید[7].
در همین راستا، ایران خود را قدرتی می داند که می تواند نقش رهبرى آسياى ميانه را بر عهده گیرد. و در این زمینه از موقعيت جغرافیایی خود براى نزديكى به کشورهای آسیای میانه بهره گرفته است. ایران در میان کشورهای همسایه خود، از موقعیت جغرافیایی ممتازی برخوردار است. و یک کریدور امنی است که دسترسی آن کشورها را به آبهای آزاد خلیج عربی و دریای عمان فراهم می كند. و از آنجا که با کشورهای سرشار از منابع انرژی در سواحل دریای خزر یعنی آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان مرز مشترک دارد، می تواند به عنوان راهی سریع، امن و کم هزینه به بازارهای بین المللی اقتصادهای آسیای میانه مطرح باشد[8]..
علاوه بر آن، در مسأله رابطه ایران با کشورهای آسیای میانه، عامل اقتصادی نقش تعیین کننده ای دارد و ایران سرمایه گذاریهای کلانی در بخش زیر ساختها مخصوصا در تاجیکستان انجام داده و تلاش نموده تا فعالیت سازمان همکاری اقتصادی که در سال 1985 میلادی تأسیس شد را احیا کند. ایران گفتگوها برای پیوستن کشورهایی چون آذربایجان، ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان و قرقیزستان به این سازمان را مدیریت كرد. هدف این سازمان آن بود که میان ایران و کشورهای آسیای میانه که دارای اهمیت راهبردی بوده و ذخیره نفتی کلانی در اختیار دارند، همکاری و هماهنگی ایجاد کند. ایران برای اینکه همکاری اقتصادی را محقق كند، با احداث راه آهن، آسیای میانه را به شبکه راههای مواصلاتی خود و به بندر عباس در ساحل خلیج پیوند داد و برای تجارت این کشورها تسهیلات عبور و مرور و ترانزیت در نظر گرفت[9]. و در نهایت، تهران موفق شد در سپتامبر 2021 میلادی به سازمان همکاری شانگهای که در سال 2001 میلادی تأسیس شد بپیوندد. گفتنی است سازمان همکاری شانگهای یک سازمان بین المللی بین دولتی است که با هدف رسیدگی به مسائل سیاسی، اقتصادی و امنیتی منطقه اوراسیا تشکیل شده است. پیوستن ایران به این سازمان، راه را برای تقویت روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران با کشورهای این منطقه هموار می كند.
در این مورد، می بینیم که هر کدام از کشورهای آسیای میانه رابطه خاصی با ایران دارند و در این میان قزاقستان در رتبه اول قرار دارد. ایران چندین پروژه در این کشور اجرا می کند و این امر نفوذ ایران را در این کشور مخصوصا در بخش حمل و نقل کالا و تبادل نفت تقویت می کند. علاوه بر آن، قزاقستان یکی از بزرگترین صادر کنندگان غلات به ایران است و در نظر دارد که در بخش حمل و نقل دریایی و احداث جایگاههایی برای توزیع غلات در بنادر ایران، حضور پر رنگ تری در این کشور داشته باشد. از نظر قزاقستان، ایران یک شریک مهمی در قاره آسیا به حساب می آید. و این شراکت بر محوری بودن نقش منطقه ای ایران و نیاز اقتصادی برای تقویت روابط اقتصادی تمرکز دارد[10].
از نگاه ایران، تاجیکستان از مهمترین کشورهای آسیای میانه است زیرا ایران با تکیه بر مشترکات فرهنگی و بافت جمعیتی این کشور، آن را یکی از مراکز گسترش زبان فارسی در آسیای میانه قرار داده است. توجه ایران به این کشور نه بخاطر این است که اکثریت جمعیت این کشور مسلمان است بلکه به این خاطر است که برخلاف سایر جمهوریهای آسیای میانه جدای از اینکه فارسی زبان رسمی این کشور است، اکثریت جمعیت این کشور را فارس زبانها تشکیل می دهند. همچنین وجود رقابت قومی نژادی در منطقه و تلاش قوم تاجیک که روابط فرهنگی و تاریخی با ایران دارد، برای کنترل قدرت در تاجیکستان از دیگر عوامل توجه ایران به این کشور است.
علی رغم این مشترکات قومی و تاریخی میان دو کشور، روابط میان این دو تنشهایی را نیز به خود دیده است. زیرا ایران در پوشش کمکهای بشر دوستانه ای که در دوشنبه پایتخت تاجیکستان ارائه کرده است، به ترویج اندیشه شیعی ایرانی پرداخته و تعداد زیادی از مسلمانان پایتخت نشین و ساکنان دیگر شهرهای این کشور تحت تأثیر این افکار قرار گرفته اند. ایران یک شعبه از مؤسسه خیریه ای موسوم به کمیته امداد امام خمینی را در پایتخت تاجیکستان دایر نمود. و بعد از مدت کوتاهی با ایجاد مراکز فرهنگی جوانان تاجیک را جذب نموده و با توزیع کتاب و برگزاری مسابقات فرهنگی و تسهیل سفر آنها به ایران برای تبلیغ افکار و ایدئولوژی ایران در میان جوانان تلاش نمود[11]. اما در مقابل این تلاشهای ایران در تاجیكستان، ترکیه نیز در این کشور نفوذ دارد. ترکیه در تلاش است از طریق تقویت روابط با تاجیکستان در حوزه های تجارت، فرهنگ، امنیت و آموزش نفوذ خود در این کشور را بیش از پیش تقویت كند. ترکیه به نفوذ در این حوزه ها اکتفا نکرده و در این اواخر تلاش كرد در مناقشه مرزی میان تاجیکستان و قرقیزستان نقش واسطه را بازی کرده و از هر دو طرف دعوت كرد تا برای حل اختلافات و گفتگوها در مورد ترسیم خطوط مرزی مشترک گفتگوها را از سر گیرند[12]. در حالیکه ایران برای تحکیم روابط اقتصادی با ازبکستان و تشویق سرمایه گذاری های دو جانبه با این کشور بر مشترکات تاریخی و فرهنگی با ازبکستان تکیه نموده است، حجم مبادلات تجاری میان دو کشور در سال 2021 میلادی در مقایسه با سال 2020 میلادی به میزان کمی یعنی 2.5 درصد افزایش داشته است. اما تهران برای تحکیم مناسبات در زمینه های مختلف اقتصادی، تجاری، سرمایه گذاری، حوزه حمل و نقل و ترانزیت با ازبکستان همچنان به تلاشهای خود ادامه می دهد. گفتنی است علی رغم تلاشهای ایران برای گسترش روابط اما پاسخ روشنی از سوی ازبکستان دیده نشده است. و دلیل آن این است که حکومت ازبکستان از هر قدرت رقیب منطقه ای بیم دارد مخصوصا اینکه این رقیب یک حکومت اسلامی و انقلابی مانند ایران باشد. از سویی دیگر، نظام ازبکستان همچنان بر روابط تنگاتنگ خود با ایالات متحده پایبند است. لذا، این احتمال وجود دارد که هرگونه همکاری با ایران به بهای تیرگی روابط ازبکستان با ایالات متحده تمام شود. و این امر مانع از ایجاد یک رابطه تنگاتنگ میان ایران و ازبکستان خواهد شد.
