به باور بسیاری از نظريه پردازان و ناظران، توافق عربستان سعودی و ایران رخدادی است که در صورت موفقیت، «یک زلزله سیاسی» به راه می اندازد و معادله منطقه خاورمیانه را که در طول چندین دهه گذشته شکل گرفته است، به طور ریشه ای دگرگون می کند. و به نظر می رسد که کشورها و گروههایی که از رهگذر این توافق زیان می بینند و یا نسبت به آن دلواپسی دارند و یا به نوعی تحت تأثیر آن قرار می گیرند، تلاش خواهند کرد که عربستان سعودی و ایران به اهداف مورد نظر خود از توافقنامه دست پیدا نکنند و یا اینکه میزان دستیابی به اهداف مورد نظرشان به حداقل برسد؛ به ویژه اینکه به ثمر نشستن این توافق تحولات ژئوپلیتیکی را به همراه دارد که دورنمای مرحله تازه ای را رقم می زند که با منافع کلی و یا منافع خاص یک کشور یا گروه و رویکردهای راهبردی آنها در منطقه حیاتی خاورمیانه در تضاد است؛ و منطقه خاورمیانه که سرشار از کالاهای راهبردی است به خاطر مسائل ژئوپلیتیک، امنیتی و اقتصادی در سیاستها و راهبردهای آنها اولویت دارد.
انتظار می رود که طرفهای بازنده، تدابیر و مواضع منفی و تخریبی در مورد این توافق روی دست گیرند؛ مخصوصا اگر به این نتیجه برسند که طرفهای امضا کننده یعنی عربستان سعودی و ایران و طرف تضمین کننده یعنی چین برای اجرای موفقیت آمیز آن جدیت دارند. تنها چند ساعت از اعلام توافق نگذشته بود که طرفهای بازنده در مورد پایبندی ایران به مواد این توافق تردید کردند و منظورشان این بود که رفتار ایران تغییری نخواهد کرد و در رفتار ماجراجویانه شبه نظامیان مسلح مورد حمایت ایران در مناطق نفوذ هیچگونه تغییری به چشم نمی خورد؛ علت این امر از نظر آنان به نقش اساسی ایدئولوژی در نظام ایران بر می گردد.
همچنین، سکوت گروههای شبه نظامی و نیز عدم استقبال آنان از این توافق که احتمالا بر آینده فعالیت آنان تأثیر منفی بگذارد به خوبی نشان داد که آنان چندان به این توافق روی خوش نشان نمی دهند و از همین رو، در سوریه به تنش آفرینی روی آورده و به برخی از اهداف امریکایی حمله کردند و واشنگتن نیز بی درنگ و برای ارسال پیام بازدارندگی اهداف ایرانی در سوریه را آماج حملات خود قرار داد. این امر نشان می دهد که واشنگتن تلاش دارد ثابت کند که واقعا ایران به بندهای توافقنامه پایبندی ندارد. از سویی دیگر، محمد علی الحوثی یکی از فرماندهان حوثی تصریح نموده بود که این توافق صرفا به طرفهای امضا کننده مربوط می شود و مسأله یمن یک مسأله کاملا جداست و باید میان طرفهای یمنی حل و فصل شود. این امر نشان می دهد که گروههای شبه نظامی نگران این مسأله هستند که مبادا در پی این توافق، نیاز ایران به این گروهها نیز کمرنگ تر شود.
این پژوهش در تلاش است برای بررسی این موضوع، به چندین سؤال پاسخ دهد که عبارتند از: سیاستهای تخریبی احتمالی تا چه میزانی می توانند بر آینده توافق عربستان سعودی و ایران و احیای روابط میان این دو كشور تأثیرگذار باشند؟ طرفهای امضا کننده و تضمین کننده این توافق تا چه میزان می توانند برای اجرای موفقیت آمیز این توافق و احیا و تقویت روابط میان دو کشور، در مقابل این سیاستهای تخریبی مقاومت کرده و با این سنگ اندازیها مقابله نمایند؟ ایران تا چه اندازه به این توافق و احیای روابط با عربستان سعودی پایبند خواهد بود؟ گروههای شبه نظامی مورد حمایت ایران در مناطق نفوذ و بازوهای نیابتی این کشور در سالهای گذشته دستاوردها و منافعی برای خود رقم زده اند که عقب نشینی از این دستاوردها برایشان سخت است. اکنون ایران برای فشار بر این گروهها چه ابزارهایی در اختیار دارد تا این گروهها را به پایبندی به رويكرد تازه ایران در قبال پادشاهی عربستان سعودی وادار كند؟
پیدا کردن جواب این سؤالها به ما کمک می کند که از یک طرف، با طرفهای بازنده که بر سر راه این توافق سنگ اندازی می کنند و نیز با میزان نفوذ منطقه ای و بین المللی آنها آشنا شویم؛ گفتنی است که ابزارهای تأثیرگذاری طرفهای بازنده بر بازگشت روابط عربستان سعودی و ایران بستگی به میزان قدرت و نفوذ این طرفها دارد. از سویی دیگر، یافتن جواب این سؤالات به ما کمک می کند تا برآورد درست تری از سیاستهای منفی و تخریبی احتمالی (حاشیه ای و یا محوری) برای ممانعت از دستیابی به دستاوردهای این توافق داشته باشیم. همچنین به ما کمک می کند تا بدانیم طرفهای امضا کننده توافق چگونه می توانند با این سیاستهای تخریبی مقابله نموده و آنها را پشت سر بگذارند به گونه ای که اجرای این توافق و دستیابی به حداکثر دستاوردهای مورد انتظار را تضمین نماید و کشورهای امضا کننده توافق بتوانند بدون اتلاف وقت برای مقابله با تمامی سناریوهای احتمالی طرفهای بازنده، راهبردهایی را روی دست گیرند.
نخست: جایگاه طرفهای بازنده و میزان زیانی که از رهگذر این توافق به آنها وارد می شود
فرضیه های مبتنی بر واقعیت حاکی از آن است که از رهگذر توافقی که میان دو کشور قدرتمند و تأثیرگذار در امور منطقه و بین الملل حاصل شده است، برخی طرفها زیان می بینند. حال، اینکه چه طرفهایی ممکن است بازنده این توافق باشند، به پیامدهای برآیند این توافق و به قدرت و منافع این طرفها بستگی دارد. وقتی از رهگذر امضای توافقی میان دو کشور میزان قدرت و یا منافع یکی از بازیگران دولتی و یا بازیگر غیر دولتی در معرض تهدید قرار می گیرد، طرفهای بازنده توافق نیز مشخص می گردد. در اینجا به طرفهایی که از رهگذر توافق عربستان سعودی و ایران زیان می بینند اشاره ای خواهیم شد که عبارتند از:
یک. گروههای شبه نظامی
منظور ما گروههای شبه نظامی مورد حمایت ایران در مناطق نفوذ یعنی در عراق، سوریه و یمن است مانند شبه نظامیان عصائب اهل الحق و اهل الکهف در عراق و سوریه و شبه نظامیان نیروهای دفاع ملی در سوریه و حوثی ها در یمن که در طول سالهای گذشته از طریق تجارت سیاه (مانند قاچاق مواد مخدر، پولشویی و قاچاق اسلحه) و نیز از طریق دریافت حق کمیسیون از مناطقی که کالاهای راهبردی دارند به دستاوردهای مالی و منافع اقتصادی دست یافته اند که از این طریق هم هزینه جنگجویان و هزینه عملیات جنگی و جنگ افزارها را تأمین می کنند و هم به خانواده کشته شدگان رسیدگی می كنند. گذشته از اینها، این گروههای شبه نظامی به خاطر اینکه کمکهای مالی ایران در پی تحریمهای اقتصادی کاهش یافته است، در وضعیت مالی بسیار بدی به سر می برند.
