سرنوشت جنگ میان داعش و ایران

https://rasanah-iiis.org/parsi/?p=3702

علی رغم اینکه داعش در عراق و سوریه از لحاظ نظامی شکست خورد و در سال 2019 میلادی با سقوط آخرین سنگرهایش در دیر الزور، پیروزی نهایی بر داعش رسما اعلام شد، اما این گروه همچنان در این دو کشور توان مانوردهی دارد و شاخه آن در آسیا “ولایت خراسان” به حکم جغرافیای پیچیده، اوضاع امنیتی بعد از خروج آمریکا از افغانستان و رقابت شدید میان داعش از یک سو و القاعده و طالبان از سوی دیگر، همچنان فعال است. هرچند که طالبان موفق شده است توان داعش را محدود کند اما نتوانسته است به حضور این گروه در افغانستان پایان دهد. گفتنی است داعش سودای سلطه بر تمام افغانستان بعد از خروج آمریکا از این کشور را در سر می پروراند.    

در چنین شرایط پیچیده ای، ایران در سوم ژانویه 2024 میلادی از وقوع دو انفجار همزمان در نزدیکی گلزار شهدای شهر کرمان خبر داد؛ جایی که قاسم سلیمانی نیز در آنجا به خاک سپرده شده است. این حمله که به کشته شدن بیش از صد نفر و مجروح شدن ده ها نفر دیگر منجر شد، مسئولیت آن را داعش بر عهده گرفت. باید گفت که این اولین باری نبود که داعش در ایران دست به چنین عملیاتی می زند. در ژوئن 2017 میلادی به حرم خمینی و نیز مجلس ایران حمله ای صورت گرفت که داعش مسئولیت آن را بر عهده گرفت. در سپتامبر 2018 میلادی و دقیقا در آغاز هفته دفاع مقدس داعش به یک رژه نظامی در شهر اهواز حمله کرد که حدود 30 نفر در این حادثه جان باختند. در فوریه 2019 میلادی و در مراسم بزرگداشت چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی ایران، گروه داعش به نیروهای سپاه پاسداران در استان سیستان و بلوچستان حمله کرد که 27 نفر کشته شدند. در اکتبر 2022 میلادی داعش به حرم “شاه چراغ” در شیراز حمله کرد که 13 نفر در این رخداد جان خود را از دست دادند. در ماه آگست 2023 میلادی رسانه های ایران از یک حمله “تروریستی” دیگری به همان زیارتگاه شاه چراغ در شیراز خبر دادند که به کشته شدن یک نفر و زخمی شدن هشت نفر دیگر انجامید. خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ایران (ایرنا) گزارش داد یک فرد مسلح که قصد ورود به حرم “شاه چراغ”را داشت، قبل از دستگیری به سوی زائران آتش گشود. وزارت اطلاعات ایران در سپتامبر 2023 میلادی از بازداشت 28 تن به ظن عضویت در داعش و دست داشتن در انفجارهایی که در سالگرد مهسا امینی روی داد، خبر داد. تنها یک روز از حادثه ترور جانشین رئیس دفتر سیاسی حماس صالح العاروری در بیروت نگذشته بود که انفجارهای کرمان نظام ایران و حزب الله را در تنگنا قرر داد. این امر سبب شد که پیش از آنکه داعش مسئولیت این انفجارها را بر عهده گیرد، بسیاری از ناظران و من جمله مقامات ایرانی اسرائیل را به دست داشتن در این انفجارها متهم کنند.

نخست: سناریوهای این حادثه.. علل و سرانجام این درگیری

درباره این عملیات که حکومت ایران آن را به گروه داعش نسبت می دهد، چند سناریو متصور است که در اینجا به آنها می پردازیم:

سناریوی اول: عدم دخالت گروه داعش در این عملیات، این سناریو بر این فرض استوار است که این عملیات به دروغ به داعش نسبت داده شده است. و دستگاههای امنیتی ایران این عملیات را انجام داده و به داعش نسبت می دهد تا ایران حضور خود را در عراق، سوریه و دیگر کشورها و نیز حمایت از گروههای شبه نظامی طرفدار خود در منطقه توجیه کند تا باشد که خشم و نارضایتی مردمی در داخل ایران از نخبگان حاکم کاسته شود.

