مقدمه
عربستان سعودی و ایران؛ دو قدرت بزرگ منطقه ای ناسازگار که در روند امور منقطه ای و بین المللی تأثیر گذار هستند، از 6 تا 10 مارس 2023 میلادی در پکن به گفتگو پرداختند. رؤسای دو هیأت سعودی و ایرانی بیانیه سه جانبه مشترک چینی، سعودی و ایرانی را در 10 مارس 2023 میلادی امضا کردند که حکایت از آغاز مرحله ای تازه میان بزرگترین قدرتهای منطقه یعنی عربستان سعودی و ایران و از سرگیری روابط دیپلماتیک بعد از هفت سال قطع رابطه و تنش زایی دارد؛ وضعیتی که بر تمام مسائل مورد اختلاف در منطقه و نیز بر صلح و امنیت منطقه ای سایه انداخت. قبل از این توافق، طرفین پنج دور گفتگوها را پیش بردند که احیانا بی نتیجه بود و علی رغم اینکه طرفین موضعگیریهای رسمی مثبتی نسبت به آن داشتند اما این گفتگوها نتوانست به مرحله ای برسد که این فضای بی اعتمادی میان طرفین را بشکند؛ تا اینکه با میانجیگری چین گشایش تازه ای در روابط امنیتی، سیاسی و اقتصادی میان طرفین پدید آمد.
این توافق بزرگ و تاریخی به خاطر جایگاه مهم این دو کشور و نیز به خاطر نقش آفرینی این دو کشور در چندین عرصه منطقه ای و تأثیرگذاری آنها در مسائل بین المللی و در تعیین ویژگیها و شکل و آینده نظام بین الملل از لحاظ منطقه ای و جهانی اهمیت بالایی دارد. از این رو، چندین سؤال در مورد این توافق مطرح است که می کوشیم در این نوشتار به آنها بپردازیم: آیا پذیرش شروط عربستان سعودی از سوی ایران را می توان یک چرخش در مواضع راهبردی ایران دانست؟ یا اینکه این یک اقدام راهکنشی است که ایران در نتیجه فشارهای ناشی از اوضاع داخلی و خارجی به آن متوسل شده است؟ چه عواملی سبب شد که عربستان سعودی برای گفتگو با تهران و حتی از سرگیری روابط دیپلماتیک موافقت نماید؟ پیامدهای احتمالی و دستاوردهای طرفهای گفتگو از این توافق، در سطح داخلی و نیز در سطح منطقه ای و بین المللی چیست؟ مهمترین موضعگیریها و واکنشهای داخلی، منطقه ای و بین المللی نسبت به این توافق چه بودند؟ و در نهایت، چه آینده و سرنوشتی در انتظار این توافق خواهد بود؟
نخست: ابعاد توافق دیپلماتیک عربستان سعودی و ایران
یک. پیشینه این توافق
برای پیشبرد پرونده گفتگوهایی که به این توافق انجامید، آقای مساعد بن محمد العیبان وزیر مشاور و عضو شورای وزیران و مشاور امنیت ملی عربستان سعودی با علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران که هر دوی آنها از جایگاه ویژه ای در کشور خود برخوردار هستند، با وساطت وانگ یی دیپلمات کهنه کار چین و عضو دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست چین و رئیس دفتر کمیسیون مرکزی امور خارجه چین به گفتگو پرداختند. ترکیب طرفهای گفتگو کننده نشان می دهد که برای عربستان سعودی، پرونده امنیتی از اهمیت بالایی برخوردار است.
اعلام خبر این توافق برای محافل دیپلماتیک منطقه ای و بین المللی چندان غافلگیر کننده نبود زیرا عربستان سعودی و ایران از همان ابتدای سال 2021 میلادی عملا گفتگوهای مستقیم را در سطوح پایین آغاز کرده بودند که گاهی عراق و گاهی سلطنت عمان میزبان گفتگوها بود. در زمان مصطفی الکاظمی نخست وزیر پیشین عراق راههای کاهش تنش میان تهران و ریاض و از سرگیری روابط دیپلماتیک و همچنین حل و فصل اختلافات ناشی از نقش ایران در چندین پرونده مداخله جویانه این کشور در منطقه، گفتگوهایی صورت گرفت.
دور پنجم که تا زمان نگارش این گزارش، آخرین دور گفتگوها به میزبانی بغداد بود، شاهد فضای مثبتی بود که در مورد حل و فصل برخی از مسائل مورد اختلاف تبادل نظر صورت گرفت. اما موفقیت چین در ایجاد آشتی میان پادشاهی عربستان سعودی و ایران به یکباره حاصل نشد بلکه حاصل سلسله تلاشهایی بود که پکن از چندین سال قبل در این مورد دنبال کرده بود. در مارس 2017 میلادی چین از آمادگی خود برای ابتکار میانجیگری میان طرفین خبر داد. این کشور در سال 2019 میلادی نیز برای این امر اعلام آمادگی کرد. در سال 2022 میلادی چین و کشورهای خلیج نشستی را برگزار کردند که در آن از تهران خواسته شد تا « از دخالت در امور داخلی سایر کشورها دست بردارد». این امر که نارضایتی ایران را در پی داشت، سبب شد که رئیس جمهور ایران برای حصول اطمینان از موضع چین در قبال کشورش به چین سفر نماید و این امر به آشتی میان طرفین سرعت بخشید.
شایان ذکر است که قبل از این توافق، دو توافقنامه دیگری نیز در سالهای 1998 و 2001 میلادی میان طرفین به امضا رسیده بود که اولی درباره از سرگیری روابط و همکاری در زمینه های اقتصاد، تجارت، سرمایه گذاری، فناوری، علوم و فرهنگ، ورزش و جوانان است که با صدور بیانیه مشترکی میان طرفین به امضا رسید. و توافقنامه دوم نیز در مورد اقدامات و همکاریهای امنیتی میان طرفین به امضا رسیده است.
دو. محتوا و دلالتهای این توافقنامه
مؤسسه رسانه پس از بررسی مواد این توافقنامه، دو مسأله را در خور توجه می داند که زمینه ساز توافق سه جانبه شده و می توان با تکیه بر آنها و توسعه و عملی ساختن آنها آینده روشنی برای روابط عربستان سعودی و ایران رقم زد و برای انبوه پرونده های مورد اختلاف که موجب دوری این دو کشور شده، راه حلهای ریشه ای پیدا نمود. مسأله اول در مورد تعهدات متقابل طرفین است. و این همان مطلبی است که ریاض و دیگر کشورهای منطقه برای آن تلاش می کردند که عبارتند از عدم دخالت در امور داخلی کشورها، احترام به حاکمیت کشورها و رعایت حسن همجواری میان کشورهای منطقه. اینکه اعلام خبر از سرگیری روابط میان ریاض و تهران تا چه میزان جدی و عملی است، دقیقا بستگی به میزان پای بندی طرفهای توافق به همین امر دارد. زیرا اختلافات ریاض و تهران و مخصوصا آنچه مایه نگرانی عربستان سعودی را فراهم کرده بود، عمدتا به اقدامات ناپسند ایران در این زمینه بر می گردد. حال این سؤال همچنان باقیست که ایرانیها از این بند چه تفسیرى دارند؟ و آیا ایران به دخالتهای خود در عربستان از طریق یمن پایان خواهد داد یا اینکه مسأله مرتبط با خط مشی کلی حاکمیت، از جمله رفتار شبه نظامیان فرقه گرای مورد حمایت آن در منطقه است.
