حملات نظامی مستقیم اسرائیل به خاک ایران که برخی آن را ضربات کاری و مهلک توصیف کرده اند، از زمان جنگ ایران و عراق تا کنون بی سابقه بوده است. ایران برای اینکه جنگ را از مرزهای خود دور نگهدارد، همواره بر راهبرد ایجاد شبکه ای از بازیگران غیر دولتی تکیه کرده است که به عنوان متحد ایران نقش آفرینی های پیشگیرانه ای از خود نشان داده و در فاصله ای دور از مرزهای جغرافیایی ایران به عنوان سپرهای نظامی و مذهبی در برابر تهدیدها عمل کنند که در دانش نظامی از آن به عنوان « دفاع پیشدستانه» یاد می شود. با توجه به حافظه تاریخی ایران در مورد تهدیدها و اشغالها، تهران برای پاسداری از امنیت و نظام خود، از هیچ تلاشی فروگذار نکرده است.
در پرتو حملات بی امان اسرائیل به پایگاههای نیابتی ها و در نهایت، انجام عملیات هوایی منظم به خاک ایران، پژوهش حاضر در صدد است به این سؤالات پاسخ دهد: روند تقابلی میان اسرائیل و ایران به کدام سمت خواهد رفت؟ آیا ایران خواهد توانست همچنان به فشارهای خود علیه اسرائیل ادامه داده و با همان روشهای سنتی توان اسرائیل را دچار فرسایش کند؟ در سایه انهدام ارتباط میان هسته های شبکه های نیابتی ها، چه سرنوشتی در انتظار شبه نظامیان مورد حمایت ایران است؟
نخست: حمله اسرائیل قواعد معمول درگیری را برهم زد
بعد از جنگ 2006 میلادی میان حزب الله و اسرائیل، ایران این ایده را تقویت کرد که پیروزی حزب الله در راستای پیروزی ایران است چراکه اسرائیل را از مرزهای ایران دور نگهداشته و در فاصله ای دور از مرزهای ایران، آن را تحت فشار قرار می دهد. برای اینکه حزب الله بتواند همچنان به تحرکات ایذایی خود علیه اسرائیل ادامه دهد، ایران تلاش کرد از طریق خاک سوریه و عراق یک راه ارتباطی با خط مقدم، یعنی «حزب الله»، ایجاد کند. قواعد بازی که در این میان شکل گرفت، برای تهران چندان پرهزینه نبود و چنین به نظر می رسید که این همان نسخه نهایی است که خود را حاکم ساخته است. از این رو، بخش اعظم دکترین نظامی ایران بر تقویت و تداوم همین ایده تمرکز داشت. عملیات توفان الاقصی حماس علیه اسرائیل در هفتم اکتبر 2023، حلقه دیگری از آتش و فشار علیه اسرائیل بود که صحت همان ایده بازدارندگی که تهران از زمان تأسیس حزب الله روی دست گرفته بود، را تقویت می کرد.
اما اسرائیل تلاش کرد با انجام عملیاتی متقابلا دست به تشدید تنش زده و دامنه جنگ را به خارج از مرزهای خود بکشاند. اطلاعات دقیق استخباراتی و همچنین استفاده از فناوری پیشرفته از مهمترین عوامل موفقیت اسرائیل در این زمینه بود. اسرائیل توانست اعضای تأثیرگذار در آنچه که ایران «محور مقاومت» می نامد، را شناسایی و رصد کند و در نتیجه، مقامات ایران را در خاک سوریه و در سفارت ایران در دمشق هدف قرار داد. و حتی موفق شد اسماعیل هنیه رئیس پیشین دفتر سیاسی حماس را ترور کند و علاوه بر ترور دبیر کل حزب الله لبنان، تمام فرماندهان رده اول و دوم آن را حذف کند. و در نهایت، یحیی سنوار رئیس حماس را نیز ترور کرد. ایران تلاش کرد با پاسخ محدود و اعلام شده، از شدت رویارویی بکاهد و قواعد درگیری معمول را حفظ کند.
