در بحبوبه اعتراضات مردمی که در پی کشته شدن مهسا امینی از 14 سپتامبر 2022 میلادی بدینسو در بسیاری از شهرهای ایران جریان دارد، رژیم ایران برای مقابله با اعتراض کنندگان بلوچ در اقلیم سیستان و بلوچستان که با پاکستان و افغانستان هم مرز است، رویه بسیار خشنی در پیش گرفت و اعتراضات مردمی در این اقلیم مهم ژئوپلیتیک به درگیریهای خونین میان نیروهای امنیتی و تظاهر کنندگان بلوچ منجر شد. در نتیجه این درگیریها 63 تن از تظاهر کنندگان بلوچ کشته و 270 تن دیگر مجروح شدند. با توجه به اینکه در مجموع در سایر استانها 91 نفر در این اعتراضات جان خود را از دست داده اند، سیستان و بلوچستان بیشترین آمار قربانی را به خود اختصاص داده است. اینکه تعداد کشته شدگانِ هیچ کدام از استانها به پای کشته شدگان سیستان و بلوچستان نمی رسد، گویای این واقعیت است که اعتراضات در سیستان و بلوچستان با اعتراضات سایر استانها متفاوت است و همین امر سبب شده است که علاقمندان به امور ایران، تحولات این اقلیم را با حساسیت بیشتری دنبال کنند. همچنین این امر، سؤالاتی را بر می انگیزد مبنی بر اینکه انگیزه های برخورد شدید امنیتی با اعتراض کنندگان بلوچ چیست و این رویه سرکوبگرانه رژیم در مقابل اعتراض کنندگان بلوچ با سیاستهای رژیم برای مهار تظاهرات اعتراضی که هر از چندگاهی فضای کشور را در بر می گیرد، چه رابطه ای دارد؟
نخست: ویژگیهای درگیری میان نیروهای امنیتی و معترضان در بلوچستان
در کنار اعتراضات مردمی که در پی کشته شدن مهسا امینی به دست پلیس امنیت اخلاقی سراسر ایران را در بر گرفته، سیستان و بلوچستان نیز با این اعتراضات همراهی کرد. نارضایتی مردم از نابسامانی وضعیت معیشتی، اقتصادی و اجتماعی کشور و نیز سیاستهای سرکوبگرانه، حذف، به حاشیه راندن، بی عدالتی و تبعیض طبقاتی سبب شد که این اعتراضات در سرتاسر ایران گسترده شود. اما بنا به گفته کنشگران بلوچ سطح این رویارویی در بلوچستان بسیار بالا بود. روز جمعه 30 سپتامبر 2022 میلادی، تعدادی از شهروندان بعد از مراسم نماز جمعه در اعتراض به تجاوز فرمانده نیروی انتظامی شهرستان چابهار به یک دختر 15 ساله بلوچ، و نیز برای همراهی با اعتراضات سراسری ضد حکومتی در مقابل یکی از پاسگاههای زاهدان تجمع کردند. اما حکومت این تجمع مردمی را به گونه دیگری روایت كرده و آنان را عده ای آشوب طلب و جدایی طلب ( یعنی افرادی وابسته به جیش العدل بلوچ) توصیف كرده است که به پاسگاه پلیس یورش بردند تا آن را به تصرف خود درآورند.
پلیس نیز ادعا کرده است که بنا بر اعتراف یکی از افراد بازداشت شده، افراد ناشناسی در میان جمعى که جلوی پاسگاه پلیس تجمع کرده بودند، اسلحه توزیع کردند. اما دفتر مولوی عبد الحمید اسماعیل زهی که امام جمعه اهل سنت زاهدان است، روایت دیگری از این ماجرا دارد مبنی بر اینکه: برخی از جوانان بعد از ادای نماز جمعه شعارهایی سر دادند و تعداد اندکی از آنان به پاسگاه پلیس نزدیک شده و به طرف آن سنگ پرتاب کردند. پلیس نیز به آنان تیر اندازی کرد که ده ها تن کشته و زخمی برجای گذاشت.