اما مسأله دوم در مورد اقدامات عملی از جمله از سرگیری روابط دیپلماتیک و بازگشایی مجدد سفارتخانه ها در تهران و ریاض و کنسولگری ها در مشهد و جده در طی حد اکثر دو ماه آینده است. و تعیین این بازه زمانی برای از سرگیری روابط دیپلماتیک، فرصت مناسبی است تا قبل از سرگیری روابط دیپلماتیک میان ریاض و تهران، ایران را امتحان کرد. و در طی این مدتی که سه طرف روی آن توافق کرده اند، رفتار ایران در خارج از مرزهایش به دقت زیر نظر خواهد بود.
در کنار آن، طرفین توافق کرده اند که توافقنامه امنیتی و تجاری اقتصادی که پیش از این به آن اشاره ای داشتیم و در سالهای 1998 و 2001 میلادی بین دو کشور به امضا رسیده بود را نیز عملیاتی بسازند تا مبادا بر اثر تنشهایی که در سالهای اخیر بر روابط دو کشور سایه افکنده، این توافقنامه ها راکد بمانند. و از آنجا که اکثر اختلافات میان دو کشور به مسائل امنیت ملی مربوط می شود، از سرگیری توافقنامه امنیتی که قبلا میان طرفین به امضا رسیده از اهمیت ویژه ای برخوردار است. و دستگاه ها و نهادهای امنیتی بیش از دیگر نهادها در ایجاد کانالهای ارتباطی سیاسی تردید دارند و احتیاط می کنند که تنها زمانی گامهای عملی و ملموسی بردارند که نسبت به انگیزه ها و اقدامات طرف مقابل اطمینان حاصل نمایند. از این رو، عملیاتی کردن توافقنامه امنیتی اعتبار سیاسی احیای روابط دو جانبه و حمایت از نهادهای ملی مدافع امنیت را افزایش می دهد.
از نکات در خور توجه در مورد این توافق آن است که دور اخیر مذاکرات میان عربستان سعودی و ایران و توافق طرفین بر احیای روابط دیپلماتیک بر خلاف گفتگوهایی که از سال 2021 میلادی شروع شد و به میزبانی بغداد و یا مسقط جریان داشت، در مکانی خارج از منطقه و دقیقا در پکن پایتخت چین صورت گرفته است. میزبانی چین از این توافق به چندین دلیل است که این گزارش در بخشهای پیش رو، به طور مفصل به آن می پردازد. اما به طور کل، می توان گفت که در درجه اول منافع چین که با اهمیت راهبردی خاورمیانه مرتبط است و مخصوصا امنیت آبراهه ها و اهمیت آن برای اقتصاد جهانی انگیزه این امر بوده است. البته نباید از یاد برد که چین قبلا نیز یک ابتکار را كه شامل پنج بند برای تحقق امنیت و ثبات در خاورمیانه از طریق گفتگو پیشنهاد کرده بود.
دوم: عواملی که حصول این توافقنامه با میانجیگری چین را تسریع نمود.
توافق تاریخی و بزرگ میان عربستان سعودی و ایران بسیار به موقع و در زمان حساسی حاصل شده است که فضای منطقه ای و بین المللی شرایط حساسی را تجربه می کند. زیرا روسیه با حمله نظامی به اوکراین که یکی از اعضای اردوگاه غرب است برای اولین بار بعد از جنگ سرد اصول بین الملل را به چالش می کشد و به دنبال آن، غرب یعنی اروپا و امریکا علیه روسیه به تکاپو افتاده اند. همچنین این توافق زمانی حاصل شد که عقب نشینی های نظامی امریکا از مناطق ژئواستراتژیک که از لحاظ امنیتی، منابع اقتصادی و موقعیت ژئوپلیتیک آنها در عملیاتی کردن روند و خطوط انتقال انرژی برای بازیگران منطقه ای اهمیت دارند، رخ داده بود. به عنوان نمونه ایالات متحده برای تقویت منافع خود در شرق آسیا و به محاصره در آوردن چین که در رهبری جهان با ایالات متحده رقابت می کند، نیروهای خود را ابتدا از منطقه خاورمیانه و سپس از منطقه آسیای میانه یعنی افغانستان بیرون کشید. این مسأله یک خلأ راهبردی پدید آورد و قدرتهای منطقه ای را بر آن داشت تا از یک سو به دنبال همپیمانان بین المللی قدرتمند باشند و از سویی دیگر، برای پاسداری از امنیت و ثبات خود در صدد تشکیل نظامهای امنیتی منطقه ای برآیند. در اینجا به مهمترین عواملی که در تسریع روند امضای این توافقنامه در پکن نقش داشته اند می پردازیم. گفتنی است که قبل از این توافقنامه، طرفین حدود دو سال مذاکرات غیر مستقیم داشتند و تلاشها برای برنامه ریزی دور ششم مذاکرات به میزبانی بغداد نیز ادامه داشت.
یک. انگیزه های پادشاهی عربستان سعودى برای امضای توافقنامه
پیش از اینکه به عوامل تعیین کننده در امضای توافقنامه بپردازیم، لازم است به عوامل کلی تأثیرگذار در حصول این توافق اشاره ای داشته باشیم که همانا تغییر رویکردهای رهبری عربستان سعودی در سالهای اخیر برای گذر به مرحله پویاتر و گشایش در امور منطقه ای و بین المللی متناسب با توانمندیها و امکانات متعدد عربستان سعودی در چارچوب چشم انداز بلند نظرانه خود ( چشم انداز 2030 میلادی) است تا پادشاهی عربستان سعودی به یک بازیگر تأثیرگذار در خاورمیانه تبدیل شود و بلکه در شمار کشورهای تأثیرگذار در سطح جهانی قرار گرفته و منافع منطقه ای و بین المللی خود را ارتقا بخشد. و این مهم تنها با اصلاح الگوهای روابط خارجی و مفهوم مشارکت و منافع متقابل محقق نمی شود بلکه باید این پیام را نیز منتقل کرد که تحقق استقلال و تعدد گزینه ها و شرکای راهبردی در روابط بین الملل یکی از اهداف راهبردی عربستان سعودی است. و این به معنای دوری گزیدن از همپیمانان بین الملل دیرین نیست بلکه همانطور که کشورها در روابط خود با جهان به دنبال کسب منافع خود هستند، عربستان سعودی نیز حق دارد برای تقویت منافع خود به دنبال همپیمانان بین المللی تازه ای باشد. اکنون به عواملی می پردازیم که در تصمیم پادشاهی عربستان سعودی برای امضای توافقنامه در این برهه زمانی نقش تعیین کننده ای داشتند:
ألف. احساس پادشاهی عربستان سعودی به جدیت ایران: عربستان سعودی به این باور رسیده است که ایران از تجربه تلخ گذشته و هفت سال قطع رابطه و پیامدهای منفی آن بر شرایط داخلی کشور درس عبرت گرفته و این بار جدی تر وارد گفتگوها شده است؛ به ویژه اینکه گفتگوهای غیر مستقیم میان طرفین در بغداد منجر به توقف یا کاهش تعداد حملات حوثی ها به ریاض شد. و هر دو طرف عربستان سعودی و ایران پذیرفتند که ضمن برقراری آتش بس در یمن، عربستان سعودی با میانجیگری عمان با حوثی ها وارد گفتگو شود.
ب. رویکرد عربستان سعودی به سوی سیاست «حل کامل مشکلات»: پادشاهی عربستان سعودی در صدد است برای پایان دادن به تنشهای موجود در منطقه و تقویت منافع و دستاوردهای راهبردی کشور به صورت تدریجی به سوی «حل و فصل کامل مشکلات» گام بردارد که به عنوان نمونه با کشورهایی چون قطر و ترکیه چنین رویکردی را در پیش گرفت. به ویژه اینکه چندین کشور خاورمیانه از جمله مصر، ترکیه و امارات متحده عربی یک رویکرد کلی برای «پایان دادن به مشکلات» روی دست گرفته اند.
