وزارت خارجه عربستان سعودی در یک بیانیه رسمی اعلام کرد که در ششم فوریه 2024 میلادی ایالات متحده را از این امر آگاه ساخته است که تا زمان تشکیل یک کشور فلسطینی، ریاض روابط دیپلماتیک با اسرائیل برقرار نخواهد کرد. همچنین پادشاهی عربستان سعودی به وضوح اعلام کرده است که عادی سازی روابط منوط به توقف عملیات تجاوزکارانه و عقب نشینی نیروهای اسرائیل از تمامی مناطق نوار غزه می باشد.
این اعلام موضع، در پاسخ به اظهارات جان کربی سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید صورت گرفت که گفته بود اداره رئیس جمهور جو بایدن همچنان روی پیشبرد عادی سازی روابط میان عربستان سعودی و اسرائیل کار می کند. این بیانیه در سطح داخل و خارج بازتاب گسترده ای داشت؛ زیرا علاوه بر اینکه موضع پادشاهی عربستان سعودی را در قبال جنگ غزه بیان می کند، با توجه به تحولات جنگ غزه، پیامدهای مهمی بر واکنشها در قبال این بحران دارد. علاوه بر آن، این موضعگیری برگ فشاری بر ایالات متحده است تا به اسرائیل فشار آورد که موضع خود در خصوص حمله نظامی بی سابقه به نوار غزه را تغییر دهد.
نخست: شرایط و پس زمینه ها
مسلم است که تلاشهای آمریکا برای شکستن بن بست عادی سازی روابط میان عربستان سعودی و اسرائیل قبل از جنگ غزه به شدت جریان داشت و نزدیک بود که اداره بایدن این توافق تاریخی را نهایی سازد. اما «عملیات طوفان الاقصی» و به دنبال آن حمله اسرائیل به نوار غزه مانع ادامه این روند شد و در سایه حمله گسترده اسرائیل به نوار غزه، عربستان سعودی تلاشهای آمریکا برای بررسی مسأله عادی سازی روابط را متوقف کرد.
با گذشت حدود پنج ماه از آغاز این بحران، این جنگ پیامدهای انسانی فاجعه باری بر جای گذاشته است که نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت. در پی عملیات حماس در 7 اکتبر 2023 میلادی، اسرائیل حمله ویرانگر و خانمانسوزی به غزه انجام داد که به کشته شدن حدود 30 هزار فلسطینی و زخمی شدن بیش از 66978 نفر دیگر انجامیده است. این در حالیست که گفته می شود تقریبا 1200 اسرائیلی در حمله حماس کشته شده اند.
بر اساس آمارهای سازمان ملل، در پی حمله اسرائیل به نوار غزه، 85 درصد از ساکنان این منطقه آواره شدند و 60 درصد از زیرساختهای این باریکه آسیب دیده و یا به کلی تخریب شده اند و مردم با کمبود شدید غذا، آب نوشیدنی و دارو مواجه هستند.
علاوه بر آن، دولت راستگرای اسرائیل مواضع تندی در قبال ایده دو کشوری از خود نشان داده است. اسرائیل در ابتدا روی آواره ساختن فلسطینی ها به سرزمین مصر حساب کرده بود. دیدگاه کشورهای عربی و مخصوصا عربستان سعودی تغییر کرد و مسأله فلسطین بار دیگر در رأس اولویتها قرار گرفت و عامل وحدت کشورهای عربی شد. به خاطر موضع ایالات متحده در قبال اسرائیل و حمایت بی قید و شرط از این رژیم که امنیت و ثبات تمام منطقه را به خطر انداخته است، اختلافات عمیقی میان کشورهای عربی و ایالات متحده به وجود آمد.
در این زمینه، اداره بایدن تلاش کرد متحدان منطقه ای و از جمله پادشاهی عربستان سعودی را قانع سازد که در مورد غزه و آینده این باریکه همان سیاستی را بپذیرند که در هماهنگی با اسرائیل تدوین شده است. اما کشورهای عربی و مخصوصا پادشاهی عربستان سعودی از این موضع آمریکایی اسرائیلی حمایت نکردند.