موفقیت اسرائیل در تضعیف توان حزب الله و حماس فراتر از حد انتظار بود و احتمالا همین امر نیز اسرائیل را وسوسه کرد که با کنار گذاشتن قواعد معمول درگیری مستقیما به خاک ایران حمله کند. حمله اسرائیل به پایگاههای نظامی ایران حکایت از آن دارد که اسرائیل در صدد است معادله درگیری تازه ای را آن طور که می خواهد ترسیم کند.
گزارشهای رسانه ها حکایت از آن دارد که اسرائیل در این عملیات، مجتمع تولید موشک در شمال تهران، کارخانه های تولید سوخت جامد موشک و پایگاههای پدافند هوایی را هدف قرار داده است. هرچند که این حملات نتوانسته توان موشکی ایران را فلج کند، اما این پیام را با خود دارد که اسرائیل می تواند به داخل ایران رسیده و توانمندیهای دفاعی ایران را فلج نماید. یعنی اگر تشدید تنشها ادامه یابد، فضای ایران در مقابل تهدید اسرائیل عریان و بی دفاع خواهد بود.
بی تردید، در سایه شرایط سخت کنونی، تصمیم ساز ایرانی با این سؤال روبرو است که چگونه می تواند معادله بازدارندگی مؤثری را حفظ کند. احتمالا، ایران امیدوار است با حمایت روسیه و چین بتواند در مقابل برتری اسرائیل تاب آوری داشته باشد، گفتنی است علاوه بر اینکه غربی ها از اسرائیل حمایت می کنند، سازمان ملل نیز چشم خود را بر اقدامات آن بسته است. اما باید گفت که رهیافتهای کشورهای بزرگی چون روسیه و چین به بده و بستان میان کشورهای بزرگ محدود خواهد شد و ممکن است نتواند رضایت ایران را در مورد بازپس گیری موقعیت برتر در جنگ کنونی کسب کند.
در مرحله گذشته، وقتی ایران دریافت که هماهنگی تهران و بازوهای مقاومت کاهش یافته است، تلاش کرد با میکانیسم تازه ای گروههای محور مقاومت را زیر نظر تهران فعال تر سازد. از این رو، پارلمان ایران بررسی طرحی با عنوان « تشکیل پیمان امنیتی دفاعی میان گروههای مقاومت و کشورهای حامی آنها» را آغاز کرد. گفتنی است هدف از تشکیل این ائتلاف که قرار است توسط سپاه پاسداران مدیریت شود، تقویت محور موسوم به مقاومت و تأثیرگذاری بر معادلات امنیتی نظامی و سیاسی منطقه است. همچنین، از دیگر اهداف این ائتلاف، ترمیم شکاف ناشی از ضعف و کاهش نقش آفرینی محور مقاومت در تعیین روند تحولات اخیر سیاسی و نظامی خاورمیانه مخصوصا در جنگ اسرائیل علیه غزه و لبنان و همچنین ترمیم رخنه های امنیتی است که منجر به ترور مهمترین رهبران و فرماندهان محور مقاومت توسط اسرائیل شد.
با توجه به حذف رهبران و فرماندهان مهم محور مقاومت که ارکان اساسی پروژه منطقه ای ایران بودند و خسارتهای مادی و نفوذ به پیکره محور مقاومت و همچنین عدم تمایل سوریه به ادامه این رهیافتها در پرتو چشم دوختن به نقش تأثیرگذار جهان عرب که آن را از سرنوشت غزه و لبنان دور نگهدارد، می توان گفت که این اقدام ایران نوش دارویی بعد از مرگ سهراب است.