اما در مورد ترکمنستان، ایران این کشور را همپیمان اصلی خود در آسیای میانه دانسته و مناسبات تجاری با این کشور را تقویت نموده و ششمین شریک تجاری ترکمنستان به شمار می رود. ایران با ترکمنستان برای همکاری در زمینه های متعددی بیش از 100 سند رسمی به امضا رسانده است و هر دو کشور در مورد امضای یک سند همکاری همه جانبه به توافق رسیده اند. همچنین دو کشور در مورد گشایش مجدد مسیر عبور کامیونها در چهار نقطه مرزی به توافق رسیدند. علی رغم اینکه در این اواخر ترکمنستان سیاست خصمانه ای در قبال ایران در پیش گرفت و ابتدا تعرفه صادرات گاز ایران را افزایش داد و سپس سخت گیریها بر اقلیت شیعه را تشدید کرد و از طالبان در افغانستان حمایت کرد اما با این همه، ایران نمی تواند با این کشور از درِ ستیز وارد شود چرا که ترکمنستان شریک اساسی ایران در حوزه گاز و همچنین دروازه جغرافیایی ایران به سوی آسیای میانه محسوب می شود[13].
از زمان آغاز روابط دیپلماتیک میان ایران و قرقیزستان در دهه نود قرن گذشته، روابط این دو کشور بر خلاف دیگر کشورهای آسیای میانه تغییرات چندانی را به خود ندیده است. هر دو کشور – علی رغم بهبودی روابط قرقیزستان با ترکیه و اسرائیل – همکاری محدود در زمینه های حمل و نقل، گمرک، بانکها، آموزش و صنعت جهانگردی را حفظ کرده اند[14]. اما اخیرا با پیوستن ایران به سازمان همکاری شانگهای، قرقیزستان برای ایران اهمیت بیشتری یافته است چرا که این کشور، ایران را به منطقه شانگهای و فضای اوراسیا وصل می کند.
از آنچه گذشت چنین بر می آید که ایران از نابسامانیها در سیاست خود با کشورهای خاورمیانه درس گرفته و با تعدیل سیاست خود در قبال کشورهای آسیای میانه، به ایجاد شراکت های اقتصادی و افزایش میانگین تجارت روی آورده تا با در پیش گرفتن سیاست های واقع گرایانه به افزایش نفوذ خود در آسیای میانه بپردازند. اما مشکلات اقتصادی که کشور با آنها دست به گریبان است، عرصه را بر ایران تنگ كرده و الگوی اقتصادی ایران که یک اقتصاد منزوی است سبب شده است که کشورهای آسیای میانه از مشارکت های کلان در پروژه های انرژی با ایران پرهیز کنند. اما با این همه، می بینیم که دولت جدید ایران از طریق گشایش اقتصادی با کشورهای آسیای میانه همچنان در راستای سیاست نگاه به شرق گام بر می دارد.
دو. راهبرد نفوذ ترکیه در آسیای میانه
ترکیه یک طرف تأثیرگذار در میدان رقابت بر سر نفوذ در آسیای میانه به حساب می آید. دور بودن ترکیه از مرزهای آسیای مرکزی، مانع از آن نشده است که این کشور برای نفوذ در منطقه از ابزارهای ایدئولوژی، فرهنگی و اقتصادی استفاده کند. ترکیه برای پیشبرد سیاست های خود، از همان زمان فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی و استقلال کشورهای پنجگانه آسیای میانه تلاش کرد روابط خود را با کشورهای این منطقه برقرار کند. ترکیه با هدف اقدام پیشدستانه در راستای رقابت بر سر نفوذ در منطقه از اولین کشورهایی که بود که استقلال کشورهای آسیای میانه را به رسمیت شناخت. از این رو، راهبرد ترکیه در قبال کشورهای آسیای مرکزی بر چندین ابزار تکیه دارد. اول: آنکارا خود را به عنوان وطن اصلی ملتهای منطقه مخصوصا ملتهای مسلمان منطقه آسیای مرکزی که قدرتهای سیاسی و اقتصادی قاره محسوب می شوند، معرفی کرده است. ترکیه خود را در میان کشورهای مسلمان آسیای میانه به عنوان الگوی یک کشور لائیک که از لحاظ فرهنگی آزاد است، معرفی کرده است و این همان الگویی است که حکومتهای کشورهای مسلمان نشین آسیای میانه از همان زمان که از اتحادیه جماهیر شوروی مستقل شدند، در جستجوی آن بودند[15].
ابزار دوم عبارت است از مشترکات زبانی میان ترکیه و ملتهای آسیای مرکزی. آنکارا در تأسیس کنگره کشورهای ترک زبان از برگ زبان استفاده کرده است. این کنگره چهار کشور از آسیای میانه یعنی قرقیزستان، قزاقستان، ازبکستان و ترکمنستان – به عنوان عضو ناظر- را در خود دارد. علی رغم این که در داخل کشورهای آسیای مرکزی که به هویت متفاوت خود از هویت ترکی افتخار می کنند مخالفتهایی با این کنگره وجود دارد، اما ترکیه همچنان تلاش دارد از این کنگره در راستای منافع اقتصادی و تجاری خود با کشورهای منطقه بهره گیرد. از این رو می توان گفت که ترکیه برای تسلط بر ملتهای منطقه از قدرت نرم و ابزارهای فرهنگی استفاده می کند. همچنین ترکیه از عامل دین نیز برای تقویت نفوذ خود در آسیای مرکزی بهره می گیرد که در این مورد نهادهای دولتی و غیر دولتی ترکیه فعال هستند.
