جریان صرخی: اختلاف شیعی- شیعی و پیامدهای سیاسی آن در عراق

https://rasanah-iiis.org/parsi/?p=3102

مقدمه

در عراق مذاهب، جریانها و فرقه های مختلفی وجود دارند. درست است که گروههای شیعی در رویکردهای سیاسی با هم اختلاف دارند، اما اختلاف این جریانها در قرائت از مذهب عمیق تر است و هرکدام از جریانها تلاش می کنند برداشت و فهم خود را بر کرسی بنشانند در نتیجه، این اختلاف فضای سیاسی و دینی جامعه را تحت تأثیر قرار می دهد.

اختلاف میان جریان صرخی و دیگر جریانهای شیعی از قدیم نیز بوده اما این مسأله در این اواخر سر و صدای زیادی به پا کرده است. قضیه از اینجا شروع شد که در روز جمعه 8 آوریل 2022 میلادی، خطیب جمعه از تریبون نماز جمعه خواهان تخریب بناهای روی مقبره ها شده بود. او به این واقعیت تاریخی استدلال کرده بود که پیامبر صلی الله علیه و سلم به امام علی بن ابی طالب دستور داد تا با تخریب بنای روی مزارها، آنها را با زمین هموار سازد. جریانهای شیعی اما، این بار در سطوح  مختلف مردمی، حوزوی و ارگانهای حکومتی، واکنش تندی در مقابل جریان صرخی نشان دادند که این امر در فضای سیاسی و دینی عراق انعکاس گسترده ای داشت؛ به ویژه اینکه هزاران تن از پیروان جریان صدر در استانهای مختلف از جمله دیوانیه، نجف، کربلا، ناصریه و بصره زندگی می کنند که طبق برخی برآوردها تعداد آنها حدودا به 30 هزار نفر می رسد که در میان آنها تعدادی از عناصر جیش الحسین نیز حضور دارند.

این گزارش که به اختلاف شیعی- شیعی اختصاص دارد، بر چهار مبحث استوار است که عبارتند از: نخست: جریان صرخی.. دورنمای سیاست و مذهب، دوم: اختلاف پشت پرده و علل علنی شدن آن، سوم: حذف مذهبی .. ایجاد تردید در شیعه بودن این جریان، چهارم: چالش جریان صرخی.

نخست: جریان صرخی.. دورنمای سیاست و مذهب

جریان صرخی به مرجع دینی آیت الله محمود الصرخی مرتبط است. او درسال 1964 میلادی در شهر کاظمیه بغداد به دنیا آمد و در همانجا درس خواند. در سال 1987 میلادی از دانشکده مهندسی دانشگاه بغداد فارغ التحصیل شد و در سال 1994 میلادی به حوزه علمیه نجف پیوست.

یک. مکتب صرخی و پیشینه آن: صرخی مکتب و مقوله های خود را به صدرین نسبت می دهد؛ یعنی به محمد باقر صدر که در سال 1980 میلادی اعدام شد و محمد محمد صدر که در سال 1999 میلادی ترور شد. این انتساب به صدرین، بسیاری از جریانهای شیعی دیگری که به صدر منسوب هستند مانند جریان صدر و حزب الدعوه و برخی گروههای شبه نظامی که برداشت متفاوتی از افکار صدر دارند، را نگران ساخته است. هرچند صدرین و مخصوصا صدر دوم، با آنچه که او «حوزه ساکت» می خواند، (یعنی مرجعیتی که به سیاست کاری نداشت) مخالف بود، و خود را نماینده «حوزه گویا» (یعنی مرجعیتی که در امور سیاسی نقش آفرینی می کند) می دانست، اما اینک شرایط از لحاظ زمان، تحولات و بازیگران فرق کرده است. به همین سبب موضع صرخی در قبال دو گانه «حوزه گویا / حوزه ساکت» ضعیف است و در نتیجه، این جریان در میان گروههای شیعی مشروعیت چندانی ندارد؛ زیرا افراد دیگری نیز خود را منسوب به جریان صدر می دانند که نه تنها از لحاظ نفس انتساب به صدر که مورد رقابت است بلکه از لحاظ ظاهر نیز در میان جماعت شیعه از ارج و قرب بیشتری برخوردارند. گفتنی است که شیعیان به مراجع و بیوت ایشان احترام زیادی قائل هستند و نقش بیوت مراجع در ایجاد و تقویت پایگاه حوزوی بر کسی پوشیده نیست چرا که فرزندان و بیوت مراجع میراث دار مرجعیت هستند و در انتساب و عهده داری مشی پدران و اجداد خود اولویت دارند.

