قدرت گرفتن حشد شعبی تهدیدی برای حق حاکمیت و آینده کشور عراق

https://rasanah-iiis.org/parsi/?p=2538

توسطفاروق یوسف

در سال 2014 میلادی و بعد از آنکه استان نینوا به دست داعش افتاد، با فتوای آیت الله العظمی سید علی سیستانی و برای مهار پیشروی داعش در عراق، حشد شعبی تأسیس شد. از همان ابتدا هم مشخص بود که تأسیس حشد شعبی اهداف فرقه گرایانه ای را دنبال می کند.

هرچند به یقین نمی توان گفت کدام انگیزه سیاسی منجر به صدور فتوای آیت الله سیستانی شد ولی این فتوا آغازی شد برای اینکه گروههای مسلح پراکنده شیعی را در چهارچوب یک سازمان نظامی واحد گرد آورد. و بعدها مشخص شد که تأسیس حشد یک پروژه ایرانی بوده است و مشخص شد که برخلاف آنچه شایع بود، هدف ایران آزاد سازی خاک عراق از دست داعش و یا صیانت از عتبات عالیات – آنطور که در فتوای سیستانی آمده- نبوده است. بلکه هدف اساسی ایجاد یک تشکیلات نظامی شبیه به سپاه پاسداران ایران بود تا هرگاه منافع ایران در عراق به خطر افتد، گروههای مسلح مذکور برای حمایت از منافع ایران آماده باشند.

در راستای همین هدف بود که گروههای حشد شعبی خیلی زود قدرت گرفتند و مناطق متعددی که ساکنان آن توسط داعش رانده شده بودند و حتی بعد از آزادسازی هم امکان بازگشت شان نبود، این مناطق به دست حشد شعبی افتاد که حشد در این مناطق از لحاظ سیاسی و اجتماعی به فعالیت های تفرقه افکنانه خود پرداخت.

این سرزمینها  که از سیطره دولت خارج شده بود اکنون  تحت سیطره حشد شعبی قرار دارد و دولت عراق و ارگانهای رسمی و امنیتی – نظامی این کشور موفق نشدند که شهروندان بی پناه را به این مناطق بازگردانند. حشد شعبی هم با اعلام  خطوط قرمز مناطق آزاد شده را به عنوان ملک شخصی خود قلمداد کرده و از ورود ارگانهای رسمی دولت عراق ممانعت کردند.

تسلط حشد شعبی بر این مناطق از آنجا که به تعصبات مذهبی خدمت می کند، می تواند به عنوان خطری برای دولت عراق نیز محسوب شود؛ جدای از اینکه حشد شعبی در این مناطق دست به اقداماتی زده است که سازمانهای بین المللی از آن به عنوان پاکسازی قومی یاد کرده اند.

یکی از مهمترین مأموریت های حشد شعبی تأمین امنیت راههایی است که مرزهای ایران را به سوریه وصل می کند که تا کنون در انجام این مأموریت موفق عمل کرده است؛ هرچند که پایگاههای حشد حملات کوبنده ای را متحمل شده که تا امروز هم عامل این حملات مشخص نیست.

هدف اصلی این حملات هوایی، گردانهای حزب الله عراق بوده است. زیرا از همان ابتدای تأسیس توسط ابو مهدی المهندس در خط مقدم جبهه ای بوده است که خط فرضی میان ایالات متحده و ایران را ترسیم می کند و این شیوه ای است که دشمن را در همانجا سرگرم کند و نگذارد که توجه دشمن به داخل کشور معطوف شود. سپاه پاسداران ضمن به کار بستن این استراتژی، دو مأموریت نظامی و سیاسی را به گروههای شبه نظامی حشد شعبی سپرده است.

در زمینه نظامی، حشد شعبی ابتکار عمل را از ارتش عراق و دستگاههای امنیتی این کشور ربوده و به عنوان بازوی ضربتى شیعه در عراق عمل می کند. اما در زمینه سیاسی حشد شعبی راه خود را به پارلمان باز کرده و نمایندگانش چندین کرسی در پارلمان به خود اختصاص داده اند.

