طی هفته گذشته، ایران شاهد اعتراضات و تظاهرات متعددی بوده است که مرکز آن شهر مشهد در شمال شرقی ایران بود. مشهد با توجه به مذهبی بودن و واقع شدن حرم امام هشتم شیعیان، امام رضا، در آن، یکی از شهرهای عمده به شمار می رود. این شهر کاملاً طرفدار رهبر ایران علی خامنه ای به شمار می رود و مناصب عمده آن تحت کنترل انحصاری طرفداران خامنه ای است. همچنین، خامنه ای با احمد علم الهدا، امام جمعه معروف ایران، و نهادهای خیریه و انقلابی موجود در این شهر رابطه دارد.
اعتراضات مشهد موجب آغاز اعتراضات در سرتاسر ایران شد، اما با بررسی آنها می توان مشاهده کرد که این تظاهرات از اعتراضات صورت گرفته پس از انقلاب ۱۳۵۷ متفاوت می باشند. تظاهراتی که ما امروز شاهد آن هستیم- برخلاف تظاهراتی که در سال ۱۳۷۸ از سوی دانشجویان دانشگاه تهران برگزار و طی چهار روز سرکوب شد – صرفاً به دنبال خواسته های سیاسی از قبیل آزادی نیست. این تظاهرات همچنین با تظاهرات سال ۱۳۸۸ نیز متفاوت است، که در آن رییس جمهور سابق محمود احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری برنده شد و نمایندگان «جنبش اصلاح طلب» که از سوی میر حسین موسوی و مهدی کروبی رهبری می شد بهای آن را پرداختند. تظاهر کنندگان سال ۱۳۸۸ که معتقد به تقلب در انتخابات بودند، شعارهای سیاسی از قبیل «رای من کجاست؟» سر دادند. با تحلیل این اعتراضات (۱۳۷۸ و ۱۳۸۸) می توان دریافت که هر دو آنها متشکل از دانشجویان و افرادی از طبقه متوسط بودند، و هر دو در شهرهای بزرگ از قبیل تهران، اصفهان، تبریز و شیراز که از فضای سیاسی بیشتری برخوردارند ظهور یافتند.
تظاهر کنندگان سال ۱۳۹۶ از میان فقیران و بینوایان بودند که به دلایل معیشتی از قبیل فقر، بیکاری، فساد، چپاول اموال مردم توسط بانکها، حذف یارانه مردم فقیر، و افزایش چشمگیر قیمت سوخت تظاهر می کردند. در مشهد، تقریباً دو میلیون نفر در زاغه ها زندگی می کنند و اغلب مهاجران افغان که از تحصیل و خدمات پزشکی محرومند در این شهر سکونت دارند، اما پسران این مهاجران – در ازای دریافت پول – برای جنگیدن به جوخه های مرگ ایران در سوریه و عراق فرستاده می شوند. چند ساعت پس از آغاز اعتراضات در مشهد، جرقه اعتراضات در شهر زلزله زده کرمانشاه زده شد – این شهر در شمال غربی ایران واقع شده و تقریباً دو ماه پیش دچار زلزله شد. رژیم ایران – بدون هیچگونه حمایت مالی واقعی از این شهر – همچنان به آن بی توجه است. سپس این جرقه موجب اعتراضات در ۶۰ شهر ایران شد.
چند نکته کلیدی را در تظاهرات ایران می توان مشاهده کرد:
-اکثر تظاهرات کنندگان از قشر کارگر بودند که به دلیل خشم اقتصادی شان به خیابان ها ریختند. توافق هسته ای و برداشتن تحریم ها موجب تغییر چشمگیری در مشکلات اقتصادی مزمن از قبیل بیکاری و تورم نشد. در عوض دشواری های اقتصادی افزایش یافت و دولت لایحه بودجه سال ۱۳۹۷ را به مجلس ارائه کرد که محور اصلی آن ریاضت اقتصادی بود که بی تردید موجب دشوارتر شدن زندگی می شود.
-مداخله رژیم ایران در کشورهای همسایه و همچنین حمایت آن از نیروهای شبه نظامی همراه با غفلت از مسائل داخلی، خشم ایرانیان را برانگیخته است. این امر هنگام سر دادن شعارهایی در این تظاهرات در انتقاد از سیاست خارجی نامشروع ولایت فقیه، مشهود بود.
– این تظاهرات و اعتراضات، برخلاف موارد پیشین، خودجوش و بدون هیچگونه رهبری بود. در این تظاهرات، هیچ یک از اهداف سیاسی از قبیل دموکراسی طلبی یا ابراز تمایل به یکی از جریان های متخاصم سیاسی دنبال نمی شد. اما یأس و خشم مشهود، متوجه تمام رژیم و همچنین جریان ها و گرایشات متفاوت بود.