سناریوی دوم: دستگاههای امنیتی ایران عامدانه تردد افراد داعش را تسهیل کرده اند. این سناریو بر این فرض استوار است که نظام ایران عمدا تردد افراد گروه داعش را از طریق مرزها و در داخل ایران تسهیل نموده و چشم خود را بر اقدامات آنها در طراحی و اجرای عملیات بسته است تا با کسب بهانه ای سیاستهای خود را در داخل و خارج دنبال کند و با تقویت قرائت مذهبی خود، مشروعیت حکومت خود را که اخیرا دچار تزلزل شده است، احیا کند. گفتنی است که در دو سال اخیر و بعد از کشته شدن مهسا امینی تظاهراتهای ضد حکومتی گسترده ای سراسر ایران را فراگرفت.

سناریوی سوم: این عملیات واقعا توسط داعش انجام شده است بدون اینکه دستگاههای امنیتی ایران در این زمینه تسهیلی ایجاد کرده باشند. در این صورت نیز در مورد شکست و ناکارآمدی دستگاههای امنیتی ایران سؤالاتی مطرح می شود و اعتبار ایران در داخل و خارج زیر سؤال می رود. در اینجا بر آنیم تا این سناریوی سوم را به عنوان روایت رسمی ایران به تفصیل مورد بررسی قرار دهیم. سپس تلاش می کنیم تا انگیزه و اهداف راهبردی ایران از ترویج این روایت را بشناسیم و به علل، نشانه ها و ابعاد آن بپردازیم. 

اگر روایت رسمی ایران در مورد حمله داعش به عمق ایران را بپذیریم، چندین مسأله مهم در مورد راهبرد و اهداف آشکار و پنهان نظام مطرح می شود که در اینجا به آنها اشاره ای خواهیم داشت:

یک- جنگ میان دو جریان تندرو: نظام ایران یک جریان راست تندرو شیعی است و هرچند که خود را وصی و سرپرست شیعیان جهان می داند و قرائت مذهبی را در انحصار گرفته است و در نتیجه، با این ادعا که اصل مذهب است تلاش می کند جایگاه خود را از حاشیه به مرکز ارتقا دهد، اما نجف همچنان از لحاظ مرجعیت دینی با ایران رقابت می کند و از لحاظ سابقه، مشروعیت و تعداد مقلدین از ایران بسی جلوتر است. بنابراین، تا امروز قرائت ولایتمدار ایرانی در مقایسه با میراث مذهبی انتظار محور یک قرائت تندرو بوده است. طبق این قرائت، نظام حاکمیت جایگاه محوری دارد و والا ترین مقام در این نظام، ولی فقیه است. حال، به قرائت “داعشی” نگاهی می اندازیم. قرائت داعشی نیز از همه اهل سنت نمایندگی نمی کند. بلکه اغلب پژوهشگران، متکلمین و فقهای معاصر قرائت داعشی را به اندیشه خوارج دوران های گذشته نسبت می دهند. یعنی تفکر داعشی یک فرقه کاملا مستقل است که در مذهب اهل سنت هیچ جایگاهی ندارد. و حتی اگر ادعای قرائت داعشی مبنی بر سنی بودن آن را بپذیریم، باید گفت که این یک قرائت تندرو سنی است که از راست افراطی نمایندگی می کند. پس نتیجه این می شود که امروز جریان راست افراطی شیعی با جریان راست افرطی سنی وارد یک رویارویی شده است. پس نتیجه این شد که نه نظام ایران از میراث شیعی انتظار محور نمایندگی می کند و نه داعش می تواند از مذهب سنی با آن همه وسعت فقه و مقاصد، و منظومه فقهی و کلامی و فلسفی آن نمایندگی کند.