از جمله نهادهای دینی ترکیه می توان به سازمان امور دینی ترکیه اشاره کرد که بعد از فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی فعالیت برون مرزی خود را در زمینه روابط ترکیه با کشورهای مسلمان قفقاز افزایش داده است. و این سازمان مهمترین ابزار نفوذ ترکیه در این منطقه است. البته نقش آژانس همکاری و هماهنگی ترکیه را نیز نباید از یاد برد. این آژانس یک نهاد دولتی است که برای موجه جلوه دادن چهره رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه در خارج از کشور مخصوصا در میان کشورهای اسلامی در حال رشد فعالیت می کند. این نهاد برای تأثیرگذاری بر کشورهای آسیای مرکزی، ضمن ارائه کمکهای بشر دوستانه طرحهای توسعه ای را نیز تأمین مالی می کند.
علاوه بر اینکه سازمان امور دینی ترکیه و آژانس همکاری و هماهنگی ترکیه با بسیج کردن علمای دینی محلی و بومی در کشورهای آسیای مرکزی، تلاش می کنند ملتهای مسلمان این منطقه را بیش از پیش به آنکارا متمایل سازند، دولت ترکیه در سال 1994 میلادی شورای اسلامی اوراسیا را نیز تأسیس کرد که مأموریت اصلی آن تنظیم رابطه اسلام و حکومت در آن کشورها است. علی رغم اینکه ترکیه قصد داشت از طریق این شورای اسلامی به ترویج قرائت خاص خود از دین اسلام و همچنین گسترش نفوذ فرهنگی خود در کشورهای این منطقه بپردازد، اما با کاهش فعالیت این شورا، بعد از سال 2012 میلادی جلسات آن نیز متوقف شد و این چنین شد که آرزوهای ترکیه در این مورد نقش بر آب شد.
در کنار نقش نهادهای رسمی در پیشبرد برنامه های ترکیه در منطقه آسیای مرکزی، نهادهای غیر دولتی نیز در قالب دو جنبش فعال هستند. جنبش نورچی ها به رهبری سعید نورسی در کشورهای مسلمان آسیای میانه – به استثنای ازبکستان که به این جنبش اجازه فعالیت و نفوذ در کشور را نداده است – فعالیت دارد. جنبش دیگر هم جنش حزمت نام دارد که فتح الله گولن بعد از جدا شدن از جنبش سعید نورسی آن را تأسیس کرد. فعالیت و موفقیت این جنبش در کشورهای آسیای مرکزی از همه نهادهای دینی ترکی دیگر بیشتر است زیرا تلاش خود را بر ارائه فرصتهای آموزشی و فعالیت های خیریه ای گسترده برای مردم کشورهای آسیای میانه متمرکز ساخته است. همچنین این جنبش چندین مدرسه دینی ویژه در شهرهای محروم قرقیزستان و قزاقستان احداث نموده است.
قابل ذکر است که کشورهای آسیای مرکزی در مقابل این قدرت نرم ترکیه که در قالب فعالیتهای فرهنگی دینی صورت می گیرد ایستادگی نموده و اکثر این کشورهای پنجگانه فعالیت های سازمان امور دینی ترکیه و سازمانهای وابسته به گولن را در منطقه محدود کرده اند. در نتیجه، فعالیت نهادهای دینی نتوانست در این کشورها – بجز قرقیزستان- گسترش یابد. به دلیل ضعف دولت مرکزی قرقیزستان، این کشور بیش از سایر کشورهای منطقه در معرض و تحت تأثیر فعالیت های خارجی ترکیه قرار دارد[16].
و در نهایت، ابزار سوم ترکیه بر تقویت روابط اقتصادی با کشورهای منطقه استوار است. و هدف ترکیه از همگرایی اقتصادی این است که فرصت های سرمایه گذاری در پروژه های زیر ساختی آسیای مرکزی را در انحصار خود بگیرد و میانگین مبادلات تجاری با کشورهای منطقه را افزایش دهد؛ به ویژه اینکه این کشورها به عنوان بازار مصرف کالاهای ترکیه محسوب می شوند. لذا، از نظر ترکیه اهمیت آسیای مرکزی بیش از پیش مطرح می شود زیرا سیطره ترکیه بر راههای مواصلاتی آسیای مرکزی این امکان را فراهم می سازد که بر تمامی راههای زمینی و هوایی که شبه قاره هند، روسیه و چین را به هم پیوند می دهند سیطره داشته باشد و این به معنای سیطره بر بازارهای منطقه ای است[17].
اما با وجود همه این ابزارها، اخیرا آنکارا در گسترش نفوذ در آسیای میانه با مشکلاتی روبرو شده است که در این امر چندین عامل دخالت دارند. عامل اول این است که حاکمان کشورهای آسیای میانه چندان طرفدار الگوی ترکیه که دم از دمکراسی و ایجاد اقتصاد بازار جهانی می زند، نبودند. عامل دوم به قدرت نفوذ روسیه در منطقه باز می گردد که ثابت شده است نفوذ روسیه نسبت به نفوذ ترکیه در این منطقه قوی تر و ماندگارتر است؛ چرا که کشورهای آسیای مرکزی به حکم روابط تاریخی که با روسیه دارند به شدت تحت تأثیر فرهنگ روسیه قرار دارند. عامل سوم هم به مشکلات اقتصادی و درگیر بودن آنکارا با بحران روز افزون اقتصادی مربوط می شود. همه این عوامل دست به دست هم داده و مانع از آن شده است که ترکیه بتواند در کسب نفوذ سیاسی و اقتصادی مورد نظر خود در آسیای میانه توفیق چندانی نداشته باشد[18].