این گروههای شبه نظامی در استانهای مختلف عراق و سوریه شرکتهای توریستی، تجاری و ساختمانی و املاک دارند و همچنین این گروههای شبه نظامی شرکتهای باربری دارند که کالاهای راهبردی از ایران و یا عراق را به کشورهای همسایه انتقال داده و قاچاق می کنند تا از آنجا به کشورهای خارجی صادر نموده و از این طریق درآمد زایی کنند. علاوه بر آن، این گروههای شبه نظامی برای اجرای پروژه های خود و کسب سودهای کلان مالی و گرفتن وام با بهره ترجیحی و دیگر تسهیلات قانونی بطور گسترده ای از نفوذ سیاسی و نظامی استفاده می کنند. این گروههای شبه نظامی به همین مقدار هم بسنده نکرده و زمینهای كشاورزى زیادی را در اختیار خود گرفته اند.
اکنون اگر ایران در مناطق نفوذ برای کنترل رفتار گروههايى که به خاطر این توافق منافع خود را در خطر می بینند از تمامی ابزارها و اهرمهای فشار استفاده نکند، این احتمال وجود دارد که این گروهها به این توافق پایبندی نشان ندهند. در این زمینه چندین فاکتور تعیین کننده است که در اینجا به آنها می پردازیم:
الف. وزنه وقدرت زیاد این گروهها: گروههای شبه نظامی که این توافق به زیان آنها تمام می شود با توجه به تعداد جنگجویان، میزان تسلیحات و حضور گسترده ای که در گذرگاههای مرزی و مناطق راهبردی سرشار از منابع هنگفت نفتی و دیگر ذخایر طبیعی دارند، در مناطق نفوذ از قدرت و تأثیر قابل توجهی برخوردار هستند.
ب.میزان خسارتهای احتمالی: منظور منافع خاصی است که برای این گروهها عقب نشینی از آنها بسیار سخت است که از جمله آنها می توان به مواردی چون درآمدهای ناشی از تجارت سیاه سود آور قاچاق مواد مخدر، اسلحه و کالا و نیز درآمدهای شرکتهای وابسته به این گروهها، مناطق نفوذ که کالاهای راهبردی و گذرگاههای حیاتی و گذرگاههای مرزی در آنجا قرار دارد، اشاره نمود. وانگهی در پی این توافق، فرصت گروههای شبه نظامی برای تأثیرگذاری بر تصمیمات راهبردی در مناطق نفوذ کاهش می یابد و در صورتیکه دولتهای ملی همچنان به خواست خود مبنی بر انحصار سلاح پافشاری کنند و بخواهند حق داشتن سلاح را از بازیگران غیر دولتی بگیرند، آنگاه نفوذ سیاسی و نظامی گروههای شبه نظامی کاهش می یابد.
ج. نگرانی حوثی ها: در حالیکه دو طرف عربستان سعودی و ایران برای دیداری میان وزرای خارجه هماهنگی می کردند، محمد علی الحوثی یکی از فرماندهان حرکت انصار الله (حوثی ها) اظهاراتی داشت که نشان دهنده موضع حوثی ها در مورد این توافق و نگرانی حوثی ها در مورد سهم این گروه در معادله احتمالی جدید یمن است. وی طی تصریح كرد که: « مسأله یمن یک مسأله جداگانه و مستقل است و حل و فصل آن تنها باید توسط طرفهای یمنی صورت گیرد. توافق میان ریاض و تهران مسأله ای است که به آن دو کشور مربوط است»([1]) .
از این سخن محمد الحوثی چنین بر می آید که حوثی ها دریافته اند که آنان به برگ چانه زنی میان طرفین تبدیل شده اند. و آنان به راه حلی که در معادله جدید سهمی متناسب با نفوذ و قدرت آنان در روی زمین در نظر نگرفته باشد، تن نخواهند داد. همچنین سخنان محمد الحوثی این نظریه را تقویت می کند که اگر دو طرف عربستان و ایران حساسیت شرایط را درک نکنند و ایران نیز تمام ابزارها و اهرمهای فشار را بر حوثی ها به کار نگیرد تا به یک راه حل مورد رضایت همه اطراف تن در دهند، این امکان وجود دارد که تحولات ناخوشایندی روند پیشرفت این توافق را تحت تأثیر قرار دهد. اما این سؤال همچنان باقیست که آیا ایران ابزارهای فشار لازم بر حوثی ها را در اختیار دارد تا آنان را به قبول حل بحران یمن وادارد؟ و اگر حوثی ها سرسختی به خرج دهند و سقف مطالبات خود را بالا ببرند به گونه ای که مانع دستیابی به راه حل گردد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ و در این حالت عربستان سعودی چه واکنشی خواهد داشت؟
د. اولویت داشتن محاسبات خاص: تجارب گذشته نشان می دهد که معمولا برخی گروههای شبه نظامی که منافع خاصی دارند، در مواقعی که دستورات ایران با منافع خاص آنان در تضاد باشد، منافع خاص خود را در اولویت قرار می دهند. به عنوان مثال، وقتی ایران از گروههای عراقی خواسته بود که در زمان کارزار انتخاباتی ریاست جمهوری 2020 امریکا به اهداف امریکایی حمله نکنند تا مبادا دونالد ترامپ را برای حمله به اهداف ایرانی در عراق تحريک کنند که این مسأله می توانست شانس ترامپ را در انتخابات ریاست جمهوری افزایش دهد، گروه عصائب اهل الحق به خواست ایران توجهی نکرد و یک بار در ماه نوامبر و بار دیگر دسامبر 2020 میلادی اهداف امریکایی را موشک باران کرد. قیس الخزعلی رهبر گروه «العصائب» گفت که مقاومت در مقابل حضور امریکا با خواست مردم عراق صورت می گیرد نه با خواست ایران([2]). برخی صاحب نظران این امر را به نوعی نافرمانی از ایران تعبیر کردند.
