این ماه، یک «نشست کوچک» اسلامی در کوالالامپور برگزار شد که ابتدا هدفش گردهم آوردن پنج کشور بود. اما با پا پس کشیدن پاکستان و اندونزی، فقط کشور میزبان- یعنی مالزی- ترکیه و قطر در این نشست باقی ماندند و ایران نیز در لحظه آخر به آن پیوست. بسیاری از افراد اهداف پنهانی را که موجب شرکت این کشورها در این نشست شد زیر سوال بردند.
وجه مشترک بارز این نشست، اسلام سیاسی است که رژیم ایران با دکترین تندرو ولایت فقیه نماینده نسخه شیعی آن است؛ و اخوان المسلمین که ارتباط نزدیکی با ترکیه و قطر دارد، نماینده نسخه سنی آن است.
سازمان هایی مانند اخوان المسلمین، از شعارهای دینی عوام فریبانه سود می برند و موضوعاتی را مطرح می کنند تا احساسات افراد دیندار را در خدمت برنامه سیاسی تنگ نظرانه خود به بازی بگیرند. آنها می کوشند تا مردمی را که خواهان پیروزی های ایده آلیستی هستند بسیج کنند. به عنوان مثال، فلسطین یکی از معروفترین آرمان هایی است که از سوی اخوان المسلمین و سازمان های مشابه آن با بدبینی مورد سوءاستفاده قرار می گیرد. اما برخی از شرکت کنندگان در نشست کوالالامپور با ریاکاری ترجیح می دهند مناسبات سیاسی، اقتصادی، و تجاری خود را با اسراییل آشکار نکنند.
یکی از تصمیماتی که در این جلسه گرفته شد راه اندازی یک کانال ماهواره ای برای «مقابله با اسلام هراسی در غرب» بود. در واقع، عملکرد این کشورها در حمایت از گروه های تروریستی و ایجاد گروه های شبه نظامی فرقه گرا، مهمترین عاملی به شمار می رود که موجب بدنامی و افترا به اسلام و مسلمین در سرتاسر جهان شده است.
ارائه این چهره دینی مومنانه از سوی مالزی، برای پنهان کردن این حقیقت است که نخست وزیر این کشور، مهاتیر محمد، فردی ۹۴ ساله است که می کوشد با کسب هرگونه دستاورد فردی، برای خود در آن سوی مرزهای مالزی کسب شهرت کند و میراث مثبتی از خود به جا بگذارد. کانال ماهواره پیشنهاد مشاوران او بود. در این مقطع، اهمیت مشارکت قطر در این نشست قابل فهم تر می شود؛ دوحه بیشترین میزان حمایت مالی از این کانال پیشنهادی را انجام خواهد داد.
از آنجا که این کشورها به دلایل ایدئولوژیک، نگاه منفی نسبت به عربستان سعودی دارند، هدف این نشست و نشست های مشابه آن، واضح است: به حاشیه راندن نهادهای بین المللی اسلامی از قبیل سازمان همکاری اسلامی، انجمن جهان اسلام، و بانک اسلامی – که مقر همگی آنها در عربستان است.
به نظر من، تصمیم ناگهانی ایران برای شرکت در این نشست، نشان می دهد که کشورهایی از قبیل ترکیه، قطر، و مالزی به رژیم ایران برای غلبه بر تحریم های تحمیل شده بر این کشور کمک می کنند. نمی توان انکار کرد که کشورهای شرکت کننده در این نشست – به ویژه ترکیه و قطر – تحت بهانه های ایدئولوژیک و دینی، به رژیم تهران کمک مالی می کنند. پیشنهاد حسن روحانی رییس جمهور ایران دال بر ایجاد ارز دیجیتال ویژه کشورهای مسلمان، این نظر را تقویت می کند.
از نظر من، مهمترین هدف این نشست را یک دیپلمات مالزی که نامش ذکر نشده است، در وبسایت خبری Free Malaysia Today آشکار کرد: «نشست کوالالامپور پایانی بر این افسانه بود که عربستان سعودی به دلیل موقعیت خود به عنوان متولی حرمین شریفین، رهبری جهان اسلام را در دست دارد.»
چنین به نظر می رسد نخست وزیر مالزی – که پیش از نشست با ملک سلمان تلفنی صحبت کرده و گفته بود که مالزی کشوری کوچک است و نمی تواند نقش عربستان سعودی در جهان اسلام را ایفا کند – از تجربه ایران درس نیاموخته است؛ پس از جنگ ایران و عراق بین سال های ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸، و شکست پروژه رژیم ایران در صدور انقلاب از طریق نیروی نظامی، آیت الله خمینی و مشاورانش گزینه های ممکن را در نظر گرفتند. یکی از این گزینه ها، نظریه «ام القری» بود که از سوی محمد جواد لاریجانی – یکی از چهار برادری که نقش مهمی در محفل های تصمیم گیری رژیم بازی می کنند – مطرح شد. در این نظریه، پیشنهاد می شد که قم به عنوان پایتخت دینی همه مسلمانان تعریف شود و تهران پایتخت سیاسی آنان باشد. لاریجانی اینگونه استدلال می کرد که موفقیت در چنین تغییر ساختاری و انتقال مرکز از عربستان سعودی به ایران، ایران را رهبر جهان اسلام و همچنین پیشتاز در ضربه زدن به «نیروهای استکبار» – عنوانی که رژیم ایران برای آمریکا و متحدانش به کار می برد – خواهد کرد.
هرچند که طرفداران خمینی از روی ساده لوحی و ناامیدی، این طرح را ستایش کردند و آن را به مثابه ستون فقرات بروژه صدور انقلاب تصور کردند، اما طرح رژیم ایران مرده متولد شد. شکست این طرح ناگزیر بود زیرا مکه را که شهری مقدس برای یک میلیارد و نیم مسلمان در سرتاسر جهان به شمار می رود، نمی توان به سادگی با شهری مانند قم، که از لحاظ تاریخی گمنام است، جایگزین کرد. هر چقدر هم که کمپین تبلیغاتی خوبی صورت بگیرد و ملاهای ایرانی خواهان چنین چیزی باشند اما نمی توان مسلمانانی را که هر روز پنج بار به سوی مکه نماز می خوانند متقاعد کرد تا به سوی ایران – به ویژه قم – تغییر جهت بدهند، صرفا به این خاطر که رهبری ایران چنین چیزی را از آنها می خواهد.
چهار کشوری که در نشست کوالالامپور شرکت کردند سعی داشتند تا با استفاده از یک «چتر» استعاری اسلامی، به اهداف شخصی خود برسند. اما آن کشورها هدف مشترک دیگری هم داشتند: تخریب موقعیت عربستان سعودی در سرتاسر جهان اسلام.
نشست کوالالامپور نیز مانند نظریه ام القری شکست خورد. رهبری جهان اسلام تنها شعار دادن و بازی با احساسات و سوداگری با مسایل جهان اسلام نیست، بلکه عمل و رفتار است، و هر کشور باید مسئولیت های خود را به دوش بکشد. اگر ترکیه، ایران، و قطر واقعاً می خواهند به مسلمانان کمک کنند، باید دست از حمایت گروه های شبه نظامی و سازمان های تروریستی که مسلمانان را در سوریه، عراق، یمن، لبنان، و لیبی می کشند، بردارند. و در عوض، از فعالیت نهادهای اسلامی موجود حمایت کنند.
مسئولیت نوشته ها به عهده خود نویسنده است وسایت موسسه بین المللی مطالعات ایران هیچ مسئولیتی در این مورد ندارد