 دو. صرخی و  نحوه کشور داری: صرخی می گوید از نظر او کشورداری به گونه ای باید باشد که « همه شهروندان از هر مذهب، دین و ملیتی که هستند، بتوانند در آنجا زندگی کنند». به نظر می رسد که او از شرایط و اوضاع فرقه گرایی که بعد از حمله امریکا به عراق در سال 2003 روی داد، درس گرفته است. به همین سبب نسبت به بروز جنگ شیعی- سنی هشدار داد و خواهان گفتگو شد و مخالفت شدید خود را با ولایت فقیه ایرانی ابراز کرد.

اما او در عین حال به نظریه ولایت فقیه ایمان دارد ولی از نگاه او فقیهی ولایت دارد که اعلم باشد. و بر مسلمانان واجب است که در هر زمانی پیشوای بر حق خود را شناخته و از او پیروی کنند و این پیشوا همان رهبری است که بتواند جامعه را به سوی پیشرفت و عدالت هدایت کند. و در هر زمانی باید یک پیشوا که از بقیه فقهاء اعلم باشد، هدایت زمام امور را بر عهده گیرد. او با مشارکت عامه مردم در انتخاب پیشوا مخالف است. طبق نظریه وی، مردم نمی توانند پیشوا و امام خود را انتخاب کنند زیرا محال است که همه مردم در مورد یک فقیه اتفاق نظر داشته باشند. هر گروهی برای خود یک رهبر و پیشوا انتخاب می کند در نتیجه، چندین پیشوا با یکدیگر بر سر قدرت رقابت می کنند و این امر سبب می شود که قوانین الهی زیرپا شده و هرج  و مرج و فساد در جامعه گسترش یابد. به نظر او اطاعت از فقیه به منزله اطاعت از امام معصوم است. زیرا پیامبر (ص) برای مسلمانان بعد از خود امامانی را معرفی کرده و اطاعت از آنان را واجب نموده است ( مقصود وی از امامان، همان دوازده امام است). به نظر او، اطاعت از اولی الامر در زمان غیبت صغری و غیبت کبری واجب است. و بعد از زمان نیابت سفرای اربعه، ولایت امر به فقهای عادل جامع الشرایط سپرده شده است و از مهمترین شرایط امامت و رهبری اعلم بودن است و امام و رهبر باید از همه مردم اعلم باشد. سپس او خود را از همه فقهای معاصر خود اعلم می داند. از خطرناکترین مقوله های او این است که: « ولی فقیه در ولایت تشریعی با امام معصوم برابر است». به نظر او ولایت فقیه، محدود و منحصر به اموری خاص نیست بلکه فقیه ولایت مطلقه دارد و می تواند قانونگذاری کند و احکامی که صادر می کند از نوع حکم اولی است نه حکم ثانوی.

