محاسبات توافق ترسیم مرزهای دریایی میان لبنان و اسرائیل

https://rasanah-iiis.org/parsi/?p=3246

با گذشت دو سال از وساطت امریکا در مسأله ترسیم مرزهای دریایی جنوبی میان لبنان و اسرائیل اکنون با پیشرفت تاریخی که در این پرونده حاصل شده و دولتهای هر دو کشور موافقت خود را با پیش نویس آموس هوکستین فرستاده امریکا اعلام نموده اند، اینک این پرونده در صدر رخدادهای دو کشور جای گرفته است.

لبنان و اسرائیل اعلام کرده اند که در این پیش نویس، به خواسته های آنها توجه شده است.  ریاست جمهوری لبنان نیز بعد از مشورت هایی با نخست وزیر و رئیس پارلمان تأکید کرد که «فرم نهایی این توافقنامه مورد رضایت لبنان است به ویژه اینکه خواسته های لبنان در آن لحاظ شده است» و «حقوق لبنان در خصوص منابع خدادای را حفظ کرده است». در عین حال، شورای امنيت اسرائیل (کابینه) در تاریخ 12 اکتبر 2022 میلادی متن نهایی این توافقنامه را به تصویب رساند و برای بررسی مواد مندرجه، آن را به کنست ارسال نمود. و قرار است بعد از بازگشت آن، دولت در ظرف 14 روز آن را رسما به تصویب نهایی برساند.

موافقت علنی بیروت و تل آویو با طرح پیشنهادی امریکا، جنجال هایی را در محافل سیاسی و حزبی هر دو کشور به راه انداخته است. در هر دو کشور، در حالیکه عده ای آن را یک «موفقیت تاریخی» برای منافع امنیتی و اقتصادی می خوانند، اردوگاه رقیب، آن را «عقب نشینی تاریخی» و کوتاه آمدن در برابر کشور مقابل می دانند. وجود این سر و صداها، ما را بر آن می دارد که به فضای اعلان این موافقتنامه و نیز محاسبات طرفین که منجر به چنین اعلانی شده است و همچنین میزان هزینه- فایده هر کدام از طرفین نگاهی داشته باشیم. و بعد از آن، به موضع «حزب الله» نسبت به این موافقتنامه و روندهای احتمالی آینده این توافق را مورد بررسی قرار دهیم. برای این منظور، ابتدا باید به چند نکته پرداخته شود:

نخست: تفاهمنامه ترسیم مرزها در شرایط بغرنج اقتصادی و سیاسی

دو طرف اسرائیلی و لبنانی در حالی موافقت خود را با طرح پیشنهادی امریکا اعلام کردند که در هر دو کشور، عوامل داخلی و خارجی چندی به حصول این توافق کمک کرده است و از سویی دیگر هم تل آویو و هم بیروت در این راستا، با چالشهایی روبرو هستند. از مهمترین ویژگیهای فضای حصول توافق می توان به موارد زیر اشاره نمود:

یک. بحران اقتصادی لبنان: لبنان با بحران اقتصادی کمر شکن و بغرنجی دست به گریبان است. در واقع، اقتصاد این کشور کاملا دچار ورشکستی شده و بحران بی برقی امان از این کشور ربوده است. بر اساس گزارش بانک جهانی، تولید ناخالص داخلی لبنان در سال 2021 میلادی 10.5 درصد کاهش داشته است یعنی در میان تمام کشورهای جهان، اقتصاد این کشور بیشترین زیان را تجربه کرده است. انتظار می رود که تورم این کشور در سال جاری به 120 درصد برسد و همین امر سبب شد اعتراضات گسترده ای در محکومیت سوء مدیریت دولت و فساد به راه افتد. در سایه این اوضاع وخیم اقتصادی، رهبران سیاسی لبنان امید دارند که این توافقنامه کشتی نجات این کشور شود. در عین حال، بسیاری دیگر امیدوارند که ثروتهای نهفته در زیر دریا لبنان را از بحران اقتصادی نجات دهد.

دو. محاسبات سیاسی متفاوت: محاسبات سیاسی داخلی هر سه طرف لبنان، اسرائیل و میانجی امریکایی را بر آن داشت تا برای رسیدن به توافقی که به اختلافات مرزی دریایی میان لبنان و اسرائیل پایان دهد، سرعت عمل به خرج دهند.