دوم: سیاستهای بی توجهی و تبعیض حکومت در قبال مردم بلوچ
رژیم کنونی از همان ابتدا که 40 سال پیش قدرت را در ایران به دست گرفت، به حکم ماهیت نظام دینی، در قبال تمام کسانی که به نژاد فارس و یا به مذهب شیعه تعلق نداشتند و نیز با فارس و شیعیانی که با رژیم سر سازگاری نداشته و نسبت به سیاستهای داخلی و خارجی آن انتقاد داشتند، سیاست بی توجهی و حذف را دنبال کرد. این رژیم، نه تنها به مانند سایر اقلیت ها بلوچ را نیز نادیده گرفته و به حاشیه رانده است بلکه برای مهار و سرکوب اعتراضاتشان از خشن ترین روشهای امنیتی استفاده می کند. در این مجال به مهمترین اقدامات رژیم در این زمینه نگاهی می اندازیم:
یک. حذف سیاسی: بارزترین رفتاری است که رژیم ایران در قبال همه اقلیتها و مخصوصا در قبال بلوچ در پیش می گیرد. رژیم سیاسی ایران، از طریق قانون اساسی که اهل سنت را از دست یافتن به مناصب بالای سیاسی باز می دارد، اقلیم سیستان و بلوچستان را از لحاظ سیاسی به حاشیه رانده است. حتی استانهایی که اکثریت ساکنان آنها را اقلیت های قومی تشکیل می دهند، استانداران از افرادی که فارس نژاد هستند انتخاب می شوند. در اقلیم سیستان و بلوچستان با اینکه اقلیتهای دیگری چون کردها و سیستانیهای شیعه مذهب هم زندگی می کنند، اما اکثریت مطلق ساکنان این اقلیم را سنی مذهب ها تشکیل می دهند.
دو. حذف اقتصادی: همچون سایر استانهای مرزی که ساکنان آن را اقلیتهای کرد و عرب تشکیل می دهند، استان سیستان و بلوچستان نیز در مقایسه با تهران و استانهای شمالی از طرحهای توسعه ای سهم بسیار ناچیزی دارد. از دیگر دوگانگی های حیرت آور این است که در میان 31 استان ایران با وجود اینکه استان سیستان و بلوچستان ، بعد از استان کرمان بزرگترین استان است و ذخایر هنگفتی از منابع خدادادی همچون نفت، گاز، طلا، اورانیوم و مس را در خود جای داده است و از لحاظ اقتصادی اهمیت بالایی دارد، اما مردم این استان با اوضاع معیشتی و اقتصادی بسیار وخیم و نرخ بالای بیکاری، عقب ماندگی و بیکاری دست و پنجه نرم می کنند. و این اقلیم از نظر شاخص سواد آموزی بزرگسالان، شرکت در مدارس ابتدایی، دستیابی به منابع آب شرب و سیستم فاضلاب، در سطح بسیار پایینی قرار دارد و نرخ بسیار بالای مرگ و میر شیرخواران و کودکان را به خود اختصاص داده است. همچنین پایین ترین نرخ در آمد سرانه فرد در این اقلیم است به گونه ای که بر اساس برآوردهای سال 2021 میلادی حدود 80 درصد مردم بلوچ زیر خط فقر به سر می برند. در نتیجه، این اقلیم در سال 2021 میلادی از لحاظ شاخص توسعه بشری سازمان ملل متحد پایین ترین جایگاه را به خود اختصاص داده است. و بر اثر سیاستهای رژیم و نیز تغییرات اقلیمی و کم آبی شدید در سالهای اخیر، درآمد مردم کاهش یافته و فقر گسترده ای شهروندان را در بر گرفته است.