دو. اسرائیل
توافق میان عربستان سعودی و ایران برای دولت، اپوزیسیون و ملت اسرائیل یک شوک بزرگ بود و محاسبات داخلی و خارجی دولت نتانیاهو را به هم ریخت. جریان اپوزیسیون به رهبری یائیر لاپید نخست وزیر پیشین اسرائیل این توافق را به منزله یک سیلی محکم به اسرائیل و شکست مفتضحانه نتانیاهو در سیاست خارجی و پیروزی دیپلماتیک بزرگ برای ایران عنوان کرد. تل آویو در سالهای گذشته تلاشهای زیادی به خرج داد تا ایران را منزوی سازد و علیه این کشور یک دیوار دفاعی شکل دهد. جدعون ساعر عضو کنیست در حساب تویتری خود نوشت: « نتانیاهو وعده آشتی با اسرائیل را داده بود.. اما عربستان سعودی با ایران آشتی کرد»([3]).
بنا به اظهارات مسئولین و تحلیلگران اسرائیلی، شوک شدیدی که به این کشور وارد شد نشان دهنده این امر است که طرفی که بیشترین زیان را از این توافق خواهد دید، اسرائیل است. زیرا این توافق اهداف بزرگ اسرائیل را که در طول سالهای گذشته برای تحقق آنها تلاشهای زیادی انجام داده است، ناکام خواهد گذاشت. در اینجا به مهمترین اين تلاشها اشاره می کنیم:
الف. در حالیکه تل آویو برای دوره تازه عادی سازی روابط گسترده با کشورهای عربی آماده می شد، این توافق می تواند فرصتهای گسترش رویکرد عادی سازی روابط با کشورهای عربی را کاهش دهد.
ب. در حالیکه دولت نتانیاهو برای منزوی تر ساختن ایران و تنگ تر کردن حلقه محاصره علیه این کشور تلاشهای زیاد و بی وقفه ای را دنبال می کرد، حصول این توافق می تواند فرصتهای رویکرد دولت نتانیاهو برای منزوی تر ساختن ایران به خاطر رفتارهای منطقه ای، برنامه هسته ای و موشک های بالستیک این کشور را کاهش دهد.
ج. کاهش امید اسرائیل به تلاشهای ایجاد دیوار منطقه ای دفاعی، نظامی و سیاسی قوی علیه ایران که پادشاهی عربستان سعودی نیز در آن مشارکت داشته باشد؛ در نتیجه، ایده مشارکت ریاض در هرگونه ائتلاف نظامی با هدف حمله نظامی به ایران دیگر مطرح نیست.
سه. ایالات متحده
از شواهد و قراین چنین بر می آید که واشنگتن چندان به این توافق روی خوش نشان نداده است و اظهارات مقامات امریکایی که در مورد موفقیت این توافق تردید کرده اند، نیز حکایت از همین امر دارد([4]). و این ناخرسندی امریکا حکایت از میزان زیان احتمالی این کشور از رهگذر این توافق دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
الف. چین با نفوذ قدرتمند دیپلماتیک در منطقه ای که برای چندین دهه دنباله رو امریکا بوده است، توانست در رقابت بزرگ بر سر رهبری جهان چندین امتیاز از امریکا جلوتر افتد.
ب. پیش از این ارائه ابتکارهای میانجیگری و حل و فصل اختلافات میان قدرتهای تأثیرگذار در روند امور منطقه ای و بین المللی به طور انحصاری در اختیار امریکا بود که از این طریق منافع و دستاوردهای خود را تقویت می كرد. با حصول این توافق، این انحصار نیز شکسته شد.
ج. کاهش نفوذ امریکا در خاورمیانه و کاهش فرصتهای مشارکت این کشور در اقدامات امنیتی در سایه وجود یک جایگزینی به وزن چین که در این زمینه با امریکا به رقابت برخاسته است.
دوم: تدابیر و سیاستهای منفی احتمالی برای سنگ اندازی بر سر راه این توافق
برخی طرفهایی که احتمالا از رهگذر این توافق زیان می بینند، به استثنای گروههای شبه نظامی بازنده، دارای قدرت و نفوذ منطقه ای و جهانی زیادی هستند. مثلا ایالات متحده به حکم قدرت و توانمندی و ابزارهای جهانی که دارد اولین و بزرگترین قطب جهان است و اسرائیل نیز یک قدرت منطقه ای است که در روند امور منطقه ای تأثیرگذار است. علاوه بر آن، تمامی کشورهایی که جزو اردوگاه غربی هستند و افزایش منافع چین در خاورمیانه به بهای کاهش منافع آینده آنان در این منطقه تمام می شود مانند برخی کشورهای اروپایی و نیز هند، ژاپن و کره جنوبی جزو بازندگان هستند. در نتیجه، این کشورها ابزارهای کافی برای تأثیرگذاری بر آینده این توافق را در اختیار دارند.
همچنین مقدار زیانی که از رهگذر این توافق متوجه این طرفهای بازنده می شود، از جمله زیانهای ژئوپلیتیک و ژئوراهبردی در سطح منطقه و جهان است ( یعنی زیانهای عمده و محوری است؛ نه زیان حاشیه ای و کم اهمیت)؛ در نتیجه، بعید است که این طرفها در برابر برآیند احتمالی این توافق واکنشی از خود نشان ندهند؛ مخصوصا در این شرایط که قطبهای بین المللی در حال صعود برای رقابت بر سر منطقه و بین الملل در تکاپو هستند. در اینجا به مهمترین تدابیری که احتمالا به منظور تحت تأثیر قرار دادن فرصت ها و دستاوردهای طرفهای امضا کننده و تضمین کننده این توافق به کار گرفته خواهد شد اشاره می کنیم:
یک. تنش نظامی گروههای شبه نظامی علیه اهداف خارجی
این احتمال وجود دارد که برخی از گروههای شبه نظامی بازنده حمله به اهداف داخلی و خارجی را در مناطق نفوذ و مخصوصا در عراق، سوریه و یمن ادامه دهند تا موضع جدی عربستان سعودی و ایران و نیز عزم آنها برای اجرای موفقیت آمیز این توافق را تحت تأثیر قرار دهند. گفتنی است که این گروههای شبه نظامی در عراق و سوریه حضور گسترده ای دارند. و در همین زمینه می توان به سلسله حملات پهبهادی در سوریه علیه اهداف امریکایی اشاره کرد که به کشته شدن یک شهروند بازنشسته امریکایی و مجروح شدن شش تن دیگر که پنج تن آنها جزو سربازان ارتش امریکا بودند، اشاره کرد. و احتمال تکرار اینگونه حملات در آینده نیز وجود دارد. واشنگتن این حملات را به شبه نظامیان مسلحی نسبت داد که زیر نظر سپاه پاسداران ایران فعالیت می کنند.
یک منبع نزدیک به اسماعیل قاآنی فرمانده «سپاه قدس» در روز 30 مارس 2023 میلادی اظهار داشت که نتایج تحقیقات ایران در مورد حملات اخیر به اهداف امریکایی نشان می دهد که این حملات توسط هسته ای از افسران سپاه پاسداران و برخی از گروههای لبنانی، سوری، عراقی و یمنی و با هدف سنگ اندازی و ناکام ساختن احیای روابط عربستان سعودی و ایران صورت گرفته است([5]).