الف. در لبنان، در کنار این بحران اقتصادی، یک بحران سیاسی نیز شکل گرفته است که از چندین ماه بدینسو تلاشها برای تشکیل دولت را ناکام گذاشته است و بیم آن می رود که اگر چنانچه برای تعیین جانشین میشل عون که 31 اکتبر 2022 میلادی پایان دوره وی است گشایشی حاصل نشود، این کشور وارد یک خلأ ریاست جمهوری شود و این خلأ، اتخاذ هرگونه تدابیر برای جلوگیری از وخیم تر شدن اوضاع اقتصادی و معیشتی کشور، را ناممکن می سازد. از این رو، تمام نیروهای سیاسی لبنان چه اپوزیسیون و چه احزابی که در دولت نقش دارند، همگی به اجرای تعیین مرزهای دریایی چشم دوخته اند.

ب. اما در اسرائیل، به سبب آشفتگی های سیاسی و کشمکش های داخلی میان اردوگاه دولت موقت به ریاست یائیر لاپید و اردوگاه رقیب به رهبری بنیامین نتانیاهو بر سر انتخابات «کنست» که در اول ماه نوامبر برگزار شد، تل آویو هم اکنون با یک وضعیت سر درگمی سیاسی دست به گریبان است. لذا، هر دو طرف تلاش دارند از مسأله ترسیم مرزهای دریایی به نفع خود استفاده کنند. و هر دو طرف سعی داشتند با استفاده از این پرونده رأی دهندگان بیشتری را به خود جلب کنند.

ج. تلاش امریکا برای سرعت بخشیدن به این توافق میان دو طرف و ورود فرانسه برای میانجیگری، تنها به محاسبات سیاسی داخلی بیروت و تل آویو خلاصه نمی شود بلکه ناشی از درگیری کنونی امریکا با روسیه در بحران اوکراین و پیامدهای اقتصادی و سیاسی این جنگ است. پیش از این گفتیم که بیروت از بیم اینکه مبادا خلأ ریاست جمهوری امضای هرگونه توافقی در ماههای آینده را با مانع روبرو کند و اسرائیل نیز به خاطر شرایط انتخابات زودهنگام و از بیم اینکه مبادا نتیجه این انتخابات به نحوی رقم بخورد که مانع از امضای توافق شود، تلاش دارند هرچه زودتر چنین توافقی نهایی شده و به ثمر نشیند.

سه. تنش دریایی دیرینه: اختلافات دریایی میان اسرائیل و لبنان یکی از مسائل اختلافی میان طرفین مخصوصا بعد از سال 2009 میلادی است که در منطقه شرقی دریای مدیترانه ذخایر گاز طبیعی شناسایی شد. این اکتشافات و جریانات بعدی سبب شد که کشورهای منطقه به طور جدی تری وارد صحنه رقابت شده و برای کسب بیشترین دستاوردها، تلاشها را برای استخراج گاز طبیعی با جدیت بیشتری دنبال کنند. از اینجا بود که اختلاف دیرینه دو کشور اسرائیل و لبنان بر سر خط مرزی دریایی، جانی تازه گرفت. و هر دو طرف چندین مرتبه نقشه هایی برای ترسیم خط مرزی ارائه دادند. لبنان در سال 2011 میلادی رسما خواهان این شد که خطی موسم به «خط 23» به عنوان خط مرزی دریایی تعیین شود که در اینصورت 860 کیلومتر مربع از آبهای منطقه ای جزو قلمرو لبنان می شد.  بعدها، لبنان با مطالبه مساحت بیشتری از آبهای منطقه ای، خواهان تعیین خطی موسوم به «خط 29» را به عنوان خط مرزی شد که در اینصورت 1430 کیلومتر مربع از مساحت آبهای منطقه ای جزو قلمرو لبنان محسوب می شد

منبع: پایگاه خبری الحرة، https://arbne.ws/3CzGItz.

ایالات متحده به عنوان میانجی تلاش کرد تا با نزدیک ساختن دیدگاههای طرفین تنش موجود میان آنها را حل و فصل نماید. و این تلاشها اخیرا، با طرح پیشنهادی هوکستین و توافق دیگر طرفها به ثمر نشسته است.