ج. باور عربستان سعودی به این واقعیت که در نظام چند قطبی فرصتهای بیشتری دارد و چین یکی از قطبهای تأثیرگذار این نظام است و نظام جدید و چند قطبی بین الملل بعد از اینکه یک دوره سخت را پشت سر گذاشته، اکنون در حال ظهور است. در این نظام جدید بین الملل یک قدرت بین المللی نمی تواند به تنهایی در روند امور و مسائل بین المللی نقش آفرینی کند. در این نظام جدید، کشورهایی که کالاهای راهبردی و مهم تجارت جهانی را تأمین می کنند اهمیت خاصی پیدا می کنند و عربستان سعودی یکی از این کشورها است و در تلاش است با پاسداری از جایگاه خود و حفظ امنیت، و تقویت جایگاه خود، منافع راهبردی کشور را نیز تضمین نماید.
د. اعتماد عربستان به چین به عنوان تضمین کننده بین المللی، عمده ترین دلیلی که سبب شد عربستان سعودی به امضای این توافقنامه رضایت دهد، این است که امضای چین به عنوان یک قطب بزرگ بین الملل پای این توافقنامه هست. و چین اهرمهای فشار لازم بر ایران را در اختیار دارد تا ایران به این توافقنامه پای بند بماند. چین یک گزینه بین المللی مورد اعتماد ایران و یکی از اعضای دائم شورای امنیت است. این کشور عمده ترين وارد کننده نفت ایران حتی در زمان تحریمها بوده و مهمترین شریک تجاری ایران به شمار می رود. همچنین چین در تصمیمات اقتصادی و پذیرش عضویت ایران در چندین سازمان اقتصادی بین المللی در حال رشد مانند مجموعه بریکس و بانک سرمایه گذاری زیربنایی آسیا نقش تعیین کننده ای دارد. همچنین چین اصلی ترین تأمین کننده تسلیحات ایران به شمار می رود و طبق يكى از شاخصهای اقتصادی جهان، چین در حال كسب جایگاه نخست اقتصاد جهان است. این کشور توانسته است در زمینه دارا بودن انواع جنگ افزارها و بودجه نظامی فاصله خود را با امریکا کاهش دهد. و نباید از نظر دور داشت که دولتی با جایگاهى كه چین دارد هرگز نمی پذیرد که در اولین تجربه تضمین خود که معیاری برای سنجش قدرت و ابزارهای تأثیرگذاری آن در منطقه نیز به شمار می رود، پای توافقنامه مهمی در منطقه ژئواستراتژیک و حساس میان دو قدرت بزرگ همچون عربستان و ایران را امضا کند و در صورت ناکام ماندن آن توافقنامه، از کنار آن به آسانی عبور کند. چین در امضای این توافقنامه منافع اقتصادی دارد ( زیرا هر دو کشور عربستان و ایران از مهمترین صادر کنندگان نفتی است که گردش چرخ کلان تولید چین به آن بستگی دارد. همچنین چین برای پیشبرد طرح اقتصادی فرامرزی خود یعنی «یک کمربند و یک جاده» به دو کشور عربستان سعودی و ایران نیاز دارد و این دو کشور به عنوان دو ایستگاه عمده در مسیر این طرح قرار دارند). همچنین در مورد منافع سیاسی چین در این توافقنامه می توان گفت که دو کشور عربستان سعودی و ایران از لحاظ سیاسی و نیز برای مشارکت راهبردی گسترده برای تقویت منافع متقابل و تعدد گزینه ها در نظام بین الملل برای چین از اهمیت بالایی برخوردار هستند. و در مورد منافع امنیتی چین در امضای این توافقنامه هم باید گفت که پایان دادن به درگیری طرفین سلامت تجارت چین را که از دو تنگه راهبردی هرمز و باب المندب گذر می کند، تضمین می نماید.
دو. انگیزه های ایران از امضای این توافقنامه
درست در زمانیکه ایران همچنان سرگرم رفتارهای مداخله جویانه در امور داخلی کشورهای عربی و خلیج بود و شبه نظامیان مورد حمایت آن نیز به حملات پیاپی به خاک عربستان سعودی دست می زدند، تهران بارها و بارها از ریاض درخواست نمود تا برای حل اختلافات موجود مذاکره نماید. اما کشور پادشاهی عربستان سعودی هرگونه مذاکره را تا توقف حملات شبه نظامیان حوثی و دیگر شبه نظامیان مورد حمایت ایران بر خاک کشورهای خلیج و عربستان رد نمود و تأکید کرد که ایران باید عملا و در رفتار -و نه تنها در گفتار- تغییر را نشان دهد. در اینجا به دو عامل اصلی که سبب شد ایران برای حل و فصل اختلافات با عربستان سعودی به تلاشهای پیگیر خود ادامه دهد، اشاره ای خواهیم کرد.
الف. شرایط وخیم و فشار اقتصادی: از لحاظ اقتصادی، حصول این توافق در شرایطی که هم ملت و هم دولت ایران در وضعیت کاملا حساسی قرار داشتند، بسیار به موقع به داد ایران رسید. زیرا چندین عامل خارجی و داخلی چون بازگرداندن تحریمهای امریکا در سال 2018 میلادی، پیامدهای کرونا در سال 2020 میلادی، جنگ روسیه و اواکراین که در سال 2021 میلادی آغاز شد و در نهایت اعتراضات داخلی که در پی کشته شدن مهسا امینی در سال 2022 در کشور به راه افتاد، سبب شد که اوضاع اقتصادی کشور وخیم تر گردد.
از یک سو، اقتصاد ایران از رشد کنْد اقتصادی، فرار سرمایه ها به خارج از کشور، و کسری بودجه دولت همزمان با کاهش درآمدهای نفتی، عدم دسترسی دولت به دارایی های بلوکه شده در خارج، کاهش صادرات، كسرى چندین میلیارد دلاری در تراز تجاری و در نهایت کاهش ارزش پول ملی در برابر ارزهای خارجی رنج می برد. و از سویی دیگر، بیش از دو سال است که ملت ایران با تورم افسار گسیخته دست به گریبان است و حسن روحانی رئیس جمهور پیشین و نیز ابراهیم رئیسی رئیس جمهور کنونی در مهار آن ناکام بوده اند و این مشکل به اندازه ای بزرگ است که به یکی از دغدغه های اصلی ایرانیان بدل شده و میلیونها تن از شهروندان را به زیر خطر فقر رانده است.
اینگونه مسائل نه تنها ثبات جامعه را تهدید می کند بلکه موجودیت نظام حاکم را نیز به خطر انداخته است. از این رو، نظام بر آن شده است تا پیش از آنکه کنترل اوضاع را از دست بدهد، تغییرات لازم را در سیاست خود اعمال نماید.