سوم: مسائل مورد رقابت و موارد اختلافی میان ترکیه و ایران
روابط ترکیه با ایران در طول تاریخ و از همان ابتدای تأسیس دولت عثمانی بر رقابت منطقه ای بنا شده است. این رقابت بعد از اینکه ترکیه نظام جمهوری اعلام کرد و در صدد تقویت نفوذ خارجی خود بر آمد نیز ادامه یافت. اما بعد از انقلاب ایران که تهران سرگرم سامان دادن به اوضاع داخلی شد، از شدت این رقابت کاسته شد. تا اینکه تهران در صدد صدور انقلاب اسلامی در کشورهای همجوار منطقه بر آمد. این امر بار دیگر به رقابت میان ترکیه و ایران بر سر مناطق نفوذ دامن زد. و این چنین است که در نتیجه مسائل پیچیده ای که هر دو کشور در منطقه با آنها روبرو هستند، رابطه میان آنها از ائتلاف تا رقابت در حال تغییر است.
اما علی رغم اختلافاتی که اخیرا در مورد جنگ سوریه میان ایران و ترکیه بروز نموده است، این دو کشور توانسته اند از طریق گفتگوهای چند جانبه و بسترهای مدیریت مناقشه تا حد زیادی از شدت تنش بکاهند. در چند سال اخیر نشانه هایی از تنش زدایی میان دو کشور دیده شده است. ایران در سال 2016 میلادی کودتای نظامی در ترکیه را به شدت محکوم کرد و ترکیه نیز در سال 2018 میلادی اعتراضات خیابانی در ایران را به باد انتقاد گرفت[19]. و بر اساس سیاست های منطقه ای تازه ترکیه موضع این کشور در قبال برنامه هسته ای ایران نیز تغییر کرد.
هنوز جای این پرسش باقیست که آیا واقعا اختلافات میان طرفین پایان یافته است یا اینکه آینده شاهد افزایش تنش میان این دو کشور بر سر نفوذ مخصوصا در منطقه آسیای میانه خواهد بود به ویژه اینکه شرایط در این منطقه دستخوش تغییراتی شده است. از مهمترین این تغییرات می توان به خروج امریکا از افغانستان و سیطره طالبان بر کشور اشاره کرد که همین مسأله سبب تغییر موازنه قوا در منطقه آسیای میانه شده است. نقش تازه ترکیه در افغانستان، آنکارا را در موقعیتی قرار خواهد داد که بر سر نفوذ با ایران وارد رقابت شود چرا که ایران نیز در افغانستان به دنبال نقش آفرینی است و در صدد است تا با استفاده از خلأ ناشی از خروج امریکا نفوذ خود را در منطقه تثبیت کند. منافع ایران در منطقه آسیای میانه ایجاب می کند که پس از حضور درد سرساز امریکا، خودش به دنبال جای پایی در منطقه باشد. این در حالیست که ترکیه بی وقفه در تلاش است تا نفوذ خود در کشورهای منطقه – حتی در تاجیکستان که مشترکات زیادی با ایران دارد – را افزایش دهد. این امر می طلبد که با بررسی مسائل مربوط به ائتلاف و رقابت میان ایران و ترکیه، روابط میان این دو کشور در آسیای میانه با رویکرد آینده پژوهی مورد بررسی قرار گیرد.
یک. مسائل مورد توافق میان ترکیه و ایران
عوامل چندی موجب نزدیکی ایران و ترکیه می شود که در رأس آنها مواضع سیاسی مشترک میان طرفین است مانند موضعگیری در قبال نقش امریکا در منطقه، رقابت منطقه ای با کشورهای خلیج و موضعگیری در قبال مسأله فلسطین. علاوه بر آن، مسائل منطقه ای و ژئوپلیتیک نیز در نزدیکی این دو کشور نقش دارند مانند نگرانی طرفین نسبت به خطر فزاینده حزب کارگران کردستان و همپیمانان منطقه ای اش و همچنین مخالفت هر دو کشور با تلاشهای جدایی طلبانه کردها که تهدیدی برای تمامیت ارضی هر دو کشور محسوب می شود. بعد از آنکه اقلیم کردستان عراق رفراندومی در تأیید استقلال این اقلیم برگزار کرد، تهران و آنکارا در عرصه سیاسی و میدانی در راستای ممانعت از جدایی کردستان عراق با یکدیگر همکاری کرده اند[20].
تعامل میان دو کشور در هنگام بحرانها، شاهد دیگری بر رابطه ائتلاف میان آنکارا و تهران است. در طول تاریخ، ترکیه به عنوان یک کانال اقتصادی که در هنگام بحرانها به کمک ایران شتافته مطرح بوده است. ترکیه در طول هشت سال جنگ ایران و عراق، برای تأمین نیازهای اقتصادی ایران کمک کرد. همچنین در سال 2012 میلادی، زمانیکه ایران به علت نابسامانی در حرکت دریانوردی در خلیج عربی با مشکلاتی روبرو شد، ترکیه از طریق یک برنامه جامع در کمک به ایران برای دور زدن تحریمها نقش حیاتی ایفا كرد. از جمله موارد این برنامه، این بود که ترکیه بهای نفت و گاز وارداتی از ایران را به طلا پرداخت کند. اما طولی نکشید ایالات متحده، این کشور را از کمک به ایران برای دور زدن تحریمهای اقتصادی بازداشت[21]. در همین زمینه، منافع مشترک ترکیه و ایران در حوزه های انرژی و تجارت عامل دیگری برای تقویت روابط میان دو کشور است. ترکیه نفت و گاز وارداتی خود را از ایران تأمین می کند و در مقابل، کالاهای وراداتی از ترکیه نقش حیاتی در بازارهای ایران ایفا می کنند. در سال 2021 میلادی حجم مبادلات تجاری ایران با ترکیه به بیش از 6 میلیارد دلار رسید و هر دو کشور بر افزایش حجم مبادلات تجاری اتفاق نظر دارند. از این رو، ترکیه و ایران در آوریل 2021 میلادی 6 یادداشت تفاهم امضا كردند تا حجم مبادلات تجاری میان دو کشور را به 30 میلیارد دلار افزایش دهند.
