نشست تهران و ائتلاف دشوار

https://rasanah-iiis.org/parsi/?p=3135

تهران، پایتخت ایران روز 19 جولای 2022 میزبان نشستی بود که رئیس جمهور ایران با همتایان روسی و ترکیه ای خود به دیدار و گفتگو پرداخت. این دیدار در چارچوب روند آستانه برای حل بحران روسیه انجام شد و در کنار آن طرفهای سه گانه در اظهارات رسانه ای خود مهمترین دغدغه های امنیتی، سیاسی و اقتصادی خود را نیز بیان کردند. همچنین تحولات بین المللی و منطقه ای نیز بر این نشست سایه انداخته بود. روسیه درگیر جنگ با اوکراین است و گفتگوهای ایران با قدرتهای غربی در خصوص برجام به بن بست رسیده است. و به نظر می رسد که ترکیه تنها طرفی است که بر موضوع سوریه که دلیل اصلی نشست سه جانبه بود، تمرکز داشت. طرح ترکیه بر حمله نظامی به شمال سوریه متمرکز است که در چند ماه اخیر ترکیه از این امر سخن گفته است. البته دستاورد کمیسیونهای همکاری دو جانبه (ایران-ترکیه) و ( ایران – روسیه) بسی بیشتر از دستاوردهای این نشست سه جانبه در خصوص سوریه بود. بلکه باید گفت سه طرف در این نشست حتی بر یک جزء بسیار اندک آن یعنی حمله نظامی احتمالی ترکیه نیز هم رأی نبودند. در حالیکه روسیه و ایران مخالفت خود را با این حمله ابراز کردند، ترکیه از لغو این طرح سخنی به میان نیاورد. 1 2

علاوه بر پرونده سوریه، سه طرف در مورد مسائل امنیتی مهم دیگری دغدغه های مشترکی دارند.  که از جمله آنها می توان به مهاجرت غیر قانونی، مسأله قاچاق در مرزهای ایران و ترکیه، فعالیتهای اطلاعاتی ایران در داخل ترکیه اشاره نمود. در این میان، مسائلی چون اقلیت ترک در ایران و رابطه ترکیه با رویکرد رو به رشد قومی و جدایی طلبی در میان ترکهای ایران و همچنین سیاستهای نامتوازن در قبال عراق و آذربایجان از مهمترین دغدغه های امنیتی ایران است. اما روسیه به عنوان یک قدرت جهانی در اکثر مسائل اختلافی میان ایران و ترکیه نقش دارد و گاهی جانب ایران و گاهی جانب ترکیه را می گیرد. روسیه، پیمان ناتو را – که ترکیه نیز یکی از اعضای آن است- بزرگترین تهدید برای امنیت ملی خود می داند. و به شدت با هرگونه پیشروی ناتو به سوی مرزهایش مخالفت می کند. این در حالیست که ترکیه از رهگذر عضویت در ناتو، در صدد حمایت از منافع ملی خود است که مخالفت با پناه دادن کشورهای غربی به گروههایی چون حزب کارگران کردستان و جنبش فتح الله گولن در رأس آنها قرار دارد. گفتنی است که ترکیه به عنوان یک عضو ناتو با عضویت کشورهایی که به گروههای تروریستی پناه می دهند، مخالفت می کند. علاوه بر آن، همه این کشورها در روابط خود با سایر کشورهای دیگر مسائل امنیتی را لحاظ می کنند. و این سه کشور، اینگونه مسائل امنیتی را مد نظر قرار می دهند.

 لذا، در سایه این پیچیدگی ژئوامنیتی مسائل جغرافیایی و رویکرد توسعه طلبانه سه طرف، و تضاد منافع و اولویتهای امنیتی و با توجه به تجربه هماهنگی سه جانبه برای حل بحران سوریه، این سؤال مطرح می شود که : ائتلاف راهبردی روسیه، ایران و ترکیه تا چه اندازه می تواند تحقق یابد؟

در اینجا از چند منظر به بررسی و تحلیل این مسأله می پردازیم. اول: اولویتهای امنیتی ترکیه در سوریه. دوم: اولویتهای امنیتی روسیه. سوم: اولویتهای امنیتی ایران. این گزارش در پایان، با ارائه سناریوهای احتمالی روشن می کند که چگونه اولویتهای روسیه، ایران و ترکیه جز در مواردی بسیار اندک هم پوشانی ندارند. این نوشتار در نهایت به این نتیجه می رسد که این نزدیکی سه جانبه بیشتر به یک همکاری متقابل شبیه است تا به یک ائتلاف راهبردی پایدار.

