ایران و تاریخی آکنده از آشفتگی روابط دیپلماتیک با خارج

https://rasanah-iiis.org/parsi/?p=3198

توسطنوره السبیعی

در چند روز گذشته ایران فصل تازه ای از نقض ادبیات روابط متعارف دیپلماتیک در جامعه بین الملل و در پیش گرفتن سیاست خصمانه را رقم زد. اوکراین سطح روابط دیپلماتیک خود را با ایران کاهش داد و استوارنامه سفیر ایران را پس گرفت و تعداد کارکنان سفارت ایران در کی یف را کاهش داد. این اقدام در پی آن صورت گرفت که بعد از صادارت پهبادهای ایرانی به روسیه، این پهبادها عملا در جنگ روسیه علیه اوکراین مورد استفاده قرار گرفت و تهران خود را عملا درگیر این جنگ نمود. این اقدام تهران علاوه بر اینکه پیام خصمانه ای به غربی ها مخابره کرد، نشان داد که ایران در جنگ بزرگی که روسیه برای گسترش نفوذ و سلطه جهانی خود به راه انداخته، با این کشور همراه شده است. دو هفته قبل از این اقدام کی یف، دولت آلبانی نیز از قطع روابط دیپلماتیک با تهران و اخراج دیپلماتهای ایرانی از این کشور خبر داده بود که به منزله ضربه محکمی به رژیم ایران بود. این اقدام آلبانی در واکنش به حمله های پیاپی هکری ایران به نهادهای داخلی و زیر ساختهای آلبانی صورت گرفته بود. در عرف روابط بین الملل و در تعاملات دیپلماتیک رایج در جهان، اخراج دیپلماتهای یک کشور و یا کاهش سطح نمایندگی دیپلماتیک، یکی از اقدامات شایعی است که در واکنش به زیر پا گذاشتن عرف و قوانین بین الملل از سوی کشور مهمان، صورت می گیرد.

اگر از نگاه تاریخی به بحران روابط دیپلماتیک میان ایران از یک طرف و اوکراین و آلبانی از طرف دیگر نظری داشته باشیم، به این نتیجه می رسیم که قطعا چنین بحرانهایی از ماهیت رژیم ایران و نگاه آن به نظام بین الملل و روابط کشورها در آن، نشأت می گیرد. در خصوص نظام بین الملل، جوهره اندیشه و نیز ادبیات خمینی بر ایجاد یک نظام جهانی بر اساس مبادی ولایت فقیه و صدور این اندیشه به تمام کشورهای جهان استوار است. و این راهبردی است که ایران بعد از انقلاب 1979 میلادی، در تعامل با کشورهای جهان دنبال می کند. این راهبرد که خمینی به مرز کشورها و حاکمیت آنها هیچ وزنی قائل نیست، همواره ایران را در بحران قطع روابط دیپلماتیک و تنش در روابط خارجه اش گرفتار کرده است.

شاید بهترین مثالی که اینجا و در این مورد می توان ذکر کرد، مسأله قطع روابط دیپلماتیک ایالات متحده با ایران در پی گروگانگیری دیپلماتهای امریکایی در اوایل انقلاب و شکل گیری نظام کنونی است. پس از آن، به علت اینکه حکومت ایران در خاک کشورهای اروپایی به اقدامات تروریستی مبادرت می ورزید و برای از بین بردن عناصر مخالف رژیم در کشورهای اروپایی شبکه های ترور ایجاد می کرد، روابط این کشور با کشورهای اروپایی نیز به تیرگی گرایید. و امروز شاهد آن هستیم که حکومت ایران از پرونده تروریسم به عنوان اهرم فشاری بر کشورهای اروپایی استفاده می کند تا در پرونده برجام امتیاز گیری کند.