در عین حال، او ولایت فقیه ایرانی را شدیدا مورد انتقاد قرار داده و آن را وسیله ای برای توسعه طلبی ایران می داند. او در انتقاد از توسعه طلبی ایران می گوید: « تا زمانیکه کشورها و ملت ها فرمانبردار و سر به زیر باشند و برای ایستادگی در برابر یورش و توسعه طلبی و ظلم و ستم ایران هیچ اراده، توان و تصمیمی نداشته باشند، صاحبان پروژه های امپراطوری حد و مرزی نمی شناسند». او در انتقاد از ولایت فقیه می گوید: «ظلم و جوری که ملت عراق را گرفتار نموده و اکنون در تنگدستی و گرسنگی سپری می کنند، سبب شده است که شیعیان عراق اکنون به دوران صدام حسین افسوس بخورند و از ولایت فقیه ایرانی متنفر و بیزار شوند.. و فقط شبه نظامیان مرگ که تشنه قتل و خونریزی اند، طرفدار ولایت فقیه ایران هستند». او قبلا در یک مصاحبه ای با روزنامه الشرق الاوسط در مخالفت با ولایت فقیه ایران می گوید: هر آنچه که بر سر ما می رود به این دلیل است ما به نتیجه قطعی رسیده ایم و آن را علنا و صراحتا اعلام کرده ایم و هیچگاه در طرح این موضوع تردید نداشته و نخواهیم داشت و آن ولایت عامه فقیه است. اما او بر این عقیده است که ولایت برخلاف آنچه در مورد ولایت فقیه ایران صدق می کند، به زور سلاح و قدرت برای فقیه ثابت نمی شود بلکه معیار ولایت برای فقیه اعلم بودن اوست! اما او توضیحی نداده است که وقتی چند فقیه ادعای اعلمیت کنند- همانطور که در مورد خود او نیز صدق می کند- تکلیف چیست؟  گفتنی است که رقبای او، اعلمیت وی را انکار می کنند. همچنین او درباره ولایت همه جانبه و مطلق توضیحی نداده است که آیا فقیه اعلم بر دیگر فقهای مجتهد نیز ولایت دارد یا خیر و آیا فقیه اعلم بر کسانی که خارج از محدوده جغرافیایی هستند و در کشورهای دیگر زندگی می کنند نیز ولایت دارد یا خیر؟ واقعیت این است که نظریه او ضعف هایی دارد که نیازمند توضیح و تبیین است.                  

خلاصه اینکه، او قائل به ولایت فقیه است اما نظر به اینکه «خود را اعلم می داند» ولایت را برای خود می داند نه برای دیگر فقهای مجتهد معاصر همطراز خود. و از اینجا می توان فهمید که میان او و دیگر مراجع یک نوع رقابت وجود دارد و در این رقابت، دیگر فقهای موجود از هم لحاظ تعداد مقلدین و هم از لحاظ منابع درآمد از او جلوتر هستند.

سه. صرخی و مرجعیت: صرخی موضع مرجعیت عالى نجف در قبال اشغال امریکا در سال 2003 میلادی را مورد انتقاد قرار داد. بار دیگر، او به فتوای جهاد علیه گروه داعش در سال 2014 میلادی اعتراض کرد که این مسأله سبب شد عده ای به دفاتر نمایندگی او هجوم ببرند. همچنین بخاطر اینکه او دولت مالکی و – به قول خودش – برخورد مالکی با مسأله اهل تسنن را مورد انتقاد قرار داده بود، حکومت مالکی چندین مراکز وابسته به وی را مورد حملات راکتی قرار داد.

همچنین، صرخی فتوای سیستانی در مورد جهاد در سوریه را نیز به باد انتقاد گرفت. اما به نظر می رسد که اختلافات بسی عمیق تر از این است. صرخی سیستانی را متهم کرده است که در هر سه مرتبه ای که صرخی در دوران صدام بازداشت شد، با خواست سیستانی بوده است و او با افسران ویژه حراست مستقیما در ارتباط بوده است. و اتهام او «همان اتهامی بود که به شهید صدر دوم نسبت داده شد و در نهایت به ترور وی انجامید.. و آن اتهام عبارت بود از ایجاد مزاحمت برای سیستانی؛ زیرا صدر ادعای مرجعیت کرده بود و صرخی هم ادعای اجتهاد و اعلمیت کرده بود و پژوهشهای اصولی و فقهی در محافل علمی و بازار ارائه داده بود که این مسأله مایه نگرانی و مزاحمت برای مرجعیت فراهم کرده بود».