با آنکه مسأله جنگ و پایان دادن به آن و بررسی طرحهای آینده، محور سیاستهای آمریکا در منطقه و سفرهای مقامات آمریکا بود، اما اداره بایدن در طی این سفرها گوشه چشمی هم به از سرگیری مذاکرات با عربستان سعودی داشت تا اولا پیش از انتخاباتی که قرار است در پایان سال 2024 میلادی برگزار شود، یک دستاورد سیاسی برای بایدن رقم بزند و ثانیا با پیشبرد راهبرد منطقه ای، نفوذ خود را تقویت کند و در نهایت، نگذارد که روند عادی سازی که به منزله اهرمی برای تغییر منطقه است تحت تأثیر جنگ غزه قرار گیرد. ایالات متحده می خواهد روند جنگ را از روند عادی سازی کاملا جدا کند تا عرصه را بر فلسطینی ها تنگ کرده و در آینده آنان را بدون اینکه سرنوشت مشخصی داشته باشند، در گوشه ای در انزوا قرار دهد و کشورهای همجوار غزه یعنی مصر و اردن را در مقابل یک واقعیت تازه قرار دهد. و برای تحقق این هدف، واشنگتن ریاض را نیز تحت فشار قرار می داد. جا دارد اشاره کنیم که در ژانویه 2023 میلادی بایدن سه تن از مشاوران ارشد خود را به ریاض فرستاد. کاخ سفید مأموریت آنها را «بررسی مسائل دوجانبه و منطقه ای از جمله بررسی ابتکاراتی برای تقویت دیدگاه مشترک در خصوص منطقه خاورمیانه صلح آمیزتر، امن تر، شکوفاتر، باثبات تر و همگام تر با جهان» اعلام کرد.
با شدت گرفتن و از کنترل خارج شدن جنگ، ایالات متحده دریافت که امکان ندارد بدون همکاری متحدان منطقه ای، بتواند راهبرد و نفوذ خود را در منطقه تقویت کند. و اینجا بود که ایالات متحده به نصیحت کشورهای منطقه و مخصوصا عربستان سعودی توجه نشان داد و اندک اندک موضع خود را در قبال بحران کنونی تغییر داد تا اینکه امروز از وقفه جنگ و آتش بس سخن می گوید. این در حالیست که در ابتدا، ایالات متحده بر هدف نابودی مقاومت فلسطینی اصرار داشت؛ امری که می تواند تمام منطقه را به سوی یک جنگ تمام عیار سوق دهد.
دوم: ابعاد و ویژگیها
در اینجا به ابعاد و ویژگیهای موضع عربستان سعودی می پردازیم که عبارتند از:
یک. اختلاف موضع با اداره بایدن:
به نظر می رسد که اظهارات مقامات آمریکا مبنی بر امکان پیشبرد روند عادی سازی روابط و ادعای آنان که مذاکرات درباره توافق عادی سازی روابط میان عربستان سعودی و اسرائیل در کنار گفتگوها در مورد آتش بس در غزه و به صورت کاملا جدا از آن جریان دارد، و علی رغم وضعیت رقت باری که بر ملت فلسطین تحمیل شده است طرفین برای ادامه گفتگوها آمادگی دارند، نارضایتی عربستان سعودی را به دنبال داشته است. شاهد این مدعا هم این است که موضع اخیر عربستان سعودی بعد از دیدار بلینکن از ریاض و بلافاصله بعد از آن صورت گرفت که جان کربی در یک کنفرانس خبری در ششم فوریه 2024 در پاسخ به این سؤال که آیا دست یابی به توافق تبادل گروگانها میان حماس و اسرائیل و توافق عادی سازی روابط میان عربستان سعودی و اسرائیل بخشی از همان تلاشهای آمریکا است، گفت که «این دو مسأله کاملا از یکدیگر جدا هستند». و می توان گفت که این بیانیه عربستان سعودی می خواهد تلاش آمریکا برای جدا کردن روند جنگ از روند عادی سازی روابط که اداره بایدن به آن امید بسته است، را بی اثر سازد.
