خوانشی مقدماتی از عملیات « دفع تجاوز» در شمال غرب سوریه؛ بسترها و چشم اندازها

https://rasanah-iiis.org/parsi/?p=4078

بعد از یک دوره آرامش به مدت پنج سال، سوریه از 27 نوامبر 2024 میلادی با تحولات امنیتی و تشدید تنشهای پرشتاب نظامی، بار دیگر در صدر اخبار جهان جای گرفت. گروههای مسلح سوری با هجوم غافلگیرانه به پایگاههای نیروهای نظام سوری و شبه نظامیان ایرانی در مناطق حومه غرب حلب و روستاهای آن و نیز در مناطق شرق ادلب توانسته اند -تا تاریخ نگارش این گزارش-پیشروی های سریع و چشمگیری در این مناطق رقم بزنند. همزمان با تداوم جنگ و درگیریها گمانه زنی ها و تفسیرهای متعددی درباره آن ارائه می شود و توصیفات متعدد از شرایط جنگی و سناریوهای احتمالی آن مطرح می گردد. البته این وضعیت چندان هم جای تعجب ندارد؛ زیرا هرج و مرجی که در سالهای اخیر بر سوریه حاکم گشته است و همچنین تنوع بازیگران و تضاد منافع میان کشورهایی که در خاک سوریه حضور دارند، درک شرایط جنگی و پیش بینی سناریوهای احتمالی آن را دشوار ساخته است.

لذا، این گزارش در صدد است با نگاهی گذرا به زمینه های عملیات موسوم به « دفع تجاوز»، ضمن بررسی مهمترین اهداف گروههای مسلح از این عملیات، تحلیل مختصری درباره انگیزه ها و مواضع نیروهای منطقه ای در قبال عملیات نظامی در شمال سوریه ارائه دهد. و در پایان، به مهمترین سناریوهای احتمالی این عملیات و فاکتورهای تأثیرگذار بر آنها را بپردازد.

نخست: زمینه ها و اهداف این عملیات

بعد از سالها آرامش نسبی و تأکید بر کاهش تنش که حاصل توافقنامه «سوچی» 2020 موسکو میان سه طرف روسیه، سوریه و ترکیه بود، اقدام گروههای مسلح سوری به عملیات «دفع تجاوز» که اولین تحول بزرگ در نقشه های نظامی و مناطق نفوذ در شمال غرب سوریه به شمار می رود، خطوط تماس میان طرفهای محلی درگیر در سوریه و نیز نیروهای منطقه ای و بین المللی که در آن منطقه جغرافیایی حضور دارند را تغییر داد. در این عملیات، گروههای مختلفی از جناح های نظامی فعال در سوریه مشارکت دارند؛ از جمله هیئت تحریر الشام و گروه هایی مانند ارتش آزاد ادلب و سایر جناح هایی که در مناطق روستایی غرب حلب، حومه حما، لاذقیه و ادلب و تحت فرماندهی هیئت تحریر الشام فعالیت می کنند. در مقابل، نیروهای دولتی سوریه به همراه آنچه در بیانیه ارتش سوریه به عنوان “نیروهای دوست” یاد شده است، شامل نیروهای روسی و ایرانی، به عنوان برجسته ترین طرف مقابل حضور دارند.

نقشه قلمرو نظامی شمال غرب سوریه (29 نوامبر 2024 میلادی)

منبع: شبکه اخباری بلدی: https://bit.ly/3D2jSP4 

گروههای نظامی، بعد از آغاز این عملیات عليه نيروهاى ارتش دولتی سوریه و شبه نظامیان ایرانی، با انتشار بیانیه ای تصریح کردند این عملیات در پاسخ به تحرکات ماه اکتبر 2024 ارتش سوریه در منطقه ادلب، صورت گرفته است. گروههای نظامی تلاش کردند تا نفوذ و کنترل خود را از ادلب به سمت حلب گسترش دهند. تا زمان نگارش این گزارش، آن ها موفق شدند محور حومه غربی حلب را تصرف کنند. این تصرف شامل گردان 46، یکی از بزرگ ترین پایگاه های دولت سوریه در غرب حلب بود که به عنوان پایگاه اصلی نیروهای اسد در عملیات علیه مناطق تحت کنترل مخالفان استفاده می شد. علاوه بر این، گروههای نظامی توانستند کنترل شهر استراتژیک سراقب را در دست بگیرند. این شهر نقطه اتصال حیاتی بین جاده های دمشق-حلب (M5) و حلب-لاذقیه (M4) است. همچنین گزارش ها حاکیست که گروههای نظامی به سمت حما پیشروی کردند و چندین روستا و شهرک در این منطقه را به تصرف خود در آوردند. اما، پس از اعزام نیروهای کمکی توسط دولت سوریه و ایجاد نقاط امنیتی جدید، گروههای نظامی از این مناطق عقب نشستند.