دو- در عمق ایران: اگر روایت ایران در مورد عملیات داعش در عمق ایران صحت داشته باشد – البته این روایت مورد تردید است – در اینصورت می توان گفت که داعش تنها به حملات خود به گروههای مورد حمایت ایران در سوریه، عراق و یا به عموم شیعیان در افغانستان اکتفا نکرده بلکه جنگ را به داخل ایران نیز کشانده است. اما بسیاری از ناظران تردید دارند که داعش بتواند در عمق ایران دست به اقدامی بزند. اما اگر این روایت صحت داشته باشد، این ضعف دستگاههای حکومت ایران را نشان می دهد و مشروعیت آن را زیر سؤال می برد. از این رو، ایران تلاش می کند از این حادثه در راستای منافع راهبردی و اهداف منطقه ای خود بهره برداری کند و با استفاده از این حادثه، اقدامات توسعه طلبانه خود در خارج و رفتارهای خشونت آمیز خود در داخل را توجیه کند. اما جالب اینجاست که تا کنون داعش اقدام به ترور فرماندهان سپاه و یا مقامات دولتی ایران نکرده است بلکه عملیات خود را بر زیارتگاهها و مراسم دینی و آیینی متمرکز ساخته و عموم مردم ایران را هدف قرار داده است. که در اینجا دو مسأله مطرح است. مسأله اول در مورد میزان صحت روایت رسمی ایران است و از آنجا که داعش تا کنون هیچ یک از نخبگان حاکم را هدف قرار نداده است، پس احتمال دروغ بودن این روایت نیز وجود دارد. مسأله دوم اینکه اگر روایت رسمی صحت داشته باشد، این عملیات داعش بر آمده از اندیشه داعشی است و با الگوی عملیات داعش در سوریه، عراق و افغانستان کاملا مطابقت دارد که غیر نظامیان اعم از شیعه و سنی را هدف قرار می دهد. داعش هرچند ایران را دشمن راهبردی خود می داند، اما این گروه همه کشورها و جوامع سنی را نیز کافر می داند.

دوم: گزینه های تهران، و تلاش برای تسلط بر اوضاع

بعد از انفجارهای کرمان، ایران با همسایه های شرقی و غربی خود رفتار خصمانه ای داشت. و با ادعای پاسخ به عاملان و آمران حمله کرمان حاکمیت عراق، سوریه و پاکستان را نقض کرد. در واقع ایران عملیات داعش را بهانه ای قرار داد تا ادامه توسعه طلبی، تقویت نفوذ و حضور در خارج از مرزها را با ادعای مقاومت و مقابله با داعش توجیه کند.

یک- در عراق و سوریه: تهران چندین پایگاه در ادلب و اربیل را هدف قرار داد و ادعا کرد که این پایگاهها در طراحی و اجرای انفجارهای کرمان دست داشته اند. سپاه پاسداران با صدور بیانیه ای حملات خود به سوریه را چنین توجیه کرد که این حملات ” در پاسخ به فجایع اخیر گروههای تروریستی که عده ای از هموطنان عزیزمان را در کرمان و راسک به شهادت رساندند صورت گرفت”. اما در مورد حمله به اربیل، سپاه پاسداران ادعا کرد که یک پایگاه موساد اسرائیل را هدف قرار داده است که برای برنامه ریزی حمله به ایران توسط مزدوران و گروههای خرابکار مورد استفاده قرار می گرفت.

