ایران و آینده روند صلح افغانستان

https://rasanah-iiis.org/parsi/?p=2026

مقامات آمریکایی در حال حاضر مشغول گفتگوهای صلح برای دستیابی به یک توافق سیاسی با طالبان هستند. آنها مایلند تا با کمک همسایگان منطقه ای صلح و امنیت را در افغانستان حاکم کنند. این مقاله به نقش ایران در ایجاد صلح در افغانستان با توجه به نزدیکی و منافعش در این کشور می پردازد. همچنین می کوشد تا به پرسش هایی در خصوص میزان حضور ایران در افغانستان، ابعاد منافع و اولویت های آن پاسخ دهد. افزون بر این، این مقاله به مواضع رژیم ایران در خصوص طالبان و دولت افغانستان نیز می پردازد.
وضع موجود در افغانستان یکی از مهمترین چالش های سیاسی و امنیتی است که امروز ایران با آن مواجه است. اگرچه وضعیت کنونی به دلیل حضور نیروهای آمریکایی، قاچاق مواد مخدر و پناهندگان تهدیدی برای تهران به شمار می رود، اما این موقعیت فرصت هایی را نیز برای رهبری ایران فراهم می آورد.
افغانستان فرصتی است تا ایران نفوذ خود را گسترش دهد، و رژیم ایران را قادر سازد تا بر نیروهای آمریکایی مستقر در این کشور فشار وارد آورد و با گروه های افراطی افغان هماهنگی لازم را ایجاد کند. از سوی دیگر، تهران به دنبال توافقی با دولت افغانستان در زمینه پروژه مشترک انتقال گاز ترکمنستان و همچنین گسترش مسیر انتقال گاز ایران به هندوستان از طریق افغانستان است. این امر شامل اجرای طرح «یک کمربند، یک راه» چین نیز خواهد شد که تجارت چین با اروپا از طریق سرزمین افغانستان را میسر خواهد کرد؛ ایران امیدوار است که این طرح در نهایت موجب توسعه افغانستان شود و بحران ناشی از تعداد زیاد پناهندگان افغانی که در ایران زندگی می کنند را نیز حل کند.
هدف اصلی ایران اطمینان حاصل کردن از آن است که شیعه های هزاره موقعیت سیاسی و اجتماعی متمایزی بیابند و تهران بتواند مدل حزب الله لبنان در افغانستان را تکرار کند تا به این ترتیب هم نفوذ دائمی ایران در آن کشور تضمین شود و هم حضور آمریکایی ها در این کشور کاهش یافته و حتی ریشه کن شود. به همین دلیل، ایران با روند صلح در افغانستان مخالفت نمی کند، بلکه می کوشد تا آن را به سمت منافع خود سوق دهد و در آن به شکلی مشارکت داشته باشد که موجب تقویت نفوذش شود. اگرچه روسیه و چین با اهداف گسترده تر رژیم ایران در افغانستان موافق هستند، اما از الگویی مانند حزب الله در این کشور حمایت نمی کنند؛ هرچند که اگر چنین امری رخ دهد، آنها ممکن است مشکلی با آن نداشته باشند، تا آنگاه که اهدافشان از قبیل اجرای پروژه های اقتصادی خود در این منطقه و بیرون راندن نیروهای آمریکایی و غربی از افغانستان و آسیای مرکزی برآورده شود.
طالبان ابزاری سودمند برای ایران بوده تا به اهداف خود دست یابد. از همین روست که تهران طالبان را تقویت کرده و اسلحه در اختیار این گروه قرار داده است تا موجب تضعیف آمریکا در این کشور شود. به رغم اینکه رژیم ایران با طالبان اعلام خصومت می کند، سیاست مبتنی بر منافع اکنون سایر عوامل را تحت الشعاع قرار داده و تهران به یکی از حامیان اصلی این گروه تبدیل شده است. پشتیبانی ایران از طالبان در سال های اخیر مشهودتر شده است؛ رییس ستاد کل ارتش افغانستان، ژنرال شریف یفتلی در سال 1396 اعلام کرد که او شواهدی در اختیار دارد دال بر این که ایران سلاح و تجهیزات نظامی در اختیار طالبان قرار می دهد.
سال گذشته وزارت دفاع آمریکا گزارشی به کنگره آمریکا با عنوان «بهبود امنیت و ثبات در افغانستان» ارائه کرد که در آن عنوان شده بود روسیه و ایران پشتیبانی نظامی و لجستیکی در اختیار طالبان و شبکه حقانی که وابسته به آن است قرار می دهند. از طریق این حمایت، ایران توانسته است تهدید موجود از سوی نیروهای آمریکایی را کاهش دهد؛ همچنین اعلام این موضوع که آمریکا قصد دارد سربازان خود را از افغانستان خارج کند موجب شد ایران پشتیبانی خود را از طالبان افزایش دهد. در عین حال، حمایت ایران از طالبان ائتلاف جدیدی را شکل داده است که ایران را قادر می سازد از طریق طالبان عملیات تروریستی انجام دهد.
در میان مدت، عامل کلیدی دیگر برای ایران، قدرت بخشیدن به شیعه های افغان است تا هدایت روند سیاسی را در دست گیرند. با توجه به ماهیت نظام سیاسی در افغانستان، این هدف در کوتاه مدت قابل دستیابی نیست، چرا که نظام جمهوری مانع از آن است که اقلیت ها بتوانند اکثریت قدرت در این کشور را بدست آورند. جامعه افغانستان متشکل از چند گروه قومی است که در صدر آنها پشتون ها هستند و پس از آنها تاجیک های فارسی زبان – که آنها نیز سنی هستند – قرار دارند. تعداد ازبک ها که آنها نیز غالباً سنی به شمار می روند تقریباً برابر با هزاره های شیعه است. اگرچه آمارها متفاوتند، اما در هیچ یک از آنها هزاره ها بیش از ۱۲ درصد از جمعیت را تشکیل نمی دهند. به رغم این تعداد کم، ایران می کوشد تا نقش سیاسی این فرقه را به حداکثر برساند و همچنین لشکر افغانی فاطمیون را از سوریه – جایی که آنها از سوی ایران آموزش دیدند و برای اسد و ایران جنگیده اند –بازگرداند تا نقش شاخه نظامی هزاره ها در افغانستان را ایفا کند. و به این ترتیب ایران بتواند به اهداف خود دست یابد.