دوم: بررسی انگیزه ها و مواضع قدرتها در قبال این عملیات نظامی در شمال سوریه

این عملیات نظامی در شرایطی به وقوع پیوسته است که اوضاع میدانی، منطقه ای و بین المللی وضعیت ناپایداری را تجربه می کند و احتمالا همین وضعیت ناپایدار، زمینه تشدید تنشها در شمال سوریه را فراهم کرده است. اکنون به مهمترین انگیزه های احتمالی این عملیات می پردازیم:

یک. انگیزه های چندگانه میدانی:

بعد از این عملیات، گروههای نظامی سوری در بیانیه ای اعلام کردند که این عملیات در پاسخ به حملات شدید ماههای اخیر هوایی نیروهای نظام و شبه نظامیان ایران به ادلب صورت گرفته است که در آخرین مورد، نیروهای نظام در اکتبر 2024 میلادی، مناطق غیر نظامی تحت کنترل نیروهای معارض در شمال سوریه را هدف قرار دادند. در عین حال، برخی نیز بر این باورند که در سایه انسداد سیاسی مزمن فضای سوریه و تلاشهای اسد برای حفظ حکومت، این عملیات یک اقدام غیر منتظره نبود و میلیونها سوری منتظر چنین تحولی بودند و روی آن حساب کرده بودند. در نتیجه، نیروهای معارض سوریه تحت رهبری واحد درآمده و این عملیات را به این شکل غافلگیرانه رقم زدند.

دو. انگیزه های منطقه ای و بین المللی:

گروههای نظامی سوری در زمانی دست به عملیات زده اند که منطقه خاورمیانه تحولات پرشتابی را تجربه می کند که حمله اسرائیل به غزه و لبنان و پیامدهای آن بر نظام سوری و متحدان ایرانی آن از آن جمله است. تازه ترین پیامد حمله اسرائیل به لبنان، پذیرش قطعنامه 1701 سازمان ملل توسط حزب الله است. از این رو، می توان گفت که این عملیات پیامد طبیعی تحولات منطقه ای است و این، فرصتی برای گروههای سوری فراهم می آورد تا خطوط تماس با نیروهای دولت سوریه را بازترسیم کند تا برگ های فشار بیشتری را در اختیار بگیرد.

همچنین، سمت و سوی این تحرکات به گونه ای است که ظاهرا با تمایلات ترکیه که یک بازیگر کلیدی در شمال سوریه به شمار می رود، همخوانی دارد. ترکیه تلاش کرده است سیگنالهای متناقضی را مخابره کند. گاهی به مصالحه با دولت اسد تمایل نشان می دهد و تأکید می کند که تصمیمی برای تغییر نظام سوریه و یا جدایی بخشی از خاک آن ندارد. و گاهی نیز با حمله به مواضع نیروهای دولتی تلاش می کند تا اسد را تحت فشار قرار داده و وادار به مذاکره نماید. البته باید گفت که این فشارها، بعد از آن صورت گرفت که ترکیه بیش از یک سال و بارها سعی کرده است تا روند عادی سازی روابط با سوریه را از مجاری دیپلماتیک دنبال کند و مقامات ترکیه و رئیس جمهور رجب طیب اردوغان بارها این مسأله را مورد تأکید قرار داده اند. 

برخی ناظران بر این عقیده اند که ترکیه خواسته است پیش از آنکه دونالد ترامپ زمام امور را بر عهده گیرد، با انجام این عملیات دست به یک اقدام پیشدستانه بزند. به باور این ناظران، اردوغان که در صدد تضعیف نقش کردهای مورد حمایت واشنگتن در شمال سوریه است، با این عملیات خواسته است موضع چانه زنی خود را تقویت کند. طرفداران این تحلیل می گویند که احتمالا ترامپ گزینه خروج نیروهای آمریکایی از پایگاههای خود در مناطق کردنشین را دنبال نکند. لذا، آنکارا و موسکو، هر کدام در راستای اهداف خود، برای دوران رئیس جمهور جدید آمریکا آماده می شوند.

