گزینه های قدرت های خاورمیانه در پرتو تنش میان امریکا و چین درباره تایوان

https://rasanah-iiis.org/parsi/?p=3159

تحولات راهبردی در ساختار هرمی قدرتهای جهانی، مشکلات اقتصادی که با وخامت بحرانهای انرژی و غذا و بدهی های خارجی کشورها بر پیچیدگی آن افزوده و شرایط بسیار وخیم امنیتی جهان که در پی افزایش توسل به گزینه نظامی برای حل و فصل منازعات به وجود آمده است، همه اینها خلاصه ای از اوضاع  کنونی جهان است. گفتنی است که خروج شتابزده امریکا از افغانستان و تقابل روسیه با اردوگاه غرب در قالب لشکر کشی به اوکراین، به استفاده از گزینه نظامی در حل و فصل اختلافات رونق داده است. در نتیجه، همزمان با تضعیف جایگاه ایالات متحده به عنوان یک ابرقدرت که بعد از پایان جنگ سرد به تنهایی رهبری نظام بین الملل را برعهده داشت، پای بندی این کشور به همپیمانانش نیز کم رنگ تر می گردد.

تضعیف ایالات متحده به عنوان ابرقدرت جهانی سبب شده است که همپیمانان این کشور در سراسر دنیا نسبت به این مطلب دچار تردید شده اند که آیا ایالات متحده همچون گذشته توان و اراده لازم برای حمایت از امنیت و منافع کشورهای همپیمان را دارد و آیا مناطق جغرافیایی آنها در راهبرد خارجی ایالات متحده همچون گذشته از اولویت برخوردار است؟ در نتیجه، شواهد حاکی از آن است که قدرتهای همپیمان ایالات متحده در خاورمیانه و سایر مناطق، از این پس نه تنها به همپیمانی به نام امریکا اتکا نمى كنند بلکه به دنبال همپیمانان بین المللی تازه ای هستند. نظریه پردازان علم سیاست و سیاستگران نامدار در حوزه های تصمیم ساز غرب مانند جان میرشایمر، هنری کسینجر و تونی بلر بر این باورند که نظام بین الملل در حال تحول است و با پایان سلطه غرب و امریکا بر جهان، بی تردید، دنیا شاهد یک نظام چند قطبی و یا دو قطبی خواهد بود.

ایالات متحده که از خدشه دار شدن اعتبارش در رهبری جهان آگاه است، دست به اقداماتی در حوزه های سیاسی، اقتصادی و نظامی در سطح جهان زده است تا شاید سلطه انحصاری خود را بر نظام بین الملل حفظ کند. این اقدامات ایالات متحده عبارتند از: اول، به محاصره در آوردن دشمنان و رقبایی چون چین و روسیه که بر سر رهبری جهان با ایالات متحده ستیز می کنند. دوم: رقبای خود را در جنگهای فرسایشی درگیر می کند تا این کشورها توان خود را از دست داده و از رسیدن به جایگاه رهبری در نظام بین الملل باز مانند. سوم: تلاش می کند تا همپیمانان خود را از جستجوی همپیمانان جدید منصرف سازد تا آنان همچنان تنها بر ایالات متحده تکیه کنند. چهارم: فشار بر قدرتهای منطقه ای توسعه طلب مانند ایران که برنامه های هسته ای را دنبال می کنند؛ تا با بازگشت به برجام شرایط مورد نظر امریکا را بپذیرد.

بی دلیل نیست که اخیرا اداره بایدن بر حجم فعالیتهای خود افزوده تا اعتماد بین المللی به قدرت ایالات متحده را بازگرداند. در اولین مورد این اقدامات، با رونمایی رئیس جمهور امریکا از اولین تصویر رنگی که از تلسکوپ فضایی جیمز وب در مأموریت کاوش تاریخ هستی ارسال شده، در مورد توانمندیهای پیشرو امریکا در حوزه فضایی تبلیغات گسترده ای صورت گرفت که پیشرفت ایالات متحده در این زمینه بی نظیر است و تا کنون هیچ قدرت دیگری چنین دستاوردی نداشته است. سپس رئیس جمهور ایالات متحده با هدف بازگرداندن اعتماد همپیمانان خاورمیانه اش به این منطقه سفر کرد. ایالات متحده برای ارسال این پیام به جهان که خروج نظامی امریکا از افغانستان در تلاشهای ایالات متحده در مبارزه با تروریسم در افغانستان خللی وارد نکرده و ایالات متحده قادر است اماکن بسیار مستحکمی را در روی کره زمین مورد هدف قرار دهد، ایمن الظواهری رهبر سازمان القاعده را در کابل و با موشک پیشرفته ای مورد هدف قرار داد. و زمان این عملیات را طوری تنظیم کرد که با پایان آگوست 2022 میلادی یعنی یکمین سالگرد خروج امریکا از افغانستان و نیز با بیست و یکمین سالگرد حادثه 11 سپتامبر فاصله چندانی نداشته باشد و همچنین نزدیک به برگزاری انتخابات میان دوره ای کنگره امریکا در ماه نوامبر 2022 میلادی باشد. این امر این ایده را تقویت می کند که ایالات متحده همچنان زمام رهبری جهان را در دست دارد.