ب. پیامدهای وضعیت انزوا: هفت سال قبل و در پی هجوم بر مراکز دیپلماتیک عربستان سعودی در تهران و مشهد، این کشور روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع نمود. این امر سبب شد که ایران در منطقه منزوی گردد و فشارهای منطقه ای و بلکه رویکردهای ضد ایرانی در منطقه عربی بالا گرفت. مجموع کشورهای عربی که یا روابط دیپلماتیک خود را با ایران به خاطر سیاستهای پیاپی مداخله جویانه این کشور قطع نموده و یا کاهش دادند به 12 کشور رسید ( که 9 کشور یعنی عربستان سعودی، بحرین، مراکش، مصر، یمن، سودان، سومال، جیبوتی و جزایر کومورو با ایران قطع رابطه کردند. و سه کشور عربی دیگر یعنی کویت، امارات و اردن روابط خود را با ایران کاهش دادند؛ البته کویت و امارات در سال 2022 میلادی سفرای خود را به تهران پس فرستادند. و موریتانی نیز سفیر خود را فراخواند. یعنی بیش از 60 درصد کشورهای عربی در انزوای منطقه ای ایران همصدا شدند. از این رو، می توان گفت که روابط ایران تنها با یک کشور عربی بحرانی نشد بلکه این بحران در مناسبات با بیش از 60 درصد کشورهای عربی اتفاق افتاد. به گونه ای ایران را به شکل بی سابقه ای منزوی ساخت و این کشور را با محاسبات بین المللی پیچیده ای دست به گریبان کرد که پیامدهای منفی آن بر ایران و روابط منطقه ای این کشور سایه انداخته و به انزوای بین المللی این کشور دامن زد. لذا، وضعیت انزوای ایران، یکی از عوامل مهمی بود که سبب شد ایران از تلاشهای پیگیر خود برای برقراری روابط با ریاض دست برندارد.
سوم: واکنشهای داخلی، منطقه ای و بین المللی
از همان لحظه ای که ایران و عربستان سعودی اعلام کردند روابط دیپلماتیک فیما بین که در سال 2016 میلادی قطع شده بود از سرگرفته می شود، واکنشهای داخلی، منطقه ای وبین المللی به این امر آغاز شد و اظهار نظرها درباره تأثیر این توافق بر آینده ثبات کشورهای منطقه مطرح گردید.
یک. مواضع داخلی در هر دو طرف
الف. موضع رسمی عربستان سعودی
امیر فیصل بن فرحان وزیر امور خارجه عربستان سعودی در اظهار نظری گفت: توافق میان عربستان سعودی و ایران مبنی بر احیای روابط دیپلماتیک نشان از آن دارد که هر دو طرف تمایل دارند اختلافات موجود را از طریق گفتگو حل و فصل نمایند. وی همچنین تأکید نمود که توافق کنونی به معنای حل و فصل تمامی اختلافات موجود میان دو کشور نیست. وزیر امور خارجه عربستان سعودی بعد از خبر توافق با ایران در مورد منافع کشورش گفت: ” اصل در روابط بین الملل بر این است که کشورها با یکدیگر روابط دیپلماتیک داشته باشند. و این امر در مورد دو کشور همسایه مانند پادشاهی عربستان و ایران که مشترکات دینی، فرهنگی، تاریخی و تمدنی مشترکی دارند، ضرورت بیشتری دارد”.
دکتر مساعد بن محمد العیبان وزیر مشاور و مشاور امنیت ملی عربستان سعودی نیز گفت: عربستان سعودی از ابتکار رئیس جمهور چین برای تقویت روابط حسن همجواری استقبال می کند و این امر در راستای سیاستی است که عربستان سعودی از زمان تأسیس خود همواره در پیش گرفته که همانا تمسک به اصولی چون حسن همجواری، در پیش گرفتن سیاستهایی در راستای دفاع از امنیت و ثبات منطقه، پای بندی به اصل گفتگو و گزینه دیپلماسی برای حل اختلافات است”.
ب. موضع رسمی ایران
این توافق با استقبال ایران نیز روبرو شد و مقامات مختلف این کشور از این امر استقبال کردند. حسین امیر عبد اللهیان وزير امور خارجه در این مورد گفت که از سرگیری روابط میان ایران و عربستان سعودی “ظرفیت های بزرگی” را در اختیار دو کشور و منطقه و جهان اسلام قرار می دهد. سیاست همسایگی به عنوان محور کلیدی سیاست خارجی دولت سیزدهم با قوت در مسیر درست پیش می رود. و دستگاه دیپلماسی فعالانه در پس تمهید گامهای بیشتر منطقه ای است”.
روزنامه های رسمی ایران نیز با تمام تنوع و رویکردهایی که دارند، این توافق را مهم و امید بخش خواندند. برخی روزنامه ها نیز خواهان گسترش این توافق شدند تا برای پایان دادن به انزوای بین المللی ایران و بهبود اوضاع اقتصادی و معیشتی مردم که مشکل بزرگ ملت به شمار می رود، با ایالات متحده و کشورهای غربی نیز توافقی حاصل شود. اما روزنامه های اصلاح طلب علی رغم اینکه از این توافق استقبال کردند محافظه کاران را به خاطر تأخیر در بهبود روابط با عربستان سعودی مورد انتقاد قرار دادند. به باور این روزنامه ها، حمله به سفارت عربستان سعودی در تهران در سال 2016 میلادی با هدف ناکام ساختن تلاشهای دیپلماتیک دولت حسن روحانی صورت گرفت. این روزنامه ها تلاشهای محافظه کاران برای بهبود روابط با ریاض را یک طنز تاریخی خواندند؛ زیرا آنانی که با یک اشتباه بزرگ یعنی حمله به سفارت عربستان سبب قطع رابطه دو کشور شدند، اکنون تمام تلاش خود را برای بهبود روابط فیما بین به کار بسته اند.
دو. مواضع بازوهای نیابتی ایران
بازوهای نیابتی ایران، در طول سالهای گذشته در اجرای پروژه دخالت جویانه ایران در کشورهای منطقه نقش کلیدی بازی کرده اند. از این رو، جلوگیری از نفوذ این بازوهای نیابتی یکی از مهمترین عوامل موفقیت این توافق در آینده است و زمینه دست یابی به راه حلهای سیاسی را فراهم می سازد و سبب می شود که کشورهای منطقه از ثبات بیشتری برخوردار گردند؛ به ویژه اگر ایران با عربستان سعودی برای ایجاد راههای گسترش امنیت و ثبات در منطقه همکاری نماید. در نتیجه، اقدام ایران در امضای این توافق میزان کنترل این کشور بر بازوهای نیابتی در مناطق نفوذ و مخصوصا در عراق را محک می زند. گفتنی است که در عراق، این گروههای نظامی به خاطر عواملی از جمله ماهیت رابطه با ایران دچار چند دستگی شده اند، و برخی از این بازوهای نیابتی، بدون در نظر گرفتن ایران برای خود منافعی کسب کرده اند.
بعد از اعلام توافق احیای روابط دیپلماتیک میان عربستان سعودی و ایران، حسن نصر الله دبیر کل حزب الله لبنان از بازگشت روابط میان ریاض و تهران استقبال نمود و گفت که او اطمینان دارد که این امر به صلاح ملتهای منطقه است و گشوده شدن افق های جدید در منطقه و لبنان را نوید می دهد. اما در یمن، سخنگوی حوثی ها گفت: منطقه نیازمند بازگشت روابط طبیعی میان کشورها است.