دو. تأکید بر موضعی ثابت در قبال مسأله فلسطین:
این اولین باری نیست که عربستان سعودی در بیانیه اخیر بر موضع ثابت خود در قبال مسأله فلسطین تأکید کرده است، چندی قبل و در حاشیه کنفرانس داووس نیز امیر فیصل بن فرحان وزیر خارجه عربستان سعودی در 20 ژانویه 2024 میلادی در گفتگویی با شبکه ان بی سی تصریح کرد: «تا زمانیکه مسأله فلسطین حل نشود، پادشاهی عربستان سعودی روابط دیپلماتیک با اسرائیل برقرار نخواهد کرد». در بیانیه وزارت خارجه نیز آمده است: « پادشاهی عربستان سعودی همواره در مورد مسأله فلسطین و ضرورت دستیابی ملت برادر فلسطینی به حقوق مشروع خود ثابت قدم بوده است». و این موضع با موضع دولت نتانیاهو که اساسا با تشکیل کشور فلسطین مخالف است، کاملا در تضاد است.
و این واقعیت نشان می دهد که علی رغم فشارهای آمریکا و علی رغم مخالفتهای اسرائیل، پادشاهی عربستان سعودی بر موضع خود ثابت قدم مانده است. علاوه بر آن، عربستان سعودی از ابتدای این بحران حمایت سیاسی زیادی از فلسطینی ها انجام داد و مواضع و اظهارات دولت نتانیاهو را به شدت مورد انتقاد قرار داد و با استفاده از ابزارهای سیاسی و دیپلماتیک برای توقف این جنگ تلاش کرد. وانگهی، کمکهای بشر دوستانه عربستان سعودی در قالب کاروانهای امدادرسانی از هوا، دریا و زمین به سوی غزه شتافتند. و کمکهای مردمی عربستان به غزه نیز از 166 میلیون دلار آمریکا فراتر رفت.
سه. موضع قاطع عربستان سعودی در مخالفت با سیاستهای اسرائیل
عربستان سعودی تنها به تأکید بر تشکیل دولت فلسطین اکتفا نکرد بلکه توقف تجاوز اسرائیل و عقب نشینی نیروهای اسرائیل از نوار غزه را نیز مورد تأکید قرار داد. از این رو، می توان گفت که موضع عربستان سعودی توجه کشورهای عربی را به اولویت مسأله فلسطین و محوری بودن آن جلب کرد. همچنین این موضعگیری رهبران سعودی خواسته های کشورهای عربی که همگی درباره آن اتفاق نظر دارند، را مطرح کرد که عبارتند از توقف عملیات تجاوزکارانه و خروج نیروهای اسرائیل از غزه و تشکیل کشور فلسطین طبق مرزهای 1967 به پایتختی قدس بر اساس اصول و قوانین بین الملل. از سویی دیگر، این موضع عربستان سعودی سیاست تندروهای اسرائیل را که کمر به غصب حقوق ملت فلسطین بسته اند، کاملا رد می کند. پیش از آن، بنیامین نتانیاهو پیشنهاد آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا مبنی بر عادی سازی روابط با عربستان سعودی در مقابل موافقت با تشکیل کشور فلسطین را رد کرده بود.
چهار. تلاش برای کسب موافقت جهانی برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین
عربستان سعودی با این اظهارات نه تنها موضع خود را بیان می کند بلکه خواهان به رسمیت شناخته شدن کشور فلسطین در سطح جهان و مخصوصا از سوی اعضای دائم شورای امنیت است. بیانیه عربستان سعودی از شورای امنیت و اعضای دائم این شورا می خواهد هرچه سریعتر کشور فلسطین را به رسمیت بشناسند تا ملت فلسطین بتواند به حقوق مشروع خود دست یابد و صلح فراگیر و عادلانه برای همگان میسر گردد. از این رو، عربستان سعودی بر اسرائیل و ایالات متحده و جامعه بین الملل فشار می آورد و تلاش می کند با استفاده از شرایط کنونی یک تحولی در مسأله فلسطین رقم بزند. در حالیکه نخست وزیر بنیامین نتانیاهو راه حل دو کشوری را نپذیرفته است و اکثر اسرائیلی ها با چارچوب اقدام بر اساس مرزهای قبل از سال 1967 مخالفت خواهند کرد، بیانیه عربستان سعودی مسئولیت در این زمینه را متوجه اعضای شورای امنیت سازمان ملل می داند.