از آنچه بیان شد می توان نتیجه گرفت که ترکیه از ایران به عنوان راهی برای دسترسی به بازارهای آسیای میانه استفاده می کند. اما بهره ای که از این تعامل نصیب ایران می شود این است که ترکیه یک مشتری مهمی برای گاز طبیعی و همچنین نفت خام ایران است. ترکیه یک دروازه اقتصادی است که در آینده دسترسی ایران را به بازارهای انرژی نفتی و غیر نفتی اروپا را ممکن می سازد. علی رغم اینکه از تقویت روابط اقتصادی میان دو کشور، ترکیه بیشترین استفاده را می برد، اما ایران نیز برای تقویت این روابط و جلوگیری از کم رنگ شدن آن سخت تلاش می کند؛ حتی اگر ترازوی این رابطه بیشتر به نفع ترکیه سنگینی کند. از آنچه بیان شد می توان چنین نتیجه گرفت که ترکیه و ایران تا اندازه ای توانسته اند در سالهای اخیر حساب روابط اقتصادی را از رقابت های منطقه ای جدا کنند. و همکاری اقتصادی میان دو کشور به طور غیر مستقیم سبب شده است که در مسائل ژئوپلیتیک نیز هماهنگی هایی میان دو کشور به وجود آید تا منافع اقتصادی مشترک فدای رقابت بر سر نفوذ در منطقه نگردد[22].
دو. مسائل اختلافی میان ترکیه و ایران
هرچند که ایران و ترکیه در قبال تحولات منطقه ای دیدگاههای مشترکی دارند، اما آنکارا و تهران در مسائل مهمی با یکدیگر اختلاف دارند که نقشه همپیمانان راهبردی برای هر کدام از کشورها، در رأس موارد اختلافی قرار دارد. ترکیه همچنان همپیمان مهم ایالات متحده – دشمن درجه یک ایران- باقی مانده است. علی رغم اینکه آنکارا اخیرا در چندین مسأله از جمله خرید سامانه پدافند هوایی از روسیه و اجرای عملیات نظامی در سوریه و لیبی تسلیم خواست ایالات متحده نشد، اما همچنان همپیمان و دنباله رو ایالات متحده باقی مانده است. و همچنان واشنگتن بر سیاست خارجی ترکیه مخصوصا در مسأله تعامل با ایران تأثیر گذار است. شاهد این مدعا امتناع ترکیه از خرید نفت ایران بعد از آوریل 2019 میلادی است که ایالات متحده معافیت ترکیه در خرید نفت ایران را لغو کرد. این امر نشان می دهد که همکاری ترکیه با ایران در همان حدودی صورت می گیرد که ایالات متحده اجازه مى دهد. این در حالیست که ایران همپیمان مهم روسیه – که روابط پایداری با ترکیه ندارد- به حساب می آید. لذا، همپیمانان دیرینه ایران و ترکیه یک مانع بر سر راه تقویت روابط میان دو کشور و شکلی دیگر از رقابت میان دو قطب مهم جهان است که این رقابت با به کارگیری بازوهای تازه ای یعنی ایران و ترکیه به میدان تازه ای یعنی آسیای میانه کشیده می شود[23].
علاوه بر آن، رقابت ترکیه و ایران در آذربایجان شاخص دیگری برای افزایش تنش میان آنکارا و تهران است. با اینکه آذربایجان جزو جمهوری های پنجگانه آسیای میانه به شمار نمی رود اما روابط پیچیده ایران و ترکیه در آذربایجان، به طور مستقیم بر روابط این دو در آسیای میانه تأثیرگذار است. و هر دو کشور رهیافت متفاوتی را در آذربایجان دنبال می کنند. گفتنی است که ایران برای نفوذ در آذربایجان از ابزار مشترکات مذهبی مدد می گیرد در حالیکه ترکیه در صدد است با ابزار مشترکات قومی در این کشور نفوذ کند.
در حالیکه ترکیه از آذربایجان در جنگ علیه ارمنستان حمایت کرد و کمکهای تسلیحاتی ترکیه در پیروزی آذربایجان بر ارمنستان در سپتامبر 2020 میلادی نقش عمده ای داشت، ایران در مناقشه بر سر منطقه ناگورنی قره باغ ، از ارمنستان مسیحی در مقابلِ آذربایجان با اکثریت شیعی حمایت کرد. گفتنی است که مشترکات دینی و فرهنگی ایران و آذربایجان و مخصوصا وجود آذری زبانهای ایران در مناطق مرزی با این کشور، ایجاب می کرد که حمایت ایران متوجه آذربایجان شود اما مسائل راهبردی سبب شد که ایران با حمایت از ارمنستان در صدد تضعیف آذربایجان برآید تا مبادا این کشور در وضعیتی باشد که بتواند به تنشهای قومی میان آذری زبانهای ایران دامن بزند.
از این رو، حمایت ایران از ارمنستان در مقابل آذربایجان به تیرگی روابط میان آنکارا و تهران انجامید. در حالیکه ترکیه روابط خود را با آذربایجان تقویت می کند، روابط ایران با آذربایجان تنش آلود است که این امر به چند علت باز می گردد. از نگاه ایران، نظام لائیک و غیر اسلامی آذربایجان یک نظام غربگرا است. در مقابل، آذربایجان نیز ایران را به حمایت از اسلامگرایان آذری که قصد سرنگونی حکومت الهام علی اف رئیس جمهور آذربایجان را دارند، متهم می کند. البته مقامات ایران در اظهارات رسمی چندین سال اخیر به این مسأله اعتراف کرده اند[24].