دو. افزایش شدت درگیری نیروهای امریکا و اسرائیل با شبه نظامیان مورد حمایت ایران در منطقه
این احتمال وجود دارد که ایالات متحده و اسرائیل به طور مکرر حملات گسترده ای را به اهداف و پایگاههای گروههای مورد حمایت ایران انجام دهند تا از یک طرف فضای منطقه را بار دیگر تنش آلود سازند و از سویی دیگر، تردید خود در مورد پای بندی ایران و شبه نظامیان مسلح به هرگونه توافقی را به اثبات برسانند. در همین راستا، ارتش امریکا در پاسخ به حملات پهبادی علیه اهداف امریکا در سوریه، با استفاده از فرصت و با هدف اثبات تردید در مورد پایبندی ایران به هرگونه توافقی، در روز 24 مارس 2023 میلادی حملات هوایی گسترده ای را علیه مواضع شبه نظامیان مورد حمایت سپاه ایران انجام داد که به کشته شدن 14 تن از جنگجویان شبه نظامی منجر شد.
همچنین اسرائیل نیز در دو روز متوالی یعنی در روزهای 30 مارس و 1 آوریل 2023 میلادی مواضع ایران را در چندین منطقه سوریه مورد آماج حملات شدید هوایی قرار داد که به کشته شدن پنج تن از افسران سپاه پاسداران از جمله یک افسر بلند رتبه انجامید. ایران نیز اعلام کرد که این حملات را بی پاسخ نخواهد گذاشت. این امر از افزایش تنشهای احتمالی میان طرفین حکایت دارد.
سه. افزایش زمزمه ها مبنی بر حمله نظامی قریب الوقوع اسرائیل به ایران
احتمالا در روزهای آینده در منطقه خاورمیانه، زمزمه هایی در مورد حمله قریب الوقوع اسرائیل به ایران به صورت گسترده ای مطرح شود. گفتنی است که اسرائیل که از رهگذر امضای توافق میان عربستان سعودی و ایران زیان دیده است، ممکن است پرونده هسته ای ایران یا رفتار منطقه ای این کشور و یا موشکهای بالستیک ایران را بهانه قرار داده و دست به حمله بزند.
در همین زمینه، الکساندر نازاروف تحلیلگر روسی این احتمال را مطرح می کند که واشنگتن و تل آویو سیاست تنشهای نظامی علیه ایران را با جدیت بیشتری دنبال کنند تا از یک سو موضع عربستان سعودی در مورد این توافق را تحت تأثیر قرار دهند و از سویی دیگر، در صورت هرگونه حمله نظامی علیه ایران، عربستان سعودی را نیز با خود همراه سازند. این امر احتمالات حمله به ایران را تقویت می کند ([6]) به ویژه اینکه ایالات متحده و اسرائیل خوب می دانند که قدرت بازدارندگی ایران در شرایط کنونی و بعد از امضای توافق در مقایسه با قبل از امضای توافق کاهش یافته است. زیرا ایران مرز مشترکی با اسرائیل ندارد و در این صورت نمی تواند منافع امریکا و کشورهای خلیج را در منطقه خیلج و مخصوصا در عربستان سعودی تهدید کند. در صورتیکه پیش از این، امریکا از بیم اینکه مبادا ایران در منطقه خلیج دست به اقدامی بزند، در مورد حمله به ایران تصمیمی نمی گرفت.
در اینجا ملاحظه می کنیم که اسرائیل که در طی سالهای گذشته تلاشهای زیادی برای تشکیل یک ائتلاف نظامی منطقه ای علیه ایران انجام داد، در نهایت این فرصت طلایی را از دست داد. همچنین بر اساس محاسبات نظامی، ایران نیز قدرت بازدارندگی نظامی مبنی بر تهدید به جنگ گسترده در منطقه خاورمیانه را از دست داد. و اکنون دو کشور اسرائیل و ایران که قبلا منطقه خلیج را در درگیریهای خود دخالت می دادند، برای اولین بار رو در روی یکدیگر قرار گرفته اند. از این رو، دو طرف باید برای تعیین روند درگیری تصمیم مناسبی اتخاذ کنند و مسئولیت و تبعات تصمیمات خود را نیز خودشان برعهده گیرند چرا که دیگر منطقه خلیج در این میان دخالتی ندارد.
در پی توافق میان عربستان سعودی و ایران، علاوه بر اینکه احتمال تنش نظامی علیه ایران مطرح است، اسرائیل به تلاشهای سیاسی علیه ایران همچنان ادامه می دهد تا آن را از چندین جبهه به محاصره در آورد که در آخرین مورد، می توان به اظهارات ایلی کوهین وزیر خارجه اسرائیل اشاره کرد که با همتای آذربایجانی خود در مورد «تشکیل یک جبهه متحد» علیه ایران به توافق رسیده است.
چهار. بازنگری روابط واشنگتن با ریاض
مقامات واشنگتن بر این نکته تأکید کرده اند که با توجه به توانمندیها و امکانات و نیز ابزارهایی که عربستان سعودی برای تأثیرگذاری بر امور منطقه ای و بین المللی در اختیار دارد، ایالات متحده باید همپیمان سعودی خود را درک كند و فهم درستی از برنامه های سیاسی آن به دست آورد. و با توجه به اینکه تصمیم ساز سعودی منافع راهبردی کشورش را در اولویت قرار می دهد، ایالات متحده باید با درک این واقعیت روابط خود را با این کشور مورد بازنگری قرار دهد و در این مورد هرگونه خود برتر بینی را کنار بگذارد؛ چرا که این امر تنها به نفع همپیمانان ایالات متحده است و ائتلافهای بین المللی این کشور را کم رنگ تر می كند. اما در عین حال، نگرانیهایی نیز وجود دارد مبنی بر اینکه ایالات متحده در مسائل مختلفی چون حقوق بشر، مسائل انرژی و جنگ یمن به عربستان سعودی فشار آورد تا آن را از همراهی با چین و نزدیکی با ایران منصرف كند.
پنج. امریکا به فعالیتهای خود در راستای تنش آفرینی و محاصره بیشتر چین ادامه دهد
انتظار می رود که در پی تلاشهای چین برای خارج ساختن رهبری جهان از انحصار ایالات متحده، مخصوصا در سایه تلاشهای پیگیر چین برای تغییر تمامی اصول نظام بین الملل که بعد از جنگ سرد شکل گرفته اند، که نتیجه این تلاشها پایان دوره تک قطبی جهان است، رقابت میان امریکا و چین در چندین کانون جهانی تنش شدت گیرد.
