در پی اقدام ارتش اسرائیل در از سرگیری عملیات نظامی و انجام حملات شدید بر مناطق ویران شده و محاصره شده غزه، توافق آتش بس میان اسرائیل و جنبش حماس در هجدهم مارس 2025 میلادی از اعتبار ساقط شد. در جریان این حملات بیش از 300 فلسطینی که بیشتر آنها را زنان و کودکان تشکیل می دادند، جان باختند. این اقدام اسرائیل انتقادهای گسترده بین المللی و منطقه ای و حتی داخل اسرائیل را به دنبال داشت و از نتانیاهو خواستند که به توافقنامه آتش بس با جنبش حماس که در 19 ژانویه به اجرا درآمد، پایبند بماند. این گزارش، انگیزه ها و اهداف اسرائیل از آغاز دوباره جنگ علیه غزه و همچنین پیامدهای آن را بر فضای داخل اسرائیل، نوار غزه و جنبش حماس را مورد بررسی قرار می دهد و مهمتر از همه، به پیامدهای این جنگ افروزی بر تلاشهای جهان عرب برای ممانعت از کوچاندن و اخراج فلسطینی ها می پردازد. و در پایان روندهای احتمالی این جنگ افروزی اسرائیل علیه باریکه غزه را به بحث می گیرد.
نخست: انگیزه ها و اهداف اسرائیل از آغاز مجدد حملات به غزه
علی رغم اینکه اسرائیل در توجیه از سرگیری جنگ ویرانگر علیه غزه، حماس را به دلیل رد پیشنهاد فرستاده آمریکایی، استیو ویتکاف مبنی بر آزادی گروگانها بدون تعهد اسرائیل در مورد آتش بس دائمی، مقصر می داند و ادعا می کند حماس در صدد تدارک حمله ای تازه به اسرائیل است، اما حماس این ادعاها دروغ و بی اساس می داند که صرفا بهانه ای برای از سر گیری دوباره جنگ است. اما در این میان باید به دنبال یافتن انگیزه ها و اهداف واقعی اسرائیل از این جنگ افروزی بود. در این مجال به طور خلاصه به این مسأله می پردازیم:
یک. بحران داخلی دولت نتانیاهو
دولت نتانیاهو با بحرانهای داخلی گوناگونی دست و پنجه نرم می کند تا حدی که نزدیک بود به فروپاشی دولت منجر شود. ازجمله این بحرانها، پرونده قضایی او است که محاکمه او در دادگاه می تواند آینده سیاسی او را تهدید کند. در عین حال، او که به دست داشتن در پرونده های فساد و رشوه متهم است، با درخواستهای گسترده ای روبرو شده است که خواهان استعفای او هستند. این تحولات در همان روزی رخ داد که جنگ علیه غزه، در 18 مارس 2025، از سر گرفته شد. از سویی دیگر، نتانیاهو برای تصویب بودجه کل در پارلمان، به رای فراکسیون « عوتسما یهودیت» به رهبری ایتمار بن غفیر وزیر مستعفی امنیت ملی نیاز دارد. از جمله شروط بن غفیر، از سرگیری جنگ علیه غزه و برکناری رونین بار رئیس سازمان امنیت عمومی (شاباک) است. یک روز قبل از آغاز مجدد درگیری، نتانیاهو او را برکنار کرد و این چنین بود که با از سرگیری جنگ علیه غزه، بن غفیر بار دیگر به دولت نتانیاهو بازگشت. و این ماجرا، بر روایت رابطه میان انگیزه های جنگ و بحرانهای داخلی دولت نتانیاهو صحه می گذارد.