مطلب دیگری که نشان از تنش روابط ایران و آذربایجان است، پیشنهاد این کشور در یکی از بندهای پیمان صلح با ارمنستان است مبنی بر اینکه آذربایجان یک کریدوری در جنوب ارمنستان احداث نماید. وجود این کریدور آذربایجانی در جنوب ارمنستان، دسترسی مستقیم ایران به ارمنستان را قطع نموده و به منافع اقتصادی ایران زیان می رساند. در نتیجه، این کریدور جدید که در طرح یک کمربند و یک جاده قرار دارد، نفوذ ایران در آذربایجان را به نفع ترکیه کاهش می دهد و ترکیه با استفاده از این کریدور یک راه مستقیمی به آسیای میانه باز می کند. این امر زمینه را برای ایجاد یک کانال جایگزین برای تجارت انرژی و کالاهای دیگر با اروپا و به دور از مسیر قبلی که در کنترل روسیه و ایران است، فراهم می كند. این وضعیت یک فرصت تاریخی در اختیار ترکیه قرار می دهد تا از طریق آذربایجان به کشورهای آسیای میانه دسترسی پیدا کند. و قطعا چنین امری از اهمیت ایران برای کشورهای این منطقه می کاهد.
از این رو می توان گفت که چشم داشت ترکیه در حمایت از آذربایجان به همین کریدور تازه خلاصه نمی شود بلکه آنکارا دریافته است که جنگ قره باغ این زمینه را برای ترکیه فراهم ساخت که فعالیت دیپلماتیک، نظامی، فناوری و همچنین نقش آفرینی خود را در منطقه گسترش دهد. لذا، ترکیه تلاش کرد با استفاده از این پیروزی نسبی، با آذربایجان در حوزه انرژی وارد همکاری شده و قراردادهایی در خصوص انتقال گاز آذربایجان به بازارهای اروپایی از خاک ترکیه به امضا برساند. ترکیه با این اقدامات تلاش دارد که توجه و حمایت کشورهای آسیای میانه را برای همراهی با ابتکارات سیاسی و اقتصادی خود جلب کند. از اینجا فهمیده می شود که ترکیه از آذربایجان به عنوان یک برگ برنده در رقابت با ایران استفاده نموده است. زیرا ترکیه بر این باور است که تهران و مسکو به عنوان یک مانع برای پیشبرد طرحهای ترکیه در منطقه عمل می کنند. از این رو، تلاش می کند با استفاده از یک عرصه جدید بر این دو کشور فشار آورد[25].
اما مهمتر از مسائل اختلافی که قبلا بیان شد، سیاست های ترکیه در قبال آسیای میانه است که عامل تعیین کننده برای نفوذ در منطقه به حساب می آید که در رأس آنها موفقیت سیاست های انرژی ترکیه با کشورهای منطقه است مخصوصا دو کشور قزاقستان و ترکمنستان که سرشار از منابع انرژی فسیلی هستند. علاوه بر آن، سیطره بر راهها و کریدورهای حیاتی برای انتقال نفت و گاز به بازارهای جهانی نیز از اهمیت خاصی برخوردار است. از این رو، اکنون ایران و ترکیه بر سر سیطره بر راههای انتقال انرژی در آسیای میانه با یکدیگر وارد رقابت شده اند. علی رغم اینکه در حال حاضر پنج مسیر اصلی برای انتقال انرژی از منطقه به خارج از آن وجود دارد و اکثر آنها نیز بر ایران تکیه دارد. ایالات متحده برای زیان زدن به روسیه و چین و با هدف کاهش وابستگی اروپا به گاز روسیه، از تلاشهای ترکیه در حوزه انرژی در منطقه آسیای میانه و جنوب قفقاز حمایت می کند. این امر می تواند زمینه را برای نفوذ ترکیه در منطقه هموار كند[26].
چهارم: فرصتها، چالشها و رویکردهای مناسبات ایران و ترکیه در آسیای مرکزی
با در نظر داشت شرایط کنونی، برای مناسبات ایران و ترکیه در آسیای میانه چند رویکرد احتمالی مطرح است. زیرا بزرگترین چالش برای هر دو کشور این است که چگونه مناسبات خود را با کشورهای آسیای میانه تقویت نموده و برای نفوذ در این منطقه بیشترین همپیمان از میان جمهوریهای پنجگانه را با خود همراه كنند. ترکیه و ایران برای نفوذ در منطقه ناگزیر باید یکی از رویکردهای سه گانه را در پیش گیرند که در اینجا به آنها می پردازیم:
یک. رقابت برای افزایش نفوذ
عوامل چندی در تقویت این رویکرد رقابتی نقش دارند که از مهمترین آنها این است که روابط فرهنگی و تاریخی جمهوریهای آسیای میانه با ترکیه بسی قوی تر از رابطه فرهنگی ایران با این کشورها است. البته این نکته را نیز نباید از یاد برد که ترکیه هم در سیاست داخلی و هم در سیاست خارجی از ایران جلوتر است. ایالات متحده – مخصوصا – بعد از خروج از افغانستان و نیاز به یک جایگزین مورد اعتماد در منطقه، از نقش آفرینی ترکیه در آسیای میانه حمایت می کند. در مقابل، اوضاع اقتصادی تهران به علت فشار تحریمهای امریکا دچار نابسامانی شده و همین امر ایران را بر آن داشته تا برای گسترش روابط اقتصادی با کشورهای منطقه آسیای میانه به تکاپو افتد. و از آنجا که این منطقه برای ایران بسیار حائز اهمیت است، لذا این وضعیت به یک نوع رقابت و تنش میان ایران و ترکیه در آسیای میانه منجر می شود[27].
دو. همکاری احتمالی
یکی دیگر از گزینه های احتمالی ایران و ترکیه در آسیای میانه، همکاری میان این دو کشور است و چندین شاخص هم این احتمال را تقویت می کند که مهمترین آنها عبارتند از: به قدرت رسیدن دولت تازه ای در ایران به ریاست ابراهیم رئیسی و سیاست تازه امریکا در اداره جو بایدن. همچنین تحولات ژئوپلیتیک در جنوب قفقاز و به راه افتادن مذاکرات وین در خصوص برنامه هسته ای ایران. علاوه بر آن، به نظر می رسد که ترکیه نیز در سیاست های منطقه ای خود تجدید نظر کرده است که بهبود روابط این کشور با امارات، مصر و اسرائیل در ماههای اخیر شاهد این مدعا است و احتمالا این امر به رابطه بازتری با ایران نیز منجر شود. از مهمترین عواملی که این همکاری احتمالی را تقویت می کند اظهاراتی است که اخیرا مقامات دو کشور بیان کرده اند. حسین امیر عبداللهیان وزیر امور خارجه ایران در یک کنفرانس مطبوعاتی مشترک با همتای ترکی اش مولود چاووش اوغلو در اواسط نوامبر 2021 میلادی گفت که ایران و ترکیه بر سر یک نقشه راهی برای همکاری بلند مدت به توافق رسیده اند که از طریق تقویت سیاست گفتگو میان دو کشور تلاش می شود تحولات افغانستان و نحوه تحقق ثبات و امنیت در آسیای میانه مورد بحث و تبادل نظر قرار گیرد. اما این اظهارات سؤالات چندی را در خصوص آینده روابط ترکیه و ایران و نحوه عبور از مسائل اختلافی میان دو کشور و نیز میزان امکان پذیری این همکاری مورد نظر مطرح می کند[28].
