حمله به پایگاه آمریکایی در مثلث مرزی اردن، سوریه و عراق.. علل و گزینه های انتقامی

https://rasanah-iiis.org/parsi/?p=3714

سریال تحرکات تنش زای ایران علیه نیروهای آمریکایی مستقر در چندین کشور منطقه، همچنان ادامه دارد. شبه نظامیان مورد حمایت ایران به تعدادی از پایگاههای آمریکا در عراق و سوریه حملاتی انجام دادند که حمله مستقیم آمریکا به مواضع آن شبه نظامیان را در پی داشت. تازه ترین عملیات جنگ افروزی در روز 28 ژانویه 2024 میلادی روی داد. واشنگتن اعلام کرد که در پی یک حمله پهپادی به یکی از پایگاههای نظامی آمریکا در شمال شرق اردن و در نزدیکی با مرز سوریه، 3 سرباز آمریکایی کشته و بیش از 30 تن دیگر مجروح شدند. بی تردید، این رخداد بی سابقه یک نقطه عطفی در روند تنش آفرینی های منطقه ای ناشی از جنگ غزه است. از این رو، انتظار می رود این رویداد پیامدهای بیشتری برای منطقه به دنبال داشته باشد.

اول: جزئیات این حمله و موضع طرفهای درگیر در این حمله

در مورد دلايل حمله به پایگاه آمریکایی در مثلث مرزی اردن، سوریه و عراق، چندین مسأله در خور توجه است که در اینجا به آنها می پردازیم:

یک. بی سابقه بودن این تنش آفرینی از لحاظ میزان خسارت و جغرافیای مکانی

در مقایسه با درگیریهای قبلی میان آمریکا و بازوهای ایران در منطقه که بعد از جنگ غزه شدت یافته است، حمله به پایگاه نظامی آمریکا در مرزهای اردن با سوریه، یک جنگ افروزی بی سابقه و نقطه تحول خطرناک محسوب می شود؛ زیرا این حمله علاوه بر اینکه چندین کشته و زخمی در میان سربازان آمریکایی بر جای گذاشت، بزرگترین حمله مستقیم به نیروهای آمریکایی مستقر در منطقه به شمار می رود. در نتیجه می توان گفت که بعد از عملیات پیاپی آمریکا و اسرائیل که اخیرا فرماندهان نظامی ایران را هدف قرار داد، ایران تلاش کرد با این ضربه کاری اعتبار خود را ترمیم کند.

حمله اخیر به پایگاه نظامی آمریکا در مرزهای سوریه و اردن نشان می دهد که جنگ فرسایشی میان تهران و واشنگتن از لحاظ جغرافیایی گسترش می یابد. پیش از این، تمام حملات شبه نظامیان ایران علیه منافع آمریکا در منطقه چه در عراق و دیگر کشورها در همان محدوده جغرافیایی حضور شبه نظامیان رخ می داد؛ اما حمله اخیر اولین عملیاتی است که گروههای «مقاومت اسلامی عراق» و مشخصا «کتائب حزب الله عراق» پایگاههای آمریکایی خارج از مرزهای عراق و سوریه را هدف قرار داد. و این یعنی احتمال حمله به سایر منافع آمریکا در کشورهای دیگر نیز همچنان وجود دارد. این امر می تواند به ناآرامی در منطقه دامن زده و به گسترش دامنه جنگ در منطقه منجر شود.

دو. روایت های ضد و نقیض طرفهای حمله

طرفهای درگیر در این حادثه، درباره حمله به پایگاه نظامی آمریکایی که به کشته شدن سه سرباز آمریکایی انجامید، روایت های ضد و نقیضی ارائه دادند. سنتکام اعلام کرد که این حمله به پایگاه پشتیبانی لجستیک  واقع در برج 22 در مثلث مرزی میان اردن، سوریه و عراق و دقیقا در شمال شرق اردن در منطقه هم مرز با سوریه صورت گرفته است. یعنی این حمله دقیقا در منطقه الرکبان اردن که در مقابل منطقه التنف سوریه قرار دارد، روی داده است. منابع اردنی در اولین اظهارات خود این حمله را خارج از مرزهای این کشور اعلام کردند اما بعد از آن، این کشور با صدور یک بیانیه رسمی اعلام کرد که این حمله تروریستی به یک پایگاه در منطقه هم مرز با سوریه رخ داده است. این بیانیه موقعیت دقیق این حمله را مشخص نکرد که آیا در داخل اردن و در منطقه هم مرز با سوریه رخ داده است یا در داخل خاک سوریه بوده است.