سه. راه حلهای امنیتی: خطر جدایی بخشهایی که اغلب ساکنان آن از اقلیت های قومی هستند، خواب را از چشمان رهبران ایران ربوده است. از این رو، دستگاه سرکوب برای مدیریت بحران در این استانها، گزینه های امنیتی مانند سرکوب، بازداشت و کشتار را در اولویت قرار می دهد و یکی از این اقلیمها، اقلیم سیستان و بلوچستان است که اکثریت جمعیت آن را مردم سنی مذهب تشکیل می دهند. و در واکنش به برخوردهای امنیتی خشن حکومت، چندین گروه مسلح مخالف رژیم در این اقلیم شکل گرفته است. در دهه های گذشته، این گروههای مسلح دارای سابقه تاریخی و خواهان استقلال و تشکیل کشور بلوچستان بودند. اما گروههای مسلحی که در دهه های اخیر شکل گرفته مشرب دینی و جهادی دارند که برخی از آنها در افغانستان و پاکستان سابقه فعالیت داشته و در این مثلث مرزی از پایگاه و حمایت اجتماعی برخوردارند. از مهمترین گروههای مخالف رژیم در این اقلیم می توان به «جندالله»، «جیش العدل»، «گروه جهادی انصار الفرقان»، « انجمن اهل سنت ایران»، « سازمان آزادی بخش بلوچستان غربی» و « حزب مردم بلوچستان» اشاره کرد. اکثر این گروهها در چندین مورد با سپاه پاسداران درگیر شده اند که منجر به ترور تعدادی از افراد و فرماندهان سپاه شده است که در آخرین مورد این درگیریها، فرمانده سپاه پاسداران در استان سیستان و بلوچستان کشته شد. سپاه پاسداران نیز تا کنون توانسته است عده ای از رهبران این گروهها را ترور و یا بازداشت کند که از مهمترین آنها می توان به عبد المالک ریگی بنیانگذار گروه «جند الله» اشاره کرد. با اینکه ایران موفق شد برخی از این گروهها را متلاشی کند اما طولی نکشید که این گروهها ساختار خود را بار دیگر ترمیم نموده با رهبران و اسامی تازه ای ظهور کردند.
سوم: انگیزه ها و ابعاد تشدید تنش از جانب رژیم و استفاده از زور علیه معترضان
رژیم ایران با به کارگیری سپاه پاسداران که مسئولیت مهار اعتراضات در بلوچستان را بر عهده داشت، رویه امنیتی تنش زا یعنی قلع و قمع اعتراض کنندگان، بازداشت، و استفاده از گاز اشک آور و نیز به کارگیری گلوله های جنگی علیه اعتراض کنندگان را در پیش گرفت. در حالیکه در برخورد با اعتراض کنندگان سایر استانها که در پی قتل مهسا امینی به پا خاسته بودند، تا این حد از خشونت استفاده نشد. این برخورد خونبار دستگاه سرکوب با معترضین بلوچ به چندین دلیل صورت گرفت که در اینجا به آنها اشاره ای خواهیم داشت:
یک. برچسپ جدایی طلبی روى اين اعتراضات: از بارزترین رویه های رژیم در جریان اعتراضات 2022 میلادی این بود که تلاش نمود به خواسته های اعتراض کنندگان مخصوصا در استانهای دارای اقلیت قومی، برچسپ جدایی طلبی بزند. دلایل چندی برای اثبات این مطلب وجود دارد. اول: برخورد سرکوبگرانه با اعتراض کنندگان در اقلیم کردستان ایران که زادگاه مهسا امینی است. دوم: حملات موشکی به گروهی از ایرانیان مخالف رژیم در اقلیم کردستان عراق به دلیل حمایت آنان از تظاهرات ضد حکومتی در کردستان ایران. سوم: برخورد خونبار با اعتراضات مردم بلوچ در استان سیستان و بلوچستان تا اولا اعتراضات آنان را کم رنگ جلوه دهد و ثانیا در افکار عمومی آنان را به عنوان عده ای جدایی طلب معرفی کند. با برچسپ جدایی طلبی، بهانه لازم برای قلع و قمع، حذف و تبعیض برای رژیم مهیا می شود و تئوری توطئه نیز تقویت می شود مبنی بر اینکه اعتراض کنندگان از خارج خط می گیرند. علاوه بر آن، رژیم با برخورد سرکوبگرانه می تواند جلوی گستردگی اعتراضات را گرفته و مانع از پیدایش کانونهای اعتراضی تازه ای شود.