سه. ائتلاف راهبردی
ابراهیم رئیسی که در آگوست 2021 میلادی به ریاست جمهوری ایران رسید، از همان ابتدا دریافت که برای مقابله با چالشهایی که اخیرا کشور را درگیر خود کرده است، باید با تقویت ابزارهای دیپلماتیک یک سیاست خارجی معتدلی را دنبال کرد. لذا او تلاش می کند برای حل تنشهای منطقه ای یک سیاست خارجی هماهنگ با کشورهای همجوار را در پیش گیرد. این امر ایجاب می کند که تهران همکاری با رقبای منطقه ای و در رأس آنها ترکیه را تقویت کند. و با توجه به همین سیاست خارجی تازه برای حل اختلافات خارجی و ترجیح دادن منافع ملی تهران بر رقابت دیرینه با ترکیه، ایران تلاش خواهد کرد با ماهیت تحولات در منطقه آسیای میانه و نقش ترکیه در آنجا کنار بیاید.
آنچه احتمال این رویکرد را تقویت می کند این واقعیت است که اگر ایران از شدت رقابت خود با ترکیه کاسته و به همکاری روی آورد، می تواند از قِبَل روابط راهبردی با کشورهای منطقه آسیای میانه منافع اقتصادی قابل توجهی کسب کند. زیرا منطقه آسیای میانه که بین ایران، روسیه و چین واقع است، می تواند یک عمق راهبردی را برای تهران ایجاد کند و این مسأله ای است که در این اواخر و در پی نابسامانی بی سابقه اوضاع اقتصادی کشور، برای ایران اهمیت فراوانی یافته است[29].
لذا، با توجه به آنچه در این نوشتار آمد می توان گفت در مناسبات ترکیه و ایران در آسیای میانه، مؤلفه های همکاری و رقابت به شکل تنگاتنگی در هم تنیده هستند. و احتمالا طرفین بر این واقعیت واقف هستند که مدیریت این رابطه پیچیده از اهمیت بسزایی برخوردار است تا از هرگونه تنش احتمالی که ممکن است توازن قوا میان این دو قدرت در آسیای میانه را بر هم بزند، جلوگیری به عمل آید. تغییر موازنه قوا در آسیای میانه می تواند ثبات تمام قاره آسیا را به مخاطره اندازد. ذکر این نکته نیز لازم است که آنقدر که ایران در آسیای میانه منافع اقتصادی دارد، این منطقه، از لحاظ سیاسی برای ایران اهمیت چندانی ندارد. علاوه بر آن، نفوذ روسیه در این منطقه به مراتب از نفوذ ایران و ترکیه بیشتر است و هر چند که ترکیه و ایران در تلاشتند تا جای پایی در منطقه آسیای میانه باز کنند، اما این منطقه به شدت تحت تأثیر روسیه قرار دارد. به همین سبب، این احتمال وجود دارد که این دو کشور در آسیای میانه رویکرد همکاری با یکدیگر را در پیش گیرند.
برآیند
با توجه به مطالبی که در این نوشتار بیان شد، می توان گفت که آنچه در رابطه ترکیه و ایران جلب توجه می کند، این واقعیت است که این رابطه میان رقابت شدید و ائتلاف قوی در نوسان است. این وضعیت که گویای یک نوع ابهام در روابط بین دو کشور است، سؤالاتی را در خصوص فاکتورهای تأثیرگذار بر رقابت منطقه ای میان ترکیه و ایران مطرح می کند. گفتنی است که این فاکتورها اساسا از اقتدار خارجی و نقش هویت در رویکرد سیاست خارجی هر دو کشور در قبال تحولات منطقه و رقابت اقتصادی سرچشمه می گیرد. از این رو، اگر می بینیم که ایران از طریق گسترش روابط با کشورهای آسیای میانه در صدد است ضمن تقویت نفوذ منطقه ای خود، راهی برای برون رفت از انزوای اقتصادی و کاهش فشارهای ناشی از تحریمهای بین المللی پیدا کند، ترکیه نیز تلاش می کند در راستای راهبردی که هدف از آن احیای روابط با محیط فرهنگی اش است، در منطقه آسیای میانه نفوذ خود را تقویت نماید تا از این طریق ناكامى خود را در مناطق درگیری دیگری همچون سوریه و لیبی نیز جبران کرده باشد. رقابت میان ایران و ترکیه بر سر نفوذ در آسیای میانه تنها به تحقق توسعه طلبی و تأثیرگذاری سیاسی خلاصه نمی شود بلکه منافع اقتصادی و ایجاد عمق راهبردی که اهداف این دو کشور را تأمین کند را نیز شامل می شود. این واقعیت ایجاب می کند که ترکیه و ایران منافع ملی خود را بر رقابت دیرینه ترجیح دهند.
[1] عبد الله فلاح عوده، رقابت بین المللی در آسیای میانه 1991-2010، امّان: پایان نامه کارشناسی ارشد چاپ نشده، دانشکده ادبیات و علوم، دانشگاه الشرق الأوسط، اردن، 2011 تاريخ بازدید: 20 فوریه 2022م، https://bit.ly/37veV1D
[2] محمد الامين مقراوی، “صعود ترکیه در آسیای میانه، واقعیت و آرزوها” مجله البیان الاسلامیة، 28 دسامبر 2016، تاريخ بازدید: 17 فوریه 2022م، https://cutt.us/A6ISq
[3] The Colombo Plan DAP, 15 August 2019, Accessed 16 February 2022, https://cutt.ly/LDEtwPN
[4] فراس عباس هاشم، ” رویکردهای نفوذ ایران در آسیای میانه بعد از خروج امریکا: رهیافت ژئوپلیتیک”، نشریه مدارات إيرانية، جلد:4، شماره:13، 2021م، ص23، تاريخ بازدید: 17 فوریه 2022م https://cutt.ly/MDOy9KM
[5] عمار جفال، ” رقابت ترکیه و ایران در آسیای میانه و قفقاز “، مجله مطالعات راهبردی، شماره 106، 2005م، ص42.