اما در سایه پیشرفت برنامه هسته ای ایران و مخالفت قدرتهای بزرگ با هرگونه حمله علیه تأسیسات هسته ای که می تواند خطرات بزرگی به دنبال داشته باشد، این احتمال وجود دارد که تهران به پیشرفت برنامه هسته ای به عنوان یک گزینه راهبردی برای بقای موجودیت خود، سرعت بخشیده و با رونمایی از سلاح هسته ای، جهان را در مقابل واقعیت تازه ای قرار دهد که معادله تازه ای را در تعامل با ایران تعریف می کند و به ایران کمک می کند تا در گفتگوها از موضع قدرت وارد شود. البته نباید از یاد برد که این سناریو می تواند خطراتی را به دنبال داشته باشد و حتی می تواند به بهای بقای نظام تمام شود.
گزینه دیگر این است که ایران به این حمله اسرائیل پاسخ ندهد و زنجیره واکنش را همینجا متوقف کند و با این تنش زدایی، تلاش نماید با توسل به دیپلماسی تنشها با غرب را کاهش دهد. ایران نیک می داند که اکنون توجه به اقتصاد و حل بحران با غرب یک ضرورت است. آنچه شانس این سناریو را تقویت می کند این واقعیت است که با روی کار آمدن دولت جدید به ریاست مسعود پزشکیان در رویکرد کلی سیاست خارجی ایران نشانه هایی از تمایل به گشایش و ارتباط با طرف غربی مخصوصا در مورد یافتن سازوکاری برای مدیریت مناقشه با ایالات متحده دیده می شد؛ چراکه ایالات متحده با در اختیار داشتن ابزارهای فشار، دست بالاتری در گفتگوها دارد. نشانه های این رویکرد در سخنرانی رئیس جمهور ایران در مجمع عموی سازمان ملل که در اوایل اکتبر امسال برگزار شد، به خوبی هویدا بود. تهران بر این باور بود که به مدد حلقه آتشی که در اطراف تل آویو بر افروخته است، غرب را وادار می سازد که با مماشات، به ایران در دور زدن تحریمها کمک کند و همچنین با کاهش سقف مطالبات و شروط خود در مقابل ایران، سبب شود که ایران بدون تحمل خسارتهای کلان بتواند پرونده هسته ای خود را مدیریت کند. اما روند تحولات چنان پر شتاب بود که برنامه های ایران را به کلی برهم زد.
سوم: خطرات تشدید تنش متقابل
علی رغم اینکه اسرائیل با پیروزی هایی که کسب نموده توانسته است تا حدی ناکامی خود در تحقق مهمترین مأموریت خود یعنی آزاد کردن گروگانها را جبران کند، اما حملاتی که به عمق اسرائیل صورت گرفت و به منزل شخصی نخست وزیر اسرائیل اصابت کرد، نشان می دهد که سرنوشت این جنگ هنوز هم مشخص نیست و علی رغم هیاهوی نتانیاهو مبنی بر اینکه دستش به تمام نقاط خاورمیانه می رسد، اما او هنوز در تأمین امنیت داخلی مشکل دارد و نتوانسته است آوارگان داخلی را به شهرک هایشان و همچنین گروگانها را به خانواده هایشان بازگرداند. و جنایتهای غیر انسانی و ویرانگریهایی که مرتکب شده است، در حافظه نسلها باقی خواهد ماند. و در شرایطی که اقتصاد اسرائیل دچار فرسایش است، باقی ماندن در حالت جنگی برایش سخت است. و شاید در آینده مردم اسرائیل به این واقعیت برسند که ادامه زندگی در اسرائیل نیازمند تجدید نظر در بسیاری از سیاست ها است.
علاوه بر آن، اسرائیل علی رغم اینکه ارتش تا به دندان مسلح دارد، اما با نگرانیهای امنیتی دست به گریبان است؛ چرا که همچنان با چالشهای امنیتی بزرگی مواجه است و در تحقق کامل اهداف خود مانند بازگرداندن گروگانها و تأمین امنیت داخلی ناتوان مانده است. در نتیجه، ادامه رهیافتهای امنیتی کنونی برای اسرائیل سخت است چراکه پیامدهای اقتصادی و امنیتی آن قبل از همه، متوجه خود اسرائیلی ها است و در نتیجه جنایات وحشیانه ارتش اسرائیل، تنفر از اسرائیلی ها در جهان رو به افزایش است.