دو. اهمیت ژئوپلیتیک اقلیم بلوچستان: رژیم ایران همواره نگران است که اوج گیری اعتراضات و گرایش جدایی طلبی مردم بلوچ منجر به ایجاد یک کانون تنش شده و در نتیجه اهمیت این اقلیم را در راهبردهای جهانی ایران تحت تأثیر قرار دهد. زیرا اقلیم سیستان و بلوچستان با داشتن موقعیت راهبردی در حاشیه دریای عرب از بندر هرمز گرفته تا بندر کراچی پاکستان (به نقشه مراجعه شود)، اهرمهای قدرت و چانه زنی چندی مخصوصا در مورد انتقال خطوط انرژی و پروژه های بین المللی فرامرزی در اختیار ایران قرار می دهد. همچنین این اقلیم حلقه وصلی است که ارتباط آسیای میانه و منطقه جنوب آسیا را با منطقه خاورمیانه تأمین می کند. از این رو، این اقلیم یک منطقه راهبردی و مهمی است که کشورهای بزرگ برای اجرای پروژه ها و بنادر اقتصادی و تجاری و نیز خطوط انتقال انرژی به آن چشم دوخته اند. بندر چابها و بندر گوادر که در این اقلیم واقع هستند از آن رو دارای اهمیت هستند که در محدوده رقابت امریکا و چین قرار دارند. گفتنی است که اقیانوس هند، آسیای میانه و جنوب آسیا صحنه رقابت این دو قدرت جهانی است. علاوه بر آن، وجود مقادیر هنگفتی از ذخایر نفت، گاز، اورانیوم، طلا، نقره، ذغال سنگ و پلاتنیوم در این اقلیم، سبب شده است که قدرتهای جهانی به این منطقه چشم بدوزند. این اقلیم، چندین برگ برنده و کارت چانه زنی مهمی در اختيار ایران قرار می دهد که برای پیشبرد سیاستهای منطقه ای و مواضع بین المللی در خصوص مسائل اختلافی با غرب از آنها بهره می گیرد. در نتیجه، ایران به هیچ وجه اجازه نخواهد داد که این اقلیم به یک کانون تنش بدل شده و این برگهای قدرت و چانه زنی خاصیت خود را از دست بدهند.
در این نقشه، اقلیم سیستان و بلوچستان با رنگ نقطه چین قرمز نشان داده شده است
از آنجا که قوم بلوچ علاوه بر ایران، در آن سوی مرزها یعنی در پاکستان و افغانستان نیز سکونت دارند، واکنشها به واقعه سیستان و بلوچستان ایران در این دو کشور همسایه نیز جالب توجه است. در پاکستان، محافل سنی مذهب خشم عمیق خود را در قبال این حادثه ابراز داشتند که در فضای مجازی بازتاب گسترده ای داشت. اما به دلیل اینکه مسئولین رده بالای رسانه های این کشور به ایران تمایل دارند، رسانه های مطرح این کشور، این واقعه را پوشش ندادند. همچنین مقامات پاکستانی نیز از هرگونه اظهار نظری در قبال حوادث خونبار بلوچستان ایران خودداری کردند. اما به طور کل، مردم پاکستان از سختگیری و ظلمی که ایران در حق اقلیم بلوچستان به خاطر گرایشات مذهبی شان روا می دارد، ناراضی هستند. به گفته شاهدان عینی مرز پاکستان و ایران شاهد تشدید تدابیر امنیتی است. اما از پیامدهای واقعه سیستان و بلوچستان بر وضعیت مرز ایران و افغانستان تصویر درستی نداریم جز اینکه تعدادی از زنان افغان با تجمع در مقابل سفارت ایران در کابل همبستگی خود را با اعتراضات ایران در پی قتل مهسا امینی ابراز داشتند.
برآیند
رژیم ایران در مدیریت اعتراضات مردمی که از 14 سپتامبر 2022 میلادی بدینسو استانهای مختلف را در بر گرفته است، به برخورد امنیتی روی آورده است. رهیافت امنیتی در برخورد با اعتراض کنندگان اقوام دیگر غیر از فارس، مخصوصا در بلوچستان با شدت بیشتری دنبال شد و تنها در یک روز بیش از 50 کشته برجای گذاشت. حکومت ایران با عجله گروههای مسلح بلوچ را به دست داشتن در این واقعه و کشتار اعتراض کنندگان بلوچ متهم کرد تا بتواند مسیر اعتراضاتی که در پی قتل مهسا امینی در شهرهای مختلف ایران به راه افتاده را در کنترل خود بگیرد و این پیام را به خارج مخابره کند که اعتراضات بلوچستان، مردمی نیست بلکه از سوی گروههای مسلح جدایی طلب مدیریت می شود. و بدین سان بر روایت خود یعنی همان تئوری توطئه صحه بگذارد که اعتراضات کنونی در ایران از خارج و با هدف آسیب زدن به اموال عمومی و سقوط رژیم خط دهی می شوند.