چهار. بحران جهانی انرژی: مهمترین عاملی که سبب شد اختلاف مرز دریایی حل و فصل شود، ارتباط آن با مسأله تحولات غیر مترقبه نظام جهانی انرژی در پی جنگ روسیه و اوکراین و نیز رقابت کنونی قدرتهای جهان بر سر خطوط انرژی جایگزین مانند «نفت و گاز و ذغال سنگ» و مخصوصا گاز، بود. اکنون نیاز روز افزون کشورهای اروپایی به گاز، آنان را بر آن داشته تا برای یافتن خطوط انتقال انرژی جایگزین و یافتن منابع با ثبات تر و ارزان تر به تکاپو افتند. و همین امر سبب شده است که اهمیت ژئوپلیتیک منطقه خاورمیانه در نظام تازه انرژی جهانی – که بعد از این بحران در حال شکل گرفتن است- بیشتر مطرح شود. و با توجه به اینکه منطقه خاورمیانه از لحاظ جغرافیایی فاصله چندانی با اروپا ندارد، حوزه های گازی اسرائیل در دریای مدیترانه و مخصوصا ميدان گازی کاریش، یکی از گزینه های اروپا و امریکا برای جبران کمبود گاز مورد نیاز اروپا به شمار می رود تا یکی از مهمترین اهرمهای فشار مسکو بر اروپا که همانا انرژی است، کارآیی خود را از دست بدهد. اینجاست که راز تلاشهای بی دریغ ایالات متحده در اعمال فشار بر تمامی طرفها با هدف تسریع روند گفتگوها برای حل و فصل این اختلاف مرزی دریایی و کاهش هرگونه تنش امنیتی که ممکن است شرط بندی اروپا بر گاز اسرائیل را بی ثمر سازد، روشن می شود. بله، همه این تلاشها در راستای جنگ کنونی انرژی قابل تفسیر است. و نیز تلاشهای قبلی امریکا و اسرائیل در نشست های گوناگون از جمله «نشست نقب» در مارچ 2022 میلادی با هدف یافتن راه حلهای گوناگون برای تأمین گاز مورد نیاز اروپا و نیز امضای یادداشت تفاهم سه جانبه میان مصر، اسرائیل و اتحادیه اروپا در اواسط ماه جولای گذشته، در راستای جنگ کنونی انرژی قابل تفسیر است.  

پنج. نیاز امریکا به دستاوردهای زود بازده: با نزدیک شدن موعد انتخابات میان دوره ای آمریکا، و در شرایطی که رابطه ميان آمريكا و عربستان سعودی – علی رغم نشستی که بایدن در جده داشت- کم رنگ شده است، ایالات متحده به رونمایی از دستاوردی در خاورمیانه احساس نیاز می کرد که موفقیت در حصول توافق تعیین مرزهای دریایی میان لبنان و اسرائیل می تواند پاسخی به این نیاز باشد. تصمیم گروه «اوپک پلاس» در اوایل ماه اکتبر 2022 میلادی مبنی بر کاهش تولید حدود دو میلیون بشکه در روز، سبب شد بسیاری از نهادهای سیاسی امریکا ضمن ابراز ناراحتی از این امر، ریاض را متهم سازند که به عنوان یک عامل تأثیرگذار در انتخابات امریکا، تلاش دارد از طریق افزایش بهای سوخت بر رای دهندگان امریکایی تأثیر بگذارد و بدین سان در جریان جنگ روسیه علیه اوکراین و مناقشه با ایالات متحده و اتحادیه اروپا، از مسکو حمایت کند. از این رو، موفقیت در حصول توافق گاز نقطه عطفى در راهبرد امریکا در منطقه به حساب می آید زیرا با این توافق، از بروز جنگ منطقه ای که ممکن است محاسبات ایالات متحده را بر هم زده و این کشور را از اولویتهایش دور کند، ممانعت به عمل می آید. همچنین در این شرایط امریکا سخت نیاز دارد به اینکه ثابت کند که – علی رغم انتقادات موجود- از نقش آفرینی خود در منطقه نکاسته و میدان را برای نقش آفرینی دیپلماسی رقبا خالی نکرده است در نتيجه، نفوذ این کشور در منطقه همچنان پر رنگ است.