دو. مانع تراشی برای طرح جهان عرب در مخالفت با انتقال فلسطینیان
دولت نتانیاهو دریافت که طرح عربی مبنی بر مخالفت با انتقال مردم فلسطین از نوار غزه که توسط مصر ارائه شده بود، در مسیر اجرایی خود قرار دارد. این امر به مذاق نتانیاهو که از سفر واشنگتن بازگشته بود، خوش نیامد؛ به ویژه اینکه بعد از سخنان دونالد ترامپ در مورد مشکلات اخراج اجباری فلسطینیان از غزه و اینکه هیچ کسی آنها را از غزه اخراج نخواهد کرد، و حتی قبل از آن نیز گفته بود که من طرح انتقال فلسطینیان از غزه را تحمیل نخواهم کرد، شکست طرح آمریکا برای تخلیه غزه جدی تر شد. از این رو، می توان گفت که احتمالا نتانیاهو به این نتیجه رسیده است که وعده های آمریکایی باد هوا شد و اکنون طرح عربی جان گرفته و اجرایی خواهد شد. و این بر خلاف اهدافی است که نتانیاهو از همان ابتدای جنگ غزه دنبال می کرد و تلاش داشت تا با کوچاندن فلسطینیان ساکن نوار غزه و کرانه باختری به کشورهای عربی همسایه، مسأله فلسطین را برای همیشه یکسره کند.
سه. استفاده از کارت چراغ سبز آمریکا
نتانیاهو موضع ترامپ چه قبل و چه بعد از ورود به کاخ سفید، را دستاویز خود قرار می دهد. ترامپ بیش از ورود به کاخ سفید نتانیاهو را برای آتش بس تحت فشار قرار داد. اما بعد از اینکه بر اریکه قدرت تکیه زد، با ادبیات زور حماس را تهدید می کند که اگر همه گروگانها را آزاد نکند، جهنم به پا خواهد شد. لذا، نتانیاهو با دریافت این سیگنالهای مثبت، بر همان خواسته های ترامپ مبنی بر آزادی تمامی گروگانها اصرار دارد و آنچه با تلاش میانجیگران مصری و قطری مبنی بر آزادی چند مرحله ای گروگانها در توافقنامه آتش بس آمده است را نادیده می گیرد. اما تفاوت اینجاست که ایالات متحده واقعا خواهان آزادی گروگانهاست در حالیکه نتانیاهو در تلاش است از آزادی گروگانها به عنوان وسیله ای برای بقای قدرت خود استفاده کند و دغدغه اصلی او گروگانها نیست که در نتیجه از سرگیری جنگ، برخی از آنان کشته و برخی دیگر مجروح شده اند. همچنین نتانیاهو علی رغم اینکه می دانست در صورت از سرگیری جنگ، حماس گروگانها را آزاد نخواهد کرد، اما باز هم به این به این کار مبادرت ورزید.
چهار. اختلاف رهیافت اسرائیل و حماس در مورد توافقنامه
حماس، شرط آزادی گروگانها را برقراری آتش بس قرار داده است که در نهایت به خروج کامل اسرائیل از نوار غزه منجر شود. اما رهیافت اسرائیل این است که تا زمان آزادی کامل گروگانها، آتش بس همچنان برقرار باشد اما بعد از آن، برای نیل به هدف اصلی یعنی اجرای طرح کوچ اجباری فلسطینیان و تخلیه نوار غزه از ساکنان و جنگجویان، مسأله فلسطین را برای همیشه یکسره نماید. از این رو، آنچه به عنوان توافقنامه آتش بس میان اسرائیل و حماس یاد می شود، در رهیافت حماس و میانجیگران یک توافق است؛ در حالیکه این مسأله در رهیافت اسرائیل صرفا یک آتش بس است و آتش بس به معنای پایان جنگ نیست بلکه یک فرجه زمانی است تا اسرائیل با استفاده از این فرصت کارتهای خود را مرتب کند و خود را برای مرحله تازه ای آماده کند؛ چرا که او همواره از عزم خود بر تغییر نقشه سیاسی خاورمیانه دم می زند.