دفتر «مقاومت اسلامی در عراق» نیز با انتشار بیانیه ای اعلام کرد که گروههای مقاومت چهار پایگاه خارجی را هدف حملات پهپادی قرار داده اند که سه پایگاه یعنی (پایگاه الشدادی، پایگاه الرکبان و پایگاه التنف) در سوریه قرار دارند و پایگاه چهارم نیز نزدیک تأسیسات دریایی زفولون در داخل فلسطین اشغالی است. این بیانیه این حملات را به جنگ اسرائیل در غزه مرتبط دانسته است. این امر نشان می دهد که ایران و شبه نظامیان مورد حمایت آن تلاش دارند رئیس جمهور جو بایدن را تحت فشار و در تنگنا قرار دهند تا اسرائیل را برای آتش بس تحت فشار قرار دهد وگرنه نیروها و پایگاههای آمریکایی در منطقه همواره در تیررس و هدف شبه نظامیان مورد حمایت ایران در عراق و سوریه خواهند بود.

سه. افزایش فشارهای ایران بر اداره آمریکا

از همان ابتدای حمله اسرائیل به غزه ایران تلاش کرد تا این روایت خود را تقویت کند  که ادامه جنگ در غزه به تغییر منطقه منجر خواهد شد. در این مورد، ایران حضور نظامی آمریکا در منطقه را نشانه گرفت و دست به تنش آفرینی زد. ایران با افزایش حملات به مواضع آمریکا این پیام را مخابره کرد که قادر است به منافع واشنگتن و همپیمانان آن در منطقه آسیب بزند. در این زمینه، ایران به تنش زایی در دریای سرخ روی آورد و به بهانه حمله به مراکز جاسوسی اسرائیل، مستقیما خانه های مسکونی در اربیل و همچنین مناطقی در شهر ادلب که تحت کنترل مخالفان نظام سوریه قرار دارد را نیز موشک باران کرد. در واقع، عدم جدیت آمریکا در مقابله با برنامه های منطقه ای ایران به تهران جرأت داد تا در راستای برنامه خود برای فشار بر آمریکا، به دور تازه ای از تنش آفرینی ها و فشار بر اداره کنونی دست بزند؛ به ویژه اینکه آمریکا در کنار تهدیدهای اخیر خود این پیام را نیز مخابره کرد که تمایلی به تنش زایی بیشتر و گسترش جنگ در منطقه ندارد. که در آخرین مورد، اظهارات جان کربی سخنگوی امنیت ملی آمریکا از این امر حکایت داشت. ایران این واقعیت را خوب می داند به همین سبب از ضعف اداره بایدن و نزدیک شدن به موعد انتخابات آمریکا که قرار است در اواخر سال جاری برگزار شود، استفاده می کند.

چهار. اردن و نزدیکی بیشتر به محدوده درگیری منطقه ای

علی رغم اینکه اردن در مورد محدوده و مکان مورد حمله روایتهای ضد و نقیضی داشت، اما اردن واقعیت مسأله را پنهان نمی کند که این کشور با چالشهای سیاسی و امنیتی دست و پنجه نرم می کند. مثلا، گروههای مورد حمایت ایران در مناطق مرزی با سوریه به قاچاق مواد مخدر و اسلحه به داخل اردن مشغول هستند. مسأله دیگر، فشار آمریکا و اسرائیل است که از زمان آغاز جنگ غزه در 7 اکتبر 2023 میلادی، تلاش می کنند آوارگان فلسطینی را به سوی اردن برانند. علاوه بر همه اینها، ایران نیز از طریق شبه نظامیان عراقی که در مناطق مرزی عراق با اردن حضور دارند، اردن را تحت فشار قرار می دهد. با توجه به این شرایط، از نگاه اردن حمله اخیر بخش دیگری از تهدیدهای سریالی است که نگرانیهای طولانی مدت این کشور در مورد تنشهای منطقه ای را فراهم ساخته است. بنابراین، اردن برای مقابله با فشارهای ایران و پیچیده تر شدن پرونده امنیت مرزی و مقابله با خطری که از مناطق مرزی مشترک با سوریه و عراق متوجه این کشور است، باید آمادگی نظامی خود را بالا ببرد و منظومه تسلیحاتی خود را نیز افزایش و ارتقا دهد.