نخست: اولویتهای راهبردی ترکیه در سوریه

یک. منافع ترکیه در سوریه

با توجه به اینکه حزب عدالت و توسعه خود را برای انتخابات آماده می کند، مسأله امنیت و ثبات در شمال سوریه اولویت بسیار مهمی است و مسأله پناهندگان سوری یکی از محورهای مهم در انتخابات پیش رو است. علی رغم اینکه بحران اقتصادی که چندین سال کشور ترکیه را درگیر کرده علل گوناگونی دارد، اما گفتمان عوام پسند این بیکاری را ناشی از حضور پناهندگان سوری در ترکیه می داند. احزاب مخالف دولت، از این وضعیت استفاده کرده و حزب عدالت و توسعه و در رأس آن رئیس جمهور رجب طیب اردوغان را مسئول شرایط کنونی می دانند. احزاب رقیب، به مردم وعده می دهند که در صورت پیروزی در انتخابات، طرح اخراج پناهندگان سوری به کشورشان را روی دست خواهند گرفت و این ایده در جامعه ترکیه طرفداران زیادی پیدا کرده است. و احتمالا افزایش احساسات نژاد پرستانه علیه سوری ها و ده ها مورد تروری که رخ داده بهترین گواه همین امر باشد. درست است که مسأله پناهندگان سوری یکی از علل بحران اقتصادی ترکیه است اما آنقدر که احزاب مخالف دولت آن را بزرگ جلوه داده، نیست بلکه حضور پناهندگان سوری برای گردش چرخ اقتصاد ترکیه مفید نیز می باشد. از این که بگذریم، آنچه مسلم است این است که برگ پناهندگان یکی از مهمترین برگهایی است که در انتخابات سال آینده ( ژوئن 2023 میلادی)، روی آن حساب باز شده است. و اردوغان تمام تلاش خود را به کار خواهد بست تا این برگ برنده را از چنگ رقبا بگیرد. لذا، در این مرحله منفعت اردوغان اقتضا می کند که با ایجاد یک فضا و محیط امن بتواند بیشترین تعداد پناهندگان سوری را به آنجا منتقل کند تا آرای آن عده از شهروندان که با حضور سوری ها مخالف هستند را نیز کسب نماید. و چالش پیش روی اردوغان این است که در صورت فراهم نشدن محیط امن و یا در نتیجه تفاهم با رژیم اسد، او نتواند پناهندگان سوری را از کشور خارج کند که در اینصورت وی حمایت طرفداران و همچنین حمایت دیگر اتباع ترکیه را از دست خواهد داد.

دو. محاسبات ایران و روسیه

ایران و روسیه با برقراری امنیت در مرزهای ترکیه با سوریه مشکلی ندارند اما می خواهند که این امنیت از طریق دستگاههای امنیتی رژیم اسد تأمین شود. و لازمه این امر این است که رژیم اسد بر تمام خاک کشور تسلط داشته باشد و گروههای مسلح مخالف نظام نیز باید تسلیم شوند. که در چنین وضعیتی ترکیه با دو مشکل روبرو خواهد بود؛ اول اینکه بسیاری از پناهندگان سوری از ترس جان و اقدامات انتقامجویانه رژیم اسد حاضر نخواهند شد به مناطق تحت کنترل رژیم اسد بازگردند. و مشکل دوم هم این است که برخی از گروههای مسلح با هرگونه تفاهم میان اسد و ترکیه مخالفت کرده و در مقابل آن مقاومت خواهند کرد. در نتیجه، شمال سوریه همچنان ناامن باقی خواهد ماند و نه تنها اردوغان به هدف خود نمی رسد بلکه مقداری از محبوبیت خود را نیز از دست خواهد داد. اما با این همه، این گزینه همچنان روی میز است و احتمالا اگر حزب عدالت و توسعه گزینه های دیگری نداشته باشد، این برنامه را روی دست بگیرد. و شاید هم ایران و روسیه، دولت ترکیه را به این مسأله ترغیب کنند. رئیس جمهور ترکیه در یک کنفرانس مطبوعاتی با همتای ایرانی اش گفته بود: ما از دولت دمشق انتظار داریم که روند  سیاسی را آغاز کند. و مسأله سوریه از موضوعات اصلی روند آستانه است و ما امیدواریم که به نتایج خوبی در این زمینه دست یابیم.