حشد شعبی بر امور کشور مسلط شده است به گونه ای که دیگر به عنوان بازوی کمکی ارتش عراق به حساب نمی آید بلکه بر ارتش هم تسلط پیدا کرده است. و درباره سرنوشت حکومت عراق – شاید گزاف نباشد – اگر بگوییم که دولت عراق به زحمت بخشی از هیبت خود را حفظ کرده اما توان دست زدن به اقدامات اساسی را ندارد. مثال زنده آن هم حکومت مصطفی کاظمی است که تا زمانیکه گروههای شبه نظامی آتش بس اعلام نکردند، حکومت از تأمین امنیت سفارت خانه ها و نمایندگی های سیاسی کشورهای خارجی عاجز مانده بود. و در آزادی فعالین مخالف دولت که توسط گروههای شبه نظامی ربوده شده بود، نیز نتوانست کاری انجام دهد.

با وجود این بازیگران و نتایج حضور آنها در عرصه سیاست، لازم است که بدانیم در عراق حاکم چه کسی است و رعیت کیست؟ از سال 2003 میلادی در تمام دوره ها، حکومت عراق وضعیت و تعریف مشخصی نداشته است. دولت ها ظاهرا بر اساس قانون اساسی کار می کردند اما در واقع خط مشی آنها را انجمن های حزبی که در وزارت خانه جاى گرفته بودند، ترسیم می کردند و تمام هم  وغم شان به دست آوردن سهم مالی احزاب یکی پس از دیگری بود.

این نمایندگی های احزاب که در هر وزارتخانه ای حضور داشتند تنها به غارت اموال عمومی اکتفاء نکرده بلکه با ایجاد حالت رعب تلاش داشتند که نفوذ خود را در وزارتخانه ها گسترش داده و توسط برخی کارمندان عملیات فساد خود را توسعه دهند. وزراء نیز چندان نفوذی بر این باندهای فساد نداشتند و اگر وزیری در مقابل این باندهای فساد مقاومت می کرد، با استفاده از میکانیزمی که در اختیار داشتند وی را مجبور به استعفا می کردند. اینگونه افراد در داخل حکومت و در مناصب و همچنین در بخش تجارت بیش از حد مورد حمایت قرار می گرفتند و با حمایت نمایندگانشان در پارلمان و در دستگاه پلیس بدون هیچ مانعی از دولت باج خواهی می کردند.

و اوضاع جاری در عراق مصداق واقعی ضرب المثل معروفی است که می گوید « شیاطین می توانند حکومت فرشتگان را نابود کنند».

وضعیت به گونه ای رقم خورد که حشد شعبی فرصت یافت تعدادی از وزارتخانه ها را در اختیار بگیرد و احزاب هم در تقسیم درآمدهای این وزارتخانه ها با حشد شعبی شریک شدند. البته همه اینها ثمره طرح ایران بود که به خاطر تحریمهای امریکا دیگر قادر نبود که گروههای شبه نظامی کوچک را تأمین مالی کند بنابراین تلاش کرد تا در اسرع وقت فرصت این گروههای پراکنده را در قالب حشد شعبی ادغام نماید.

مهمترین شاخه های نظامی حشد شعبی که توسط ایران آموزش دیده و تأمین مالی شده اند عبارتند از : « سپاه بدر» ، « عصائب اهل الحق»، « سرایا الخراسانی»، «جنبش النجباء» و « گردان های حزب الله». حشد شعبی در چهارچوب قانون رسما به عنوان يكى از شاخه هاى نیروی نظامی عراق پذیرفته و تعریف شده و برایش بودجه در نظر گرفته شده است. اما این بودجه برای این همه گروههای شبه نظامی کفایت نمی کند به همین جهت حشد شعبی برای جبران این کمبود و تأمین هزینه های لازم، راههای دیگری در پیش گرفته است مثلا بر بازاریان و کسبه مالیات وضع کرده و در جاده های بین استانها نقاط ایست و بازرسی دایر کرده تا از محصولات کشاورزی باج و خراج بستاند.

این گروههای شبه نظامی در استانهایی که اغلب جمعیت آنها شیعه مذهب بودند، دیگر فعالیت مذهبی نداشتند بلکه برای درآمد روزانه خود به چپاول و غارت روی آوردند و بخشی از حشد شعبی به گروههای راهزن بدل شدند و حکومت هم نمی تواند مانع آنها شود زیرا هر کسی که کارت عضویت حشد شعبی را داشته باشد، حکومت نمی تواند وی را دستگیر کند و نمی تواند با او کاری داشته باشد.