سوم: بازتابها و پیامدها
در پی انتشار بیانیه وزارت خارجه عربستان سعودی، بحثهای گسترده ای در مورد پیامدهای همه جانبه آن به راه افتاد که در اینجا به مهمترین پیامدهای آن می پردازیم:
یک. کم رنگ شدن اولویت عادی سازی روابط
در پرتو موضع قاطع عربستان سعودی که عادی سازی روابط با اسرائیل را به آینده کشور فلسطین و خروج نیروهای اسرائیل از غزه و پایان جنگ گره زده است، و در سایه موضع دولت نتانیاهو که حتی کشور فلسطین را هم قبول ندارد تا چه رسد به مسائل پیچیده مربوط به مرزهای قبل از 5 ژوئن 1967، پر واضح است که مسأله عادی سازی روابط در شرایط کنونی دور از دسترس است و بازگشت به مذاکرات مربوط به آن نیز مطرح نیست. مسلما، روند جنگ و تحولات بعد از جنگ غزه مخصوصا تغییراتی که در پویایی منطقه به وجود آمده و نزدیکی موعد انتخابات آمریکا که بایدن را غافلگیر کرده است، حکایت از آن دارد که مسأله عادی سازی روابط در زمان کنونی نه از جانب عربستان سعودی و نه از جانب اسرائیل و نه از سوی ایالات متحده، اولویت نخواهد داشت؛ گفتنی است که عربستان سعودی با تلاشهای اداره بایدن برای جدا کردن روند جنگ از روند عادی سازی قاطعانه مخالفت کرده است.
دو. اهرم فشاری بر اداره بایدن و دولت نتانیاهو
این اعلام موضع عربستان سعودی به منزله برگ فشار مهمی بر اداره بایدن است که تا فشارهای بیشتری بر دولت تندرو اسرائیل وارد کند بلکه آن را به تغییر موضع مجاب کند. و اظهارات بلینکن در ششم فوریه و بعد از سفر به ریاض از همین امر حکایت داشت. او گفت اگر اسرائیل خواهان عادی سازی روابط با عربستان سعودی است، باید تصمیمات سختی بگیرد و به سوی تشکیل دو کشور حرکت کند. و اینکه دولت نتانیاهو ایده دو کشوری را نمی پذیرد، با شرایط دشواری روبرو می شود. احتمال می رود که اسرائیل بر اثر فشارهای بین المللی و مخصوصا فشار ایالات متحده که نسبت به اولویت صلح فراگیر بر عادی سازی محدود قانع شده است، وادار به تغییر موضع شود.
سه. تقویت اراده بین المللی برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین
اینکه عربستان سعودی به جای درخواست از اسرائیل، از اعضای شورای امنیت مانند ایالات متحده خواسته است که کشور فلسطین را به رسمیت بشناسند، می توان گفت که ریاض با این شیوه خواسته است مخالفت دولت نتانیاهو با راه حل دو کشوری را دور بزند. همچنین عربستان سعودی تلاش می کند با ترویج روند بین المللی برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین، اسرائیل را تحت فشار قرار دهد و در این راستا از همدردی جهانی با فلسطینی ها بعد از فاجعه غزه و تغییر موضع برخی از کشورها در قبال این جنگ استفاده می کند. به عنوان نمونه، دیوید کامرون وزیر خارجه بریتانیا اعلام کرد که دولت او به رسمیت شناختن فلسطین به عنوان یک کشور مستقل را بررسی می کند. پایگاه خبری آکسیوس نیز اعلام کرده است که ایالات متحده نیز این گام را بررسی می کند؛ گفتنی است که پیش از این ایالات متحده با چنین اقدامی مخالفت می کرد و بر این باور بود که بحث درباره راه حل دو کشوری تنها زمانی موضوعیت دارد که اسرائیل و فلسطینی ها در این مورد به توافق رسیده باشند.