سه. اهرمهای فشار ترکیه

ترکیه تلاش می کند تا زمان برگزاری انتخابات حد اقل شرایط _ هرچند در ظاهر_ برای بازگرداندن پناهندگان سوری به شمال سوریه را فراهم کند. در این زمینه، ترکیه کارتهایی برای مذاکره و اعمال فشار در اختیار دارد که در مسائل امنیتی که برای ایران و روسیه اهمیت دارد، به چانه زنی می پردازد. از مهمترین این اهرمهای فشار ترکیه می توان به موارد زیر اشاره کرد:

الف. استفاده از نیروهای مسلح مخالف سوریه برای حمله به نیروهای روسی و ایرانی، که در این مورد، تشدید جنگ در سوریه به هیچ عنوان به نفع روسیه که اکنون درگیر جنگ اوکراین است، نمی باشد و روسیه نمی تواند همزمان دو جبهه جنگ را مدیریت کند. علاوه بر آن، بازیگران دیگری در سوریه حضور دارند که از تحولات کنونی آسیب می بینند و تلاش می کنند میان طرفهای درگیر یک توازن ایجاد کنند و به رژیم اسد و ایران فشار می آورند تا برای رسیدن به یک راه حل سیاسی، امتیاز بدهند. در این زمینه ترکیه و اردن منافع مشترکی دارند. اندکی بعد از نشست تهران، پادشاه اردن در یک مصاحبه مطبوعاتی گفت که هر از چند گاهی شبه نظامیان وابسته به ایران در مرزهای اردن حملاتی انجام می دهند. او همچنین ابراز امیدواری کرد که تهران در اینگونه رفتارهای خود تجدید نظر کند.

ب. ترکیه می تواند از طریق جنگ اوکراین، روسیه را تحت فشار قرار دهد. خبرگزاری اسپوتنیک روسیه گزارشی را منتشر کرده است مبنی بر اینکه گروههای “ترکمن” که زیر نظر ارتش سوریه فعالیت می کنند، در مناطق تحت کنترل خود در مناطق روستایی استانهای حلب، رقه و حسکه در شمال و شمال شرق سوریه مراکزی دایر نموده اند که دواطلبان جنگ در اوکراین را بسیج می کنند تا در مقابل دریافت حقوق قابل توجهی در نبرد علیه نیروهای روسیه شرکت نمایند. این اقدام با حمایت ارتش ترکیه و نیروهای ناتو صورت می گیرد. البته پیش از این، نیروهای مزدور سوری به لیبی و آذربایجان نیز اعزام شدند.

ج. مطمئنا اینکه آنکارا در مسأله صادرات غلات اوکراین به شرط فراهم شدن زمینه صادرات غلات روسیه میانجیگری می کند، با پرونده سوریه و در نظر گرفتن منافع ترکیه – هرچند در مرحله کنونی- ارتباط معناداری وجود دارد. 

د. با توجه به اختیاراتی که اعضای ناتو در خصوص موافقت با عضویت کشورهای متقاضی تازه دارند، ترکیه در مورد پیوستن سوئد و فنلاند به ناتو، نقش تعیین کننده ای دارد. ترکیه برای این دو کشور شرط تعیین کرده است که از گروههای تروریستی همچون حزب کارگران کردستان و جنبش فتح الله گولن دست برداشته و سران این گروهها را به ترکیه تحویل دهند. اساسا، گسترش پیمان ناتو نه تنها نفعی برای روسیه ندارد بلکه از نگاه روسیه، گسترش ناتو، مستقیما تهدیدی برای امنیت ملی روسیه به شمار می رود. بنابراین، می توان گفت که مخالفت اولیه ترکیه با عضویت سوئد و فنلاند در ناتو و سپس موافقت مشروط این کشور، نوعی چانه زنی و فشار بر روسیه است تا در پرونده سوریه از این کشور امتیاز بگیرد.