دوم: پیش نویس امریکا و ملاحظات لبنان

ایالات متحده تلاش دارد در مسأله ترسیم خط مرزی دریایی و مخصوصا در مورد حوزه های گازی میان اسرائیل و لبنان میانجیگری کند. در اول اکتبر 2022 میلادی دوروتی شیا سفیر ایالات متحده در بیروت، برای اولین بار یک پیش نویسی را در مورد تعیین خط مرزی دریایی به ریاست جمهوری لبنان تسلیم نمود. ریاست جمهوری لبنان بدون اینکه از ماهیت و محتوای این پیشنهاد پرده بردارد، گفت که این پیشنهاد را بررسی خواهد کرد. بعد از آن، ریاست جمهوری لبنان ملاحظات خود در مورد این طرح پیشنهادی را به میانجی امریکایی انتقال داد. در زمان اعلام حصول توافق، وضعیت همچنان ابهام داشت. زیرا ریاست جمهوری لبنان به این موضوع اشاره داشت که اکثر ملاحظات این کشور در طرح پیشنهادی لحاظ شده است. اما روزنامه اسرائیلی مدعی بود که پیش از نهایی شدن طرح پیشنهادی، لبنان از بسیاری از ملاحظاتی در مورد طرح پیشنهادی داشت، صرف نظر کرده است.

با نگاهی به واکنش طرفهای درگیر در طرح پیشنهادی توافق، به واقعیتهایی می رسیم که در اینجا به طور خلاصه وار به آنها می پردازیم:

یک. این توافق، یک گام قابل توجهی در سطح طرفهای مذكور به حساب می آید. برخی از آن تمجید کردند و برخی دیگر از آن به منزله عقب نشینی در برابر طرف مقابل یاد کردند. اما واقعیتی که مسکوت ماند این بود که توافق لبنان و اسرائیل بر سر پیش نویس طرح تعیین خط مرزی دریایی، یک قراردادی است که از لحاظ زمان و دستاوردها منفعت لبنان، اسرائیل و ایالات متحده را تامین می کند. این توافق درست در زمانی حاصل شده است که لبنان با سخت ترین وضعیت اقتصادی دست به گریبان است و سخت نیازمند راهی است که اقتصاد این کشور را از فروپاشی کامل نجات دهد. اکنون و با حصول این توافق، سیگنالهای مثبتی در خصوص قریب الوقوع بودن گشایش اقتصادی، گشایش در مورد بحران برق، مالی و امنیتی لبنان از خارج مخابره می شود. به عنوان نمونه، سفیر امریکا در دیدارهای اخیرش با مسئولین لبنان و همچنین در سفرهایش به همین مسأله اشاره داشت. وی همچنین در پیام تبریک خود به مناسبت توافق مقدماتى میان طرفین لبنانی و اسرائیلی بر سر تعیین خط مرزی، اظهار امیدواری کرد آینده درخشانی پیش روی لبنان باشد. اما علی رغم این خوشبینی ها، برخی درباره این توافق نگرانی هایی مطرح کردند که جا دارد نگاهی به آنها داشته باشیم:

الف. بر اساس اسنادی که از پیش نویس توافق درز کرده است، توافق جدید میدان گازی «قانا»  را در اختیار لبنان قرار می دهد. اما میزانی از درآمدهای آینده این حوزه گازی یعنی 17درصد درآمدها را به اسرائیل اختصاص می دهد. در عین حال، میدان گازی «کاریش» که در نزدیکی دو میدان گازی تامار و لویاتان اسرائیلی قرار دارد، کاملا در اختیار اسرائیل قرار می گیرد.

ب. این توافق، هم در لبنان و هم در اسرائیل با انتقادهایی از سوی جریانهای داخلی روبرو شد. در لبنان نیروهای سیاسی می گویند که دولت لبنان از نقطه مرزی ناقوره و در نتیجه از «خط 29» که از نقطه خشکی در رأس الناقوره آغاز و در امتداد به سوی دریا، میدان گازی «کاریش» را قطع می کند، عقب نشینی کرده است و نتیجه این شده است که این میدان گازی کاملا در اختیار اسرائیل قرار گرفته و لبنان با شروطی به «خط 23» رضایت داده است از جمله اینکه شرکتی که عملیات استخراج را بر عهده می گیرد ملزم است میزانی از درآمدهای حاصل از استخراج گاز بخش جنوبی «خط 23» را به اسرائیل بدهد.

ج. علاوه بر همه اینها، میدان گازی که به لبنان واگذار شده، هنوز در مرحله اکتشاف قرار دارد و استخراج و تجاری سازی گاز لبنان به زمان زیادی نیاز دارد. این در حالیست که حتی قبل از اعلان توافق سه جانبه بر سر پیش نویس توافق، اسرائیل عملا عملیات استخراج گاز از میدان گازی «کاریش» را شروع کرده بود.