سه – تنش با پاکستان: در مرزهای شرقی و مشخصا در خاک پاکستان، سپاه پاسدارن به مواضعی در داخل خاک پاکستان حمله کرد و گفت که این مواضع مربوط به گروههای مسلح مخالف تهران بوده است. بر اساس گزارشهای رسانه های رسمی ایران، در این حمله دو مقر اصلی “جیش العدل” در اقلیم بلوچستان جنوبی در غرب پاکستان تخریب شد. در اواسط ماه دسامبر 2023 میلادی در نتیجه حمله ای که به یک پاسگاه نیروی انتظامی در شهر راسک استان سیستان و بلوچستان که به جیش العدل نسبت داده شد، 11 سرباز کشته و تنی چند زخمی شدند. پاکستان در پاسخ به این موشک پراکنی ایران مقابله به مثل کرد. اطلاعات پاکستان اعلام کرد که در این حمله، مواضع سازمان آزادی بخش بلوچستان که یک گروه مسلح و جدایی طلب بلوچ هستند و در داخل اقلیم بلوچستان پاکستان فعالیت مسلحانه دارند، هدف قرار گرفت. پاکستان تنها به اقدام متقابل اکتفا نکرد بلکه تهدید کرد که تمام گزینه ها روی میز است و ضمن اینکه سفیر خود را از تهران فراخواند، مانع بازگشت سفیر ایران به اسلام آباد شد. اما تماسی که از سوی ایران برقرار شد، به بازگشت آرامش و از سرگیری روابط انجامید.

سه- اتهامها علیه طالبان: تهران از چندین ماه بدینسو همواره طالبان را به سهل گیری در مواجهه با داعش متهم می کند. در پی قدرت یافتن داعش در افغانستان و افزایش عملیات آن در افغانستان و ایران و حملات پی در پی به عموم شیعیان در هر دو کشور، اتهاماتی میان طرفین رد و بدل شد؛ حتی تهران ادعا کرد جنگجویان داعش از لیبی، عراق و سوریه به افغانستان انتقال داده شده اند. اما طالبان چنین ادعایی را رد و آن را محکوم کرد. اما با این همه، طرفین برای مقابله با داعش هماهنگی هایی با یکدیگر دارند و اتفاق نظرها در مورد مقابله با داعش بیش از اختلاف نظرهای دیگر -حداقل در این مرحله- است. اگر این مشکل را با دید کلی تری بنگریم می بینیم که طالبان نیز از وجود داعش به عنوان دشمنی که تهدیدی برای حکومت طالبان و همسایگان افغانستان به شمار می رود استفاده کرد. همسایگان و مخصوصا ایرانیها به این باور رسیدند که وجود طالبان برای افغانستان بهتر از هرج و مرج و خلأ قدرت است که فضا را برای گسترش و فعالیت داعش مهیا سازد و داعش بتواند اندیشه و عناصر خود را برای تهدید ایران و کشورهای همسایه صادر کند. در مقابل، ایران نیز از وجود داعش استفاده کرد و رسانه های ایران خطر داعش را بزرگ جلوه داده و آن را یک تهدید راهبردی برای انقلاب ایران و الگوی حکومت دینی معرفی کردند. ایران همچنین از داعش برای توجیه توسعه طلبی خارج از مرزها و گسترش نفوذ خود در عراق، سوریه استفاده کرد و در صدد برآمد تا در افغانستان نیز جای پایی برای خود تدارک ببیند. هرچند که ایرانیها عملا با داعش جنگیدند اما علت اصلی گسترش حوزه علمیات ایران در خارج جنگ با داعش نبود. بلکه انگیزه و دلیل اصلی ایران از این امر، کمک به گروهها و بازوهای نیابتی و تقویت گروههای مورد حمایت خود – با دور زدن دولتهای ملی – بود تا از یک سو به دولتهای ملی فشار آورد و از سویی دیگر قدرت ایران را در ورای مرزهایش تقویت کند. و همه این تلاشها بخشی از راهبرد کلان برای ایجاد ” حکومت جهانی” است که به عقیده ایرانیها زمینه ساز ظهور است.

