حمله اسرائیل به پیجرها و دستگاههای ارتباطی بی سیم حزب الله.. زمینه ها و نشانه ها

https://rasanah-iiis.org/parsi/?p=4020

در یک رخداد امنیتی سایبری بزرگ که در دو روز متوالی رخ داد، رشته انفجارهای غافلگیرانه ای نیروهای حزب الله را به صورت همزمان در مناطق گوناگون لبنان هدف قرار داد. رازآلودگی این واقعه اینجاست که این انفجارها نه در نتیجه یک حمله هوایی و یا موشکی بلکه توسط دستگاههای پیجر و بی سیم های افراد حزب الله صورت گرفت که حدود 30 تن کشته و بیش از 3000 زخمی بر جای گذاشت. در اینجا سؤالات چندی در مورد شرایط زمانی و مکانی این عملیات و رخنه ای که در بدنه حزب الله در لبنان و سوریه رخ داده است و همچنین در مورد مقدمات این عملیات گسترده و غافلگیرانه اسرائیل به حزب الله مطرح است. سؤال دیگر این است که آیا این عملیات مقدمه یک جنگ گسترده است یا اینکه هدف اسرائیل از این جنگ روانی صرفا ارسال یک پیام بوده است؟ و حزب الله به این عملیات چگونه پاسخ خواهد داد؟

نخست: شرایط و زمان این واقعه

انفجار دستگاههای ارتباطی و پیجرها در لبنان گمانه زنی ها و سؤالات چندی در مورد نحوه انجام این عملیات و چگونگی رخنه به این دستگاهها را برانگیخته است. آیا عامل انفجار این دستگاهها یک نوع بدافزار بوده است یا اینکه پیشاپیش مواد منفجره در داخل این دستگاهها جاسازی شده بود؟ در میان همه گمانه زنی ها، یک سناریو این است که ابتدا با هک کردن این دستگاههای ارتباطی و پیجرها بد افزاری در آنها نصب شده که با بالا بردن حرارت باطری دستگاه منجر به انفجار آنها گردد. یک سناریوی دیگر در مورد چگونگی رخنه این است که حجم پیامهای ارسالی به دستگاه آنقدر زیاد و فراتر از توان پردازش دستگاه بوده است که به انفجار دستگاه انجامیده است. اما یک گمانه زنی دیگر هم حکایت از آن دارد در داخل این دستگاهها مواد منفجره حساس به حرارت آنقدر با ظرافت تعبیه شده است که توانسته از دستگاههای کنترل و اسکنر عبور کند. در نهایت، این بی سیم ها و پیجرها با دریافت فرمان از سرور، منفجر شده اند. 

هیچ شرکتی مسئولیت ساخت این سری از دستگاههای پیجر را به عهده نگرفته است. ژاپن اعلام کرده که تولید این دستگاهها را حدود ده سال پیش متوقف کرده است. شرکت تایوانی گلد آپولو نیز اعلام کرده است که این دستگاهها تولید این شرکت نیست. در این میان، یک شرکت مجارستانی که از روابط مستحکمی با روسیه، صربستان و بلاروس برخوردار است، در معرض اتهام قرار دارد. از آنجا که ایران و شبه نظامیان آن نمی توانند به طیف وسیعی از زنجیره های تأمین دسترسی داشته باشند، بهترین گزینه تهران، شرکت تولید دستگاههای پیجر در بوداپست بود. حزب الله نیز یک شبکه نوپایی دارد که در زمینه پولشویی، قاچاق فناوری و اطلاعات انسانی در اروپا و مخصوصا در مناطقی از اروپای شرقی فعالیت می کند. و با توجه به اینکه اسرائیل در لبنان و ایران نفوذ قابل توجهی دارد، این احتمال وجود دارد که اسرائیل در مرحله قبل از ارسال محموله ها و حتی قبل از مرحله تولید دستگاهها و از همان ابتدا توانسته در این زنجیره نفوذ کند. در کل، نه تنها این سناریوها نزدیک به باور نیست بلکه تعداد سناریوها و گمانه زنی ها زیاد است و اکثر آنها مبتنی بر نظریه توطئه است و یا از لحاظ فناوری توجیه پذیر نیست.