صرخی نتوانست با ایجاد کانالهای ارتباطی با مرجعیت، در داخل جامعه تشیع جایگاه پیدا کند. زیرا او خود را «بزرگترین مرجع» می داند یعنی سیستانی را به عنوان اعلم و بزرگِ مراجع قبول ندارد؛ در نتیجه، او خود را رقیب سیستانی می بیند و بر این باور است که در کسب جایگاه مرجعیت، خود او از سیستانی مقدم است و بی تردید همین امر سبب شده است که او نتواند در میان جامعه تشیع جایگاهی کسب کند. زیرا استاد او یعنی صدر هم در میان جامعه تشیع به اندازه خوئی و سبزواری و سیستانی طرفدار نداشت.

چهار. عربی بودن این جریان: صرخی بارها و بارها اعلام کرده است که جریان او، یک جریان عربی خالص است که در مقابل پروژه توسعه طلبی ایرانی فارسی قرار دارد. او در فوریه 2015 میلادی در مصاحبه ای با روزنامه مصری الوطن گفت: « در عراق، یک گفتمان دینی شیعی وجود ندارد. گفتمان دینی در عراق همان گفتمان خالص ایرانی است و هیچ ارتباطی با مذهب شیعه ندارد مگر آنجایی که در خدمت سیاست حاکمیت ایران و امنیت ملی توسعه طلب آن باشد». گویی او با طرح این مقوله در صدد است شیعیان عرب عراق را گرد خود جمع کرده و رابطه آنها را با ایران قطع کند. اما در مقابل باید گفت که این گفتمان نیز یک گفتمان عراقی پذیرفته شده نیست؛ زیرا شیعیان عراق به ملیت مراجع کاری ندارند و از زمان قدیم تا کنون از مراجع غیر عرب تقلید کرده اند. وانگهی، در داخل حوزه بازیگران دیگری که اصالتا عرب باشند نیز حضور دارند. پس صرخی در محیط عربی یکه تاز میدان نیست.  

دوم: اختلاف پشت پرده و علل علنی شدن آن

مسائل دینی، سیاسی، اقتصادی-منفعتی در علنی شدن اختلاف اخیر میان طرفین، نقش داشته که برخی به طور مستقیم و برخی دیگر به طور غیر مستقیم در این امر دخیل بوده اند.

اما آنچه که در به راه افتادن سر و صداهای اخیر دخالت مستقیم داشت، سخنان علی مسعودی  خطیب جمعه بود که در 8 آوریل 2022 میلادی در خطبه های نماز جمعه ایراد کرد و در لابلای سخنانش بنای ضریح و مسجد بر روی قبور را شرک و منافی عقیده اسلامی خواند و خواهان برچیده شدن آنها شد. نیروهای امنیتی عراق علی مسعودی را به اتهام « اهانت به بزرگان دین و آئین دینی و همچنین دعوت به تخریب بارگاههای اولیای دین» بازداشت کردند.

علاوه بر اختلاف میان صرخی و جریانهای رقیب در قرائت از مذهب که در سطور بالا به آن اشاره شد، دلایل دیگری نیز به طور غیر مستقیم در ایجاد سر و صداهای اخیر نقش داشت از جمله اینکه صرخی و طرفداران او خواهان زندگی مسالمت آمیز میان مسلمانان است و دیگر اینکه این جریان درباره ابوبکر، عمر، عائشه و دیگر صحابه دید مثبتی دارند و یقینا چنین گفتمانی جناحهای سنتی محافظه کار و همچنین جناحهای تندرو در محافل سیاسی و دینی را نگران می كند. به عنوان مثال یاسر الحبیب یکی از تندروان جريان شیرازی، جریان صرخی را بخاطر اینکه « عمر بن خطاب را تبرئه می کنند» مورد انتقاد قرار داده و گفته است که این جریان اصول و ارزشهای مذهب تشیع را به بازی گرفته است!