این احتمال وجود دارد که اداره بایدن در تایوان که کانون تنش میان امریکا و چین است، به تنش آفرینی علیه چین شدت بخشد تا با درگیر کردن چین در جنگهای طولانی مدت و درگیر کردن آن در چندین جبهه، مانع از آن شود که این کشور همچنان به تلاشهای جهانی برای تغییر نظام کنونی بین الملل ادامه دهد. به عنوان مثال، امریکا به طور تلویحی از امکان عدم پای بندی به اصل «یک کشور، دو سیستم» سخن گفته است تا بدینوسیله تایوان را تحریک کند که رسما استقلال خود را از چین اعلام کند که در این صورت چین نیز به گزینه نظامی متوسل شده و این به معنای ورود به جنگی است که پایان خوشی ندارد.
این احتمال نیز وجود دارد که ایالات متحده از طریق ایجاد ائتلافهای سیاسی و نظامی با مشارکت قدرتهای همپیمان آسیایی خود حلقه محاصره چین را در منطقه اقیانوس هند و اقیانوس آرام تنگ تر کند (*) و این چنین با در پیش گرفتن سیاست نگاه به شرق حلقه محاصره چین را که با تمام توان در سطح بین الملل در حال صعود است، تنگ تر کند.
تصمیم 24 مارس 2023 میلادی اداره بایدن مبنی بر جایگزین کردن جنگنده های قدیمی«A-10» به جای جنگنده های جدید و چند مأموریتی در خاورمیانه با هدف انتقال آنها به منطقه ایندوپاسیفیک و اروپا برای مشارکت در محاصره چین([7]) در همین راستا صورت گرفته است. گفتنی است که جنگنده های جدید برای رویارویی با توان رو به رشد نظامی چین تناسب بیشتری دارد؛ در حالیکه هواپیماهای « A-10» برای مقابله با خطر گروههایی که از تجهیزات تسلیحاتی سبک ایرانی در خاورمیانه استفاده می کنند، مناسب است.
این احتمال نیز وجود دارد که ایالات متحده از حربه تحریمها علیه شرکتهای چینی و مخصوصا آن عده از شرکتهای چینی که در خاورمیانه منافع کلانی دارند، استفاده کند. و ممکن است که ایالات متحده کشتیهای تجاری و کشتیهایی که کالاهای راهبردی را از طریق تنگه مالاکا به طرف چین انتقال می دهند، به بهانه تعامل با کشوری که تحت تحریمهای امریکا قرار دارد، متوقف کند و اینگونه منافع چین در خاورمیانه را هدف قرار دهد. و تردید واشنگتن در مورد میانجیگری چین در بحران اوکراین نشان از آن دارد که ایالات متحده قصد دارد مانع از آن شود که چین بیش از این در حل و فصل بحرانهای بین المللی نقش آفرینی داشته باشد.
سوم: کشورهای امضا کننده تا چه میزانی توان مقابله با سیاستهای مخرب را دارند؟
با اینکه انتظار می رود طرفهای بازنده، برای تأثیرگذاری بر موضع طرفهای امضا کننده این توافق و با هدف ناکام ساختن دستاوردهای مورد انتظار به تدابیر و سیاستهای مخربی روی آورند، اما طرفهای امضا کننده توافق نیز برای دستیابی به حداکثر دستاوردها و نیز برای خنثی ساختن سیاستهای مخرب طرفهای بازنده، فرصتهایی را در اختیار دارند که در اینجا به چند نمونه از آنها اشاره ای خواهیم داشت:
یک. توان ایران در کنترل رفتار ماجراجویانه گروههای شبه نظامی
تسلط ایران بر اکثر گروههای شبه نظامی مسلح در مناطق نفوذ مانند عراق، سوریه، لبنان و یمن این امکان را برای ایران فراهم می سازد که جلوی رفتارهای خودسرانه این گروهها را بگیرد. اکثر گروههای شبه نظامی در این چهار کشور از مرجعیت قم پیروی می کنند و فرماندهان آنها به اصل «ولایت فقیه» باور دارند. از این رو، می توان گفت که تا حد زیادی افسار آنان در اختیار ایران است و ایران می تواند جلوی فعالیتهای مخرب آنان را بگیرد و این امر می تواند در بهبود روابط ایران با عربستان سعودی کمک شایانی کند.
اما انتظار می رود که ایران برای ادامه طرحهای توسعه طلبانه خود در مناطق نفوذ به تاکتیکهای تازه ای روی آورد که از یک سو با ماهیت نظام ایرانی همخوانی داشته باشد و از سویی دیگری با دوره تازه روابط این کشور با عربستان سعودی نیز تضادی نداشته باشد. و احتمالا ایران در این دوره جدید گزینه های نرم و عملگرایانه را بر گزینه های نظامی اولویت می دهد. مثلا به گروههای شبه نظامی کمک می کند تا با ورود به فعالیتهای اقتصادی در کشورهای خود بر امور اقتصادی کشور سیطره پیدا کنند و از فرصتی که در دوره تازه به وجود می آید استفاده کنند.
دو. وخیم تر شدن اختلافات داخلی در اسرائیل
اختلافات در اسرائیل از لحاظ ماهیت، طرفهای رقیب، سطوح اختلافات و پیامدهای آن بر اوضاع داخلی این کشور و نیز بر رویکردها و سیاستهای خارجی آن به درجه ای رسیده است که اندیشمندان بزرگ و ادبای یهود این اختلافات را در طول هفتاد و پنج سالی که از عمر این کشور می گذرد بی سابقه توصیف می کنند که آینده کشور را به شدت تهدید می کند؛ چرا که این اختلافات از عمق شکاف اجتماعی و نقاط ضعف این کشور که از چندین دهه رژیم صهیونیستی را به سوی نابودی سوق داده است، پرده برداشته است.
این احتمال وجود دارد که اختلافات کنونی که در پی اصلاحات قضایی رخ داده است، اوضاع داخلی را به سوی هرج و مرج سوق دهد. اکنون که اپوزیسیون به اردو کشی به خیابان روی آورده است و اعتراضات مردمی با مطالباتی همچون استعفای نتانیاهو همچنان ادامه دارد، بحران داخلی اسرائیل روندهای خطرناکی را در پیش گرفته است. اختلافات به حدی رسیده است که به برکناری وزیر دفاع اسرائیل انجامید و فرماندهان ارشد امنیتی و نظامی و سیاسی درباره وخامت اوضاع داخلی اسرائیل هشدار می دهند.
در پی سیطره حزب راستگرا بر دستگاه قضایی و بلکه بر تمامی نهادهای کشور، مسأله اختلافات داخلی تمام توجه و توان دولت اسرائیل را به خود مشغول کرده است و این یک فرصت طلایی برای عربستان سعودی و ایران است تا به دور از سنگ اندازیهای اسرائیل، روابط فیما بین را تقویت نمایند.