صرف نظر از فرضیه ها و تفسیرهای این حادثه، ذکر این نکته لازم است که واقعه انفجار دستگاههای ارتباطی بی سیم و پیجرها در لبنان با تحولات و شرایطی که به حزب الله و اسرائیل مربوط می شود، همزمانی داشته است که در اینجا به برخی از آنها می پردازیم:

یک. فشارهای مداوم اسرائیل بر حزب الله

این انفجارها در زمانی رخ داد که اسرائیل روندهای متعددی را برای فشار بر حزب الله به کار می گیرد که از جمله آنها می توان به تشدید حملات هوایی اسرائیل بر قلمرو حزب الله اشاره کرد تا این حزب را به عقب نشینی به آن سوی رود لیتانی وادار کند. علاوه بر آن، تهدیدهای اسرائیل و اظهارات مقامات این کشور مبنی بر آمادگی برای حمله به لبنان و یا گسترش عملیات نظامی رو به افزایش نهاده است. از ابتدای جنگ غزه در اکتبر 2023 میلادی، اسرائیل همواره تهدید کرده است که برای از بین بردن تهدید مرزهای شمالی اسرائیل توسط حزب الله، دست به یک عملیات نظامی به لبنان خواهد زد. به عنوان مثال، یو آو گالانت وزیر دفاع اسرائیل در دیدار با لوید آستین همتای آمریکایی خود گفت که اسرائیل خود را ملزم می داند که حزب الله را از نواحی مرزی دور کند. افزون بر اقدامات نظامی، اسرائیل از گزینه های گفتگو و دیپلماسی برای کسب حمایت بین المللی و فشار بر حزب الله لبنان غفلت نکرده است. جالب توجه اینکه عملیات اسرائیل در انفجار پیجرها و دستگاههای ارتباطی بی سیم حزب الله تنها چند ساعت بعد از آن صورت گرفت که تل آویو از خنثی سازی نقشه حزب الله برای ترور یک مقام بلند پایه امنیتی اسرائیل خبر داد

دو. بخشی از جنگ اسرائیل با لبنان، سوریه و ایران

از لحاظ زمانی، می توان این واقعه را ادامه سلسله حملات اسرائیل در منطقه دانست. پیش از این واقعه، اسرائیل به ترور فرماندهان مهم حزب الله دست زد که از جمله می توان به ترور فؤاد شکر فرمانده ارشد حزب الله در 30 جولای 2024 میلادی در بیروت و همچنین ترور اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس در 31 جولای در تهران اشاره کرد. همچنین، تنها چند روز قبل از این انفجارهای دستگاههای ارتباطی، تل آویو در یک عملیات بزرگی یک مرکز تحقیقاتی را در منطقه مصیاف سوریه هدف قرار داد. از این رو، می توان گفت که انفجار دستگاههای ارتباطی نیروها و فرماندهان حزب الله، مرحله دیگری از جنگ افروزی های اسرائیل است که نه تنها حزب الله لبنان بلکه ایران را نیز نشانه گرفته است. این سلسله رخنه های اطلاعاتی بزرگ که هر از چندگاهی بدنه امنیتی ایران و حزب الله را هدف قرار می دهد، تهران را در درد سر بزرگی گرفتار کرده است.

سه. فشارهای داخلی بر دولت اسرائیل

دولت نتانیاهو برای رسیدگی به وضعیت مناطق مرزی شمالی و بازگشت امن آوارگان اسرائیلی به مناطق شمالی، تحت فشارهای داخلی فزاینده ای قرار دارد. نظر سنجی اخیر روزنامه عبری زبان معاریف حکایت از آن دارد که 62 درصد اسرائیلی ها از حمله نظامی مؤثر علیه حزب الله حمایت می کنند. در همین راستا، بنیامین نتانیاهو اخیرا از احتمال  گشودن جبهه جنگی گسترده ای در جنوب لبنان خبر داده است که انتظار می رود شرایط امنیتی در مرزهای اسرائیل با لبنان را تغییر دهد.

دوم: پیامهای اسرائیل از این عملیات

شرایط زمانی و گستردگی دامنه این رخداد، پیامها و نشانه های مهمی برای داخل و خارج لبنان دارد که در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم:

یک. در میانه فشارهای داخلی بر دولت اسرائیل و تهدیدهای تل آویو مبنی بر گسترش دامنه جنگ و همچنین تلاشهای بین المللی برای جلوگیری از افزایش تنش در جبهه جنوبی لبنان، هدف اسرائیل از اقدام به عملیات انفجارهای اخیر ارسال این پیام واضح به همگان بود که بدون تحمل خسارتهای میدانی و هزینه های هنگفت نظامی قادر است ضربات کاری بر پیکره حزب الله وارد کند.