در مقابل، شاید بتوان گفت که نظریه بازدارندگی سنتی ایران در برابر فناوریهای پیشرفته اسرائیل که حمایت غرب را نیز با خود دارد، رنگ باخته است. و اکنون تهران گزینه های چندانی در اختیار ندارد. از این رو، ممکن است تهران برای جلوگیری از پیروزی اسرائیل در جنگ کنونی، ریسک کند و برنامه هسته ای خود را سرعت بخشد. البته این وضعیت می تواند خطرهای زیادی نیز به دنبال داشته باشد و منطقه را به سوی سرنوشتی نامعلوم و پیامدهای غیر منتظره ای سوق دهد که از جمله آنها می توان به افزایش تنش با غرب و رواج مسابقه تسلیحاتی در منطقه اشاره کرد. از این رو، شایسته است که ایران برای تقویت موضع خود به گزینه ای دیپلماتیک روی آورد و از این گزینه پرخطر دوری کند.
ما بر اين باوريم که اقدام ایران در تضعیف دولت ملی کشورهایی چون عراق، سوریه و لبنان مسیر اسرائیل را برای ورود به داخل ایران هموار کرد. همچنین سیاستی که اسرائیل برای اختلاف افکنی میان سازمان فتح و حماس دنبال کرد و مانع تشکیل دولت فلسطینی شد، زمینه بروز حوادث هفتم اکتبر را فراهم ساخت و این امر به اسرائیل امکان داد تا جبهه های دیگری در لبنان و ایران نیز بگشاید.
در حالیکه نگاه جهان به نتیجه انتخابات آمریکا دوخته شده است، سیاست فعلی واشنگتن همانا ادامه حمایت بی چون و چرا از اسرائیل است. و در این میان به مذاکرات با ایران و بحث درباره موضوعاتی که برای ایران مهم است، چندان محلی از اعراب ندارد. لذا، بدترین سناریویی که ایران انتظار دارد این است که جمهوری خواهان به رهبری دونالد ترامپ به کاخ سفید راه یابند؛ همان کسی که با ترور قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس یک ضربه کاری بر پیکره پروژه منطقه ای ایران وارد کرد و از آن زمان بود که رشته گروههای مقاومت از هم گسست.
برآیند
می توان گفت از رویدادهای اخیر عبرت های زیادی به دست آمد؛ از جمله اینکه خشونت نتیجه ای جز خشونت بیشتر و عمیق تری به دنبال ندارد. و هر دو طرف ایرانی و اسرائیلی باید این واقعیت را درک کنند که دود اقداماتشان در قربانی کردن دیگران به چشم خودشان خواهد رفت. و شاید وقت آن رسیده باشد که هر دو طرف برای اینکه دیگر طعم تلخی را نچشند، سیاستهای خود را به طور اساسی مورد بازنگری قرار دهند. ظاهرا، طرفین برای برون رفت از این تنگنای ظاهرا ادامه دار، گزینه های زیادی هم پیش رو ندارند. اما عبرتهای زیادی هست که هر دو طرف باید آنها را مورد توجه قرار دهند. و شاید ابتکار عربی برای حل و فصل مسأله فلسطین و برقراری روابط با اسرائیل یکی از راههای برون رفت از این مخمصه باشد که نیاز به حمایت و پذیرش هر دو طرف درگیری دارد.
همچنین، نتایج منفی که امروز در منطقه شاهد آن هستیم، بر درستی موضع پادشاهی عربستان سعودی و کشورهای عربی صحه می گذارد. عربستان سعودی و کشورهای عربی همواره بر این نکته تأکید کرده اند که باید از تمامیت ارضی و حاکمیت کشورهای عربی پاسداری کرد و نباید اجازه داد تا گروههای شبه نظامی و یا کشورهای خارجی برای پیشبرد برنامه های خطرناک، روند تصمیم سازی کشورهای عربی را در اختیار خود بگیرند.