سه. سرگرم بودن امریکا به رقابت بر سر رهبری جهان
اکنون که امریکا تمام تلاش و توان خود را برای تداوم نظام تک قطبی در جهان به کار گرفته است و به این مسأله سرگرم شده است، فرصت مهمی برای دو طرف عربستان سعودی و ایران مهیا شده تا برای دستیابی به بیشترین دستاورد این توافق و نیز برای جلوگیری از پیامدهای تدابیر و سیاستهای مخرب طرفهای بازنده تلاش کنند. علاوه بر آن، جنگ اوکراین بخش اعظم توجه ایالات متحده و اردوگاه غربی را به خود مشغول کرده است. از طرف دیگر، واشنگتن درگیر رقابت بزرگ با چین بر سر کسب جایگاه و رهبری نظام بین الملل در قرن 21 است و قطب نمای رویکرد خود را برای مقابله با افزایش قدرت چین به منطقه ایندوپاسیفیک تنظیم نموده است؛ چرا که این منطقه در سرنوشت رقابت بزرگ بر سر رهبری جهان نقش تعیین کننده ای دارد. وانگهی، افزایش خطر هسته ای کره شمالی در شرق آسیا و قدرت نمایی موشکی این کشور در پاسخ به همکاری نظامی امریکا و کره جنوبی و ژاپن از دیگر نگرانیهای ایالات متحده است. گفتنی است که کره شمالی به طور مکرر به مناطقی که بخشی از قلمرو همپیمانان آسیایی ایالات متحده به شمار می رود و یا به مناطق نزدیک آن، موشکهای بالستیک پرتاب می کند.
چهار. سازش سودمند به جای بحرانهای زیانبار
به نظر می رسد که رقابت میان عربستان سعودی و ایران به مرحله پایانی رسیده است و طرفین به این نتیجه رسیده اند که ادامه این روند به نفع هیچ طرفی نیست. لذا، هر دو کشور ترجیح دادند که با میانجیگری یک کشور دوست که از این نزدیکی نفع می برد، وارد گفتگو شوند. و اینگونه بود که طرفین بر آن شدند تا برای کسب منافع و دستاوردهای بیشتر و پایان دادن به وضعیت باج خواهی های برخی قدرتهای منطقه ای و بین المللی از ادامه تنش دست بردارند و برای تحقق ثبات منطقه با یکدیگر همکاری نمایند؛ چرا که جنگ علاوه بر هزینه ای که تحمیل می کند، پیامدهای امنیتی و اقتصادی نیز به همراه دارد. وقتی طرفین به این درک رسیدند، بحران اعتماد میان آنها نیز به پایان می رسد و تلاشهای پیگیر طرفین بعد از امضای توافقنامه، نشان از آن دارد که در هر دو کشور برای اجرای موفقیت آمیز این توافق تمایل در بالاترین سطوح وجود دارد.
پنج. وزن راهبردی پادشاهی عربستان سعودی در نگاه واشنگتن
علی رغم اینکه ریاض در نظر دارد علاوه بر حفظ شریک دیرینه خود یعنی امریکا، برای تنوع بخشیدن به شرکا و گزینه ها در سطح منطقه و بین الملل به تلاشهای بی وقفه خود ادامه دهد، اما این بدان معنا نیست که چیزی از وزن و جایگاه ریاض در راهبرد امریکا کاسته شده باشد. بلکه پادشاهی عربستان سعودی با در اختیار داشتن ابزارها، توانمندیها و نیز کالاهای راهبردی یک کشور تأثیر گذار در روند امور منطقه ای و بین المللی است و در نگاه ایالات متحده کشوری است که دارای وزن و جایگاه راهبردی است. و همین امر فرصتی را برای عربستان فراهم ساخته است تا بتواند بر اساس سیاستها و رویکردهای خود، منافع خود را ارتقا دهد. مهمترین شاهد بر این مدعا این است که در تاریخ 24 مارس 2023 میلادی یعنی دقیقا چهار روز بعد از امضای توافق با ایران، پادشاهی عربستان سعودی قرار داد خرید هواپیماهای «بوئینگ» تجاری از امریکا را امضا کرد که ارزش آن حدود 37 میلیارد دلار تخمین زده می شود ([8]). و خبر امضای چنین قراردادی را شرکت سازنده اعلام نکرد بلکه سخنگوی کاخ سفید این خبر را اعلام کرد تا به چین این پیام را مخابره کند که پادشاهی عربستان سعودی همچنان همپیمان امریکا است.
شش. قدرت جهانی چین به عنوان یک میانجی
میانجی بودن چین که یک قدرت بین المللی است و در اولین تجربه خود در زمینه ارائه ابتکارهای میانجیگری در مسائل بین المللی، در این توافق به عنوان میانجی حضور دارد، یک فرصت مهم برای هر دو طرف است تا برای اجرای موفقیت آمیز این توافق تلاش نمایند. زیرا چین یک شریک مورد اعتماد بین المللی است که به اصولی چون عدم دخالت در امور داخلی کشورها و احترام به حاکمیت کشورها کاملا پایبند است و از توانمندیهای اقتصادی جهانی برخوردار است؛ به گونه ای که در سال 2022 میلادی صندوق بین المللی پول بر اساس شاخص قدرت خرید، اقتصاد چین را در رتبه اول جهانی قرار داد. زیرا چین تقریبا 18.6 درصد تولید ناخالص جهانی را به خود اختصاص داده است؛ در حالیکه سهم ایالات متحده از تولید ناخالص جهانی 15.7 درصد است. اقتصاد هند 7.0 درصد و اقتصادهای همه کشورهای آ سه آن حدود 5.5 درصد اقتصاد جهانی را به خود اختصاص داده است([9]).
همچنین، چین دومین قدرت نظامی جهان بعد از ایالات متحده است و تلاش می کند که هر سال نسبت به سال دیگر از لحاظ توان نظامی فاصله خود را با ایالات متحده کاهش دهد. از لحاظ سیاسی، چین یکی از اعضای دائم شورای امنیت است. در رقابت نفس گیری که این کشور با ایالات متحده دارد، نفوذ اقتصادی و سیاسی آن در سطح جهان به طور چشمگیری افزایش می یابد. از این رو، میانجیگری موفقیت آمیز میان دو قدرت بزرگ یعنی عربستان سعودی و ایران در منطقه ژئوراهبردی و مهم و در مسأله ای که برای سالها بر اوضاع منطقه خاورمیانه و جهان سایه افکنده بود، اولین تجربه چین برای به کارگیری ابزارهای قدرت و تأثیرگذاری خود در منطقه خاورمیانه است. از این رو می توان گفت که چین برای اجرای موفقیت آمیز این موافقتنامه از هیچ تلاش و کمکی فروگذار نخواهد کرد. همچنین چین ابزارهای فشار بر ایران را در اختیار دارد که اولین آنها همان «حق وتوی چین» در مورد قطعنامه های امریکا برای ادامه انزوای ایران است. چین مهمترین شریک تجاری ایران و خریدار اصلی نفت ایران در دوران تحریمها و نیز یک قدرت بزرگ بین المللی موازنه گر در مقابل هژمونی انحصاری امریکا بر جهان است.