بی تردید، تحولات مناطق شمال سوریه برای روسیه نیز مهم است و موسکو نمی تواند در این زمینه بی تفاوت باشد. تنها چند ساعت از آغاز عملیات نگذشته بود که گمانه زنی ها و سؤالاتی در مورد موضع و غیاب روسیه در این میان مطرح شد که چرا نیروی هوایی روسیه برای دفاع و حمایت از نیروهای دولت سوریه وارد عمل نشده است که مانع از پیشروی گروههای نظامی سوری و کنترل آنها بر چندین شهر و روستا شود؛ این در حالیست که روسیه در سال 2015 میلادی برای حمایت از نیروهای اسد بی درنگ وارد عمل شد. شاید این تأخیر روسیه در مشارکت در نبرد کنونی به خاطر این است که روسیه دیگر آن سطح از توانمندی سال 2015 میلادی برای دخالت در جنگ را ندارد؛ چرا که خود، هم اکنون در جنگ اوکراین درگیر است. و شاید هم این تأخیر روسیه، برای این است که اسد را بیشتر در موضع ضعف قرار داده و برای فرمانبرداری بیشتر از مسکو تحت فشار قرار دهد و بدین سان برای معادلات مرحله تازه با اداره جدید ترامپ و شاید هم برای پذیرش نزدیکی با ترکیه مهیا شود.

سوم: برآیند و روندهای احتمالی این عملیات

با توجه به اوضاع داخلی سوریه و اوضاع ناپایدار و تحولات پرشتاب منطقه ای، هدفی که گروههای نظامی سوریه دنبال می کند، چندان هم دور از انتظار به نظر نمی رسد. همچنین، بعد از سالها ثبات نسبی در میزان نفوذ و تسلط بازیگران محلی در شمال غرب سوریه، این عملیات دولت سوریه را در تنگنا قرار می دهد. همچنین، این عملیات، آزمونی برای طرفهای منطقه ای و بین المللی است و آنان را برای تصمیم گیری در این مرحله دشوار منطقه ای تحت فشار قرار می دهد. با تداوم درگیریها و پیشروی گروههای نظامی، سناریوهای احتمالی و دامنه این عملیات و برآیند آن به چندین عامل و فاکتور میدانی و سیاسی بستگی دارد که بر روند این عملیات تأثیرگذاراست.

یک. احتمال تداوم تشدید تنشها از سوی گروههای نظامی: احتمال این سناریو در صورتی تقویت می شود که گروههای نظامی همچنان به حملات و پیشروی های خود ادامه دهند و فرماندهان این عملیات موفق شوند دستاوردهای بیشتری در روی زمین محقق سازند؛ یعنی اماکن و مناطق راهبردی بیشتری را در کنترل خود بگیرند و با دریافت کمکهای خارجی بیشتر توانمندیهای خود را برای مقابله با نیروهای اسد افزایش دهند و روسیه هم برای بازپس گیری کنترل شهرها و روستا به کمک نیروهای اسد نشتابد. در صورت تحقق این سناریو، مرحله کاهش تنشها و سازوکار نظارتی که ثمره روند آستانه بود نیز پایان می یابد و سوریه وارد مرحله تازه ای از درگیری می شود که یا به تفاهم تازه ای میان ترکیه و روسیه بر اساس تغییرات در نقشه میدانی خواهد انجامید یا زمینه را برای موجی از درگیری های طولانی مدت فراهم می کند که هنوز زود است درباره ماهیت، روند و پیامدهای آن هنوز صحبت شود.

