شاید امروز دشوار بتوان باور کرد ایران از روابط گرمی با کشورهای عربی همسایه خود در منطقه برخوردار بوده است.برخی شهروندان کشورهای خلیج، پیش از انقلاب ایران، تعطیلات آخر هفته را در اصفهان یا شیراز می گذراندند، و از جاهای زیبا و دیدنی آنجا لذت می بردند. بسیاری از خانواده ها در کشورهای خلیج فصل تابستان را در شمال ایران به ویژه در استان های ساحلی دریای خزر یعنی مازندران و گیلان سپری می کردند. ایرانی ها در عین حال در کشورهای خلیج و دیگر کشورهای عربی مورد استقبال قرار می گرفتند، کما اینکه در بقیه کشورهای جهان هم وضعیت به این گونه بود.
اوضاع از سال 1979 میلادی (1357 شمسی) تغییر کرد؛ یعنی از زمانی که انقلاب از سوی روحانیون شیعه ربوده شد و ایران توسط این افراد از یک کشور مدرن و با درهای باز به کشوری دارای رویکرد فرقه ای و خصمانه تبدیل شد. دین رسمی کشور در قانون اساسی اسلام و مذهب آن، جعفری اثنی عشری است. و این اصل الی الابد غیر قابل تغییر است. قانون اساسی ایران در جای دیگر دخالت این کشور را در امور داخلی کشورهای دیگر برای حمایت از کسانی که آنان را “مستضعفین” می خواند جایز شمرده است. مقصود از واژه مستضعفین همان اقلیت های شیعه در منطقه است.
ایران به دنبال همین اصل قانون اساسی، آشکارا شروع به مداخله جویی در امور داخلی کشورهای دیگر کرده است. مداخله جویی های ایران با حمایت از شبه نظامیان تروریست در لبنان و عراق، و دامن زدن به اقدامات وحشیانه رژیم اسد و با ایجاد شورش های ساختگی در یمن نمود پیدا کرده است؛ شورش هایی که یمن را گرفتار هرج و مرج تمام عیاری کرده. ایران دامنه نفوذ خود را در آفریقا به ویژه در نیجریه افزایش داده است.
اما خود ایرانیان بزرگ ترین قربانی تخلفات تهران هستند. گذرنامه ایرانی از انقلاب 1979 میلادی (1357 شمسی) به این سو به مانعی برای تردد در سطح بین المللی تبدیل شده است. صاحبان گذرنامه ایرانی به دلیل محدودیت های فراوان مجبور به پنهان کردن تابعیت خود شده اند و یا اینکه خود را “فارس” معرفی کنند نه ایرانی.
اوضاع اقتصادی ایران هر روز وخیم تر می شود. آمارهای رسمی ارایه شده توسط مقام های ایران حاکی از آن است که 40 درصد مردم و 50 درصد بازنشستگان و 75 درصد معلمان و 90 درصد کارگران در وقت حاضر زیر خط فقر قرار دارند. با وجود اینکه مردم ایران پیش از انقلاب 1979 میلادی (1357 شمسی) گرفتار رژیم استبدادی رضا شاه پهلوی بودند اما وضعیت اقتصادی بهتری نسبت به الان داشتند. مردم ایران حالا نه تنها به آزادی خود و نیز برخورداری از زندگی بهتر که به خاطر آن انقلاب کردند دست نیافتند بلکه امروز هر دو را از دست دادند.
شهروند عادی در ایران که در شرایط دشوار اقتصادی به سر می برد این پرسش را مطرح می کند که چرا این همه درآمد ناشی از فروش گاز طبیعی فراوان و نفت و منابع دیگر به هواخواهان رژیم در عراق و سوریه و لبنان و یمن سرازیر می شود.
بیش از یک سال پیش جهانیان نظاره گر جشن و شادمانی جوانان ایران بعد از امضای توافق اتمی با آمریکا بودند، گویی ایران قهرمان جام جهانی فوتبال شده بود. مردم ایران به خاطر اینکه ایران حق غنی سازی اورانیوم را حفظ کرده و یا اینکه دستاوردهای دیگری در رابطه با برنامه هسته ای داشته جشن نگرفتند. شادمانی آنها اصلا به این دلیل نبود، بلکه مردم به خاطر زنده شدن امیدها برای برچیده شدن تحریم ها و بهبود وضعیت معیشتی شان جشن گرفتند.
اما مردم ناامید شدند. تازه ترین آمارها و نظرسنجی ها در داخل کشور حاکی از آن است که یک سال بعد از توافق هسته ای، وضعیت معیشتی 73 درصد از مردم بهتر نشده و بر اثر آن، محبوبیت حسن روحانی رئیس جمهوری هم کاهش یافته است.
با این همه، اما هنوز رژیم ایران توجه خود را به ماجراجویی و مداخله جویی های خارجی و نادیده گرفتن مردم معطوف کرده است. آمریکا به تازگی گفته که رژیم ایران، پول و اسلحه به شبه نظامیان شیعه در منطقه می فرستد و از تروریسم حمایت می کند و پذیرای چهره های برجسته القاعده در خاک خود است. با این اوصاف، آرمان ها و اهداف مردم ایران در دوره پس از توافق هسته ای کاملا دود شد و به هوا رفت.
ایران بی تردید، برخی منافع اقتصادی را به دنبال برچیده شدن تحریم های تحمیلی دنبال می کند، اما از این منافع چیزی عاید شهروندان این کشور نمی شود بلکه صرف حمایت از تروریسم منطقه ای و سیاست مداخله خارجی می شوند. گویی که مخالفان توافق هسته ای، آینده را پیش بینی می کردند چرا که آنها در خصوص چنین پیامدهایی هشدار داده بودند، و حالا این پیشگویی ها به واقعیت تبدیل شده است.
مردم ایران حق دارند از زندگی توأم با کرامت و امنیت برخوردار باشند. و حق دارند در محیط اطراف خود به دلیل رژیم حاکم تک افتاده و رانده شده نباشند. کشمکش های مذهبی وقت حاضر که تا پیش از سال 1979 میلادی (1357 شمسی) وجود نداشت در دوران معاصر منطقه بی سابقه است. همزیستی مسالمت آمیز سنی ها و شیعیان در کنار یکدیگر در جوامع سنی و شیعه نشینی مثل عراق، بحرین، کویت و شرق عربستان گویای صحت این مطلب است.
اگر کشورهای منطقه بارقه امیدی به بازگشت ایران به عنوان یک کشور آرام دارند پس وقوع یک انقلاب دیگر ناگریز به نظر می رسد؛ انقلابی که مردم ایران در آن دموکراسی را برمی گزینند و از حاکمیت روحانیون و رژیم استبدادی رها می شوند.
به نقل از: Diplomatic Courier
مسئولیت نوشته ها به عهده خود نویسنده است وسایت مرکز تحقیقات ایرانی خلیج عربی هیچ مسئولیتی در این مورد ندارد