دوم: گزینه های بایدن و سطح پاسخ آمریکا

یک. ادامه روند قبلی: یعنی اینکه آمریکا در پاسخ به این حمله، مواضع گروههای شبه نظامی مورد حمایت ایران در داخل عراق و سوریه را هدف قرار دهد و یا اینکه برخی از فرماندهان رده بالای این شبه نظامیان و گروههای مسلح را ترور کند. این سناریو که احتمال بیشتری دارد، قبلا نیز بارها اتفاق افتاده است. البته این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که این گزینه تأثیر چندانی بر رفتار شبه نظامیان مورد حمایت ایران ندارد؛ زیرا واشنگتن در پاسخهای تکراری پیشین، عنصر بازدارندگی و غافلگیری را از دست داده است. به ویژه اینکه ایران هرگونه دست داشتن در این حمله را رد می کند و در مقابل، شبه نظامیان نیز مسئولیت کامل آن را می پذیرند. وانگهی، شبه نظامیان با این روند خو کرده اند و انتظار چنین پاسخی را هم دارند. اما اگر آمریکا این بار نیز به این گزینه متوسل شود، موجی از انتقادها همچنان متوجه اداره بایدن می شود که پاسخ درخور به ایران نداده است که با حجم خسارتی که به نیروهای آمریکایی وارد شده است برابری کند. در نتیجه، این گزینه هدف واشنگتن که همانا ایجاد بازدارندگی در منطقه است را محقق نمی سازد.

دو. واکنش جدی آمریکا که درخور پاسخ به حمله اخیر باشد: ماهیت، جغرافیا و میزان خسارتهای حمله اخیر ایجاب می کند که آمریکا در واکنش به این حمله، به یک شیوه غیر تکراری متوسل شود؛ به ویژه اینکه اداره کنونی آمریکا در مورد مدیریت پرونده بحران خاورمیانه و امنیت نیروهای آمریکایی در این منطقه از سوی محافل سیاسی و مخصوصا از سوی جمهوری خواهان آماج حملات گسترده ای قرار دارد. آنان بر این باروند که آمریکا پیش از این در پاسخ به حملات شبه نظامیان بسیار ضعیف عمل کرده است و تکرار این شیوه نمی تواند در مقابل ایران و شبه نظامیان آن بازدارندگی ایجاد کند. در نتیجه، آنان از اداره کنونی آمریکا می خواهند که ایران را در عمق خاکش مورد هدف قرار دهد. لذا، توسل به این گزینه نه تنها برای بازدارندگی و دفاع از امنیت ملی آمریکا یک ضرورت است بلکه در داخل و خارج ایالات متحده نیز نگاهها را به خود معطوف خواهد ساخت و مطلب دیگر اینکه، این رویداد می تواند برای انتخابات آینده ریاست جمهوری آمریکا، مصرف انتخاباتی نیز داشته باشد.

سه. انجام عملیات با استفاده از هر دو گزینه قبلی: یعنی اینکه ایالات متحده حملات نظامی بی سابقه ای را علیه مواضع شبه نظامیان مورد حمایت ایران در منطقه انجام دهد و در کنار آن، با هدف قرار دادن مواضع راهبردی مانند نهادهای امنیتی و نظامی ایران، چندین حمله حساب شده در عمق ایران نیز انجام دهد که این اقدام گسترش بیشتر دامنه جنگ کنونی در منطقه را نیز به دنبال خواهد داشت.