اینگونه بود که جریانهای شیعی فرصت را مناسب دیدند که با وصف جریان صرخی به عنوان «یک جریان انحرافی و گمراه» علیه آن تبلیغات به راه اندازند. جریان صدر نیز واکنش تند و سریعی علیه صرخی نشان داد و مقتدی صدر رهبر این جریان تنها دو روز بعد از خطبه جنجال برانگیز در سخنان تهدید آمیزی گفت: «عده ای که خود را مقلد صرخی معرفی می کنند تلاش دارند عقاید انحرافی را وارد مذهب کنند و سخنان خطیب جمعه آنها در استان بابل که خواستار تخریب بارگاههای اولیای دینی و ائمه معصومین شده بود، تنها یک نمونه اخیر است». سپس او به صرخی سه روز مهلت داد تا از امام جمعه مورد نظر اعلام برائت کند وگرنه به قول خودش «خود را ملزم می داند که در برخورد با آنها به وظیفه وجدانی، دینی و مذهبی خود عمل کند..». او همچنین چارچوب هماهنگی جریان صرخی و دعوت خطیب این جریان به تخریب قبور اولیای دین را به باد انتقاد گرفت.

سوم: حذف مذهبی.. ایجاد تردید در شیعه بودن این جریان

این اولین باری نیست که با جریان صدری برخورد می شود. در سال 2012 میلادی برخی از مساجد مربوط به این جریان تخریب شد، برخی از عناصر این جریان بازداشت و عده ای از افراد منسوب به این جریان نیز به قتل رسیدند. همچنین در سال 2014 میلادی با این جریان برخورد صورت گرفت و در نهایت می توان به برخورد اخیر سال 2022 میلادی اشاره کرد.

اما این بار مسأله با دفعات قبل بسیار فرق می کند؛ زیرا این بار مسأله تنها به اختلاف دینی و شخصی میان صرخی و دیگر مراجع سنتی و اصلاح طلب در عراق و خارج از آن خلاصه نمی شود بلکه این بار صرخی خود را در مقابل تمام شیعیان قرار داده است. گفتنی است شیعیان، حرم ائمه و اولیای دین را از اصول مذهب تشیع می دانند که علاوه بر اینکه در بقای مذهب نقش داشته جنبه درآمدزایی نیز دارد. لذا، جریانهای سیاسی و دینی سریعا در مقابل خطیب منتسب به جریان صرخی که خواهان تخریب قبور اولیا و ائمه شده بود،  واکنش نشان دادند. این واکنشها که در ابتدا به شکل اعتراضات محدودی خود را نشان داد، کم کم دامنه آن گسترده شد و در اکثر استانهای عراق دستگاه اطلاعات و تحقیقات وزارت کشور  افراد منتسب به این جریان را بازداشت کردند.

اما در خصوص واکنش مردمی، گروههای مردمی اقدام به تخریب مساجد و اماکن و حوزه های وابسته به جریان صرخی کردند که از مهمترین آنها می توان به مسجد الفتح المبین در بابل اشاره کرد. اما مقتدی -هرچند بطور ظاهری- تخریب مساجد را محکوم کرد او در تاریخ 13 آوریل 2022 میلادی در توییتی نوشت: « واکنش مردمی علیه جریانی که خواهان تخریب مراقد ائمه و اولیای دین هستند، یک کار بسیار خوب است؛ چرا که دفاع از دین و مذهب و گویای ارادت به ائمه معصومین است. اما این گروههای مردمی باید از تخریب و به آتش کشیدن و انفجار مساجد پرهیز کرده و تنها به بستن این مساجد اکتفا کنند تا فتنه گران را از برپایی آئین تحریف شده بازدارند. تخریب مساجد به همان اندازه تخریب قبور ائمه خطرناک است».

اگر تخریب مساجد به همان اندازه تخریب بارگاهها خطرناک است، تناقض آشکار اینجاست که از افرادی که دست به تخریب مساجد زده بودند به عنوان قهرمان یاد شد اما آن عده ای که خواهان تخریب قبور شده بودند بدون اینکه به چنین کاری دست بزنند، بازداشت شده و در یک حرکت مردمی اماکن مربوط به آنها بسته و مساجد آنها تخریب شد بدون اینکه نهادهای قانونی در کشور در این مورد به وظیفه خود عمل نمایند!