دو. گفتگو و یا تنش زدایی موقت: این عملیات و نتایج اولیه ای که گروههای نظامی رقم زده اند، فرصتی فراهم می سازد تا پرونده شمال سوریه و خواست ساکنان این مناطق در برابر دولت اسد و جامعه بین الملل بار دیگر مطرح گردد. اما در عین حال، باید گفت که تحقق چنین هدفی با چالشهای بزرگی روبرو است. زیرا چنین عملیاتی اگر از حمایت نیروهای خارجی برخوردار نباشد، نیروی محرکه خود را از دست می دهد. در نتیجه، این احتمال وجود دارد که گروههای نظامی در روزهای آینده وادار به گفتگو شوند. آنچه احتمال این سناریو را تقویت می کند، موضع ترکیه در قبال این تحولات است. درست است که ترکیه می تواند در سایه این عملیات و با استفاده از ضعف دولت اسد، دستاوردهای میدانی تازه ای برای خود رقم بزند اما آنکارا تمایلی ندارد که روسیه را به اندازه ای تحریک کند که به تشدید تنش و جنگ آشکار و پرهزینه منجر شود. همچنین، ایران بر خلاف ده سال قبل، اکنون دیگر آن آزادی و توان عمل را ندارد؛ زیرا متحدان و شبه نظامیان ایران در جغرافیای سوریه و دیگر جبهات در تیررس حملات نظامی قرار دارند. لذا، بعید به نظر می رسد که ایران در جریان این عملیات دست به تشدید نظامی بزند بلکه به احتمال زیاد برای جلوگیری از خسارتهای میدانی و سیاسی بیشتر شبه نظامیان و نفوذ خود در سوریه، به گزینه کاهش تنش روی می آورد.

علاوه بر آن، آوارگی گسترده مردم به خاطر جنگ، می تواند فشارها بر جامعه بین المللی و سازمانهای بشر دوستانه را تحت فشار بیشتر قرار دهد و این امر می تواند طرفهای درگیر را به میز مذاکرات و جستجوی راه حلهای دیپلماتیک و تنش زدایی سوق دهد. لذا، این احتمال وجود دارد که طرفهای درگیر بر اساس توافق کاهش تنش که در سال 2019 به امضا رسید، به تفاهماتی دست یابند.

سه. فروکش کردن عملیات و کنترل مجدد اسد بر اوضاع: این سناریو شانس تحقق بیشتری دارد. زیرا کمبود منابع و عدم دسترسی به حمایتهای بین المللی، گروههای نظامی را وادار می سازد تا از برخی دستاوردها چشم پوشی کنند؛ به ویژه اگر حملات متقابل نیروهای اسد برای بازپس گیری مناطق راهبردی مخصوصا در اطراف حلب شدت گیرد. با اینکه دخالت روسیه تا این لحظه کم رنگ به نظر می رسد اما نباید از نظر دور داشت که علی رغم درگیری در اوکراین، اما روسیه به حضور خود در سوریه از منظر راهبردی و فراتر از حمایت از نظام سوریه می نگرد؛ یعنی روسیه در چارچوب تعریف نقش خود در نظام بین الملل به این مسأله می نگرد و اجازه نمی دهد با تغییر نقشه قلمرو، مناطق دیگری از کنترل دولت اسد و یا از کنترل ایران خارج شود و در نهایت نقش روسیه در سوریه را تحت تأثیر قرار دهد. در نتیجه می توان گفت که روسیه معادله ای را ترسیم خواهد کرد که گروههای نظامی و ترکیه وادار شوند این عملیات را پایان داده و از گسترش آن پرهیز کنند.

در پایان، می توان گفت که عملیات « دفع تجاوز» در شمال غرب سوریه به منزله یک تحول چشمگیر در فضای نبرد و سیاست سوریه به شمار می رود. این عملیات توانست بعد از سالها ثبات نسبی خطوط تماس را تغییر دهد و در صورت تداوم این عملیات، نتایج آن تا حد زیادی به عواملی چون توانمندیهای نظامی گروههای نظامی، عوامل خارجی و حمایتهای بین المللی، عملیات متقابل از سوی نظام و متحدان آن، موضع ترکیه و روسیه و میزان تمایل این دو کشور به تغییر توازن نیروها در روی زمین، و میزان تمایل و آمادگی طرفهای درگیر به تشدید تنش و یا جستجوی راه حلهای سیاسی بستگی دارد. از این رو، باید گفت که شمال سوریه آبستن هر نوع سناریوهای احتمالی است و باید این سناریوها و پیامدهای آن را که ممکن است از مرزهای جغرافیایی سوریه فراتر رود، به دقت زیر نظر داشت.

موسسه بين المللى مطالعات ايران
موسسه بين المللى مطالعات ايران
موسسه بين المللى مطالعات ايران