مهمترین و خطرناکترین کار حشد این بوده است که با وضع مالیات بر شرکت های خارجی فعال در عراق، دست به غارت آنان زده است. در نتیجه تعدادی از این شرکتها با تحمل خسارتهای کلان، دست از کار و فعالیت شسته اند. البته حکومت عراق در مورد چندین شرکت متعهد به جبران خسارت شد و چون عاملان این خسارت شناسایی نشد، چنین وانمود شد که این شرکت ها توسط عشایر خشمگین متحمل آسیب و زیان شده اند.

با نگاهی به اسامی گروههای شبه نظامی کوچک که در سالهای بعد از تأسیس حشد شعبی به آن پیوستند، این واقعیت برایمان روشن می شود که این سازمان نظامی یک پیکره محدود نیست که بتوان حد و مرز آن را معلوم کرد بلکه بیشتر شبیه اختاپوس است که هر از چند گاهی بازوان آن زیاد و زیادتر می شود به گونه ای که حشد شعبی امروز نسبت به زمان تأسیس خود، بسیار گسترده تر شده است.

 جالب است بدانید که  حشد شعبی در هر آبادی کوچکی هم پایگاه دارد و همه آنها ادعا دارند که نمایندگی حشد شعبی هستند. در مقابل، رهبری مرکزی حشد نه آنان را تأیید و نه رد می کند؛ به گونه ای که گمان می رود که هر کس در عراق به هر طریقی سلاح به دست آورد، می تواند گروه مسلحی تشکیل داده و به حشد ملحق شود بدون اینکه کسی بداند که آیا واقعا جزء حشد هست یا خیر و کسی هم نمی تواند او را به خاطر اعمالی که انجام می دهد بازخواست کند.

اگر اوضاع به همین منوال پیش برود، بخش جنوب عراق به یک پادگان نظامی بدل خواهد شد که به دولت پاسخگو نیست و دست اندرکاران دستگاههای امنیتی کشور قادر نیستند در حمایت جان و مال شهروندان به وظایف خود عمل کنند.

با توجه به آنچه بیان شد، به نظر می رسد که وضعیت موجود شرایط ایده آل برای حشد شعبى است که حضورش در صحنه سیاسی کشور رسمیت یافته است. و با همین حضور خود هموراه به حکومت فشار می آورد تا جلوی اصلاحات را بگیرد و همین روند به سود احزاب ایدئولوژیک محور نیز هست است که برخی از آنها رابطه تنگاتنگی با حشد دارند. و حضور حشد شعبى در صحنه سیاست، موجب می شود که در کشمکش های نیروهای سیاسی از جایگاه محوری برخوردار گردد.

علی رغم اینکه شبه نظامیان مسلح که بخشی از حشد شعبی هستند، خطاهایی مرتکب می شوند که حکومت باید قاطعانه جلوی آنها را بگیرد اما حکومت نیز مدارا می کند تا زمینه اجرای انتخابات فراهم گردد.

بسیاری از عراقی ها بر این نظر هستند که این تاکتیک سیاسی به زیان احزاب بزرگ تمام خواهد شد. زیرا این تاکتیک حشد شعبی را در مقابل احزاب قرار می دهد و نتیجه این خواهد شد که اگر احزاب بزرگ اغلبیت مجلس را از دست بدهند، آن وقت حشد می تواند علیه دولت كودتا کند.

خلاصه اینکه اوضاع در کشوری که فرقه گرایی رمقی برایش باقی نگذاشته است، به سمت و سویی پیش می رود که نشانه های یک کودتا از هم اکنون نیز خود را نشان می دهند. که در اختیار گرفتن مناطقی از کشور و تسلط بر پایانه های مرزی و اعمال نفوذ در ارگانهای دولتی را می توان از نشانه های آن نام برد. و این روند تا جایی پیش رفته است که حتی اگر از طریق انتخابات معادلات سیاسی در کشور تغییر کند، بازهم تغییر اوضاع جاری کاری به غایت دشوار خواهد بود. مخصوصا اینکه تلاش براى بنیانگذاری دولت مدرن با توجه صعود حشد شعبی با زیر مجموعه های مختلف خود و نفوذی که در بدنه دولت عراق دارد دو چندان سخت شده است.


مسئولیت نوشته ها به عهده خود نویسنده است وسایت موسسه بین المللی مطالعات ایران هیچ مسئولیتی در این مورد ندارد

فاروق یوسف
فاروق یوسف
پژوهشگر و نویسنده ای عراقی