سه. مواضع قدرتهای منطقه ای
در پی توافق میان عربستان سعودی و ایران، واکنشهای منطقه ای نیز از این گام استقبال کردند. کشورهای خلیج عربى از این توافق استقبال نمودند و کشورهای عربی دیگری چون عراق، مصر، لبنان، سوریه، تونس، الجزایر، سودان، نیز ضمن استقبال از این توافق آن را نوید بخش فصلی تازه در روابط دیپلماتیک بین دو کشور خواندند. لبنان گفت که این توافق بر اوضاع تمام منطقه تأثیر مثبتی خواهد داشت. وزارت امور خارجه مصر نیز گفت مذاکرات میان دو کشو را از نزدیک دنبال کرده است و در بیانیه ای اظهار امیدواری نمود که این توافق موجب کاهش تنش در منطقه شود. وزارت امور خارجه اردن نیز اظهار امیدواری کرد که این امر به تقویت امنیت در منطقه و حفظ حاکمیت کشورها کمک نماید. ترکیه این توافق را یک گام مهم خواند که در امنیت و ثبات منطقه تأثیرگذار است. کشورهای عربی و منطقه از آنجا که در سالهای گذشته شاهد دخالتهای ایران در امور داخلی خود بوده اند، به این صورت گسترده از توافق میان عربستان سعودی و ایران استقبال نموده اند و اکنون امیدوارند که ایران این بار در تنش زدایی و رسیدن به ثبات و همکاری در منطقه از خود جدیت نشان دهد.
اما تنها کشوری که در خاورمیانه به این توافق روی خوش نشان نداده اسرائیل است. در اولین واکنش رسمی، تل آویو اعلام کرد که این توافق میان طرفین بر روند عادی روابط سازی میان عربستان سعودی و اسرائیل تأثیر می گذارد.
چهار. مواضع قدرتهای بین المللی
امریکا در واکنش به این توافق اعلام کرد که از این امر استقبال می کند به شرط اینکه کاهش تنش در منطقه و پایان جنگ در یمن و نیز امنیت عربستان سعودی را تضمین کند. اما اظهارات جان کربی سخنگوی شورای امنیت ملی امریکا حاکی از آن است که امریکا همچنان نگران رفتارهای منطقه ای ایران است. وی گفت: واشنگتن منتظر است ببیند که آیا ایران به تعهدات خود بعد از امضای این توافق با عربستان پای بند خواهد بود. و این نگرانی همچنان وجود دارد که احتمالا طرف ایرانی به این توافق پای بند نباشد.
میخائیل بوگدانوف معاون وزیر امور خارجه روسیه دستیابی به توافق احیای روابط میان ریاض و تهران را به ایران، عربستان سعودی و چین تبریک گفت و افزود كه از سرگیری روابط با ابتکارهای روسیه برای ایجاد منظومه امنیتی در منطقه خلیج که در سطح اقتصاد جهانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است، همخوانی دارد.
اتحادیه اروپا نیز ضمن استقبال از احیای روابط دیپلماتیک میان عربستان سعودی خاطر نشان کرد که این اتحادیه منتظر اجرای آن است. اتحادیه اروپا طی بیانیه ای اعلام کرد که از سرگیری روابط میان این دو کشور، می تواند به ثبات کل منطقه کمک کند. در این بیانیه آمده است ارتقای صلح و ثبات و دستیابی به تنش زدایی در خاورمیانه از اولویتهای کلیدی اتحادیه اروپا است. اتحادیه اروپا همچنان آماده تعامل با همه بازیگران در منطقه به صورت فراگیر و با شفافیت کامل است.
چهارم: پیامدهای احتمالی امضای توافقنامه میان عربستان سعودی و ایران
یک. پیامدهای آن بر تنش میان عربستان سعودی و ایران بر سر پرونده های منطقه ای
اجرای این توافق و نیز قدرت چین به عنوان ضامن این توافق را می توان با معیار مسائل منطقه ای و مورد اختلاف میان عربستان سعودی و ایران محک زد که در این زمینه به چندین مورد اشاره ای خواهیم داشت:
الف. جنگ یمن
بحران یمن مهمترین سنجه ای است که می توان اهداف ایران از امضای این توافقنامه و میزان پای بندی این کشور به بندهای آن را سنجید. با توجه به اینکه ایران با حمایت از مواضع و شروط حوثی ها با هدف تقویت این گروه فرقه گرا در شمال یمن، و نیز به حاشیه راندن نقش دولت قانونی که از سوی جامعه بین الملل به رسمیت شناخته شده است یعنی همان شورای رهبری ریاست جمهوری که از همه جریانهای یمنی تشکیل شده است، با توجه به اینکه به دلیل مواردی که برشمردیم ایران مهمترین عامل شکست روند سیاسی یمن به شمار می رود، انتظار می رود که بعد از توافق میان عربستان سعودی و ایران پرونده یمن نیز شاهد تحولات زیادی باشد. چرا که، به این توافق به عنوان عامل تقويت كننده تلاش هاى صلح در سطح بین الملل و منطقه و ابتکارهای صلحى نگریسته می شود که از ابتدای ماه آوریل سال گذشته با هدف تنش زدایی در سطح نظامی روی دست گرفته شده است. از این رو، انتظار می رود که گروه حوثی به طور جدی با شورای رهبری ریاست جمهوری وارد گفتگو شود که این امر می تواند دورنمای تازه ای را از روند سازش سیاسی در یمن ترسیم نماید. نمایندگی دائم ایران در سازمان ملل نیز اعلام کرده است که از سرگیری روابط میان ایران و عربستان سعودی به آغاز گفتگوها میان طرفهای یمنی و تشکیل دولت ملی گسترده در یمن کمک خواهد کرد.
ب. بحران ریاست جمهوری لبنان
در شرایطی که لبنان با اوضاع وخیم اقتصادی و سیاسی دست و پنجه نرم می کند، انتظار می رود که توافق عربستان سعودی و ایران تأثیر مثبتی بر وضعیت لبنان داشته باشد. احتمال دارد که این توافق به کاهش تنش مذهبی در لبنان منجر شود. این امر می تواند برون رفت از این رکود سیاسی و تسریع روند حصول توافق بر سر نامزد ریاست جمهوری در مرحله پیش رو را به دنبال داشته باشد. که نتیجه چنین وضعیتی بهبود اوضاع اقتصادی خواهد بود. زیرا هرگونه گشایشی در اوضاع سیاسی موجب گشوده شدن افقهای تازه اقتصادی در بخشهای متعددی از جمله توریسم و افزایش میزان سرمایه گذاری و حمایت جهان عرب و مخصوصا پادشاهی عربستان سعودی و کشورهای خلیج عربى خواهد شد. لذا، انتظار می رود توافق میان عربستان سعودی و ایران اگر موفقیت آمیز و اعتماد ساز باشد، به ثبات سیاسی و اقتصادی لبنان کمک شایانی کند.
ج. اوضاع در سوریه
توافق عربستان سعودی و ایران در حالی صورت می گیرد که بعد از کنترل مجدد نظام سیاسی سوریه بر بخشهای بزرگی از کشور، و گشایش نسبی در روابط کشورهای عربی و منطقه ای با سوریه، اوضاع داخلی به وضعیت رکود رسیده است. در سایه چنین شرایطی، انتظار می رود که توافق میان عربستان و ایران به بازگشت تدریجی سوریه به فضای عربی کمک نماید.
دو. تأثیر توافقنامه بر پرونده هسته ای ایران
پرونده هسته ای ایران ابعاد چندگانه و پیچیده ای به خود گرفته است؛ از مسائل فنی گرفته تا نقش ایران در جنگ روسیه علیه اوکراین و سیاستهای منطقه ای ایران. این مورد اخیر یعنی نقش منطقه ای ایران با توافق میان عربستان سعودی و ایران ارتباط پیدا می کند. از این رو، توافق طرفین سعودی و ایرانی مبنی بر حل و فصل مسائل مورد اختلاف به هموار شدن برخی از چالشهای جزئی در پرونده هسته ای کمک می کند. از سویی دیگر، توافق میان عربستان سعودی و ایران مانع از انجام حملات نظامی اسرائیل علیه اهداف هسته ای ایران می شود. از دیگر سو، هرگونه موفقیتی در این توافق، به روند اعتمادسازی میان ایران و کشورهای غربی نیز کمک نموده و این مطلب را می رساند که ایران در دستیابی به یک توافق و عملیاتی کردن آن جدیت دارد.