چهارم: پایان و نتیجه گیری
پژوهش حاضر با توجه به مطالبی كه ذکر شد به این نتیجه می رسد که طرفهایی که از رهگذر توافق میان عربستان سعودی و ایران زیان می بینند نه تنها در تصمیمات و اقدامات مجامع بین الملل تأثیرگذار هستند بلکه حتی برخی از این طرفها جزو تصمیم سازان در صحنه بین الملل هستند. به عنوان مثال، ایالات متحده و همپیمانان اروپایی و آسیایی آن و نیز اسرائیل به حکم امکانات و ابزارهای تأثیرگذاری که در اختیار دارند، می توانند بر آینده این توافق تأثیرگذار باشند. علی رغم اینکه طرفهای برنده این توافق فرصتهایی برای خنثی سازی و مقابله با سیاستهای تخریبی در اختیار دارند اما برای بازندگان نیز سخت است که در برابر پیامدهای احتمالی این توافق بر منافعشان بی تفاوت باشند؛ به ویژه در این شرایط که قطب های بین المللی در رقابت بر سر منطقه و جهان سخت در تکاپو هستند.
همین سیاستهای تخریبی خود را در سوریه نشان داد. نظر به اینکه این توافق با منافع برخی گروههای شبه نظامی بازنده در سوریه، عراق و یمن در تضاد است، این گروهها برای کم رنگ تر کردن دستاوردهای طرفهای برنده دست به اقداماتی می زنند؛ مخصوصا که اکنون نشانه هایی از عزم جدی در بالاترین سطوح در دو طرف توافق دیده می شود. از این رو، طرفهای برنده باید در مورد خنثی سازی و مقابله با سیاستهای تخریبی با یکدیگر تعاملات سازنده ای داشته باشند تا از یک طرف به طرفهای بازنده فرصت بازی ندهند و از طرف دیگر برای کسب بیشترین دستاوردهای ممکن تلاش نمایند. عواملی که در این زمینه می تواند نقش داشته باشند عبارتند از:
یک. چین: اولین برنده این توافق است؛ زیرا از رهگذر اجرای موفقیت آمیز این توافق چین در رقابت با ایالات متحده بر سر رهبری جهان چندین امتیاز بیشتر کسب می کند. و این شانس را به دست می آورد که به عنوان یک میانجی بین المللی مطرح گردد و برای ارائه ابتکارها برای حل بحرانهای بین المللی در آینده نقش آفرینی های بیشتری داشته باشد. و به جهان ثابت کند که ابزارهای لازم برای ارائه راه حل بحرانهای بین المللی را در اختیار دارد. و از طریق گفتگو و روشهای دموکراتیک در حل بحرانها الگوی تازه و متفاوتی با الگوی امریکایی غربی ارائه كند. و با کسب نفوذ بیشتر منافع بیشتری در خاورمیانه برای خود رقم بزند. چرا که ریاض و تهران از مهمترین شرکای راهبردی و تجاری چین هستند و کالاهای راهبردی و مورد نیاز چین یعنی نفت و گاز که برای به حرکت در آوردن چرخ کلان تولید چین لازم است را در اختیار دارند. همچنین این دو کشور به حکم اینکه در حوزه جغرافیایی راه ابریشم قرار دارند، فرصتهایی را در اختیار چین قرار می دهند که بتواند این پروژه بین المللی و فرامرزی را در خاورمیانه عملیاتی كند. همچنین آشتی میان دو قدرت بزرگ خاورمیانه یعنی عربستان سعودی و ایران می تواند به سلامت حرکت نفتکشها و کشتیهای باربری تجاری که اکثر آنها چینی هستند کمک كند و این امر به معنای تقویت تجارت خارجی چین است. در نتیجه، انتظار می رود که چین بیش از دیگر طرفهای برنده برای اجرای موفقیت آمیز این توافق تلاش كند تا بتواند خود را به کشورهایی که می خواهند در سیاست خارجی خود به دور از سلطه امریکا مستقل عمل كنند، به عنوان یک گزینه بین المللی جایگزین معرفی نماید.
دو. عربستان سعودی: دومین برنده این توافق است؛ زیرا عربستان سعودی با این توافق از دایره جنگهای فرسایشی در خاورمیانه خارج می شود و از رهگذر روابط راهبردی با یک قدرت موازنه گر بزرگی همچون چین منافع خود را تقویت كند و در نتیجه، فرصتهای بیشتری برای تحقق منافع خود در سطح جهان داشته باشد. همچنین پایان رقابت با ایران به معنای کاهش هزینه های سیاسی و امنیتی پادشاهی عربستان سعودی است؛ مخصوصا تهدیدها و خطراتی امنیتی که از طرف یمن متوجه عربستان سعودی می شد، به شدت کاهش می یابد و زمینه تداوم جنگ مذهبی سنی – شیعی نیز کم می شود. همچنین، دیگر امریکا و اسرائیل فرصت و بهانه کمتری برای باج گیری از پادشاهی عربستان سعودی در اختیار دارند. و مهمتر از همه اینکه با این توافق، در صورت بروز هرگونه جنگی میان ایران و اسرائیل، پادشاهی عربستان سعودی دیگر در محاسبات این دو کشور دخیل نیست. و برای اولین بار پادشاهی عربستان سعودی این دو دشمن را رو به روی یکدیگر قرار داده است تا آنگونه که می خواهند تصمیم بگیرند. و با این کار، عربستان سعودی فرصت دست زدن به جنگ گسترده را از ایران سلب کرد. مقصود از اصطلاح جنگ گسترده این است که ایران همواره ادعا داشت که اگر تل آویو و واشنگتن علیه ایران دست به حمله پیش دستانه بزنند، ایران نیز منافع امریکا را در کل کشورهای خلیج و مخصوصا در عربستان سعودی هدف قرار خواهد داد. علاوه بر آن، پادشاهی عربستان سعودی فرصتهای بیشتری برای نقش آفرینی در تصمیمات راهبردی و معادلات بزرگ امنیتی خاورمیانه به دست می آورد و نقش این کشور به عنوان یک میانجی منطقه ای برای حل و فصل بسیاری از بحرانهای منطقه ای پر رنگ تر می گردد. و این امکان فراهم می شود که عربستان رسالت منطقه ای خود را در مورد ضرورت پاسداری از دولتهای ملی ادا كند. و با این توافق، پادشاهی عربستان سعودی فرصت حمایت از دولت ملی و بازیگران دولتی در برابر بازیگران غیر دولتی را مغتنم می شمارد. علاوه بر اینها، تنش زدایی یک فضای مثبتی را به وجود می آورد تا عربستان سعودی بهتر بتواند به اهداف خود در چشم انداز توسعه ای 2030 دست یابد.