ایران از همان روزهای نخست انقلاب سال 57 حرکت خود برای تقویت هزاره ها در افغانستان را آغاز کرد و رییس مجلس در آنزمان – هاشمی رفسنجانی رئیس فقید مجلس تشخیص مصلحت – هیئتی از روحانیون شیعی افغان را در سال 1362 پذیرفت. ایران از سال 1377 حمایت خود را از آنان اعلام کرده است؛ در آن زمان بیانیه ای جنجال برانگیز از سوی مجمع روحانیون قم در حمایت از هزاره ها صادر شد که پاکستان را به دست داشتن در کشتار شیعیان افغان در شهرهای مزار شریف و بامیان متهم می کرد.
عامل دیگری که بر سیاست ایران در افغانستان تاثیر می گذارد مواضع حکومت های منطقه ای بویژه پاکستان و عربستان سعودی است که اهدافشان با اهداف تهران مغایرت دارد. اگر ایران موفق به دستیابی به اهداف خود در افغانستان شود، این کشور به پایگاهی دیگر برای نفوذ ایران تبدیل می شود؛ موازنه ظریف قوا در آسیای جنوبی و مرکزی از بین می رود؛ تجاوزهای این کشور به جهان عرب افزایش می یابد؛ و چشم انداز صلح واقعی به رویایی دور دست تبدیل خواهد شد.
منبع: عرب نيوز


مسئولیت نوشته ها به عهده خود نویسنده است وسایت موسسه بین المللی مطالعات ایران هیچ مسئولیتی در این مورد ندارد

دكتر محمد بن صقر السلمى
دكتر محمد بن صقر السلمى
رئیس و بنیانگذار مؤسسه بین المللی مطالعات ایران.