دولت امریکا به این اقدامات برای بازگرداندن اعتماد جهان به قدرت بلامنازع این کشور اکتفا نکرده و تلاش کرد تا نظر همپیمانان خود را نسبت به پیوستن به اردوگاه چین تغییر دهد و همانگونه که روسیه را به جنگ در اوکراین درگیر ساخته، چین را نیز در یک جنگ فرسایشی در تایوان درگیر کند. برای این منظور، علی رغم هشدارهای چین نسبت به تضاد سفر نانسی پلوسی رئیس مجلس نمایندگان امریکا به تایوان با اصل چین واحد و هشدارهای چین در جلوگیری از بروز هرگونه درگیری در دریای چین جنوبی، اما نانسی پلوسی در سفر آسیایی خود ضمن سفر به ژاپن و کره جنوبی، به تایوان هم سفر کرد اما سفر او حامل پیامهاي عملى اشتباه براى تايوان در مورد حمایت امریکا از جدایی بود، هرچند که آمریکا این ایده را روی کاغذ پذیرفته است.

چین که با قدرت در حال افزایش اقتدار جهانی خود است، با واکنش کاملا مناسب نسبت به سفر پلوسی به تایوان، ثابت کرد که اقدام قدرتهای منطقه خاورمیانه در تلاش برای برقراری موازنه در روابط خود میان واشنگتن و پکن یک اقدام به جا و شایسته ای است و چین یک قطب بزرگ بین المللی است که از جایگاه و تأثیرگذاری قابل ملاحظه ای در سطح بین الملل برخوردار است. برخلاف آنچه واشنگتن می خواست به دنیا نشان دهد، چین با در پیش گرفتن رهیافتهای تعدیل کننده و با پرهیز از درگیری، فرصتی که ایالات متحده به آن چشم دوخته بود را بر باد داد و به دنیا ثابت کرد که نسبت به دامی که برایش پهن شده کاملا هوشیار است.

چین به عکس العمل های کاملا حساب شده ای دست زد. در ابتدا، یک رزمایش نظامی 3 روزه در 6 نقطه حیاتی در آبهای منطقه ای تایوان یعنی درست در مقابل بنادر حیاتی تایوان، دست زد و در این رزمایش نظامی از مهمات کشنده استفاده کرد تا به تایوان و همپیمانان غربی و امریکایی اش این پیام را برساند که چین می تواند به آسانی روند صادرات و واردات تایوان را در کنترل خود داشته باشد و در صورت نیاز، با محاصره و یا حمله نظامی به این کشور، آن را تحت سیطره خود در آورد که در اینصورت واشنگتن و پایتخت های اروپایی علاوه بر بحرانهای ناشی از جنگ اوکراین با یک بحران دیگری مخصوصا در زمینه تأمین تراشه های الکترونیکی نیز روبرو خواهند شد. 

همچنین، پکن موشکهای بالستیک بر فراز تایوان پرتاب کرد و رسانه های دنیا گزارش دادند که این موشکها با گذر از فضای تایوان به سوی منطقه اقتصادی ژاپن که 2000 کیلومتر با تایوان فاصله دارد، نشانه رفتند. به باور صاحب نظران، بُرد این موشکها نه تنها برای تایوان بلکه برای همه همپیمانان واشنگتن یعنی توکیو و سئول که میزبان نانسی پلوسی بودند، این پیام را در برداشت که پایتخت های آنان در تیر رس موشکهای چینی قرار دارد و این پیام را به واشنگتن داشت که پایگاههای نظامی امریکا در ژاپن نیز در تیر رس موشکهای چینی است. به دنبال این اقدامات و برای مقابله با هرگونه حمله احتمالی چین، ایالات متحده بخش اعظم ناوگان دریایی خود را به سوی تایوان اعزام کرد. پکن به این تنشهای نظامی حساب شده اکتفا نکرد و با تحریم نانسی پلوسی، ابزار تحریم را از انحصار امریکا خارج کرد. علاوه بر آن، پکن از کاهش سطح همکاریهای خود با ایالات متحده در حوزه های مقابله با جرائم فرامرزی، سلامت دریانوردی، مبارزه با مواد مخدر، بازگرداندن مهاجرین غیرقانونی و تغییرات اقلیمی خبر داد.

و در پایان، می توان گفت که راهبرد امریکا برای خدشه دار کردن اعتماد همپیمانان خاورمیانه ای ایالات متحده به قدرتهای بین المللی رقیب امریکا، و همچنین سیاستهای امریکا برای درگیر کردن قدرتهای بین المللی رقیب مانند چین و روسیه در جنگهای فرسایشی، به ثمر ننشست. سلاح تحریمها نتوانست روسیه را از تحقق اهداف جنگ در اوکراین باز دارد. بلکه روسیه با استفاده از اهرم فشار گاز، توانست قاره اروپا را در یک بحران راهبردی قرار دهد تا شاید اروپاییها از ارسال سلاح و کمک به اوکراین خودداری کنند. سفر نانسی پلوسی به تایوان هم نتوانست چین را وارد جنگ علیه این جزیره کند و اعتماد همپیمانان به چین را خدشه دار کند. و احتمالا، قدرتهای خاورمیانه بر اساس این واقعیت ها به این نتیجه برسند که علی رغم سیاستهای امریکا برای حفظ سلطه انحصاری بر نظام بین الملل، یک وضعیت منطقه ای و بین المللی تازه ای عملا در حال شکل گیری است که سلطه یک جانبه امریکا بر جهان را به چالش می کشد و چین که قدرت و ابزارهای تأثیرگذاری خود در امور بین الملل را به اثبات رسانده، گزینه مناسبی است که قدرتهای منطقه ای به آن چشم دوخته اند. در نتیجه، تصمیم قدرتهای منطقه ای مبنی بر اینکه در سیاست خارجی خود همپیمانان متعددی را انتخاب کنند، یک تصمیم درست و منطقی است.

دكتر عبد الرؤوف مصطفی الغنیمی
دكتر عبد الرؤوف مصطفی الغنیمی
پژوهشگر امور سیاسی در موسسه بین المللی مطالعات ایران