سه. کشورهای حوزه نفوذ: این احتمال وجود دارد که کشورهایی چون یمن، سوریه، لبنان و عراق نیز دستاوردهای زیادی از رهگذر این توافق کسب نمایند که اولین آنها تقویت فرصتهای دولت ملی در برابر بازیگران غیر دولتی دارای منافع فرقه ای محدود در داخل و خارج است تا بار دیگر انحصار سلاح تنها در اختیار دولت باشد و دولت به دور از سیطره بازیگران غیر دولتی زمام اداره کشور و تصمیمات راهبردی را در اختیار بگیرد و بدین سان به جای توجه به منافع یک فرقه و یا یک اقلیت خاص، منافع کشور و همه شهروندان تأمین گردد. دومین دستاورد نیز کاهش فرصتهای مذهبی ( سنی- شیعی) و پایان دادن به جبهه گیری های سیاسی ( چه در داخل نیروهای سیاسی شیعه که برخی در مقابل برخی دیگر جبهه می گیرند و یا میان جریانهای شیعی و سنی ) است. که این امر در نهایت به بازگشت امنیت و ثبات در این کشورها منجر می شود و سبب می شود بسیاری از مسائل اختلافی که بازیگران غیر دولتی از آن استفاده ابزاری می کنند، نیز حل گردد. و به بهبود اوضاع اقتصادی و معیشتی شهروندان منجر شود تا باشد که این کشورها ثبات را تجربه کنند. اما دستاورد سوم مربوط به تقویت فرصتهای اصل توازن در روابط خارجی، شراکت و منافع متقابل و احترام به حاکمیت و استقلال کشورها است. پیامی که این توافق به طرفهای نزدیک به ایران دارد این است که باید این واقعیت را درک کنند که منافع کشورها بر گرایشهای مذهبی ارجحیت دارد. و کشوری که گرایشهای فرقه گرایانه را ترویج می کند در نهایت ناچار می شود روش فرقه گرایانه خود را تغییر داده و یک روش عملگرایانه تری در پیش گیرد.
چهار. ایران: از رهگذر این توافق چندین دستاورد راهبردی نصیب ایران می شود. مثلا ایران از حالت انزوای منطقه ای کاملا خارج می شود. و پادشاهی عربستان سعودی نیز دیگر نیازی ندارد که برای تغییر رفتار نظام ایران یک ائتلاف منطقه ای و بین المللی ایجاد كند. برای اسرائیل نیز دیگر امکان ندارد که برای مقابله با ایران و نفوذ منطقه ای این کشور، از عربستان به عنوان یک حربه استفاده کند. اما این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که این توافق، فرصت دست زدن به جنگ گسترده و نیز برخی دستاوردهای نظامی و اقتصادی در مناطق نفوذ را از ایران می گیرد. و این کشور را وادار می كند در استفاده از ابزارهای سخت تجدید نظر کند.
این توافق، اولین آزمونی است که توان ایران را در مناطق نفوذ محک می زند كه تا چه اندازه بر اوضاع و نیز فعالیت گروههای شبه نظامی مورد حمایت خود و مخصوصا بر حوثی ها کنترل دارد؛ زیرا هرگونه پیشرفتی در پرونده یمن به معنای آغاز مرحله ای تازه و اعتماد بیشتر میان طرفین برای پیشرفت در سایر پرونده های منطقه ای است. همچنین این توافق آزمون تازه ای برای پادشاهی عربستان سعودی است که در سیاست تنوع بخشیدن به شرکا و گزینه ها در روابط خارجی تا چه میزان می تواند موفق عمل کند. همچنین این توافق، اولین آزمون واقعی است که صعود چین و ابزارهای تأثیرگذاری آن و رقابت بین المللی با ایالات متحده بر سر تأثیرگذاری بر منطقه خاورمیانه را محک می زند.
و در پایان، در دوره بعد از احیای روابط دیپلماتیک با ایران، این نکته را نباید از نظر دور داشت که ایدئولوژی در نظام حاکم ایران جایگاه محوری دارد. و ایران که بازی صبر را خوب بلد است، می تواند با استفاده از سیاستهای تازه و متناسب با دوره جدید به همان راهبرد گسترش نفوذ منطقه ای خود ادامه دهد. یعنی به جای اولویت دادن به گزینه های نظامی، به ابزارهای عملگرایانه ای متوسل شود و بسیار آرام و نامحسوس به توسعه طلبی خود ادامه دهد. از این رو، لازم است که با درک این مهم، و برای جلوگیری از بد عهدی های احتمالی ایران در روابط با این کشور ابزارها و شیوه های تازه ای به کار گرفته شود؛ چرا که برای حل و فصل پرونده های اختلافی با ایران، راه طولانی و پر فراز و نشیبی در پیش است. و طرفهای بازنده هنوز این فرصت را دارند که جلوی اجرای موفقیت آمیز این توافق را بگیرند. اما بهر حال، ثبات، صلح و آرامش این ارزش را دارد که برای صلح سودمند و پایان دادن به بحرانهای زیانبار سرمایه گذاری کرد.
[1]– البوابة الإخبارية اليمنية، صنعاء تستبق لقاء بن فرحان وعبد اللهيان برسالة جديدة، (27 مارس 2023م)، تاريخ بازدید: 27 مارس 2023م، https://bit.ly/42Q3KZD
[2]– Jacob Lees Weiss, Iran’s Resistance Axis Rattled by Divisions: Asaib Ahl al-Haq’s Leader Rejects the Ceasefire in Iraq, (Feb 12, 2021), Accessed: Mar 15, 2023, https://bit.ly/3Blko4t.
[3]– בכיר ישראלי על הסכם איראן-סעודיה: “נבע מחולשת ממשלת ביידן והממשלה הקודמת”، (10 مارس 2023م)، تاريخ بازدید: 17 مارس 2023م، https://bit.ly/40pOaT1
[4]– USIP, U.S. on Iran-Saudi Rapprochement & China, (March 15, 2023), Accessed: Mar 15, 2023, https://bit.ly/3ZxglOq
[5] – الجريدة، إيران تعتقل خلية خططت لعرقلة التقارب مع السعودية، (30 مارس 2030م)، تاريخ بازدید: 30 مارس 2023م، https://bit.ly/3G2PZgv
[6] – خالد عليوي العرداوي، هل اقتربت الحرب مع إسرائيل بعد الاتفاق السعودي – الإيراني؟، (15 مارس 2023م)، تاريخ بازدید: 22 مارس 2023م، https://bit.ly/40Nrtrv
* مانند کشورهایی که عضو سازمان «آ سه آن» هستند یعنی اندونزی، مالزی، سنگاپور، ویتنام، فیلیپین، برونئی و تایلند و نیز کشورهایی چون کره جنوبی، ژاپن، هند و استرالیا.
[7] – Michael R. Gordon, U.S. to Send Aging Attack Planes to Mideast and Shift Newer Jets to Asia, Europe, wsj, ( March 23, 2023), Accessed: Mar 15, 2023, https://on.wsj.com/42Sl6Vx
[8] – دويتشه فيله، بقيمة تصل لـ37 مليارا.. صفقة طائرات ضخمة بين السعودية وشركة بوينغ، (14 مارس 2023م)، تاريخ بازدید: 25 مارس 2023م، https://bit.ly/40MjjQd
[9] – International Monetary Fund, World Economic Outlook, Countering the Cost-of-Living Crisis, Full Report, October 2022, p 103.