سه. رقابت چین و امریکا در خاورمیانه
با توجه به اینکه تنش میان عربستان سعودی و ایران در سطح خاورمیانه به طور خاص و در سطح جهان به طور کل دارای اهمیت خاصی است، می توان گفت که حصول این توافق موفقیت بزرگی برای دیپلماسی چینی است و آغاز مرحله تازه ای از نقش آفرینی آن در نظام بین الملل به شمار می رود. زیرا چین با این اقدام موفقیت آمیز ثابت کرد که می تواند خلأ ناشی از خروج ایالات متحده از منطقه را جبران کند. و برای امریکا باز پس گرفتن نقشی که در دهه های گذشته بازی کرده است، چندان هم آسان نیست. و این امر می تواند مخصوصا با نزدیک شدن به تاريخ برگزاری انتخابات امریکا پیامدهای داخلی در این کشور داشته باشد. در زمینه اقتصادی، این توافق می تواند اجرای طرح چینی «یک کمربند و یک جاده» را که این دو کشور در آن نقش پر رنگی دارند، تسهیل نماید. و همانطور که قبلا نیز اشاره کردیم، چین انرژی مورد نياز خود را از این دو کشور نیز تامين خواهد کرد.
پنجم: دستاوردها و ظرفیت های احتمالی این توافقنامه
پادشاهی عربستان سعودی و ایران برای کسب دستاوردهایی در تمامی زمینه ها و در حوزه داخلی و خارجی سخت در تلاشند که در اینجا به مهمترین آنها اشاره ای خواهیم داشت.
یک. دستاوردها و ظرفیت های اصلی پادشاهی عربستان سعودى و ایران
الف. در مورد پادشاهی عربستان سعودى: اگر ایران جدیت به خرج داده و به حوثی ها فشار آورد که حملات پیاپی به خاک عربستان و تأسیسات نفتی این کشور را متوقف کنند، این یک دستاورد امنیتی کلیدی برای عربستان سعودی به شمار می رود. و در زمینه سیاست خارجی، تحقق امنیت و ثبات منطقه از اهمیت بالایی برخوردار است که به طور غیر مستقیم به تحقق اهداف چشم انداز 2030 کمک می کند که بر اولویت تحقق امنیت و ثبات منطقه ای در سیاست خارجی عربستان سعودی تأکید نموده است. علاوه بر آن، توافق با ایران سبب می شود که برخی از قدرتهای منطقه ای و بین المللی هوس باج خواهی سياسى از پادشاهی عربستان سعودی را از سر بیرون کنند. همچنین این توافق، رفتارهای منطقه ای ایران را کاسته و سناریوی رویارویی مستقیم این کشور با عربستان را دور می كند. حصول این توافق مصداقی از تغییر سیاست خارجی پادشاهی عربستان سعودی در راستای ایفای نقش مؤثری برای حل و فصل اختلافات منطقه ای و بین المللی تأثیرگذار بر اقتصاد و امنیت غذایی جهانی همچون بحران روسیه و اوکراین است.
ب. در مورد ایران: در ایران که به خاطر تحریمهای بین المللی و نیز روابط تنش آلود این کشور با همسایگانش، شرایط نابسامان اجتماعی در این کشور اعتراضات مردمی گسترده ای را به دنبال داشته است، ابعاد داخلی این توافق سرلوحه محاسبات این کشور قرار دارد. در داخل، همچنین دولت ایران از این توافق به عنوان یک دستاورد و موفقیت ابراهیم رئیسی و دیدگاه وی مبنی بر نگاه به شرق و سیاست بهبود روابط با همسایگان یاد می کند. البته اصلاح طلبان استدلال می کنند که سیاستهای آنها علاوه بر اینکه بر وضعیت انزوای منطقه ای ایران پایان می دهد، از سیاستهای دولت کنونی بهتر است و محافظه کاران باید آن سیاستها را روی دست گیرند.
دو. دستاوردها و فرصت های مشترک پادشاهی عربستان و ایران
الف. امکان ارتقای منافع اقتصادی متقابل
علی رغم اینکه به خاطر ساختار صادارت و واردات مشابه ایران و عربستان، مبادلات تجاری میان این دو کشور ناچیز است، اما از سرگیری روابط میان این دو کشور، این امکان را فراهم می سازد که از ظرفیتهای تجاری و پیشرفتهایی که در هفت سال گذشته برای هر کدام از این کشورها حاصل شده، استفاده نمایند. طرف سعودی کالاهای خدماتی مانند حج و عمره که از آن به عنوان “صنعت گردشگری دینی”یاد می شود در اختیار دارد و در سالهای اخیر جاذبه های گردشگری زیادی نیز ایجاد نموده است. و اگر پروازهای مستقیم میان دو کشور از سر گرفته شود، می تواند درآمدهای ناشی از گردشگری دینی و گردشگری معمولى زیادی را به کشور سرازیر کند. همچنین عربستان سعودی بر اساس اهداف چشم انداز 2030 میلادی و در راستای تنوع بخشی به منابع درآمدزایی، گامهای بی سابقه ای را برای جذب سرمایه های خارجی و سرمایه گذاری های جهانی برداشته است که باعث می شود ظرفیتهای تولیدی صنایع غیر نفتی افزایش یابد و این یک ظرفیتی است که می توان از آن برای مبادلات خارجی با ایران بهره برد؛ به ویژه اینکه عربستان کالاهای صنعتی و فناوری را به وفور وارد می کند.
اما ایران کالاهای سنتی مهمی چون زعفران، آجیل، خاویار، فرش و محصولات کشاورزی متنوعی دارد و در کنار آن، در برخی از زمینه های صنعتی مانند صنایع غذایی، مکانیکی، مهندسی، لوازم یدکی و غیره ظرفیت هایی دارد و این کالاها را به برخی از کشورهای همسایه صادر می کند. نکته ای که نباید از نظر دور داشت این است که کاهش پول ملی ایران، سبب می شود که کالاهای آن در بازارهای خارجی با قیمت کمتری عرضه شود. ایران برای جذب گردشگران از کشورهای خلیج، از ظرفیت های گردشگری خوبی برخوردار است.
در زمینه های همکاری اقتصادی میان این دو کشور می توان به این واقعیت اشاره نمود که عربستان سعودی و ایران از بزرگترین تولید کنندگان نفت در سازمان اوپک هستند و احتمال دارد در صورتیکه روابط میان این دو کشور کاملا به حالت طبیعی بازگردد، همکاری و هماهنگی میان آنها در مورد میزان تولید و صادرات نفت افزایش یافته و اختلافات در این زمینه کاهش یابد. همچنین ایران به جذب سرمایه گذاری های کلان در بخشهای نفتی و غیر نفتی نیاز دارد و در صورت رفع تحریمهای امریکا، ایران و عربستان می توانند در این زمینه نیز با یکدیگر همکاری نمایند. از لحاظ ژئواكونومی، عربستان سعودی و ایران مهمترین محورهای جاده ابریشم چین هستند که تا اروپا امتداد می یابد و چین در تلاش است با کاهش اختلافات کشورهایی که بر سر این راه قرار دارند، امنیت آن را تأمین نماید تا با کاهش هزینه های تردد در این جاده، همه طرفها به دستاوردهای بیشتری برسند.
