ادعاهای رژیم ایران مبنی بر مبارزه با گروه های تروریستی و ایستادگی در برابر آن چه “نیروهای استکبار جهانی” می نامد و نیز ادعاهایش درباره حمایت از محور مقاومت و دیگر شعارهای مطرح این رژیم، چیزی جز بهانه ای به قصد گمراه کردن مردم درون ایران نیست.
رژیم ایران درگیر چندین جنگ در خارج از مرزهای خود است، خواه در عراق و سوریه یا لبنان و یمن، و یا در دیگر کشورها؛ اما چرا این رژیم خود را درگیر چنین جنگ هایی می کند که برای او هزینه زیادی به بار می آورد؟
در تحلیل این امر می توان به چند دلیل عمده اشاره کرد، که شاید مهمترینشان تمایل رژیم ایران برای منحرف کردن اذهان عمومی در ایران از مشکلات فراوانی است که جامعه را تهدید می کند و آن را در آستانه سقوط قرار می دهد. مشکلات اجتماعی گسترده ای چون گسترش اعتیاد، افزایش میانگین طلاق، پدیده گورخواب ها، گسترش بیکاری وتعطیلی کارخانه ها و دیگر مشکلات پایان ناپذیر اجتماعی. به اینها باید مطالبات اقلیت های مذهبی و اتنیکی را بیفزاییم که خواسته های سیاسی و اجتماعی متعددی را مطرح می کنند که رژیم به بهانه جنگ های فرامرزی از برآورده کردن آنها شانه خالی می کند.
نیز این رژیم می کوشد به واسطه این جنگ ها از وعده های توهم آمیزی شانه خالی کند که دولت های پیاپی ایران به مردم داده اند، و خود رژیم هم هنوز این وعده ها را به مردم می دهد اما چون آنها را اجرا نمی کند هیچ وسیله ای برای توجیه این امر ندارد مگر آن که بگوید ” کشور درگیر نبردهای خارجی است که از مشکلات داخلی مهمتر و خطرناک تر اند”.
رژیم ایران افزون بر هدف های داخلی، اهداف خارجی هم دارد که می کوشد به واسطه این جنگ ها به آنها دست یابد. این رژیم تلاش می کند طرح های سیاسی و فرقه ای خود را در منطقه – به ویژه در کشورهای عربی – پیاده کند. این کار در کشورهایی انجام می گیرد که ایران در آنها صاحب نفوذ است؛ کشورهایی نظیر عراق، سوریه، لبنان و یمن، که حمایت از آنها با ارسال شبه نظامیان تروریست ایرانی و غیر ایرانی و با پول و اسلحه ومهمات همراه است. افزون بر آن، دخالت های آشکار سپاه پاسداران در امور برخی از کشورهای منطقه و دیگر وسایلی که رژیم ایران به واسطه آن می کوشد آن کشورها را به خود مشغول نماید وثبات و امنیت آنها را مختل کند، و به این ترتیب این پیام را به داخل ایران می رساند که “کشورهای منطقه در حالت هرج و مرج امنیتی و آشوب سیاسی به سر می برند وبر ماست که مرزهایمان را آرام نگه داریم و از سرایت این هرج و مرج به داخل کشور جلوگیری کنیم”.
رژیم ایران با بهره برداری از این وضع با هرگونه تحرک اپوزیسیون داخلی و با هر جنبش نگران کننده ای مقابله می کند، و این کار را از طریق تهمت زدن به همه مخالفان خود انجام می دهد. گاهی همان سیاستی را در پیش می گیرد که در سال 2009 میلادی (1388 شمسی) در مقابل اعضا و رهبران به اصطلاح “جنبش سبز” در پیش گرفت، و آنان را مزدوران نیروهای استکبار قلمداد کرد، و گاهی ادعا می کند این جنبش ها کوششی از طرف کشورهای عربی و امنیت ایران را هدف قرار داده است، چون آنها از اینکه ایران در این منطقه ناامن از آرامش وامنیت برخوردار است ناراضی اند، یا این که از مسایل مذهبی دستآویزی در اختیار خود قرار می دهد، و ادعا می کند ایران حامی شیعیان عربی است که در کشورهایشان سرکوب می شوند، در حالی که زندگی شیعیان عرب از زندگی شیعیان ایران صدها بار بهتر است.