-این باور که شهرهای کوچک و قشر روستایی و طبقه پایین در ایران از طرفداران رژیم هستند مورد تردید قرار گرفته است. در روزهای اخیر انتقاد این قشر نسبت به رژیم ولایت فقیه، در مقایسه با طبقه متوسط و تحصیل کرده جسورتر و سخت تر بوده است. آنها برای بنیادگرایی انقلابی ارزش قائل نبودند و برای نخستین بار چندین حوزه علمیه را به آتش کشیدند، به مقرهای سپاه پاسداران حمله کردند و نهادهایی را که نام خمینی داشت هدف قرار دادند.
-تظاهرات کنندگان با کنار گذاشتن ترس خود، «خطوط قرمز» را زیر پا گذاشتند. آنها شعارهایی سر دادند که پیش از این شنیده نشده بود، از جمله «سید علی حیا کن حکومتو رها کن»، «مرگ بر خامنه ای»، «ما جمهوری اسلامی را نمی خواهیم» و «ایران که شاه نداره، حساب کتاب نداره». این جسارت نشان دهنده آن است که مبارزات مردم ایران در حال پیشرفت است و اینکه جوانان ایرانی در آغاز مجدد این اعتراضات از جایی که متوقف شد، لحظه ای درنگ نخواهند کرد. و این بدان معناست که باید در انتظار مرحله بعدی بود.
-«ترفند توطئه خارجی»، نخ نما شده است زیرا تظاهر کنندگان آشکارا بیان کردند که این موضوع داخلی است نه خارجی. رژیم ایران دیگر نمی تواند همچون گذشته، توطئه خارجی را بهانه کرده تظاهر کنندگان را به اسراییل، ایالات متحده و عربستان سعودی مرتبط کند.
-کشورهای اروپایی شاید به دلایل صرفاً اقتصادی مدت زیادی سکوت کردند، چرا که سعی دارند از کیک اقتصاد ایران پس از برجام سود ببرند. با این همه، حوادث اخیر موجب خواهد شد که سرمایه گذاران پیش از سرمایه گذاری در بازار ایران که از لحاظ سیاسی بی ثبات است بارها بیندیشند.
-در این تظاهرات، از هیچ یک از نمادهای اصلاح طلبی پشتیبانی نشد. موضع اصلاح طلبان نسبت به این اعتراضات مسئله هماهنگی آنان با محافظه کاران را مورد تایید قرار داده و این واقعیت سیاسی در ایران را آشکار می سازد که هر دو حزب می کوشند تا در خدمت رژیم اقتدارگرایی باشند که از درون قابل اصلاح نیست.
-این تظاهرات ورشکستگی ایدئولوژی و سیاسی رژیم ایران را آشکار ساخت. همچنین شکست به اصطلاح «اقتصاد مقاومتی» را نشان داد؛ دولت های ایران یکی پس از دیگری – از زمان اعلام برنامه اقتصادی عوام فریبانه خمینی – مردم ایران را به موش های آزمایشگاهی برای برنامه های اقتصادی نسنجیده خود تبدیل کرده اند. بی اخلاقی رژیم ایران نیز بر ملا شده است، چراکه رژیم ایران مشروعیت خود را برگرفته از یاری مظلومان و مستضعفان می داند اما این مردم ایران هستند که از شدت فقر فریاد کنان به خیابان ها ریختند.
-تظاهرات «کوچک» در طرفداری از رژیم و همچنین ابزارهای سازمان یافته برای خنثی کردن این اعتراضات، ناتوانی رژیم در بسیج کردن طرفداران و همچنین مشروعیت رو به کاهش آن را برجسته کرد.
-این تظاهرات ممکن است ظهور یک جنبش سیاسی نوین را از فراسوی جریان های سیاسی سنتی نشان دهد. جنبشی از دل واقعیت ظهور کرده است که ظاهراً به دشواری می توان آن را حذف کرد، زیرا این رژیم بر صدور بحران های داخلی و همچنین ادامه سیاست های شکست خورده در داخل و خارج از کشور پافشاری می کند.
در خاتمه، این موج از تظاهرات، به رغم عقب نشینی چشمگیر، به سرعت ناپدید نخواهد شد و اگر رژیم خواسته های تظاهرات کنندگان را در نظر نگیرد، معیارهای زندگی را بهبود نبخشد و در میزان پشتیبانی خود از نیروهای شبه نظامی در خارج از کشور تجدید نظر نکند، این اعتراضات ممکن است در روزهای آینده گسترش یابد.
ترجمه شده از روزنامه الوطن