چهار. ترسیم نقشه راهی برای ثبات منطقه ای
این بیانیه عربستان سعودی به منزله نقشه راهی به سوی ثبات پایدار است و تأکیدی بر ابتکار مهم پادشاهی عربستان سعودی برای برقراری امنیت و ثبات منطقه است که بر اصول ثابت عدالت و ثبات – و به دور از هرگونه هرج و مرج و درگیری- استوار است. زیرا بدون حل و فصل عادلانه مسأله فلسطین صلح واقعی نیز به وجود نخواهد آمد. امیر فیصل بن فرحان این مطلب را به وضوح بیان کرد و گفت: « برای اینکه منطقه شاهد صلح واقعی، ثبات واقعی و هم افزایی واقعی باشد که همگان از جمله اسرائیل از ثمرات اقتصادی و اجتماعی آن برخوردار شوند، چنین شرایطی از رهگذر صلح و از طریق روند واقعی و برگشت ناپذیر تشکیل کشور فلسطین تحقق می یابد».
پنج. تقویت جایگاه و نقش رهبری
موضع عربستان سعودی ثمره اجماع عربی است و شاید در سطح منطقه و بین الملل نیز چنین اجماعی پدید آمده باشد. از این رو، می توان گفت که این بیانیه، جایگاه عربستان سعودی و نقش رهبری منطقه ای آن را تقویت می کند. و تبلیغاتی که با هدف تخریب جایگاه و وجهه پادشاهی عربستان سعودی در جهان عرب و جهان اسلام صورت می گیرد را خنثی می سازد. و از این واقعیت حکایت دارد که پادشاهی عربستان سعودی با توجه به جایگاه دینی و تاریخی خود در قبال مسائل محوری مسئولیت می پذیرد و با در نظر داشت آن موضعگیری می کند. این جایگاه دینی و تاریخی پادشاهی عربستان سعودی، اعتبار حقیقی و مؤثر این کشور در سطح جهان است. و بازتاب گسترده بیانیه عربستان سعودی در محافل گوناگون و در میان جریانهای مختلف از همین واقعیت حکایت دارد. و مهمتر از همه اینکه، موضع عربستان سعودی بر روند جنگ کنونی در نوار غزه که توجه مردم عربستان و دیگر کشورها را به خود معطوف داشته است، تأثیر گذار است. زیرا این بیانیه که موضع مشترک ملت و دولت سعودی را در مورد تجاوز اسرائیل بیان می کند، یک برگ فشار مهم و تعیین کننده ای است. و اگر اسرائیل و رهبران تندرو آن با بی خردی به این ماجراجویی ها ادامه دهند، قطعا آینده اسرائیل را به مخاطره می اندازند.
فرجام سخن
موضعگیری قاطع عربستان سعودی که روند عادی سازی روابط را با تحقق اولویت های مسأله فلسطین؛ یعنی پایان دادن به تجاوزات اسرائیل و خروج نیروهای اشغالگر از غزه و همچنین تشکیل کشور فلسطین بر اساس مرزهای 1967 با پایتختی قدس گره زد، بازتاب گسترده ای در سطح جهان داشت. برخی محافل از آن به عنوان تنظیم مجدد قطب نما و جهت دهی روند تعاملات منطقه ای به سوی صلح پایدار و ثبات یاد کردند که جای هرج و مرج ناشی از نادیده گرفتن حقوق ملت فلسطین را خواهد گرفت. این موضعگیری به وضوح نشان داد که سیاست عربستان سعودی که در گذشته بر تنش زدایی منطقه ای و به صفر رساندن مشکلات با هدف ساختن یک خاورمیانه جدید بر اساس امنیت، ثبات و رفاه ملتها استوار بود، تغییر کرده است. و اکنون یافتن راه حل نهایی برای فلسطین اشغالی و ملت آواره آن در رأس اولویتها قرار دارد تا بیش از این ملت فلسطین قربانی برنامه های سیاسی و ماجراجویی برخی کشورها و گروهها نشوند.