ایران و نوشیدن دوباره جام زهر

https://rasanah-iiis.org/parsi/?p=2075

دولت آمریکا با تصمیمی – که برای بسیاری غافلگیرکننده نبود – معافیت هشت کشور را برای خرید نفت ایران تمدید نکرد. این گام نشانگر جدیت واشنگتن در اجرای قاطعانه سیاست « فشار حداکثری» علیه تهران است. هدف آن، تن دادن ایران به خواسته های دوازده گانه آمریکا وبازگشت به میز مذاکره است اما با شرایطی متفاوت با موافقت نامه ای که باراک اوباما رئیس جمهور پیشین آمریکا امضا و ترامپ از آن به عنوان « بدترین توافق» تاریخ آمریکا یاد کرد.
با توجه به گفته های ناظران و موافقان و منتقدان این تصمیم آمریکا، ظاهرا ما، در آستانه آغاز یک مرحله تاریخی جدید و یک دوراهی در عمر رژیم ایران هستیم که تهران بعد از انقلاب تاکنون با آن روبرو نبوده است. این امر به سردرگمی در میان مسوولان ایرانی دامن زده که در سخنان شان هویدا است. این یکی تهدید کرده اگر اجازه صدور نفت به ایران داده نشود، تنگه هرمز را خواهند بست، و آن یکی کوشید پیام های آرامش بخش درباره احتمال مذاکره با آمریکا – ولو در سطحی کمتر از مطلوب – بفرستد، وسومی راه میانه برگزید و گفت « ما تنگه هرمز را نمی بندیم اما کشتی های آمریکایی اگر قصد عبور از تنگه را داشته باشند باید از نیروهای مسوول حفاظت از آن، یعنی سپاه پاسداران، اجازه بگیرند».