دو. دستاوردی که اسرائیل کسب نموده، بیش از آن چیزی است که نصیب لبنان شده است. به موجب این توافق، تل آویو تضمین نموده تا با برقراری آرامش و ثبات، منافع اقتصادی هر دو طرف تامین گردد. همچنین اسرائیل خود را برای ورود به بازار کشورهای تولید کننده نفت آماده ساخته و به عنوان یکی از منابع تامین گاز مورد نیاز اروپا مطرح است. و حتی قبل از اعلام رسمی این توافق، عملا استخراج گاز از حوزه گازی کاریش را آغاز کرده است. «شرکت انرژیان» در اوایل ماه اکتبر از آغاز استخراج گاز از سکوی شناور در ميدان گازی «کاریش» خبر داد. اما در اسرائیل نیز، همانند لبنان، جریانها و نیروهای سیاسی داخلی مواضع متفاوت و تندی در مورد این توافق اتخاذ کردند. در حالیکه دولت کنونی سخت در تلاش است تا هر چه زودتر این توافقنامه با لبنان نهایی و به امضا برسد، مخالفتها از سوی جریان راستگرا علیه این پیش نویس توافقنامه بالا گرفته و احتمال سنگ اندازی بر سر امضای توافقنامه نهایی را تقویت کرده است. جا دارد در اینجا نگاهی گذرا به این مخالفتها داشته باشیم:

الف. بنیامین نتانیاهو که نامزد انتخابات آینده «کنست» است، دولت لاپید را متهم ساخته که در مقابل «حزب الله» کوتاه آمده است. وی همچنین تهدید کرده است که اگر در انتخابات پیروز شود و دولت راستگرای جدید تشکیل دهد، به این توافقنامه پای بند نخواهد بود. این امر فشار بیشتری بر دولت کنونی وارد می کند. انتقادهای نتانیاهو به همینجا ختم نشد بلکه او از ایالات متحده نیز به خاطر میانجیگری در مسأله مناقشه مرزی دریایی میان اسرائیل و لبنان انتقاد کرد و این میانجیگری را به منزله دخالت در انتخابات اسرائیل دانست. 

ب. استعفای رئیس هیأت مذاکره کننده اسرائیل، یک تحول مهم و نشان از عمق اختلاف داخلی اسرائیل در مورد متن پیش نویس توافقنامه است. وزارت انرژی اسرائیل در 3 اکتبر 2022 میلادی خبر استعفای اودی ادیری را تأیید کرد. علی رغم تأکید دفتر نخست وزیری اسرائیل مبنی بر اینکه اودی ادیری در اعتراض به اینکه در جریان واگذاری مأموریت گفتگو به ایلی هولتا رئیس شورای امنیت ملی اسرائیل، جایگاه وی به عنوان رئیس تیم مذاکره کننده نادیده گرفته شده و به همین دلیل استعفا نموده است، اما برخی منابع دلیل استعفای او را مخالفت وی با توافقنامه مورد نظر می دانند.

سوم: تغییر موضع «حزب الله» از تهدید به تمجيد

در گرماگرم تمجید از این رویداد، حزب الله نیز از اقدام دولت لبنان در گفتگو و دستیابی به این توافق حمایت کرد. نصرالله در سخنانی با اشاره به این مسأله گفت: « ما باید احتیاط کنیم؛ هر لحظه این امکان وجود دارد که برخی طرفها نظر خود را عوض کنند. این گفتگوها دشوار و پیچیده بود. ما از همان ابتدا گفتیم که در مسأله مطالبات لبنان پشت دولت خود ایستاده ایم. و من همیشه می گفتم ما می خواهیم هم بهره ببريم و هم نفت را استخراج کنیم. وقتی که مقامات لبنان و جناب رئیس جمهور، موضع رسمی خود مبنی بر تأیید این تفاهم را اعلام می کنند، این یعنی خواسته های مقاومت نیز برآورده شده است و تا آن زمان باید همچنان هوشیار باشیم». 