تهران به این ترتیب، کارهای خود را برای مردم ایران توجیه می نماید، و ادعا می کند برای نبرد با دشمنان به سرزمین آنها می رود تا دامنه نبردها به درون ایران کشیده نشود. از این رو خامنه ای، رهبر ایران، می گوید: ” ما در سوریه می جنگیم تا مجبور نشویم در درون مرزهایمان بجنگیم”. نیز می گوید: ” اگر جلوی اشرار و فتنه گران مزدور آمریکا و صهیونیسم را در سوریه نگیریم مجبور می شویم با آنان در تهران و فارس و خراسان و اصفهان بجنگیم”. خامنه ای با حمله به منتقدان این سیاست آشکارا به تحلیل آن پرداخت و در دسامبر 2016 میلادی (آذر 1395 شمسی) گفت: “باید دشمن را در مرزهای خودش سرکوب کنیم”. شاید این، توجیهی بر سخنان، مهدی طائب، باشد که اهمیت سوریه را برای ایران از اقلیم احواز، که دارای اکثریت عرب است، مهم تر دانست.
ادعای رژیم ایران مبنی بر جنگ با گروه های تروریستی و رویارویی با به اصطلاح “نیروهای استکبار جهانی” و ادعای حمایت از محور مقاومت و دیگر شعارهای این رژیم، چیزی نیست جز بهانه ای برای گمراه کردن افکار عمومی داخلی و خارجی و صادر کردن توهمات خود به خارج که از طریق سردادن شعارهای پوپولیستی انجام می گیرد. همه این امور برای کشورهای منطقه و دولت هایشان – که مسایل ایران را دنبال می کنند – آشکار شده است. گرچه منافع گروه های تروریستی و رژیم تهران با یکدیگر همگرایی دارد، اما برخی از کشورهای غربی می کوشند با ایران همکاری کنند و از اهمیت همکاری با رژیم ایران برای رویارویی با تروریسم در منطقه سخن می گویند. افزون بر آن تهران از عناصر برخی از گروه های تروریستی حمایت می کند، و کار به جایی رسید که رژیم ایران به این تروریست ها پناه داده است، و از هیچ نوع حمایت مادی، مالی و لجستیکی به آنها دریغ نمی ورزد.
بر رسانه های عربی است که این سیاست ها و روش های همراه با افترا وادعا را برای مردم ایران – قبل از مردمان عرب – افشا کنند، و تاکید نمایند که این ادعاها درست نیست، بلکه کوشش هایی است از طرف رژیم ایران برای سرپوش گذاشتن بر طرح های خارجی خود که به زیان معیشت مردم ایران انجامید، طوری که رژیم ایران مطالبات مردم را نادیده می گیرد، و به فکر بهبود بهداشت و معیشت آنان و حل مشکل گسترش اعتیاد میان کودکان و زنان و جوانان نیست. به اینها باید غول گرانی را اضافه کنیم که همراه با بحران بیکاری شهروندان ایرانی را رنج می دهد.
رسانه های عربی می توانند با استناد به فیلم های مستند و گزارش های خبری و توسط شبکه های تلویزیونی، جنایت های رژیم را برای مردم ایران افشا کنند. این کار می تواند به واسطه ماهواره یا اینترنت یا شبکه های اجتماعی به طور شایسته و قدرتمند انجام گیرد، و این خدمت ارزشمندی به مردم منطقه است که می تواند از دخالت های ایران جلوگیری کند. اما از همه مهمتر، انتقال نبرد رسانه ای به درون ایران، و رسواسازی رژیم ولایت فقیه و اقدامات آن است. این همان خدمتی است که می توان برای کمک به ملت های سرکوب شده درون جغرافیای ایران، و رخنه کردن در سیستم ایدئولوژیک رسانه ای ایران که حقایق را از مردم پنهان می کند، در آن مشارکت کرد.
ترجمه شده از روزنامه الوطن
مسئولیت نوشته ها به عهده خود نویسنده است وسایت مرکز تحقیقات ایرانی خلیج عربی هیچ مسئولیتی در این مورد ندارد