هـ. ایران بسیار نگران است که مبادا جنگ آذربایجان و ارمنستان بر سر اقلیم ناگورنی قره باغ بار دیگر شعله ور شده و شعله های آن به ایران برسد؛  به ویژه اینکه در داخل ایران موضع یکسانی در قبال این جنگ وجود ندارد و ترک های آذربایجان ایران از اینکه کشورشان در این جنگ در کنار ارمنستان قرار گرفت ناراضی هستند. و این احتمال هم وجود دارد که این نارضایتی به گرایش جدایی طلبی تغییر شکل دهد. و ترکیه هم در این مسأله بی طرف نیست و از آذربایجان حمایت می کند و یکی از دلایل این حمایت به مسأله اشتراک قومی و زبانی باز می گردد؛ مسأله ای که ایران با آن مخالف است و آن را تهدیدی برای تمامیت ارضی خود می داند. علاوه بر آن، ترکیه با تفاهمنامه ای که با آذربایجان در مورد ایجاد پایگاه نظامی در اقلیم نخجوان منعقد ساخته، این مسأله را با پرونده سوریه پیوند داده است. گفتنی است که اقلیم نخجوان برون بوم آذربایجانی است که از خاک آذربایجان جدا افتاده و در مجاورت مرزهای ترکیه قرار دارد. با توجه به اینکه در زمان جنگ آذربایجان و ارمنستان، روسیه با هرگونه دخالت نظامی مستقیم ترکیه در این جنگ مخالفت کرد و از این کشور خواست تا برای برقراری آتش بس و رسیدن به یک راه حل مسالمت آمیز همکاری نماید، می توان گفت که شعله ور ساختن مجدد جبهه ناگورنی قره باغ هر لحظه ممکن است و یا حداقل، ترکیه این فرصت را در اختیار دارد که با شعله ور ساختن مجدد این جنگ، از روسیه و ایران انتقام بگیرد. زیرا ترکیه و ایران در شمال عراق اختلاف دارند و ایران بیم آن دارد که مبادا ترکیه مسیری برای صادرات گاز اقلیم کردستان عراق به سوی اروپا فراهم کند که این امر منافع ایران را تهدید می کند.

دوم: اولویتهای راهبردی روسیه

یک. منافع روسیه در سوریه

روسیه در صدد است نفوذ خود را در منطقه دریای مدیترانه تقویت نماید و رژیم اسد چنین فرصتی را برای این کشور فراهم ساخته است. با کاهش قدرت گروههای مخالف اسد، منافع روسیه که به دنبال احیای قدرت جهانی خود است، اقتضا می کند که اسد همچنان در قدرت باقی بماند. بنابراین، از نگاه روسیه هرگونه تفاهم میان اسد و ترکیه بسیار مهم است. زیرا هرگونه تحول سیاسی در سوریه می تواند حضور روسیه در این کشور را به مخاطره اندازد. همچنین روسیه تلاش دارد که نقش آفرینی ایالات متحده در سوریه را به صفر رسانده و آن را وادار به خروج از این کشور نماید که در این مورد با ایران اشتراک منافع دارد. رهبر ایران علی خامنه ای در دیدار با ولادیمر پوتین رئیس جمهور روسیه و هیأت همراه در تهران، خواهان اخراج امریکاییها از منطقه شرق فرات در سوریه شد. بعد از آغاز جنگ اوکراین که روسیه تمام امکانات خود را برای کسب پیروزی در این جنگ به کار می گیرد، این جنگ برای روسیه هدف تازه ای در سوریه تعریف کرده است. یعنی سوریه به منبعی برای بسیج و تأمین جنجگویانی است که برای مسکو نبرد کنند. ولادیمر پوتین در 11 مارچ 2022 برای جلب هزاران جنگجو از خاورمیانه در نبرد علیه اوکراین، چراغ سبز نشان داد. سرگی شویگو وزیر دفاع روسیه در جلسه شورای امنیت روسیه گفت که ” 16 هزار داوطلب از خاورمیانه آمادگی دارند در صف نیروهای مورد حمایت روسیه در منطقه جدایی طلب دنباس در شرق اوکراین نبرد کنند”. او همچنین این سخن پوتین را نقل قول کرد که گفته بود: ” هرگاه دیدید که عدده ای از روی اراده و نه برای پول، حاضرند به کمک مردم دنباس بشتابند، ما باید نیازهای آنان را برآورده ساخته و کمک کنیم تا آنها بتوانند خود را به منطقه درگیری برسانند“. به نظر می رسد که این اقدام روسیه در پاسخ به اقدام نیروهای غربی بود که جنگجویانی را در قالب نیروهای “داوطلب” به روسیه اعزام کردند.