دو. اسرائیل با این عملیات بی سابقه خواست مشخصا به حزب الله پیامی در مورد سطح توانمندی سایبری اسرائیل مخابره کند مبنی بر اینکه قادر است این رخنه امنیتی علیه حزب الله را به سطوح بالاتری نیز افزایش دهد؛ به ویژه اینکه حزب الله به خاطر ترس از رخنه اسرائیل، در استفاده از تکنولوژی با چالشهای متعددی روبرو است و به همین سبب برای اینکه ارتباطات حزب از شنود اسرائیل در امان بماند، از وسایل و تجهیزات ابتدایی استفاده می کند. چندی قبل، سید حسن نصر الله رهبر حزب الله لبنان، اکیدا به اعضای حزب توصیه کرد که موبایلها را همراه خود نداشته باشند؛ چرا که ارتباطات موبایل به سادگی قابل شنود و رهگیری است. در نتیجه، این حادثه نشان داد که ظاهرا اسرائیل توانایی نفوذ به وسایل ارتباطی ابتدایی و معمول را نیز دارد و می تواند از آنها به عنوان سلاح علیه حزب الله به کار گیرد. و در عین حال، حزب الله توان مقابله با قدرت پیشرفته سایبری اسرائیل را ندارد. و این به معنای تغییر قواعد درگیری میان طرفین است و برتری اسرائیل در مقابل دشمنانش را ثابت می کند.

سه. علی رغم اینکه انفجار دستگاههای پیجر و دستگاههای ارتباطی بی سیم در میان اعضای حزب الله رخ داده است، اما نکته مهم اینجاست که این انفجارها در متن زندگی روزانه و در قلب جامعه آنان رخ داده است که تأثیر بی ثباتی آن از عملیاتهای اخیر اسرائیل در ترور فرماندهان و جنگجویان حزب الله به مراتب بیشتر است. در نتیجه، اسرائیل خواست با این عملیات این باور را در میان صفوف افراد حزب الله ایجاد کند که سازمان اطلاعات اسرائیل در میان آنها کاملا نفوذ کرده است. این باور، می تواند یک وضعیت نگرانی و بی اعتمادی در میان صفوف حزب الله حاکم سازد.

چهار. در ادامه عملیات رخنه در سوریه، وقوع سلسله انفجارهای همزمان در لبنان که سفیر ایران در لبنان را نیز نشانه گرفت، تأکیدی بر این واقعیت است که اسرائیل به ماهیت ارتباط ساختاری میان حزب الله و ایران کاملا اشراف دارد و می تواند در صفوف حزب الله رخنه کند.

سوم: سناریوهای احتمالی پاسخ حزب الله

در پی عملیات انفجارهای اخیر لبنان که چندین کشته و هزاران مجروح بر جای گذاشت، اسرائیل در انتظار گزینه ها و نحوه پاسخ حزب الله است. رسانه های اسرائیل گزارش دادند که دولت نتانیاهو نیروها و ارگانهای مختلف را برای مقابله گسترده تر با جزب الله فراخوانده است. و در سایه تهدید حزب الله به پاسخ، ارگانهای امنیتی اسرائیل برای بررسی سناریوهای احتمالی حزب الله جلسات پیاپی تشکیل می دهند.

یک. سناریوی اول: پاسخ گسترده ای که به جنگ تمام عیار منجر شود

این سناریو در صورتی است که حزب الله لبنان تصمیم به تغییر قاعده بازی در جنگ با اسرائیل را داشته باشد یعنی با موشکهای بالستیک که علاوه بر برد زیاد، قدرت تخریب زیادی نیز دارند به عمق اسرائیل حمله کند و همزمان، گروههای مختلف شبه نظامی مورد حمایت ایران نیز از سایر مناطق نفوذ به این جنگ ملحق شوند و به حملات سنگینی علیه اسرائیل دست بزنند و بعید هم نیست که سپاه پاسداران ایران در انتقام ترور اسماعیل هنیه در خاک ایران و نقض تمامیت ارضی ایران وارد عمل شود. باید گفت که با توجه به چندین دلیل، احتمال تحقق این سناریو بعید به نظر می رسد. اول اینکه، ایران، حزب الله و شبه نظامیان مورد حمایت ایران خوب می فهمند که این انفجارها سیاست نتانیاهو و یک تله برای حزب الله است تا به تل آویو حمله کند تا اسرائیل نیز در برابر جامعه بین الملل بهانه کافی برای حمله به لبنان را به دست آورد. در نتیجه، حزب الله هرچند که در مخمصه قرار گیرد، در راستای اهداف نتانیاهو دست به اقدامی نمی زند. همچنین حزب الله و ایران نیک می دانند که ورود به جنگی که هزینه سرسام آوری داشته باشد، به نفع آنان نیست.