چهار. عقب نشینی آمریکا در مقابل فشارهای ایران: اخیرا خبرهایی در رسانه ها درز کرده است مبنی بر اینکه احتمالا آمریکا نیروهای خود را از عراق و سوریه خارج کند. البته این اولین باری نیست که چنین خبرهایی درز می کند. در طول چند سال گذشته هر از چندگاهی شاهد درز خبرهایی مبنی بر خروج نیروهای آمریکا از سوریه بوده ایم. اما مورد اخیر در شرایطی اتفاق افتاده است که تنشها در منطقه به خاطر جنگ غزه بالا گرفته است و عدم تمایل واشنگتن برای افزایش تنشها، به ایران جرأت بخشیده است تا به جنگ افروزی های خود بیفزاید و در این راستا، شبه نظامیان مورد حمایت ایران حملات خود علیه تأسیسات نظامی آمریکا را افزایش داده اند. اما در واقع، بعید به نظر می رسد که اداره آمریکا در مقابل اینگونه فشارهای ایران عقب نشینی کند؛ زیرا توازنات منطقه ای به واشنگتن اجازه نمی دهد که چنین تصمیمی بگیرد.

بی تردید، آمریکا به حمله علیه پایگاه نظامی خود در اردن، پاسخ خواهد داد و تمام گزینه هایی که ذکر کردیم، از شانس مساوی برخورداند. اما به نظر ما حمله آمریکا به عمق ایران -همانطور که برخی گمان می کنند- جنبه بازدارندگی نخواهد داشت. از این رو، اداره آمریکا به حملات کوبنده و سریالی علیه زیرساختهای شبه نظامیان ایران و فرماندهان میدانی آنها در چندین منطقه اکتفا خواهد کرد. ایران نیز تلاش خواهد کرد تا دامنه جنگ گسترده تر نشود و اینکه شبه نظامیان حزب الله عراق قبل از پاسخ واشنگتن، اعلام کرده اند که عملیات خود علیه نیروهای آمریکا را به حالت تعلیق در می آورند، این ارزیابی را تقویت می کند.

و فرجام سخن اینکه، حمله به نیروهای آمریکایی در مثلث مرزی میان اردن، سوریه و عراق به طور کل تنش در منطقه و در چندین جبهه اعم از عراق، سوریه، یمن، لبنان و همچنین اردن را افزایش خواهد داد؛ زیرا این حمله که قاعده بازی را بر هم زد، نقطه عطفی در روند جنگ منطقه ای به شمار می رود. و همه طرفهای درگیری در منطقه را به سوی یک جنگ فرسایشی سوق می دهد. عملیات گروههای شبه نظامی علیه منافع منطقه و علیه اهداف غربی و آمریکایی و نیز در تنگه هرمز شدت می یابد و کشتیرانی در دو آبراهه مهم برای تجارت جهانی یعنی دریای سرخ و خلیج عربی را مختل می سازد. از سویی دیگر، اکنون نگاهها به اداره آمریکا دوخته شده است که چگونه از وجهه بین المللی واشنگتن دفاع می کند. گذشته از گمانه زنی ها در مورد اینکه آیا واشنگتن به یک پاسخ قاطع دست خواهد زد یا نه، باید گفت که این مسأله به رهیافت های اداره کنونی آمریکا و ارزیابی آن از شرایط کنونی و نیز به مدیریت منافع مشترک واشنگتن با ایران بستگی دارد و در این میان اقدامات تجاوزکارانه ایران در کشورهای منطقه چندان تأثیری در این تصمیم نخواهد داشت. اما در مورد ایران باید گفت که تهران از رویکرد کنونی خود دست بردار نیست؛ یعنی حملات نظامی شبه نظامیان آن در منطقه تا زمان برقراری آتش بس در غزه ادامه خواهد یافت؛ هدف تهران از پافشاری بر این رویکرد این است که روند سیاسی کنونی میان واشنگتن و تعدادی از کشورهای عربی را ناکام سازد. روندی که هدف آن توقف حملات ددمنشانه و ویرانگر اسرائیل به سرزمینهای فلسطین بر اساس سازوکارهای سیاسی به صورت عادلانه و دائمی است. در عین حال، ایران تلاش می کند با بر هم زدن وضعیت امنیت منطقه و بسیج کردن پیاده نظامهای خود علیه اداره آمریکا، حملات اسرائیل در فسلطین را طبق الگوی خاصی که در نظر دارد پایان دهد تا معادله «حماس» در فلسطین و دیگر گروههای شبه نظامی مورد حمایت ایران در منطقه که دروازه سلطه ایران بر منطقه هستند، تثبیت شود.

موسسه بين المللى مطالعات ايران
موسسه بين المللى مطالعات ايران
موسسه بين المللى مطالعات ايران