[6] F. Stephen Larrabee، Alireza Nader,”Turkish-Iranian Relations in a Changing Middle East”، RAND Corporation، 2013، Accessed 18 February 2022، https://cutt.us/xuNBJ
[7] Mher Sahakyan، “The 0New Great Power Competition in Central Asia: Opportunities and Challenges for the Gulf”، Anwar Gargash Diplomatic Academy، 11 May 2021، Accessed 18 February 2022,
[8] سباستين بايروس، ترجمه: محمود محمد الحرثاني، “آیا نقش ایران در آسیای میانه افزایش می یابد؟ محاسبه فایده و هزینه”، مركز مطالعات الجزيرة، 31 دسامبر 2014، تاريخ بازدید: 21 فوریه 2022م، https://cutt.us/Qknp9
[9] هدى الحسيني، “توسعه طلبی ایران به جمهوریهای آسیای میانه رسید “، پایگاه اینترنتی العربية، 21 فوریه 2020م، تاريخ بازدید: 21 فوریه 2022م https://cutt.us/FPSjWhttps://cutt.us/FPSjW
[10] باسل الحاج جاسم، ” آسیای میانه در ترازوی تنش میان واشنگتن و تهران “، پایگاه ایندپندنت عربی، 9 فوریه 2020م، تاريخ بازدید: 25 مارچ 2022م، https://cutt.ly/gDEguu5
[11] محمد شاكر، ” روابط ایران و تاجیکستان: مشکلات و دشواریهای داخلی و خارجی “، مجله مطالعات ایران رياض: مؤسسه بین المللی مطالعات ایران، شماره 5، دسامبر 2017، ص112.
[12] سليمان الوادعی، “ترکیه و ایران در آسیای میانه: آتش زیر خاکستر سوزاننده تر از شعله “، پایگاه اینترنتی ایندپندنت عربی، 20 سپتامر 2021م، تاريخ بازدید: 1 مارچ 2022م، https://cutt.us/dptdF
[13] Omid Rahimi، “Iran’s New Pivot to Central Asia”، Eurasia Daily Monitor, 14 April 2021، Accessed 22 February 2022, https://cutt.us/S09Jt
[15] Thomas Wheeler, “Turkey’s role and interests in Central Asia”, Saferworld، 2013, p6, Accessed 22 February 2022, https://cutt.ly/vDOoaRf
[16] شروق عبدالغفار،”نفوذ دینی ترکیه در آسیای میانه و قفقاز”، مركز پژوهشها و مطالعات پیشرفته المستقبل، 26 آگوست 2014، تاريخ بازدید: 27 فوریه 2022م https://cutt.us/zw5gEhttps://cutt.us/zw5gE
[17] Azimzhan Khitakhunov, “Trade between Turkey and Central Asia”, Eurasian Research Institute, 20 September 2021، Accessed 28 February 2022, https://cutt.us/FOnywhttps://cutt.us/FOnyw
[18] Assel Tutumlu, “Turkey-Central Asia Relations: A Strategic Overview”, Near East Institute, 2020, Accessed 28 February 2022 https://cutt.ly/4DOusGs
[19] صخر محمد، “تاریخ روابط ترکیه و ایران “، دانشنامه مطالعات سیاسی و راهبردی الجرائری، 7 سپتامبر 2019، تاريخ بازدید: 1 مارچ 2022م، https://cutt.us/fIiQR
[20] سليمان الوادعي، “ترکیه و ایران در آسیای میانه، همان.
[21] تامر بدوی، “نرمش اقتصادی در روابط ترکیه و ایران “، مؤسسه كارنيگي، 2020م، تاريخ بازدید: 2 مارچ 2022م، https://cutt.us/rcBQ4
[22] عبدالله عقرباوی، “روابط میان ترکیه و ایران: حوزه های ائتلاف و رقابت میان آنها کدامند؟”، مركز مطالعات الجزيرة ، 6 دسامبر 2021م، تاريخ بازدید: 2 مارچ 2022م، https://cutt.us/jAG1q
[23] حيدر الخفاج، “روابط ایران و ترکیه “، مركز مطالعات و برنامه ریزی البيان ، 7 سپتامبر 2017م، تاريخ بازدید: 2 مارچ 2022م، https://cutt.us/0E9Y6
[24] هدى رزق، “نفوذ ترکیه در آسیای میانه و قفقاز با مانعی به نام ایران و روسیه مواجه می شود “، وبسایت الميادين نت، 6 اکتبر 2021م، تاريخ بازدید: 3 مارچ 2022م، https://cutt.us/CWNdx
[25] Emil Avdaliani, “Turkey’s Return to Central Asia”, RUSI Registered Charity, April 2021, Accessed 3 March 2022, https://cutt.us/NO7p3
[26] Omid Rahimi، Ali Heydari, “How Iran and Turkey Compete in Central Asian Trade”, The Diplomat, 25 February، 2020, Accessed 3 March 2022 https://cutt.us/3ejRb
[27] هدی رزق، “نفوذ ترکیه در آسیای میانه و قفقاز با مانعی به نام ایران و روسیه مواجه می شود “، همان.
[28] عبد الله عقرباوی، “روابط ترکیه و ایران: حدود توافق و رقابت میان آنها کدامند؟ “، 6 دسامبر 2021م، تاريخ بازدید 1 آوریل 2022م،https://cutt.us/jAG1q
[29] اوضاع ترکیه، “ترکیه و ایران: دوستی آمیخته با دشمنی”، 18 مارچ 2021م، تاريخ بازدید: 4 مارچ 2022م، https://cutt.us/PFI34