با اینکه بلافاصله بعد از جمعه هشتم آوریل اقدامات امنیتی و واکنشهای مردمی شروع شد، اما ضرب آهنگ تحولات بعدها و با ورود جریانهای سیاسی به مسأله و بهره گیری از بحران موجود، شدت و سرعت گرفت. حتی گروههای وابسته به حشد شعبی با بر افراشتن پرچمهای حشد، جریان صرخی را به «دنباله روی از امریکا و اسرائیل متهم کردند» و تهدید کردند در صورتیکه به بارگاههای ائمه دین در عراق بی حرمتی کنند، حشد شعبی آنان را «به گور خواهند فرستاد». در همین راستا، وزارت کشور عراق نیز تمامی دفاتر و مراکز وابسته به صرخی در عراق را بست.

در سطح مذهبی، شیخ جمیل ربیعی یکی از اساتید حوزه گفت: «جریان صرخی یک جریان شیعی نیست و خود صرخی هم عالم نیست». او جریان صرخی را به نوکری متهم کرد و گفت: «آنها نه شیعه هستند نه سنی، نه عرب هستند نه کرد؛ بلکه آلت دست نوکران صهیونیسم هستند. صرخی از علما نیست و از علم بی بهره است و حتی از هر نادانی نیز نادان تر است. او بعثی و از دشمنان ملت عراق است و مساجدی که تخریب شدند مساجد اسلام نبودند بلکه مساجد نفاق و کفر و شرک بودند».

گفتنی است برخی از چهره های جریان اصلاح طلب شیعی از جمله شیخ یاسر عوده، گفتمان جریان صرخی را به باد انتقاد گرفتند. آنان مسأله تخریب قبور در زمان پیامبر صلی الله علیه و سلم را توجیه کرده و قائل به این مسأله شدند که بنای بارگاه بر قبور اولیای الهی و ائمه معصومین کراهت ندارد. و گفتند که رفتن به مزار اولیای الهی به قصد عبادت از مهمترین اعمالی است که موجب قرب الهی است. و حتی یک روایت هم وجود ندارد که ساختن بارگاه بر قبور اولیای الهی را حرام دانسته باشد. در عین حال، آنان تأکید کردند  که عقاید شرک آلود باید از مذهب زدوده شود!. صرخی بر این باور است که اینگونه برخوردها با جریان او، ریشه در نگرانی از مرجعیت او دارد. او می گوید: «در اینجا این سؤال را مطرح می کنم که دلیل این نوع برخوردها با ما و شدت یافتن این برخوردها در این روزها چیست؟ آیا هدف، این است که میدان را از هر رقیب احتمالی مرجعیت خالی کنند و نگذارند یک مرجعیت جایگزینی در عراق ابراز وجود کرده و در میان مردم محبوبیت کسب کند؛ آنهم زمانیکه صاحبان قدرت دریافته اند که تاریخ مصرف مراجع موجود به پایان رسیده و زمان حذف آنان فرا رسیده است. و قبل از حذف مراجع موجود می خواهند هرگونه گزینه احتمالی جایگزین و یا رقیب را از صحنه بیرون کنند و اینگونه است که ما اولین قربانیان این خصومت شده ایم».