دوم: پیامدهای از سرگیری جنگ علیه غزه
یک. پیامدها بر فضای داخل اسرائیل
اقدام بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل در نادیده گرفتن توافقنامه آتش بس و از سرگیری جنگ علیه ساکنان بی دفاع غزه حتی اپوزیسیون و خانواده های گروگانها را نیز در شوک فرو برده و خشمگین ساخته است و آنها بنیامین نتانیاهو را متهم می سازند که برای مسائل و منافع حزبی، سیاسی و شخصی خود، اسیران و گروگانها را قربانی می کند. روزنامه اسرائیلی هاآرتص چند روز قبل از این اقدام یعنی در هفتم مارس 2025 میلادی نوشت: « اگر جنگ غزه از سرگرفته شود، گروگانهای باقیمانده اسرائیلی که تعداد آنها به 24 نفر می رسد، سرنوشتی جز مرگ نخواهند داشت». حماس نیز اعلام کرده است که در نتیجه حملات اخیر اسرائیل به باریکه غزه، یک اسیر کشته و دو تن دیگر از آنها زخمی شده اند.
مطبوعات اسرائیل نیز نتانیاهو را هدف حملات گسترده ای قرار دادند مبنی بر اینکه از سرگیری جنگ در غزه نه تنها اهداف نظامی را دنبال نمی کند بلکه برای این است که تا با بازگرداندن بن غفیر به دولت، پیش از رای گیری درباره بودجه کشور، اعضای کنیست به نصاب قانونی خود برسد.
در اسرائیل همگان نگران آن هستند که هر لحظه حماس اسرائیل را موشک باران کند، و بسیاری از شهرها پناهگاههای عمومی را به روی مردم گشوده اند تا برای لحظه ای که حماس -و شاید هم حوثی ها- در واکنش به نقض قرار داد آتش بس با حماس، حملات موشکی خود به شهرهای اسرائیل را آغاز کنند، آمادگی داشته باشند.
دو. پیامدها بر آینده غزه و حماس
این دور تازه تجاوزات اسرائیل در کنار ادوار گذشته تجاوزات به باریکه غزه، به تراژدی انسانی و بحران فلسطینی ها در سایه محاصره و تجاوزات پی در پی دامن می زند.
بمباران و موشک باران غزه توسط اسرائیل، جز ویرانه ای از این باریکه باقی نگذاشته است و اکنون از سرگیری جنگ اسرائیل در این باریکه، زیرساختها و مراکز درمانی و آموزشی و خانه های باقیمانده فلسطینیان را نیز با خاک یکسان خواهد کرد.
از سرگیری حمله اسرائیل به نوار غزه، آنهم در شرایطی که این باریکه در محاصره کامل قرار دارد، ساکنان غزه را در محرومیت و فقر شدید و بی سابقه قرار می دهد. در نتیجه، با ادامه جنگ اسرائیل بر این باریکه، این بار غزه شاهد بروز فاجعه انسانی شدید تری نسبت به جنگ هفتم اکتبر 2023 میلادی خواهد بود. اسرائیل با صدور دستور تخلیه برخی مناطق غزه و بستن گذرگاه رفح، عملا کوچاندن اجباری فلسطینی ها را آغاز کرده است و این احتمال وجود دارد که سایر گذرگاهها را نیز به روی ورود کمکهای بشر دوستانه ببندد.
یسرائیل کاتس وزیر دفاع اسرائیل در اظهاراتی گفت که آتش بس مجانی به دست نمی آید و ” اگر حماس همه گروگانها را آزاد نکند، درهای جهنم در غزه گشوده خواهد شد و جنگجویان حماس با نیروهایی روبرو خواهند شد که تا کنون نظیر آن را ندیده اند”. معنای این اظهارات این است که اسرائیل در صدد است دامنه جنگ علیه غزه را گسترش دهد و احتمالا این بار اسرائیل برای استقرار ارتش در نوار غزه، دست به عملیات زمینی هم بزند؛ به ویژه اینکه اکنون رسانه های اسرائیل اکنون از سیاست ” گفتگوها در سایه آتش” سخن می گویند. یعنی اینکه اگر حماس خواهان آتش بس است، باید قبل از همه، گروگانها را آزاد کند. این در حالیست که حماس تسلیم چنین خواسته ای نخواهد شد؛ چرا که گروگانها تنها برگ چانه زنی حماس در مقابل اسرائیل است تا شروط خود را به اسرائیل بقبولاند و مانع از اشغال سرتاسری نوار غزه شود.