دو. سناریوی دوم: صرف نظر از انتقام برای دوری از گرفتاری در تله اسرائیل

اخیرا، با افزایش ضرب آهنگ تنش میان ارتش اسرائیل و حزب الله در نواحی مرزی جنوب لبنان، احتمال حمله نظامی گسترده اسرائیل علیه حزب الله نیز افزایش یافته است. و در چند روز اخیر نتانیاهو تهدیدها علیه لبنان را نیز افزایش داده و اعلام کرده است که دولت او برای گسترش عملیات نظامی در جبهه لبنان آمادگی دارد تا زمینه بازگرداندن شهرک نشینان آن مناطق را فراهم سازد. این تهدیدهای اسرائیل احتمالا حزب الله را وادار خواهد کرد که به تهدید اکتفا کند و از پاسخ به این حملات صرف نظر کند. زیرا حزب الله می داند که نتانیاهو به دنبال بهانه ای است تا حزب الله و همچنین لبنان را در جنگ ویرانگر دیگری درگیر کند، این در حالیست که لبنان هم اکنون با بحرانهای سیاسی و اقتصادی دست به گریبان است.

سه. سناریوی سوم: پاسخ حساب شده

طبق این سناریو، احتمالا حزب الله از پاسخ به این حمله اسرائیل صرف نظر نخواهد کرد اما به یک پاسخ حساب شده ای که از قواعد معمول درگیری فراتر نرود، اکتفا خواهد کرد. یعنی احتمالا، این بار نیز پاسخ حزب الله در همان سطحی خواهد بود که در انتقام به ترور فرماندهان حزب الله و جریان مقاومت در لبنان، صورت گرفت. به عنوان مثال، می توان به عملیات انتقام ترور صالح العاروری فرمانده حماس و یا ترور فؤاد شکر فرمانده ارشد حزب الله و دیگر فرماندهان این حزب اشاره کرد. احتمالا، پاسخ حزب الله این بار سخت تر خواهد بود اما یقینا به سطح یک عملیات گسترده نخواهد رسید. و احتمالا حزب الله تلاش خواهد کرد تا شرایط را به گونه ای فراهم کند که عملیات انتقامی، حزب الله و لبنان را به جنگ گسترده ای سوق ندهد. و همانطور که در مورد انتقام ترور فؤاد شکر رخ داد، حزب الله در پاسخ اندکی تأخیر خواهد کرد و با هیاهوی تبلیغات رسانه ای توقعات درباره سطح عملیات را بالا می برد تا در صورت انجام یک ضربه محدود، طرف مقابل آن را بپذیرد و هر دو طرف به قواعد معمول درگیری بازگردند. و احتمالا از آنجا که در این حمله سفیر ایران نیز هدف قرار گرفته حمله مستقیم به ایران نیز محسوب می شود، حزب الله در مورد پاسخ به این حمله با ایران هماهنگ خواهد کرد. گفتنی است که بعد از حمله اسرائیل به ساختمان کنسولگری سفارت ایران در دمشق، ایران مستقیما پاسخ داد اما پاسخ ایران چنان حساب شده صورت گرفت که تهران را به جنگی پر دامنه سوق نداد. در قالب این سناریو، بعید نیست که در سایه تنش روزافزون، چندین جبهه در این پاسخ حساب شده شرکت کنند تا هزینه ها و پیامدهای آن تنها بر دوش حزب الله سنگینی نکند و اسرائیل به هدف خود که همانا کسب بهانه برای حمله به حزب الله است، دست نیابد.