اما سؤال مهمی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا صرخی واقعا شیعه است و به اعتقاداتی که مذهب شیعه را از دیگر مذاهب اسلامی جدا می سازد، باور دارد؟ جواب: بله. او به خمس، متعه، مهدویت، امامت، سینه زنی، قمه زنی و دیگر اعتقادات شیعه باور دارد. و در واقع او هیچ یک از اصول مذهب تشیع را زیر پا نگذاشته است و اختلاف موجود ریشه در اختلافات شخصی و سیاسی دارد. صرخی مدرسه خویی را مورد انتقاد قرار داده و جریان صدر را یک جریان اصیل می داند. او همچنین از سیستانی که مهمترین میراث دار مدرسه خویی است، نیز انتقاد می کند. همچنین، انتساب او به مدرسه صدرین، اعتراض رقبای دیگری  که منتسب به صدرین هستند و تنها خود را میراث دار مدرسه صدر می دانند، را برانگیخته است. انتقاد صرخی از ولایت فقیه و سیاستهای ایران، جریانهای همسو و همپیمان ایران را نیز علیه او شوراند. پس می بینیم که اختلاف موجود، بیش از آنکه یک اختلاف علمی صرف باشد، اختلاف منفعتی، شخصی و تاریخی میان مدارس شیعی دوازده امامی است. این جریانهای شیعی بر سر اینکه کدامیک یک الگوی مذهبی و نماینده مذهب باشند و نیز بر سر خمس و کسب تعداد بیشتر مقلدین رقابت دارند.

چهارم: چالش جریان صرخی

ظاهرا این مهمترین برخورد با جریان صرخی است. زیرا این بار تنها حوزه و یا همچون سال 2014 میلادی تنها دولت عراق در مقابل جریان صرخی قرار ندارد بلکه عامه مردم عراق با دعوت جریان صرخی به تخریب بارگاهها و مقابر مخالفت کردند. شیعیان عراق حتی افراد غیر متدین و یا افرادی که با جریانهای دینی همسویی ندارند نسبت به هر گفتمانی که حرم ائمه و یا قبور اولیای دین را نشانه بگیرد، حساس هستند. زیرا گفتمان دینی طرح این ایده را به جای اینکه به اصلاح مذهبی و یا اجتهاد در مسأله ای که با اصول مذهب ارتباطی ندارد نسبت دهد، به تروریسم و بنیادگرایی نسبت می دهد. همچنین خاطره انفجارهای حرم ائمه شیعه در اوایل روزهای حمله امریکا به عراق هنوز در حافظه شیعیان زنده است و این مسأله از دیگر علل حساسیت مسأله قبور ائمه است که باید جریانهای دیگر در عراق این حساسیت را درک کنند. ولی جریان صرخی از آزمون درک این مسأله حساس سربلند بیرون نیامد. در عین حال، جریان صرخی به دلیل اینکه خود را در مقابل حوزه نجف، ایرانیها و در مقابل همه جریانهای دینی و سیاسی عراق قرار داد، هرچند تلاش کرد که گفتمان خود را یک گفتمان اعتدال و میانه رو معرفی کند، ولی منزوی شد. بی بهره بودن رهیافت های جریان صرخی از مصلحت گرایی، برای او و جریانش بسیار گران تمام شد. این در حالیست که صرخی بر این باور است که روش او، همان روش صدرین یعنی محمد باقر صدر و محمد محمد صدر است غافل از اینکه اکنون شرایط با زمان صدرین بسیار متفاوت است. امروز در عراق حکومت در اختیار جریانهای شیعی است و چهره های شیعی دولتمردان کشور هستند و حوزه امروز گویا نه ساكت است. در نتیجه، امروز از ظلم و ستمی که حکومت غیر شیعی در حق صدرین روا داشت، خبری نیست. و برخورد و مقابله با جریان صرخی از بیرون جامعه تشیع نیست و این جریانهای شیعی هستند که با جریان صرخی برخورد کرده و عرصه را بر او تنگ می کنند. از این رو، جریان صرخی نتوانسته پیروان و طرفداران چندانی کسب کند.

مسأله قابل تأمل دیگر این است که بسیاری از بزرگان و طرفداران جریان صرخی به پوشیدن عمامه و لباس روحانیت پای بندی ندارند و همین امر سبب تضعیف جایگاه دینی آنان در میان مردم شده است. در نتیجه، به آسانی هدف حملات و برخورد محافل دینی و نهادهای سیاسی قرار می گیرند. علاوه بر آن، عدم فعالیت سیاسی جریان صرخی سبب شده است که این جریان برخلاف سایر جریانهای شیعی از داشتن یک پشتیبان و حامی قانونی که بتواند در هنگام بحرانها از آن مدد گیرد، محروم است.