اینکه ایران امروز با جسارت تمام غرب را مورد هدف قرار می دهد، پیامد سیاست نرمش و مدارای غرب است و اداره کنونی امریکا و همچنین کشورهای اروپایی تمایل به عادی سازی روابط با ایران دارند. و اینکه آلبانی و دولتهای غربی و همچنین پیمان ناتو تا 53 روز بعد از حادثه حمله هکری ایران و تا زمان اعلام قطع روابط آلبانی با ایران سکوت کردند، به وضوح نشان از سیاست نرمش و مدارای غرب با ایران است. و این اولین باری نیست که غرب به امید به ثمر نشستن گفتگوهای برجامی در مقابل رژیم ایران کوتاه می آید. در چند ماه گذشته نیز طرح تبادل زندانیان میان بلژیک و ایران خبر ساز شد که هدف از این طرح، مبادله اسد الله اسدی دیپلمات ایرانی با یک شهروند بلژیکی است که در تهران در حبس به سر می برد. گفتنی است اسد الله اسدی به طراحی حملات تروریستی در خاک کشورهای اروپایی متهم است. سکوت دولتمردان اروپایی در مورد سوء قصدی که در نیویورک به جان سلمان رشدی رمان نویس صورت گرفت و نیز خودداری غربیها از ذکر هرگونه رابطه ایران با این حادثه، بی تردید نوعی کوتاه آمدن غربیها و بستن چشم و گوش بر رفتارهای کشوری است که غرب تلاش دارد توافق هسته ای با آن، یعنی برجام را احیا نماید؛ برجامی که ظاهرا هدف از آن محدود ساختن برنامه های هسته ای ایران است اما در واقع، ثمره آن رونق اقتصادی ایران است تا این رژیم با روحیه و انگیزه بیشتری به فعالیتها و اقدامات تروریستی اقدام نماید بدون اینکه اندک توجهی به حقوق فردی شهروندان، جامعه و حتی قوانین بین الملل داشته باشد. 

در اینجا و به مناسبت سخن از تنش در روابط دیپلماتیک میان ایران و غرب، باید نگاهی به موارد گسترده و پیاپی نقض حاکمیت و دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه توسط رژیم ایران داشته باشیم که همواره امنیت و ثبات منطقه ای و بین المللی را تهدید می کند. علاوه بر آن، این رژیم با در پیش گرفتن سیاستهای خصمانه، اصول قوانین بین الملل از جمله حق حاکمیت کشورها را نادیده می گیرد و علاوه بر نادیده گرفتن اصل حسن همجواری، حمایت و تأمین مالی از فعالیتهای تروریستی، تهدید آزادی دریانوردی و حرکت تجارت بین المللی، با استفاده از گروههای مسلح شبه نظامی و یا از طریق نفوذ به جوامع خلیجی و عربی از طریق شبکه های جاسوسی و هسته های مخفى که برای بر هم زدن ثبات این کشورها منتظر هر فرصتی هستند، به جنگ نیابتی اقدام می کند. و این اقدامات ایران در حق کشورهای عربی از تهدیداتی که در روزهای اخیر متوجه اوکراین و آلبانی شده است، به مراتب خطرناکتر است.

و خلاصه کلام اینکه، درست در همان زمان که جامعه جهانی انتظار دارد ایران با در پیش گرفتن روش حکیمانه از سیاستهای خصمانه ای که نتیجه ای جز تنش آفرینی، هرج و مرج و آشفتگی ندارد دست بردارد، متاسفانه شاهد آن هستیم که این کشور همچنان به سیاستهای قلدر مآبی، فریبکارانه، چانه زنی و باج گیرانه ادامه می دهد؛ آنهم بدون اینکه ذره ای به پیامدهای این سیاستها توجهی داشته باشد. و بدون شک، همین سیاستهاست که ایران را در جامعه بین الملل به انزوا رانده است و در نتیجه همین سیاستهای نسنجیده است که شکاف میان این رژیم و جامعه ایران روز به روز افزون تر می شود. و این چنین است که می بینیم مردم ایران از سیاستهای دولت ابراهیم رئیسی به تنگ آمده اند و اعتراضات پیاپی اکنون شدت و حدت بیشتری به خود گرفته است و این واقعیت از اعتراضاتی که در پی کشتن مهسا امینی دختر کرد ایرانی به راه افتاد به روشنی هویداست.


مسئولیت نوشته ها به عهده خود نویسنده است وسایت موسسه بین المللی مطالعات ایران هیچ مسئولیتی در این مورد ندارد

نوره السبیعی
نوره السبیعی
پژوهشگر مسائل اقتصادی و اجتماعی