آنچه احتمال این سناریوی را تقویت می کند این است که حزب الله از سوی طرفداران و حامیان داخلی و خارجی خود برای انتقام، تحت فشار قرار دارد. از این رو، برای حفظ اعتبار خود و حفظ اعتماد طرفداران و حامیان خود ناگزیر به واکنش در مقابل این حمله است. همچنین محبوبیت و اعتبار حسن نصر الله رهبر این حزب نیز در بوته آزمون قرار گرفته است. زیرا حمله به فرماندهان حزب الله یکی از خطوط قرمز این سازمان است و عملیاتی به این حجم و گستردگی به نحو اولی، در خور پاسخ است. همچنین این رخنه نشان می دهد که اسرائیل پایگاه داده حزب الله را در اختیار دارد. این حمله سایبری نه تنها از شناسایی عناصر حزب الله توسط اسرائیل پرده برداشت بلکه نشان داد که اسرائیل برای مقابله با حزب الله به پایگاه داده و دیگر اطلاعات فوق العاده مهم این حزب دسترسی دارد. در نتیجه، اگر حزب الله هرچند به صورت نمادین پاسخی ندهد، اعتبار این حزب و رهبری آن در معرض سؤال قرار می گیرد. همچنین حزب الله که بعد از سالها توانسته است اعتبار کم رنگ خود را در جهان عرب و جهان اسلام احیا کند، بار دیگر این اعتبار خود را از دست خواهد داد.

لازم به ذکر است که حزب الله از آغاز جنگ غزه، همواره در مقابله با اسرائیل به سناریوی حساب شده روی آورده است. در پاسخ به عملیاتهای گذشته، حزب الله چندین فاکتور را همواره در نظر گرفته است از جمله اینکه، اسرائیل اساسا خواهان گسترش جبهه درگیری با حزب الله است؛ زیرا اولا، حزب الله به یک قدرت مهمی در مرزهای شمالی اسرائیل بدل شده است. ارزیابی های اسرائیل حکایت از آن دارد که قدرت بازدارندگی تل آویو در مقابله با حزب الله بسیار رنگ باخته است. علاوه بر آن، فشارهای جریان افراطی در اسرائیل برای انتقال جنگ به شمال افزایش یافته است. و برخی از مقامات اسرائیل مانند بن غفیر و اسموتریچ که از وزرای اسرائیل هستند خواهان آن هستند که تل آویو جنوب لبنان را به عنوان بخشی از سرزمین موعود به خاک اسرائیل ضمیمه کند. همچنین، نخست وزیر اسرائیل تمایل دارد در مقابل فشارهای داخلی و بین المللی مبنی بر پایان جنگ و توافق با حماس، به گزینه فرار به جلو متوسل شود؛ به ویژه اینکه حمله او به باریکه غزه علی رغم ویرانی گسترده ای که بر جای گذاشته اما نتوانسته است اهداف خود را محقق سازد. و بی تردید، حزب الله در محاسبات خود این ارزیابی های اسرائیل را لحاظ می کند مخصوصا که اسرائیل در راستای آمادگی برای جنگ احتمالی با حزب الله، عملا برخی از جنگ افزارها و نیروهای خود را از جنوب به شمال منتقل کرده است.

افزون بر آن، حزب الله به جنگ کنونی اسرائیل در قاب بزرگتر می نگرد که همانا جنگ میان رژیم اسرائیل و جبهه گسترده منطقه ای موسوم به محور مقاومت است. نگاه حزب الله به این جنگ، نه صرفا جنگ اسرائیل با لبنان و فلسطین بلکه یک جنگ فرسایشی و طولانی مدت در مقابل اسرائیل است که در درازمدت می تواند به تغییر موازنه منطقه ای منجر شود. در این شرایط و در این برهه زمانی به نفع حزب الله نیست که با یک پاسخ منفعلانه بهانه اسرائیل را برای حمله گسترده به این حزب و سرزمین لبنان فراهم کند و جنگ را از روند کنونی آن به سوی نبردی پر دامنه سوق دهد.