علی رغم حمله گسترده اسرائیل به نوار غزه، تا کنون حماس اقدام به واکنش نظامی نکرده است. اما اگر اسرائیل همچنان به تشدید تنش ادامه دهد و یا اینکه ارتش اسرائیل به نوار غزه وارد شود، در این صورت حماس و دیگر گروههای فلسطینی ناگزیر پایگاهها و مراکز اسرائیل را هدف حملات خود قرار خواهند داد. اما نباید از نظر دور داشت که حماس بخش بزرگی از توانمندیهای نظامی خود را از دست داده است و در نتیجه، گزینه های محدودی در اختیار دارد. بعد از اینکه اسرائیل مناطق مرزی را به عنوان مناطق حائل اعلام کرده و فلسطینیان ساکن آن مناطق را وادار به تخلیه آنجا کرده است، حماس دیگر آن ظرفیت عملیات تک تیر اندازی و استفاده از موشکهای ضد تانک و همچنین حمله به نیروهای اسرائیل و جنگ رو در رو را در اختیار ندارد.
سه. پیامدها بر تلاشهای جهان عرب در مخالفت با کوچاندن فلسطینیان
کشورهای عربی ضمن محکومیت اقدام اسرائیل در از سرگیری تجاوز به نوار غزه، بار دیگر بر مخالفت کامل با طرح کوچاندن فلسطینیان تأکید کردند. جهان عرب به خوبی دریافته است که علاوه بر اهداف داخلی دیگر، هدف اصلی اسرائیل از این اقدام همانا وادار کردن فلسطینیان به ترک نوار غزه است. و اکنون دولت اسرائیل در تعامل با بحران کنونی، روش معادله با حاصل جمع صفر را دنبال می کند. از آنجاییکه در طرح کشورهای عربی برای بازسازی غزه به خلع سلاح حماس و پایان حکمرانی آن بر غزه تأکید نشده بود، اسرائیل با این طرح مخالفت کرد. اسرائیل حتی نپذیرفت که اداره غزه به حکومت خودگران فلسطین واگذار شود. در مقابل، نتانیاهو طرح ترامپ را فرصتی در راستای تحقق خواسته های راست افراطی اسرائیل یافت. در نتیجه، جنگ افروزی تازه اسرائیل تلاشهای جهان عرب برای ممانعت از اخراج فلسطینیان را با چالشهای بیشتری مواجه می سازد. هماهنگی میان اسرائیل و ایالات متحده نشان می دهد که طرح عربی که مصر آن را ارائه کرده است، مورد پذیرش نیست و ترامپ همچنان بر طرح خود پافشاری دارد. و اکنون اسرائیل با از سرگیری دوباره جنگ، تلاش دارد فلسطینیان را آواره و سپس وادار به جلای وطن کند و بدین سان گامهای عملی برای اجرای طرح ترامپ را بر می دارد.
موفقیت تلاشهای عربی برای جلوگیری از کوچاندن فلسطینیان، از یک سو به روندهای آینده جنگ و از سویی دیگر به توان فلسطینیان در مقاومت در برابر این طرح بستگی دارد. اگر هدف اسرائیل از آغاز مجدد درگیری این باشد که نتانیاهو بتواند بحرانهای داخلی را پشت سر گذارد و شرایط خود را در مذاکره با حماس تقویت کرده و این جنبش را به دادن امتیازات بیشتری وادار نماید، در این صورت امکان دارد با در نظر گرفتن خواسته های اسرائیل – هرچند جزئی – با انجام اصلاحاتی در طرح عربی، خطرهای کوچاندن فلسطینیان از غزه را پشت سرگذاشت. اما اگر هدف اسرائیل از جنگ مجدد همانا پیشبرد طرح تخلیه غزه باشد، در این صورت کشورهای عربی و در رأس آنها مصر ممکن است در مرحله های بعدی خود را یک طرف این جنگ بدانند. در نتیجه، ناچار باید برای مقابله با طرح تخلیه غزه و پیامدهای آن بر امنیت ملی خود اقدامات جدی و گسترده ای را روی دست گیرند؛ چرا که چالشهای مسأله فلسطین ممکن است تنها به فلسطین محدود نماند و به دیگر کشورهای عربی نیز سرایت کند.