خلاصه سخن اینکه، پیام ایران از این موشک پراکنی های همزمان در عراق، سوریه و پاکستان قدرت نمایی بود؛ به ویژه اینکه بعد از جنگ غزه و تهدیدهای آمریکا با هدف پرهیز از گسترش دامنه این جنگ، تشکیل ائتلاف علیه حوثی ها در دریای سرخ و ناتوانی حزب الله لبنان در جنگ افروزی  – تا کنون- از ترس واکنش اسرائیل و آمریکا، ایران احساس می کند که در منطقه دچار افول شده است. از سویی دیگر، به نظر می رسد که ایران چندان مطمئن نیست که داعش در انفجارهای کرمان دست داشته است؛ زیرا مواضعی که در پاکستان و عراق مورد حمله ایران قرار گرفت هیچ ارتباطی با داعش ندارند. پس تنها می توان گفت که تهران این انفجارها را بهانه قرار داد تا بتواند برنامه های مداخله جویانه خود در منطقه و کشورهای همسایه را دنبال کند. اما باید گفت که تهران دچار اشتباه محاسباتی شده بود؛ زیرا پاکستان هرچند که دچار برخی بحرانهای داخلی است و در ماه آینده انتخابات پارلمانی را در پیش دارد، اما یک کشور سنی و قدرت هسته ای است. و امکان ندارد که این موشک پراکنی ایران که آشکارا حاکمیت پاکستان را نقض کرد را نادیده بگیرد چراکه در اینصورت ایران همانطور که هر از چندگاهی چنین حملاتی را به عراق و سوریه انجام می دهد، پاکستان را نیز به لیست اهداف خود اضافه می کرد. وانگهی، اگر دولت پاکستان این اقدام تهران در نقض آشکار حاکمیتش را نادیده می گرفت، در داخل در تنگنای شدیدی گرفتار می شد؛ به ویژه اینکه ایران یک گروه شبه نظامی بنام “لشکر زینبیون” را از میان شیعیان پاکستان تشکیل داده که در جنگهای سوریه ورزیده شده است. این رفتار ایران نگرانیهای اسلام آباد را در مورد امنیت ملی پاکستان برانگیخته است. اما با این همه، نه پاکستان تمایلی به گسترش جنگ با ایران را دارد و نه ایران خواهان جنگ با پاکستان است.

فرجام سخن

ایران وجود داعش را بهانه قرار داده است تا همچنان به رفتارهای تنش زا و برهم زننده ثبات در منطقه ادامه دهد و نفوذ و حضور خود در کشورهای سنی مانند پاکستان، افغانستان و سوریه و همچنین شمال عراق که اکثریت سنی مذهب را در خود جای داده است، را تقویت کند. ایران همچون گروههای تندرو رفتار می کند نه مانند دولتهای پاسخگو. هرچند که ایران به بهانه مبارزه با داعش به تحقق برنامه های خود می پردازد، داعش نیز در درجه اول به دلایل ایدئولوژیک و در درجه دوم به دلایل سیاسی و راهبردی، ایران را دشمن راهبردی خود تعریف کرده است. از این رو، داعش از هر فرصتی برای حمله به ایران استفاده می کند و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نمی کند. به همین سبب ایران نیز تلاش می کند داعش را در افغانستان، عراق و سوریه -یعنی در اماکن مهم حضور این گروه- تضعیف کند. این نکته را نباید از نظر دور داشت که هرچند داعش نسبت به قبل از سقوط آخرین سنگرهایش در سوریه در روستای الباغوز در سال 2019 میلادی، ضعیف تر شده است، اما فضای منطقه ای همچنان مستعد جبهه گیری مذهبی است. و عده زیادی در سوریه، عراق و افغانستان مورد ستم واقع می شوند که این امر می تواند به جذب آنان در داعش و قدرتمندتر شدن آن کمک کند. در مقابل، حکومت ایران از حملات داعش استفاده ابزاری کرد و حتی در مورد داعش و توانمندی آن بزرگنمایی کرد تا روایت خود در مورد جنگ و ناگزیری رویارویی در خارج از مرزها را تقویت کند و حضور عقیدتی، سیاسی و نظامی خود در عراق و سوریه را مشروع جلوه دهد. و اکنون تلاش دارد در افغانستان و پاکستان نیز جای پایی برای خود تدارک ببیند و در این راستا به ناآرامیها و تنشها دامن می زند و خطر داعش را بزرگ جلوه می دهد تا بتواند راهبرد و اهداف تندروانه خود را دنبال کند.

موسسه بين المللى مطالعات ايران
موسسه بين المللى مطالعات ايران
موسسه بين المللى مطالعات ايران