حزب الله در حالی موافقت ضمنی خود را ابراز می کند که در موضعگیری های قبلی، بر سرسختی در مذاکرات تعیین مرز تأکید داشت و هرگونه عقب نشینی از «خط 29» را کاملا مردود دانسته بود. و برای دستیابی به بیشترین دستاورد تأکید داشت و بر این باور بود که در این راستا، نباید به «خط 23» به عنوان خط مرزی دریایی میان طرفین اکتفا کرد. حزب الله در ماههای گذشته با شاخ و شانه کشیدن و به رخ کشیدن قدرت نظامی و پهبادی خود، همواره تهدید می کرد که برای احقاق حقوق لبنان پروایی از ورود به هرگونه «جنگ خانمانسوز» ندارد. حال این سؤال پیش می آید که علی رغم مواضع سختگیرانه ای که حزب الله داشت، چه عواملی سبب شد که اکنون نرمش نشان داده و اینگونه لب به تمجید از توافقنامه تعیین خط مرزی بگشاید.

تعریف و تمجید حزب الله از این توافق، موضعی است که ریشه در مسائل داخلی، منطقه ای و بین المللی دارد. در اینجا به مهمترین عوامل این تغییر موضع حزب الله می پردازیم:

یک. فرصتی برای کسب محبوبیت در افکار عمومی: حزب الله که مخالف هرگونه گفتگو با اسرائیل است، در مورد توافق تعیین خط مرزی دریایی با اسرائیل، موضع خود را تغییر داده است. حزب الله نیک می داند که اوضاع معیشتی و اقتصادی لبنان فاجعه بار است. اولویت اول همه لبنانی ها و مخصوصا جریانهای طرفدار این حزب، رسیدگی به اوضاع اقتصادی است. به ویژه اینکه برخی جریانها بر این باورند که حزب الله با سکوت در برابر اوضاع جاری و حمایت از افراد فاسد و ائتلاف با آنها، مسئول فروپاشی اقتصاد کشور است. از این رو، تنش زدایی در جبهه لبنان و سخن از اختیار تام دولت لبنان در تعیین خط مرزی دریایی با اسرائیل که احتمالا دستاوردهای اقتصادی نیز برای لبنان به دنبال خواهد داشت، به منزله کسب امتیاز برای حزب الله نیز هست. و اینکه حزب الله در زمان بحران اقتصادی در مسیر استخراج منابع خدادادی لبنان مانع تراشی نکند، یک دستاورد برای این حزب به شمار می رود چون جلوی انتقادها را در این زمینه خواهد گرفت.

دو. اظهار حسن نیت از جانب ايران و پیامهایی كه در بردارد: انتخابات میان دوره ای کنگره امریکا، همه طرفها را بر آن داشته تا اندکی کوتاه آمده و تمام تلاش خود را برای کسب دستاوردی متمرکز کنند که موضع آنان را تقویت کند. و احتمالا اظهار حسن نیت از جانب تهران و عدم مانع تراشى بر سر حصول توافق تعیین خطوط مرز دریایی و استخراج نفت و گاز، به این امر بر می گردد. هنوز اروپا برای ایران مهم است و تهران همچنان به تلاشهای اروپا چشم دوخته است که اداره بایدن را به احیای برجام ترغیب نماید. و هیچ بعید نیست که این نرمش حزب الله نتیجه تفاهمات پشت پرده میان ایران، اسرائیل و ایالات متحده در راستای پیشبرد احیای برجام باشد؛ به ویژه اینکه آزادی دو زندانی امریکایی در ایران می تواند نشانه های دیگری از همین تفاهمات باشد. علاو بر آن، اخیرا حرف و حدیثهایی مطرح است مبنی بر اینکه واشنگتن قصد دارد حسابهای بانکی بلوکه شده دولت ایران را آزاد کند و اینکه امریکا به ایران در مورد افزایش صادرات نفت به خارج چراغ سبز نشان داده است. 

سه. معادله اقتصاد در مقابل سلاح: هرچند که «حزب الله» ادعا می کند که سلاحهایش در کسب موفقیت تاریخی برای لبنان، یعنی تعیین خط مرز دریایی، نقش داشته است، اما منافع اقتصادی که قرار است از رهگذر این توافق در آینده نصیب لبنان شود، اصلا با اسلحه و موشک و امکان استفاده از این تجهیزات برای تهدید تأسیسات و میادین گازی سازگاری ندارد. لذا، احتمال دارد در مرحله پیش رو در روابط لبنان با جهان خارج، معادله سلاح رخت بر بسته و جای آن را معادله اقتصادی و انرژی پر کند.