سوم: روند تشدید تنش اسرائیل علیه غزه
نتانیاهو از همان ابتدا نیز با توافقنامه آتش بس مخالف بود اما در اثر فشارهایی که ترامپ قبل از 20 ژانویه 2025 میلادی یعنی قبل از به قدرت رسیدنش بر او اعمال کرد، و همچنین برای کاهش فشارهای داخلی مبنی بر قبول آتش بس برای آزادی گروگانها، او به ناچار به آتش بس تن داد. از آن زمان تا کنون او همواره به دنبال بهانه ای بود تا جنگ را از سرگیرد و به همین جهت نیز او همواره در پایبندی به بندهای توافقنامه تعلل می کرد و تلاش می کرد مسئولیت پایبندی به توافقنامه را به گردن گروههای مقاومت اندازد. اما ظاهرا او عزم خود را برای بازگشت به جنگ جزم کرده است. و اکنون پرسش اصلی این است که آیا نتانیاهو همچنان به تشدید تنشها ادامه خواهد داد یا اینکه او از این روند عقب خواهد نشست؟
یک. انگیزه ها و تداوم تشدید تنش
به چند دلیل می توان گفت که اراده اصلی دولت اسرائیل بر تشدید تنش است. پیش از هر چیز باید گفت که عدم بازگشت به جنگ به معنای پایبندی به توافقنامه ای است که به موجب آن اسرائیل باید از نوار غزه خارج شود. در این صورت آینده بر وفق اراده اسرائیل رقم نخواهد خورد. از این رو و بر اساس دیدگاه راهبردی، نتانیاهو و بخش بزرگی از اسرائیلی ها در مراکز تصمیم سازی بر این باور هستند که تا هنوز اهداف جنگ که همانا پایان دادن به حکمرانی حماس بر غزه است محقق نشده است. بلکه بعد از آتش بس معلوم شد که علی رغم عملیات کشتار جمعی اسرائیل در نوار غزه، اما حماس همچنان بخشی از قدرت خود را حفظ کرده است. و حتی برخی گزارشها حاکی از آن بود که حماس برای بازسازی صفوف و توانمندی خود آمادگی می گیرد. این مسأله نشان می دهد که نه تنها اسرائیل به اهداف خود نرسیده است بلکه سایه تهدید حماس همچنان بر سر اسرائیل وجود دارد. در عین حال، به نظر می رسد که در سطح کشورهای عربی و اسلامی واکنشهای مردمی و رسمی یا بسیار محدود بود یا آنگونه که باید از جدیت کافی برخوردار نبود و در عین حال، کشورهای اسلامی در بیانیه های خود از حق ملت فلسطین در داشتن یک کشور مستقل حمایت می کردند و از حق آنان در دفاع از کشور خود سخنی به میان نمی آوردند. از این رو، نتانیاهو هیچ مانعی برای از سرگیری جنگ و ادامه تنشها ندید و بر آن شد تا برای تحقق هدف خود که همانا یکسره کردن مسأله فلسطین است، وارد عمل شود و در این راه، اول باید تکلیف مدافعان از مسأله فلسطین را یکسره کند.
در همین زمینه، نتانیاهو و تیم او بر این باورند که اکنون یک فرصت تاریخی برای آنان است تا تغییر واقعی و گسترده ای را در موازنه قدرت – چه در جنگ با گروههای مقاومت و یا ایجاد تغییر راهبردی در موازنه قدرت در تمام خاورمیانه، به نفع اسرائیل رقم بزنند. و بدین سان، ایده ها در مورد آینده مسأله فلسطین را نیز تغییر دهد و یک واقعیت تازه ای را در روی زمین حاکم سازد که بر تمامی ایده های قدیمی در مورد سرزمینهای اشغالی – از صلح گسترده گرفته تا راه حل دو کشوری – خط بطلان بکشد. و دست اسرائیل را برای توسعه طلبی در مناطق مرزی با کشورهای همسایه اش نیز باز بگذارد.