در فضای دیپلماتیک، جنگ اوکراین با بحران سوریه گره خورد و به رسميت شناخته شدن استقلال دو جمهوری جدایی طلب دونتسک و لوهانسک توسط سوریه، به قطع روابط دیپلماتیک اوکراین و سوریه منجر شد. ولادیمر زلنسکی رئیس جمهور اوکراین گفت که از نظر وی، روابط با دمشق پایان یافته است و حکومت اسد نیز در یک اقدام متقابل، روابط خود را با کی یف قطع کرد.

دو. محاسبات ترکیه و ایران

به نفع ایران نیست که در جنگ روسیه علیه اوکراین، چه به طور مستقیم و یا غیر مستقیم به نفع مسکو در این جنگ دخالت کند چرا که این امر می تواند حد اقل مذاکرات برجامی را با مشکل روبرو سازد. اما اگر غرب دست به کار شود و به هر نحوی به منافع روسیه در سوریه حمله کند، این به نفع ایران است چرا که این امر سبب می شود ایران به عنوان یک بازیگر فعال و اصلی حضور خود را در میدان حفظ کرده و مسکو به ایران نیازمند گردد. اما اگر عملیات غربی در سوریه آنقدر گسترده باشد که رژیم اسد را نیز هدف گیرد، در اینصورت منافع تهران  که برای بقای اسد در رأس رژیم تلاش می کند، به خطر می افتد. در صورتیکه روسیه با تغییر رژیم در سوریه مشکل چندانی ندارد.

از سویی دیگر، ترکیه از ایالات متحده و کشورهای غربی به خاطر حمایت از گروهک های تروریستی انتقاد می کند. اما به نفع ترکیه نیست که امریکا کل نیروهای خود را از سوریه خارج کند و یا اینکه میدان را برای تک تازی روسیه فراهم سازد. چرا که چنین امری ترکیه را در موقعیت ضعف قرار خواهد داد. در اینجا ذکر این مطلب لازم است که جنگ سوریه بعد از دخالت روسیه در سال 2015 میلادی وارد مرحله تازه ای شد. از این رو می توان گفت اینکه ایران و روسیه، پرونده سوریه را به ترکیه واگذار کرده اند، یک اشتباه راهبردی است که آنکارا در آن گرفتار شده است. باید ترکیه این مسأله را با حمایت یک قدرت بزرگ دنبال می کرد که در مذاکرات هم وزون روسیه باشد. و احتمالا این وضعیت کنونی سبب شود که ترکیه نتواند حداقل، برنامه خود را برای تأمین منطقه مرزی تحقق بخشد.

سوم: اولویتهای راهبردی ایران

یک. منافع ایران در سوریه

ایران با روسیه در مورد مشروعیت رژیم سوریه و تسلط نیروهای حکومتی سوریه بر تمام خاک این کشور و همچنین خروج نیروهای ایالات متحده از آنجا، منافع مشترکی دارد. از این رو، ایران برای حفظ رژیم اسد تمام تلاش خود را به کار می گیرد. و در این مورد رابطه تهران با آنکارا یک رابطه تقابلی است. تهران از تمام امکانات برای فشار بر ترکیه استفاده می کند تا رژیم اسد را بپذیرد. علی رغم اینکه تهران ظاهرا با ترکیه در مورد تروریستی بودن گروههای کرد و نیز تمامیت ارضی سوریه اتفاق نظر دارد، اما در عمل با هرگونه عملیات نظامی بر علیه گروههای کرد، مخالف است زیرا می داند این گروههای کرد با رژیم اسد یک نوع هماهنگی دارند. ایران چنین استدلال می کند که هرگونه عملیات نظامی علیه گروههای کرد، باعث بحرانی تر شدن اوضاع و بی ثباتی شده و در نهایت به سود گروههای تروریستی تمام می شود. این در حالیست که تهران چندین عملیات نظامی علیه کردها در مناطق مرزی عراق انجام داده است آنهم بدون اینکه با حکومت مرکزی عراق هماهنگی به عمل آورد. از نظر ایران، این عملیات نظامی برای امنیت ملی ایران یک ضرورت است و هیچ خطری برای ثبات منطقه ایجاد نمی کند.