در محاسبات حزب الله این واقعیت نیز لحاظ می شود که این حزب تمایلی برای ورود به یک جنگ گسترده را ندارد که به سرنوشت حماس در غزه مبتلا شود. حزب الله بر این باور است که هرگونه تشدید و یا پاسخی گسترده، قواعد معمول درگیری را تغییر می دهد. و در نتیجه، در چنین جنگ پر دامنه ای حزب الله نه تنها با اسرائیل بلکه با یک ائتلاف بین المللی و منطقه ای به رهبری ایالات متحده روبرو خواهد شد. گفتنی است که ایالات متحده اقدام به بسیج تجهیزات نظامی خود در منطقه کرده است که از زمان حمله به عراق تا کنون سابقه نداشته است. و احتمالا، در این میان اگر جنگی رخ دهد، با یک ضربه کاری حزب الله را سالها به عقب باز می گرداند. اما با این همه، ذکر این نکته نیز لازم است که ایالات متحده تمایلی به تشدید تنشها ندارد و در این برهه زمانی که در آستانه انتخابات قرار دارد از تمام پتانسیل خود برای جلوگیری از گسترش دامنه جنگ استفاده می کند. اما در عین حال، ایالات متحده نیک می داند که محال است ایران و حزب الله بدون پاسخ از کنار این حمله بگذرند. به همین سبب، تلاش می کند علاوه بر استفاده از ظرفیت دیپلماسی، از قدرت سخت نیز استفاده کند تا از یک سو، رفتار حزب الله را کنترل کند به گونه ای که این حزب به یک پاسخ نمادین اکتفا کند و از سویی دیگر، به اسرائیل فشار آورد که این اگر چنانچه پاسخ حزب الله سنگین نباشد، زنجیره واکنش را ادامه ندهد.

علاوه بر آن، در صورت بروز هرگونه تنش گسترده تر محاسبات داخل لبنان را نیز باید لحاظ کرد؛ به ویژه اینکه احتمال دارد گسترش دامنه درگیری، به جنگی منجر شود که زیر ساختهای لبنان را به کلی ویران کند و اگر این جنگ به تمام سرزمینهای لبنان کشیده شود، آنگاه شرایط در داخل لبنان به زیان حزب الله تغییر خواهد کرد. و دشمنان حزب الله با استفاده از این جنگ، موازنه های داخلی که همواره ابزار حزب الله برای تسلط بر فضای سیاسی، امنیتی و نظامی لبنان بوده است، را به زیان حزب الله تغییر خواهند داد. و حزب الله نیز تمایلی به تحمل چنین هزینه و یا به عبارتی مقابله همزمان با دشمنان داخلی و خارجی را ندارد.

ذکر این نکته نیز لازم است که حزب الله در گزینه هایی که در این جنگ پیش رو دارد، به سیاست ایران و یا آنچه به محور مقاومت موسوم است، پایبند خواهد بود. این محور به رهبری ایران، بر اساس سیاست تنش حساب شده عمل می کند؛ زیرا گسترش دامنه درگیری می تواند خسارت راهبردی کلانی را برای ایران به همراه داشته باشد؛ چرا که گسترش جنگ می تواند به نابودی زیر ساختهای نظامی گروههای شبه نظامی مورد حمایت ایران منجر شود. و این احتمال نیز وجود دارد که دامنه این جنگ آنقدر گسترده شود که به خاک ایران نیز سرایت کند. و این مسأله ای است که ایران تلاش می کند بر اساس دکترین دفاع پیش دستانه از آن اجتناب کند. البته واشنگتن نیز در این زمینه به طور ضمنی با ایران هم رأی است. هر دو کشور تمایلی ندارند که دامنه این جنگ آنقدر گسترش یابد که از کنترل خارج شده و به مناطق دیگری نیز سرایت کند.

و در پایان باید گفت که بدون شک انفجار دستگاههای ارتباطی بی سیم و پیجرهای نیروهای حزب الله حاصل یک رخنه عمیق امنیتی اسرائیل علیه حزب الله است. و تفاوت طرفین را در توانمندیهای تکنولوژیک و اطلاعاتی به وضوح نشان می دهد. و بار دیگر بر مسأله برتری اسرائیل در موازنه قدرت تأکید می کند. حزب الله نیک می داند که در میانه فشارهای فزاینده طرفداران و حامیان داخلی و خارجی خود گزینه های چندانی پیش رو ندارد. هر سه سناریویی که مطرح شد، مسائل و چالشهایی به همراه دارد که دست زدن به هر یک از آنها حزب الله را با مشکل روبرو می سازد. اما آنچه در برهه کنونی برای حزب الله اهمیت دارد این است که وضعیت کنونی که در پی انفجارهای دستگاههای ارتباطی اعضایش پیش آمده را به خوبی مدیریت کند و منظومه اطلاعاتی و امنیتی خود را به نحوی بازسازی کند که دیگر شاهد رخنه به فرماندهان ارشد و نخبگان نظامی تأثیر گذار نباشد.

موسسه بين المللى مطالعات ايران
موسسه بين المللى مطالعات ايران
موسسه بين المللى مطالعات ايران