ب. کاهش شدت گفتمان انقلابی ایران
این احتمال وجود دارد که فشارهای سیاسی و اقتصادی، نظام ایران را بر آن دارد که گفتمان سیاسی را بر گفتمان دینی ترجيح دهند. و احتمالا نظام ایران به این باور رسیده است که توافق با عربستان سعودی بحرانهای اخیر داخلی چه اعتراضاتی که قبل از کشته شدن مهسا امینی رخ داد و چه اعتراضات بعد از آن مانند اعتراضات گسترده در مناطق سنی نشین و کرد نشین، را از بین خواهد برد و یا اینکه کم رنگ تر خواهد کرد؛ مخصوصا با استفاده از گزینه «اصلاح طلبان» که خواهان گفتگو و گشایشی میان نظام با اهل سنت و کردها هستند. و انتظار می رود که در پی این توافق گفتمان ایدئولوژی محور ایران رخت بربندد و یا حد اقل از شدت آن کاسته شود که این امر برای همه منطقه امنیت و ثبات را به ارمغان خواهد آورد.
ج. وجود مسیر و کانال دیپلماتیک برای تفاهم
روابط دیپلماتیک در سطوح بالا، کانالی را برای گفتگوهای مستقیم در اختیار قرار می دهد که ممکن است به گسترش تفاهمات و کاهش اختلافات و ایجاد میکانیسم هایی برای حل و فصل مشکلات منجر شود؛ به ویژه اینکه هر دو کشور نیاز به تنش زدایی دارند. پادشاهی عربستان سعودی نیاز دارد فضای مناسبی برای چشم انداز تازه اش فراهم نموده و هرگونه چالشى را از سر راه روند تغییر و توسعه که هم اکنون در جریان است، بردارد. عربستان سعودی در تلاش است تا فضای منطقه را برای طرح بلندپروازانه خود در خاورمیانه و بر عهده گرفتن نقش پیش قراولانه در سطح بین الملل فراهم سازد. و ایران در سایه بحران بی سابقه مشروعیت، برای کاهش فشارهای داخلی بر نظام، نیاز به تنش زدایی دارد تا با پایان دادن به انزوای منطقه ای اختلافات با عربستان سعودی را حل و فصل نموده و از هرگونه رویارویی با آن پرهیز نماید. زیرا عربستان سعودی در ایجاد فشارهای بی سابقه بر ایران و بسیج گسترده قدرتهای بین المللی و منطقه ای علیه سیاستهای ایران نقش برجسته ای بازی کرده است.
د. موفقیت شریک چینی و اعتماد سازی وی
چین که برای نقش آفرینی در خاورمیانه تمایل نشان داده است، با جدیت تمام از این توافق حمایت می کند. و این نقش آفرینی چین بر اساس رویکردهای دیپلماتیک این کشور در سطح بین الملل و در راستای تلاشهای این کشور برای مقابله با سلطه امریکا صورت می گیرد که از آن جمله می توان به ابتکار امنیت جهانی، طرح پیشنهادی برای پایان دادن به جنگ روسیه و اوکراین اشاره کرد. این اقدامات چین در راستای تغییر سیاست خارجی و تمایل به ایجاد تعادل با امریکا در مناطق مختلف از جمله خاورمیانه صورت می گیرد. البته در این میان، از منافع اقتصادی و امنیتی چین نیز نباید غفلت کرد. زیرا این توافق نفوذ چین در خاورمیانه را ارتقا می بخشد؛ و این امر در موفقیت پروژه یک کمر بند و یک جاده که از این دو کشور می گذرد و چین را به آفریقا و جهان وصل می کند، بسیار مؤثر است. علاوه بر آن، این توافق منافع دیگری نیز برای چین دارد که از جمله آنها تأمین انرژی مورد نیاز این کشور است؛ زیرا ایران و پادشاهی عربستان سعودی از بزرگترین صادر کنندگان انرژی به چین هستند. در نتیجه، این توافق ثبات منطقه ای را تضمین کرده و به اختلافات میان دو شریک مهم چین پایان می دهد و این امر کمک شایانی به برنامه های چین است. بی تردید بعد از چندین دور گفتگوهایی که در بغداد و عمان برگزار شد، میانجیگری قدرت بزرگی همچون چین که مورد قبول طرفین باشد برای حصول و نهایی شدن این توافق لازم بود.
ششم: چالشهای پیش روی توافق عربستان وايران
توافق میان عربستان سعودی و ایران یک تحول مهم و تاریخی است که اگر با موفقیت اجرایی شود، پیامدهای مثبتی برای تمام منطقه به ارمغان خواهد داشت. البته نباید این نکته را از نظر دور داشت که همانطور که فرصتهایی برای موفقیت آن وجود دارد، چالشهایی نیز فراروی آن قرار دارد. در مورد مهمترین چالشهای آن می توان به موارد زیر اشاره کرد:
یک. موانع ایدئولوژیک
ایران بزرگترین کشور شیعی است و خود را حافظ منافع مذهب شیعه در جهان می داند. ایران در تلاش است تا بر سر رهبری جهان اسلام با عربستان سعودی رقابت کند. پس اختلاف میان ایران و عربستان سعودی بیشتر یک اختلاف ایدئولوژیک و بر سر الگوی حکومت است تا یک اختلاف مذهبی. زیرا عربستان سعودی جدید شاهد گشایش، تغییر و پویایی در همه عرصه های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و دینی است. این در حالیست که ایران همچنان به ایدئولوژی در مسائل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی یک نقش محوری می دهد و از مذهب برای منافع ملی خود استفاده ابزاری می کند. همچنان به اصول ایدئولوژیک خود مانند صدور انقلاب، ایجاد شبه نظامیان فرقه گرای فرامرزی و تلاش برای “سروری بر جهان” و یا “تأسیس یک حکومت جهانی” پافشاری می کند. در نتیجه، ایران که در اندیشه توسعه طلبی و سلطه گری و صدور گسترده انقلاب است، به جغرافیا و مرزها نیز وقعی نمی نهد.
بله، این احتمال وجود دارد که موانع ایدئولوژیک نگذارد که این توافق جان بگیرد. مهمترین این موانع، قانون اساسی ایران است که بر ایدئولوژی ولایتمداری مانند صدور انقلاب، حضور در خارج از مرزها، تأسیس حکومت جهانی و یاری مستضعفان تأکید دارد. و علاوه بر آن، نگاه نخبگان دینی ایران به دیگری نیز می تواند به عنوان یکی از چالشها مطرح گردد. از این رو می توان گفت که حتی اگر قانون اساسی ایران هم تغییر نکند ولی نخبگان دینی ایرانی در افکار، دیدگاه ها و اولویتهای خود تغییری ایجاد کنند، می تواند به پایداری این توافق کمک نماید. در طرف سعودی هیچ موانع ایدئولوژیک وجود ندارد. زیرا عربستان سعودی جدید از گفتگو استقبال می کند و به زندگی مسالمت آمیز باور دارد. و قانونگرایی، دیپلماسی، عرف بین الملل و اخلاق همسایگی را رعایت کرده و میان مردم و کشورها به خاطر دین و مذهبشان تبعیضی قائل نیست.