چهارم: رویکردها و موانع احتمالی

با توجه به مشکلات قبلی و نیز منافع مشترک همه طرفهای این توافق، احتمال دارد روند امضای توافقنامه نهایی یکی از این رویکردها را در پیش گیرد:

یک. رویکرد اول: نهایی کردن این توافقنامه و امضای آن میان لبنان و اسرائیل پیش از پایان دوره ریاست جمهوری لبنان که تمام تلاش خود را برای نهایی ساختن آن به کار بسته است. و در این راه از فشارهایی که امریکا بر تل آویو و بیروت می آورد، مدد می گیرد. قدرتهای جهانی نیز از توافق دو طرف بر سر پیش نویس پیشنهادی امریکا، استقبال و از آن حمایت کرده اند.

علاوه بر آن، درست است که جنجالها در اسرائیل درباره این توافقنامه همچنان به قوت خود باقیست، اما حمایت تمام قد واشنگتن از این توافقنامه مانع از آن خواهد شد که دولت آینده اسرائیل برای گنجاندن شروط خود بار دیگر این پرونده را بگشاید و رئیس جمهور منتخب نخواهد توانست این توافقنامه را بطور کامل نادیده بگیرد.

دو. رویکرد دوم: سنگ اندازی در مسیر نهایی ساختن این توافقنامه و در نتیجه موکول کردن آن به دوره بعد از ریاست جمهوری فعلی در هر دو کشور. همه مسائلی که قبلا درباره پیچیدگی محاسبات داخلی، منطقه ای و بین المللی برشمردیم، می تواند مانع از پیشرفت در امضای توافقنامه نهایی شود. علاوه بر آن، به نظر می رسد که طرفهای این توافق، خود را در برابر معادله زمان می بینند و وقت چندانی هم در اختیار ندارند. لبنان که تا کنون موفق به انتخاب رئیس جمهور آینده نشده و بر سر تشکیل دولت نیز توافقی حاصل نشده است، احتمالا وارد یک دوره خلأ ریاست جمهوری خواهد شد. و اسرائیل نیز شاهد نزاع سیاسی میان دولت و اپوزیسیون است.

در پایان، می توان گفت که تمام طرفهای داخلی و خارجی نیاز داشتند که چنین توافقی حاصل شود. ریاست جمهوری در بیروت و همچنین دولت در تل آویو نیاز داشتند که در واپسین روزهای خود این رویداد را به عنوان یک دستاورد داخلی به نام خود ثبت کرده و فشار بحران کمر شکن اقتصادی را که تا هرج و مرج فاصله چندانی ندارد، کاهش دهند. در عین حال، هشدارها و سنگ اندازیهایی نیز وجود دارد که به عنوان چالشهای جدی فراروی امضای این توافق مطرح هستند؛ از جمله، می توان به موانع داخلی لبنان و اسرائیل و یا موانع خارجی مانند بی ثباتیهای ژئوپلیتیک اشاره کرد که همچنان منطقه را تهدید مى كنند و می توانند در آینده ای نه چندان دور مانعی بر سر ایجاد طرحهای گسترده همکاری در حوزه انرژی باشند. در نتیجه، چالشها فراروی این توافقنامه کم نیستند.

اقدام «حزب الله» در تمجید از توافق با اسرائیل، از عمل گرایی این حزب حکایت دارد که منافع را بر ایدئولوژی خود مقدم داشته است. و از این واقعیت پرده بر می دارد که سقف مطالبات «مقاومت» و شعارهای ایدئولوژیک و انقلابی آن در برابر منافعی که ممکن است به دست آید، فرو می ریزد. و نمی توان روند تعیین خط مرزی را از عادی سازی روابط و پیامدهای آن بر آینده روابط میان لبنان و اسرائیل کاملا جدا دانست؛ هرچند که ممکن است این روابط شکل همکاری و منافع مشترک و تفاهم های اقتصادی و مالی پیچیده ای به خود بگیرد که  در بازار خرید و فروش و استخراج نفت و گاز چاره ای جز آن نیست. اما این مسأله نیازمند صلح دراز مدت است؛ به ویژه اینکه شرکتهای خارجی بدون تضمین این مسائل، تمایلی به سرمایه گذاری در این توافقنامه نخواهند داشت. و این به طور ضمنی معنای عادی سازی روابط و تعهد به حفظ امنیت و صلح میان دو کشور را با خود دارد؛ هرچند که حاصل تلاش میانجی امریکایی باشد.

موسسه بين المللى مطالعات ايران
موسسه بين المللى مطالعات ايران
موسسه بين المللى مطالعات ايران