ایران برای یک دوره جدید و تابستانی ظاهرا داغ تر آماده می شود. بخش بزرگی از شبه نظامیان چند ملیتی گسترده در عراق و سوریه در منطقه مرزهای ایران و عراق مستقر شدند. حکومت ایران– ظاهرا بیم این دارد که این گروه های شبه نظامی مورد هدف آمریکا قرار بگیرند. می دانیم که واشنگتن، سپاه پاسداران (و همه شبه نظامیان مرتبط با آن) را به عنوان یک گروه تروریستی خارجی قلمداد کرده است. تهران می کوشد تا این سرمایه پرهزینه در بلند مدت [ شبه نظامیان] را حفظ کند. و به نظر می رسد، رژیم ایران، که این شبه نظامیان را به شیوه ای مشکوک و غیر قانونی – از نظر مردم ایران – به درون ایران کشانده، قصد حمایت از آنان را دارد زیرا رژیم حمله نظامی آمریکا یا اسرائیل یا دیگران را در خاک ایران بعید می داند. حمله نظامی به ایران می تواند به همبستگی جبهه داخلی– شکننده کنونی – بینجامد. این کار رژیم ایران، نشانگر راهبردی قدیمی و در عین حال جدید است که این رژیم به هنگام نیاز به آن دست می یازد، به ویژه وقتی که با چالش های داخلی روبرو می شود. این راهبرد از نظر من، همانا سیاست «فرار به خارج» است.
به دنبال تصمیم اخیر واشنگتن و اتخاذ سیاست قاطعانه در برابر تهران، تنش وارد مرحله ای بسیار دشوار شده است. مرحله ای که گزینه های محدود دارد و عقب نشینی در این روند، نشانگر زیانی بزرگ است. پیشروی در این روند نیز می تواند به نتایج فاجعه باری برای منطقه و جهان منجر شود. تهران تا این لحظه از مرحله شوک خارج نشده است و چشم به سه کشور عمده یعنی چین، روسیه و هند دوخته است. اگرچه پکن – که وارد کننده بزرگ نفت ایران است – در ماه آوریل (فروردین) نفت وارداتی از ایران را ۲۰٪ کاهش داده اما با تهران ابراز همبستگی کرده و اعلام نموده است که به تحریم های یکجانبه آمریکا پایبند نخواهد بود. اگر ایران معتقد باشد که چین در حال حاضر با آمریکا در خواهد افتاد اشتباه کرده زیرا طرح چین هنوز در مراحل اولیه خود است و در بسیاری از مواقع نیاز به سیاست های نرمش دیپلماتیک و سیاسی دارد. هند – که دومین کشور بزرگ وارد کننده نفت ایران است – دیری نپایید که اعلام کرد در جستجوی گزینه هایی برای نفت ایران است. به نظر می رسد که هند پیشتر این گام آمریکا را پیش بینی کرده بود و با تهران درباره تامین تقاضای نفتی در ماه می (خرداد) صحبتی نکرده است. بیانیه آمریکا با پیش بینی هایش همسو درآمد . اما ساعاتی چند بعد از بیانیه آمریکا بود که دهلی نو تصمیم خود را اعلام کرد. روسیه نیز به نوبه خود تصمیم آمریکا را نکوهش کرد اما در واقع مسکو نمی تواند در زمینه اقتصادی کار فراوانی برای تهران انجام دهد بلکه تصمیم آمریکا به شکلی غیر مستقیم – به ویژه در مورد بهای گاز – به سود روسیه است. کشور چهارم مهم دیگر ترکیه است که با ایران هم مرز است و دو کشور روابط اقتصادی گسترده ای دارند. آنکارا نفت فراوانی از ایران وارد می کند. او به نوبه خود تصمیم آمریکا را محکوم کرد. اما اردوغان در پی معامله سیاسی با ترامپ است، و این کار شاید محقق شود و آنکارا در روابط اقتصادی اش با ایران – به ویژه در مورد واردات انرژی – تجدید نظر خواهد کرد. و سرانجام عراق هست که در وضع بسیار دشواری به سر می برد که واشنگتن موقتا آن را موردی ویژه قلمداد کرده است. عراق با توجه به واقعیت های سیاسی کشور نمی تواند کار فراوانی انجام دهد. مهلت ارایه شده به عراق، تقریبا یک ماه و نیم بعد تمام می شود اما تصمیم آمریکا در این زمینه هنوز مبهم است.
به طور کلی، تابستان امسال تابستان « انتظار و آمادگی» خواهد بود. وقوع یک اشتباه در هر جا می تواند به تنش زایی ناگهانی بینجامد و هر گام احمقانه و حساب نشده ای که سپاه پاسداران مرتکب شود، جرقه ای خواهد بود که یک رشته آتش سوزی های بی پایان را در منطقه به دنبال خواهد داشت. واقعیت و منطق نشان می دهد که مسوولیت بزرگتر فقط و فقط متوجه تهران. و باید از فکر کردن درباره انتخابات آینده آمریکا و این که ترامپ دوباره انتخاب می شود یا خیر، دست بردارد. نیز ایران نباید اشتباه گفتگوهای پیشین هسته ای را مرتکب شود و نباید تصور کند که هر موافقت نامه ای با غرب مورد قبول کشورهای منطقه خواهد بود. اینها محاسبات اشتباهی هستند و رژیم ایران باید این درس ها را از موافقت نامه برجام بگیرد.
رژیم ایران در این مرحله نیاز دارد از تفکر درباره طرح های توسعه طلبانه و آرزوهای امپریالیستی و عملیات کثیف شبه نظامیان اش، دست کشد و جهت تحول ایران از «انقلاب» به «دولت» گام های واقعی بردارد و از سیاست پوست اندازی های مکرر – که دهه هاست به آن دست می یازد – دست بردارد. به رغم بهای سنگینی که رژیم – با از دست دادن رویاهایش – باید بپردازد، این بها از گزینه های دیگری که با آنها رو برو خواهد شد کمتر است. خمینی در سال ۱۹۸۶ میلادی (۱۳۶۵ خورشیدی) از پذیرش پیشنهاد پایان جنگ با عراق وتوقف خونریزی خودداری کرد و پس از پرداخت بهایی سنگین به همان پیشنهاد تن داد و به تعبیر خودش « جام زهر را سر کشید»، آیا خامنه ای از تجربه سلفش درس گرفته است؟ و آیا ایران انقلابی به سرکشیدن دوباره جام زهر نیازی دارد؟ شاید.

منبع: عرب نیوز


مسئولیت نوشته ها به عهده خود نویسنده است وسایت موسسه بین المللی مطالعات ایران هیچ مسئولیتی در این مورد ندارد

دكتر محمد بن صقر السلمى
دكتر محمد بن صقر السلمى
رئیس و بنیانگذار مؤسسه بین المللی مطالعات ایران.