خلاصه اینکه، درگیریها میان جریان صرخی و دیگر جریانهای شیعی از چند مورد تناقض پرده برداشت که مهمترین آنها عدم استقلال علما و همچنین عدم پذیرش اجتهاد آزاد است. اجتهاد تنها در مسائلی جای دارد که مورد توافق بازیگران حوزوی و متنفذین سیاسی باشد. و اگر مجتهدی حتی اگر تمام مقوله های تشیع دوازده امامی را قبول داشته باشد ولی این محدوده را رعایت نکند با او برخورد می شود و کاری هم ندارند که آیا او به درستی اجتهاد کرده است یا به خطا رفته است.

همچنین این اختلافات «شیعی- شیعی» گویای نبود یک دولت قانونمدار است: یعنی یک دولت مدنی که افراد، گروهها و نهادها بر اساس قانون عمل نمایند. اقدامات مردمی در قبال جریان صرخی و مساجد و افراد این جریان بدون توجه به قانون و بدون دخالت نهادهای رسمی صورت گرفت.  و نهادهای حکومتی هم چشم خود را بر این رفتارهای خودسرانه که در حق صرخی روا داشته شد، بستند.

برآیند

اختلافات اخیر شیعی- شیعی در این مرحله سرنوشت ساز بسیار تعیین کننده است. و سبب می شود که مرجعیت خطبه جمعه را که از اوایل شیوع کرونا تعطیل نموده، بار دیگر بر عهده گیرد و با حفظ اعتدال گفتمان شیعی، با گفتمان رقیب که با قرائت رسمی از مذهب تشیع سازگاری ندارد مقابله نماید. علاوه بر آن، بحران سیاسی نیز احتمالا بازگشت نماز جمعه را تسریع کند.

دیدیم که این مسأله رنگ و بوی سیاسی به خود گرفت و برخی جریانها روی این مسأله زیاد مانور دادند و آن را بزرگ کردند تا طرفداران بیشتری کسب کنند و پایگاه سیاسی و مذهبی خود را تقویت نمایند؛ به ویژه اینکه رقابت میان جریانهای سیاسی شیعی به حدی است که تا کنون تشکیل دولت را به تأخیر انداخته است. در نتیجه، هر طرف تلاش دارد خود را طرفدار و مدافع مذهب و مدافع «ارزشها» و «اماکن مذهبی» معرفی کند.

خلاصه کلام اینکه، به نظر نمی رسد که جریان صرخی بتواند در آینده نزدیک در دولت عراق سهیم گردد و یا اینکه بتواند با جریانهای رقیب وارد گفتگو شده و به تفاهم برسد که در کنار سایر جریانها به طور مسالمت آمیز زندگی کرده و در ساختار سیاسی و مذهبی عراق سهیم گردد؛ زیرا رقبا و دشمنان صرخی، جریان او را یک جریان کاملا انحرافی می دانند و همانطور که از قدیم گفته اند کسی که در پناه مذهب علیه مذهب توطئه کند بسی خطرناکتر از دشمنان بیرونی است. در عین حال، بزرگان جریان صرخی بر این باورند که آنان در اینکه میراث دار صدرین یعنی محمد باقر صدر و محمد محمد صدر باشند، بر سایر جریانها اولویت دارند و جریان آنها یک جریان شیعی عربی عراقی اصیل است که در مقابل جریان شیعی ایرانی فارسی قرار دارد. و با همین شعار می خواهند بازیگران داخلی، منطقه ای و شاید هم بین المللی را با خود همراه كنند. اما تا امروز تلاش آنان نتیجه ای نداده است و این جریان تقریبا هم از لحاظ مذهبی و هم از لحاظ سیاسی و مخصوصا بعد از اقدام اخیرش که خواهان تخریب قبور ائمه شده، منزوی شده است.

موسسه بين المللى مطالعات ايران
موسسه بين المللى مطالعات ايران
موسسه بين المللى مطالعات ايران