دو. الگوی فرسوده ایرانی
در زمانیکه عربستان سعودی شاهد یک نهضت نوگرای گسترده ای است که همه عرصه های اقتصادی، اجتماعی و فکری را شامل می شود، اما می بینیم که ایران همچنان در همان وضعیت انقلاب 1979 میلادی باقی مانده است و همان دغدغه های اول انقلاب را در دل دارد. حتی همان شخصیتهایی که در پیروزی انقلاب نقش داشتند، همچنان زمام امور کشور را در اختیار و انحصار خود گرفته اند و با هر نوع تغییر اندیشه و نوگرایی در فقه مقابله می کنند. از این رو می توان گفت که این توافق میان دو کشور، دیالکتیک نوگرایی در مقابل سنت گرایی را فراروی خود دارد. زیرا پرداختن به این توافق بدون در نظر گرفتن شرایط داخلی دو کشور ممکن نیست. عربستان سعودی در مرحله نوگرایی، پویایی، احیا و اصلاح هویت ملی قرار دارد و برای رقم زدن سرنوشت بهتر برای کشور در ارتقای توانمندی نیروی انسانی سرمایه گذاری می کند. اما می بینیم ایران که همچنان در انحصار نخبگان سنت گرای کهنه قرار دارد، با بحرانهای داخلی متعددی دست به گریبان است. پس می بینیم که عربستان سعودی جدید با ایران قدیم گفتگو می کند. از این رو، ایران نیز نیاز دارد در اندیشه دینی و رویکرد سیاسی خود تجدید نظر کرده الویتها و ثابت و متغیر را برای خود بازتعریف نماید تا بتواند به توافقاتی دست یابد که ضمن کمک به بهبود امنیت منطقه، خود را از انزوا و فشار تحریمها نجات دهد. همچنین، نخبگان دینی حوزوی در ایران باور ندارند که برای تغییر ايستايى که مردم و جامعه و مخصوصا زنان و جوانان از آن به ستوه آمده اند، باید به “مقاصد شریعت و فلسفه فقه” توجهی صورت گیرد بلکه آنها به اولویت حکم حکومتی رهبر بر حکم اولیه باور دارند.
سه. بحران اعتماد
بحران بی اعتمادی عمیقی که میان طرفین وجود دارد می تواند بر روند رابطه در مرحله پیش رو تأثیر بگذارد؛ به ویژه اینکه در این توافق جزئیات نهایی برای حل و فصل اختلافات مشخص نشده و به مسائل اصلی مورد اختلاف نیز پرداخته نشده است. و برای اجرای آن جدول زمانی و میکانیسم های تضمین کننده ای در نظر گرفته نشده است. پس همچنان باید منتظر گامهای بیشتری برای ایجاد تفاهمات گسترده تری بود تا بدنبال آن ایران در رفتارهای منطقه ای، برنامه موشکی، پرونده هسته ای و سیاستهای فرقه گرایانه خود تجدید نظر کند… و تنها در این صورت است که می تواند با کمک پادشاهی عربستان سعودی گامهای عملی را برای تحقق ثبات و پایان دادن به بحرانها بردارد. از این رو، این توافق نیازمند حسن نیت از سوی ایران است و امید می رود که این تنها یک چرخش تاکتیکی از سوی ایران برای عبور از چالشها و بحرانهای کنونی نباشد. و نباید از یاد برد که ایران نمونه های زیادی از عدم پای بندی به روابط دیپلماتیک با کشورهای جهان را در کارنامه خود دارد. ایران علی رغم رابطه خوبی که با کویت دارد، اما این کشور در سال 2015 میلادی یک هسته تروریستی را که به هسته «عبدلی» شهرت یافت در کویت ایجاد کرد. ایران در سال 2011 میلادی در جریان رخدادهاى میدان اللؤلؤه جمعیت شیعی الوفاق را به ایجاد اغتشاش تحریک کرد و ایران با این کار تلاش داشت در بحرین کودتا نماید.
چهار. بلندپروازی هسته ای ایران
پرونده هسته ای ایران که هنوز این کشور در مورد آن شفافیت سازی نکرده است و شک و تردیدهای زیادی درباره آن وجود دارد، همچنان به عنوان یکی از عرصه های رقابت مطرح است. و اگر ایران با استفاده از فضای عادی سازی روابط با عربستان همچنان به تلاشهای خود برای گذر از آستانه هسته ای و یا نزدیک شدن به آستانه هسته ای برای دستیابی به سلاح هسته ای ادامه دهد، این امر نه تنها می تواند فرصتهای اجرای توافق میان دو کشور را از بین ببرد بلکه یک جنگ سرد را در منطقه به راه می اندازد. و چه بسا که به اختلافات و رقابت میان دو کشور بیشتر دامن بزند؛ به ویژه اینکه اساسا تلاشهای هسته ای ایران با هدف تقویت سلطه این کشور بر منطقه صورت می گیرد. بی تردید، پرونده هسته ای بر همکاری اقتصادی و امنیتی سایه می افکند. و در صورت ادامه تحریمهای امریکا بر ایران، توسعه روابط اقتصادی میان ایران و عربستان نیز با مشکلاتی روبرو می گردد. همچنین همکاری امنیتی میان دو کشور در سایه شراکت امنیتی و روابط راهبردی هر کدام از طرفین با قدرتهای منطقه ای و بین المللی رقیب امری غیر ممکن به نظر می رسد.
پنج. ناخرسندی امریکا و اسرائیل
ایالات متحده و اسرائیل به این توافق با دیده شک نگاه می کنند، زیرا این احتمال وجود دارد که این توافق ابتکار این دو قدرت را برای پیشبرد پیمان ابراهیم و نیز روند درگیری در منطقه و يارگیری علیه ایران پایان دهد؛ چرا که برخی گمانه زنی ها حکایت از آن دارند که با این توافق دیگر ایالات متحده و اسرائیل تأمین کننده امنیت منطقه ای نیستند. و این توافق می تواند تلاشهایی را که امریکا و اسرائیل در سالهای اخیر برای تشکیل یک منظومه امنیت منطقه ای برای مقابله با ایران دنبال کردند، با چالش روبرو سازد. و این احتمال نیز وجود دارد که این توافق سبب شود که اسرائیل در پیشبرد سیاست منزوی کردن دیپلماتیک ایران و نیز حمله نظامی یک جانبه به تأسیسات هسته ای ایران برای مقابله با برنامه های هسته ای این کشور، تنها بماند. شايد اسرائیل این توافق را به زیان خود ببیند، واحتمالا برای ناکام گذاشتن آن به تکاپو خواهد افتاد؛ مخصوصا اگر این توافق هرگونه تلاش برای عادی سازی روابط اسرائیل با پادشاهی عربستان سعودی را نابود کند و به مانعی برای تقویت حضور نظامی و امنیتی اسرائیل در خلیج تبدیل شود. همچنین تغییر رویکرد چین از توجه به اقتصاد و مسائل انرژی در منطقه به توجه به مسائل امنیتی و سیاسی که قبلا به طور انحصاری در اختیار امریکا بود، ممکن است واشنگتن را بر آن دارد که برای ناکام ساختن این توافق دست به کار شود. زیرا بایدن پیش از این نیز وعده داده بود که خلائی در منطقه باقی نمی گذارد که چین آن را پر كند.
برآیند
دو کشور عربستان سعودی و ایران برای دستیابی به این توافق که به نفع تمام منطقه خواهد بود، موانع زیادی را پشت سر گذاشته اند. اما برای اجرای این توافقنامه لازم است گامهای بیشتری مخصوصا در راستای اعتمادسازی و حل و فصل مسائل مورد اختلاف میان طرفین برداشته شود. و پر واضح است که پای بندی به مواد این توافقنامه مخصوصا آن بخشی که در مورد احترام به حاکمیت کشورها و عدم دخالت در امور داخلی آنان است، نقش کلیدی در موفقیت این توافقنامه و ایجاد پیشرفت ملموس در مناسبات بین دو کشور خواهد داشت؛ زیرا مسأله محوری در اختلافات میان دو کشور همان طرح توسعه طلبانه و مداخله جویانه ایران در کشورهای عربی است.