اسد، سوریه را تحت سلطه ایران قرار داده و با این کار، به این ایران میدان داده است تا حوزه نفوذ خود را در منطقه گسترش دهد. گروههای شبه نظامی فرقه گرای وابسته به سپاه پاسداران ایران ابزار توسعه طلبی ایران در منطقه و یکی از مهمترین عوامل بی ثباتی در کشورهای منطقه هستند. و اینجاست که حضور ایران در سوریه با پرونده برجام گره خورده است. یکی از علل ناکامی مذاکرات برجامی اصرار ایران بر حذف نام “سپاه پاسداران” از لیست گروههای تروریستی است. و برای ایالات متحده بسیار سخت است که این خواسته ایران را بپذیرد. زیرا اسرائیل که نیروهای وابسته به ایران را در مرزهای خود می بیند و هر از چندگاهی اهداف نظامی ایران در سوریه را هدف حملات موشکی خود قرار می دهد، با حذف نام سپاه از لیست گروههای تروریستی کاملا مخالف است. علاوه بر آن، این امر میان ایالات متحده و همپیمانان خلیجی اش فاصله می اندازد. زیرا کشورهای خلیج اصرار دارند که ایالات متحده در مذاکرات برجامی منافع آنان را نیز در نظر بگیرد و مسلما آنان نیز به یک توافق هسته ای که در نتیجه آن امنیت کشورهای خلیج به مخاطره افتد، رضایت نخواهند داد.

دو. محاسبات روسیه و ترکیه

در این نوشتار، به مهمترین محاسبات ترکیه و روسیه اشاره ای داشتیم. در اینجا این مطلب را اضافه می کنیم که برای روسیه سخت است که با کمک به ایران و اتخاذ مواضعی که منافع خود را تهدید کند، از این کشورها و در رأس آنها عربستان سعودی برای خود دشمن بسازد؛ گفتنی است که عربستان سعودی در قبال جنگ اوکراین موضع بی طرفانه گرفته و با کارت نفت می تواند وخامت پیامدهای تحریمهای غرب بر مسکو را تشدید کند. تضعیف حضور ایران در سوریه از طریق اسرائیل و ایالات متحده و یا از هر طریق دیگری، در نهایت به نفع ترکیه تمام می شود. اینکه ترکیه با تحریمهای غرب علیه تهران مخالفت کرده است، به این معنی نیست که آنکارا در هر حال به کمک تهران بشتابد. بلکه اگر حلقه تحریمها بر تهران تنگ تر شود، ترکیه با استفاده از این فرصت حجم مبادلات تجاری خود را با ایران افزایش می دهد. اما اگر این تحریمها پیامدهای منفی بر امنیت و اقتصاد ترکیه داشته باشد، در اینصورت آنکارا راهبرد چانه زنی را در پیش گرفته همراهی خود را با جامعه بین الملل توجیه کرده و خود را به دیگر قدرتها نزدیک می کند.

چهارم: سناریوهای احتمالی

 سه کشور روسیه، ترکیه و ایران در همکاری و هماهنگی با یکدیگر با چالشهای فراوانی روبرو هستند و در چندین پرونده با یکدیگر تضاد منافع دارند. با توجه به این دو رهیافت، می توان سناریوهای احتمالی در کوتاه مدت و میان مدت را به شرح زیر بیان کرد:

یک. سناریوی ائتلاف راهبردی

به طور کل، ائتلاف راهبردی با هدف ایجاد چشم اندازها و سیاست های مشترک درازمدت در همه زمینه ها و نیز برای همکاری و هماهنگی میان طرفها در مقابله با چالشها و خطراتی که آنها را تهدید می کند، ایجاد می گردد که در مورد این سه کشور، این سناریو بعید به نظر می رسد زیرا این سه کشور، به حکم نزدیکی جغرافیایی، و گرایشهای توسعه طلبانه ای که در سیاست خارجی خود دنبال می کنند، در اکثر موارد مسائل اختلافی را به سمت یک معادله برد- باخت سوق می دهند. در نتیجه تدوین یک راهبرد همه جانبه و دراز مدت در میان آنها امری به غایت دشوار است.