افزون بر اینها، در کنار حمایت بی سابقه رئیس جمهور آمریکا از نتانیاهو، ایالات متحده علاوه بر حمایتهای سیاسی در مجامع بین المللی، از هیچگونه حمایت مادی و نظامی به اسرائیل دریغ نمی کند. این مسأله سبب می شود که دولت اسرائیل در مقابل جنایتهای کشتار جمعی که در غزه و کرانه باختری مرتکب می شود، مورد بازخواست قرار نگیرد. و حتی از تجاوز به تمامیت سرزمینی سوریه و لبنان نیز ابایی نداشته باشد. در عین حال، تنها گروههای مقاومت و حماس هستند که همواره مورد اتهام قرار می گیرند و در این میان اصل مسأله و مشکل که اشغالگری رژیم صهیونیستی و حق مسلم ملت فلسطین در دفاع از حقوق به رسمیت شناخته شده شان است همواره نادیده گرفته می شود.
به طور خلاصه، می توان گفت که نتانیاهو برای عملی ساختن طرح کوچاندن و تخلیه نوار غزه از ساکنان آن، روی از سرگیری جنگ شرط بندی کرده است. از همان ابتدای توافق نیز پیدا بود که دولت اسرائیل به مفاد این توافق مبنی بر اینکه تجهیزات و كانكس به نوار غزه بفرستد و حد اقل امکانات لازم برای زندگی را در نوار غزه فراهم کند، عمل نخواهد کرد. بلکه برعکس، اسرائیل از ورود کمکهای بشر دوستانه جلوگیری کرد و حلقه محاصره بر نوار غزه را آنقدر تنگ کرد که حتی جلوی آب و برق را نیز گرفت. از همان ابتدا پیدا بود که اسرائیل کمر همت بسته است تا فلسطینیان را از سرزمین شان بیرون کند. و احتمالا، از سرگیری جنگ به این منظور صورت گرفته است که بر طرح عربی برای بازسازی غزه خط بطلان بکشد؛ چراکه هدف طرح عربی برای تثبیت ساکنان غزه در سرزمین خودشان و برای ممانعت از طرح ترامپ نتانیاهو برای اخراج مردم و تخلیه غزه صورت گرفته است.
دو. موانع و بازگشت از روند جنگ
علی رغم اشتهای سیری ناپذیر نتانیاهو و دولت وی برای ادامه جنگ، اما این امکان وجود دارد که روند تشدید تنش نیز با چالشهایی روبرو شود. اولین مانع فراروی روند تشدید تنش همانا اعتراضات داخلی اسرائیل مخصوصا اعتراضات خانواده های گروگانها و طرفداران آنها با روند جنگ است. آنان بر این باورند نتانیاهو فرزندان آنها را برای اهداف سیاسی خود و ائتلاف تندرو قربانی می کند. فضای داخلی اسرائیل هر لحظه در شرایط انفجار قرار دارد. و این احتمال وجود دارد که این اقدام نتانیاهو که برای تضمین بقای خود در قدرت، کنترل بیشتر بر اوضاع سیاسی و نظامی، فرار از محاکمه و تصویب قانون اصلاحات قضایی به از سرگیری جنگ روی آورده است، به زیان او تمام شود.
شاید نتانیاهو خواسته است که با از سرگیری جنگ و هدف قرار دادن تعداد زیادی از مردم غیر نظامی، حماس و گروههای مقاومت را به آزاد سازی باقیمانده گروگانها وادار کند و یا به واسطه ها فشار آورد که آنها از نفوذ خود استفاده کرده و حماس را وادار به پذیرش شرطهای اسرائیل کنند. اما هرچند هم که فشار نظامی افزایش یابد بازهم بعید است که گروههای مقاومت به این خواسته نتانیاهو تن دهند؛ چرا که گروگانها مهمترین برگ برنده گروههای مقاومت است. وانگهی، واقعیت روی زمین حکایت از آن دارد که گروههای مقاومت علی رغم شرایط سختی که دارند، اما همچنان برای جنگ آماده هستند. علاوه بر اینها، استراتژیست ها بر این مسأله اتفاق نظر دارند که پیروز شدن بر حماس ناممکن و یا بس دشوار است.