دو. راهبرد درگیری

این سه کشور اختلافات عمیقی با یکدیگر دارند که در بسیاری مواقع امنیت ملی یکدیگر را تهدید می کند. که در این مورد می توان به مسأله شمال سوریه برای ترکیه، پرونده هسته ای ایران و جنگ اوکراین و گسترش ناتو برای روسیه اشاره کرد. لذا، برخی موضعگیری های یکی از کشورها، در برخی از اوقات به معنای تهدید امنیت و ثبات کشور دیگر است. که در این زمینه می توان به طرحهای اطلاعاتی ایران برای ترور اسرائیلی ها  از جمله دیپلماتهای اسرائیل در استانبول و دیگر عملیاتی که برای ترور مخالفین خود انجام داده است، اشاره کرد. اما بعید به نظر می رسد که این اختلاف به جنگ مستقیم میان “دو کشور ” بدل شود چرا که چنین جنگی اگر رخ دهد هزینه بسیار گزافی بر طرفین تحمیل خواهد کرد. و هر طرفی نسبت به خطوط قرمز طرف مقابل کاملا آگاه است و سعی می کند که آن خطوط را نادیده نگیرد. علی رغم این تضاد میان این سه کشور، اما آنها میان یکدیگر همکاری متقابل دارند. به عنوان مثال، علی رغم وجود تنش در روابط روسیه با ترکیه، اما منافع روسیه اقتضا می کند که نخبگان کنونی ترکیه همچنان در مسند قدرت باقی بمانند و نخبگانی که به امریکا گرایش دارند روی کار نیایند و تجربه اوکراین در ترکیه تکرار نشود. و از اینجا می توان علت موضع روسیه در قبال کودتای نافرجام 2016 ترکیه را درک کرد. زیرا در صورت موفقیت کودتا انتظار می رفت که نخبگان سیاسی که به واشنگتن نزدیک بودند روی کار آیند که چنین وضعیتی اصلا به نفع روسیه نیست. لذا، علی رغم اختلاف میان پوتین و اردوغان، می بینیم که حزب عدالت و توسعه همچنان رابطه خود را با روسیه حفظ کرده است.

سه. سناریوی ائتلافهای تاکتیکی ( یا سناریوی همکاری موقتی )

این سناریو که احتمال تحقق آن بیشتر است، به نوعی ادامه وضع کنونی است. زیرا این سه کشور نیک می دانند که رسیدن به یک توافق نهایی تقریبا ناممکن است. و در عین حال، زمینه های همکاری زیادی وجود دارد که این کشورها می توانند به شکل دو جانبه و سه جانبه با یکدیگر همکاری کنند. در نتیجه، میان انواع همکاری در حوزه های گوناگون و اغلب در حوزه اقتصادی تفاوت قائل خواهند شد. آمار مبادلات تجاری میان این سه کشور گواه همین امر است. گفتنی است که مشکلات اقتصادی و تحریم هایی که هر کدام از این کشورها به نحوی با آن درگیر است، سبب افزایش مبادلات تجاری میان این سه کشور شده است. اما در مسائل اختلافی که در حوزه های امنیتی و سیاسی است، توافقات جزئی به دست می آید و مراحل کار با توجه به اولویت هر طرف به پیش برده می شود و هماهنگی میان این سه کشور برای حفظ حداقل توافقها ممکن است.

برآیند

پیچیدگی مسائل امنیتی و جایگاه محوری آنها برای هر سه کشور روسیه، ترکیه و ایران بیانگر این واقعیت است که این سه کشور تا چه اندازه در مورد سوریه با یکدیگر اختلاف دارند و این سه کشور نه تنها در حل یک مسأله از مسائل اختلافی موفق نبودند بلکه این مسأله بر سایر مسائل دیگری چون جنگ اوکراین، تنشهای امنیتی میان ایران و ترکیه در شمال عراق سایه افکنده است. و این امر، گویای این واقعیت است که این سه کشور بیش از آنکه با هم توافق داشته باشند، اختلاف دارند. و مشکل اصلی این است که اولویت ها و محاسبات این سه کشور با یکدیگر اختلاف دارد. در نتیجه، معادله برای یکی از طرفها مانند مساله شمال سوریه برای ترکیه و جنگ اوکراین برای روسیه یک معادله برد- باخت و برای بقیه طرفها کاملا نامربوط است. و ملاحظه می شود که در عین حال که طرفها در برخی پرونده ها با یکدیگر توافق و همکاری دارند، در برخی پرونده های دیگر با یکدیگر رفتارهای خصمانه ای دارند که بر ثبات روابط میان کشورها سایه می افکند. لذا می توان گفت که در نهایت دستاورد این کشورها توافقات تاکتیکی برای مراحل زود گذر است که پای بندی طرفها به این توافقها نیز در پایین ترین سطح و زیر فشار نیروی نظامی است؛ همانطور که طرفهای مذکور از ابزارهای غیر مستقیم مانند شبه نظامیان مسلح و جنبشهای مخالف دولت، برای دور زدن توافقات و در واکنش به اقدام طرف مقابل در نقض یک تفاهم دیگر استفاده می کنند. و اینگونه است که فرضیه این گزارش مبنی بر اینکه اختلافات میان روسیه، ترکیه و ایران رسیدن به یک ائتلاف را سخت می سازد، ثابت می شود. و در پایان لازم است مسائلی را به شرح زیر در مورد هر کدام از این کشورها بیان کنیم:

یک. در مورد ایران: این نشست سه جانبه ایران، روسیه و ترکیه نتوانست به نتایجی دست یابد که پیشرفتی ولو اندک در حل بحران سوریه پدید آورد. و اکتفا به همکاری دوجانبه گویای ناکارآمدی سیاست ائتلاف محور است. و این شرایط، تهران را تحت فشار قرار می دهد که رهیافت همکاری را در پیش گیرد که منافع قدرتهای منطقه ای و بین المللی را در نظر بگیرد زیرا این قدرتها برای حمایت از منافع خود اهرمهایی برای اعمال فشار بر ایران در اختیار دارند.

دو. در مورد ترکیه: علی رغم اینکه ترکیه با تهران و مسکو از لحاظ جغرافیایی فاصله دارد، اما نتوانست در مورد مسأله امنیت ملی خود در شمال سوریه موافقت این دو را جلب کند. و این امر نشان می دهد که این سه کشور تا چه اندازه در حوزه سیاسی و امنیتی با یکدیگر اختلاف دارند. لذا، اگر ترکیه به این روش خود مبنی بر عضویت در ائتلافهای گوناگون ادامه دهد، اعتماد تمام قدرتهای منطقه ای و بین المللی را از دست خواهد داد و با این عضویت در ائتلافهای متضاد، بیشتر در معرض تهدید قرار می گیرد. بنابراین، لازم است که ترکیه راهبرد ” ائتلافهای تاکتیکی” که با دو کشور ایران و روسیه در پیش گرفته تجدید نظر کند زیرا که چنین راهبردی با هر کشوری جوابگو نیست.

سه. در مورد روسیه: روسیه به عنوان یک قدرت جهانی قدرتهای منطقه ای را تحت فشار قرار می داد بدون اینکه این قدرتها توان مقابله به مثل داشته باشند. اما جنگ اوکراین ثابت کرد که یک ابر قدرت نیاز دارد که در مرحله بحرانها بسیاری از قدرتهای منطقه ای را با خود همراه سازد. و حتی بی طرفی قدرتهای منطقه ای نیز می تواند برای آن ابرقدرت یک دستاورد باشد که نمونه آن موضع بی طرفانه عربستان سعودی در جنگ اوکراین است. همچنین این جنگ ثابت کرد که ترکیه برای امتیاز گیری در مسائلی که به امنیت ملی ترکیه مربوط می شود، کارتهای چانه زنی در اختیار دارد. لذا، روسیه در تعامل با قدرتهای منطقه ای این زاویه از واقعیت را نیز باید مد نظر قرار دهد.

چهار. در مورد عربستان سعودی: از یک سو می توان گفت که نشست تهران در پاسخ به نشست جده صورت گرفت. و ایالات متحده تلاش کرد که پای ریاض را به سیاست ائتلافها باز کند. و احتمالا دستاوردهای نشست جده که هیچ گفتمان خصمانه ای برای ایران و روسیه نداشت، و اختلاف نظر میان کشورهای خلیج و ایالات متحده را روشن کرد، بر نشست تهران تأثیر گذاشت. و با توجه به سناریوهایی که در این نوشتار به آنها پرداختیم، سیاست ایجاد ائتلاف در این مرحله تنها خواست ایران بوده است. لذا، روش عربستان سعودی و کشورهای همجوار منطقه در دوری از سیاست ائتلافها و در پیش گرفتن مواضعی که منافع آینده کشورها را مد نظر داشته باشد، بهترین راه حل در مرحله کنونی است و دورنمای چنین مواضعی در نشست جده ترسیم شد.

موسسه بين المللى مطالعات ايران
موسسه بين المللى مطالعات ايران
موسسه بين المللى مطالعات ايران