از سویی دیگر، با توجه به اینکه هر لحظه می توان انتظار رفتارهای غیر منتظره ای از ترامپ داشت، و در سایه فشارها و مخالفتهای گسترده با از سرگیری جنگ، و مشی کلی ترامپ بر تقویت صلح جهانی و عدم تمایل او به گسترش دامنه درگیری در خاورمیانه این احتمال وجود دارد که او موضع حمایتی خود از ادامه جنگ را تغییر دهد و شاید هم نتانیاهو را برای بازگشت به روند آتش بس تحت فشار قرار دهد. به ویژه اینکه ترامپ از سوی متحدان خلیجی خود تحت فشار قرار دارد. گفتنی است که ترامپ در بسیاری از مسائل و تحقق بسیاری از اهداف خود مانند اهداف اقتصادی و یا میانجی گری در جنگ اوکراین، به همکاری متحدان خلیجی خود چشم دوخته است. افزون بر همه اینها، جنگ اسرائیل علیه غزه، به زیان نفوذ واشنگتن در منطقه خاورمیانه تمام می شود و به احساسات ضد آمریکایی ملتهای منطقه دامن می زند. همچنین، این جنگ می تواند فرصتی برای روسیه و چین فراهم آورد تا برای ناکام ساختن هدف ” اول آمریکا” که شعار ترامپ است، وارد رقابت ژئوپلیتیک شوند.
علاوه بر آن، اسرائیل آماج انتقادهای گسترده جهانی قرار دارد. و همانطور که توافق آتش بس به صورت گسترده ای مورد حمایت قرار گرفت، از سرگیری جنگ نیز می تواند به اعتبار جهانی اسرائیل آسیب بزند و روایتی را که اسرائیل چندین دهه با هزینه های بسیار در صدد ترویج آن است را نیز از اعتبار ساقط می سازد. همچنین از سرگیری جنگ و دست زدن به کشتار جمعی در غزه، روایت فلسطینی ها را تقویت می کند و ضرورت احیای روند صلح عادلانه بر اساس قانون بین الملل را مطرح می کند و احتمالا، ادامه این وضعیت، دولت اسرائیل را تحت فشار قرار می دهد تا برای توقف احساسات منفی فزاینده جهانی علیه اسرائیل، تغییر رویه دهد.
در پایان، باید گفت که جنگی که اسرائیل علیه غزه به راه انداخته است یک مسأله داخلى نیست. این مسأله ای است که انگیزه ها و پیامدهای منطقه ای و جهانی دارد. و ممکن است به یک جنگ گسترده ای منجر شود. زیرا این احتمال وجود دارد که گروه انصار الله حوثی بار دیگر حملات خود به آبراههای کشتیرانی نزدیک به مرز دریایی یمن را از سرگیرد. و حتی ممکن است این گروه حملات خود علیه اسرائیل را نیز از سرگیرد. و ممکن است ایران در تشدید تنش کنونی به دنبال فرصتی برای به هرج و مرج کشاندن منطقه باشد تا راهی برای برون رفت از فشارهای آمریکا بر پرونده هسته ای خود بیابد. و این احتمال نیز وجود دارد که ایران از طریق نیابتی های خود مانند حزب الله وارد میدان شود. و این گروه که تحت فشارهای بی سابقه ای قرار دارد، ممکن است بخواهد به بهانه جنگ بار دیگر ابراز وجود کند. و شاید این کارزار تنها به محور ایران محدود نماند. زیرا رفتار دیوانه وار اسرائیل خشم قدرتهای منطقه ای مانند عربستان سعودی، مصر، ترکیه و سوریه را نیز برانگیخته است و رفتار و رویکرد توسعه طلبانه و سلطه طلبی منطقه ای نتانیاهو و تیم او که افکارشان از ایدئولوژی کاملا خصمانه نشأت می گیرد، نگرانی این کشورها را برانگیخته است. و وجود مقاومت از این طرفها می تواند محاسبات نتانیاهو در مورد تشدید تنش را تغییر دهد.